بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اِذْخِر'''، گیاهی خوشبو و | '''اِذْخِر'''، گیاهی خوشبو است که در [[مکه]] و [[مدینه]] میروید و از حکم [[حرمت]] چیدن و کندن گیاهان [[حرم]]، استثناء شده است. این گیاه کاربردهای بسیاری داشته است؛ ازجمله پوشاندن سقف خانه، پر کردن بالش، جویدن برای خوشبو کردن دهان، معطر کردن لباس و تأمین سوخت. سقف [[مسجدالنبی]] به هنگام ساخت، با اِذخر پوشانده شد. | ||
[[پیامبر(ص)]] به درخواست عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] چیدن گیاه اذخر را برخلاف چیدن سایر گیاهان برای [[محرم|مُحرم]] جایز شمرد. در فقه [[امامیه|شیعه]] و [[اهل سنت]] احکامِ کاربردهای مختلف اذخر برای مُحرِم بررسی شده است. [[فقیه|فقهاء]] شیعه و اهل سنت بهاتفاق، با استناد به حدیث [[پیامبر(ص)]]، چیدن آن را جایز میدانند؛ اما درباره مسائلی چون از ریشهدرآوردن، بوییدن و جویدن آن [[فتوا|فتواهای]] متفاوت دارند. | |||
==گیاهی خوشبو و درمانی== | ==گیاهی خوشبو و درمانی== | ||
خط ۱۵: | خط ۱۷: | ||
===جواز چیدن و ریشهکنکردن اذخر=== | ===جواز چیدن و ریشهکنکردن اذخر=== | ||
از جمله کارهایی که در حرم مکی برای همگان از جمله [[حاجی|حجگزاران]] ممنوع شده، چیدن گیاهان روییدهشده در این منطقه | از جمله کارهایی که در حرم مکی برای همگان از جمله [[حاجی|حجگزاران]] ممنوع شده، چیدن گیاهان روییدهشده در این منطقه است؛ اما [[فقیه|فقیهان]] همه مذاهب اسلامی، اعم از [[شیعه]]<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۴؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۶.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۵؛ المغنی، ج۳، ص۳۶۴؛ المجموع، ج۷، ص۴۵۱.</ref> گیاه اذخر را از این حکم استثنا کرده، به جواز چیدن آن باور دارند. دلیل [[فقه|فقهی]] این حکم، [[حدیث|حدیثی]] نبوی است که به موجب آن [[پیامبر(ص)]] پس از نهی از چیدن گیاهان حرم و درخواست عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای استثنا کردن گیاه اذخر از این حکم، آن را استثنا کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۹۵؛ مسند احمد، ج۱، ص۲۵۳؛ الکافی، ج۴، ص۲۲۶.</ref> فقیهان شیعه به حدیثهای دیگری نیز استدلال کردهاند؛ از جمله حدیث نقل شده از ا[[مام باقر(ع)]] که اذخر را به صراحت از حکم [[حرمت]] استثنا کرده است.<ref>التهذیب، ج۵، ص۳۸۱-۳۸۲.</ref> علتها یا حکمتهایی برای این حکم بیان کردهاند؛ از جمله: کاربردهای فراوان اذخر مانند استفاده در [[قبر|قبرها]] و بنای خانهها<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۹۵؛ مسند احمد، ج۱، ص۲۵۳؛ الکافی، ج۴، ص۲۲۶.</ref> و در تنگنا افتادن مردم به سبب حکم حرمت، با توجه به فراوانی این گیاه در منطقه.<ref>منتهی المطلب، ج۲، ص۷۹۸.</ref> | ||
به باور اکثریت قاطع فقیهان شیعه و اهل سنت، قطع و نیز ریشهکن کردن اذخر جایز است؛<ref>التهذیب، ج۵، ص۳۸۱؛ المجموع، ج۷، ص۴۵۱؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۴۸۸.</ref> اما برخی از فقیهان شیعه به پشتوانه تعابیر روایات، تنها قطع کردن و چیدن اذخر را تجویز کردهاند، نه از ریشه کندن آن را.<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج۲، ص۵۷۹-۵۸۰.</ref> | به باور اکثریت قاطع فقیهان شیعه و اهل سنت، قطع و نیز ریشهکن کردن اذخر جایز است؛<ref>التهذیب، ج۵، ص۳۸۱؛ المجموع، ج۷، ص۴۵۱؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۴۸۸.</ref> اما برخی از فقیهان شیعه به پشتوانه تعابیر روایات، تنها قطع کردن و چیدن اذخر را تجویز کردهاند، نه از ریشه کندن آن را.<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج۲، ص۵۷۹-۵۸۰.</ref> | ||
پارهای از فقیهان اهل سنت حکم خاص اذخر را مصداق [[اجتهاد]] و دیدگاه پیامبر(ص) در عرصه تشریع احکام و به پشتوانه استحسان به شمار آوردهاند؛<ref>نک: فتح الباری، ج۴، ص۴۳؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۹۵.</ref> اما بیشتر دانشوران مسلمان این تحلیل را نپذیرفتهاند؛ زیرا به تصریح آیات [[قرآن]] از جمله [[آیه]] ۳۴ [[سوره نجم]]، همه آموزههای پیامبر(ص) برآمده از [[وحی]] خداوند هستند.<ref>مصادر الفقه الاسلامی، ص۱۱۲.</ref> بسیاری از دانشوران بزرگ [[اهل سنت]] نیز بر وحیانی بودن این حکم تأکید کردهاند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۴؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۱۰.</ref> به باور آنان، استثنا در حدیث یاد شده، حقیقی نیست؛ بلکه از قبیل تخصیص حکم کلی است. درباره وجه بیان این تخصیص پس از سخن [[عباس بن عبدالمطلب]]، چند احتمال وجود دارد: | پارهای از فقیهان اهل سنت حکم خاص اذخر را مصداق [[اجتهاد]] و دیدگاه پیامبر(ص) در عرصه تشریع احکام و به پشتوانه استحسان به شمار آوردهاند؛<ref>نک: فتح الباری، ج۴، ص۴۳؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۹۵.</ref> اما بیشتر دانشوران مسلمان این تحلیل را نپذیرفتهاند؛ زیرا به تصریح آیات [[قرآن]] از جمله [[آیه]] ۳۴ [[سوره نجم]]، همه آموزههای پیامبر(ص) برآمده از [[وحی]] خداوند هستند.<ref>مصادر الفقه الاسلامی، ص۱۱۲.</ref> بسیاری از دانشوران بزرگ [[اهل سنت]] نیز بر وحیانی بودن این حکم تأکید کردهاند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۴؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۱۰.</ref> به باور آنان، استثنا در حدیث یاد شده، حقیقی نیست؛ بلکه از قبیل تخصیص حکم کلی است. درباره وجه بیان این تخصیص پس از سخن [[عباس بن عبدالمطلب]]، چند احتمال وجود دارد: | ||
# پیامبر از ابتدا قصد استثنای | # پیامبر از ابتدا قصد استثنای اِذخر را داشته است؛ ولی عباس پیشدستی کرده و آن را درخواست نموده است. | ||
# پس از سخن عباس، بر پیامبر(ص) وحی شده و پذیرش این استثنا به ایشان ابلاغ گشته است. | # پس از سخن عباس، بر پیامبر(ص) وحی شده و پذیرش این استثنا به ایشان ابلاغ گشته است. | ||
# پیامبر(ص) مأمور بوده که پس از سخن عباس، حکم خاص اذخر را بیان کند. | # پیامبر(ص) مأمور بوده که پس از سخن عباس، حکم خاص اذخر را بیان کند. |