الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←محتوا) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==نویسنده== | ==نویسنده== | ||
محمد بن عبدالله حسینی مدنی، معروف به محمد کبریت، تاریخنگار، ادیب، شاعر و فقیه [[مذهب حنفی|حنفی]] است.<ref>نک: الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه، ص۳۲، پاورقی۱.</ref> او متولد [[مدینه]] بوده و به [[امام حسین(ع)]] نسب میبرد.<ref>الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه، ص۲۱۰.</ref> | محمد بن عبدالله حسینی مدنی، معروف به محمد کبریت، تاریخنگار، ادیب، شاعر و فقیه [[مذهب حنفی|حنفی]] است.<ref>نک: الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه، ص۳۲، پاورقی۱.</ref> او متولد [[مدینه]] بوده و به [[امام حسین(ع)]] نسب میبرد.<ref>الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه، ص۲۱۰.</ref> وی پس از حفظ قرآن، دانشهای صرف، نحو، بلاغت، علوم طبیعی و عقلی را در مدینه آموخت. در سال ۱۰۳۹ق. به [[ترکیه]] سفر کرد و «سفرنامة رحلة الشتاء و الصیف» را نگاشت. وی از عالمان ترکیه، [[دمشق]] و قاهره دانش آموخت و در شعر و ادب مهارتی یافت. او دارای تألیفات پرشماری در تاریخ و ادبیات است. یکی از آثار مرتبط او با مدینه، کتاب «نصر من الله و فتح قریب» در شرح حال فاضلان مدینه است.<ref name=":0" /> | ||
وی در ۵۸ سالگی در مدینه درگذشت و در قبرستان [[بقیع]] دفن شد.<ref name=":0">خلاصة الاثر، ج4، ص28-31؛ سلافة العصر، ص256-258؛ هدیة العارفین، ج2، ص288؛ الاعلام، ج6، ص240.</ref> | وی در ۵۸ سالگی در مدینه درگذشت و در قبرستان [[بقیع]] دفن شد.<ref name=":0">خلاصة الاثر، ج4، ص28-31؛ سلافة العصر، ص256-258؛ هدیة العارفین، ج2، ص288؛ الاعلام، ج6، ص240.</ref> | ||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
کتاب دو گفتار اصلی دارد. گفتار اول بعد از | |||
کتاب الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه، دو گفتار اصلی دارد. | |||
گفتار اول بعد از مقدمهای دربارة سبب تألیف و اشاره به نام کتاب «الجواهر الثمینة فی محاسن المدینة» که به معنای «گوهرهای گرانبها در محاسن و فضائل مدینه» است (ص۲۰–۲۱) و بیان معنای لغوی و اصطلاحی «مدینه» (ص۳۰)، | |||
به فضائل مدینه (ص۳۸–۳۹) و جغرافیای مدینه و بناهای مقدس این شهر اختصاص یافته است. در این بخش، مسجد پیامبر(ص) شامل گنبد، روضه، حجره، منبر و محراب نبوی (ص۶۰–۱۱۱)؛ سایر مساجد شهر مدینه از جمله مسجد قبا (ص۱۷۳–۱۹۰)، مسجد قبلتین (ص۲۲۳–۲۲۶)، مساجد فتح (احزاب، حضرت علی(ع) و ابوذر) (ص۱۷۰–۱۷۲)، مساجد منسوب به حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) در نزدیکی قبا (ص۱۸۱)، مسجد شمس (فَضیخ) (ص۲۲۲)، مساجد اُحد (فَسح، جبل الرماة و سافله) (ص۲۵۶–۲۵۷) و مسجد اجابه در شمال بقیع (ص۲۶۳)؛ زیارت گاههای مدینه از قبیل قبرستان بقیع (ص۲۶۷–۲۶۹)؛ کوه احد (ص۲۴۹–۲۵۸) و نیز وادیها (ص۱۴۲–۱۶۴) و دیگر بناهای شهر مدینه به تفصیل معرفی شدهاند. | |||
نویسنده در بیان فضائل مدینه، با استفاده از احادیث، بیش از ۲۵ فضیلت برای مدینه برشمرده است (۳۸–۵۳) | نویسنده در بیان فضائل مدینه، با استفاده از احادیث، بیش از ۲۵ فضیلت برای مدینه برشمرده است (۳۸–۵۳) | ||
مباحث مرتبط با جغرافیای طبیعی و پوشش گیاهی از موضوعات پربسامد کتاب است. از جمله | بسیاری از گزارشهای تاریخی کتاب از ابنیه و امکنه و باغات و منابع آبی مدینه، حاصل مشاهدات شخصی محمد کبریت در قرن یازدهم است و حاوی آگاهیهای تاریخی از جمله درباره تغییرات بناها در دوران اوست. | ||
مباحث مرتبط با جغرافیای طبیعی و پوشش گیاهی از موضوعات پربسامد کتاب است. از جمله مؤلف، به معرفی وادیهای متعدد مدینه، یازده چشمة مدینه، شش برکه مدینه و چاههای منسوب به پیامبر(ص) پرداخته و ماجرای انتساب هر یک از آنها به پیامبر(ص) و معجزات آن حضرت در این زمینه را بیان کرده است. | |||
محمدکبریت از خرمای مدینه به تفصیل سخن گفته و انواع انگور را که در قبا به دست میآید معرفی کرده است. (ص۲۲۸–۲۴۶، ۱۹۰) به گفته او نخلی در باغ سَرّاره وجود داشته که پیامبر(ص) از میوه آن خورده و به همین سبب مردم بدان تبرک جسته و خرمای آن را به گرانترین قیمت میخریدهاند؛ اما در زمان او درخت خشک شده است. (ص۱۹۲–۱۹۴) | |||
مؤلف مطالب مفصلی درباره درخت نخل و اجزاء آن، شیوة کاشت و نگهداری آن، انواع خرما مانند بلح، رطب و تمر و خواص طبی آنها بیان کرده است (ص۲۲۸–۲۴۶). از جمله احادیثی در فضیلت و برکت نخل و خرما و خاصیت شفابخشی خرمای برنی و عجوه (ص۲۲۸ و۲۴۲–۲۴۳) نقل کرده و بهترین خرمای مدینه را خرمای برنی دانسته که مردم به جهت تبرک آن را به گوشه وکنار جهان میبردهاند. (ص۲۴۴–۲۴۵) | |||
گزارشهای کتاب حاکی از رواج آموزههایی مانند شفاعت، توسل و تبرک میان مردم مدینه از | گزارشهای کتاب حاکی از رواج آموزههایی مانند شفاعت، توسل و تبرک میان مردم مدینه از مذهبهای مختلف در آن دوره است. محمد کبریت زیارت پیامبر(ص) را نعمت بزرگ الهی دانسته و آداب و مستحبات زیارت را طبق سیرة اهل بیت(ع) بیان کرده است (ص۶۳–۶۵). وی پس از ذکر احادیث نبوی در فضیلت و ثواب زیارت قبر پیامبر(ص) و استحقاق شفاعت به سبب آن، با استناد به نص قرآن «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً» (نساء/۴، ۶۴) پذیرش استغفار و اجابت توبه در مرقد نبوی را قطعی دانسته و تأکید کرده که هر کس آیه را انکار یا تأویل کند تنها خود را محروم ساخته است. (ص۸۴–۸۹) | ||
نویسنده با اشاره به ماجرای خشکسالی مدینه و توسل مردم به قبر پیامبر(ص) و نزول باران فراوان پس از آن (ص۸۹)، تصریح کرده که در زمان او سنت اهل مدینه در چنین مواردی اجتماع کردن نزد حجرة پیامبر(ص) برای دعا و استغاثه بوده است (ص۸۹–۹۰). وی اشعار متعددی نیز ذکر کرده که جایز است نزد قبر پیامبر(ص) خوانده شود و برخی علما آنها را خوانده و مورد لطف و عنایت نبوی قرار گرفتهاند (ص۷۸–۸۲). او همچنین نقل کرده که نگاه کردن به حجره و گنبد پیامبر(ص) عبادت است، همچنانکه نگاه کردن به کعبه و حضرت علی(ع) عبادت است (ص۷۷–۷۸). | |||
نویسنده به سنت تعویض جامة حجرة نبوی اشاره و بیان کرده که جامة قبلی از باب تبرک بین خدام حرم تقسیم میشود و به همین مناسبت از جواز تبرک به آثار نبوی سخن گفته و تأکید کرده که خارج کردن تربت حجره و مسجد پیامبر(ص) و سایر آثار آن برای تبرک جایز است؛ همچنانکه خارج کردن خاکها و سنگهای حرم مکه و برخی درختان آن و آب زمزم به جهت تبرک به اجماع علما جایز است. (ص۱۰۰–۱۰۱) وی ضمن اشاره به سنت آویختن قندیلها در حجره نبوی به صورت وقف، نذر یا هبه، بیان کرده که هر چند این امر در ابتدا نه واجب بوده و نه مستحب، اما اکنون چون از شعائر محسوب میشود، برداشتن آنها موجب نقص میگردد. (ص۱۰۲) | نویسنده به سنت تعویض جامة حجرة نبوی اشاره و بیان کرده که جامة قبلی از باب تبرک بین خدام حرم تقسیم میشود و به همین مناسبت از جواز تبرک به آثار نبوی سخن گفته و تأکید کرده که خارج کردن تربت حجره و مسجد پیامبر(ص) و سایر آثار آن برای تبرک جایز است؛ همچنانکه خارج کردن خاکها و سنگهای حرم مکه و برخی درختان آن و آب زمزم به جهت تبرک به اجماع علما جایز است. (ص۱۰۰–۱۰۱) وی ضمن اشاره به سنت آویختن قندیلها در حجره نبوی به صورت وقف، نذر یا هبه، بیان کرده که هر چند این امر در ابتدا نه واجب بوده و نه مستحب، اما اکنون چون از شعائر محسوب میشود، برداشتن آنها موجب نقص میگردد. (ص۱۰۲) | ||
خط ۲۵: | خط ۳۷: | ||
او بر سیره اهل بیت در بوسیدن و مس قبر شریف پیامبر(ص) تأکید و موافقت برخی فقها و بزرگان اهل سنت از جمله احمد بن حنبل را نقل کرده و به گریه و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر سر قبر پیامبر(ص) و برداشتن تربت و تبرک به آن استناد جسته است. (ص۶۶) وی همچنین به زیارت پیامبر(ص) از قبور شهدای احد و زیارت مداوم حضرت فاطمه (س) از قبر حضرت حمزه و بازسازی قبر توسط آن حضرت و نیز گریه، نماز و دعای ایشان بر سر قبور شهدای احد اشاره کرده (ص۲۵۲–۲۵۳) و جواز برداشتن تربت حضرت حمزه برای شفا و اجماع قدما و متأخران بر این مطلب را از برخی علما نقل کرده است (ص۲۵۴). همچنین نویسنده پس از ذکر نسب شریف پیامبر(ص) تأکید کرده که پیشینیان پیوسته آن را حفظ و فرزندان خود را نیز به حفظ و تبرک به آن امر میکردهاند (ص۱۱۱). او از تبرک جستن مردم به خانة سعد بن خثیمه به سبب خوابیدن پیامبر(ص) در آن یاد کرده (ص۱۸۱) و نیز از برخی فضلا نقل کرده که دعا و توسل در روز عید قربان نزد قبر اسماعیل فرزند امام صادق(ع) در بقیع موجب روا شدن حاجات میشود. (ص۳۲۴) | او بر سیره اهل بیت در بوسیدن و مس قبر شریف پیامبر(ص) تأکید و موافقت برخی فقها و بزرگان اهل سنت از جمله احمد بن حنبل را نقل کرده و به گریه و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر سر قبر پیامبر(ص) و برداشتن تربت و تبرک به آن استناد جسته است. (ص۶۶) وی همچنین به زیارت پیامبر(ص) از قبور شهدای احد و زیارت مداوم حضرت فاطمه (س) از قبر حضرت حمزه و بازسازی قبر توسط آن حضرت و نیز گریه، نماز و دعای ایشان بر سر قبور شهدای احد اشاره کرده (ص۲۵۲–۲۵۳) و جواز برداشتن تربت حضرت حمزه برای شفا و اجماع قدما و متأخران بر این مطلب را از برخی علما نقل کرده است (ص۲۵۴). همچنین نویسنده پس از ذکر نسب شریف پیامبر(ص) تأکید کرده که پیشینیان پیوسته آن را حفظ و فرزندان خود را نیز به حفظ و تبرک به آن امر میکردهاند (ص۱۱۱). او از تبرک جستن مردم به خانة سعد بن خثیمه به سبب خوابیدن پیامبر(ص) در آن یاد کرده (ص۱۸۱) و نیز از برخی فضلا نقل کرده که دعا و توسل در روز عید قربان نزد قبر اسماعیل فرزند امام صادق(ع) در بقیع موجب روا شدن حاجات میشود. (ص۳۲۴) | ||
=== باور وی نسبت به اهل بیت === | |||
نویسنده با استناد به آیات و روایات از فضیلت اهل بیت پیامبر(ص) و محبت به آنان سخن گفته و کلماتی از بزرگان و علمای اهل سنت و نیز اشعار فراوان در مدح و منقبت اهل بیت: و لزوم محبت و توسل به آنان ذکر کرده و بر عصمت عترت پیامبر(ص) با استناد به آیه تطهیر «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیرا» (احزاب/۳۳، ۳۳) و احادیثی چون حدیث ثقلین و حدیث سفینه نوح تأکید کرده است. همچنین با نقل روایتی مبنی بر پاکی حضرت فاطمة زهرا (س) و دوری آن حضرت و ذریه ایشان از آتش جهنم، امام زین العابدین(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را از روشنترین مصادیق اهلبیت: شمرده است. (ص۱۱۶–۱۲۲) | نویسنده با استناد به آیات و روایات از فضیلت اهل بیت پیامبر(ص) و محبت به آنان سخن گفته و کلماتی از بزرگان و علمای اهل سنت و نیز اشعار فراوان در مدح و منقبت اهل بیت: و لزوم محبت و توسل به آنان ذکر کرده و بر عصمت عترت پیامبر(ص) با استناد به آیه تطهیر «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیرا» (احزاب/۳۳، ۳۳) و احادیثی چون حدیث ثقلین و حدیث سفینه نوح تأکید کرده است. همچنین با نقل روایتی مبنی بر پاکی حضرت فاطمة زهرا (س) و دوری آن حضرت و ذریه ایشان از آتش جهنم، امام زین العابدین(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را از روشنترین مصادیق اهلبیت: شمرده است. (ص۱۱۶–۱۲۲) | ||
=== توصیف بارگاههای بقیع === | |||
نویسنده در بخش مربوط به قبرستان بقیع (ص۲۶۵–۲۸۶) پس از نقل روایاتی درباره فضیلت این قبرستان و وعده شفاعت برای اهل آن (ص۲۶۷–۲۶۹) زیارت بقیع در هر روز را به تأسی از پیامبر(ص) مستحب دانسته است (ص۲۷۹). او پس از معرفی قبور ائمه اهل بیت(ع) و نقل گفتار برخی علما دربارة وجود قبر حضرت فاطمه (س) در کنار آنان و دفن سر مبارک امام حسین(ع) نزد آن، به گنبد و بارگاهی که در زمان وی بر مزار امامان اهل بیت وجود داشته اشاره کرده و آن را گنبدی بلند با بنایی قدیمی معرفی کرده که دو در آن در هر شب و روز جمعه گشوده میشده است (ص۲۸۱). او همچنین ضمن معرفی قبور دیگر بقیع، از وجود بناها و گنبدهایی بر قبر عباس عموی پیامبر، ابراهیم فرزند پیامبر و فاطمة بنت اسد یاد کرده است. (ص۲۷۹، ۲۸۳–۲۸۴) | نویسنده در بخش مربوط به قبرستان بقیع (ص۲۶۵–۲۸۶) پس از نقل روایاتی درباره فضیلت این قبرستان و وعده شفاعت برای اهل آن (ص۲۶۷–۲۶۹) زیارت بقیع در هر روز را به تأسی از پیامبر(ص) مستحب دانسته است (ص۲۷۹). او پس از معرفی قبور ائمه اهل بیت(ع) و نقل گفتار برخی علما دربارة وجود قبر حضرت فاطمه (س) در کنار آنان و دفن سر مبارک امام حسین(ع) نزد آن، به گنبد و بارگاهی که در زمان وی بر مزار امامان اهل بیت وجود داشته اشاره کرده و آن را گنبدی بلند با بنایی قدیمی معرفی کرده که دو در آن در هر شب و روز جمعه گشوده میشده است (ص۲۸۱). او همچنین ضمن معرفی قبور دیگر بقیع، از وجود بناها و گنبدهایی بر قبر عباس عموی پیامبر، ابراهیم فرزند پیامبر و فاطمة بنت اسد یاد کرده است. (ص۲۷۹، ۲۸۳–۲۸۴) | ||
=== گفتار دوم === | |||
گفتار دوم کتاب، به احوال و آداب و رسوم اهل مدینه در ایام مختلف سال اختصاص یافته است. مؤلف در بخش مربوط به هر ماه، حوادث مهم و سنتها و آداب و رسوم مردم مدینه در مناسبتهای مختلف را ذکر کرده است (ص۲۸۷–۳۲۵). | گفتار دوم کتاب، به احوال و آداب و رسوم اهل مدینه در ایام مختلف سال اختصاص یافته است. مؤلف در بخش مربوط به هر ماه، حوادث مهم و سنتها و آداب و رسوم مردم مدینه در مناسبتهای مختلف را ذکر کرده است (ص۲۸۷–۳۲۵). | ||
مؤلف در پایان گفتار دوم، مطالبی درباره سال شمسی، فصلها و ماههای آن، مشخصات نجومی هر یک از آنها و نیز چندین قاعده مربوط به هیئت و نجوم در نحوة محاسبة روزهای سال بیان کرده است. (ص۳۲۵–۳۳۳) وی همچنین در آخرین فصل کتاب دربارة اهل مدینه و صفات و ویژگیهای ساکنان و مجاوران آن سخن گفته است (ص۳۳۴–۳۴۷) | مؤلف در پایان گفتار دوم، مطالبی درباره سال شمسی، فصلها و ماههای آن، مشخصات نجومی هر یک از آنها و نیز چندین قاعده مربوط به هیئت و نجوم در نحوة محاسبة روزهای سال بیان کرده است. (ص۳۲۵–۳۳۳) وی همچنین در آخرین فصل کتاب دربارة اهل مدینه و صفات و ویژگیهای ساکنان و مجاوران آن سخن گفته است (ص۳۳۴–۳۴۷) | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۲: | ||
محمد کبریت در کتاب خود افزون بر احادیث نبوی (برای نمونه، ص۴۶–۵۱، ۸۳، ۹۴–۹۶، ۱۷۸، ۲۰۲، ۲۶۷–۲۶۸)، روایات فراوانی نیز از اهل بیت علیهمالسلام نقل و بدانها استناد کرده است؛ از جمله روایاتی از امام علی(ع) (برای نمونه، ص۱۲۷، ۳۴۰)، امام حسن(ع) (ص۲۲۱، ۲۶۷)، امام باقر(ع) (ص۲۰۳، ۲۲۱) و امام صادق(ع) (ص۱۲۶–۱۲۷، ۱۳۹، ۲۰۳). | محمد کبریت در کتاب خود افزون بر احادیث نبوی (برای نمونه، ص۴۶–۵۱، ۸۳، ۹۴–۹۶، ۱۷۸، ۲۰۲، ۲۶۷–۲۶۸)، روایات فراوانی نیز از اهل بیت علیهمالسلام نقل و بدانها استناد کرده است؛ از جمله روایاتی از امام علی(ع) (برای نمونه، ص۱۲۷، ۳۴۰)، امام حسن(ع) (ص۲۲۱، ۲۶۷)، امام باقر(ع) (ص۲۰۳، ۲۲۱) و امام صادق(ع) (ص۱۲۶–۱۲۷، ۱۳۹، ۲۰۳). | ||
== چاپ == | |||
الجواهر الثمینة دو بار در سال ۱۴۱۷ق. یکی با تحقیق محمد حسن اسماعیل شافعی توسط انتشارات دارالکتب العلمیه در بیروت در ۲۴۸ صفحه و دیگری با تحقیق احمد سعید بن سلم در ۳۸۵ صفحه (بدون ذکر انتشارات و محل نشر) در قطع وزیری به چاپ رسیده است. ویژگی چاپ اخیر، تعلیقات مصحح درباره تغییرات دورة معاصر در مدینه از جمله تخریب آثار و مساجد مورد اشاره مؤلف (برای نمونه، ص ۱۰۴–۱۰۸، ۱۷۱، ۲۵۳، ۲۸۱، ۲۸۶) و بیان موقعیت فعلی اماکن مذکور در کتاب و اسامی کنونی آنها (برای نمونه، ص۹۲، ۹۸، ۱۴۴) و نیز افزودن ملحقاتی به کتاب مانند تعیین محدوده حرم مدینه توسط هیأتی متشکل از برخی علمای معاصر (ص۳۵۷–۳۶۴) است. | |||
<br /> | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۸ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۴
الجواهر الثمینة فی محاسن المدینة، کتابی است نوشته محمد کبریت حسینی (۱۰۱۲–۱۰۷۰ق)، که در فضائل و تاریخ مدینه نگاشته شده اشت.
در این کتاب، تاریخ و فضائل مدینه و آثار تاریخی و مذهبی این شهر تا قرن یازدهم معرفی شده است. از ویژگیهای کتاب، گزارش فضیلتها و محاسن مدینه با استفاده از آیات و روایات، امثال و حکم و اشعار، شناساندن آداب و رسوم و رفتار دینی مردم مدینه وبیان معارف همسو با شیعه است. نویسنده با توجه به علاقه اش به علوم زراعی، بخشی چشمگیر از گزارشهای خود را به وضعیت کشاورزی، باغها و منابع آبی مدینه در دوره زمانی خود اختصاص داده است. برخی حوادث طبیعی و غیرطبیعی حرمین و تغییرات و بازسازیهای اماکن و آثار اسلامی مکه و مدینه، که در زمان حیات نویسنده اتفاق افتاده در این کتاب گزارش شدهاند.
نویسنده
محمد بن عبدالله حسینی مدنی، معروف به محمد کبریت، تاریخنگار، ادیب، شاعر و فقیه حنفی است.[۱] او متولد مدینه بوده و به امام حسین(ع) نسب میبرد.[۲] وی پس از حفظ قرآن، دانشهای صرف، نحو، بلاغت، علوم طبیعی و عقلی را در مدینه آموخت. در سال ۱۰۳۹ق. به ترکیه سفر کرد و «سفرنامة رحلة الشتاء و الصیف» را نگاشت. وی از عالمان ترکیه، دمشق و قاهره دانش آموخت و در شعر و ادب مهارتی یافت. او دارای تألیفات پرشماری در تاریخ و ادبیات است. یکی از آثار مرتبط او با مدینه، کتاب «نصر من الله و فتح قریب» در شرح حال فاضلان مدینه است.[۳]
وی در ۵۸ سالگی در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد.[۳]
محتوا
کتاب الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه، دو گفتار اصلی دارد.
گفتار اول بعد از مقدمهای دربارة سبب تألیف و اشاره به نام کتاب «الجواهر الثمینة فی محاسن المدینة» که به معنای «گوهرهای گرانبها در محاسن و فضائل مدینه» است (ص۲۰–۲۱) و بیان معنای لغوی و اصطلاحی «مدینه» (ص۳۰)،
به فضائل مدینه (ص۳۸–۳۹) و جغرافیای مدینه و بناهای مقدس این شهر اختصاص یافته است. در این بخش، مسجد پیامبر(ص) شامل گنبد، روضه، حجره، منبر و محراب نبوی (ص۶۰–۱۱۱)؛ سایر مساجد شهر مدینه از جمله مسجد قبا (ص۱۷۳–۱۹۰)، مسجد قبلتین (ص۲۲۳–۲۲۶)، مساجد فتح (احزاب، حضرت علی(ع) و ابوذر) (ص۱۷۰–۱۷۲)، مساجد منسوب به حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) در نزدیکی قبا (ص۱۸۱)، مسجد شمس (فَضیخ) (ص۲۲۲)، مساجد اُحد (فَسح، جبل الرماة و سافله) (ص۲۵۶–۲۵۷) و مسجد اجابه در شمال بقیع (ص۲۶۳)؛ زیارت گاههای مدینه از قبیل قبرستان بقیع (ص۲۶۷–۲۶۹)؛ کوه احد (ص۲۴۹–۲۵۸) و نیز وادیها (ص۱۴۲–۱۶۴) و دیگر بناهای شهر مدینه به تفصیل معرفی شدهاند.
نویسنده در بیان فضائل مدینه، با استفاده از احادیث، بیش از ۲۵ فضیلت برای مدینه برشمرده است (۳۸–۵۳)
بسیاری از گزارشهای تاریخی کتاب از ابنیه و امکنه و باغات و منابع آبی مدینه، حاصل مشاهدات شخصی محمد کبریت در قرن یازدهم است و حاوی آگاهیهای تاریخی از جمله درباره تغییرات بناها در دوران اوست.
مباحث مرتبط با جغرافیای طبیعی و پوشش گیاهی از موضوعات پربسامد کتاب است. از جمله مؤلف، به معرفی وادیهای متعدد مدینه، یازده چشمة مدینه، شش برکه مدینه و چاههای منسوب به پیامبر(ص) پرداخته و ماجرای انتساب هر یک از آنها به پیامبر(ص) و معجزات آن حضرت در این زمینه را بیان کرده است.
محمدکبریت از خرمای مدینه به تفصیل سخن گفته و انواع انگور را که در قبا به دست میآید معرفی کرده است. (ص۲۲۸–۲۴۶، ۱۹۰) به گفته او نخلی در باغ سَرّاره وجود داشته که پیامبر(ص) از میوه آن خورده و به همین سبب مردم بدان تبرک جسته و خرمای آن را به گرانترین قیمت میخریدهاند؛ اما در زمان او درخت خشک شده است. (ص۱۹۲–۱۹۴)
مؤلف مطالب مفصلی درباره درخت نخل و اجزاء آن، شیوة کاشت و نگهداری آن، انواع خرما مانند بلح، رطب و تمر و خواص طبی آنها بیان کرده است (ص۲۲۸–۲۴۶). از جمله احادیثی در فضیلت و برکت نخل و خرما و خاصیت شفابخشی خرمای برنی و عجوه (ص۲۲۸ و۲۴۲–۲۴۳) نقل کرده و بهترین خرمای مدینه را خرمای برنی دانسته که مردم به جهت تبرک آن را به گوشه وکنار جهان میبردهاند. (ص۲۴۴–۲۴۵)
گزارشهای کتاب حاکی از رواج آموزههایی مانند شفاعت، توسل و تبرک میان مردم مدینه از مذهبهای مختلف در آن دوره است. محمد کبریت زیارت پیامبر(ص) را نعمت بزرگ الهی دانسته و آداب و مستحبات زیارت را طبق سیرة اهل بیت(ع) بیان کرده است (ص۶۳–۶۵). وی پس از ذکر احادیث نبوی در فضیلت و ثواب زیارت قبر پیامبر(ص) و استحقاق شفاعت به سبب آن، با استناد به نص قرآن «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً» (نساء/۴، ۶۴) پذیرش استغفار و اجابت توبه در مرقد نبوی را قطعی دانسته و تأکید کرده که هر کس آیه را انکار یا تأویل کند تنها خود را محروم ساخته است. (ص۸۴–۸۹)
نویسنده با اشاره به ماجرای خشکسالی مدینه و توسل مردم به قبر پیامبر(ص) و نزول باران فراوان پس از آن (ص۸۹)، تصریح کرده که در زمان او سنت اهل مدینه در چنین مواردی اجتماع کردن نزد حجرة پیامبر(ص) برای دعا و استغاثه بوده است (ص۸۹–۹۰). وی اشعار متعددی نیز ذکر کرده که جایز است نزد قبر پیامبر(ص) خوانده شود و برخی علما آنها را خوانده و مورد لطف و عنایت نبوی قرار گرفتهاند (ص۷۸–۸۲). او همچنین نقل کرده که نگاه کردن به حجره و گنبد پیامبر(ص) عبادت است، همچنانکه نگاه کردن به کعبه و حضرت علی(ع) عبادت است (ص۷۷–۷۸).
نویسنده به سنت تعویض جامة حجرة نبوی اشاره و بیان کرده که جامة قبلی از باب تبرک بین خدام حرم تقسیم میشود و به همین مناسبت از جواز تبرک به آثار نبوی سخن گفته و تأکید کرده که خارج کردن تربت حجره و مسجد پیامبر(ص) و سایر آثار آن برای تبرک جایز است؛ همچنانکه خارج کردن خاکها و سنگهای حرم مکه و برخی درختان آن و آب زمزم به جهت تبرک به اجماع علما جایز است. (ص۱۰۰–۱۰۱) وی ضمن اشاره به سنت آویختن قندیلها در حجره نبوی به صورت وقف، نذر یا هبه، بیان کرده که هر چند این امر در ابتدا نه واجب بوده و نه مستحب، اما اکنون چون از شعائر محسوب میشود، برداشتن آنها موجب نقص میگردد. (ص۱۰۲)
او بر سیره اهل بیت در بوسیدن و مس قبر شریف پیامبر(ص) تأکید و موافقت برخی فقها و بزرگان اهل سنت از جمله احمد بن حنبل را نقل کرده و به گریه و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر سر قبر پیامبر(ص) و برداشتن تربت و تبرک به آن استناد جسته است. (ص۶۶) وی همچنین به زیارت پیامبر(ص) از قبور شهدای احد و زیارت مداوم حضرت فاطمه (س) از قبر حضرت حمزه و بازسازی قبر توسط آن حضرت و نیز گریه، نماز و دعای ایشان بر سر قبور شهدای احد اشاره کرده (ص۲۵۲–۲۵۳) و جواز برداشتن تربت حضرت حمزه برای شفا و اجماع قدما و متأخران بر این مطلب را از برخی علما نقل کرده است (ص۲۵۴). همچنین نویسنده پس از ذکر نسب شریف پیامبر(ص) تأکید کرده که پیشینیان پیوسته آن را حفظ و فرزندان خود را نیز به حفظ و تبرک به آن امر میکردهاند (ص۱۱۱). او از تبرک جستن مردم به خانة سعد بن خثیمه به سبب خوابیدن پیامبر(ص) در آن یاد کرده (ص۱۸۱) و نیز از برخی فضلا نقل کرده که دعا و توسل در روز عید قربان نزد قبر اسماعیل فرزند امام صادق(ع) در بقیع موجب روا شدن حاجات میشود. (ص۳۲۴)
باور وی نسبت به اهل بیت
نویسنده با استناد به آیات و روایات از فضیلت اهل بیت پیامبر(ص) و محبت به آنان سخن گفته و کلماتی از بزرگان و علمای اهل سنت و نیز اشعار فراوان در مدح و منقبت اهل بیت: و لزوم محبت و توسل به آنان ذکر کرده و بر عصمت عترت پیامبر(ص) با استناد به آیه تطهیر «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیرا» (احزاب/۳۳، ۳۳) و احادیثی چون حدیث ثقلین و حدیث سفینه نوح تأکید کرده است. همچنین با نقل روایتی مبنی بر پاکی حضرت فاطمة زهرا (س) و دوری آن حضرت و ذریه ایشان از آتش جهنم، امام زین العابدین(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را از روشنترین مصادیق اهلبیت: شمرده است. (ص۱۱۶–۱۲۲)
توصیف بارگاههای بقیع
نویسنده در بخش مربوط به قبرستان بقیع (ص۲۶۵–۲۸۶) پس از نقل روایاتی درباره فضیلت این قبرستان و وعده شفاعت برای اهل آن (ص۲۶۷–۲۶۹) زیارت بقیع در هر روز را به تأسی از پیامبر(ص) مستحب دانسته است (ص۲۷۹). او پس از معرفی قبور ائمه اهل بیت(ع) و نقل گفتار برخی علما دربارة وجود قبر حضرت فاطمه (س) در کنار آنان و دفن سر مبارک امام حسین(ع) نزد آن، به گنبد و بارگاهی که در زمان وی بر مزار امامان اهل بیت وجود داشته اشاره کرده و آن را گنبدی بلند با بنایی قدیمی معرفی کرده که دو در آن در هر شب و روز جمعه گشوده میشده است (ص۲۸۱). او همچنین ضمن معرفی قبور دیگر بقیع، از وجود بناها و گنبدهایی بر قبر عباس عموی پیامبر، ابراهیم فرزند پیامبر و فاطمة بنت اسد یاد کرده است. (ص۲۷۹، ۲۸۳–۲۸۴)
گفتار دوم
گفتار دوم کتاب، به احوال و آداب و رسوم اهل مدینه در ایام مختلف سال اختصاص یافته است. مؤلف در بخش مربوط به هر ماه، حوادث مهم و سنتها و آداب و رسوم مردم مدینه در مناسبتهای مختلف را ذکر کرده است (ص۲۸۷–۳۲۵).
مؤلف در پایان گفتار دوم، مطالبی درباره سال شمسی، فصلها و ماههای آن، مشخصات نجومی هر یک از آنها و نیز چندین قاعده مربوط به هیئت و نجوم در نحوة محاسبة روزهای سال بیان کرده است. (ص۳۲۵–۳۳۳) وی همچنین در آخرین فصل کتاب دربارة اهل مدینه و صفات و ویژگیهای ساکنان و مجاوران آن سخن گفته است (ص۳۳۴–۳۴۷)
ویژگیها
الجواهر الثمینه که نگارش آن در سال ۱۰۴۸ق. به پایان رسیده (ص۳۵۴)، نثری ادبی و مسجع دارد و محمدکبریت از اشعار عربی بسیار سود برده است و برخی از اشعار کتاب از خود اوست. (برای نمونه، ص۷۳، ۷۷، ۱۷۴٬۲۱۰) ذکر حکمتها، لطائف، نکات و داستان (برای نمونه، ص۴۳، ۱۲۷)، مباحث قرآنی و حدیثی (برای نمونه، ص۸۲–۸۹، ۲۲۱) و مسائل مربوط به علومی چون نجوم (ص۱۸۴–۱۸۵، ۳۳۱–۳۳۲)، پزشکی (برای نمونه، ص۲۰۰–۲۰۴، ۲۳۷–۲۴۲) و کشاورزی (برای نمونه، ص ۲۲۸–۲۴۶) در لابهلای مطالب کتاب به وفور دیده میشود.
محمد کبریت در کتاب خود افزون بر احادیث نبوی (برای نمونه، ص۴۶–۵۱، ۸۳، ۹۴–۹۶، ۱۷۸، ۲۰۲، ۲۶۷–۲۶۸)، روایات فراوانی نیز از اهل بیت علیهمالسلام نقل و بدانها استناد کرده است؛ از جمله روایاتی از امام علی(ع) (برای نمونه، ص۱۲۷، ۳۴۰)، امام حسن(ع) (ص۲۲۱، ۲۶۷)، امام باقر(ع) (ص۲۰۳، ۲۲۱) و امام صادق(ع) (ص۱۲۶–۱۲۷، ۱۳۹، ۲۰۳).
چاپ
الجواهر الثمینة دو بار در سال ۱۴۱۷ق. یکی با تحقیق محمد حسن اسماعیل شافعی توسط انتشارات دارالکتب العلمیه در بیروت در ۲۴۸ صفحه و دیگری با تحقیق احمد سعید بن سلم در ۳۸۵ صفحه (بدون ذکر انتشارات و محل نشر) در قطع وزیری به چاپ رسیده است. ویژگی چاپ اخیر، تعلیقات مصحح درباره تغییرات دورة معاصر در مدینه از جمله تخریب آثار و مساجد مورد اشاره مؤلف (برای نمونه، ص ۱۰۴–۱۰۸، ۱۷۱، ۲۵۳، ۲۸۱، ۲۸۶) و بیان موقعیت فعلی اماکن مذکور در کتاب و اسامی کنونی آنها (برای نمونه، ص۹۲، ۹۸، ۱۴۴) و نیز افزودن ملحقاتی به کتاب مانند تعیین محدوده حرم مدینه توسط هیأتی متشکل از برخی علمای معاصر (ص۳۵۷–۳۶۴) است.
پانویس
منابع
- الاعلام، خیر الدین بن محمود الزرکلی (-۱۳۹۶ق)، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م.
- خلاصة الاثر فی أعیان القرن الهادی عشر، محمد امین المحبی (-۱۱۱۱ق)، بیروت، مکتبة خیاط.
- سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، علی خان ابن معصوم (-۱۱۱۹ق)، مصر، مکتبة المرتضویه.
- هدیة العارفین، اسماعیل باشا (-۱۳۳۹ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.