بدون خلاصۀ ویرایش
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
===ستون توبه=== | ===ستون توبه=== | ||
[[پرونده:ستون توبه.jpg|File.png|270px|thumb|left|ستون توبه]] | [[پرونده:ستون توبه.jpg|File.png|270px|thumb|left|ستون توبه]] | ||
به روایت ابن اسحاق و دیگر منابع، ستون توبه مرتبط با یکی از اصحاب رسول خدا(ص) به نام | چهارمین ستون از منبر و دومین ستون از قبر، سومین ستون از قبله است. به روایت ابن اسحاق و دیگر منابع، ستون توبه مرتبط با یکی از اصحاب رسول خدا(ص) به نام رفاعه<ref>وفاءالوفا، ج2، ص 40</ref> بن عبدالمنذر انصاری مشهور به ابولبابه بودهاست.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 225</ref> از همین رو این ستون را ستون ابولبابه نیز نامیدهاند.<ref>تعمیر و توسعه مسجد شریف نبوی در طول تاریخ، ص 78</ref> | ||
زمانی که در سال پنجم هجرت، احزاب مشرک به مدینه یورش آوردند و در شمال مدینه با خندق روبرو شدند، به فکر اتحاد با یهودیان بنیقریظه افتادند که در قسمت جنوبی مدینه ساکن بودند و میتوانستند با گشودن دروازههایشان، احزاب را به مدینه راه دهند. یهود بنیقریظه با رسول خدا(ص) پیمان داشتند و به رغم این پیمان، با مشرکان همراهی کردند. پس از خاتمه حمله احزاب، رسول خدا(ص) به سراغ بنیقریظه رفت و آنان را در حصار گرفت. | زمانی که در سال پنجم هجرت، احزاب مشرک به مدینه یورش آوردند و در شمال مدینه با خندق روبرو شدند، به فکر اتحاد با یهودیان بنیقریظه افتادند که در قسمت جنوبی مدینه ساکن بودند و میتوانستند با گشودن دروازههایشان، احزاب را به مدینه راه دهند. یهود بنیقریظه با رسول خدا(ص) پیمان داشتند و به رغم این پیمان، با مشرکان همراهی کردند. پس از خاتمه حمله احزاب، رسول خدا(ص) به سراغ بنیقریظه رفت و آنان را در حصار گرفت. | ||
ابولبابه از طرف رسول خدا(ص) نزد بنیقریظه رفت تا با آنان سخن بگوید. وی از روی بیتوجهی به اشاره، به آنان گفت: چون نقض عهد کردهاند، مرگ در انتظار آنهاست. این سخن میتوانست بنیقریظه را به دفاعی سخت در برابر مسلمانان وادار کند. ابولبابه که خود متوجه خطای خویش شده بود، از قلعه بنیقریظه خارج شد و مستقیم به سوی مسجد رفت و خود را به یکی از ستونها بست و | ابولبابه از طرف رسول خدا(ص) نزد بنیقریظه رفت تا با آنان سخن بگوید. وی از روی بیتوجهی به اشاره، به آنان گفت: چون نقض عهد کردهاند، مرگ در انتظار آنهاست. این سخن میتوانست بنیقریظه را به دفاعی سخت در برابر مسلمانان وادار کند. ابولبابه که خود متوجه خطای خویش شده بود، از قلعه بنیقریظه خارج شد و مستقیم به سوی مسجد رفت و خود را به یکی از ستونها بست <ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 225</ref> تا اینکه توبه وی پذیرفته شد.<ref>مسجد شریف نبوی در طول تاریخ، ص 78-79</ref><ref>وفاءالوفا، ج2، ص 41</ref> | ||
===ستون وفود=== | ===ستون وفود=== |