بدون خلاصۀ ویرایش
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) |
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بقیع''': بافضیلتترین قبرستان [[مدینه]] میباشد. زمین بقیع به دلیل وجود درختان خاردار [[غرقد]] به بقیع الغرقد هم معروف بوده است. به تبع بقیع برخی از مکانهای همجوار به این نام معروف بودهاند. هنگام دیوارکشی مدینه، بقیع پشت دیوارها مانده بود و مسیر دسترسی به مناطق یهودینشین به شمار میآمد. از سال اول هجرت [[پیامبر(ص)]] ایشان زمین بقیع را برای دفن مردگان مسلمانان انتخاب نمودند. [[اسعد بن زراره خزرجی]] اولین فرد از [[انصار]] و [[عثمان بن مظعون]] اولین فرد از [[مهاجرین]] در این قبرستان دفن شدند. | '''بقیع''': بافضیلتترین قبرستان [[مدینه]] میباشد. زمین بقیع به دلیل وجود درختان خاردار [[غرقد]] به بقیع الغرقد هم معروف بوده است. به تبع بقیع برخی از مکانهای همجوار به این نام معروف بودهاند. هنگام دیوارکشی مدینه، بقیع پشت دیوارها مانده بود و مسیر دسترسی به مناطق یهودینشین به شمار میآمد. | ||
از سال اول هجرت [[پیامبر(ص)]] ایشان زمین بقیع را برای دفن مردگان مسلمانان انتخاب نمودند. [[اسعد بن زراره خزرجی]] اولین فرد از [[انصار]] و [[عثمان بن مظعون]] اولین فرد از [[مهاجرین]] در این قبرستان دفن شدند. | |||
الحاق [[حش کوکب]] و خانههای [[صحابه]] که بین [[مسجدالنبی]] و بقیع قرار داشت، به بقیع و نیز الحاق زمین شهرداری در زمان دولت سعودی، از گسترشهای قبرستان در طول تاریخ [[اسلام]] به شمار میآید. | |||
درباره فضیلت و اهمیت بقیع باید گفت: پیامبر بارها مأمور شده بود به بقیع رفته و برای اموات مدفون در آن طلب آمرزش کند. همین امر باعث | |||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
بقیع از ریشه بَقَع به زمینی گفته میشود که با زمینهای مجاور متفاوت باشد و نیز زمینی که درختانش یا ریشه آنها به صورت پراکنده در آن وجود داشته باشد.<ref>العین، ج1، ص184، «بقع.</ref> در منابع اسلامی به قبرستان مشهور مدینه بقیع گفته میشود که به علت رویش درختان خاردار غَرقَد درآن، با نام «بقیع الغرقد» نیز خوانده شده است.<ref>العین، ج1، ص184؛ النهایه، ج1، ص146، «بقع. </ref> افزون بر درختان غرقد، وجود چشمهسار و شورهگزهایی نیز در آن گزارش شده است. همچنین آوردهاند که پشههای این قطعه از زمین چنان فراوان بود که هنگام غروب آفتاب، همچون دودی غلیظ به نظر میرسید.<ref>الطبقات، ج3، ص303.</ref> | بقیع از ریشه بَقَع به زمینی گفته میشود که با زمینهای مجاور متفاوت باشد و نیز زمینی که درختانش یا ریشه آنها به صورت پراکنده در آن وجود داشته باشد.<ref>العین، ج1، ص184، «بقع.</ref> در منابع اسلامی به قبرستان مشهور مدینه بقیع گفته میشود که به علت رویش درختان خاردار غَرقَد درآن، با نام «بقیع الغرقد» نیز خوانده شده است.<ref>العین، ج1، ص184؛ النهایه، ج1، ص146، «بقع. </ref> افزون بر درختان غرقد، وجود چشمهسار و شورهگزهایی نیز در آن گزارش شده است. همچنین آوردهاند که پشههای این قطعه از زمین چنان فراوان بود که هنگام غروب آفتاب، همچون دودی غلیظ به نظر میرسید.<ref>الطبقات، ج3، ص303.</ref> | ||
خط ۲۴: | خط ۲۹: | ||
دفن [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[علی(ع)]]، [[عباس عموی پیامبر]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص127.</ref> و نیز [[امامان شیعه]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص111؛ مروج الذهب، ج3، ص285.</ref> در خانه [[عقیل بن ابیطالب]] که در غرب بقیع و در منطقه میان بقیع و مسجد قرار داشت، بیانگر آن است که مسلمانان همچنان مردگان خود را بیرون از قبرستان بقیع و در خانههای خود دفن میکردند؛ با مرگ [[عثمان بن عفان]]، از دفن وی در بقیع پیشگیری شد. به ناچار او در [[حش کوکب]]، بستانی کنار ضلع جنوب شرقی بقیع، که محل دفن یهودیان بود، دفن گشت.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص412؛ تاریخ المدینه، ج4، ص1241.</ref> | دفن [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[علی(ع)]]، [[عباس عموی پیامبر]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص127.</ref> و نیز [[امامان شیعه]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص111؛ مروج الذهب، ج3، ص285.</ref> در خانه [[عقیل بن ابیطالب]] که در غرب بقیع و در منطقه میان بقیع و مسجد قرار داشت، بیانگر آن است که مسلمانان همچنان مردگان خود را بیرون از قبرستان بقیع و در خانههای خود دفن میکردند؛ با مرگ [[عثمان بن عفان]]، از دفن وی در بقیع پیشگیری شد. به ناچار او در [[حش کوکب]]، بستانی کنار ضلع جنوب شرقی بقیع، که محل دفن یهودیان بود، دفن گشت.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص412؛ تاریخ المدینه، ج4، ص1241.</ref> | ||
== | ==گسترش بقیع== | ||
به گزارشی، [[معاویه]] در فرمانی به [[مروان بن حکم]]، او را مامور الحاق حَش کوکب به قبرستان کرد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج10، ص7.</ref> [[ابنعساکر]] که گرایش اموی دارد، خرید و الحاق حش کوکب به بقیع را به عثمان نسبت داده<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص520.</ref> و [[ابنشبه]] این الحاق را بدون یاد کردن از نام معاویه، به [[بنیامیه]] نسبت داده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص113.</ref> این مکان بعدها به آرامگاه بنیامیه تبدیل شد. | به گزارشی، [[معاویه]] در فرمانی به [[مروان بن حکم]]، او را مامور الحاق حَش کوکب به قبرستان کرد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج10، ص7.</ref> [[ابنعساکر]] که گرایش اموی دارد، خرید و الحاق حش کوکب به بقیع را به عثمان نسبت داده<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص520.</ref> و [[ابنشبه]] این الحاق را بدون یاد کردن از نام معاویه، به [[بنیامیه]] نسبت داده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص113.</ref> این مکان بعدها به آرامگاه بنیامیه تبدیل شد. | ||
خط ۴۷: | خط ۵۲: | ||
بقیع مورد توجه [[اهل بیت]] نیز بوده و گزارشهایی از زیارت بقیع از جانب اهل بیت در منابع یاد شده است.<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص228؛ القاب الرسول، ص58.</ref> همچنین برخی منابع کراماتی از امامان را که در بقیع ظهور یافته، ثبت کردهاند.<ref>الثاقب، ص370-371؛ بحار الانوار، ج48، ص85.</ref> دانشورانی بسیار از [[شیعه]]<ref>المهذب، ج1، ص283؛ شرائع الاسلام، ج1، ص210؛ الرسائل العشر، ص272.</ref> و [[سنی]]<ref>مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ کشاف القناع، ج2، ص601.</ref> به استحباب زیارت بقیع فتوا دادهاند؛ اهمیت بقیع نزد مسلمانان به گونهای بود که برخی با صرف هزینههای بسیار، به رغم نبود امکانات، جنازه عزیزانشان را برای دفن در بقیع از دورترین نقاط جهان اسلام بدان جا منتقل میکردند. از آن جمله میتوان به انتقال جنازه [[امیر چوپان]] به بقیع اشاره کرد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref> | بقیع مورد توجه [[اهل بیت]] نیز بوده و گزارشهایی از زیارت بقیع از جانب اهل بیت در منابع یاد شده است.<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص228؛ القاب الرسول، ص58.</ref> همچنین برخی منابع کراماتی از امامان را که در بقیع ظهور یافته، ثبت کردهاند.<ref>الثاقب، ص370-371؛ بحار الانوار، ج48، ص85.</ref> دانشورانی بسیار از [[شیعه]]<ref>المهذب، ج1، ص283؛ شرائع الاسلام، ج1، ص210؛ الرسائل العشر، ص272.</ref> و [[سنی]]<ref>مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ کشاف القناع، ج2، ص601.</ref> به استحباب زیارت بقیع فتوا دادهاند؛ اهمیت بقیع نزد مسلمانان به گونهای بود که برخی با صرف هزینههای بسیار، به رغم نبود امکانات، جنازه عزیزانشان را برای دفن در بقیع از دورترین نقاط جهان اسلام بدان جا منتقل میکردند. از آن جمله میتوان به انتقال جنازه [[امیر چوپان]] به بقیع اشاره کرد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref> | ||
با توجه به تاکیدهای پیامبر، زیارت قبور بقیع در طول تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان دادهاند. در دوره [[امویان]]، حش کوکب به بقیع پیوست و سنگی که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون قرار داده شده بود، به قبر عثمان بن عفان انتقال یافت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.</ref> | با توجه به تاکیدهای پیامبر، زیارت قبور بقیع در طول تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان دادهاند. در دوره [[امویان]]، حش کوکب به بقیع پیوست و سنگی که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون قرار داده شده بود، به قبر عثمان بن عفان انتقال یافت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.</ref> | ||
==ساخت گنبد و بارگاه== | |||
نخستین گنبد بر حرم [[امامان بقیع]] و قبر [[عباس بن عبدالمطلب]] به دست [[مجدالملک براوستانی]]، وزیر برکیارق سلجوقی (حک: 486-498ق.) ساخته شد.<ref>الکامل، ج8، ص214.</ref> در سال 519ق. به دست [[مسترشد بالله]] (حک: 485-529ق.) و میان سالهای 623-640ق. به دست [[مستنصر بالله]] (حک: 623-640ق.) تعمیراتی در آن انجام گرفت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref> | نخستین گنبد بر حرم [[امامان بقیع]] و قبر [[عباس بن عبدالمطلب]] به دست [[مجدالملک براوستانی]]، وزیر برکیارق سلجوقی (حک: 486-498ق.) ساخته شد.<ref>الکامل، ج8، ص214.</ref> در سال 519ق. به دست [[مسترشد بالله]] (حک: 485-529ق.) و میان سالهای 623-640ق. به دست [[مستنصر بالله]] (حک: 623-640ق.) تعمیراتی در آن انجام گرفت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۱۱: | ||
با قدرت گرفتن [[وهابیان]] در [[عربستان]] که زیارت قبور را [[شرک]] و وجود بقعهها و ضریح در پیرامون قبور را از مظاهر شرک میدانند، رویکرد به بقیع و دیگر زیارتگاهها دچار تحول شد؛ در سال 1220ق. [[مدینه]] به محاصره نیروهای وهابی درآمد. پس از تسلیم شدن شهر، [[سعود بن عبدالعزیز]] همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن [[حرم نبوی]]، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.<ref>من اخبار الحجاز و النجد، ص104؛ البقیع قصة التدمیر، ص84.</ref> | با قدرت گرفتن [[وهابیان]] در [[عربستان]] که زیارت قبور را [[شرک]] و وجود بقعهها و ضریح در پیرامون قبور را از مظاهر شرک میدانند، رویکرد به بقیع و دیگر زیارتگاهها دچار تحول شد؛ در سال 1220ق. [[مدینه]] به محاصره نیروهای وهابی درآمد. پس از تسلیم شدن شهر، [[سعود بن عبدالعزیز]] همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن [[حرم نبوی]]، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.<ref>من اخبار الحجاز و النجد، ص104؛ البقیع قصة التدمیر، ص84.</ref> | ||
با توجه به موج اعتراض مسلمانان کشورهای اسلامی به اهانتهای سعودیان، [[دولت عثمانی]] که تمایل به بازپس گرفتن [[حرمین]] داشت، لشکری انبوه برای تصرف مدینه فرستاد و در [[ذیحجه]] 1227ق. آن شهر را بازپس گرفت. برخی از آن بقعهها در سال 1234ق. به دستور [[سلطان محمود ثانی]] (حک: 1223-1255ق.) بازسازی شد.<ref>پنجاه سفرنامه، ج3، ص196.</ref> اما با حمله دیگر بار وهابیان به سال 1344ق. همه آثار تاریخی این قبرستان به فتوای [[شیخ عبدالله بلیهد]]، قاضی القضاة سعودی، به بهانه شرک و بدعت بودن زیارت قبور در هشتم شوال این سال ویران شد.<ref>البقیع قصة التدمیر، ص113-139؛ بقیع الغرقد، ص49.</ref> | با توجه به موج اعتراض مسلمانان کشورهای اسلامی به اهانتهای سعودیان، [[دولت عثمانی]] که تمایل به بازپس گرفتن [[حرمین]] داشت، لشکری انبوه برای تصرف مدینه فرستاد و در [[ذیحجه]] 1227ق. آن شهر را بازپس گرفت. | ||
برخی از آن بقعهها در سال 1234ق. به دستور [[سلطان محمود ثانی]] (حک: 1223-1255ق.) بازسازی شد.<ref>پنجاه سفرنامه، ج3، ص196.</ref> اما با حمله دیگر بار وهابیان به سال 1344ق. همه آثار تاریخی این قبرستان به فتوای [[شیخ عبدالله بلیهد]]، قاضی القضاة سعودی، به بهانه شرک و بدعت بودن زیارت قبور در هشتم شوال این سال ویران شد.<ref>البقیع قصة التدمیر، ص113-139؛ بقیع الغرقد، ص49.</ref> | |||
این بار نیز ویرانی بقیع واکنشهای بسیاری را میان مسلمانان جهان برانگیخت. دولت ایران روز 16 صفر سال 1344ق. را به مناسبت هتک حرمت به بقیع، عزای عمومی اعلان کرد و [[آیتالله مدرس]] به تلاشهایی برخاست و مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. مسلمانان در کشورهایی چون [[هند]]، [[پاکستان]] و نیز کشورهای استقلال یافته شوروی سابق با برپایی تجمعات و ارسال پیام به این اقدام اعتراض کردند. | این بار نیز ویرانی بقیع واکنشهای بسیاری را میان مسلمانان جهان برانگیخت. دولت ایران روز 16 صفر سال 1344ق. را به مناسبت هتک حرمت به بقیع، عزای عمومی اعلان کرد و [[آیتالله مدرس]] به تلاشهایی برخاست و مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. مسلمانان در کشورهایی چون [[هند]]، [[پاکستان]] و نیز کشورهای استقلال یافته شوروی سابق با برپایی تجمعات و ارسال پیام به این اقدام اعتراض کردند. | ||
===ساخت سایبان بر قبور ائمه=== | |||
دولت سعودی برای پیشگیری از خشم مسلمانان و توجیه کارهای خود، نمایندگان دولتهای مسلمان را به [[مکه]] فراخواند. از ایران هیاتی مرکب از [[غفار خان جلالالسلطنه]]، وزیر مختار ایران در مصر، و [[حبیب الله خان هویدا]] در تاریخ 24/6/1304ق. وارد [[جده]] شد. با ترفندهای دولت سعودی و عدم پیگیری جدی از سوی مقامهای کشورهای اسلامی، این قضیه مسکوت ماند.<ref>نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص41-60.</ref> | |||
پس از گذشت حدود 40 سال از این حادثه، حکومت سعودی پس از تلاشها و پیگیریهای شیعیان [[عراق]] به رهبری شیخ [[کاشف الغطاء]] و پیگیریهای [[امیر اعلم]]، سفیر ایران در [[حجاز]]، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگچین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص248-260؛ نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص98-147.</ref> نیز دیوار بقیع در دوران ملک [[فهد بن عبدالعزیز]] به شکلی زیبا بازسازی گشت و سپس در سالهای 1418-1419ق. مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص332.</ref> | پس از گذشت حدود 40 سال از این حادثه، حکومت سعودی پس از تلاشها و پیگیریهای شیعیان [[عراق]] به رهبری شیخ [[کاشف الغطاء]] و پیگیریهای [[امیر اعلم]]، سفیر ایران در [[حجاز]]، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگچین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص248-260؛ نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص98-147.</ref> نیز دیوار بقیع در دوران ملک [[فهد بن عبدالعزیز]] به شکلی زیبا بازسازی گشت و سپس در سالهای 1418-1419ق. مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص332.</ref> | ||
==وضعیت کنونی بقیع== | ==وضعیت کنونی بقیع== |