وادی مذینب: تفاوت میان نسخهها
(←مکان) |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
'''وادی | '''وادی مُذَیْنِب''' یا '''مذینیب'''، | ||
، | |||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
«وادی»، واژهای عربی، به معنای شکاف میان کوهها، زمینهای بلند و تپهها است که مسیر عبور سیل است.<ref>کتاب العین، ج8، ص98؛ لسان العرب، ج15، ص384.</ref> به باور برخی، «وادی» بستر ریزش آبی است که از سیل به وجود آمده؛ از این رو، به درّه نیز وادی گفتهاند.<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص862؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص436.</ref> | |||
ریشه وادی، «و، د، ی» به معنای روان شدن است.<ref>تهذیب اللغة، ج14، ص163؛ المصباح المنیر، ج2، ص654.</ref> جمع وادی، «اودیة» بوده<ref>کتاب العین، ج8، ص98.</ref> و در آیه {{قلم رنگ|سبز|فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها}}{{یادداشت|به معنای گذرگاه سیل.}}<ref>سوره رعد، آیه 17.</ref> به کار رفته است. | ریشه وادی، «و، د، ی» به معنای روان شدن است.<ref>تهذیب اللغة، ج14، ص163؛ المصباح المنیر، ج2، ص654.</ref> جمع وادی، «اودیة» بوده<ref>کتاب العین، ج8، ص98.</ref> و در آیه{{قلم رنگ|سبز|فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها}}{{یادداشت|به معنای گذرگاه سیل.}}<ref>سوره رعد، آیه 17.</ref> به کار رفته است. | ||
برخی، برای برابرِ فارسی وادی، واژگان «رود فصلی»<ref>رویکردهای زیباییشناسی شهری برای کناره رود فصلی، ص۲.</ref> و «رود-دره فصلی» را به کار بردهاند.<ref>اصول و معیارهای طراحی ساماندهی رود-درههای فصلی؛ مجله مدیریت شهری، ش۳۳، ص۲۵۹.</ref> واژههایی مانند آبراهه،{{یادداشت|به معنای گذرگاه سیل.}}<ref>فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه «آبراهه».</ref> مَسیل،<ref>''فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «وادی».''</ref> آبکند و کال،<ref>''فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «کال».''</ref> دیگر واژههای مترادف «وادی» در زبان فارسی است.<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص862؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص436.</ref> | برخی، برای برابرِ فارسی وادی، واژگان «رود فصلی»<ref>رویکردهای زیباییشناسی شهری برای کناره رود فصلی، ص۲.</ref> و «رود-دره فصلی» را به کار بردهاند.<ref>اصول و معیارهای طراحی ساماندهی رود-درههای فصلی؛ مجله مدیریت شهری، ش۳۳، ص۲۵۹.</ref> واژههایی مانند آبراهه،{{یادداشت|به معنای گذرگاه سیل.}}<ref>فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه «آبراهه».</ref> مَسیل،<ref>''فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «وادی».''</ref> آبکند و کال،<ref>''فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «کال».''</ref> دیگر واژههای مترادف «وادی» در زبان فارسی است.<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص862؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص436.</ref> | ||
«مُذَیْنِب»، اسم مصغّرِ «مذنب» است.<ref>الرحلة الورثيلانية، ج2، ص609؛ مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع، ج3، ص1249؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.</ref> «مُذنب» به صیغه اسم فاعل، به معنای گنهکار<ref>مقدمة الأدب، ص215.</ref> و «مِذْنَب»، رودی فصلی است که در پستی زمین جریان یافته و عریض نیست.{{یادداشت|الْمِذْنَبُ: مسيل الماء بحضيض الأرض و ليس بجد واسع،}}<ref name=":3">كتاب العين، ج8، ص190.</ref> برخی معنای مِذْنَب را، «بخش پایین و پایانی رود فصلی»<ref>كتاب الجيم، ج1، ص278.</ref> و برخی، «مجرای | «مُذَیْنِب»، اسم مصغّرِ «مذنب» است.<ref>الرحلة الورثيلانية، ج2، ص609؛ مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع، ج3، ص1249؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.</ref> «مُذنب» به صیغه اسم فاعل، به معنای گنهکار<ref>مقدمة الأدب، ص215.</ref> و «مِذْنَب»، رودی فصلی است که در پستی زمین جریان یافته و عریض نیست.{{یادداشت|الْمِذْنَبُ: مسيل الماء بحضيض الأرض و ليس بجد واسع،}}<ref name=":3">كتاب العين، ج8، ص190.</ref> برخی معنای مِذْنَب را، «بخش پایین و پایانی رود فصلی»<ref>كتاب الجيم، ج1، ص278.</ref> و برخی، «مجرای آب، از زمین سخت و خشک به سوی زمینهای حاصلخیز» دانستهاند.<ref>جمهرة اللغة، ج1، ص306.</ref> «ذَنَبُ التَّلْعَة» نیز، به رود فصلی، وقتی بین دو بلندی جاری است گفته شده است.{{یادداشت|و إن كان في سفح أو سند فهو التَّلْعَةُ. و يقال لمسيل ما بين التلعتين: ذَنَبُ التلعة.}}<ref name=":3" /> | ||
==نام== | ==نام== | ||
وادی مُذَینِب، به نام «مذینیب» نیز خوانده شده است.<ref>بهجة النفوس و الأسرار فى تاريخ دار هجرة النبى المختار، ج1، ص282؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.</ref> برخی، در گذشته از این وادی، با نامهای «وادی شریعة بطحان»{{یادداشت|زیرا آن یکی از شاخههای [[وادی بطحان]] شمرده شده است.}} و «شریعة الوادی» یاد کردهاند. این وادی، با نام «مُذَینِب» بین مردم [[مدینه]] شناخته شده و در گذشته نیز به این نام شهرت داشته است.<ref name=":4">معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص 694.</ref> | وادی مُذَینِب، به نام «مذینیب» نیز خوانده شده است.<ref>بهجة النفوس و الأسرار فى تاريخ دار هجرة النبى المختار، ج1، ص282؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.</ref> برخی، در گذشته از این وادی، با نامهای «وادی شریعة بطحان»{{یادداشت|زیرا آن یکی از شاخههای [[وادی بطحان]] شمرده شده است.}} و «شریعة الوادی» یاد کردهاند. این وادی، با نام «مُذَینِب» بین مردم [[مدینه]] شناخته شده و در گذشته نیز به این نام شهرت داشته است.<ref name=":4">معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص 694.</ref> | ||
خط ۳۹۶: | خط ۱۷: | ||
==مکان== | ==مکان== | ||
وادی مذینب، در جنوب شرقی مدینه قرار | وادی مذینب، در جنوب شرقی [[مدینه]] قرار داشت<ref>معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص509.</ref> و مانند [[وادی بطحان]]، از «حرّة شوران» سرچشمه میگرفت.<ref name=":5">معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692.</ref> وادی مذینب، در نزدیکی مدشونیه، به وادی بطحان رسیده، پس از آن، [[وادی مهزور]] و [[وادی رانوناء]] به آن دو متصل شده و در شمال غربی مدینه، به [[وادی عقیق]] پیوسته و سرانجام در غابه، جای گرد آمدن سیلها، میریخت.<ref name=":5" /> | ||
مسیر این وادی، از میان رفته است. برخی، علت آن را، ریزش کوهها و تغییر مسیر دادن شاخههای مذینب به سوی وادی بطحان، دانستهاند.<ref>معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص697.</ref> | مسیر این وادی، از میان رفته است. برخی، علت آن را، ریزش کوهها و تغییر مسیر دادن شاخههای مذینب به سوی وادی بطحان، دانستهاند.<ref>معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص697.</ref> | ||
==ویژگی== | ==ویژگی== | ||
برخی، وادی مذینب را شاخهای از وادی بطحان دانستهاند؛<ref name=":1">بهجة النفوس و الأسرار فى تاريخ دار هجرة النبى المختار، ج1، ص282.</ref> زیرا سرچشمه هر دو در بیشتر موارد یکی بوده<ref>تاريخ معالم المدينة المنورة قديما و حديثا، ص291 و ۳۰۰؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692.</ref> و مذینب سرانجام به بطحان میریزد.<ref>معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692؛ المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، ص36.</ref> | برخی، وادی مذینب را شاخهای از [[وادی بطحان]] دانستهاند؛<ref name=":1">بهجة النفوس و الأسرار فى تاريخ دار هجرة النبى المختار، ج1، ص282.</ref> زیرا سرچشمه هر دو در بیشتر موارد یکی بوده<ref>تاريخ معالم المدينة المنورة قديما و حديثا، ص291 و ۳۰۰؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692.</ref> و مذینب سرانجام به بطحان میریزد.<ref>معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692؛ المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، ص36.</ref> | ||
این وادی با آب باران تغذیه شده<ref name=":1" /> و از گذشته به آب فراوان و زراعت زیاد معروف بوده است.<ref name=":0">معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۶۹4 ـ ۶۹3؛ حجاز در صدر اسلام، ص341.</ref> برخی، آن را حاصلخیزترین زمین و پُر آبترین وادی [[مدینه]] دانستهاند.<ref>معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص694، به نقل از محمد الوکیل.</ref> بر پایه گزارشی در سال ۱۴۱۸ق، امروزه نیز از نظر هوای خوب و زمین حاصلخیز، یکی از بهترین مناطق مدینه است.<ref name=":6">معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.</ref> | |||
== در حدیث == | |||
==در حدیث== | |||
بر پایه برخی منابع [[اهل سنت]]، [[حضرت محمد(ص)]] درباره [[وادی مهزور]] و وادی مذینب حکم کرد که بالا دست آب را بر پايين دست ببندد، تا آب به بخشهای پایانی مزارع برسد؛ سپس بالا دست آب را براى پايين دست رها كنند. اینگونه آب سيل، باغها را سيراب میكرد.{{یادداشت|روى مالك أنه بلغه أن رسول اللّه(ص) قال في سيل مهزور و مذينب: «يمسك الأعلى حتى يبلغ الكعبين ثم يرسل الأعلى على الأسفل».}}<ref>تاريخ مدينه منوره، ص171؛ تاريخ المدينة المنورة، ابن شبه، ج1، ص171؛ الروض المعطار فى خبر الأقطار، ص560.</ref> | بر پایه برخی منابع [[اهل سنت]]، [[حضرت محمد(ص)]] درباره [[وادی مهزور]] و وادی مذینب حکم کرد که بالا دست آب را بر پايين دست ببندد، تا آب به بخشهای پایانی مزارع برسد؛ سپس بالا دست آب را براى پايين دست رها كنند. اینگونه آب سيل، باغها را سيراب میكرد.{{یادداشت|روى مالك أنه بلغه أن رسول اللّه(ص) قال في سيل مهزور و مذينب: «يمسك الأعلى حتى يبلغ الكعبين ثم يرسل الأعلى على الأسفل».}}<ref>تاريخ مدينه منوره، ص171؛ تاريخ المدينة المنورة، ابن شبه، ج1، ص171؛ الروض المعطار فى خبر الأقطار، ص560.</ref> | ||
خط ۴۴۲: | خط ۵۷: | ||
*'''الروض المعطار فى خبر الأقطار'''، محمد بن عبدالمنعم حميرى، مكتبة لبنان ناشرون، بيروت، 1984م. | *'''الروض المعطار فى خبر الأقطار'''، محمد بن عبدالمنعم حميرى، مكتبة لبنان ناشرون، بيروت، 1984م. | ||
* '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (درگذشت در ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر | *'''الطبقات الکبری''': ابن سعد (درگذشت در ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر | ||
*'''عمدة الاخبار فی مدینة المختار'''، احمد عباسی، السعد درابزوئی، عربستان، بیتا. | *'''عمدة الاخبار فی مدینة المختار'''، احمد عباسی، السعد درابزوئی، عربستان، بیتا. | ||
خط ۴۵۵: | خط ۷۰: | ||
*'''مقدمة الأدب'''، محمود بن عمر زمخشرى، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران، تهران، 1386ش. | *'''مقدمة الأدب'''، محمود بن عمر زمخشرى، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران، تهران، 1386ش. | ||
* '''الواقدی و منهجه فی کتابه مغازی الرسول(ص)''': طارق ابوالوفاء، قاهره، مکتبة زهراء الشرق. | *'''الواقدی و منهجه فی کتابه مغازی الرسول(ص)''': طارق ابوالوفاء، قاهره، مکتبة زهراء الشرق. | ||
[[رده:رودهای فصلی مدینه]] | [[رده:رودهای فصلی مدینه]] |
نسخهٔ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۰
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
وادی مُذَیْنِب یا مذینیب،
واژهشناسی
«وادی»، واژهای عربی، به معنای شکاف میان کوهها، زمینهای بلند و تپهها است که مسیر عبور سیل است.[۱] به باور برخی، «وادی» بستر ریزش آبی است که از سیل به وجود آمده؛ از این رو، به درّه نیز وادی گفتهاند.[۲]
ریشه وادی، «و، د، ی» به معنای روان شدن است.[۳] جمع وادی، «اودیة» بوده[۴] و در آیه فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها[یادداشت ۱][۵] به کار رفته است.
برخی، برای برابرِ فارسی وادی، واژگان «رود فصلی»[۶] و «رود-دره فصلی» را به کار بردهاند.[۷] واژههایی مانند آبراهه،[یادداشت ۲][۸] مَسیل،[۹] آبکند و کال،[۱۰] دیگر واژههای مترادف «وادی» در زبان فارسی است.[۱۱]
«مُذَیْنِب»، اسم مصغّرِ «مذنب» است.[۱۲] «مُذنب» به صیغه اسم فاعل، به معنای گنهکار[۱۳] و «مِذْنَب»، رودی فصلی است که در پستی زمین جریان یافته و عریض نیست.[یادداشت ۳][۱۴] برخی معنای مِذْنَب را، «بخش پایین و پایانی رود فصلی»[۱۵] و برخی، «مجرای آب، از زمین سخت و خشک به سوی زمینهای حاصلخیز» دانستهاند.[۱۶] «ذَنَبُ التَّلْعَة» نیز، به رود فصلی، وقتی بین دو بلندی جاری است گفته شده است.[یادداشت ۴][۱۴]
نام
وادی مُذَینِب، به نام «مذینیب» نیز خوانده شده است.[۱۷] برخی، در گذشته از این وادی، با نامهای «وادی شریعة بطحان»[یادداشت ۵] و «شریعة الوادی» یاد کردهاند. این وادی، با نام «مُذَینِب» بین مردم مدینه شناخته شده و در گذشته نیز به این نام شهرت داشته است.[۱۸]
به باور برخی، «مذینب»، مصغّر «مذنب» به معنای گنهکار و خطاکار بوده و علت نامگذاری آن، مخالفت مسیر آن با مسیر سرچشمههای وادی بطحان است؛ زیرا از مجرای اصلی آنها، که در وادی بطحان میریزند جدا شده است.[۱۸]
مکان
وادی مذینب، در جنوب شرقی مدینه قرار داشت[۱۹] و مانند وادی بطحان، از «حرّة شوران» سرچشمه میگرفت.[۲۰] وادی مذینب، در نزدیکی مدشونیه، به وادی بطحان رسیده، پس از آن، وادی مهزور و وادی رانوناء به آن دو متصل شده و در شمال غربی مدینه، به وادی عقیق پیوسته و سرانجام در غابه، جای گرد آمدن سیلها، میریخت.[۲۰]
مسیر این وادی، از میان رفته است. برخی، علت آن را، ریزش کوهها و تغییر مسیر دادن شاخههای مذینب به سوی وادی بطحان، دانستهاند.[۲۱]
ویژگی
برخی، وادی مذینب را شاخهای از وادی بطحان دانستهاند؛[۲۲] زیرا سرچشمه هر دو در بیشتر موارد یکی بوده[۲۳] و مذینب سرانجام به بطحان میریزد.[۲۴]
این وادی با آب باران تغذیه شده[۲۲] و از گذشته به آب فراوان و زراعت زیاد معروف بوده است.[۲۵] برخی، آن را حاصلخیزترین زمین و پُر آبترین وادی مدینه دانستهاند.[۲۶] بر پایه گزارشی در سال ۱۴۱۸ق، امروزه نیز از نظر هوای خوب و زمین حاصلخیز، یکی از بهترین مناطق مدینه است.[۲۷]
در حدیث
بر پایه برخی منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص) درباره وادی مهزور و وادی مذینب حکم کرد که بالا دست آب را بر پايين دست ببندد، تا آب به بخشهای پایانی مزارع برسد؛ سپس بالا دست آب را براى پايين دست رها كنند. اینگونه آب سيل، باغها را سيراب میكرد.[یادداشت ۶][۲۸]
برخی وادی مذینب را، از وادیهای مبارک مدینه دانستهاند؛ زیرا آب این وادی از «حرة شوران» آغاز میشود و بر پایه روایتی در منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص) از خدا خواست به این حرة برکت بدهد.[یادداشت ۷][۲۹]
در تاریخ
برخی از قبیلههای یهود؛ مانند بنی نضیر پس از ورود به مدینه، در وادی مذینب سکونت کردند.[۳۰] علت آن را، پُر آب بودن و حاصلخیز بودن زمین این وادی دانستهاند.[۲۷] آنها چاه حفر کرده، نخلستانها و باغهایی ایجاد کرده و قلعهها و ساختمانهای بلند ساختند.[۳۱] برخی از قلعههای آنها، فاضجه، براج، بویره و منور نام داشت.[۳۲] به گفته برخی، بنینضیر در پایان وادی مذینب، جایی که به وادی بطحان وصل میشد، سکونت داشتند.[۳۳] پس از ورود حضرت محمد(ص) به مدینه، محله بنینضیر، نزدیک مسجد قبا قرار میگرفت.[۳۲] به گفته ابن عساکر، محمد بن عمر واقدی (م.۲۰۷ق) تاریخنگار،[۳۴] در شرق نواعم، آثار، قلعهها و روستایی نزدیک مذینب دیده است، که معلوم میشود از جمله خانههای بنی نضیر بوده است.[۳۵]
حضرت محمد(ص)، یهودیان را به علت خیانت به مسلمانان در جنگ احزاب، از وطنشان بیرون کرده و آن را میان مهاجرین تقسیم کرد. پس از یهود، قبیله «بنی امیة بن زید»[یادداشت ۸][۳۶] در این مکان ساکن شدند؛[۳۷] وادی مذینب از میان خانههایشان گذشته و زمینهایشان را آب میداد.[۳۸]
پانوشت
- ↑ کتاب العین، ج8، ص98؛ لسان العرب، ج15، ص384.
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص862؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص436.
- ↑ تهذیب اللغة، ج14، ص163؛ المصباح المنیر، ج2، ص654.
- ↑ کتاب العین، ج8، ص98.
- ↑ سوره رعد، آیه 17.
- ↑ رویکردهای زیباییشناسی شهری برای کناره رود فصلی، ص۲.
- ↑ اصول و معیارهای طراحی ساماندهی رود-درههای فصلی؛ مجله مدیریت شهری، ش۳۳، ص۲۵۹.
- ↑ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه «آبراهه».
- ↑ فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «وادی».
- ↑ فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «کال».
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص862؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص436.
- ↑ الرحلة الورثيلانية، ج2، ص609؛ مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع، ج3، ص1249؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.
- ↑ مقدمة الأدب، ص215.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ كتاب العين، ج8، ص190.
- ↑ كتاب الجيم، ج1، ص278.
- ↑ جمهرة اللغة، ج1، ص306.
- ↑ بهجة النفوس و الأسرار فى تاريخ دار هجرة النبى المختار، ج1، ص282؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص 694.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص509.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص697.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ بهجة النفوس و الأسرار فى تاريخ دار هجرة النبى المختار، ج1، ص282.
- ↑ تاريخ معالم المدينة المنورة قديما و حديثا، ص291 و ۳۰۰؛ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص692؛ المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، ص36.
- ↑ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۶۹4 ـ ۶۹3؛ حجاز در صدر اسلام، ص341.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص694، به نقل از محمد الوکیل.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص693.
- ↑ تاريخ مدينه منوره، ص171؛ تاريخ المدينة المنورة، ابن شبه، ج1، ص171؛ الروض المعطار فى خبر الأقطار، ص560.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص ۶۹۳ و ۶۹۵.
- ↑ الأعلاق النفيسة، ص61؛ المغانم المطابه فی معالم طابه، ص۴۷۳؛ عمدة الاخبار فی مدینة المختار، ص۴۶.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، المسالك و الممالك، البكرى، ج1، ص414.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ حجاز در صدر اسلام، ص۳۹۰.
- ↑ مدينه شناسى، ج1، ص245.
- ↑ الطبقات، ج۵، ص۴۳۳؛ الواقدی و منهجه، ص۸۴.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص504؛ به نقل از ابن عساکر.
- ↑ حجاز در صدر اسلام، ص۳۸۶.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص۶۹۴ و 695؛ حجاز در صدر اسلام، ص۳۸۶؛ رک: المغانم المطابه فی معالم طابه، ص۴۷۳؛ عمدة الاخبار فی مدینة المختار، ص۴۶.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص۶۹۴ و 695.
- ↑ به معنای گذرگاه سیل.
- ↑ به معنای گذرگاه سیل.
- ↑ الْمِذْنَبُ: مسيل الماء بحضيض الأرض و ليس بجد واسع،
- ↑ و إن كان في سفح أو سند فهو التَّلْعَةُ. و يقال لمسيل ما بين التلعتين: ذَنَبُ التلعة.
- ↑ زیرا آن یکی از شاخههای وادی بطحان شمرده شده است.
- ↑ روى مالك أنه بلغه أن رسول اللّه(ص) قال في سيل مهزور و مذينب: «يمسك الأعلى حتى يبلغ الكعبين ثم يرسل الأعلى على الأسفل».
- ↑ رأی رسول الله(ص) إبلا فی السوق فأعجبه سمنها فقال: «أین کانت ترعی هذه؟» قالوا: «بحرة شوران»، فقال: «بارک الله فی شوران».
- ↑ بنی امیة بن زید بن قیس بن عامر بن مرّة بن مالک بن اوس، که از قبیله اوس بودند.
منابع
- الأعلاق النفيسة و يليه كتاب البلدان، احمد بن عمر (ابن رسته)، دار صادر، بيروت، 1892م.
- بهجة النفوس و الأسرار فى تاريخ دار هجرة النبى المختار، عبد الله بن عبد الملك مرجانى، دار الغرب الاسلامي، بيروت، 2002م.
- تاریخ المدینة المنوره، عمر بن شبه (ابن شبه)، دار الفکر، قم، ۱۴۱۰ق.
- تاريخ مدينه منوره، عمر بن شبه (ابن شبه)، ترجمه ، نشر مشعر، تهران، 1380ش.
- تاریخ معالم المدینة المنورة قدیما و حدیثا، احمد یاسین احمد خیاری، عامه، عربستان، ۱۴۱۹ق.
- جمهرة اللغة، محمد بن حسن بن درید (ابن دريد)، دار العلم للملايين، بيروت، 1988م.
- حجاز در صدر اسلام، صالح احمد على، نشر مشعر، تهران، 1375ش.
- الرحلة الورثيلانية الموسومة بنزهة الانظار فى فضل علم التاريخ و الاخبار، حسين بن محمد ورثيلانى، مكتبة الثقافة الدينية، قاهره، 1429ق.
- الروض المعطار فى خبر الأقطار، محمد بن عبدالمنعم حميرى، مكتبة لبنان ناشرون، بيروت، 1984م.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت در ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر
- عمدة الاخبار فی مدینة المختار، احمد عباسی، السعد درابزوئی، عربستان، بیتا.
- كتاب الجيم، اسحاق بن مرار شيبانى، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه، قاهره، 1975م.
- كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق.
- مدينه شناسى، محمدباقر نجفى، شركت قلم، تهران، 1364ش.
- مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع، صفى الدين عبد المومن (ابن عبد الحق بغدادى)، دار الجيل، بيروت، 1412ق.
- المسالك و الممالك، عبد الله بن عبد العزيز بكرى (البكرى، دار الغرب الاسلامي، بيروت، 1992م.
- المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، محمد محمد حسن شراب، دار الشاميه-دار القلم، بيروت-دمشق، 1411ق.
- معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.
- المغانم المطابه فی معالم طابه، مجدالدین فیروز آبادی، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، مدینه، ۲۰۰۲م.
- مقدمة الأدب، محمود بن عمر زمخشرى، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران، تهران، 1386ش.
- الواقدی و منهجه فی کتابه مغازی الرسول(ص): طارق ابوالوفاء، قاهره، مکتبة زهراء الشرق.