بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
احزاب پانزده یا بیست روز مدینه را محاصره کردند؛ اما نتوانستند از خندق عبور کنند. تنها پنج تن ازجمله [[عمرو بن عبدود|عَمرو بن عَبدَود]] از باریکهای در طول خندق گذشتند. از میان مسلمانان تنها [[امام علی(ع)]] حاضر شد با او مبارزه کند. علی در نبردی تنبهتن عمرو عبدود را از پا درآورد. با کشتهشدن وی همراهان او فرار کردند. پیامبر این کار امام علی(ع) در نبرد خندق را را برتر از اعمال همه امت خود تا روز [[قیامت]] دانست. | احزاب پانزده یا بیست روز مدینه را محاصره کردند؛ اما نتوانستند از خندق عبور کنند. تنها پنج تن ازجمله [[عمرو بن عبدود|عَمرو بن عَبدَود]] از باریکهای در طول خندق گذشتند. از میان مسلمانان تنها [[امام علی(ع)]] حاضر شد با او مبارزه کند. علی در نبردی تنبهتن عمرو عبدود را از پا درآورد. با کشتهشدن وی همراهان او فرار کردند. پیامبر این کار امام علی(ع) در نبرد خندق را را برتر از اعمال همه امت خود تا روز [[قیامت]] دانست. | ||
== علت | == اهمیت و علت == | ||
احزاب به معنای | احزاب به معنای گروهها<ref>النهایه، ج۱، ص۳۷۶، «حزب»؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۰۸؛ تاج العروس ج۱، ص۴۱۶.</ref> نبردی که در آن [[قریش]] و همپیمانانش از [[عرب]] و [[یهود]] به [[مدینه]] یورش بردند. در این نبرد، [[پیامبر(ص)]] و [[مسلمان|مسلمانان]] برای رویارویی با مهاجمان، در بخشی از مدینه به حفر خَندق پرداختند. از این روی، آن نبرد را خندق نیز نامیدهاند.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۷۸؛ فتحالباری، ج۷، ص۳۰۲.</ref> در زمان این غزوه اختلاف است برخی آنرا را یک سال بعد از غزوه احد در شوال سال چهارم<ref>المحبّر، ص۱۰، ۱۱۳.</ref><ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۳۹۳؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۷.</ref> و برخی در سال پنجم میدانند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref><ref>السیرة النبویه، ابنهشام، ج۲، ص۲۱۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۷.</ref> | ||
برخی از تاریخ نگاران چون ابن واقد و ابن هشام برخی از بزرگان یهود از قبیله بنی نضیر را عامل اصلی شروع جنگ و قریش را همکار و | برخی از تاریخ نگاران چون ابن واقد و ابن هشام برخی از بزرگان یهود از قبیله بنی نضیر را عامل اصلی شروع جنگ و قریش را همکار و همپیمان آنان در این جنگ میدانند.<ref>المغازی، ج۲، ص442-۴۴۱؛ السیرة النبویه، ابنهشام، ج۲، ص۲۱۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵. | ||
الثقات، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الارشاد، ج۱، ص۹۴.</ref> علت این امر را از دست رفتن جایگاهشان در یثرب بعد از هجرت پیامبر به آنجا و از دست رفتن منزلت آنان برشمرده اند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۸۸.</ref> به گفته یعقوبی قریش، یهودیان و برخی از قبائل دیگر را برای جنگ با مسلمانان دعوت کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> | الثقات، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الارشاد، ج۱، ص۹۴.</ref> علت این امر را از دست رفتن جایگاهشان در یثرب بعد از هجرت پیامبر به آنجا و از دست رفتن منزلت آنان برشمرده اند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۸۸.</ref> به گفته یعقوبی قریش، یهودیان و برخی از قبائل دیگر را برای جنگ با مسلمانان دعوت کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
* اخراج یهودیان بنی قریظه از مدینه به جهت همکاری با دشمن ونقض پیمان با مسلمین | * اخراج یهودیان بنی قریظه از مدینه به جهت همکاری با دشمن ونقض پیمان با مسلمین | ||
* پیدایش زمینه پذیرش حکومت مدینه و بالارفتن روحیه خودباوری مسلمانان | * پیدایش زمینه پذیرش حکومت مدینه و بالارفتن روحیه خودباوری مسلمانان | ||
به گفته مسعودی دشمنان پیامبر در این نبرد 24000 نفر بوده اند.<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref>[[یعقوبی]] آمار شهیدان مسلمان را هشت و کشتگان مشرک را شش تن دانسته است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> | به گفته مسعودی دشمنان پیامبر در این نبرد 24000 نفر بوده اند.<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref>[[یعقوبی]] آمار شهیدان مسلمان را هشت و کشتگان مشرک را شش تن دانسته است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> | ||
==داستان جنگ احزاب== | ==داستان جنگ احزاب== | ||
[[پیامبر(ص)]] پس از پی بردن به نقشه مشرکین مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> [[سلمان فارسی]] حفر خندق را که از روشهای پدافندی رایج در [[ایران]] بود،<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۹.</ref> مطرح کرد و پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی خود پیامبر(ص) بوده است؛ چنانکه از پاسخ نامه ایشان به [[ابوسفیان]] برمیآید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر(ص) منطقه [[عوالی]] در شمال [[مدینه]] را که فراخ و زراعی و مهمترین نقطه آسیبپذیر شهر بود، مناسبترین مکان برای حفر خندق دانست.<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹ | [[پیامبر(ص)]] پس از پی بردن به نقشه مشرکین مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> [[سلمان فارسی]] حفر خندق را که از روشهای پدافندی رایج در [[ایران]] بود،<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۹.</ref> مطرح کرد و پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی خود پیامبر(ص) بوده است؛ چنانکه از پاسخ نامه ایشان به [[ابوسفیان]] برمیآید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر(ص) منطقه [[عوالی]] در شمال [[مدینه]] را که فراخ و زراعی و مهمترین نقطه آسیبپذیر شهر بود، مناسبترین مکان برای حفر خندق دانست.<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹.</ref> وجود خندق باعث شد تا درگیری مشرکان با سپاه [[اسلام]] از پرتاب سنگ و تیراندازی فراتر نرود.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref> آنان ۱۵<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۴.</ref> یا ۲۰ روز<ref>وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۳۳.</ref> و یا بیش از آن<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۷.</ref> مدینه را در محاصره داشتند و در پی یافتن راهی برای عبور از خندق بودند. در این مدت، سختیها و مشکلات، ازجمله تامین غذای چهارپایان<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> هر دو طرف را در وضعی ناگوار قرار داد. مسلمانان در سرما و گرسنگی، شبانهروز از خندق نگاهبانی میکردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۶۵، ۴۷۴.</ref>احزاب مشرکان سه روز پس از پایان کندن خندق، به [[مدینه]] رسیدند و در منطقه [[رومه]]، میان [[جرف|جُرُف]] و [[زغابه|زَغابه]]، فرود آمدند.<ref>السیرة النبویه، ابنهشام، ج۲، ص۲۱۹.</ref> [[قریش]] و همراهانشان همانند [[یهود]] در رومه و [[وادی عقیق]] و [[غطفان]] و [[نجدیان|نَجدیان]] در دامنه [[کوه احد|احد]] مستقر شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰.</ref> | ||
پنج تن از نامآوران سپاه دشمن، [[عمرو بن عبدود|عَمرو بن عَبدَود]]، ضرار بن خطاب، [[عکرمة بن ابیجهل]]، نوفل بن عبدالله بن مغیره و هُبَیرة بن ابیوهب، از باریکهای در طول خندق، عبور کردند.<ref>السیرة النبویه، ابنهشام، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> | پنج تن از نامآوران سپاه دشمن، [[عمرو بن عبدود|عَمرو بن عَبدَود]]، ضرار بن خطاب، [[عکرمة بن ابیجهل]]، نوفل بن عبدالله بن مغیره و هُبَیرة بن ابیوهب، از باریکهای در طول خندق، عبور کردند.<ref>السیرة النبویه، ابنهشام، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> پیامبر سه بار در میان یارانش ندا داد و خواست تا کسی داوطلب نبرد با عمرو شود. هر بار کسی جز [[حضرت علی|حضرت علی(ع)]] به درخواست ایشان پاسخ مثبت نداد.<ref>کنز الفوائد، ص۱۳۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۴۰-۴۱.</ref> پیامبر شمشیر خود، [[ذوالفقار]]، را به او داد و [[عمامه]] خویش را بر سرش بست و برایش دعا کرد<ref>شرح الاخبار، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۲؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref> و مبارزه او با عمرو را به مثابه رویارویی تمام ایمان با تمام کفر و برتر از اعمال همه امت خود تا روز [[قیامت]] دانست.دانست.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۳۰؛ کنز الفوائد، ص۱۳۷.</ref><ref>المستدرک، ج۳، ص۳۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۹؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۲، ۱۴.</ref>در این نبرد تن به تن، حضرت علی(ع) هفت جراحت برداشت؛ اما توانست عمرو را به قتل برساند<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱؛ السیرة النبویه، ابنکثیر، ج۳، ص۲۰۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.</ref> و سرش را جدا کند و برای [[پیامبر(ص)]] بیاورد.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۰۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۹؛ شرح نهجالبلاغه، ج۱۹، ص۶۲.</ref> | ||
پیامبر برای برهم زدن اتحاد مشرکان تدابیری اندیشید که به آن شاره می شود: | پیامبر برای برهم زدن اتحاد مشرکان تدابیری اندیشید که به آن شاره می شود: | ||
خط ۳۷: | خط ۳۵: | ||
امروزه مسیر این خندق نزدیک [[مسجد المستراح]] در شارع سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر [[مساجد سبعه]] در شارع السیح دانسته شده است.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> (تصویر شماره ۱۹) حفر خندق در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> [[واقدی]] عمق آن را بهاندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاههایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به [[زبیر بن عوام]] سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم [[ذیقعده]] کنار خندق مستقر شدند. شمار رزمندگان مسلمان را ۳۰۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> و به گزارشی۷۰۰ نفر دانستهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] پرچم [[مهاجران]] را به دست [[زید بن حارثه]] و پرچم [[انصار]] را به دست [[سعد بن عباده]] داد و [[عبدالله بن ام مکتوم]] را به جای خویش در [[مدینه]] گماشت<ref>المنتظم، ج۲، ص۲۲۹.</ref> پیامبر(ص) خیمهگاه خویش را بر فراز [[کوه ذباب|کوه ذُباب]] در شرق [[کوه سلع|کوه سَلع]] برپا کرد و آنجا [[نماز]] میگزارد و بر کارها نظارت میکرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد [[حاجی|حاجیان]] از احترام برخوردار شد و قرنها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینهشناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها «[[مسجد الرایه]]» خوانده شد. این مسجد اکنون در [[شارع سلطانه]] ([[ابوبکر]]) بر دامنه [[کوه الرایه]] در سمت راست کسی است که رو به شمال قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>[[پرونده:نبرد امام علی و عمرو بن عبدود.JPG|320px|بندانگشتی|نبرد تن به تن میان [[امام علی(ع)]] (سمت چپ) و [[عمرو بن عبدود]] (سمت راست) در [[غزوه]] احزاب]] | امروزه مسیر این خندق نزدیک [[مسجد المستراح]] در شارع سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر [[مساجد سبعه]] در شارع السیح دانسته شده است.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> (تصویر شماره ۱۹) حفر خندق در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> [[واقدی]] عمق آن را بهاندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاههایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به [[زبیر بن عوام]] سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم [[ذیقعده]] کنار خندق مستقر شدند. شمار رزمندگان مسلمان را ۳۰۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> و به گزارشی۷۰۰ نفر دانستهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] پرچم [[مهاجران]] را به دست [[زید بن حارثه]] و پرچم [[انصار]] را به دست [[سعد بن عباده]] داد و [[عبدالله بن ام مکتوم]] را به جای خویش در [[مدینه]] گماشت<ref>المنتظم، ج۲، ص۲۲۹.</ref> پیامبر(ص) خیمهگاه خویش را بر فراز [[کوه ذباب|کوه ذُباب]] در شرق [[کوه سلع|کوه سَلع]] برپا کرد و آنجا [[نماز]] میگزارد و بر کارها نظارت میکرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد [[حاجی|حاجیان]] از احترام برخوردار شد و قرنها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینهشناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها «[[مسجد الرایه]]» خوانده شد. این مسجد اکنون در [[شارع سلطانه]] ([[ابوبکر]]) بر دامنه [[کوه الرایه]] در سمت راست کسی است که رو به شمال قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>[[پرونده:نبرد امام علی و عمرو بن عبدود.JPG|320px|بندانگشتی|نبرد تن به تن میان [[امام علی(ع)]] (سمت چپ) و [[عمرو بن عبدود]] (سمت راست) در [[غزوه]] احزاب]] | ||
== | == جنگ احزاب در قرآن == | ||
شماری از آیات قرآن، از جمله آیات ۹ تا ۲۷ سوره احزاب، آیه ۲۱۴ سوره بقره،آیه 187 سوره بقره آیات ۲۶ و ۲۷ سوره آل عمران و آیات ۶۲ تا ۶۴ سوره نور درباره این رویداد نازل شده است.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۵۴۶، ۷۲۶.</ref> برخی از آیاتی که در مورد جنگ احزاب آمده چنین است: | |||
* آیات 63 و 64 سوره نور: دستهای از [[منافق|منافقان]]، با وجود دستور پیامبر(ص)، با سستی و کندی کار میکردند و گاه بدون اجازه ایشان، پنهانی نزد خانواده خویش میرفتند. مفسران نزول این آیات را در شأن اینان دانستهاند: {{قلم رنگ|سبز|اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللهِ ورَسولِهِ واِذا کانوا مَعَهُ عَلی اَمر جامِع لَمیذهَبوا...... قَد یعلَمُ اللهُ الَّذینَ یتَسَلَّلونَ مِنکم لِواذًا...}} خداوند در این آیات، مؤمنان تلاشگر در حفر خندق را همان کسانی دانسته که به خدا و پیامبرش [[ایمان]] دارند و منافقان را از بلا و عذاب دردناک بیم داده است. | |||
* آیات 63 و 64 سوره نور: دستهای از [[منافق|منافقان]]، | |||
* [[آیه|آیات]] ۲۶ و ۲۷ [[سوره احزاب]]: [[حیی بن اخطب|حُیَی بن اخطب]]، از بزرگان [[بنینضیر]] که پیش از این وعده همراهی [[بنیقریظه]] را به [[قریش]] داده بود<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۴.</ref>، به درخواست [[ابوسفیان]]، نزد بنیقریظه رفت و از آنان خواست تا با نقض پیمان خود با [[پیامبر(ص)]] به آنان بپیوندند. بنیقریظه نخست وی را به قلعه خود راه ندادند؛<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref> اما سرانجام همراهی خود را با او اعلام کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref> و حُیَی پیماننامه آنان با مسلمانان را پاره کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۶.</ref>خداوند در این آیات از آنان یاد کرده است: {{قلم رنگ|سبز|وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِن أَهلِ الکتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ}} (و كسانى از [[اهل كتاب]] را كه [مشركان] را یاری كرده بودند، از دژهايشان به زير آورد). | * [[آیه|آیات]] ۲۶ و ۲۷ [[سوره احزاب]]: [[حیی بن اخطب|حُیَی بن اخطب]]، از بزرگان [[بنینضیر]] که پیش از این وعده همراهی [[بنیقریظه]] را به [[قریش]] داده بود<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۴.</ref>، به درخواست [[ابوسفیان]]، نزد بنیقریظه رفت و از آنان خواست تا با نقض پیمان خود با [[پیامبر(ص)]] به آنان بپیوندند. بنیقریظه نخست وی را به قلعه خود راه ندادند؛<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref> اما سرانجام همراهی خود را با او اعلام کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref> و حُیَی پیماننامه آنان با مسلمانان را پاره کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۶.</ref>خداوند در این آیات از آنان یاد کرده است: {{قلم رنگ|سبز|وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِن أَهلِ الکتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ}} (و كسانى از [[اهل كتاب]] را كه [مشركان] را یاری كرده بودند، از دژهايشان به زير آورد). | ||
* آیه ۹ [[سوره احزاب]]: گفتهاند در پی استجابت دعای پیامبر، همان شب سرما و بادی سخت پدیدار شد؛ بهگونهای که آتشها را خاموش نمود و ریسمان خیمهها را از هم گسست.<ref>قصص الانبیاء، ص۳۴۲.</ref> وحشت و سستی جان مشرکان را فراگرفت و آنان را به عقبنشینی واداشت. روایتهای تفسیری، را درباره همین امداد الهی دانستهاند. در این آیه، خداوند مؤمنان را به یادآوری کمکهای خود سفارش کرده است: {{قلم رنگ|سبز|یاَیها الَّذینَ ءامَنوا اذکروا نِعمَةَ اللهِ عَلَیکم اِذ جاءَتکم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحا وجُنودًا لَم تَرَوها وکانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصیراً}} (اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمىديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مىكنيد همواره بيناست). | * آیه ۹ [[سوره احزاب]]: گفتهاند در پی استجابت دعای پیامبر، همان شب سرما و بادی سخت پدیدار شد؛ بهگونهای که آتشها را خاموش نمود و ریسمان خیمهها را از هم گسست.<ref>قصص الانبیاء، ص۳۴۲.</ref> وحشت و سستی جان مشرکان را فراگرفت و آنان را به عقبنشینی واداشت. روایتهای تفسیری، را درباره همین امداد الهی دانستهاند. در این آیه، خداوند مؤمنان را به یادآوری کمکهای خود سفارش کرده است: {{قلم رنگ|سبز|یاَیها الَّذینَ ءامَنوا اذکروا نِعمَةَ اللهِ عَلَیکم اِذ جاءَتکم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحا وجُنودًا لَم تَرَوها وکانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصیراً}} (اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمىديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مىكنيد همواره بيناست). | ||