کاربر:Salar/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مکان‌های آیین حج عمودی}}
'''مَشعَر''' سرزمینی بین شهر [[مکه]] و [[عرفات]]، که عمل [[وقوف در مشعر]] (سومین عمل واجب [[حج]])، در آن انجام می‌شود. [[حاجی|حاجیان]] شب دهم [[ذی‌حجه|ذی‌الحجه]] پس از [[وقوف در عرفات]]، به این سرزمین رفته و در آن توقف می‌کنند. این سرزمین بین تنگه دو کوه [[مأزمین]] و [[وادی محسر]] واقع شده و حدود چهار کیلومتر طول دارد.


بنابر روایات، در غروب روز عرفه حاجیان باید با آرامش و بدون عجله و شتاب به سوی مشعر حرکت کنند تا سبب آزار دیگران نشوند.


== آشنایی با مشعر ==
شیعه، در لغت به معنای پیروی از دیگری، فرقه، حزب، گروه، هواداران، تقویت کنندگان و اشاعه دهندگان است و  
مشعر، سرزمینی بین [[مکه]] و [[عرفات]] است که عمل [[وقوف در مشعر]] (سومین عمل واجب [[حج]])، در آن انجام می‌شود و از ارکان حج است.<ref>فرهنگ جامع الفبایی تاریخ و جغرافیای مکه و مدینه، ص۹۳۵.</ref>


مشعر در لغت به معنای نشان راه<ref>القری لقاصد‌ام القری، ص154.</ref> و اسم مکان از ریشه «شعور» است؛ چرا که در این سرزمین باید پس از شناخت در عرفات به شعور و آگاهی رسید.<ref>فرهنگ جامع الفبایی تاریخ و جغرافیای مکه و مدینه، ص۹۳۵.</ref>
در اصطلاح به کسانی گفته میشود که اعتقاد دارند رسول خدا(ص)، علی بن ابی‌طالب را، که نخستین ایمان آورنده به آن حضرت و افضل مردم پس از رسول خدا بود، در مناسبت های گوناگون، از جمله در روز هیجده ذى الحجه سال دهم هجری روز غدیر به جانشینی خود تعیین کرد. افزون بر آن حضرت، که به نص جلی یا خفی به امامت منصوب ،شده، اولادش نیز سزاوارترین
F
۵
افراد به امامت پس از پیامبر بوده و امامت میان آنان استمرار پیدا می کند. از این رو
شیعه به کسانی گفته میشود که پیرو امام علی و اولاد آن حضرت باشند.
اگر بخواهیم تعریفی جامع از شیعه ارائه کنیم شاید بتوان این گونه گفت:
شیعه به فرد یا جماعتی
گفته
میشود که افضلیت امام علی الا را بر همه صحابه و به
ا. ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص۱۸۸ و ۱۸۹.
۲. فراهیدی، العین، ج ۲، ص ۱۹۰ - ۱۹۳؛ جوهری، الصحاح، ج ۳، ص ۱۲۴۰ و ۱۲۴۱؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس،
ج ۵، ص ۴۰۵ - ۴۰۷
. فیومی، مصباح المنیر، ص۳۲۹؛ راغب اصفهانی، مفردات، ص ۲۷۱ و ۲۷۲ شیعه و برخی مشتقات این ریشه بیش از ده بار در قرآن به کار رفته که در همه موارد معنای لغوی آن مراد است (ر.ک: مریم: ۶۹، قصص ا و ۲۸؛ سبا: ۵۴)؛ چنان که حضرت ابراهیم شیعه حضرت نوح را معرفی شده است
لإبراهيم.
.۴ ابن حزم اندلسی، الفصل، ج ۲، ص ۱۱۳
۵. شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۱۷؛ نوبختی، فرق الشیعة، ص۱۷.
۶ ر.ک: رضوانی، شیعه شناسی، ج ۱، ص۳۷.
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ
//
فصل اول کلیات و مفاهیم ۲۳
حقانیت او در امامت و خلافت باور داشته و به دلیل نص جلی یا خفی) و وصیت، بــه
امامت علی از اعتقاد دارند و همواره آن را در خاندان و فرزندان او استوار میدانند. علامه طباطبایی نیز شیعیان را کسانی میداند که جانشینی پیامبر اکرم را حق اختصاصی خانواده رسالت میدانند و در معارف اسلام پیرو مکتب اهل بیت
بر این اساس، میتوان مؤلفه هایی چون اعتقاد به وجوب و وجود امامت در هـر
زمان، اعتقاد به وجود نص بر
امامت امامان
و وجوب
عصمت برای آنان
و همچنین باور
به تداوم امامت در فرزندان امام حسین تا امام عصر را در تعریف شیعه گنجاند؛ البته در صورتی که صرف اعتقاد به امامت مراد باشد چنین تعریفی، افزون بر شیعه اثناعشریه، فرقه هایی چون کیسانیه زیدیه و اسماعیلیه را نیز شامل میشود.
با توجه به اینکه محور تفکر ،شیعی در همه فرقه های ،آن امامت است، دانشمندان کلامی متقدم، از شیعه به امامیه یاد کرده.اند در این نگاه امامیه کسانی هستند که پس از رحلت پیامبر و به سفارش آن ،حضرت از امام منصوب پیروی میکنند.
۴
برخی نیز امامیه را از فرقه های فرعی تر شیعه دانسته اند در این نگاه، شیعه بـه سـه
فرقه غالیه، رافضه و زیدیه تقسیم شده که ،امامیه با رافضه یکسان دانسته شده است. در نگاهی دیگر شیعه و رافضه دو نام برای یک فرقه دانسته شده کـه خـود بــه فرقه های کوچکتری چون ،امامیه ،کیسانیه ،زیدیه اسماعیلیه و غالیان تقسیم می شود و هر یک از این فرقه ها نیز شاخه های فرعی تری پیدا میکند
۱ شهرستانی الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۴۶ و ۱۴۷
طباطبایی، شیعه در اسلام ص ۲۵ و ۲۶
تک مفید اوائل المقالات، ص ۳۸
۴ همان، ص ۴۶؛ ابوالحسن اشعری مقالات الاسلاميين، ج ۱، ص ۵


همچنین به علت آنکه در محدوده حرم مکه واقع شده، به آن مشعرالحرام نیز می‌گویند.<ref>فرهنگ جامع الفبایی تاریخ و جغرافیای مکه و مدینه، ص۹۳۵.</ref> مشاعر جمع آن است كه به محل عبادت گفته مى‌شود و به همين مناسبت به [[منا]]، [[مزدلفه]] و [[عرفات]]، مشاعر گفته مى‌شود.<ref>صحاح، ج٢، ص۶٩٨، ماده«شعر»؛ مجمع البحرین، ج٢، ص۵١٧.</ref>
ل مقالات الاسلاميين، ج ۱، ص ۵ - ۱۶۵ ،ملطی، التنبيه والرد، ص ۱۸ ،امین ضحی الاسلام، ج ۳، ص ۱۵۴ بغدادی، الفرق بين الفرق ص ۲۳ اسفراینی التبصير في الدين ص ۲۷؛ الملل والنحل، ج ۱، ص ۱۷۰
=== اسامی دیگر ===
cs Scanned with CamScanner
منابع مختلف، مشعر را به نام‌های دیگری همچون «مزدلفه»، «جمع» و «قُزَح» خوانده‌اند.
====مزدلفه====
{{اصلی|مزدلفه}}
مُزدَلِفه اسم فاعل از «ازدلاف» به معنای نزدیک شدن است و به معنای اجتماع نیز آمده، چون مردم در آنجا اجتماع می‌کنند.<ref>مجمع البحرین، ج5، ص6٨.</ref>


در پاره‌ای از منابع برای مشعرالحرام و مزدلفه محدوده‌ای مشخص کرده و مشعر به سرزمینی مشخص در انتهای مزدلفه گفته می‌شود و نام کوهی است که تا [[وادی محسر]] امتداد می‌یابد.<ref>ابن رشید الفهری، ملء العیبه، ص103.</ref>
به نظر [[احمد عبدالغفور عطار]]، نویسنده کتاب قاموس الحج و العمره، مزدلفه مکانی است میان [[منا]] و [[عرفات]] و محدوده آن از راه باریک دو سوی عرفات تا [[وادی محسر|وادی مُحسِّر]] از سوی منا است و به آن مشعرالحرام نیز می‌گویند.<ref>قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار، ص٢٠4.</ref>
====جمع====
{{اصلی|جمع}}
به نوشته ياقوت حموى، جغرافی‌دان و تاریخ‌نویس قرن ششم و هفتم قمری، جَمْع، در لغت ضدّ جدايى و تفرقه و در اصطلاح همان «مزدلفه»، «قُزَح» و «مشعر» است.<ref>معجم البلدان، ج٢، ص١٨١.</ref> همچنین معنای مشعرالحرام در آیه «فاذکروا اللّٰه عند المشعرالحرام»، همان مزدلفه و جمع بوده و به همه آنها نامیده شده است.<ref>معجم البلدان، ج5، ص١56.</ref>
====قزح====
{{اصلی|قزح}}
قُزَح در حقیقت مکانی در مزدلفه و نزدیک جایی است که [[امیرالحاج]] آنجا توقف کرده و می‌ماند. گاهی «مَشعر» به تمامی مزدلفه اطلاق می‌گردد و گاهی نیز به کوهی که [[قزح]] نام گرفته، مشعر گفته شده است.<ref>مرآة العقول، ج٣، ص٣٣6؛ القری لقاصدام القری، ص4٢٠.</ref>
==حرکت به سوی مشعر==
بنابر روایات، در غروب [[روز عرفه]] حاجیان باید با آرامش و بدون عجله و شتاب به سوی مشعر حرکت کنند<ref>وسائل الشیعه، ج١4، ص5.</ref> تا سبب آزار دیگران نشوند.<ref>وسائل الشیعه، ج١4، ص6.</ref>
===کوچ به مشعر در دوره جاهلیت===
عجله و شتاب همراه با هیاهو و جنجال، به هنگام کوچ به مشعر، از رسوم حج‌گزاران در دوره جاهلی بوده است. آنان هنگام حرکت اسب‌ها و شتران را به سرعت راه‌انداخته، با عجله مسیر را می‌پیمودند؛<ref>علل الشرایع، ج۲، ص444.</ref> اما [[حضرت محمد(ص)]] و ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) در مقابله با این رسم جاهلی، حاجیان را به آرامش و متانت دعوت نموده، از آنان می‌خواستند تا استغفارکنان و در حالی که دعا می‌خوانند، به سوی مشعر حرکت کنند.<ref>وسائل الشیعه، ج١4، ص5.</ref>
==وقوف در مشعر==
{{اصلی|وقوف در مشعر}}
توقف در مشعر از نظر مذاهب اسلامی، واجب و رکنی از [[ارکان حج]] است؛ اما در مقدار و زمان وقوف اختلاف نظر وجود دارد.
فقهای شیعه، بیشتر بر این عقیده‌اند که: "حاجی هر ساعتی از ساعات شب دهم به مشعر رسید، تا طلوع صبح نیّت اطاعت خدا کرده آنجا بماند، آنگاه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب با نیّت خالص از [[ریا]] و خودنمایی، نیّت وقوف کند و مستحب است کمی قبل از طلوع آفتاب به طرف منا حرکت کرده لیکن از وادی محسِّر، تا آفتاب برنیامده عبور نکند.
[[عبداللّٰه بن سنان]] گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: همانا خداوند از ظهر تا مغرب به حاضران در عرفات نظر افکنده و به هنگام کوچ آنان به سوی مشعر، دو فرشته را در تنگه [[کوه مازمان]] می‌گمارد که فریاد برمی‌آورند: خدایا! اینان را سالم بدار، سالم بدار، و پروردگار آمین می‌گوید و از این روست که در آنجا کسی را زمین افتاده و شکسته نمی‌بینی!<ref>مستدرک، ج١٠، ص4٨.</ref>
[[ابوحنیفه]] وقت وقوف را از طلوع فجر تا طلوع خورشید ذکر می‌کند، [[مالک بن انس|مالک]] معتقد است که حاجی هر ساعتی از ساعات شب [[عید قربان]] و قبل از طلوع فجر را وقوف کند کافی است. و [[شافعی]] وقوف در هر لحظه‌ای پس از نیمه شب عید قربان را مکفی دانسته است.<ref>قاموس الحج و العمره، ص٢5٢.</ref>
==تأخیر نماز در مشعر==
مستحب است حاجیان نماز مغرب و عشا را از غروب روز عرفه تاخیر‌اندازند، گرچه پاسی از شب بگذرد. به مشعر که آمدند با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشا را در آنجا بخوانند. [[امام علی(ع)]] فرمودند که رسول خدا(ص) به هنگام آمدن به مشعر چنین کرد.<ref>مستدرک، ج١٠، ص4٩.</ref>
همچنین مستحب است آنگاه که خورشید کاملاً غروب کرد، امام از عرفات به سوی مزدلفه حرکت نماید مردم نیز همراه او کوچ کنند و نماز مغرب را، با این نیّت که در مشعر با نماز عشاء یک جا بخوانند، به تاخیر‌اندازد. شافعی‌ها معتقدند در سفر می‌توان هر دو نماز را باهم خواند.<ref>کتاب الایضاح، ص٢٩5</ref>
==پیامبر در مشعر==
علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) آنگاه که در «جَمْع» (مزدلفه) صبح کرد به «[[قزح|قُزَح]]» آمده، بر آن وقوف نمود، فرمود: این قُزَح، همان مکان وقوف است، و تمامی جَمع موقف است.<ref>القری لقاصد امّ القری، ص4١٨.</ref>
[[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] نیز در حدیثی طولانی گفته است: آنگاه که پیامبر(ص) در مزدلفه نماز صبح گزارد، بر شتر خویش سوار شده، به مشعرالحرام آمد. پس رو به قبله کرده، دعا نمود و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه گفت و پیوسته آنجا ایستاده بود تا هوا به خوبی روشن شد.<ref>القری لقاصد امّ القری، ص4١٩.</ref>
ابن جریج گوید: عطا به من گفت: بر من خبر داده‌اند که رسول خدا(ص) در شب (جَمْع) در همان مکانی که هم اکنون پیشوایان وقوف می‌کنند؛ یعنی همان مکان دارالاماره که در سمت قبله [[مسجد مزدلفه]] قرار دارد، وقوف نمود.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩٢.</ref>
==حرکت امیرالحاج==
امام صادق(ع) در حدیثی می‌فرمایند: "سزاوار است امام ([[امیرالحاج]]) در «جَمْع» توقف نموده تا خورشید برآید و دیگر مردم، اگر خواستند زودتر بروند و اگر خواستند دیرتر".<ref>الفروع من الکافی، ج4، ص54١.</ref>
لیکن پس از طلوع آفتاب، امیرالحاج باید حرکت نموده، در مزدلفه نماند. [[اسماعیل بن علی]] در سال ١4٠ هجری امیرالحاج بود و همراه با امام صادق(ع) حج می‌گزارد. به هنگام حرکت از مشعرالحرام برای امام(ع) حادثه‌ای پیش آمده، از مرکب افتادند. اسماعیل بن علی خواست کنار آن حضرت بماند تا همراه با ایشان حرکت کند. امام صادق(ع) فرمودند: "امیرالحاج هنگام حرکت و کوچ مردم نباید توقف کند".<ref>قرب الاسناد، ص٨.</ref>
==حدود مشعر==
درازای مزدلفه، از اوّل مازمان (تنگه میان مزدلفه و عرفه) تا ابتدای وادی محسّر 3،812 متر است.<ref>مرآة الحرمین، ج١، ص٣4١.</ref> در روایت آمده است که رسول خدا(ص) ناتوانان از [[بنی‌هاشم]] را شبانه به منا فرستاده، آنان را فرمان داد به [[جمره]] سنگ نزنند تا خورشید طلوع کند.<ref>کافی، ج4، ص٢4٧، ح4.</ref> از دیوار [[باب بنی‌شیبه|در بنی‌شیبه]] در کنار مسجدالحرام، تا مرز مزدلفه از سوی منا 20،507 ذراع می‌باشد.<ref>شفاء الغرام، ج١، ص5٠5و5٠٧.</ref>
مستحب است حاجیان سلاح خود در جنگ با شیاطین؛ یعنی سنگ زدن به جمره‌ها را از مشعر بردارند.<ref>وسائل، ج١4، باب١٨، ص٣١، ح١٨5١٣.</ref> اسحاق بن عمّار گوید: از امام صادق(ع) درباره حدود جمع (مزدلفه) پرسیدم، فرمود: «میان مازمان تا وادی محسِّر است.»<ref>وسائل، ج١4، باب٨، ص١٨، ح١٨4٨٢.</ref> [[شیخ طوسی]] در [[النهایه فی مجردالفقه و الفتوی|نهایه]] فرموده است: «و حدّ المشعرالحرام ما بین المازمین الی الحیاض و الی وادی محسّر.»
حدّ مشعرالحرام از یک سوی، مازمان است که آغازین نقطه ورود به مزدلفه از سوی عرفات می‌باشد و از سوی دیگر [[حیاض]] و پایان آن وادی محسّر است، که نزدیک به منا قرار دارد. سزاوار نیست کسی جز در آنچه آمد، وقوف کند، البته اگر جمعیت به حدّی زیاد باشد که مکان برای نشستن دشوار و تنگ شود، حاجی می‌تواند از کوه بالا رفته، آنجا بنشیند و وقوف کند.<ref>ینابیع الفقیهه، ج٧، ص١٩٨؛ شرایع، ص6٣4.</ref>
==عبور از وادی محسِّر==
{{همچنین ببینید|وادی محسر}}
معاویة بن عمّار به نقل از امام صادق(ع) گفته است: پس از کوچ از مشعر هنگامی که به وادی محسّر رسیدی (و آن وادی بزرگی بین جمع (مزدلفه) و منا است) پس شتاب کن تا از آن وادی بگذری، همانا رسول خدا(ص) در چنین مکانی، ناقه خود را به سرعت بیشتری به حرکت درآورده، می‌فرمود: «اللّهمّ سلّم عهدی واقبل توبتی واجب دعوتی واخلفنی فیمن ترکت بعدی.»<ref>وسائل، ج١4، باب١٣، ص٢٢، ح١٨4٩١.</ref>
در روایات به حاجیان توصیه شده که به هنگام عبور از وادی محسّر، سریعتر حرکت کنند. علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هنگامی که از «جَمع» کوچ نمود و به وادی محسّر رسید، به ناقه خود زد و ناقه به سرعت رفت تا از وادی گذشت، آنگاه توقف نموده، فضل را پشت سر خویش سوار فرمود.<ref>القری لقاصد‌ ام القری، ص4٣١.</ref>
[[ابن عباس]] گفته است: پیامبر(ص) از عرفات تا مزدلفه [[اسامة بن زید|اسامه]] را پشت سر خویش سوار کرده، و سپس از مزدلفه تا منا فضل را سوار فرمود.<ref>القری لقاصد‌ ام القری، ص45.</ref>
== جستارهای وابسته ==
* [[وقوف در مشعر]]


/////////////////
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۳٬۲۴۱

ویرایش