پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
استان انبار
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==امام علی(ع) در انبار== ====استقبال از حاکم==== زمانی که [[امام علی(ع)]] از سرزمین [[حجاز]] به سوی [[شام]] و [[عراق]] میرفت، از دیار انبار گذشت. مردم از مرکبها پیاده شده، با سرعت به سوی او شتافته و پیشاپیش امام علی(ع) که خلیفه مسلمانان بود، میدویدند. امام(ع) برخی از آنها را فراخوانده از چرایی این دویدن پرسید. آنان این کار را رسمی برای احترام به امیران و افراد مورد احترام دانستند. امام(ع) این رسم را برای زمامداران، بدون سود و برای مردم، باعث رنج دنیا و بدبختی آخرت دانست.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران، ج ١، ص ١٩٢.</ref> امام علی(ع)، برای نبرد با معاویه در جنگ صفین، از [[کوفه]] به سوی [[نینوا]] حرکت کرد و وارد شهر [[مدائن]] شد، پس از توقفی کوتاه به سوی شهر انبار رفت. مردم شهر، با هدایایی به استقبال وی شتافته و از اسبهای خود فرود آمده و در مقابل او به خضوع و تذلل پرداختند. بر پایه برخی منابع، آنان دهقانانی از طایفه «بنوخوش نوشک» بودند.<ref>الفتوح، ص ۵٠٩ و ۵١٠؛ پیکار صفین، ص ١٩٩ و ٢٠٠؛ شرح نهج البلاغه، ج ٣، ص ٢٠٣.</ref> امام(ع) درباره چهارپایانی که با خود آورده و دویدن آنها پرسید. آنها این کار را رسمی برای احترام به فرمانروایان دانسته و مرکبها را هدایای برای امام(ع) معرفی کردند. آنها برای او و همراهانش غذا و برای چهارپایانشان علوفه آماده کرده بودند. امام(ع) رسمشان را برای امیران بدون سود و برای خودشان رنج و زحمت دانسته و از تکرار آن نهی کرد. وی شرط پذیرفتن هدایا را، محاسبه آن به جای خراجشان گذاشت و شرط خوردن خوراکیهایشان را، پذیرفتن بهای آن دانست. آنها خوش داشتند امام(ع) هدیه و رسم احترامشان را بپذیرد. امام(ع) بر آنها آفرین گفته، ولی خودش را از آن بینیاز دانست. وی دو روز در شهر انبار اقامت گزید و روز سوم حرکت کرد.<ref>پیکار صفین، ص ٢۵.</ref> ====یورش معاویه به انبار==== پس از آنکه امام علی(ع) [[کوفه]] را مرکز حکومت بر جهان اسلام قرار داد و کارگزاران و والیان نقاط دیگر را تعیین کرد، اشرس بن حسان بکری، معروف به ابوحسان را به سِمت والی استان عالی به مرکزیت انبار منصوب کرد.<ref>سیمای کارگزاران علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین(ع)، ج ١، ص ٢٧٨.</ref> [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] پس از فتح [[مصر]] و آگاهی از آشفتگیهای سیاسی اجتماعی [[عراق]]، عدهای از سران لشکر خود را به مناطق تحت قلمرو امام علی(ع) در عراق اعزام کرد تا با قتل و غارت، هراس و ناامنی را بر این مناطق حکمفرما سازند. از جمله آنها سفیان بن عوف غامدی است که به سوی انبار آمد. معاویه، به سفیان سفارش کرد وارد کوفه نشود، تنها به کشتار و چپاول بپردازد و بازگردد. سفیان با ششهزار سرباز حرکت کرده، از شهر هیت و روستایی در غرب [[فرات]] و بالای شهر انبار، که مردمش گریخته بودند گذشته و به سمت انبار رفت. شماری از رزمندگان انبار با دیدن جمعیت زیاد نیروهای سفیان، پراکنده شدند. ابوحسان بکری، کارگزار امام علی(ع) با ۳۰ تن از یارانش آنقدر جنگید تا به شهادت رسید. او هنگام جنگ، آیه ۲۳ سوره احزاب{{یادداشت|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلا.}} را میخواند و به کسانی که ملاقات با خدا را نمیخواهند، سفارش میکرد تا زمانی که درگیر هستند از شهر خارج شوند؛ زیرا نبرد آنها، مانع از تعقیب فراریان است. وقتی خبر شهادت وی را یکی از مردم انبار به امام علی(ع) رساند، وی متأثر شده، به منبر رفته و از ابوحسان بکری به نیکی یاد کرد و از مردم کوفه خواست به سوی مهاجمان یورش برده، آنها را بیرون کنند. امام به امید این که پاسخی بشنود سکوت کرد، ولی کسی چیزی نگفت. وقتی امام(ع) دید کسی او را یاری نمیکند پیاده از کوفه حرکت کرده، خود را به [[نخیله]] رساند. گروهی از مردم پشت سر او حرکت کردند.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج ٢، ص ٨۵، الغارات، ص ٢۵١.</ref> او در نخیله خطبهای خواند که در آن به مذمت سستی یارانش در نبرد پرداخته، از آنها به سبب یاری نکردن و تصرف انبار توسط معاویه، به سختی انتقاد کرد. بخشی از این خطبه، بعدها یکی از مشهورترین سخنان او شد که به این شرح است: «به من خبر رسیده که یکی از لشکریان معاویه بر یک زن مسلمان و یک زن کافر ذمی داخل شده و خلخال، دستبند و گردنبندها و گشوارههای او را کنده و آن زن نتوانسته جلوی این کار را بگیرد، مگر آنکه صدا به شیون و زاری بلند کند و از خویشاوندان خود کمک بطلبد. پس دشمنان با غنیمت و دارایی فراوان از انبار بیرون آمدند، در صورتی که به یک نفرشان هم زخمی نرسید و خونی از آنان بر زمین ریخته نشد. اگر مرد مسلمانی از شنیدن این واقعه، از شدت حزن و اندوه بمیرد، او را ملامتی نیست؛ بلکه نزد من به مُردن سزاوار است.»<ref>نهج البلاغه، خطبه ٢٧.</ref> پس از این خطبه، از مردم منطقه عراق تنها دو نفر به یاران امام علی(ع) افزوده شدند.{{یادداشت|«جندب بن عبدالله» و برادرش نزد امام(ع) آمدند و عرض کردند: ای مولای مؤمنان! ما در هر امری مطیع شما هستیم. امام فرمود: از شما دو نفر چه کاری پیش میرود؟}} امام(ع) با یارانی که از کوفه آمده بودند به کوفه بازگشت و [[سعید بن قیس]] همدانی را که از بزرگان قبیله همدان بود و مردم از او اطاعت میکردند خواسته و همراه با هشتهزار تن به انبار فرستاد. وقتی به «عانات» رسید، هانی بن خطاب همدانی را به جستجوی سفیان فرستاد؛ ولی آنها گریخته بودند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ٢، ص ١٠٣؛ الفتوح، ص ٧١۴؛ الغارات، ص ٢۵١؛ اعلام غارات، ص ۴٢۵ و ۵۶٨؛ تجلی امامت، ص ۶۵٢.</ref> ====کمیل، کارگزار شهر هیت==== هنگامی که نیروهای [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] به فرماندهی سفیان بن عوف غامدی به شهر هِیت یورش بردند، پادگان انبار تقریباً از قوای مدافع شهر خالی بود و تنها ۲۰۰ نفر در آن مستقر بودند؛ زیرا [[کمیل بن زیاد]] بدون اطلاع و دستور امام علی(ع) با نیروهای خود از هِیت به سوی «قرقیسیاء» حرکت کرده بود تا با متجاوزان مقابله کند. امام علی(ع) این تصمیمگیری کمیل را نادرست خواند و او را از این کار بازداشت؛ زیرا وظیفه کارگزار حفظ حوزه مأموریت اوست و نباید منطقه خود را ترک کند تا مورد تعرض قرار گیرد. گلایه حضرت از کمیل در نامه ۶۱ نهج البلاغه آمده است. در این حال «شبث بن عامر ازدی» کارگزار شهر نصیبین، واقع در جزیره{{یادداشت|جزیره، به نواحی میان دجله و فرات، که جزو قلمرو عراق بود میگفتند؛ رومیان به آن «مزو پوتامیا»، یا «بینالنهرین» و فارسها در دوران ساسانیان به آن «میانرودان» میگفتند. جزیره، بخش شمالی عراق کنونی است.<ref>اشکال العالم؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ج ٢، ص ۶۴.</ref>}}، در نامهای خطاب به کمیل از مأموریت عبدالرحمن بن اشتم، از جانب معاویه، برای کشتار و چپاول جزیره خبر داد. کمیل تصمیم گرفت جلوی تجاوز عبدالرحمن را بگیرد و با پیروزی بر وی، آزردگی امام علی(ع) را از حادثه قبلی جبران کند. پس عبدالله بن وهب الراسبی را با ۴۰۰ سوار در هِیت جانشین خود قرار داد و خود با ۴۰۰ سوار به کمک شبث بن عامر پیوست. نبرد او با پیروزی همراه بوده، شماری از لشکریان معاویه کشته شده و مابقی فرار کردند. کمیل، در نامهای خبر این پیروزی را به امام(ع) داد. امام علی(ع) در پاسخ از کمیل به نیکی یاد کرده و برای او و یارانش دعا کرد.<ref>الفتوح، ص ٧١۵ و ٧١۶؛ انساب الاشراف، ج ٢، ص ۴٧٣.</ref> ====مالک بن کعب ارحبی، والی عین التمر==== مالک، فرزند کعب، کارگزار عین التمر از توابع استان انبار و امیر لشکری بود که [[امام علی(ع)]] از عراق برای یاری [[محمد بن ابیبکر]] به [[مصر]] فرستاد. او را مردی با فراست، مدیر و مدبّر خواندهاند. نعمان بن بشیر انصاری، همراه با [[ابوهریره]] از سوی معاویه مأمور شدند تا به [[کوفه]]، نزد امام علی(ع) بیایند و از ایشان بخواهند که قاتلان [[عثمان]] را تسلیم کند تا غائله به پایان رسد.{{یادداشت|برخی این اقدام معاویه را فریبکاری دانسته و بر این باورند که معاویه میدانست امام(ع) این فریبکاری او را نمیپذیرد، ولی میخواست جواب منفی حضرت را وسیلهای برای فریب شامیان و بر حق جلوه دادن خود قرار دهد.}} امام(ع) از آن دو فرستاده خواست از این سخنان درگذرند؛ سپس به نعمان بن بشیر گلایه کرد که همه [[انصار]] از او پیروی کردهاند جز گروهی اندک که نعمان جزء آنهاست. نعمان در پاسخ، نامه معاویه را بهانهای دانست تا در جوار امام علی(ع) بماند. ابوهریره عازم [[شام]] گردید و نعمان بن بشیر چند ماه در کوفه اقامت گزید و سپس به عین التمر از توابع انبار گریخت. مالک بن کعب ارحبی، کارگزار امام علی(ع) در این منطقه، او را دستگیر کرد و مورد بازجویی قرار داد و روانه زندانش کرد تا دربارهاش از امام(ع) فرمانی دریافت کند. نعمان، برای رهایی از این گرفتاری به [[قرظة بن کعب انصاری]] متوسل شد. وی در حوالی عین التمر برای امام علی(ع) مالیات و صدقات جمعآوری میکرد. با اصرار فراوان قرظه، نعمان از آن وضع نجات یافت و به سرعت از عین التمر و قلمرو انبار دور شد و خود را به معاویه رساند و ماجرا را به وی بازگفت. معاویه از اطرافیان خود جویای کسی شد که با گروهی سواره به سواحل [[فرات]] برود و مردم آن نواحی را بترساند. نعمان اعلام آمادگی کرد و با دوهزار سرباز به سوی [[عراق]] حرکت کرد و در عین التمر اردو زد. مالک بن کعب، ماجرا را به امام علی(ع) گزارش داد و از امام دستور خواست. در این حال برای دفع شرارتهای قوای نعمان، از مخنف بن سلیم که در کنارههای فرات مشغول جمعآوری صدقات امام علی(ع) بود یاری خواست. جنگ شبهنگام درگرفت و برخی از افراد طرفین کشته و زخمی شدند. امام علی(ع) پس از رسیدن خبر یورش نعمان بن بشیر، مردم کوفه را به خاطر سستی در دفع یورشهای معاویه مذمت کرده و از آنان خواست به کمک مالک بن کعب در عینالتمر بروند؛ ولی مردم برای یاری مالک بن کعب بسیج نشدند؛ تنها [[عدی بن حاتم]] اعلام آمادگی کرده، با دوهزار نفر از افراد قبیله طیّ عازم عین التمر گردید و نعمان بن بشیر را تعقیب کرده، تا حوالی شام پیش رفتند و بازگشتند. گفت شده مالک بن کعب نیز دلاوری و مقاومت در خوری کرده است.<ref>الغارات، ص ٢۴١ - ٢۴٩، انساب الاشراف، ج ٢، ص ١۶۶، شرح نهج البلاغه، ج ٢، ص ٣٠۶.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
استان انبار
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width