پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
بنیعامر بن صعصعه
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==بنیعامر و اسلام== با [[بعثت]] پیامبر(ص) بنیعامر نیز مانند بسیاری از قبایل [[حجاز]] و [[شبه جزیره عربستان]]، واکنشهای متفاوت نشان دادند. برخی از آنان [[اسلام]] آوردند و گروهی عناد ورزیده، بهتوهین و آزار پیامبر و مسلمانان پرداختند. بسیاری نیز بیطرفی برگزیدند و در انتظار روشن شدن ارتباط پیامبر و [[قریش]] ماندند. باتوجه به گستردگی قبیله بنیعامر و حضور آنها در نقاط گوناگون، میتوان گونه واکنش آنها به ظهور اسلام را با توجه به شرایط زیستمحیطی و منطقه سکونت آنها بررسی کرد؛ ===یاری پیامبر در مقابل بیحره=== [[پیامبر(ص)]] پس از اعلام آشکار دعوت به اسلام، از [[موسم حج]] و حضور قبایل گوناگون در [[مکه]] بهره میجست و به تبیین و تبلیغ دین خود میپرداخت. بنیعامر نیز از این دعوت پیامبر بینصیب نماندند. در یکی از این موارد، پیامبر با حضور میان تیره [[بنیکعب بن ربیعه]]، اصول و باورهای اسلامی را به آگاهی آنها رساند. این دعوت که نخست با اقبال بنیعامر روبهرو شده بود، پس از حضور [[بیحرة بن فراس|بَیْحرة بن فراس]] از [[بنیقشیر|بنیقُشیر]] و توهین وی به پیامبر(ص) بینتیجه ماند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص424.</ref> برخی منابع با پرداخت جزئیتر به این واقعه، آوردهاند که پس از بیادبی بیحره/بحیره به پیامبر(ص) زنی مسلمان از بنیعامر به نام ضباعه دختر عامر بن قرط، بنیعامر را به حمایت از پیامبر فراخواند. پس سه تن از جوانان عامری به نام غطیف و غطفان بن سهل و عروه/عذرة بن عبدالله بن سلمه به رویارویی با بیحره برخاستند. در آن سو، دو تن از مردان تیره بنیقشیر و [[بنیعقیل]] در حمایت از بیحره با اینان درگیر شدند که به شهادت یاوران پیامبر انجامید. پیامبر(ص) در این زمینه فرمود: «اللهم بارک علی هؤلاء و العن هؤلاء»<ref>البدایة و النهایه، ج3، ص141؛ سبل الهدی، ج2، ص455.</ref> ===ایمان به پیامبر قبل از هجرت=== همچنین آوردهاند که این تیره عامری در بازگشت به سرزمین خود اخبار موسم حج و حضور پیامبر(ص) را برای پیرمردی از مردم خود گزارش کردند. پیرمرد با شنیدن این سخنان، همراه گواهی بر حقانیت پیامبر به نکوهش کسانی پرداخت که به او بیحرمتی کرده بودند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص425.</ref> این گزارشها تاییدگر اسلام آوردن برخی از بنیعامر تا پیش از هجرت پیامبر(ص) به [[مدینه]] است؛ تاریخنگاران از حضور چندباره مردان و بزرگانی از بنیعامر نزد پیامبر و پرسش از دعوت او وحتی درخواست [[معجزه]]<ref>تاریخ طبری، ج2، ص165، 458؛ تاریخ دمشق، ج4، ص362-363.</ref> گزارش دادهاند. آوردهاند که یکی از بزرگان بنیعامر نزد پیامبر آمد و از او درباره ماهیت و حقیقت دینش در مقایسه با دینهای [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت عیسی|عیسی]] و [[حضرت موسی|موسی]]: پرسید و با شنیدن پاسخهای پیامبر، اسلام آورد.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص160-163؛ تاریخ دمشق، ج3، ص469-473.</ref> ===حمایت از مبلغان پیامبر=== با هجرت پیامبر به مدینه و گسترش و تقویت اسلام، رویکرد بنیعامر به پیامبر فراگیرتر شد. به سال چهارم ق. [[ابوبراء عامر بن مالک|ابوبراء عامر بن مالک بن جعفر]] ملقب به ملاعب الاسنّه از بزرگان بنیعامر و تیره [[بنیکلاب|بنیکِلاب]]، با حضور در مدینه و دیدار با رسول خدا، از وی درخواست کرد مسلمانانی را برای تبلیغ اسلام در میان بنیعامر مستقر در [[نجد]] اعزام کند. وی ضمن پذیرش حمایت از مبلغان، نگرانی پیامبر(ص) را از احتمال وقوع خطر جانی برای آنها برطرف کرد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص184؛ الطبقات، ج2، ص51؛ المغازی، ج1، ص346.</ref> این حرکتِ رئیس و بزرگ بنیعامر بیانگر پدیداری زمینه گسترش اسلام میان بنیعامر در سال چهارم ق. است. از سوی دیگر، برخی از عامریان نیز با آنکه اسلام نیاورده بودند، در جوار و حمایت پیامبر(ص) قرار گرفتند. در این زمینه، میتوان به داستان دو عامری اشاره کرد که بهدست [[عمرو بن امیه ضمری]] پس از رخداد [[بئر معونه]] کشته شدند<ref>المغازی، ج1، ص351؛ السیرة النبویه، ج2، ص186؛ الطبقات، ج2، ص51.</ref> و همین موجب شد که پیامبر برای پرداخت دیه آنها از [[بنینضیر]]، متحد بنیعامر، یاری گیرد.<ref>المغازی، ج1، ص364؛ السیرة النبویه، ج2، ص190.</ref> ===عنادورزی برخی از عامریان با پیامبر=== در برابر این گروه از عامریان مسلمان یا متمایل به اسلام، افراد و تیرههایی نیز همه توان خود را در رویارویی با اسلام و مسلمانان صرف کردند. این برخوردها حتی در سال نهم ق. و در رویداد اعزام هیئت نمایندگی به مدینه نیز گزارش شده است. اما گستردگی آن تااندازهای نبود که بتوان بیشتر بنیعامر را معاند اسلام معرفی کرد. اسارت دو تن از اصحاب پیامبر(ص) به دست بنیعامر که در واکنش به آن، پیامبر نیز مردی از ثقیف، متحد بنیعامر، را اسیر کرد<ref>المعجم الکبیر، ج18، ص190.</ref> ؛ تهییج و تحریک بنیعامر به دست [[عامر بن طفیل|عامر بن طُفیل]]، از بزرگان بنیعامر و از تیره [[بنیجعفر بن کلاب]]، برای قتل مبلغان پیامبر(ص)<ref>المغازی، ج1، ص347؛ السیرة النبویه، ج2، ص185؛ الطبقات، ج2، ص52.</ref> ؛ و شرکت تیره [[بنیهلال بن عامر]] در [[نبرد حنین]] کنار [[هوازن]] به سال هشتم ق.<ref>التنبیه و الاشراف، ص235.</ref> نمونههایی از عنادورزی عامریان با اسلام و پیامبر(ص) به شمار میروند. همچنین برخی از اینان در واکنش به اسلام آوردن قبایلی چون [[قبیله غفار|غِفار]]، [[قبیله اسلم|اَسْلم]] و [[قبیله جهینه|جُهَینه]]، با انکار [[خداوند]] و تکذیب پیامبر(ص) مدعی شدند که اگر در این دین خیر و سودی بود، خودشان زودتر به آن ایمان میآوردند. خداوند با نزول آیه 11 [[سوره احقاف]] به این امر اشاره میکند:<ref>التبیان، ج9، ص273؛ مجمع البیان، ج9، ص129؛ مبهمات القرآن، ج2، ص489.</ref> {{قلم رنگ|سبز|﴿قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا اِلَیْهِ وَ اِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا اِفْکٌ قَدیمٌ﴾}}. ===سریه در مناطق بنیعامر=== همچنین در منابع از تدارک دو سریه، یکی به فرماندهی [[ابوبکر]] به سوی بنیکلاب در ناحیه [[ضریه]]<ref>التنبیه و الاشراف، ص227.</ref> و دیگری به فرماندهی [[ضحاک بن سفیان کلابی]] بهسوی تیره قرطاء از بنیکلاب<ref>الطبقات، ج2، ص162؛ تاریخ المدینه، ج2، ص598.</ref> گزارش شده است. از سریههای [[عمر بن خطاب]]<ref>السیرة النبویه، ج2، ص609؛ التنبیه و الاشراف، ص227.</ref> و [[شجاع بن وهب]]<ref>الطبقات، ج3، ص94.</ref> به [[تربه]] و [[رکبه]] از زمینهای بنیعامر نیز سخن رفته است. در این گزارشها هیچ اشارهای به بنیعامر نشده است. از اینرو، احتمال میرود که این اعزامها با هدف برخورد با ساکنان غیر عامری این مناطق رخ داده باشد؛ ===همراهی با پیامبر در جنگ حنین=== با [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. گروهی از بزرگان تازه مسلمان شده بنیعامر کنار پیامبر(ص) در [[جنگ حنین|حنین]] رودررویِ خویشاوندان هوازنی خود قرار گرفتند. پیامبر(ص) با هدف نرم کردن قلبهای این دسته از عامریان، پس از دستیابی به غنیمتهای حنین، مقداری از آن را به برخی از بزرگان و سران آنان بخشید<ref>السیرة النبویه، ج2، ص495.</ref> که به مؤلفة القلوب شهرت یافتند. [[ابن هشام]] به بزرگانی از تیره [[بنیربیعة بن عامر|بنیربیعة بن عامر بن صعصعه]] چون عَلقمة بن علاثه، لبید بن ربیعه و خالد بن هوذه در جمع این افراد اشاره کرده است.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص495.</ref> ===ارسال هیئت برای اعلام اسلام=== با آغاز سال نهم ق. و ورود هیئتهای گوناگون قبایل به مدینه و اعلام [[اسلام]] و تابعیت از حکومت مدینه، قبیله بنیعامر و تیرههای گوناگون آن نیز جداگانه هیئتهایی را اعزام کردند که از آن میان، میتوان به تیرههایی چون [[بنیرواس بن کلاب]]، بنیعقیل بن کعب، [[بنیجعدة بن کعب|بنیجَعدة بن کعب]]، [[بنیبکاء]]، [[بنینمیر بن عامر|بنینُمَیر بن عامر]]، [[بنیقشیر بن کعب]] و بنیکلاب اشاره کرد.<ref>الطبقات، ج1، ص300-304؛ تاریخ المدینه، ج2، ص592-599.</ref> پیامبر پس از اعلام اسلام هر گروه، افرادی از آنها را مامور گردآوری [[زکات]] قبیله خود میکرد<ref>اسد الغابه، ج4، ص382؛ الطبقات، ج1، ص300؛ تاریخ خلیفه، ص63.</ref> و به برخی از بزرگان آنها هدایایی میداد.<ref>الطبقات، ج1، ص302.</ref> همچنین به دستور او نامههایی در تایید اسلام آنها نوشته میشد و در اختیار آنها قرار میگرفت تا به قبیله خود عرضه کنند.<ref>الطبقات، ج1، ص300-303.</ref> ===توطئه قتل پیامبر=== میان هیئتهای بنیعامر، هیئتی که به وفد بنیعامر بن صعصعه معروف شده و ریاست آن را [[عامر بن طفیل]] و [[اربد بن قیس|اَرْبد بن قیس]] و [[جبار بن سلمی|جبّار بن سَلَمی]]، هر سه از تیره بنیجعفر بن کلاب، برعهده داشتند، قابل توجه است؛ زیرا عامر بن طفیل آنگاه که با درخواست مردم خود درباره اسلام آوردن، روبهرو شد، ضمن اعلام عدم تبعیت از پیامبر(ص) با هدف کشتن او با کمک اربد بن قیس در قالب هیئتی وارد مدینه شد. چون نزد رسول خدا رسید، از پیامبر خواست تا با او در خلوت سخن گوید. او این را به ایمان آوردن عامر مشروط کرد. عامر تقاضای خود را تکرار نمود، به این امید که اربد از فرصت بهره جوید و با شمشیرش پیامبر را بکشد. اما در این توطئه توفیق نیافت.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص567-568.</ref> ===نفرین عامر توسط پیامبر=== به گفته برخی منابع، عامر خواهان جانشینی پیامبر(ص) و دریافت یک چهارم غنایمی بود که در روزگار جاهلیت «[[مرباع]]» خوانده میشد.<ref>تاریخ المدینه، ج2، ص519؛ الطبقات، ج1، ص310.</ref> از آنجا که پیامبر برای او هیچ سهمی قائل نشد، وی با این تهدید که مدینه را پر از سواره و پیاده خواهد کرد، از محضر پیامبر(ص) بیرون شد. سپس پیامبر از خداوند هدایت بنیعامر و دفع شر عامر بن طفیل را درخواست نمود.<ref>تاریخ المدینه، ج2، ص519؛ السیرة النبویه، ج2، ص568؛ الطبقات، ج1، ص310.</ref> برخی گزارشها از نفرین پیامبر(ص) به عامر گزارش دادهاند.<ref>تاریخ المدینه، ج2، ص519.</ref> به هر روی، عامر در راه بازگشت به سرزمین خود، بر اثر غدهای که در گردن او ایجاد شد، در منزل زنی از بنیمَسلول مُرد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص568؛ الطبقات، ج1، ص311.</ref> اربد نیز آنگاه که نزد قوم خود بازگشت، بر اثر صاعقهای هلاک شد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص569؛ الطبقات، ج1، ص311؛ تاریخ المدینه، ج2، ص520.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
بنیعامر بن صعصعه
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width