بدون خلاصۀ ویرایش
Gholamzadeh (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
Gholamzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
===غنایم=== | ===غنایم=== | ||
340 شمشیر، <ref>حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص567.</ref> 50 زره و 50 نیزه از غنایم این غزوه بود<ref>ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج2، ص73؛مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳، ج20، ص166.</ref> که از میان آنها، رسول خدا(ص) شمشیر معروف ابیالحُقَیق را به [[سعد بن معاذ|سعد بن مُعاذ]] از بزرگان اوس بخشید.<ref>حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص569.</ref> | 340 شمشیر، <ref>حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص567.</ref> 50 زره و 50 نیزه از غنایم این غزوه بود<ref>ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج2، ص73؛مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳، ج20، ص166.</ref> که از میان آنها، رسول خدا(ص) شمشیر معروف ابیالحُقَیق را به [[سعد بن معاذ|سعد بن مُعاذ]] از بزرگان اوس بخشید.<ref>حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص569.</ref> <br> | ||
پیامبر برخی از زمینهای بنینضیر را میان حدود 100 تن از [[مهاجرین]] و تنی چند از فقرای [[انصار]] که برخی از آنها در کشتن تیراندازان بنینضیر نقش داشتند، تقسیم کرد.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج2، ص489.</ref> باقی زمینها در اختیار پیامبر ماند و پیامبر غلام خود ابورافع را بر آن گمارد<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج1، ص378.</ref> و خود در آن کشاورزی میکرد و مواد غذایی سالانه خانواده خود و [[بنیعبدالمطلب]] را تامین میکرد.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج2، ص490؛بلاذری، فتوح البلدان،۱۹۵۶م، ج1، ص20؛ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج4، ص87.</ref> آنگاه افزوده درآمد این زمینها صرف هزینههای نظامی میشد یا در بیت المال گرد میآمد.<ref>صحیح البخاری، ج4، ص43؛ابو داوود، سنن ابیداود، ۱۴۱۰ق، ج2، ص22.</ref> پس از رحلت پیامبر، [[ابوبکر]] زمینهای یاد شده را مصادره کرد که با مخالفت [[حضرت زهرا(س)]] مواجه شد.<ref>ابنسعد، الطبقات، دار صادر، ج1، ص503؛ابو داوود،سنن ابیداود، ۱۴۱۰ق، ج2، ص23؛بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج6، ص296.</ref> و پس از وفات فاطمه(س)، علی(ع) با درخواست سهم الارث وی از ابوبکر، کار ابوبکر را تخطئه کرد.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق،۱۴۱۵ق، ج1، ص208، 217.</ref> عمر تا دو <ref>صحیح البخاری، ج5، ص24؛تاریخ دمشق، ج56، ص364.</ref> یا چند سال<ref>طبرانی، مسند الشامیین،۱۴۱۷ق، ج4، ص258.</ref> پس از خلافتش همچنان بر سیره ابوبکر پا فشرد؛ اما سپس تصمیم گرفت آن زمینها را بازگرداند.<ref>صحیح مسلم، ج5، ص152-153؛متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۱۳ق، ج7، ص242.</ref> | پیامبر برخی از زمینهای بنینضیر را میان حدود 100 تن از [[مهاجرین]] و تنی چند از فقرای [[انصار]] که برخی از آنها در کشتن تیراندازان بنینضیر نقش داشتند، تقسیم کرد.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج2، ص489.</ref> باقی زمینها در اختیار پیامبر ماند و پیامبر غلام خود ابورافع را بر آن گمارد<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج1، ص378.</ref> و خود در آن کشاورزی میکرد و مواد غذایی سالانه خانواده خود و [[بنیعبدالمطلب]] را تامین میکرد.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج2، ص490؛بلاذری، فتوح البلدان،۱۹۵۶م، ج1، ص20؛ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج4، ص87.</ref> آنگاه افزوده درآمد این زمینها صرف هزینههای نظامی میشد یا در بیت المال گرد میآمد.<ref>صحیح البخاری، ج4، ص43؛ابو داوود، سنن ابیداود، ۱۴۱۰ق، ج2، ص22.</ref> پس از رحلت پیامبر، [[ابوبکر]] زمینهای یاد شده را مصادره کرد که با مخالفت [[حضرت زهرا(س)]] مواجه شد.<ref>ابنسعد، الطبقات، دار صادر، ج1، ص503؛ابو داوود،سنن ابیداود، ۱۴۱۰ق، ج2، ص23؛بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج6، ص296.</ref> و پس از وفات فاطمه(س)، علی(ع) با درخواست سهم الارث وی از ابوبکر، کار ابوبکر را تخطئه کرد.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق،۱۴۱۵ق، ج1، ص208، 217.</ref> عمر تا دو <ref>صحیح البخاری، ج5، ص24؛تاریخ دمشق، ج56، ص364.</ref> یا چند سال<ref>طبرانی، مسند الشامیین،۱۴۱۷ق، ج4، ص258.</ref> پس از خلافتش همچنان بر سیره ابوبکر پا فشرد؛ اما سپس تصمیم گرفت آن زمینها را بازگرداند.<ref>صحیح مسلم، ج5، ص152-153؛متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۱۳ق، ج7، ص242.</ref> | ||
در روزگار خلافت [[عثمان]]<ref>ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج5، ص309.</ref> زمینهای یاد شده در اختیار بنیفاطمه قرار گرفت تا آن که [[بنیعباس]] در دوره خلافت خود با ادعای آن که این باغها سهم الارث [[عباس عموی پیامبر]] بوده است، آن را به سود خود مصادره کردند.<ref>ابو داوود، سنن ابیداود، ۱۴۱۰ق، ج2، ص34؛ابنکثیر، تفسیر ابنکثیر، ۱۴۰۹ق، ج4، ص354.</ref> | در روزگار خلافت [[عثمان]]<ref>ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج5، ص309.</ref> زمینهای یاد شده در اختیار بنیفاطمه قرار گرفت تا آن که [[بنیعباس]] در دوره خلافت خود با ادعای آن که این باغها سهم الارث [[عباس عموی پیامبر]] بوده است، آن را به سود خود مصادره کردند.<ref>ابو داوود، سنن ابیداود، ۱۴۱۰ق، ج2، ص34؛ابنکثیر، تفسیر ابنکثیر، ۱۴۰۹ق، ج4، ص354.</ref> | ||
==بنینضیر پس از اخراج از مدینه == | ==بنینضیر پس از اخراج از مدینه == | ||
سران بنینضیر پس از تبعید از [[مدینه]] برای رویارویی با پیامبر از سران قریش یاری خواستند و به آنها وعده حمایت مالی دادند.<ref>جامع البیان، ج5، ص186.</ref> آنها قبایلی بزرگ چون [[غطفان]] و [[قیس بن عیلان|قَیس بن عیلان]] را با خود همراه ساختند و زمینه [[نبرد احزاب]] را فراهم آوردند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۸۳ق، ج3، ص700؛طبری، تاریخ طبری،۱۴۰۳ق، ج2، ص233؛مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج1، ص95.</ref> بخشی از بنینضیر، خود، در این جنگ حضور داشتند<ref>جامع البیان، ج21، ص156؛ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج4، ص108؛مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج20، ص250.</ref> و وعده یاری یهودیان بنیقریظه ساکن در مدینه را نیز به سپاه احزاب داده بودند.<ref>حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص637.</ref> حُیَی، رهبر بنینضیر، پنهانی نزد بنیقریظه شتافت و آنها را در نبرد احزاب همراه خود ساخت<ref>طبری، تاریخ طبری،۱۴۰۳ق، ج2، ص571-572.</ref> اما چون نبرد به پایان رسید و پیامبر بنیقریظه را محاصره کرد، در میان بنیقریظه و به حکم سعد بن معاذ کشته شد.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج2، ص186.</ref><br> | |||
سران بنینضیر پس از تبعید از [[مدینه]] برای رویارویی با پیامبر از سران قریش یاری خواستند و به آنها وعده حمایت مالی دادند.<ref>جامع البیان، ج5، ص186.</ref> آنها قبایلی بزرگ چون [[غطفان]] و [[قیس بن عیلان|قَیس بن عیلان]] را با خود همراه ساختند و زمینه [[نبرد احزاب]] را فراهم آوردند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۸۳ق، ج3، ص700؛طبری، تاریخ طبری،۱۴۰۳ق، ج2، ص233؛مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج1، ص95.</ref> بخشی از بنینضیر، خود، در این جنگ حضور داشتند<ref>جامع البیان، ج21، ص156؛ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج4، ص108؛مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج20، ص250.</ref> و وعده یاری یهودیان بنیقریظه ساکن در مدینه را نیز به سپاه احزاب داده بودند.<ref>حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص637.</ref> حُیَی، رهبر بنینضیر، پنهانی نزد بنیقریظه شتافت و آنها را در نبرد احزاب همراه خود ساخت<ref>طبری، تاریخ طبری،۱۴۰۳ق، ج2، ص571-572.</ref> اما چون نبرد به پایان رسید و پیامبر بنیقریظه را محاصره کرد، در میان بنیقریظه و به حکم سعد بن معاذ کشته شد.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج2، ص186.</ref> | شاخههایی از بنینضیر چون [[آل ابیالحقیق]] که گنجینه بنینضیر نیز در اختیار آنها بود، در یکی از دژهای خیبر به نام کتیبه مستقر بودند. این قلعه از واپسین قلعههایی بود که در [[غزوه خیبر]] به سال هفتم ق. مورد حمله قرار گرفت. آنها پس از 14 روز محاصره با پیامبر سازش کردند که در برابر پرداخت همه داراییها و تسلیحات خود اجازه یابند از خیبر کوچ کنند. آنها گنجینه خود را در خرابهای پنهان کردند و به بهانه این که همه آن را هزینه کردهاند، از دادن آن به پیامبر سر باز زدند.<br> | ||
شاخههایی از بنینضیر چون [[آل ابیالحقیق]] که گنجینه بنینضیر نیز در اختیار آنها بود، در یکی از دژهای خیبر به نام کتیبه مستقر بودند. این قلعه از واپسین قلعههایی بود که در [[غزوه خیبر]] به سال هفتم ق. مورد حمله قرار گرفت. آنها پس از 14 روز محاصره با پیامبر سازش کردند که در برابر پرداخت همه داراییها و تسلیحات خود اجازه یابند از خیبر کوچ کنند. آنها گنجینه خود را در خرابهای پنهان کردند و به بهانه این که همه آن را هزینه کردهاند، از دادن آن به پیامبر سر باز زدند. | |||
در این مدت، کوشش یکی از زنان بنینضیر برای مسموم ساختن پیامبر ناکام ماند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق،۱۴۱۵ق، ج2، ص466-467؛تاریخ طبری، ج2، ص302.</ref> پیامبر چون گنجینه یاد شده را یافت و سازش مذکور نقض شد، برخی مردان آنها را کشت و زنان و فرزندانشان را به اسارت گرفت.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق،۱۴۱۵ق، ج2، ص466؛بلاذری، فتوح البلدان،۱۹۵۶م، ج1، ص26-27.</ref> | در این مدت، کوشش یکی از زنان بنینضیر برای مسموم ساختن پیامبر ناکام ماند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق،۱۴۱۵ق، ج2، ص466-467؛تاریخ طبری، ج2، ص302.</ref> پیامبر چون گنجینه یاد شده را یافت و سازش مذکور نقض شد، برخی مردان آنها را کشت و زنان و فرزندانشان را به اسارت گرفت.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق،۱۴۱۵ق، ج2، ص466؛بلاذری، فتوح البلدان،۱۹۵۶م، ج1، ص26-27.</ref> | ||
==بنینضیر در قرآن== | |||
در قرآن نام بنینضیر نیامده است؛ اما بخشی از آیات سوره حشر درباره یهودیان بنینضیر و رویارویی آنها با پیامبر اکرم(ص) است.واحدی، أسباب النزول، ۱۴۱۲ق، ص۳۵۰. گفته شده به همین دلیل به این نام نامیده شده زیرا به حشر و آوارگی یهودیان بنینضیر پرداخته است. همچنان که نام دیگر این سوره، «بنینضیر» است.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۴ـ۱۲۵۵.</ref> | |||
==نسب و تاریخچه حضور در مدینه== | ==نسب و تاریخچه حضور در مدینه== | ||
در حالیکه برخی شرقشناسان بنینضیر را از قبایل عرب یهودی شده دانسته و بنیاسرائیلی بودن آنها را نامعقول شمردهاند.<ref>علی، المفصل، ۱۴۲۴ق، ج7، ص248.</ref> گفته میشود بر اساس گزارشهای تاریخی نسب بنینضیر از طریق [[هارون بن عمران]] به [[یعقوب(ع)]] میرسد<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج۲۲، ص۱۱۱، و ج۳، ص۱۱۰؛ ابنسعد، الطبقات، دار صادر، ج۷، ص۵۰۱؛طبرانی، المعجم الکبیر،۱۴۰۵ق، ج۲۲، ص۱۹۷؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و تغییرات فرهنگی و زبانی آنها ناشی از اوضاع اقلیمی و فرهنگی [[حجاز]] بوده است.<ref>بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ص153؛علی، المفصل، ۱۴۲۴ق، ج6، ص552.</ref> | در حالیکه برخی شرقشناسان بنینضیر را از قبایل عرب یهودی شده دانسته و بنیاسرائیلی بودن آنها را نامعقول شمردهاند.<ref>علی، المفصل، ۱۴۲۴ق، ج7، ص248.</ref> گفته میشود بر اساس گزارشهای تاریخی نسب بنینضیر از طریق [[هارون بن عمران]] به [[یعقوب(ع)]] میرسد<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج۲۲، ص۱۱۱، و ج۳، ص۱۱۰؛ ابنسعد، الطبقات، دار صادر، ج۷، ص۵۰۱؛طبرانی، المعجم الکبیر،۱۴۰۵ق، ج۲۲، ص۱۹۷؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و تغییرات فرهنگی و زبانی آنها ناشی از اوضاع اقلیمی و فرهنگی [[حجاز]] بوده است.<ref>بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ص153؛علی، المفصل، ۱۴۲۴ق، ج6، ص552.</ref><br> | ||
گفته میشود یهودیان پیش از [[اوس]] و [[خزرج]] در مدینه ساکن شدند و تا زمان آمدن آنها قدرت را در اختیار داشتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج۲۲، ص۱۱۱ و ۱۱۶؛یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۸۴ و ۸۵؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۳۹۱ق، ج۲، ص۳۴۳ و ۳۴۴.</ref> در برخی منابع اسلامی، علت مهاجرت آنها به یثرب، آگاهی ایشان از ظهور پیامبر آخر الزمان بیان شده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۱۰.</ref> | گفته میشود یهودیان پیش از [[اوس]] و [[خزرج]] در مدینه ساکن شدند و تا زمان آمدن آنها قدرت را در اختیار داشتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج۲۲، ص۱۱۱ و ۱۱۶؛یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۸۴ و ۸۵؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۳۹۱ق، ج۲، ص۳۴۳ و ۳۴۴.</ref> در برخی منابع اسلامی، علت مهاجرت آنها به یثرب، آگاهی ایشان از ظهور پیامبر آخر الزمان بیان شده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۱۰.</ref> | ||
{{بیشتر|قلعههای بنی نضیر}} | {{بیشتر|قلعههای بنی نضیر}} | ||
==شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بنینضیر== | ==شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بنینضیر== | ||
از روابط بنینضیر با قبایل خرد و کلان یهودی یثرب، آگاهی چندان در دست نیست، جز آن که در برابر یهودیان [[بنیقینقاع|بنیقَیْنُقاع]] که همپیمان خزرج بود، جنگیده بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج3، ص26؛ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج1، ص656.</ref> | از روابط بنینضیر با قبایل خرد و کلان یهودی یثرب، آگاهی چندان در دست نیست، جز آن که در برابر یهودیان [[بنیقینقاع|بنیقَیْنُقاع]] که همپیمان خزرج بود، جنگیده بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج3، ص26؛ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج1، ص656.</ref> | ||
تنها نکتهای که از روابط بنینضیر با یهودیان بنیقُرَیظَه مورد توجه قرار گرفته، آن است که آنها در روابط حقوقی خود با بنیقریظه تبعیض روا میداشتند و آنان ناچار بودند دیه خود را به صورت مضاعف به بنینضیر بپردازند.<ref>بغوی، تفسیر بغوی، دارالمعرفه، ج1، ص144؛ج2، ص38؛طبرسی، مجمع البیان،۱۴۱۵ق، ج3، ص300-301؛مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج22، ص27.</ref><br> | تنها نکتهای که از روابط بنینضیر با یهودیان بنیقُرَیظَه مورد توجه قرار گرفته، آن است که آنها در روابط حقوقی خود با بنیقریظه تبعیض روا میداشتند و آنان ناچار بودند دیه خود را به صورت مضاعف به بنینضیر بپردازند.<ref>بغوی، تفسیر بغوی، دارالمعرفه، ج1، ص144؛ج2، ص38؛طبرسی، مجمع البیان،۱۴۱۵ق، ج3، ص300-301؛مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج22، ص27.</ref><br> | ||
آنها در درگیریهای اوس و خزرج<ref>ابن ابیحاتم، تفسیر ابن ابی حاتم، ۱۴۱۹ق، ج1، ص163.</ref> کنار اوس بر ضد خزرج جنگیده بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج3، ص21؛ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج1، ص679؛سمهوی، وفاء الوفاء، ۲۰۰۶م، ج1، ص170.</ref> هنگامی که بنینضیر پیمان خود را با پیامبر شکستند، رسول خدا به نشانه ابطال پیمان اوس با آنها، در مقدمات غزوهای که بر ضد آنها شکل داد، اوسیان را در آن شریک ساخت و پس از تبعید بنینضیر، پیامبر به نشانه قدردانی، شمشیر معروف آل ابیحُقَیْق از خانوادهای برجسته از بنینضیر را به [[سعد بن معاذ|سعد بن مُعاذ]]، بزرگ اوسیان، بخشید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج1، ص379؛ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج2، ص74؛حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص569.</ref> | آنها در درگیریهای اوس و خزرج<ref>ابن ابیحاتم، تفسیر ابن ابی حاتم، ۱۴۱۹ق، ج1، ص163.</ref> کنار اوس بر ضد خزرج جنگیده بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج3، ص21؛ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج1، ص679؛سمهوی، وفاء الوفاء، ۲۰۰۶م، ج1، ص170.</ref> هنگامی که بنینضیر پیمان خود را با پیامبر شکستند، رسول خدا به نشانه ابطال پیمان اوس با آنها، در مقدمات غزوهای که بر ضد آنها شکل داد، اوسیان را در آن شریک ساخت و پس از تبعید بنینضیر، پیامبر به نشانه قدردانی، شمشیر معروف آل ابیحُقَیْق از خانوادهای برجسته از بنینضیر را به [[سعد بن معاذ|سعد بن مُعاذ]]، بزرگ اوسیان، بخشید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج1، ص379؛ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج2، ص74؛حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج2، ص569.</ref> | ||
گزارشهای دوران جاهلیت و عهد اسلامی تا سال سوم هجرت از ریاست [[سلام بن مشکم]] بر قبیله بنینضیر گزارش میدهند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۸۳ق، ج2، ص559؛یعقوبی،تاریخ الیعقوبی، ۱۴۱۵، ج2، ص66؛ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج22، ص133.</ref> اما در رویدادهای بعد، نام [[حیی بن اخطب|حُیَی بن اَخْطَب]] به عنوان رئیس قبیله به چشم میخورد.<ref>ابنحبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج1، ص242؛ابنکثیر، السیرة النبویه، ۱۳۹۶ق، ج2، ص298؛ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج3، ص258.</ref> این دو از برجستهترین سران بنینضیرند. پس از حُیَی که به سال پنجم هجرت همراه با مردان بنیقریظه کشته شد، <ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ۱۴۰۹ق، ج2، ص516؛ابن ابی شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج8، ص503.</ref> ابورافع [[سلام بن ابیالحقیق|سلام بن ابیالحُقَیقْ]] و پس از او [[اسیر بن رزام|اُسَیر بن رزام]] ریاست بنینضیر را بر عهده گرفتند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ۱۴۰۹ق، ج2، ص566؛ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج2، ص151.</ref> | گزارشهای دوران جاهلیت و عهد اسلامی تا سال سوم هجرت از ریاست [[سلام بن مشکم]] بر قبیله بنینضیر گزارش میدهند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۸۳ق، ج2، ص559؛یعقوبی،تاریخ الیعقوبی، ۱۴۱۵، ج2، ص66؛ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، دارالفکر، ج22، ص133.</ref> اما در رویدادهای بعد، نام [[حیی بن اخطب|حُیَی بن اَخْطَب]] به عنوان رئیس قبیله به چشم میخورد.<ref>ابنحبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج1، ص242؛ابنکثیر، السیرة النبویه، ۱۳۹۶ق، ج2، ص298؛ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج3، ص258.</ref> این دو از برجستهترین سران بنینضیرند. پس از حُیَی که به سال پنجم هجرت همراه با مردان بنیقریظه کشته شد، <ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ۱۴۰۹ق، ج2، ص516؛ابن ابی شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج8، ص503.</ref> ابورافع [[سلام بن ابیالحقیق|سلام بن ابیالحُقَیقْ]] و پس از او [[اسیر بن رزام|اُسَیر بن رزام]] ریاست بنینضیر را بر عهده گرفتند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ۱۴۰۹ق، ج2، ص566؛ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج2، ص151.</ref> | ||
===اقتصاد بنینضیر=== | ===اقتصاد بنینضیر=== | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۱۶: | ||
*مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، به كوشش محمد عبدالحميد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق. | *مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، به كوشش محمد عبدالحميد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق. | ||
*نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، بيروت، دار الفكر. | *نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، بيروت، دار الفكر. | ||
* واحدی، علی بن احمد، أسباب النزول، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۱۲ق. | |||
*واقدی، محمد بن عمر، المغازي، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق. | *واقدی، محمد بن عمر، المغازي، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق. | ||
*یاقوت حموی، شهابالدین عبدالله، معجم البلدان، بيروت، دار صادر، 1995م. | *یاقوت حموی، شهابالدین عبدالله، معجم البلدان، بيروت، دار صادر، 1995م. |