←اقدامات پیامبر پس از فتح مکه
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==اقدامات پیامبر پس از فتح مکه== | ==اقدامات پیامبر پس از فتح مکه== | ||
پیامبر خدا در مدت اقامتش در مکه، در خیمهای چرمی در حجون ـ که منطقه ابطح مکه است ـ سکونت کرد و از همانجا برای هر نمازی به مسجدالحرام میآمد و بازمیگشت. <ref> | پیامبر خدا در مدت اقامتش در مکه، در خیمهای چرمی در حجون ـ که منطقه ابطح مکه است ـ سکونت کرد و از همانجا برای هر نمازی به مسجدالحرام میآمد و بازمیگشت. <ref>المغازی، ج2، ص829</ref> | ||
===طواف کعبه و شکستن بتهای اطراف آن=== | ===طواف کعبه و شکستن بتهای اطراف آن=== | ||
پیامبر خدا پس از ساعتی بر شتر خود سوار شد و به سمت مسجدالحرام حرکت کرد؛ درحالیکه مسلمانان دور آن حضرت را گرفته بودند. آن حضرت سواره به کعبه نزدیک شد و با چوبدستیاش حجرالأسود را استلام کرد و تکبیر گفت. سپس حضرت سواره طواف کرد؛ درحالیکه افسار شترش را محمد بن مسلمه به دست داشت. | پیامبر خدا پس از ساعتی بر شتر خود سوار شد و به سمت مسجدالحرام حرکت کرد؛ درحالیکه مسلمانان دور آن حضرت را گرفته بودند. آن حضرت سواره به کعبه نزدیک شد و با چوبدستیاش حجرالأسود را استلام کرد و تکبیر گفت. سپس حضرت سواره طواف کرد؛ درحالیکه افسار شترش را محمد بن مسلمه به دست داشت. | ||
پیرامون کعبه و در مسیر طواف حضرت، 360 بت قریش قرار داشت که با گچ کنار کعبه محکم شده بود. پیامبر هنگام گذر از هر بتی با عصای خود آن بت را سرنگون میکرد و آیة (جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً) را تلاوت میفرمود و چون به حجرالأسود میرسید با عصا به آن اشاره میفرمود. همچنین طبق نقلی، به فرمان آن حضرت، بتها را با صورت بر زمین میانداختند. <ref> | پیرامون کعبه و در مسیر طواف حضرت، 360 بت قریش قرار داشت که با گچ کنار کعبه محکم شده بود. پیامبر هنگام گذر از هر بتی با عصای خود آن بت را سرنگون میکرد و آیة (جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً) را تلاوت میفرمود و چون به حجرالأسود میرسید با عصا به آن اشاره میفرمود. همچنین طبق نقلی، به فرمان آن حضرت، بتها را با صورت بر زمین میانداختند. <ref>السیره النبویه، ج2، ص417</ref> | ||
امام علی نیز در جریان پاکسازی کعبه مشرفه از بتها، بر فراز دوش رسولالله رفت و بتی که بر فراز کعبه بود را بر زمین انداخت. <ref> | امام علی نیز در جریان پاکسازی کعبه مشرفه از بتها، بر فراز دوش رسولالله رفت و بتی که بر فراز کعبه بود را بر زمین انداخت. <ref>المصنف، ج7، ص403</ref> | ||
پس از تمام شدن طواف، حضرت کنار مقام ابراهیم ـ که آن زمان به کعبه چسبیده بود ـ دو رکعت نماز طواف خواند و بر فراز کوه صفا ایستاد و به دعا و ذکر خدا مشغول شد. <ref> | پس از تمام شدن طواف، حضرت کنار مقام ابراهیم ـ که آن زمان به کعبه چسبیده بود ـ دو رکعت نماز طواف خواند و بر فراز کوه صفا ایستاد و به دعا و ذکر خدا مشغول شد. <ref>المصنف، ج14، ص473</ref> سپس سر در چاه زمزم برد؛ ولی خود آب نکشید تا مبادا دیگران به منصب سقایت فرزندان عبدالمطلب طمع کنند. به همین جهت عباس، آن حضرت را سقایت کرد و دلوی آب کشید و پیامبر از آن نوشید و همچنان که ایستاده بود، دستور داد تا هبل، بت بزرگ قریش، را بشکنند. <ref>المغازی، ج2، ص832</ref> | ||
===پاک کردن نقاشی پیامبران از دیوار کعبه=== | ===پاک کردن نقاشی پیامبران از دیوار کعبه=== | ||
پس از آن، پیامبر کلید کعبه را از عثمان بن طلحه، بازمانده خاندان کلیدداران کعبه که مسلمان شده بود، گرفت و وارد کعبه شد و با دست خود نقاشیهای پیامبران را که بر دیوار کعبه بود (به جز تصویر حضرت ابراهیم) پاک کرد. البته در روایتی دیگر آمده است که حضرت پیش از آمدن به مسجدالحرام به عمر بن خطاب مأموریت داد تا تصاویر پیامبران را از دیوار کعبه پاک کند و او تنها تصویر حضرت ابراهیم را (که پیرمردی را نشان میداد که به رسم جاهلی با تیرهای کمان نزد بتان در حال قرعهکشی بود) نگاه داشت؛ ولی پیامبر با دیدن این تصویر، او را به خاطر پاک نکردن آن مؤاخذه کرد و دستور داد آن را نیز پاک کند. سپس در را به روی خود و همراهانش، بلال و اسامةبن زید و عثمان بن طلحه <ref> | پس از آن، پیامبر کلید کعبه را از عثمان بن طلحه، بازمانده خاندان کلیدداران کعبه که مسلمان شده بود، گرفت و وارد کعبه شد و با دست خود نقاشیهای پیامبران را که بر دیوار کعبه بود (به جز تصویر حضرت ابراهیم) پاک کرد. البته در روایتی دیگر آمده است که حضرت پیش از آمدن به مسجدالحرام به عمر بن خطاب مأموریت داد تا تصاویر پیامبران را از دیوار کعبه پاک کند و او تنها تصویر حضرت ابراهیم را (که پیرمردی را نشان میداد که به رسم جاهلی با تیرهای کمان نزد بتان در حال قرعهکشی بود) نگاه داشت؛ ولی پیامبر با دیدن این تصویر، او را به خاطر پاک نکردن آن مؤاخذه کرد و دستور داد آن را نیز پاک کند. سپس در را به روی خود و همراهانش، بلال و اسامةبن زید و عثمان بن طلحه <ref>المغازی، ج2، ص835؛ السیره النبویه، ج2، ص413</ref>، بست. | ||
===نمازخواندن در کعبه=== | ===نمازخواندن در کعبه=== | ||
بلال نقل کرده است که کعبه در آن روزگار شش ستون داشت و حضرت وسط ستونهای جلویی دو رکعت نماز خواند<ref> | بلال نقل کرده است که کعبه در آن روزگار شش ستون داشت و حضرت وسط ستونهای جلویی دو رکعت نماز خواند<ref>المغازی، ج2، ص834</ref> و بعد در هر زاویه و گوشه کعبه ایستاد و بر آن تکبیر گفت.<ref>المصنف، ج14، ص477</ref> سپس، پس از اندکی درنگ، درهای کعبه را گشود و بر درگاه کعبه ایستاد و دو طرف چارچوب در کعبه را گرفت و خطاب به مردم ـ که گرد کعبه نشسته بودند ـ فرمود: «سپاس خدایی را که وعدهاش را تحقق داد و بندهاش را یاری کرد و به تنهایی احزاب را شکست داد. چه میگویید و چه گمانی میبرید؟» گفتند: گمان خیر داریم و تو را برادری بزرگوار و پسر برادر بزرگوارمان میدانیم که اکنون بر ما قدرت یافتهای». آن حضرت فرمود: «اکنون من همان را گویم که حضرت یوسف گفت. امروز سرزنشی بر شما نیست و خدایتان میبخشاید که او مهربانترین مهربانان است»؛ <ref>المغازی، ج2، ص835</ref> به روایتی دیگر فرمود: «اذهبوا انتم الطلقاء»؛ «بروید که شما آزادشدهاید». اینگونه پیامبر خدا همه کافران مکه را، با اینکه با جنگ به بردگیاش درآمده بودند و میتوانست آنان را بفروشد، آزاد کرد. از این پس اهل مکه طلقا (آزادشدهها) نام گرفتند. <ref>السیره النبویه، ج2، ص412؛ تاریخ طبری، ج3، ص61</ref> | ||
===بیان احکام حقوقی و اجتماعی اسلام=== | ===بیان احکام حقوقی و اجتماعی اسلام=== | ||
حضرت درباره پارهای از مهمترین احکام حقوقی و اجتماعی اسلام سخن گفت؛ از جمله اینکه همه جایگاههای جاهلیت ملغاست، مگر سقایت و پردهداری کعبه. همچنین اینکه مکه، از روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، حرام شده است و برای هیچکس جز من به اندازه ساعتی کوتاه از روز حلال نشد و حلال نخواهد شد. | حضرت درباره پارهای از مهمترین احکام حقوقی و اجتماعی اسلام سخن گفت؛ از جمله اینکه همه جایگاههای جاهلیت ملغاست، مگر سقایت و پردهداری کعبه. همچنین اینکه مکه، از روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، حرام شده است و برای هیچکس جز من به اندازه ساعتی کوتاه از روز حلال نشد و حلال نخواهد شد. | ||
از این رو کسی حق ندارد شکار پناهبرده به آن را فراری دهد یا درخت و گیاهی از آن را (مگر گیاه اذخر) قطع کند و بدون اعلان چیزی را که در آن یافته مالک شود. نیز اینکه مسلمانان با یکدیگر برادرند و در مقابل غیر مسلمانان یکپارچه هستند و خونهایشان با یکدیگر برابر است... . <ref> | از این رو کسی حق ندارد شکار پناهبرده به آن را فراری دهد یا درخت و گیاهی از آن را (مگر گیاه اذخر) قطع کند و بدون اعلان چیزی را که در آن یافته مالک شود. نیز اینکه مسلمانان با یکدیگر برادرند و در مقابل غیر مسلمانان یکپارچه هستند و خونهایشان با یکدیگر برابر است... . <ref>المغازی، ج2، ص836</ref> | ||
===بازگرداندن کلید کعبه به عثمان بن طلحه=== | ===بازگرداندن کلید کعبه به عثمان بن طلحه=== | ||
آن حضرت، عثمان بن طلحه را فراخواند و کلید کعبه را به او باز پس داد و فرمود: | آن حضرت، عثمان بن طلحه را فراخواند و کلید کعبه را به او باز پس داد و فرمود: | ||
«ای فرزندان ابیطلحه! این کلید را تا ابد و نسل به نسل نزد خود به امانت نگه دارید که جز ستمکار کسی آن را از شما بازنستاند. خداوند شما را امین خانهاش گردانده است. پس به نیکی روز بخورید و بر در خانه باشید.» <ref> | «ای فرزندان ابیطلحه! این کلید را تا ابد و نسل به نسل نزد خود به امانت نگه دارید که جز ستمکار کسی آن را از شما بازنستاند. خداوند شما را امین خانهاش گردانده است. پس به نیکی روز بخورید و بر در خانه باشید.» <ref>المغازی، ج2، ص837</ref> | ||
===بازگرداندن سقایت حجاج به عباس=== | ===بازگرداندن سقایت حجاج به عباس=== | ||
آن حضرت ظرف آبخوری زمزم را نیز به عباس، عمویش ـ که در جاهلیت نیز عهدهدار سقایت حجاج بود و آب زمزم را با انگورهای باغش خوشطعم میکرد، باز پس داد. <ref> | آن حضرت ظرف آبخوری زمزم را نیز به عباس، عمویش ـ که در جاهلیت نیز عهدهدار سقایت حجاج بود و آب زمزم را با انگورهای باغش خوشطعم میکرد، باز پس داد. <ref>المغازی، ج2، ص838</ref> | ||
===فرمان دادن به بازسازی انصاب کعبه=== | ===فرمان دادن به بازسازی انصاب کعبه=== | ||
از دیگر اقدامات آن حضرت پس از فتح مکه، مأموریت دادن به تمیم بن اسد خزاعی برای بازسازی انصاب و علامتهای حرم مکی بود. <ref> | از دیگر اقدامات آن حضرت پس از فتح مکه، مأموریت دادن به تمیم بن اسد خزاعی برای بازسازی انصاب و علامتهای حرم مکی بود. <ref>المغازی، ج2، ص842</ref> | ||
===فرمان دادن به بلال برای اذان گفتن بر کعبه=== | ===فرمان دادن به بلال برای اذان گفتن بر کعبه=== | ||
هنگام ظهر پیامبر خدا به بلال فرمان داد تا بر فراز کعبه برود و با رساترین صدا اذان بگوید. <ref> | هنگام ظهر پیامبر خدا به بلال فرمان داد تا بر فراز کعبه برود و با رساترین صدا اذان بگوید. <ref>المغازی، ج2، ص846</ref> | ||
===شکستن بتها در خانهها و بتکدهها=== | ===شکستن بتها در خانهها و بتکدهها=== | ||
از آنجا که هر خانهای در مکه بت داشت و اطراف آن نیز بتکدههایی وجود داشت، پیامبر خدا فرمان داد تا بتهای خانه خود را بشکنند و سریههایی را برای شکستن بتهای بتکدههای اطراف مکه فرستاد؛ از جمله طفیل بن عمر دوسی را برای ذىالکفّین (بت قبیله عمرو بن حممه)، و سعد بن زید أشهلىّ را برای نابودی مناة بدر منطقه مشلّل، و هشام بن عاص را با دویست سوار به یَلَملَم، و خالد بن سعید بن عاص را با سیصد سوار به سمت عُرَنه برای نابودی سُواع (بت قبیله هذیل)، و خالد بن ولید را با سی سوار به بتخانه عُزی فرستاد. <ref> | از آنجا که هر خانهای در مکه بت داشت و اطراف آن نیز بتکدههایی وجود داشت، پیامبر خدا فرمان داد تا بتهای خانه خود را بشکنند و سریههایی را برای شکستن بتهای بتکدههای اطراف مکه فرستاد؛ از جمله طفیل بن عمر دوسی را برای ذىالکفّین (بت قبیله عمرو بن حممه)، و سعد بن زید أشهلىّ را برای نابودی مناة بدر منطقه مشلّل، و هشام بن عاص را با دویست سوار به یَلَملَم، و خالد بن سعید بن عاص را با سیصد سوار به سمت عُرَنه برای نابودی سُواع (بت قبیله هذیل)، و خالد بن ولید را با سی سوار به بتخانه عُزی فرستاد. <ref>المغازی، ج2، ص870 و 871 ؛ المغازی ، ج3، ص873 ؛ تاریخ طبری، ج3، ص66</ref> | ||
و 871 ؛ ج3، ص873 ؛ طبری، | |||
==پانویس== | ==پانویس== |