مقتل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
خط ۳: خط ۳:
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]


== واژه‌شناسی ==
==واژه‌شناسی==
مقتل، واژه‌ای عربی و اسم مکان از «قتل»، به معنای مکان کشته شدن بوده<ref>المخصص، ج‏14، ص193.</ref> و گاهی به معنای اسم زمان نیز به کار رفته است. 
 
المحكم و المحيط الأعظم، ج‏6، ص334
 
مَقَاتِل‏ الإنسان: المواضع التى إذا أصيبت منه‏ قتلتْه‏، واحدها: مَقْتَل‏، و حكى ابن الأعرابى عن أبى المجيب: لا و الذى لا أتَّقيه إلا بمَقْتله‏: أى كلّ موضع منى‏ مَقْتَل‏، بأىّ شى‏ء شاء أن يُنزِل‏ قَتْلى‏ أنزله، و أضاف‏ المَقْتَل‏ إلى اللَّه؛ لأن الإنسان كُله مِلْك للَّه جل و عز، فمقَاتله مِلْكٌ له.
 
ابن سيده، على بن اسماعيل، المحكم و المحيط الأعظم، 11جلد، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ: اول، 1421 ه.ق.
 
أساس البلاغة، ص492
 
قتلَه‏ قِتْلَةَ سوء، و قَتَلَ‏ الرّجلَ، و قَتَّل‏ الرّجال، و قاتله‏، و تقاتلوا و اقتتلوا. و كانت بالرّوم‏ مَقْتَلة عظيمة.
 
و ضربه فأصاب‏ مَقْتَلَه‏ و مقاتله‏. و
 
زمخشرى، محمود بن عمر، أساس البلاغة، 1جلد، دار صادر - بيروت، چاپ: اول، 1979 م.
 
شمس العلوم، ج‏8، ص5366
 
[المَقْتَل‏]: مَقاتل‏ الإنسان: التي إذا صيبت‏ قتلته‏.
 
و يقولون: مقتل‏ الإنسان ما بين فكَّيْه:
 
أي لسانه.
 
حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، 12جلد، دار الفكر - دمشق، چاپ: اول، 1420 ه.ق.
 
النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‏4، ص15
 
 
ابن اثير، مبارك بن محمد، النهاية في غريب الحديث و الأثر، 5جلد، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان - قم، چاپ: چهارم، 1367 ه.ش.
 
تاج العروس، ج‏15، ص610
 
و مِن أَمْثالِهم: مَقْتَلُ‏ الرَّجُلِ بيْن فَكَّيْه أَي سَبَب‏ قَتْله‏ لِسَانه.
 
مرتضى زبيدى، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، 20جلد، دار الفكر - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق.
 
فرهنگ ابجدي، متن، ص849
 
المَقْتَل‏- ج‏ مَقَاتِل‏ [قتل‏]: هر عضوى از بدن كه در اثر صدمه باعث كشته شدن شود مانند گيجگاه، جاى كشتن، كشتن.
 
بستانى، فواد افرام، فرهنگ ابجدى، 1جلد، اسلامي - تهران، چاپ: دوم، 1375 ه.ش.
 
 
 
المخصص، على بن اسماعيل بن سيده، دار الكتب العلمية، بيروت، بی‌تا.
 
 
محل قتل و كشته شدن؛  
محل قتل و كشته شدن؛  
در واژه‌نامه


==قتلگاه==
==قتلگاه==
خط ۱۷: خط ۶۷:


==در روایات==
==در روایات==
مقتل به معنای جای کشته شدن، در برخی از روایات مانند سخن امام حسین(ع)، هنگام ورود به کربلا آمده است. وی سرزمین کربلا را، پیش از رخداد عاشورا، «مقتل مردانش» شمرده است.{{یادداشت|هيهنا مناخ ركابنا و محطّ رحالِنا و مقتل رجالِنا و مَسفك دمائنا.}}<ref>بحار الأنوار، ج۴۴، ص٣٨٣.</ref>
مقتل به معنای جای کشته شدن، در برخی از روایات مانند سخن امام حسین(ع)، هنگام ورود به کربلا آمده است. وی در این روایت، سرزمین کربلا را، «مقتل مردانش» شمرده است.{{یادداشت|هيهنا مناخ ركابنا و محطّ رحالِنا و مقتل رجالِنا و مَسفك دمائنا.}}<ref>بحار الأنوار، ج۴۴، ص٣٨٣.</ref>مقتل به معناى قتل نیز در برخی از روایات آمده است؛ مانند روایتی از [[حضرت محمد(ص)]]، که از شهادت امام حسین(ع) در آینده خبر داده و از کشته شدن او با واژه مقتل تعبیر کرده است.{{یادداشت|فيرتحل عنها إلى ارض مقتله.}}<ref>بحارالأنوار، ج٢٨، ص٣٩.</ref>  رسيدن خبر کشته شدن امام حسين(ع) به مدينه نيز با واژه مقتل در منابع آمده است.<ref>بحار الأنوار، ج۴۵، ص١٩٢.</ref> امام حسين(ع) در كربلا به كسى از سپاه دشمن كه سابقه خوبى داشته و دوست نداشت در کشتن او شريك باشد، سفارش کرد از آن مكان دور شده و شاهد مقتل (کشته شدن) او و اصحابش نباشد.{{یادداشت|فَقَالَ الْحُسَيْنُ: فَوَلِّ هَرَباً حَتَّى لَا تَرَى لَنَا مَقْتَلًا فَوَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَا يَرَى مَقْتَلَنَا الْيَوْمَ رَجُلٌ وَ لَا يُغِيثُنَا إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ قَالَ فَأَقْبَلْتُ فِي الْأَرْضِ هَارِباً حَتَّى خَفِيَ عَلَيَّ مَقْتَلُهُ‏.}}<ref>وقعة صفين، ص141؛ بحارالأنوار، ج۴١ ص٣٣٨ و ج٣٢، ص۴١٩.</ref>
 
 
مقتل به معناى قتل نیز در برخی از روایات آمده است؛ مانند روایتی درباره پیش‌گویی [[حضرت محمد(ص)]]، از کشته شدن امام حسین  
 
همين تعبير از زبان پيامبر نيز در پيش‌گويى از شهادت امام حسين (عليه السلام) آمده است.{{یادداشت|فيرتحل عنها إلى ارض مقتله.}}<ref>بحارالأنوار، ج٢٨، ص٣٩.</ref>  و رسيدن خبر مقتل امام حسين (عليه السلام) به مدينه نيز در منابع ديده مى‌شود.<ref>بحار الأنوار، ج۴۵، ص١٩٢.</ref>
 
امام حسين (عليه السلام) در كربلا به كسى از سپاه دشمن كه سابق خوبى داشته و دوست نداشت در کشتن او شريك باشد، فرمود: «از اين مكان دور شور تا مقتل ما را نبينى. به خدا قسم هيچ كس نيست كه امروز شاهد مقتل (كشته شدن) ما باشد، ولى ما را يارى نكند، مگر آن‌كه به دوزخ رود.»<ref>وقعة صفين، ص141؛ بحارالأنوار، ج۴١ ص٣٣٨ و ج٣٢، ص۴١٩.</ref>
 
فَقَالَ الْحُسَيْنُ: فَوَلِّ هَرَباً حَتَّى لَا تَرَى لَنَا مَقْتَلًا فَوَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَا يَرَى مَقْتَلَنَا الْيَوْمَ رَجُلٌ وَ لَا يُغِيثُنَا إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ قَالَ فَأَقْبَلْتُ فِي الْأَرْضِ هَارِباً حَتَّى خَفِيَ عَلَيَّ مَقْتَلُهُ‏  


<br />
<br />

نسخهٔ ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۴۳

واژه‌شناسی

مقتل، واژه‌ای عربی و اسم مکان از «قتل»، به معنای مکان کشته شدن بوده[۱] و گاهی به معنای اسم زمان نیز به کار رفته است.

المحكم و المحيط الأعظم، ج‏6، ص334

مَقَاتِل‏ الإنسان: المواضع التى إذا أصيبت منه‏ قتلتْه‏، واحدها: مَقْتَل‏، و حكى ابن الأعرابى عن أبى المجيب: لا و الذى لا أتَّقيه إلا بمَقْتله‏: أى كلّ موضع منى‏ مَقْتَل‏، بأىّ شى‏ء شاء أن يُنزِل‏ قَتْلى‏ أنزله، و أضاف‏ المَقْتَل‏ إلى اللَّه؛ لأن الإنسان كُله مِلْك للَّه جل و عز، فمقَاتله مِلْكٌ له.

ابن سيده، على بن اسماعيل، المحكم و المحيط الأعظم، 11جلد، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ: اول، 1421 ه.ق.

أساس البلاغة، ص492

قتلَه‏ قِتْلَةَ سوء، و قَتَلَ‏ الرّجلَ، و قَتَّل‏ الرّجال، و قاتله‏، و تقاتلوا و اقتتلوا. و كانت بالرّوم‏ مَقْتَلة عظيمة.

و ضربه فأصاب‏ مَقْتَلَه‏ و مقاتله‏. و

زمخشرى، محمود بن عمر، أساس البلاغة، 1جلد، دار صادر - بيروت، چاپ: اول، 1979 م.

شمس العلوم، ج‏8، ص5366

[المَقْتَل‏]: مَقاتل‏ الإنسان: التي إذا صيبت‏ قتلته‏.

و يقولون: مقتل‏ الإنسان ما بين فكَّيْه:

أي لسانه.

حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، 12جلد، دار الفكر - دمشق، چاپ: اول، 1420 ه.ق.

النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‏4، ص15


ابن اثير، مبارك بن محمد، النهاية في غريب الحديث و الأثر، 5جلد، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان - قم، چاپ: چهارم، 1367 ه.ش.

تاج العروس، ج‏15، ص610

و مِن أَمْثالِهم: مَقْتَلُ‏ الرَّجُلِ بيْن فَكَّيْه أَي سَبَب‏ قَتْله‏ لِسَانه.

مرتضى زبيدى، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، 20جلد، دار الفكر - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق.

فرهنگ ابجدي، متن، ص849

المَقْتَل‏- ج‏ مَقَاتِل‏ [قتل‏]: هر عضوى از بدن كه در اثر صدمه باعث كشته شدن شود مانند گيجگاه، جاى كشتن، كشتن.

بستانى، فواد افرام، فرهنگ ابجدى، 1جلد، اسلامي - تهران، چاپ: دوم، 1375 ه.ش.


المخصص، على بن اسماعيل بن سيده، دار الكتب العلمية، بيروت، بی‌تا.


محل قتل و كشته شدن؛

در واژه‌نامه

قتلگاه

قتلگاه یا گودال قتلگاه و به عربی المذبح یا المنحر، مکانی زیارتی است، در کربلا، در حرم امام حسین(ع)، در جنوب غربی رواق حبیب بن مظاهر، که گفته شده محل به شهادت رسیدن امام حسین(ع)‌ است.[۲] این مکان، از راه دو پنجره، که بر دیوار آن نصب شده، زیارت می‌شود.[۳]

مقتل‌نگاری

به كتاب‌هايى كه رویدادهای عاشورا و كيفيت شهادت امام حسين(ع) را بیان کرده‌اند، مقتل و به نگاشتن آن‌ها مقتل‌نگاری گفته شده است. مقتل خوارزمى، مقتل ابی‌مخنف و مقتل مقرّم برخی از کتاب‌های مقتل‌اند. مقتل‌خوانى، مرثيه‌خوانى از روى كتاب‌هاى مقتل است. بر پایه روایتی، امام علی(ع)، ماجراى شهادت اهل‌بيت(ع) را از روى صحيفه‌اى كه به املاى حضرت محمد(ص) نگاشته بود، براى ابن عباس مى‌خواند و هنگامی که به رویداد شهادت امام حسین(ع) و نام قاتلش رسید، بسيار گريست.[یادداشت ۱][۴]

مقاتل الشهدا

مقاتل الشهدا، به مزارهایی كه محل شهادت اولياى الهى است، گفته شده است. بر پایه روایتی از امام صادق(ع)، خدا از همه زمين‌ها شش مكان را برگزيده است كه يكى از آنها «مقاتل الشهداء» است.[۵]

در روایات

مقتل به معنای جای کشته شدن، در برخی از روایات مانند سخن امام حسین(ع)، هنگام ورود به کربلا آمده است. وی در این روایت، سرزمین کربلا را، «مقتل مردانش» شمرده است.[یادداشت ۲][۶]مقتل به معناى قتل نیز در برخی از روایات آمده است؛ مانند روایتی از حضرت محمد(ص)، که از شهادت امام حسین(ع) در آینده خبر داده و از کشته شدن او با واژه مقتل تعبیر کرده است.[یادداشت ۳][۷] رسيدن خبر کشته شدن امام حسين(ع) به مدينه نيز با واژه مقتل در منابع آمده است.[۸] امام حسين(ع) در كربلا به كسى از سپاه دشمن كه سابقه خوبى داشته و دوست نداشت در کشتن او شريك باشد، سفارش کرد از آن مكان دور شده و شاهد مقتل (کشته شدن) او و اصحابش نباشد.[یادداشت ۴][۹]


پانوشت

  1. المخصص، ج‏14، ص193.
  2. زیارتگاه‌های عراق، ص۱۸۶ و ۱۸۷؛ مدينة الحسين(ع)،ج 1 ،ص 54؛ تاریخ جغرافیایی کربلا، ص ۱۱۰.
  3. نصب شباکین جدیدین من الذهب و الفضة الخالصة فی موقع مذبح، وکالة نون الخبریة؛ قتلگاه حسین بن علی(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۸، ص۱۲۵.
  4. بحار الأنوار، ج٢٨، ص٧٣.
  5. ج٩٨، ص ۶۶۶.
  6. بحار الأنوار، ج۴۴، ص٣٨٣.
  7. بحارالأنوار، ج٢٨، ص٣٩.
  8. بحار الأنوار، ج۴۵، ص١٩٢.
  9. وقعة صفين، ص141؛ بحارالأنوار، ج۴١ ص٣٣٨ و ج٣٢، ص۴١٩.
  1. فلمّا قرء مقتل الحسين() وَ مَن يقتُله اكثر البكاء.
  2. هيهنا مناخ ركابنا و محطّ رحالِنا و مقتل رجالِنا و مَسفك دمائنا.
  3. فيرتحل عنها إلى ارض مقتله.
  4. فَقَالَ الْحُسَيْنُ: فَوَلِّ هَرَباً حَتَّى لَا تَرَى لَنَا مَقْتَلًا فَوَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَا يَرَى مَقْتَلَنَا الْيَوْمَ رَجُلٌ وَ لَا يُغِيثُنَا إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ قَالَ فَأَقْبَلْتُ فِي الْأَرْضِ هَارِباً حَتَّى خَفِيَ عَلَيَّ مَقْتَلُهُ‏.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله فرهنگ نامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره بیست و یکم، زمستان ۱۳۹۳، ص۹۳ است.
  • بحار الأنوار، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403ق‏.
  • تاریخ جغرافیایی کربلای معلی، حسین عمادزاده، بی‌نا، تهران، ۱۳۲۶ش.
  • زیارت‌گاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، احمد خامه‌یار، مشعر، تهران، ۱۳۹۵ش.
  • وکالة نون الخبریة.
  • وقعة صفين، نصر بن مزاحم، قم، 1404ق.