پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
اجداد رسول الله (ص)
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
== زندگینامه == === ۱. عَدْنان (جد بیستم) === وی مکنّا به ابومعد، به نام فرزندش معد، بود و او را «اُدّ» یا«اُدَد»<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱-۲؛ الطبقات، ج۱، ص۶۱؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۶.</ref> نیز میخواندند. وی نخستین کسی بود که بر [[کعبه]] پردهانداخت و انصاب (نشانههای حدود [[حرم مکی|حرم]]) را برنهاد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۳؛ سبل الهدی، ج۱، ص۲۹۵.</ref> فرزندان عدنان در گذر زمان به تیرههای گوناگون قسمت و به عرب عدنانی (شمالی) نامآور شدند. قبایلی چون ربیعه، مُضَر، هوازان، بنیتمیم، کنانه و [[قبیله قریش|قریش]] از آن جملهاند.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۳.</ref> === ۲. مَعَد (جد نوزدهم) === او مکنّا به ابوالدیث و نام مادرش مَهْدَد دختر لَهْم بن جِلْحَب بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۸.</ref> معد در زمان یورش بخت النصر به [[قوم یهود]] ۱۲ ساله بود. او به سرزمین [[شام]] رفت و تا پایان نبرد نزد [[بنیاسرائیل]] ماند.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۴؛ الاکتفاء، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> معد با دختری به نام معانه دختر جوشم(یا جشم)<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰.</ref> بن عدی بن جرهمی<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۷۰.</ref> ازدواج کرد<ref>الکامل، ج۱، ص۲۷۲.</ref> که ثمره آن، چهار پسر به نام قُضاعَه، قَنَص، إیاد و نزار بود.<ref>جمهرة انساب العرب، ص۹؛ الاکتفاء، ج۱، ص۱۲.</ref> === ۳. نِزار (جد هجدهم) === کنیهاش ابوحیده<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰.</ref> و سرور و بزرگ قوم خود و در [[مکه]] ساکن بود. مادرش معانه<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۷۰.</ref> نام داشت. پدرش هنگام تولد وی با کشتن شترانی بسیار، قبایل را اطعام کرد.<ref>الاکتفاء، ج۱، ص۱۵.</ref> نزار چهار پسر به نامهای مُضَر، ربیعه، اَنمار و ایاد داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸؛ الانساب، ج۱، ص۲۲.</ref> او نخستین کسی بود که در زمان زندگانیاش وصیت نمود و اموال خود را میان فرزندانش قسمت کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۶۸؛ الانساب، ج۱، ص۳۵.</ref> === ۴. مُضَر (جد هفدهم) === کنیه او ابوالیاس<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶.</ref> و مادرش سوده<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸.</ref> دختر عَک بن عدنان<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۹.</ref> بود. هنگامی که پدرش نزار اموالش را میان فرزندانش قسمت کرد، به او یک خیمه چرمی سرخ یا شتری سرخ رسید و از آن زمان به مُضَر الحمراء ملقب شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۳.</ref> وی از زیباترین مردان عصر خود بود. صدایی زیبا داشت و خردمند و حکیم بود. مضر دو پسر به نامهای الیاس و عَیلان داشت.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۹.</ref> [[پیامبر(ص)|پیامبر گرامی(ص)]] مردم را از بیاحترامی به آنان از این رو که بر دین [[ابراهیم(ع)]] بودهاند، برحذر داشته است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۶؛ الکامل، ج۲، ص۳۲؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶.</ref> === ۵. الیاس (جد شانزدهم) === کنیه او ابوعمرو<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶.</ref> و نام مادرش رباب دختر حیده بن معد بن عدنان بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۵۴.</ref> وی در خردمندی شهره زمان و مَثَل او در عرب مانند [[لقمان حکیم]] در قومش بود.<ref>الاکتفاء، ج۱، ص۱۹-۲۰.</ref> بر پایه گزارشی، وی از دگرگون شدن سنتهای ابراهیمی پدرانش ناخرسند بود و آن سنتها را به وضع پیشین خود بازگرداند. مردم از کارهای نیکش بسیار خرسند بودند. او نخستین کسی بود که شتران فربه را به [[کعبه]] هدیه کرد و رکن را پس از وفات [[حضرت ابراهیم(ع)]] بنا نهاد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۷.</ref> الیاس از همسرش خندف (لیلی) پسرانی به نامهای مدرکه (عمرو)، طابخه و قمعه داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸-۳۹.</ref> === ۶. مُدرِکَه (جد پانزدهم) === وی بزرگترین فرزند الیاس، سرور فرزندان نزار<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> و کنیهاش ابوهذیل<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۹.</ref> و ابوعبدالرحمن<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۱۱.</ref> بود. گفتهاند: از این رو وی را مدرکه خواندهاند که هر بزرگی و شرافتی را درک کرده بود. برای او دو فرزند به نامهای خزیمه و هذیل یاد کردهاند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۹۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۹.</ref> برخی از دو فرزند دیگر به نام حارثه و غالب هم یاد نمودهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> === ۷. خُزَیمَه (جد چهاردهم) === کنیهاش ابواسد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۹.</ref> و نام مادرش سلمی دختر اسلم ابن حاف بن قُضاعه بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۵۴.</ref> خزیمه از حُکام (داوران) عرب بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۸.</ref> وی فرزندانی به نام کنانه، اسد، اُسده، هون و عبدالله داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> از نسل او قبایلی چون بنیاسد و قاره پدید آمدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۹؛ جمهرة انساب العرب، ص۱۱.</ref> === ۸. کِنانه (جد سیزدهم) === او به دوکنیه ابوقیس و ابونضر شهرت داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳.</ref> مادرش عوانه دختر سعد بن قیس بن عیلان یا هند دختر عمرو بن قیس بن عیلان است.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۶۶.</ref> عرب او را به بزرگی یاد میکرد و فضیلتهای بسیار برای وی گزارش کردهاند. فرزندان فراوان برای وی برشمردهاند که از جمله آنان نضر، مالک و مخرمه هستند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> === ۹. نَضْر (جد دوازدهم) === نام دیگرش قیس و کنیهاش ابوالصلت<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۳.</ref> بود که به سبب زیبارویی او را نضر خواندند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳.</ref> مادرش هاله، دختر سوید بن غطریف<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> یا بره، دختر مر بن أد بن طابخه بود.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۶۵.</ref> به گفته [[یعقوبی]]، نضر نخستین کسی بود که به سبب بلندهمتی «[[قریش]]» نامیده شد. برخی نیز تجارت و ثروت وی را سبب این نامگذاری دانستهاند. به سخنی، مادرش او را قریش نامید. طوایف منسوب به نضر را قرشی گویند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۶۳-۲۶۵.</ref> مالک، یخلد و صلت فرزندان وی بودند. === ۱۰. مالک (جد یازدهم) === کنیهاش ابوحارث و مادرش عاتکه دختر عدوان بن عمرو بن قیس بن عیلان بود. فرزندانش فِهر و حارث نام داشتند.<ref>المحبّر، ص۵۰؛ الکامل، ج۲، ص۲۶.</ref> === ۱۱. فِهر (جد دهم) === وی ملقب به [[قریش]] بود. برخی قریش را نام و فهر را لقب وی دانستهاند. فرزندان وی را قرشی و نسل دیگر برادران او را کنانی گفتهاند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۶.</ref> مادر وی جندله دختر حارث بن مضاض بن عمرو جرهمی است.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۹۵.</ref> از ویژگیهای اخلاقی او این بود که با پرسوجو حاجتمندان را مییافت و به ایشان کمک میکرد. فرزندان وی غالب، محارب، حارث، اَسد، عوف، جون و ذئب بودند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۹۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵.</ref> به گزارشی فهر همراه مردم خود در برابر چهار پادشاه یمن ایستاد که قصد ربودن و بردن [[حجرالاسود]] به [[صنعا]] را داشتند و میخواستند [[حج]] را از [[مکه]] به صنعا منتقل کنند. او با کشتن سه تن از آنان و به اسارت گرفتن دیگری، ایشان را شکست داد و در این میان، فرزندش حارثه کشته شد.<ref>الاخبار الطوال، ص۳۹-۴۰.</ref> === ۱۲. غالب (جد نهم) === وی مهتر فرزندان فهر و مادرش لیلی دختر حارث بن تمیم بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵.</ref> وی فرزندانی به نام لؤی، تیم الادرم، یعلب، وهب، کثیر و حراق داشت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۳.</ref> ؛ اما ابن اسحاق تنها دو پسر برای او نام برده و مادرشان را سلمی دختر عمرو خزاعی دانسته است. ابن هشام از یک پسر دیگر به نام قیس از همین زن یاد کرده است.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۹۵-۹۶.</ref> === ۱۳. لُؤَیّ (جد هشتم) === مادرش عاتکه دختر یخلد بن نضر بن کنانه بود. وی پس از مرگ پدرش جانشین او شد و به فضل و شرافت نامآور بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۴.</ref> منابع در تعیین فرزندان و همسران او اختلاف دارند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۹۶؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۳.</ref> کعب، عامر، سامه، خزیمه از عائذه و نیز عوف، حارث و جُشَم از ماویه دختر کعب بن قین قضاعی، فرزندان او بودند. سعد، دیگر فرزند لؤی، از زنی به نام یسره دختر غالب بن هون بن خزیمه بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۴.</ref> === ۱۴. کعب (جد هفتم) === وی مکنّا به ابوهصیص بود. او را شخصی بزرگوار، دانا و پناه درماندگان در قبیلهاش دانستهاند. او روز جمعه را که پیش از آن عَروبه خوانده میشد، جمعه نامید؛ زیرا در این روز قوم خود را جمع میکرد و پس از احترام و اکرام ایشان ظهور پیامبری از نسل خود را نوید میداد و به آنان سفارش میکرد تا در صورتی که به دیدن او موفق شدند، از وی پیروی کنند. وی آرزو میکرد تا در آن روزگار زنده باشد و ایشان را درک کند.<ref>الروض الانف، ج۱، ص۵۱-۵۲؛ سبل الهدی، ج۱، ص۲۷۸.</ref> جایگاه والای کعب در میان [[قبیله قریش|قریش]] موجب شد تا قریش سال وفات وی را مبدأ تاریخ خود قرار دهند و این تا مبدأ شدن [[عام الفیل]] ادامه داشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۶.</ref> برای کعب سه فرزند به نام مره، عدی و هصیص یاد کردهاند که مادرشان وحشیه دختر شیبان بن محارب بن فهر بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۴.</ref> === ۱۵. مُرَّه (جد ششم) === او فرزندانی به نام کلاب از هند دختر سریر بن ثعلبة بن حارث و تیم و یقظه از مره دختر سعد بن بارق داشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۶.</ref> === ۱۶. کِلاب (جد پنجم) === وی جد سوم [[حضرت آمنه(س)]] مادر [[پیامبر(ص)]] بود و پس از پدر، شرافت او و جایگاه خاندان مادری را به دست آورد که اجازه [[حج]] داشتند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۷.</ref> === ۱۷. قُصَیّ (جد چهارم) === نام او زید و کنیهاش ابومغیره بود و از آن رو که پس از وفات پدر، مادرش او را به [[شام]] برد، به قصی (دور شده از وطن) ملقب شد. وی پس از بازگشت به [[مکه]]، ازدواج کرد و مهتری یافت و صاحب چهار پسر به نام عبدمناف، عبدالعزی، عبدالقصی و عبدالدار شد. پس از درگذشت حلیل، پدر زن قصی و بزرگ مکه، او ریاست مکه را در دست گرفت و با شکست قبایل رقیب چون خزاعه و بنیبکر، پراکندگان قریش را گرد آورد و برای آنها در مکه مکانهایی مشخص کرد. از این رو، او را «مُجْمِع» نیز گویند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۷؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۴-۵۸؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۷.</ref> تأسیس [[دارالندوه]] (مجلس مشورتی قریش) از دیگر کارهای وی بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸.</ref> === ۱۸. عبد مناف (جد سوم) === نام وی مغیره بود و مادرش او را عبدمناف نامید.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸.</ref> در سخاوت و فیضرسانی به مردم، گوی سبقت را از برادران خویش ربوده بود. از این رو، قریش او را فیاض میخواند. در زیبایی نیز ضرب المثل بود تا آنجا که به او قمر البطحاء میگفتند.<ref>الروض الانف، ج۱، ص۴۷؛ سبل الهدی، ج۱، ص۲۷۲.</ref> به همین جهات، همگان او را برای جانشینی پدر و عهدهداری منصبهای او شایستهترین میدانستند. او شش پسر و شش دختر داشت: مطّلب، هاشم، عبدشمس، تماضر، حنه، قِلابه، بره و هاله که مادرشان عاتکه دختر مرة بن هلال بود و نوفل، ابوعمر و ابوعبید که مادرشان واقده دختر ابیعدی بود و ریطه که مادرش ثقفیه نام داشت<ref>الطبقات، ج۱، ص۶۱-۶۲.</ref> . === ۱۹. هاشم (جد دوم) === نام وی عمرو بود و بعدها به هاشم ملقب شد. از این رو، فرزندان او به [[بنیهاشم]] شهرت یافتند. هاشم پس از پدرش عهدهدار [[رفادت]] و [[سقایت]] حاجیان شد. وی فردی مهماننواز و بزرگوار بود تا آنجا که به عمرو العلی<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱؛ شرف النبی، ص۱۷-۱۸.</ref> ، سید البطحاء و ابوالبطحاء شهرت یافت. در سالی که قحطی بر [[مکه]] حکمفرما شد، او با تهیه آرد از [[فلسطین]] نان پخت و با گوشت شتر طعام فراهم کرد و با دست خود نان در غذا خرد نمود. از این رو، به هاشم (خُردکننده) ملقب شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۶۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۵۲.</ref> او نخستین کسی بود که سفرهای زمستانی و تابستانی را برای تجارت با [[شام]] و [[یمن]]، در میان قریش جاری کرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۶؛ الطبقات، ج۱، ص۶۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۷.</ref> === ۲۰. عبدالمطّلب (جد اول) === او میان مردم به فیاض (بخشنده)<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۹۴؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۱۵۹.</ref> و شیبة الحمد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۷۱؛ اعلام النبوه، رازی، ص۷۷؛ اعلام النبوه، ماوردی، ص۱۸۲.</ref> شهرت داشت. سخاوتمندی او را سبب این شهرت گفتهاند.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۵۳.</ref> وی بخشی از کودکی خود را میان قبیله مادرش، [[قبیله خزرج|خَزْرَج]]، در شهر [[یثرب]] سپری کرد و سپس همراه مطلب، عموی خود، به سفارش هاشم به [[مکه]] بازگشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۷۱-۷۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref> پس از مطلب، برادرزادهاش عبدالمطلب مهمانداری حاجیان [[کعبه]] و آبرسانی را بر عهده گرفت<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۶۳.</ref> و به کمک پسر بزرگش حارث، [[چاه زمزم]] را بازسازی کرد و به حافر الزمزم شهرت یافت.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۵۰.</ref> داستان [[ابرهه]] و نحوه رویاروییاش با عبدالمطلب از رخدادهای مهم دوران اوست.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰.</ref> بر پایه روایتی، عبدالمطلب در قیامت به صورت یک امت شود، در حالی که سیمای پیامبران و شکوه پادشاهان را دارد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۷.</ref> بر پایه روایتی دیگر، رسول خدا(ص) پنج سنت عبدالمطلب در روزگار جاهلیت را برشمرده که خداوند آنها را در اسلام تأیید کرده است: حرام بودن همسر پدر بر پسران، پرداخت خمس گنجها و غنیمتها، آبرسانی به حاجیان، پرداخت دیه قتل با ۱۰۰ شتر، و [[طواف]] در هفت شوط.<ref>الخصال، ص۳۱۲-۳۱۳.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
این صفحه عضوی از ۱۴ ردهٔ پنهان است:
رده:مقالههای بدون جعبه نقل قول
رده:مقالههای بدون عکس
رده:مقالههای بدون مطالعه بیشتر
رده:مقالههای بدون ناوبری
رده:مقالههای بدون پیوند به بیرون
رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات
رده:مقالههای تکمیلشده
رده:مقالههای دارای تغییر مسیر
رده:مقالههای دارای رده
رده:مقالههای دارای شناسه
رده:مقالههای دارای عنوانبندی
رده:مقالههای دارای لینکدهی
رده:مقالههای دارای پانویس و منابع
رده:مقالههای ویرایش شده
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
اجداد رسول الله (ص)
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width