|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
|
| |
|
| باشد که عرفا مصداق «طیب» نیستند، کاربرد آن جایز است. مثلاً پوشیدن لباسی که با عُصفُر (گیاهی سرخ رنگ) رنگ شده، به باور [[امامیان]]،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص351.</ref> [[شافعیان]]<ref>المجموع، ج7، ص282.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج3، ص296.</ref> که آن را طیب نمیدانند، جایز و به باور [[حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص126؛ بدائع الصنائع، ج2، ص185.</ref> و [[مالکیان]]<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص215.</ref> که آن را مصداق طیب میشمرند، حرام یا مکروه است. البته مالکیان میان لباس رنگ شده «مُفدَم» که از رنگ خوشبو اشباع شده و «مورَّد» که از رنگ اشباع نشده، تفاوتهایی را برشمردهاند.<ref>نک: مواهب الجلیل، ج4، ص214-215.</ref> | | باشد که عرفا مصداق «طیب» نیستند، کاربرد آن جایز است. مثلاً پوشیدن لباسی که با عُصفُر (گیاهی سرخ رنگ) رنگ شده، به باور [[امامیان]]،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص351.</ref> [[شافعیان]]<ref>المجموع، ج7، ص282.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج3، ص296.</ref> که آن را طیب نمیدانند، جایز و به باور [[حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص126؛ بدائع الصنائع، ج2، ص185.</ref> و [[مالکیان]]<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص215.</ref> که آن را مصداق طیب میشمرند، حرام یا مکروه است. البته مالکیان میان لباس رنگ شده «مُفدَم» که از رنگ خوشبو اشباع شده و «مورَّد» که از رنگ اشباع نشده، تفاوتهایی را برشمردهاند.<ref>نک: مواهب الجلیل، ج4، ص214-215.</ref> |
|
| |
| ==موارد استثنا==
| |
|
| |
| فقیهان، به ویژه فقهای [[امامی]]، برخی مصداقهای بوی خوش یا کاربردهای آن را از شمول حکم حرمت مستثنا دانستهاند. این موارد عبارتند از:
| |
|
| |
| ===خلوق کعبه===
| |
| به باور فقیهان امامی<ref>المقنعه، ص432؛ رسائل المرتضی، ج3، ص66؛ مدارک الاحکام، ج7، ص324.</ref> و شماری از فقیهان [[اهلسنت]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص457؛ مواهب الجلیل، ج4، ص233.</ref> از جمله مالکیان، خَلوق کعبه (عطر ویژه پوشش کعبه) به پشتوانه احادیث<ref>المصنف، ج4، ص288؛ التهذیب، ج5، ص69؛ وسائل الشیعه، ج12، ص449-450.</ref> از حکم حرمت استشمام بر احرامگزار استثنا گشته و بهره بردن از آن موجب کفاره قلمداد نشده است ولی احتیاط، اجتناب و دوری از بوی خوش کعبه است. گرچه برخی از فقیهان شیعه این احتیاط را لازم نمیدانند.<ref>مناسک نوین، ص۹۹.</ref> البته اگر بدن یا لباس احرامگزار به مقداری فراوان از خلوق کعبه آغشته شود، مالکیان رفع آن را واجب دانستهاند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص233؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص63.</ref> مقصود از خلوق، عطری ویژه مرکب از موادی چون زعفران است که [[کعبه]] با آن خوشبو میشده است.<ref>نک: کشف اللثام، ج5، ص349-350؛ الحدائق، ج15، ص422؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص62.</ref> اندکی از فقیهان این استثنا را افزون بر این عطر خاص، شامل هر عطری شمردهاند که کعبه بدان آغشته میشود.<ref>نک: مسالک الافهام، ج2، ص253-254؛ الحدائق، ج15، ص422؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.</ref>
| |
|
| |
| ===عطر بازار عطرفروشان میان صفا و مروه===
| |
|
| |
| به باور فقیهان امامی،<ref>مستند الشیعه، ج11، ص376؛ المعتمد، ج4، ص124-125.</ref> به پشتوانه حدیثی،<ref>نک: الکافی، ج4، ص354.</ref> عبور هنگام [[سعی]] از بازار عطرفروشان که پیشتر در محوطه میان [[صفا]] و [[مروه]] قرار داشته و استشمام بوی عطر موجود در فضای آنجا بر احرامگزار حرام نیست. شماری از فقیهان امامی<ref>مجمع الفائده، ج6، ص289؛ کتاب الحج، ج2، ص94.</ref> و اهلسنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ مواهب الجلیل، ج4، ص220.</ref> به طور کلی عبور از هر بازار عطرفروشی و استشمام بوی آن را در حال احرام جایز و شماری از اهلسنت<ref>نک: المدونة الکبری، ج1، ص456؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> از جمله مالک، آن را مکروه شمردهاند.
| |
|
| |
| ===نیاز و اضطرار===
| |
|
| |
| همه فقیهان امامی<ref>السرائر، ج1، ص545؛ قواعد الاحکام، ج1، ص423؛ مدارک الاحکام، ج7، ص327.</ref> و اهلسنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص190-191؛ المجموع، ج7، ص335؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص61.</ref> در صورت اضطرار و حتی نیاز، کاربرد بوی خوش را برای احرامگزار روا شمردهاند. پشتوانه آنان، احادیث گوناگون<ref>نک: وسائل الشیعه، ج12، ص447-448.</ref> ناظر بر جایز بودن کارهایی چون خوردن، [[سرمه کشیدن]]، استنشاق کردن و مالیدن مواد خوشبو مانند روغن به بدن برای مداوا یا نیازهای ضروری دیگر است. گاهی هم فقیهان از باب جمع میان روایات، مفاد احادیث تجویز کننده عام را بر صورت اضطرار حمل کردهاند.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص190؛ الجوهر النقی، ج5، ص59.</ref>
| |
|
| |
| ===استهلاک ماده خوشبوکننده===
| |
|
| |
| به تصریح فقها<ref>المجموع، ج7، ص273؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520؛ الحدائق، ج15، ص424.</ref> و به پشتوانه احادیث، اگر ماده معطّر مانند زعفران به گونهای با مادهای دیگر مخلوط و در آن مستهلک شود که از نظر عرف، مصداق «طیب» نباشد، کاربرد آن مانند خوردن بر احرامگزار حرام نیست؛ بهویژه اگر همه ویژگیهای آن ماده یعنی بو و رنگ و طعم آن از میان رفته باشد. البته اگر تنها بوی ماده خوشبو باقی مانده باشد، بیشتر فقیهان به حرمت آن باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص299-300؛ فتح العزیز، ج7، ص458؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص314.</ref> به دیدگاه شماری از فقیهان، در صورتی که تنها بوی ماده معطر از میان رفته و دو وصف دیگر باقی مانده باشد، نیز کاربرد آن جایز است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص314؛ الحدائق، ج15، ص427؛ مستند الشیعه، ج11، ص377-378.</ref>
| |
|
| |
| ولی برخی امامیان، حنبلیان و شافعیان در فرضی که طعم یا رنگ باقی مانده باشد، استفاده از آن را ممنوع دانستهاند.<ref>المغنی، ج3، ص300؛ المجموع، ج7، ص273، 282؛ مسالک الافهام، ج2، ص254.</ref> در صورتی که عین ماده خوشبو باقی مانده، ولی بوی آن از میان رفته باشد، مالکیان به ممنوعیت کاربرد آن باور دارند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص228-229.</ref> همچنین در صورتی که بوی ماده خوشبوکننده بر اثر مرور زمان از میان رفته باشد، کاربرد آن به باور بیشتر فقیهان جایز است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ المغنی، ج3، ص295؛ المجموع، ج7، ص273.</ref> ولی مالک در این فرض و نیز در حالی که بر اثر شسته شدن لباس رنگآمیزی شده، عین ماده خوشبو یا رنگ آن باقی مانده و بوی آن از میان رفته باشد، کاربرد آن را مکروه شمرده است.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص214.</ref>
| |
|
| |
|
| ==سایر احکام== | | ==سایر احکام== |