بنی‌جذیمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} بنی‌جَذیمَه: از قبایل کِنانی ساکن نزدیک مکه در دوران جاهلی بن...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۲۱]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۲۱]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi  }}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
بنی‌جَذیمَه: از قبایل کِنانی ساکن نزدیک مکه در دوران جاهلی است.
==پیشینه==
بنی‌جَذیمه از نسل جذیمة بن عامر بن عبدمنات بودند که به [[کنانة بن خزیمه]] نسب می‌‌بردند.<ref>انساب الاشراف، ج11، ص135؛ التنبیه و الاشراف، ص234؛ جمهرة انساب العرب، ص465.</ref> از نسل برخی فرزندان جذیمه همانند [[ارقم]]<ref>انساب الاشراف، ج11، ص136.</ref> تیره‌هایی چون بنی‌مساحق بن اقرم/ اقوم پدید آمدند.<ref>انساب الاشراف، ج11، ص136؛ جمهرة انساب العرب، ص187.</ref> در منابع از قبایلی دیگر نیز با نام بنی‌جذیمه یاد شده است که تنها در نام با اینان مشترکند. بنی‌جذیمة بن سعد، از قبایل قحطانی [[یمن]]، از آن جمله هستند.<ref>نسب معد، ج1، ص293؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص175-176.</ref>
 
==واژه‌شناسی==
 
نام بنی‌جذیمه در برخی از منابع به ویژه کتب تفسیری، به اشتباه خزیمه آمده است<ref>تفسیر سمرقندی، ج3، ص40-41؛ تفسیر سورآبادی، ج3، ص1933.</ref> که می‌‌تواند برآمده از تصحیف یا اشتباه شدن جذیمه با جد اعلای خود «خزیمة بن مدرکه» باشد. محل سکونت بنی‌جذیمه در [[غمیصاء|غُمَیْصاء]]<ref>الطبقات، ج7، ص278؛ معجم البلدان، ج4، ص214.</ref> نزدیک [[مکه]]، در ناحیه [[یلملم|یَلَمْلَم]]<ref>الطبقات، ج2، ص112.</ref> (میقات حاجیان یمنی در 100 کیلومتری مکه<ref>البلدان، ص155؛ المعالم الاثیره، ص301.</ref>) بود.
 
غمیصاء نام آبی از آب‌های بنی‌جذیمه بود<ref>المنمق، ص209.</ref> که به تدریج بر سرزمین سکونت‌گاه آن‌ها اطلاق گشت. آگاهی‌هایی از چگونگی [[بت‌پرستی]] بنی‌جذیمه و حج‌گزاری آن‌ها در دوران جاهلی در منابع ارائه نشده است.
 
==تلبیه بنی‌جذیمه==
 
قبیله [[کنانة بنت سواع|کنانه بنت سُواع]] در وادی [[نعمان|نَعمان]] نزدیک مکه<ref>المحبر، ص316؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255؛ الاعلام، ج5، ص234.</ref> و «[[هبل|هُبَل]]»<ref>المحبر، ص318؛ الاعلام، ج5، ص234.</ref> را پرستش می‌کرد و [[تلبیه]] آن‌ها عبارت بود از: «لبیک اللهم لبیک. الیوم یوم التعریف‌ یوم الدعاء و الوقوف»<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.</ref>؛ «خداوندا! لبیک؛ امروز روز [[وقوف در عرفات]]<ref>لسان العرب، ج9، ص242، «عرف. </ref> و روز دعا و وقوف است». به نظر می‌رسد که بنی‌جذیمه نیز به عنوان یکی از تیره‌های کنانی، همانند اینان رفتار می‌کردند.
==مشاجره با قریش==
از رخدادهای دوران جاهلی بنی‌جذیمه می‌توان به مشاجره آن‌ها با [[قریش]] اشاره کرد. بر اساس این گزارش، اموال مردی از بنی‌جذیمه که در یمن درگذشته بود، به دست سه تن از قریشیان به نام [[فاکه بن مغیره]] عموی [[خالد بن ولید]]، [[عوف]] پدر [[عبدالرحمن بن عوف|عبدالرحمن]] صحابی، و [[عفان]] پدر [[عثمان بن عفان|عثمان]] که برای تجارت به یمن رفته بودند، برای تحویل به وارثان وی به مکه بازگردانده شد؛ اما پیش از آن که اموال به دست ورثه برسد، یکی از بنی‌جذیمه مدعی آن مال شد و همراه مردانی از بنی‌جذیمه به نبرد با مردان قریشی برخاست.
 
در این درگیری، عوف بن عبدمناف و فاکه بن مغیره کشته شدند و اموالشان به دست بنی‌جذیمه تصاحب گشت. قریش پس از این رویداد آماده نبرد با بنی‌جذیمه شد. اما بزرگان بنی‌جذیمه این رخداد را تصمیم سران خود ندانسته، به قریش اعلام کردند که خسارت‌ها را جبران می‌‌کنند. از آن پس، اوضاع به حالت عادی برگشت و صلح میان آنان برقرار شد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص431؛ المنمق، ص142-143؛ انساب الاشراف، ج11، ص136.</ref> البته آن‌ها به دریافت غرامت راضی نشدند و [[ولید بن مغیره]]، پدر خالد بن ولید، در بستر مرگ وصیت کرد که انتقام خون برادرش فاکه از بنی‌جذیمه گرفته شود.<ref>المنمق، ص192.</ref>
==روابط بنی‌جذیمه با پیامبر==


بنی‌جَذیمَه: از قبایل کِنانی ساکن نزدیک مکه در دوران جاهلی
از روابط این قبیله با [[رسول خدا(ص)]] پیش از [[فتح مکه]] (8ق.) گزارشی چندان در دست نیست. نخستین گزارش کتب سیره و تاریخ به اعزام [[سریه خالد بن ولید]] به سوی آن‌ها در [[شوال]] سال هشتم ق. بازمی‌گردد که به «یوم غُمَیصاء»<ref>الطبقات، ج2، ص112.</ref> شناخته می‌‌شود؛ رسول خدا پس از فتح مکه برای دعوت قبایل بیابان‌نشین پیرامون مکه به [[اسلام]]، دسته‌‌هایی را گسیل داشت.


===رفتار خالد با بنی‌جذیمه===


بنی‌جَذیمه از نسل جذیمة بن عامر بن عبدمنات بودند که به کنانة بن خزیمه نسب می‌‌بردند.<ref>انساب الاشراف، ج11، ص135؛ التنبیه و الاشراف، ص234؛ جمهرة انساب العرب، ص465.</ref> از نسل برخی فرزندان جذیمه همانند ارقم<ref>انساب الاشراف، ج11، ص136.</ref> تیره‌هایی چون بنی‌مساحق بن اقرم/ اقوم پدید آمدند.<ref>انساب الاشراف، ج11، ص136؛ جمهرة انساب العرب، ص187.</ref> در منابع از قبایلی دیگر نیز با نام بنی‌جذیمه یاد شده است که تنها در نام با اینان مشترکند. بنی‌جذیمة بن سعد، از قبایل قحطانی یمن، از آن جمله هستند.<ref>نسب معد، ج1، ص293؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص175-176.</ref>
یکی از این قبایل بنی‌جذیمه بود که خالد بن ولید مامور دعوت آن‌ها شد. آنان هم‌زمان با رسیدن خالد، با سلاح بیرون آمدند و اعلام کردند که اسلام را پیش از آن پذیرفته و مساجدی بنا کرده و اذان می‌‌گویند.<ref>المغازی، ج3، ص875.</ref> بنی‌جذیمه پس از اطمینان از آن که خالد با آن‌ها به خشونت رفتار نخواهد کرد، تسلیم شدند؛ اما خالد به رغم اعتراض برخی از لشکریان مانند [[سالم مولی حذیفه]]، تنها به سبب کینه‌‌های دوران جاهلی و گویا وصیت پدرش، بسیاری از آن‌ها را کشت.<ref>المغازی، ج3، ص884؛ المنمق، ص209.</ref> مهاجران و انصار حاضر در لشکر خالد فرمان وی را گردن ننهادند و از قتل عام بنی‌جذیمه خودداری کردند. تنها [[بنی‌سلیم|بنی‌سُلیم]] که از بنی‌جذیمه کینه و دشمنی دیرین به دل داشتند، <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص61؛ معجم ما استعجم، ج3، ص1006.</ref> از دستور خالد در کشتن اسیران اطاعت کردند.<ref>الطبقات، ج2، ص112.</ref>


بر پایه برخی از گزارش‌ها، خالد دست اسیران را بست و آن‌ها را میان سپاهیانش تقسیم کرد و نزدیک سحر دستور داد تا هر کس اسیر خود را بکشد. بنی‌سلیم به این فرمان سر سپردند؛ اما مهاجران و انصار اسیران خود را آزاد کردند و این کار خشم خالد را برانگیخت.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص313؛ امتاع الاسماع، ج2، ص6-7.</ref>


نام بنی‌جذیمه در برخی از منابع به ویژه کتب تفسیری، به اشتباه خزیمه آمده است<ref>تفسیر سمرقندی، ج3، ص40-41؛ تفسیر سورآبادی، ج3، ص1933.</ref> که می‌‌تواند برآمده از تصحیف یا اشتباه شدن جذیمه با جد اعلای خود «خزیمة بن مدرکه» باشد. محل سکونت بنی‌جذیمه در غُمَیْصاء<ref>الطبقات، ج7، ص278؛ معجم البلدان، ج4، ص214.</ref> نزدیک مکه، در ناحیه یَلَمْلَم<ref>الطبقات، ج2، ص112.</ref> (میقات حاجیان یمنی در 100 کیلومتری مکه<ref>البلدان، ص155؛ المعالم الاثیره، ص301.</ref>) بود. غمیصاء نام آبی از آب‌های بنی‌جذیمه بود<ref>المنمق، ص209.</ref> که به تدریج بر سرزمین سکونت‌گاه آن‌ها اطلاق گشت. آگاهی‌هایی از چگونگی بت‌پرستی بنی‌جذیمه و حج‌گزاری آن‌ها در دوران جاهلی در منابع ارائه نشده است. قبیله کنانه بت «سُواع» در وادی نَعمان نزدیک مکه<ref>المحبر، ص316؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255؛ الاعلام، ج5، ص234.</ref> و «هُبَل»<ref>المحبر، ص318؛ الاعلام، ج5، ص234.</ref> را پرستش می‌کرد و تلبیه آن‌ها عبارت بود از: «لبیک اللهم لبیک. الیوم یوم التعریف‌یوم الدعاء والوقوف»<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.</ref>؛ «خداوندا! لبیک؛ امروز روز وقوف در عرفات<ref>لسان العرب، ج9، ص242، «عرف. </ref> و روز دعا و وقوف است».  به نظر می‌رسد که بنی‌جذیمه نیز به عنوان یکی از تیره‌های کنانی، همانند اینان رفتار می‌کردند.
===مأموریت امام علی برای جبران===


چون این خبر به رسول خدا(ص) رسید، از اقدام خالد برائت جست و [[امیر مؤمنان علی(ع)]] را برای جبران کار ناپسند خالد به ‌سوی بنی‌جذیمه فرستاد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص429.</ref> امام علی(ع) این ماموریت را به نیکی انجام داد و رسول خدا(ص) را خشنود کرد.<ref>المغازی، ج3، ص882.</ref> امام با اموالی که پیامبر در اختیارش نهاده بود، دیه کشتگان بنی‌جذیمه را پرداخت کرد. سپس باقیمانده اموال را برای احتیاط میان آن‌ها تقسیم کرد و به مکه بازگشت و پیامبر را از کار خویش آگاه ساخت. پیامبر نیز از کار امام علی(ع) اظهار رضایت کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص313.</ref>


از رخدادهای دوران جاهلی بنی‌جذیمه می‌توان به مشاجره آن‌ها با قریش اشاره کرد. بر اساس این گزارش، اموال مردی از بنی‌جذیمه که در یمن درگذشته بود، به دست سه تن از قریشیان به نام فاکه بن مغیره عموی خالد بن ولید، عوف پدر عبدالرحمن صحابی، و عفان پدر عثمان که برای تجارت به یمن رفته بودند، برای تحویل به وارثان وی به مکه بازگردانده شد؛ اما پیش از آن که اموال به دست ورثه برسد، یکی از بنی‌جذیمه مدعی آن مال شد و همراه مردانی از بنی‌جذیمه به نبرد با مردان قریشی برخاست. در این درگیری، عوف بن عبدمناف و فاکه بن مغیره کشته شدند و اموالشان به دست بنی‌جذیمه تصاحب گشت. قریش پس از این رویداد آماده نبرد با بنی‌جذیمه شد. اما بزرگان بنی‌جذیمه این رخداد را تصمیم سران خود ندانسته، به قریش اعلام کردند که خسارت‌ها را جبران می‌‌کنند. از آن پس، اوضاع به حالت عادی برگشت و صلح میان آنان برقرار شد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص431؛ المنمق، ص142-143؛ انساب الاشراف، ج11، ص136.</ref> البته آن‌ها به دریافت غرامت راضی نشدند و ولید بن مغیره، پدر خالد بن ولید، در بستر مرگ وصیت کرد که انتقام خون برادرش فاکه از بنی‌جذیمه گرفته شود.<ref>المنمق، ص192.</ref>
خالد که پس از این رخداد، موقعیت خویش را نزد رسول خدا(ص) متزلزل می‌‌دید، به بهانه‌‌های گوناگون، خود را در معرض دید پیامبر(ص) قرار می‌‌داد تا با ایشان هم‌صحبت شود؛ اما رسول خدا از او روی برمی‌‌گرداند.<ref>المغازی، ج3، ص883.</ref> خالد این کار خود را با خواندن آیات: {{قلم رنگ|سبز|﴿قـاتِلوهُم یُعَذِّبهُمُ اللهُ بِاَیدیکُم ویُخزِهِم ویَنـصُرکُم عَلَیهِم ویَشفِ صُدورَ قَوم‌‌مُؤمِنین* و یُذهِب غَیظَ قُلوبِهِم و یَتوبُ اللهُ عَلی مَن یَشاءُ واللهُ عَلیمٌ حَکیم﴾}} (سوره توبه، آیه14-15) که به کشتن [[کافران]] سفارش می‌‌کرد، نزد رسول خدا توجیه کرد<ref>الاغانی، ج7، ص208.</ref> و گفت که دیگران وی را بر این کشتار ترغیب کرده‌‌اند.<ref>سبل الهدی، ج6، ص203.</ref>


==توجیه رفتار خالد بن ولید==


ƒبنی‌جذیمه و پیامبر(ص):  از روابط این قبیله با رسول خدا(ص) پیش از فتح مکه (8ق.)  گزارشی چندان در دست نیست. نخستین گزارش کتب سیره و تاریخ به اعزام سریه خالد بن ولید به سوی آن‌ها در شوال سال هشتم ق. بازمی‌گردد که به «یوم غُمَیصاء»<ref>الطبقات، ج2، ص112.</ref> شناخته می‌‌شود؛ رسول خدا پس از فتح مکه برای دعوت قبایل بیابان‌نشین پیرامون مکه به اسلام، دسته‌‌هایی را گسیل داشت. یکی از این قبایل بنی‌جذیمه بود که خالد بن ولید مامور دعوت آن‌ها شد. آنان هم‌زمان با رسیدن خالد، با سلاح بیرون آمدند و اعلام کردند که اسلام را پیش از آن پذیرفته و مساجدی بنا کرده و اذان می‌‌گویند.<ref>المغازی، ج3، ص875.</ref> بنی‌جذیمه پس از اطمینان از آن که خالد با آن‌ها به خشونت رفتار نخواهد کرد، تسلیم شدند؛ اما خالد به رغم اعتراض برخی از لشکریان مانند سالم مولی حذیفه، تنها به سبب کینه‌‌های دوران جاهلی و گویا وصیت پدرش، بسیاری از آن‌ها را کشت.<ref>المغازی، ج3، ص884؛ المنمق، ص209.</ref> مهاجران و انصار حاضر در لشکر خالد فرمان وی را گردن ننهادند و از قتل عام بنی‌جذیمه خودداری کردند. تنها بنی‌سُلیم که از بنی‌جذیمه کینه و دشمنی دیرین به دل داشتند، <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص61؛ معجم ما استعجم، ج3، ص1006.</ref> از دستور خالد در کشتن اسیران اطاعت کردند.<ref>الطبقات، ج2، ص112.</ref> بر پایه برخی از گزارش‌ها، خالد دست اسیران را بست و آن‌ها را میان سپاهیانش تقسیم کرد و نزدیک سحر دستور داد تا هر کس اسیر خود را بکشد. بنی‌سلیم به این فرمان سر سپردند؛ اما مهاجران و انصار اسیران خود را آزاد کردند و این کار خشم خالد را برانگیخت.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص313؛ امتاع الاسماع، ج2، ص6-7.</ref> چون این خبر به رسول خدا(ص)رسید، از اقدام خالد برائت جست و امیر مؤمنان علی(ع) را برای جبران کار ناپسند خالد به ‌سوی بنی‌جذیمه فرستاد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص429.</ref> امام علی(ع) این ماموریت را به نیکی انجام داد و رسول خدا(ص) را خشنود کرد.<ref>المغازی، ج3، ص882.</ref> امام با اموالی که پیامبر در اختیارش نهاده بود، دیه کشتگان بنی‌جذیمه را پرداخت کرد. سپس باقیمانده اموال را برای احتیاط میان آن‌ها تقسیم کرد و به مکه بازگشت و پیامبر را از کار خویش آگاه ساخت. پیامبر نیز از کار امام علی(ع) اظهار رضایت کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص313.</ref> خالد که پس از این رخداد، موقعیت خویش را نزد رسول خدا(ص)متزلزل می‌‌دید، به بهانه‌‌های گوناگون، خود را در معرض دید پیامبر(ص)قرار می‌‌داد تا با ایشان هم‌صحبت شود؛ اما رسول خدا از او روی برمی‌‌گرداند.<ref>المغازی، ج3، ص883.</ref> خالد این کار خود را با خواندن آیات: (قـاتِلوهُم یُعَذِّبهُمُ اللهُ بِاَیدیکُم ویُخزِهِم ویَنـصُرکُم عَلَیهِم ویَشفِ صُدورَ قَوم‌‌مُؤمِنین* و یُذهِب غَیظَ قُلوبِهِم و یَتوبُ اللهُ عَلی مَن یَشاءُ واللهُ عَلیمٌ حَکیم) (توبه/9، 14-15) که به کشتن کافران سفارش می‌‌کرد، نزد رسول خدا توجیه کرد<ref>الاغانی، ج7، ص208.</ref> و گفت که دیگران وی را بر این کشتار ترغیب کرده‌‌اند.<ref>سبل الهدی، ج6، ص203.</ref> برخی نیز برای توجیه رفتار خالد به پاسخ جذیمیان در برابر پرسش او اشاره کرده‌اند که به جای تعبیر «اسلمنا» از واژه «صبانا» بهره گرفتند. این واژه به معنای خروج از دینی به دین دیگر<ref>النهایه، ج3، ص3؛ لسان العرب، ج1، ص108، «صبا. </ref> است که مشرکان درباره پیامبر به کار می‌‌بردند و صراحت در پذیرفتن اسلام نداشت. خالد که متوجه منظور آن‌ها نشده بود، به قتل عام آنان پرداخت.<ref>صحیح البخاری، ج5، ص125؛ النهایه، ج3، ص3.</ref> اما پیامبر عذر خالد را نپذیرفت و برائت خود را از رفتار او اعلام کرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص61؛ تاریخ طبری، ج3، ص68.</ref> و همان‌گونه که در اعتراض عبدالرحمن بن عوف<ref>تاریخ طبری، ج3، ص68؛ البدایة و النهایه، ج4، ص314.</ref> و ابن عمر و سالم مولی ابو حذیفه به چشم می‌خورد، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص430؛ البدایة و النهایه، ج4، ص313؛ سبل الهدی، ج6، ص201.</ref> ریشه جنایت خالد را کینه‌های جاهلی دانست؛ زیرا به امام علی(ع) سفارش کرد که برای جبران کار خالد، ارزش‌های جاهلی را زیر پا بگذارد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص430؛ تاریخ طبری، ج3، ص67؛ دلائل النبوه، ج5، ص114.</ref> از این گذشته، منابع اعتراف صریح خالد را در این زمینه که انگیزه کشتار بنی‌جذیمه کینه جاهلی او بوده، گزارش داده‌اند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص431؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص61؛ تاریخ طبری، ج3، ص68.</ref>
برخی نیز برای توجیه رفتار خالد به پاسخ جذیمیان در برابر پرسش او اشاره کرده‌اند که به جای تعبیر «اسلمنا» از واژه «صبانا» بهره گرفتند. این واژه به معنای خروج از دینی به [[دین]] دیگر<ref>النهایه، ج3، ص3؛ لسان العرب، ج1، ص108، «صبا. </ref> است که [[مشرکان]] درباره [[پیامبر]] به کار می‌‌بردند و صراحت در پذیرفتن اسلام نداشت.


خالد که متوجه منظور آن‌ها نشده بود، به قتل عام آنان پرداخت.<ref>صحیح البخاری، ج5، ص125؛ النهایه، ج3، ص3.</ref> اما پیامبر عذر خالد را نپذیرفت و برائت خود را از رفتار او اعلام کرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص61؛ تاریخ طبری، ج3، ص68.</ref> و همان‌گونه که در اعتراض [[عبدالرحمن بن عوف]]<ref>تاریخ طبری، ج3، ص68؛ البدایة و النهایه، ج4، ص314.</ref> و [[ابن‌عمر]] و[[سالم مولی ابوحذیفه]] به چشم می‌خورد، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص430؛ البدایة و النهایه، ج4، ص313؛ سبل الهدی، ج6، ص201.</ref> ریشه جنایت خالد را کینه‌های جاهلی دانست؛ زیرا به امام علی(ع) سفارش کرد که برای جبران کار خالد، ارزش‌های جاهلی را زیر پا بگذارد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص430؛ تاریخ طبری، ج3، ص67؛ دلائل النبوه، ج5، ص114.</ref> از این گذشته، منابع اعتراف صریح خالد را در این زمینه که انگیزه کشتار بنی‌جذیمه کینه جاهلی او بوده، گزارش داده‌اند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص431؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص61؛ تاریخ طبری، ج3، ص68.</ref>
==آیات شأن نزول==
برخی از مفسران آیه 90 [[سوره نساء]]<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج3، ص1027؛ تفسیر جلالین، ص263.</ref> و آیات آغازین [[سوره توبه]]<ref>فتح القدیر، ج2، ص386.</ref> را درباره بنی‌جذیمه، [[بنی‌ضمره]] و [[بنی‌مدلج]]، از تیره‌های کنانی، دانسته‌‌اند و به پیمان عدم تعرض آن‌ها با پیامبر اشاره کرده‌اند. اما در این که بنی‌جذیمه مصداق این آیات باشند، تردید می‌توان کرد؛ زیرا در گزارش‌های کتب تاریخ و سیره درباره بنی‌جذیمه گزارشی از این پیمان یافت نمی‌‌شود. گویا از آن جا که این آیه درباره قبایل کنانی دیگر مانند بنی‌ضمره و بنی‌مدلج دانسته شده، به قبیله بنی‌جذیمه که از جمله قبایل کنانی بوده، نیز تسری یافته است.


برخی از مفسران آیه 90 نساء/4<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج3، ص1027؛ تفسیر جلالین، ص263.</ref> و آیات آغازین توبه/9<ref>فتح القدیر، ج2، ص386.</ref> را درباره بنی‌جذیمه، بنی‌ضمره و بنی‌مدلج، از تیره‌های کنانی، دانسته‌‌اند و به پیمان عدم تعرض آن‌ها با پیامبر اشاره کرده‌اند. اما در این که بنی‌جذیمه مصداق این آیات باشند، تردید می‌توان کرد؛ زیرا در گزارش‌های کتب تاریخ و سیره درباره بنی‌جذیمه گزارشی از این پیمان یافت نمی‌‌شود. گویا از آن جا که این آیه درباره قبایل کنانی دیگر مانند بنی‌ضمره و بنی‌مدلج دانسته شده، به قبیله بنی‌جذیمه که از جمله قبایل کنانی بوده، نیز تسری یافته است. افزون بر این، موقعیت جغرافیایی بنی‌جذیمه که در جنوب مکه سکونت داشت، با موقعیت جغرافیایی آن دو قبیله کنانی دیگر که جایگاهشان به مدینه نزدیک‌‌تر بود، تفاوت داشت. بنی‌جذیمه به دلیل فاصله مکانی، از تیررس پیامبر دور بودند و ناچار نبودند که به پیامبر یا قبایل کنانی همتای خود پناهنده شوند.
افزون بر این، موقعیت جغرافیایی بنی‌جذیمه که در جنوب مکه سکونت داشت، با موقعیت جغرافیایی آن دو قبیله کنانی دیگر که جایگاهشان به [[مدینه]] نزدیک‌‌تر بود، تفاوت داشت. بنی‌جذیمه به دلیل فاصله مکانی، از تیررس پیامبر دور بودند و ناچار نبودند که به پیامبر یا قبایل کنانی همتای خود پناهنده شوند.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۹۳: خط ۱۱۲:


*'''النهايه''':مبارك ابن اثير (م.606ق.)، به كوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، 1367ش.
*'''النهايه''':مبارك ابن اثير (م.606ق.)، به كوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، 1367ش.
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
۱٬۲۴۴

ویرایش