←حطیم در لغت
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==حطیم در لغت== | ==حطیم در لغت== | ||
حطیم در اصطلاح به بخشی از [[مسجدالحرام]] میگویند که در تعیین مکان دقیق آن اقوال مختلفی وجود دارد. | |||
واژه حطیم از (حـطـم) به معنای شکستن یا کوبیدن، به اشیای خشکِ شکسته شده و کوبیده شده، مانند استخوان گفته میشود. به گیاه خشک و خرد شده نیز حطیم گفتهاند.<ref>لسان العرب، ج12، ص137ـ 138</ref> | |||
===وجه تسمیه=== | ===وجه تسمیه=== | ||
* حطیم محل قسم خوردن بوده و کسانی که به دروغ سوگند یاد میکردند یا از ستمگران بودند، دچار مجازات الهی شده، درهم کوبیده و نابود میشدند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص23 ـ24؛ سبل الهدی، ج1، ص207؛ لسان العرب، ج12، ص140</ref> | |||
* حطیم محل | |||
* [[حجگزار|حجگزاران]] در این محل بسیار ازدحام کرده، به همدیگر فشار میآوردند تا حدی که بدن و پایشان کوبیده میشد.<ref>الکافی، ج4، ص526؛ علل الشرایع، ج2، ص400</ref> | * [[حجگزار|حجگزاران]] در این محل بسیار ازدحام کرده، به همدیگر فشار میآوردند تا حدی که بدن و پایشان کوبیده میشد.<ref>الکافی، ج4، ص526؛ علل الشرایع، ج2، ص400</ref> | ||
* پیش از اسلام، لباس طواف حج گزاران جاهلی، که در آنجا انداخته میشد، به تدریج له و کوبیده میشد.<ref>الکافی، ج4، ص526؛ لسان العرب، ج12، ص140؛ فتح الباری، ج6، ص268.</ref> | * پیش از اسلام، لباس طواف حج گزاران جاهلی، که در آنجا انداخته میشد، به تدریج له و کوبیده میشد.<ref>الکافی، ج4، ص526؛ لسان العرب، ج12، ص140؛ فتح الباری، ج6، ص268.</ref> |