در حال ویرایش حدیث شبلی
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
| نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
=== اعتبار سنجی === | === اعتبار سنجی === | ||
برخی از محققان مانند سید محمدرضا حسینی جلالی انتساب آن به امام سجاد(ع) را | برخی از محققان مانند سید محمدرضا حسینی جلالی انتساب آن به امام سجاد(ع) را پذیرفتهاند؛ آیتالله جوادی آملی با وجود تردید در سند، متن روایت را «قوی و آموزنده» دانسته است، در مقابل محمدی ریشهری محتوای آن را عرفانی و غیرمنسوب به اهلبیت دانسته و احتمال داده که گفتاری صوفیانه باشد که بعدها به امام سجاد(ع) نسبت داده شده است. | ||
برخی پژوهشگران برآنند که شخصیت «شبلی» در این روایت نمیتواند همان ابوبکر شبلی، صوفی بغدادی قرن چهارم، باشد؛ زیرا او دو قرن پس از امام سجاد(ع) میزیسته است. | برخی پژوهشگران برآنند که شخصیت «شبلی» در این روایت نمیتواند همان ابوبکر شبلی، صوفی بغدادی قرن چهارم، باشد؛ زیرا او دو قرن پس از امام سجاد(ع) میزیسته است. بر این اساس، احتمال دادهاند که نام شبلی در این روایت تحریفی از نام دیگری (مانند شیبة بن نعامة) از یاران امام سجاد (ع) باشد. | ||
در متون کهن صوفیه و آثار برخی نویسندگان اهل سنت، روایتهایی با ساختار مشابه «حدیث شبلی» دیده میشود که در آن ابوبکر شبلی، درباره اسرار و معانی حج گفتوگو میکند. قدیمیترین نمونهها در تهذیبالاسرار ابوسعد خرگوشی (د. ۴۰۷ق) و حقائقالتفسیر ابوعبدالرحمن سلمی (د. ۴۱۲ق) آمده است. | در متون کهن صوفیه و آثار برخی نویسندگان اهل سنت، روایتهایی با ساختار مشابه «حدیث شبلی» دیده میشود که در آن ابوبکر شبلی، صوفی مشهور بغدادی، درباره اسرار و معانی حج گفتوگو میکند. قدیمیترین نمونهها در تهذیبالاسرار ابوسعد خرگوشی (د. ۴۰۷ق) و حقائقالتفسیر ابوعبدالرحمن سلمی (د. ۴۱۲ق) آمده است. بعدها نویسندگانی چون ابن جوزی، ابن عربی و خوارزمی روایتهایی مشابه با تفاوتهای جزئی نقل کردهاند. در تصوف فارسی نیز هجویری در کشفالمحجوب گفتوگویی میان جنید بغدادی و شخصی (احتمالاً شبلی) با همین مضمون آورده و ناصر خسرو نیز شعری با مضمون آن سروده است. | ||
== مضمون حدیث == | == مضمون حدیث == | ||
| خط ۳۲۶: | خط ۳۲۶: | ||
پس شبلى از تفریط حجّش به ندبه و زارى افتاد و پیوسته آداب حج می آموخت تا سال دیگر از روى معرفت و یقین حج بگذارد. | پس شبلى از تفریط حجّش به ندبه و زارى افتاد و پیوسته آداب حج می آموخت تا سال دیگر از روى معرفت و یقین حج بگذارد. | ||
}} | }} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||