پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
تعرب بعد الهجره
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==گسترش معنایی== کسانی با گسترش معنای اصطلاحی تعرب که به مدینه و عصر هجرت اختصاص داشت، بر آنند که تعرب بعد الهجره، اقامت در سرزمین [[کفر]] پس از هجرت به سرزمین اسلامی است.<ref>معجم مصطلحات، ج1، ص446-447.</ref> در تعریفی دیگر آوردهاند که تعرب بعد الهجره، سکنا گزیدن در سرزمینی است که موجب نقص دین گردد.<ref>وسائل الشیعه، ج15، ص318-332؛ فرهنگ فقه، ج2، ص528.</ref> در چارچوب این دیدگاه و گسترش معنایی، شماری از فقیهان ضمن بازاندیشی در روایات مربوط به تعرب بعد الهجره، بر آنند که سکونت در سرزمین کفر اگر موجب نقص در دین شخص شود، تعرب بعد الهجره به شمار میرود و از گناهان بزرگ است.<ref>الحدائق، ج10، ص46-47؛ ریاض المسائل، ج4، ص353.</ref> با این رویکرد، تعرب دوری گزیدن از سرزمین اسلامی پس از هجرت است و به معنای بادیهنشینی نیست.<ref>مستند العروه، ج5، ص433.</ref> در منابع فقهی، گویا بر همین اساس، از شرایط ویژه وجوب هجرت از دارالکفر و جایی که امکان اظهار دین و تبلیغ آن نباشد، سخن رانده و از شرایطی مانند داشتن توان هجرت، سکونت در سرزمین شرک، ناتوانی از اظهار دین<ref>جواهر الکلام، ج21، ص35.</ref> و اینکه شهر مقصود هجرت از سرزمینهای اسلام نباشد، سخن گفتهاند.<ref>المبسوط، ج2، ص4.</ref> در این میان، کسانی که امکان هجرت نداشته باشند، مشمول حکمی اعم از وجوب یا استحباب هجرت نیستند.<ref>المبسوط، ج2، ص4؛ جواهر الکلام، ج21، ص36.</ref> برخی قید «سرزمین شرک» را در نظر نگرفته و معیار وجوب هجرت را حفظ دین دانستهاند. از این رو، هجرت نبوی به یثرب و هجرت مسلمانان به [[حبشه]]، با آنکه هجرت به سرزمین شرک بود، از آن جا که امکان حفظ دین و رواج آن فراهم میشد، روا بود.<ref>رسالة الثقلین، ش53، ص152، «وظائف اقلیات المسلمه. </ref> با توجه به همین گسترش میتوان گفت که در دوران [[امامان]] برای عَرض ولایت، یاری کردن آنها، و آموختن احکام و معارف اسلامی از آنها باید هجرت کرد و عدم هجرت، به مثابه تعرب بعد الهجره است. در دوران غیبت، افزون بر انتقال از سرزمین کفر به سرزمین اسلامی، هجرت به جایی که امکان فراگیری معارف اسلام نباشد، نیز تعرب بعد الهجره به شمار میآید.<ref>مرآة العقول، ج10، ص8-9.</ref> ===تعرب در تفقه در دین=== در گسترشی دیگر، تعرب بعد الهجره را ترک آموختن دین یا کنار نهادن پایبندی به آن تفسیر کردهاند.<ref>مرآة العقول، ج10، ص9-10؛ التحفة السنیه، جزائری، ص18.</ref> تاکید این رهیافت بر عدم دخالت مفهوم انتقال مکانی در معنای تعرب بعد الهجره است. بر پایه این تحلیل، تعرب بعد الهجره را انحراف از حق و پیوستن به گمراهان پس از ورود به حریم سعادت و هدایت دانستهاند.<ref>الرواشح السماویه، ص216.</ref> با این گسترش معنایی، کسانی که در دین تفقه نمیکنند، به تعرب بعد الهجرت تن دادهاند.<ref>فقه الرضا، ص338؛ المحاسن، ج1، ص228-229.</ref> رابطه عدم تفقه با تعرب، از گزارشهای تاریخی برمیآید؛ زیرا [[پیامبر(ص)]] هر کس را که به مدینه هجرت میکرد، نزد یکی از انصار میفرستاد تا به او تفقه در دین و [[قرآن]] را بیاموزد.<ref>تاریخ المدینه، ج2، ص487.</ref> اینکه در برخی از روایات، تعرب بعد الهجره به بازگشت از دین، رهاسازی یاری [[پیامبران]] و امامان(ع)، ادا نکردن حقوق واجب مسلمانان، و بازگشت به نادانی تاویل شده است، در چارچوب همین گسترش معنایی میگنجد. در روایتی از امام صادق(ع) تعرب بعد الهجره به رها کردن ولایت امامان پس از معرفت آن، تفسیر شده است.<ref>مصباح المنهاج، ص267-268؛ کلمة التقوی، ج1، ص586.</ref> به دیگر سخن، کسی که به [[اسلام]] روی آورد، اما ولایت غیر [[اهل بیت]] را بپذیرد، به تعرب بعد الهجره تن داده است.<ref>بحار الانوار، ج25، ص111؛ نک: نهج البلاغه، خطبه 188.</ref> در این گسترش معنایی، معیار اصلی این است که انسان کاری انجام دهد که سبب دوری او از دین شود یا او را در معرض دوری از دین قرار دهد. بدین سان، تعرب بعد الهجره با دور شدن از اصل معرفت دینی یا مقدار ضروری آن، تحقق مییابد. از همین جا آوردهاند که میتوان به قاعدهای برای حرمت تعرب در فقه دست یافت: رفتن به جایی که بیم رود نتوان به معرفت دینی دست یافت.<ref>رسالة الثقلین، ش53، ص154-156، «وظائف اقلیات المسلمه. </ref> شاید از این رو است که کسانی در بحث تبعید و تغریب، عدم جواز تبعید به سرزمینهای کفر و شرک را به حرمت تعرب، مستدل ساختهاند.<ref>الدر المنضود، ج1، ص319؛ النفی و التغریب، ص132-133.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
تعرب بعد الهجره
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width