بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
آیاتی چند، آیه انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: مدثّر/74، 1-2؛ توبه/9، 122؛ شوری/42، 7. اما مشهورترین آنها آیه 214 شعراء/26 است که فرمان خداوند به پیامبر را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت علنی، در سال چهارم بعثت بیان میکند: {وَ أَنذِر عَشِیرَتَكَ الْأَقرَبِین}.<ref>جامع البیان، ج19، ص148.</ref> خداوند به رسول خود فرمان میدهد که پیش از ابلاغ دعوت عمومی، نخست خاندان خود را از عذاب الهی بترساند و دعوت توحید و رسالت را بر آنان عرضه کند. در بیان سبب آغاز دعوت از خویشاوندان، گفتهاند ضرورت داشت تا پیامبر از حمایت خاندانش در محیط قبایلی عرب برخوردار شود و نیز بر آنان اتمام حجت کند.<ref>تاریخ تحلیلی اسلام، ج1، ص84-85.</ref> | آیاتی چند، آیه انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: مدثّر/74، 1-2؛ توبه/9، 122؛ شوری/42، 7. اما مشهورترین آنها آیه 214 شعراء/26 است که فرمان خداوند به پیامبر را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت علنی، در سال چهارم بعثت بیان میکند: {وَ أَنذِر عَشِیرَتَكَ الْأَقرَبِین}.<ref>جامع البیان، ج19، ص148.</ref> خداوند به رسول خود فرمان میدهد که پیش از ابلاغ دعوت عمومی، نخست خاندان خود را از عذاب الهی بترساند و دعوت توحید و رسالت را بر آنان عرضه کند. در بیان سبب آغاز دعوت از خویشاوندان، گفتهاند ضرورت داشت تا پیامبر از حمایت خاندانش در محیط قبایلی عرب برخوردار شود و نیز بر آنان اتمام حجت کند.<ref>تاریخ تحلیلی اسلام، ج1، ص84-85.</ref> | ||
== شرح واقعه == | |||
بر پایه روایتها، پیامبر پس از نزول این آیه به علی7 دستور داد که بنیعبدالمطلب<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref> را که در آن روز 40 نفر از جمله عموهای پیامبر همچون ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب بودند، به خانه ابوطالب<ref>الارشاد، ج1، ص49؛ الشافی، ج3، ص144.</ref> فراخواند. برخی نیز دعوت شدگان را بنیهاشم<ref>تفسیر قمی، ج2، ص124؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص460.</ref> یا آل عبدمناف<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> و محل دعوت را خانه خود پیامبر<ref>نک: الشیعة فی المیزان، ص429.</ref>، شعب ابیطالب<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref> یا کوه ابوقبیس<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> دانستهاند. آنگاه همه مهمانان به گونهای معجزهآسا، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر گرامی، سیر و سیراب شدند. سپس پیامبر9 پیام الهی را به آنان ابلاغ كرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را بر هم زد و از ابلاغ پیامبر9 جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر9 خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی7 دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد. | بر پایه روایتها، پیامبر پس از نزول این آیه به علی7 دستور داد که بنیعبدالمطلب<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref> را که در آن روز 40 نفر از جمله عموهای پیامبر همچون ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب بودند، به خانه ابوطالب<ref>الارشاد، ج1، ص49؛ الشافی، ج3، ص144.</ref> فراخواند. برخی نیز دعوت شدگان را بنیهاشم<ref>تفسیر قمی، ج2، ص124؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص460.</ref> یا آل عبدمناف<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> و محل دعوت را خانه خود پیامبر<ref>نک: الشیعة فی المیزان، ص429.</ref>، شعب ابیطالب<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref> یا کوه ابوقبیس<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> دانستهاند. آنگاه همه مهمانان به گونهای معجزهآسا، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر گرامی، سیر و سیراب شدند. سپس پیامبر9 پیام الهی را به آنان ابلاغ كرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را بر هم زد و از ابلاغ پیامبر9 جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر9 خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی7 دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد. | ||
پیامبر9 پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابیطالب7 را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63؛ قس: جامع البیان، ج19، ص146.</ref> جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63؛ تفسیر ثعلبی، ج7، ص182؛ الکامل، ج2، ص63.</ref> این ماجرا که شمار فراوانی از اصحاب مشهور پیامبر چون امام علی7<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref>، ابورافع<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref>، براء بن عازب<ref>تفسیر ثعلبی، ج7، ص182.</ref> و ابن عباس<ref>الکامل، ج2، ص63.</ref> آن را روایت کردهاند، با اندکی اختلاف در منابع شیعه و سنی گزارش آمده است.<ref>برای نمونه نک: السیرة النبویه، ج1، ص262؛ مجمع البیان، ج7، ص352-353.</ref> | پیامبر9 پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابیطالب7 را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63؛ قس: جامع البیان، ج19، ص146.</ref> جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63؛ تفسیر ثعلبی، ج7، ص182؛ الکامل، ج2، ص63.</ref> این ماجرا که شمار فراوانی از اصحاب مشهور پیامبر چون امام علی7<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref>، ابورافع<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref>، براء بن عازب<ref>تفسیر ثعلبی، ج7، ص182.</ref> و ابن عباس<ref>الکامل، ج2، ص63.</ref> آن را روایت کردهاند، با اندکی اختلاف در منابع شیعه و سنی گزارش آمده است.<ref>برای نمونه نک: السیرة النبویه، ج1، ص262؛ مجمع البیان، ج7، ص352-353.</ref> | ||
=== نظر متکلمان شیعه و دلیلشان === | |||
متکلمان شیعه با متواتر خواندن گزارش حادثه آیه انذار که به «حدیث دار» و «حدیث عشیره» معروف است<ref>نهج الایمان، ص233؛ الطرائف، ص20؛ الغدیر، ج2، ص278.</ref>، از این رخداد برای اثبات خلافت بلا فصل امام علی7 استدلال كردهاند.<ref>الشافی، ج2، ص77؛ منهاج الكرامه، ص148؛ غایة المرام، ج2، ص245.</ref> بر پایه روایتی، خود امام علی7 در دوران خلافتش با این آیه بر حقانیت خلافت و وصایت خویشتن استدلال کرده است. ابن كَوَّاء، یکی از خوارج، از وی پرسید: «چرا در میان فرزندان عبدالمطلب، تو وصی پیامبر شدی؟» امام با تمسک به آیه انذار، ماجرای آن روز را شرح داد.<ref>الخرائج، ص84.</ref> همچنین بر پایه گزارش ربیعة بن ناجد، علی7 در پاسخ این پرسش که چگونه وی با وجود عموی پیامبر از ایشان ارث برد، ماجرای روز انذار را شرح داد و به آن استناد کرد.<ref>نهج الایمان، ص235-236.</ref> | |||
=== روایات غیرمشهور و نقدهای حدیث دار === | |||
ماجرای آیه انذار به گونههایی دیگر نیز گزارش شده است. با توجه به فضای زمانی و مکانی طرح این گزارشها به نظر میرسد که مربوط به دوره دعوت عمومی و پس از دعوت خویشاوندان هستند و به اشتباه با موضوع آیه انذار که مربوط به دعوت خویشاوندان است، یکی انگاشته شدهاند. برای نمونه در گزارشی آمده است که رسول خدا بر فراز كوه صفا رفت و با اعلان آن که میخواهد خبری مهم را به مردم برساند، قریش را پیرامون خود گرد آورد. نخست از کافران درباره صداقت خود و اعتماد و اطمینان آنان به خویشتن اقرار گرفت و آنگاه ایشان را از عذاب سخت خداوند بیم داد. در این میان، ابولهب به پیامبر اعتراض و توهین میکند و در پی آن، در نکوهش او سوره مسد نازل میشود.<ref>نک: جامع البیان، ج19، ص147.</ref> این گزارش از جهت مخالفت با ظاهر آیه که انذار را برای خویشاوندان و نه همه قریش میشمرد و نیز استبعاد نزول سوره مسد/111 با لحن شدید آن در این دوره آغازین، قابل نقد و تردید است. | ماجرای آیه انذار به گونههایی دیگر نیز گزارش شده است. با توجه به فضای زمانی و مکانی طرح این گزارشها به نظر میرسد که مربوط به دوره دعوت عمومی و پس از دعوت خویشاوندان هستند و به اشتباه با موضوع آیه انذار که مربوط به دعوت خویشاوندان است، یکی انگاشته شدهاند. برای نمونه در گزارشی آمده است که رسول خدا بر فراز كوه صفا رفت و با اعلان آن که میخواهد خبری مهم را به مردم برساند، قریش را پیرامون خود گرد آورد. نخست از کافران درباره صداقت خود و اعتماد و اطمینان آنان به خویشتن اقرار گرفت و آنگاه ایشان را از عذاب سخت خداوند بیم داد. در این میان، ابولهب به پیامبر اعتراض و توهین میکند و در پی آن، در نکوهش او سوره مسد نازل میشود.<ref>نک: جامع البیان، ج19، ص147.</ref> این گزارش از جهت مخالفت با ظاهر آیه که انذار را برای خویشاوندان و نه همه قریش میشمرد و نیز استبعاد نزول سوره مسد/111 با لحن شدید آن در این دوره آغازین، قابل نقد و تردید است. | ||
خط ۲۱: | خط ۳۰: | ||
روایتهایی دیگر نیز در شرح ماجرای آیه انذار گزارش شده که ناسازگاریهای فراوان آنها با دوره زمانی آغاز دعوت، مانند حضور افرادی چون حضرت فاطمه3 و عایشه که آن هنگام هنوز زاده نشده بودند<ref>جامع البیان، ج19، ص150.</ref>، گویای آن است که احتمالاً شرح دعوتهای بعدی پیامبر، به اشتباه با دعوت آیه انذار ارتباط داده شده است.<ref>نک: الدر المنثور، ج5، ص95-96؛ المیزان، ج15، ص335.</ref> | روایتهایی دیگر نیز در شرح ماجرای آیه انذار گزارش شده که ناسازگاریهای فراوان آنها با دوره زمانی آغاز دعوت، مانند حضور افرادی چون حضرت فاطمه3 و عایشه که آن هنگام هنوز زاده نشده بودند<ref>جامع البیان، ج19، ص150.</ref>، گویای آن است که احتمالاً شرح دعوتهای بعدی پیامبر، به اشتباه با دعوت آیه انذار ارتباط داده شده است.<ref>نک: الدر المنثور، ج5، ص95-96؛ المیزان، ج15، ص335.</ref> | ||
دانشمندان اهل سنت در واکنشهای گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداختهاند. ابن تیمیه، حدیث دار را برساخته شمرده، اشکالهای فراوان بر آن وارد ساخته و بر ترک آن ادعای اجماع کرده است.<ref>منهاج السنه، ج7، ص445؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص63.</ref> اما این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل سنت آمده و از اشکالهای سندی یا محتوایی پیراسته است.<ref>نک: الغدیر، ج2، ص278؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص64-65.</ref> | دانشمندان اهل سنت در واکنشهای گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداختهاند. ابن تیمیه، حدیث دار را برساخته شمرده، اشکالهای فراوان بر آن وارد ساخته و بر ترک آن ادعای اجماع کرده است.<ref>منهاج السنه، ج7، ص445؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص63.</ref> اما این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل سنت آمده و از اشکالهای سندی یا محتوایی پیراسته است.<ref>نک: الغدیر، ج2، ص278؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص64-65.</ref> |