جز
بدون خلاصۀ ویرایش
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[هجرت]] در این عبارت، به مهاجرت [[پیامبر(ص)]] و [[مسلمانان]] از [[مکه]] و دیگر سرزمینهای [[حجاز]] به [[مدینه]] اشاره دارد. از آنجا که مفهوم بادیهنشینی با دوری از دانش و اخلاق و روابط سالم اجتماعی پیوستگی دارد، <ref>من لا یحضره الفقیه، ج5، ص68-69.</ref> پس از هجرت نبوی، [[مهاجران]] و [[انصار]] مدینه میکوشیدند از آن اخلاق و آداب جاهلی فاصله گیرند و با یاری دادن به [[اسلام]] و پیامبر و آراستگی به اخلاق نبوی، جامعه اسلامی مدینه را تشکیل دهند و اهل سعادت و هدایت گردند.<ref>نک: الرواشح السماویه، ص216.</ref> از این رو، تقابل میان دارالهجره مدینه و دار الاَعراب مکه و سرزمینهای پیرامون آن شکل گرفت.<ref>نک: اخبار الدولة العباسیه، ص107.</ref> | [[هجرت]] در این عبارت، به مهاجرت [[پیامبر(ص)]] و [[مسلمانان]] از [[مکه]] و دیگر سرزمینهای [[حجاز]] به [[مدینه]] اشاره دارد. از آنجا که مفهوم بادیهنشینی با دوری از دانش و اخلاق و روابط سالم اجتماعی پیوستگی دارد، <ref>من لا یحضره الفقیه، ج5، ص68-69.</ref> پس از هجرت نبوی، [[مهاجران]] و [[انصار]] مدینه میکوشیدند از آن اخلاق و آداب جاهلی فاصله گیرند و با یاری دادن به [[اسلام]] و پیامبر و آراستگی به اخلاق نبوی، جامعه اسلامی مدینه را تشکیل دهند و اهل سعادت و هدایت گردند.<ref>نک: الرواشح السماویه، ص216.</ref> از این رو، تقابل میان دارالهجره مدینه و دار الاَعراب مکه و سرزمینهای پیرامون آن شکل گرفت.<ref>نک: اخبار الدولة العباسیه، ص107.</ref> | ||
==کاربرد اولیه تعرب== | |||
عبارت نکوهشآمیز تعرب بعد الهجره، در باره کسانی به کار میرفت که در دوره هشت ساله از آغاز هجرت به مدینه تا [[فتح مکه]]، از مدینه بیرون میشدند و به میان بادیه که معمولاً مقصود از آن، مکه بوده، بازمیگشتند.<ref>نک: تهذیب اللغه، ج2، ص219؛ لسان العرب، ج1، ص586-587، «عرب. </ref><ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص154.</ref> مقدار این نکوهش نسبت به افراد گوناگون، متفاوت بود. اگر کسی با بیرون آمدن از مدینه، در معرض باورهای شرکآلود و ارتداد قرار میگرفت، تعرب وی حرام بود؛ اما کسی که میتوانست باورهای اسلامی خویش را نگاهبانی کند یا از پیامبر اجازه بیرون آمدن میگرفت، یا کمتر نکوهیده بود و یا هرگز وی را نکوهش نمیکردند.<ref>نک: روضة المتقین، ج8، ص3؛ سیره رسول خدا، ج1، ص422.</ref> | عبارت نکوهشآمیز تعرب بعد الهجره، در باره کسانی به کار میرفت که در دوره هشت ساله از آغاز هجرت به مدینه تا [[فتح مکه]]، از مدینه بیرون میشدند و به میان بادیه که معمولاً مقصود از آن، مکه بوده، بازمیگشتند.<ref>نک: تهذیب اللغه، ج2، ص219؛ لسان العرب، ج1، ص586-587، «عرب. </ref><ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص154.</ref> مقدار این نکوهش نسبت به افراد گوناگون، متفاوت بود. اگر کسی با بیرون آمدن از مدینه، در معرض باورهای شرکآلود و ارتداد قرار میگرفت، تعرب وی حرام بود؛ اما کسی که میتوانست باورهای اسلامی خویش را نگاهبانی کند یا از پیامبر اجازه بیرون آمدن میگرفت، یا کمتر نکوهیده بود و یا هرگز وی را نکوهش نمیکردند.<ref>نک: روضة المتقین، ج8، ص3؛ سیره رسول خدا، ج1، ص422.</ref> | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
بر پایه این تحلیل، تعرب بعد الهجره را انحراف از حق و پیوستن به گمراهان پس از ورود به حریم سعادت و هدایت دانستهاند.<ref>الرواشح السماویه، ص216.</ref> با این گسترش معنایی، کسانی که در دین تفقه نمیکنند، به تعرب بعد الهجرت تن دادهاند.<ref>فقه الرضا، ص338؛ المحاسن، ج1، ص228-229.</ref> | بر پایه این تحلیل، تعرب بعد الهجره را انحراف از حق و پیوستن به گمراهان پس از ورود به حریم سعادت و هدایت دانستهاند.<ref>الرواشح السماویه، ص216.</ref> با این گسترش معنایی، کسانی که در دین تفقه نمیکنند، به تعرب بعد الهجرت تن دادهاند.<ref>فقه الرضا، ص338؛ المحاسن، ج1، ص228-229.</ref> | ||
رابطه عدم تفقه با تعرب، از گزارشهای تاریخی برمیآید؛ زیرا پیامبر(ص) هر کس را که به مدینه هجرت میکرد، نزد یکی از انصار میفرستاد تا به او تفقه در دین و [[قرآن]] را بیاموزد.<ref>تاریخ المدینه، ج2، ص487.</ref> اینکه در برخی از روایات، تعرب بعد الهجره به بازگشت از دین، رهاسازی یاری [[پیامبران]] و امامان(ع)، ادا نکردن حقوق واجب مسلمانان، و بازگشت به نادانی تاویل شده است، در چارچوب همین گسترش معنایی میگنجد. | رابطه عدم تفقه با تعرب، از گزارشهای تاریخی برمیآید؛ زیرا [[پیامبر(ص)]] هر کس را که به مدینه هجرت میکرد، نزد یکی از انصار میفرستاد تا به او تفقه در دین و [[قرآن]] را بیاموزد.<ref>تاریخ المدینه، ج2، ص487.</ref> اینکه در برخی از روایات، تعرب بعد الهجره به بازگشت از دین، رهاسازی یاری [[پیامبران]] و امامان(ع)، ادا نکردن حقوق واجب مسلمانان، و بازگشت به نادانی تاویل شده است، در چارچوب همین گسترش معنایی میگنجد. | ||
در روایتی از امام صادق(ع) تعرب بعد الهجره به رها کردن ولایت امامان پس از معرفت آن، تفسیر شده است.<ref>مصباح المنهاج، ص267-268؛ کلمة التقوی، ج1، ص586.</ref> | در روایتی از امام صادق(ع) تعرب بعد الهجره به رها کردن ولایت امامان پس از معرفت آن، تفسیر شده است.<ref>مصباح المنهاج، ص267-268؛ کلمة التقوی، ج1، ص586.</ref> | ||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
* '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت، 1412ق. | * '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت، 1412ق. | ||
[[Category:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] |