کاربر:Ahmad/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
 
(۵۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اشتراط تحلل'''، از مستحبات احرام به معنای شرط کردن برای خروج از احرام هنگام پیش آمدن مانع
==تعریف فقهی==
 
سجده در اصطلاح خاص فقه به نهادن پیشانی بر زمین<ref>. تحریر الاحکام، ج1، ص253؛ معجم الفاظ الفقه، ص225؛ القاموس الفقهی، ص166-167، «السجود».</ref> و آنچه بر آن می روید-به جز خوردنیها و پوشیدنیها- به قصد تعظیم خداوند اطلاق می گردد.<ref>. جواهر الکلام، ج10، ص123 - 124؛ کتاب الصلاة، کاظمی، ج2، ص152.</ref>
==واژه‌شناسی==
==احکام سجده==
واژه اشتراط از ریشه «ش ـ ر ـ ط» به معنای شرط کردن و التزام به چیزی در عقود مانند عقد بیع است.<ref>. لسان العرب، ج7، ص329؛ تاج العروس، ج10، ص305، «شرط».</ref> واژه تحلّل نیز از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشودن، باز کردن گره، وارد شدن و فرود آمدن<ref>. لسان العرب، ج11، ص163؛ تاج العروس، ج14، ص158-159، «حلّ».</ref> است. مقصود از تحلل در اصطلاح، حلال شدن اموری است که با احرام حج و عمره، حرام شده است.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص177؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص700.</ref> معنای مصطلح اشتراط تحلل که گاه از آن با تعابیر «اشتراط در احرام»<ref>مجمع الفائده، ج7، ص233؛ نیل الاوطار، ج5، ص37.</ref> یا «استثناء در حج»<ref>. الموطأ، ج1، ص425؛ الام، ج2، ص172؛ السنن الکبری، ج5، ص221.</ref> نیز یاد شده، آن است که احرام‌گزار هنگام احرام بستن برای حج یا عمره با خدا شرط کند که اگر مانعی در اتمام مناسک برایش پدید آید، بتواند از احرام بیرون شود.<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص248؛ کشاف القناع، ج2، ص474؛ العروة الوثقی، ج4، ص662.</ref> این مانع در دیدگاه فقیهان، عام است و اموری از این قبیل را در بر می‌گیرد: تمام شدن هزینه سفر، نبودن یا کافی نبودن وقت برای گزاردن مناسک، گم کردن راه<ref>. المجموع، ج8، ص310-311؛ الدروس، ج1، ص479.</ref>، بیماری<ref>. السرائر، ج1، ص640؛ المجموع، ج8، ص308-309.</ref>، وجود دشمن<ref>. المبسوط، ج1، ص334؛ جواهر الکلام، ج18، ص270؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> و جلوگیری ظالم<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص396.</ref>. فروع فقهی این موضوع در باب‌های گوناگون منابع فقهی، از جمله «احرام»، «صدّ و احصار» و «قضای حج» آمده‌اند.
به نظر فقیهان امامیه<ref>. الخلاف، ج 1، ص 355؛ تذکرة الفقهاء، ج 3، ص 188؛ الحدائق الناضره، ج 8، ص 276.</ref>و برخی از فقیهان اهل سنت،<ref>. المغنی، ج1، ص555؛ المجموع، ج3، ص422. </ref>در سجده، مکلف باید هفت عضو خود یعنی پیشانی، دو کف دست، دو انگشت شصت پاها و دو زانوی خود را بر زمین بگذارد.<ref>. منتهی المطلب، ج 5، ص 142؛ </ref>
 
۴. موضع سجده: به نظر فقیهان امامیه نمازگزار هنگام سجده باید بر زمین همچون خاک، سنگ، ریگ، شن و مانند آنها یا آنچه از زمین می روید مانند علف، چوب، برگ درختان- به جز خوردنیها و پوشیدنیها- سجده کند. <ref>الخلاف، ج1، ص357؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص434 </ref>
==مشروعیت و استحباب اشتراط==
در مقابل فقیهان اهل سنت سجده بر غیر زمین همچون لباس و عمامه و فرش را جایز شمرده اند.<ref>. المجموع، ج3، ص423 ، 456؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص135؛ المغنی، ج1، ص557. </ref>د
به باور فقیهان امامی<ref>. السرائر، ج1، ص533؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص258-259؛ مجمع الفائده، ج6، ص240.</ref> که حتی بر آن ادعای اجماع شده<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص288؛ الحدائق، ج15، ص100.</ref>، اشتراط تحلّل نه تنها مشروع، بلکه مستحب است. پشتوانه استحباب، روایت‌های گوناگون از پیامبر گرامی۹ و امامان: است<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج12، ص354-355.</ref>؛ از جمله حدیث‌هایی چند از امام صادق۷ که اشتراط محرم برای بیرون رفتن از احرام یا تبدیل حج به عمره را در وضع خاص تجویز کرده‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص335؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص318؛ التهذیب، ج5، ص81-82.</ref> فقیهان حنبلی نیز اشتراط تحلل را سنت و مستحب شمرده<ref>. المغنی، ج3، ص243؛ کشاف القناع، ج2، ص474.</ref> و بیشتر شافعیان نیز آن را صحیح دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج8، ص310؛ روضة الطالبین، ج2، ص445.</ref> از مهم‌ترین پشتوانه‌های فقیهان اهل سنت، حدیث ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب است که بر پایه آن، پیامبر گرامی۹ چگونگی اشتراط تحلل را به وی آموخت و آن را تجویز کرد.<ref>. مسند احمد، ج6، ص164؛ صحیح البخاری، ج6، ص123.</ref> افزون بر این، برای مشروعیت و استحباب اشتراط، به سخنان و سیره برخی صحابه استناد شده است<ref>. المجموع، ج8، ص308-309؛ المغنی، ج3، ص243؛ کشاف القناع، ج2، ص474-475.</ref>؛ از جمله سخنانی از عمر بن خطاب<ref>. السنن الکبری، ج5، ص222؛ کنز العمال، ج5، ص275.</ref>، عایشه<ref>. مسند الشافعی، ص123-124؛ السنن الکبری، ج5، ص223.</ref> و عبدالله بن مسعود<ref>. السنن الکبری، ج5، ص223؛ المجموع، ج8، ص309.</ref> در سفارش به اشتراط و چگونگی اجرای آن. همچنین گزارش شده که اُم سلمه نیز در حج، به اشتراط امر می‌کرده است.<ref>. التاریخ الکبیر، ج1، ص176؛ السنن الکبری، ج5، ص223.</ref> صحت اشتراط تحلل، از اندکی از حنفیان و مالکیان نیز گزارش شده است.<ref>. نک: مواهب الجلیل، ج4، ص292؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص650.</ref>
در برابر، شماری از صحابه و تابعین از جمله ابن عمر، طاوس و سعید بن جبیر و نیز بیشتر حنفیان و مالکیان و برخی از شافعیان، بیرون رفتن از احرام با شرط را در حج جایز ندانسته‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص244؛ المجموع، ج8، ص310؛ مواهب الجلیل، ج4، ص292-293.</ref> از ابوحنیفه نیز گزارش شده که وی بیرون رفتن از احرام را با شرط جایز نمی‌دانسته<ref>. فتح العزیز، ج8، ص10.</ref>، هر چند اشتراط را مایه سقوط قربانی (در احصار) می‌دانسته است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص244.</ref>
دلیل مخالفان صحت اشتراط، سیره پیامبر۹ است که در آن هیچ گزارشی درباره اشتراط در حج یا عمره به چشم نمی‌خورد.<ref>. المجموع، ج8، ص309؛ عمدة القاری، ج10، ص146.</ref> نیز گفته‌اند: احرام، همچون نماز و روزه، عبادتی است که به ادله معتبر شرعی واجب شده است و از این رو، اشتراط در آن اثری ندارد.<ref>. المغنی، ج3، ص244؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534.</ref> پیروان این نظر، حدیث ضباعه را حدیثی منسوخ یا ضعیف شمرده<ref>. صحیح مسلم، نووی، ج8، ص132؛ سبل السلام، ج2، ص219.</ref> یا گفته‌اند: این حدیث ویژه خود او است و به دیگران تعمیم نمی‌یابد.<ref>. صحیح مسلم، نووی، ج8، ص132؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534.</ref> برخی نیز گفته‌اند: مقصود از پدید آمدن مانع در این حدیث، مردن شخص محرم است.<ref>. نک: المجموع، ج8، ص310؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534.</ref> ولی این تأویل‌ها را فقیهان اهل سنت، خود، نقد کرده و بر صحت و اعتبار حدیث ضباعه تأکید نموده و گفته‌اند: حدیث‌های دیگر نیز مفاد این حدیث را تأیید می‌کنند.<ref>. المغنی، ج3، ص244-245؛ صحیح مسلم، نووی، ج8، ص132؛ المجموع، ج8، ص309.</ref>
==چگونگی گزاردن اشتراط==
درباره ضرورت گزاردن اشتراط با لفظ و نیز چگونگی گزاردن آن، دیدگاه‌های گوناگون در میان است. بر پایه حدیثی از امام صادق۷ شرط‌کننده باید هنگام احرام بگوید:
خدایا! من بر پایه کتاب تو و سنت پیامبرت قصد انجام عمره تمتع و حج را دارم. پس اگر مانعی برای من پدید آید که مرا از مناسک بازدارد، مرا از احرام بیرون کن و اگر نتوانستم حج را کامل کنم، آن را عمره قرار ده.<ref>. نک: الکافی، ج4، ص332؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص318.</ref> در حدیثی دیگر، لفظی کوتاه‌تر یاد شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص455؛ التهذیب، ج5، ص168.</ref> شماری از فقیهان شیعه به پشتوانه اطلاق حدیث‌های اشتراط و تعبیرهای متفاوت در آن‌ها بر آنند که می‌توان با هر عبارتی که افاده اشتراط کند، شرط کرد، هر چند بهتر است که با الفاظ بیان شده در روایت‌ها صورت پذیرد.<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص250؛ مستند الشیعه، ج11، ص287؛ العروة الوثقی، ج4، ص663.</ref>
در حدیث‌های اهل سنت نیز الفاظی همانند برای اشتراط یاد کرده‌اند؛ مانند حدیثی از پیامبر۹ که گزاردن اشتراط را چنین یاد کرده است: خدایا! اگر اجازه دهی، قصد انجام دادن حج دارم. پس مرا کمک کن و آن را بر من آسان‌گیر و اگر مرا از حج بازداشتی، آن را عمره قرار ده و اگر مرا از گزاردن هر دو بازداشتی، مرا از احرام بیرون کن.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص222؛ عمدة القاری، ج10، ص147.</ref> این مضمون با تعابیری همانند در حدیث‌هایی دیگر از پیامبر۹ و سخنان صحابه نیز آمده است.<ref>. صحیح البخاری، ج6، ص123؛ صحیح مسلم، ج4، ص26؛ سنن ابی داود، ج1، ص551.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت با اشاره به روایت‌های یاد شده، گفته‌اند: مقصود اصلی در اشتراط، افاده معنا است و بیان آن با واژگانی دیگر نیز جایز است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص245.</ref> البته شماری از فقیهان تأکید کرده‌اند که این الفاظ باید معنای اشتراط را برسانند. بر این اساس، اگر شرط‌کننده مثلاً بگوید: «هرگاه خواستم از احرام بیرون می‌روم یا هر جا که حج فاسد شود، قضای آن را به جا نمی‌آورم» اشتراط به شمار نمی‌آید.<ref>. المجموع، ج8، ص317؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref>
نیز فقیهان اختلاف دارند که آیا اشتراط باید لفظی باشد و حتماً سخنی گفته شود یا ذکر قلبی آن کافی است. بیشتر فقیهان امامی بر آنند که تنها نیت قلبی در اشتراط تحلل کافی نیست؛ بلکه تلفظ نیز لازم است<ref>. تحریر الاحکام، ج1، ص573؛ جواهر الکلام، ج18، ص281.</ref>؛ زیرا اشتراط، ربط دادن چیزی به چیزی دیگر است و به آشکار کردن نیاز دارد. از این رو، تنها با نیت، این ارتباط حاصل نمی‌گردد.<ref>. کتاب الحج، ج2، ص519؛ مستمسک العروه، ج11، ص386.</ref> افزون بر این، در صورت تردید در مؤثر بودن چنین اشتراطی، اصل، مترتب نبودن اثر بر آن و باقی ماندن احرام است.<ref>. جواهر الکلام، ج18، ص281.</ref> برخی پشتوانه این حکم را حدیث‌های اشتراط دانسته‌اند.<ref>. الحدائق، ج15، ص101؛ مستمسک العروه، ج11، ص386.</ref> در برابر، شماری از فقیهان امامی احتمال داده‌اند که اشتراط در نیت کافی باشد؛ زیرا اشتراط تابع احرام است و همچنان‌که نیت احرام برای انعقاد آن کافی است، در اشتراط نیز چنین است.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص250، 680؛ مجمع الفائده، ج6، ص242.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز به پشتوانه حدیثی نبوی که به گزاردن اشتراط فرمان داده<ref>. مسند احمد، ج6، ص303؛ سنن الدارمی، ج2، ص35.</ref>، اشتراط لفظی را ضروری دانسته‌اند.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> اما شماری دیگر احتمال داده‌اند که نیت اشتراط همچون احرام که نیت در آن کافی است، کفایت کند.<ref>. المغنی، ج3، ص246.</ref>
==هنگام اشتراط==
همه فقیهان باور دارند که اشتراط باید هنگام احرام حج یا عمره صورت گیرد. اما درباره این‌که آیا اشتراط باید پیش از احرام صورت گیرد یا پس از آن و یا هنگام نیت آن، اختلاف نظر دارند. شماری از فقیهان امامی هنگام اشتراط را پیش از احرام<ref>. الدروس، ج1، ص338.</ref> یا پیش از نیت احرام و پیوسته به آن<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص234؛ مسالک الافهام، ج2، ص246.</ref> شمرده‌اند. بر این اساس، شماری از فقیهان ذکر مخصوص اشتراط را پس از گزاردن نماز احرام سفارش کرده‌اند.<ref>. المبسوط، ج1، ص315؛ الحدائق، ج15، ص101.</ref> پشتوانه این نظر، حدیثی از امام صادق۷ است که گزاردن نماز پیش از احرام و سپس خواندن دعایی خاص را سفارش شده که با ذکر اشتراط همراه است.<ref>. الکافی، ج4، ص331-332؛ من لایحضره الفقیه، ج2
ص318.</ref> فقیهانی دیگر گفته‌اند: اشتراط جزء نیت است و بیرون از آن نیست. از این رو، باید اشتراط در میان نیت احرام انجام شود، چنان‌که قدر متیقن از نص و فتوا همین است.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص170؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص280-281.</ref> شماری دیگر نیز بر آنند که اشتراط باید پیش از تلبیه<ref>. مجمع الفائده، ج6، ص240.</ref> یا میان آن انجام گیرد.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص170.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز باور دارند که احرام‌گزار هنگامی که در صدد احرام است، ضمن خواندن دعا باید با خداوند اشتراط کند.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص474.</ref> شماری دیگر باور دارند که اشتراط باید همراه و هم‌زمان با احرام باشد و اشتراط، پیش یا پس از احرام منعقد نخواهد شد.<ref>. المجموع، ج8، ص318.</ref>
در برخی حدیث‌های نقل شده در منابع اهل سنت، انجام دادن اشتراط همراه تلبیه سفارش شده است.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص551؛ سنن النسائی، ج2، ص358.</ref>
==آثار اشتراط==
اشتراط تحلل در دیدگاه فقیهانی که به مشروعیت یا استحباب آن باور دارند، برای احرام‌گزار آثاری دارد که مهم‌ترین موارد آن‌ها عبارتند از:
# شتاب در تحلل: به باور بیشتر فقیهان امامی، محرم محصور (کسی که به سبب بیماری از اتمام مناسک حج بازمی‌ماند)<ref>. النهایه، ص281؛ السرائر، ج1، ص637.</ref> تنها در صورت اشتراط می‌تواند در تحلّل شتاب کند و پیش از رسیدن قربانی به جایگاه آن، از احرام بیرون شود. ولی اگر وی اشتراط نکرده باشد، برای بیرون رفتن از احرام باید صبر کند تا قربانی به منا یا مکه برسد.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص313-314؛ الحدائق، ج15، ص104-105؛ جواهر الکلام، ج18، ص262-263.</ref> پشتوانه این نظر روایات است؛ مانند حدیثی از امام صادق7<ref>. الکافی، ج4، ص369-370؛ التهذیب، ج5، ص422.</ref> که بیرون رفتن امام حسین۷ از احرام را به سبب بیماری وی گزارش نموده و فقیهان آن را به اشتراط معنا کرده‌اند.<ref>. جواهر الکلام، ج18، ص262.</ref> در برابر، شماری از فقیهان امامی، شتاب در تحلل را از آثار اشتراط ندانسته و گفته‌اند: در صورت اشتراط نکردن نیز شخص محصور از احرام بیرون می‌شود.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص242؛ الحدائق، ج15، ص106؛ مستمسک العروه، ج11، ص384.</ref> پشتوانه آن‌ها حدیثی است که از تحلل محصور، حتی در فرض اشتراط نکردن، سخن گفته است.<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج12، ص357؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص173.</ref>
بسیاری از فقیهان اهل سنت نیز بر این باورند که محرمی که شرط کرده، در صورت پیش آمدن مانع برای ادامه مناسک، از احرام بیرون می‌شود، خواه مانع، بیماری باشد و خواه دشمن یا چیز دیگر.<ref>. المغنی، ج3، ص243؛ المجموع، ج8، ص310-311؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> پشتوانه آن‌ها روایت ضباعه است که به فرمان پیامبر۹ اجازه یافت به سبب وجود مانع از احرام بیرون شود.<ref>. صحیح البخاری، ج6، ص123؛ صحیح مسلم، ج4، ص26.</ref> ولی از ابن عمر گزارش شده که محرم بیمار حق تحلل ندارد تا آن‌گاه که خانه خدا را طواف کند.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص219؛ المجموع، ج8، ص309.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت این سخنِ ابن عمر را عام و شامل صورتی نیز می‌دانند که محرم اشتراط کرده باشد.<ref>. المجموع، ج8، ص309.</ref> ابوحنیفه نیز با این استدلال که تحلل برای هر محصوری مجاز است، این فایده را برای اشتراط نپذیرفته است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص244.</ref>
# ساقط شدن قربانی: به باور بسیاری از فقیهان امامی، اثر دیگر اشتراط آن است که قربانی کردن از عهده فرد محبوس برداشته می‌شود.<ref>. مختلف الشیعه، ج4، ص353؛ مدارک الاحکام، ج7، ص289؛ الحدائق، ج15، ص102-103.</ref> پشتوانه آن‌ها، حدیث‌هایی است که از جواز تحلل محرم از احرام در شرایط ویژه سخن گفته، بدون آن که از ضرورت قربانی سخنی به میان آمده باشد.<ref>. الکافی، ج4، ص369؛ التهذیب، ج5، ص81، 464.</ref> افزون بر روایات، برخی به اجماع نیز استناد کرده‌اند.<ref>. نک: ذخیرة المعاد، ج2، ص584؛ الحدائق، ج15، ص102.</ref> ولی شماری از فقیهان امامی، قربانی را در فرض اشتراط ساقط ندانسته‌اند. دلیل آنان آیه۱۹۶ بقره/۲ است که قربانی را به‌گونه مطلق بر فرد مُحصَر واجب شمرده است<ref>. الخلاف، ج2، ص431؛ نک: السرائر، ج1، ص533؛ مختلف الشیعه، ج4، ص66.</ref>: {فَإِن أُحصِـرْتُم فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ}. منتقدان این دیدگاه، پاسخ داده‌اند که وجوب قربانی در آیه مربوط به افرادی است که اشتراط نکرده‌اند.<ref>. الانتصار، ص259؛ مدارک الاحکام، ج7، ص289.</ref> البته این اختلاف تنها در صورتی است که احرام‌گزار قربانی همراه نداشته باشد؛ زیرا به اتفاق فقیهان امامی، وجوب قربانی از عهده کسی که آن را همراه خود آورده باشد، با اشتراط نیز ساقط نمی‌شود.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص243؛ نک: مدارک الاحکام، ج7، ص290؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص584.</ref>
در فقه اهل سنت نیز در این زمینه دیدگاه‌های گوناگون در میان است. بسیاری از فقیهان اهل سنت گفته‌اند: در صورت اشتراط احرام‌گزاری که به مانع دچار شده، برای بیرون رفتن از احرام، قربانی بر او واجب نیست<ref>. المغنی، ج3، ص243؛ روضة الطالبین، ج2، ص445؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref>، مگر آن که همراه خود قربانی آورده باشد.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> شماری دیگر بر آنند که برای محصور مطلقاً قربانی لازم است، خواه اشتراط تحلل کرده باشد و خواه نکرده باشد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص178؛ المجموع، ج8، ص311.</ref> شماری از آنان در این مسئله به تفصیل گراییده و گفته‌اند: اگر در آغاز احرام، تحلل با قربانی کردن را شرط کرده باشد، برای بیرون رفتن از احرام، قربانی لازم است؛ ولی اگر تحلل بدون قربانی یا تحلل به‌گونه مطلق را شرط کرده باشد، قربانی کردن لازم نیست.<ref>. روضة الطالبین، ج2، ص446.</ref> به ابوحنیفه نسبت داده‌اند که اشتراط محصور را مایه سقوط قربانی از او دانسته است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص244.</ref>
# ساقط شدن قضای حج: به باور شماری از فقیهان امامی، فایده دیگر اشتراط، سقوط وجوب قضای حج در سال آینده است.<ref>. التهذیب، ج5، ص295؛ الدروس، ج1، ص351؛ مدارک الاحکام، ج7، ص290.</ref> پشتوانه آنان، حدیثی از امام باقر۷ است که وجوب اعاده حج را برای کسی که از اعمال حج بازمانده، ولی پیشتر اشتراط تحلل کرده، نفی نموده است.<ref>. التهذیب، ج5، ص296.</ref> در برابر، بیشتر فقیهان امامی اشتراط را مایه سقوط وجوب حج در سال دیگر ندانسته‌اند.<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص680؛ الحدائق، ج15، ص106.</ref> پشتوانه این گروه نیز حدیث‌هایی از امام صادق۷ است.<ref>. نک: التهذیب، ج5، ص81؛ الاستبصار، ج2، ص169.</ref> پیروان این نظر، حدیث‌هایی را که در آن‌ها از سقوط حج در صورت اشتراط یاد شده، از جمله حدیث امام باقر۷ ، اشاره به حج استحبابی دانسته‌اند.<ref>. منتهی المطلب، ج1، ص251؛ الحدائق، ج15، ص106.</ref> شماری از فقیهان به پشتوانه روایت‌های معتبر دلالت‌گر بر هر یک از این دو دیدگاه، آن‌ها را متعارض و ساقط از حجیت دانسته و بر پایه ادله عام وجوب حج، قضای حج را واجب شمرده‌اند.<ref>. کتاب الحج، ج2، ص519.</ref>
شماری از فقیهان اهل سنت نیز به‌گونه مطلق گفته‌اند: محرم اشتراط‌کننده، در صورت پیش آمدن مانع، از احرام بیرون می‌شود و تکلیفی ندارد.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> شماری از آن‌ها بر واجب نبودن قضا بر چنین احرام‌گزاری تصریح کرده‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص377؛ کشاف القناع، ج2، ص613.</ref> به باور شافعی، سقوط قضا وابسته به موردی است که حجة الاسلام بر عهده مکلف نباشد؛ و گر نه، گزاردن حج واجب است.<ref>. الام، ج2، ص172.</ref>
# استحقاق پاداش: اثر اخروی اشتراط، استحقاق پاداش برای احرام‌گزار است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص243؛ مدارک الاحکام، ج7، ص291؛ الحدائق، ج15، ص106.</ref> شماری از فقیهان با مردود شمردن دیگر آثار یاد شده برای اشتراط، تنها فایده آن را همین اثر دانسته‌اند.<ref>. کتاب الحج، ج2، ص519.</ref> دلیل آن‌ها بر مردود بودن دیگر آثار، حدیث‌هایی<ref>. الکافی، ج4، ص333؛ وسائل الشیعه، ج12، ص357.</ref> است که به تحلل احرام‌گزار در صورت احصار و صدّ، حتی در فرض نبود اشتراط، تصریح کرده است.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص662-663.</ref> مخالفان این دیدگاه، حدیث‌های یاد شده را از جهت سند یا دلالت ضعیف شمرده‌اند و بر آنند که از آن‌ها بی‌اثر بودن اشتراط فهمیده نمی‌شود.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص292؛ ریاض المسائل، ج6، ص258؛ جواهر الکلام، ج18، ص269.</ref>


==سجده بر تربت امام حسین==
سجده بر تربت امام حسین(ع) مشروع و بلکه بهترین سجده گاه در میان مواضع سجده است<ref> الحدائق الناضره، ج7، ص260؛ مستند الشیعه، ج5، ص266؛ جواهر الکلام، ج8، ص437.  .  </ref> در نقلی دیگر آمده است که امام صادق(ع) جز بر خاک کربلا سجده نمی کرد<ref>وسائل الشیعه، ج5، ص366؛ بحار الانوار، ج82، ص158؛ جامع احادیث الشیعه، ج5، ص267.  .  </ref> و نیز روایت شده است که آن حضرت هنگام نماز پارچه ای که در آن تربت امام حسین قرار داشت را پهن و بر آن سجده کرد و فرمود: سجود بر تربت کربلا حجابهای هفتگانه را پاره می کند.<ref>سائل الشیعه، ج5، ص366؛ مکارم الاخلاق، ص302؛ بحار الانوار، ج82، ص153.  .  </ref> و در روایتی دیگر فرمود: سجده بر خاک قبر امام حسین(ع) زمین های هفتگانه را نورانی می کند.<ref>وسائل الشیعه، ج5، ص365؛ جامع احادیث الشیعه، ج5، ص267. .  </ref>در برابر برخی از فقیهان اهل سنت از جمله پیروان ابن تیمیه این عمل را بدعت و حرام دانسته اند،<ref>مناظرات فی العقائد والاحکام، ج2، ص111؛ الشیعه الفرقة الناجیه، ج1، ص357. .  </ref>
==سجده در مسجد الحرام==
فقیهان امامیه بر اساس روایات منقول از اهل بیت(ع) سجده در موارد و مکان های مختلفی از مسجد الحرام را مستحب شمرده اند. از جمله موارد یاد شده سجده بعد از طواف و نماز طواف است. مستند این عمل روایتی از سیره امام صادق(ع) است که آن حضرت پس از طواف و نماز طواف سر به سجده گذاشتند و اذکار و دعای« سجد وجهی لک تعبدا ورقا لا إله إلا أنت حقا
حقا الأول قبل کل شئ والآخر بعد کل شئ وها أنا ذا بین یدیک ناصیتی بیدک فاغفر لی إنه لا یغفر الذنب العظیم غیرک فاغفر لی فإنی مقر بذنوبی علی نفسی ولا یدفع
الذنب العظیم غیرک» را بر زبان جاری کردند.<ref>3. مناسک الحج، گلپایگانی، ص120؛ مناسک الحج، فیاض، ص182؛ جامع احادیث الشیعه، ج11، ص386. </ref> همچنین فقیهان امامیه ورود به خانه کعبه و سجود در این مکان و قرائت دعای: « لا یرد غضبک إلا حلمک ، ولا یجیر من عذابک إلا رحمتک ... » در حال سجده را با استناد به روایتی از امام صادق(ع)مستحب شمرده اند.<ref>4. مستند الشیعه، ج13، ص89؛ جواهر الکلام، ج20، ص62؛ دلیل الناسک، ص471. </ref>مورد دیگر سجده هنگام وداع با خانه خداست که مستحب است زائر قبل از خروج از مسجد الحرام در نزد درب خروج رو به کعبه سر به سجده گزارد و از خداوند طلب کند تا  اعمال او را قبول کند و سفر یاد شده را سفر آخر او قرار ندهد و ذکر و دعای: «سجدت لک تعبدا ورقا ، ولا إله إلا أنت ربی حقا حقا ، اللهم اغفر لی ذنوبی وتقبل حسناتی وتب علی ، إنک أنت التواب الرحیم» را نیز بر زبان جاری کند.<ref>5. جواهر الکلام، ج20، ص67؛ کشف اللثام، ج6، ص271. </ref>
==سجده در برابر مرقد معصومان==
سجده برای غیر خداوند-هر چند برای اولیای الهی باشد- حرام است.<ref>6. جواهر الکلام، ج10، ص124-126؛ مهذب الاحکام، ج7، ص144. </ref>دلیل این امر آیاتی است که تنها خدا را شایسته عبادت دانسته<ref>. کتاب الصلاة، محقق داماد، ج4، ص298.  </ref>: «أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ »(یوسف: ۴۰) و انسانها را از سجده برای غیر خدا نهی کرده و آنان را به سجده برای خدا فرمان داده است<ref>. تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله(کتاب النجاسات والاحکام) ص236.  </ref>: «لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ»(فصلت: ۳۷) در روایاتی از اهل بیت(ع) نیز سجده تنها شایسته خداوند دانسته شده<ref>. المزار، مشهدی، ص464؛ مستدرک الوسائل، ج4، ص480؛ بحار الانوار، ج98، ص200.  </ref>و از سجده برای غیر خدا نهی شده است.<ref>. وسائل الشیعه، ج6، ص388؛ بحار الانوار، ج11، ص138.  </ref> بر پایه ادله یاد شده فقیهان امامیه گفته اند که سجده در برابر مرقد معصومان و اولیای الهی اگر برای غیر خداوند باشد حرام است، اما اگر برای شکر خداوند به جهت توفیق زیارت اولیای خدا باشد جایز و بلکه مستحب و دارای پاداش است.<ref>.اجوبة المسائل المهنائیه، ص24؛ العروة الوثقی، ج2، ص587؛ المسائل الواضحه، ج1، ص190.  </ref>از این رو فقیهان امامیه، شیعیان را از سجده کردن در مشاهد مشرفه برای صاحبان قبور نهی کرده و برآنند که سجده در این مکانها باید تنها برای خداوند باشد.<ref>. منهاج الصالحین، حکیم، ج1، ص251؛ منهاج الصالحین،خوئی، ج1، ص179. </ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9068/%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%b7-%d8%aa%d8%ad%d9%84%d9%84
  | آدرس = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1725792/%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D9%87
  | عنوان = اشتراط تحلل
  | عنوان = سجده
  | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی
  | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی
}}
}}
{{منابع}}
* '''اجوبه المسائل المنهاجیه''': حسن بن یوسف حلی(علامه حلی) (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، خیام، ۱۴۰۱ق.
* '''الاستبصار''': الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
* '''بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار''': محمد باقر المجلسی (درگذشت ۱۱۱۱قتصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
*  '''الام''': الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
* '''تحریر الوسیله''': امام خمینی قدس سره (درگذشت ۱۳۶۸شنجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
*  '''الانتصار''': السید المرتضی (درگذشت ۴۳۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
* '''تحفه الفقهاء''': علاالدین محمد السمرقندی(درگذشت ۵۳۹قبیروت،دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* '''بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (درگذشت ۵۸۷قپاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
* '''تذکرة الفقهاء''': حسن بن یوسف حلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۶ق.  
*  '''تاج العروس''': الزبیدی (درگذشت ۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
* '''تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله''': محمد فاضل لنکرانی، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار، ۱۴۲۱ق.
* '''التاریخ الکبیر''': البخاری (درگذشت ۲۵۶قبیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
* '''جامع احادیث الشیعه''': اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق.
* '''تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶قبه کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
* جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام: محمد حسین نجفی الجواهری (درگذشت ۱۲۶۶ق)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.  
* '''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق.
* '''الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره''': یوسف بن احمد البحرانی (درگذشت   ۱۱۸۶ق)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، النشر الاسلامی، ۱۳۶۳ش.
* '''تهذیب الاحکام''': الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
* '''الخلاف فی الاحکام''': محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، تحقیق خراسانی و دیگران، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق.
* '''جامع المقاصد''': الکرکی (درگذشت ۹۴۰ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۱ق.
* '''دلیل الناسک''': سید محسن حکیم طباطبایی، تحقیق سید محمد علی قاضی طباطبایی، نجف الاشرف، مدرسه دارالحکمه، ۱۴۱۶ق.
* '''جواهر الکلام''': النجفی (درگذشت ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''العروة الوثقی''': سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.  
*  '''حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (درگذشت ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
* '''القاموس الفقهی''': سعدی ابوحبیب، دمشق، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
* '''الحدائق الناضر'''ه: یوسف البحرانی (درگذشت ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
* '''کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام''': محمد بن الحسن الفاضل الهندی (درگذشت ۱۱۳۷ق)، قم، نشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.  
* '''الخلاف''': الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
* '''کلمة التقوی (فتاوی)''': محمد امین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.  
* '''الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
* '''کتاب الصلاة''': تقریر بحث المحقق الداماد للآملی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
*  '''ذخیرة المعاد''': محمد باقر السبزواری (درگذشت ۱۰۹۰ق)، آل البیت:.
* '''المجموع شرح المهذب''': محیی بن شرف النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۳۲ق.
*  '''الروضة البهیه''': الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق.
* '''المزار الکبیر''': محمد بن جعفر المشهدی (درگذشت ۶۱۰قتحقیق جواد القیّومی، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
*  '''روضة الطالبین''': النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''المسائل الواضحه''': محمد علی الاراکی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۴ق.
*  '''ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (درگذشت ۱۲۳۱ق)، قم، مؤسسة آل البیت:، ۱۴۱۸ق.
* '''مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل''': حسین نوری الطبرسی (درگذشت ۱۳۲۰ق)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۸ق.
*  '''سبل السلام''': الکحلانی (درگذشت ۱۱۸۲ق)، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۹ق.
* '''مستند الشیعة فی احکام الشریعه''': احمد بن محمد مهدی النراقی (درگذشت   ۱۲۴۵ققم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
*  '''السرائر''': ابن ادریس (درگذشت ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
* '''معجم الفاظ الفقه الجعفری''': احمد فتح الله، الدمام، مطابع المدخول، ۱۴۱۵ق.
*  '''سنن ابی‌داود''': السجستانی (درگذشت ۲۷۵ق)، به کوشش محمد محیی الدین، دار الفکر.
* '''المغنی''': عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰قبیروت، دار الکتب العلمیه.
*  '''سنن الدارمی''': الدارمی (درگذشت ۲۵۵ق)، احیاء السنة النبویه.
* '''مفردات الفاظ القرآن''': حسین بن محمد الراغب الاصفهانی (درگذشت ۴۲۵قتحقیق صفوان عدنان داودی، قم، طلیعه نور، ۱۴۲۷ق.
*  '''السنن الکبری''': البیهقی (درگذشت ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
* '''مکارم الاخلاق''': الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن۶ققم، شریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
*  '''سنن النسائی''': النسائی (درگذشت ۳۰۳ق)، به کوشش عبدالغفار و سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
* '''مناسک الحج''': محمد اسحاق الفیاض، قم، عزیزی، ۱۴۱۸ق.  
*  '''صحیح البخاری''': البخاری (درگذشت ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
* '''مناسک الحج''': سید محمدرضا الگلپایگانی، قم، دار القرآن الکریم،۱۴۱۳ق.
* '''صحیح مسلم بشرح النوو'''ی: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
* '''مناظرات فی العقائد والأحکام''': الشیخ عبد الله الحسن، قم، انتشارات دلیل
*  '''صحیح مسلم''': مسلم (درگذشت ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
* '''منتهی المطلب فی تحقیق المذهب''': حسن بن یوسف حلی (درگذشت ۷۲۶ق)، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة ، ۱۴۱۹ ق.
'''العروة الوثق'''ی: سید محمد کاظم یزدی (درگذشت ۱۳۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
* '''منهاج الصالحین''': سید ابوالقاسم موسوی خویی (درگذشت ۱۴۱۳ققم، مدینة العلم آیة الله العظمی السید الخوئی،۱۴۱۰.
* '''عمدة القاری''': العینی (درگذشت ۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''منهاج الصالحین''': السید محمد سعید الحکیم، بیروت، دار الصفوة،  ۱۴۱۵ق.
*  '''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت ۶۲۳ق)، دار الفکر.
* '''مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام''': ‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری (درگذشت ۱۴۱۴قمکتبة آیه الله سبزواری، ‏۱۴۱۶ق.  
*  '''الکافی''': الکلینی (درگذشت ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
* '''وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه)''': محمد بن الحسن الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
*  '''کتاب الحج''': محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق.
* '''کشاف القناع''': منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
'''کشف اللثام''': الفاضل الهندی (درگذشت ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
* '''کنز العمال''': المتقی الهندی (درگذشت ۹۷۵ق)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
*  '''لسان العرب''': ابن منظور (درگذشت ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
* '''المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
*  '''مجمع الفائدة و البرهان''': المحقق الاردبیلی (درگذشت ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
* '''المجموع شرح المهذب''': النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، دار الفکر.
* '''مختلف الشیعه''': العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
* '''مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق.
* '''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام''': الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
* '''مستدرک الوسائل''': النوری (درگذشت ۱۳۲۰قبیروت، آل البیت:، ۱۴۰۸ق.
* '''مستمسک العروة الوثقی''': سید محسن حکیم (درگذشت ۱۳۹۰ق)، قم، دار التفسیر، ۱۴۱۶ق.
* '''مستند الشیعه''': احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ققم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق.
* '''مسند احمد''': احمد بن حنبل (درگذشت ۲۴۱قبیروت، دار صادر.
* '''مسند الشافعی''': الشافعی (درگذشت ۲۰۴قبیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
* المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''من لا یحضره الفقی'''ه: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
* '''منتهی المطلب''': العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق.
* '''مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (درگذشت ۹۵۴قبه کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
* '''الموطّأ''': مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
* '''النهایه''': الطوسی (درگذشت ۴۶۰قبیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
* '''نیل الاوطار''': الشوکانی (درگذشت ۱۲۵۵قبیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.
*  '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق.
{{پایان}}
{{پایان}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۱

تعریف فقهی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سجده در اصطلاح خاص فقه به نهادن پیشانی بر زمین[۱] و آنچه بر آن می روید-به جز خوردنیها و پوشیدنیها- به قصد تعظیم خداوند اطلاق می گردد.[۲]

احکام سجده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر فقیهان امامیه[۳]و برخی از فقیهان اهل سنت،[۴]در سجده، مکلف باید هفت عضو خود یعنی پیشانی، دو کف دست، دو انگشت شصت پاها و دو زانوی خود را بر زمین بگذارد.[۵] ۴. موضع سجده: به نظر فقیهان امامیه نمازگزار هنگام سجده باید بر زمین همچون خاک، سنگ، ریگ، شن و مانند آنها یا آنچه از زمین می روید مانند علف، چوب، برگ درختان- به جز خوردنیها و پوشیدنیها- سجده کند. [۶] در مقابل فقیهان اهل سنت سجده بر غیر زمین همچون لباس و عمامه و فرش را جایز شمرده اند.[۷]د

سجده بر تربت امام حسین[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سجده بر تربت امام حسین(ع) مشروع و بلکه بهترین سجده گاه در میان مواضع سجده است[۸] در نقلی دیگر آمده است که امام صادق(ع) جز بر خاک کربلا سجده نمی کرد[۹] و نیز روایت شده است که آن حضرت هنگام نماز پارچه ای که در آن تربت امام حسین قرار داشت را پهن و بر آن سجده کرد و فرمود: سجود بر تربت کربلا حجابهای هفتگانه را پاره می کند.[۱۰] و در روایتی دیگر فرمود: سجده بر خاک قبر امام حسین(ع) زمین های هفتگانه را نورانی می کند.[۱۱]در برابر برخی از فقیهان اهل سنت از جمله پیروان ابن تیمیه این عمل را بدعت و حرام دانسته اند،[۱۲]

سجده در مسجد الحرام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان امامیه بر اساس روایات منقول از اهل بیت(ع) سجده در موارد و مکان های مختلفی از مسجد الحرام را مستحب شمرده اند. از جمله موارد یاد شده سجده بعد از طواف و نماز طواف است. مستند این عمل روایتی از سیره امام صادق(ع) است که آن حضرت پس از طواف و نماز طواف سر به سجده گذاشتند و اذکار و دعای« سجد وجهی لک تعبدا ورقا لا إله إلا أنت حقا حقا الأول قبل کل شئ والآخر بعد کل شئ وها أنا ذا بین یدیک ناصیتی بیدک فاغفر لی إنه لا یغفر الذنب العظیم غیرک فاغفر لی فإنی مقر بذنوبی علی نفسی ولا یدفع الذنب العظیم غیرک» را بر زبان جاری کردند.[۱۳] همچنین فقیهان امامیه ورود به خانه کعبه و سجود در این مکان و قرائت دعای: « لا یرد غضبک إلا حلمک ، ولا یجیر من عذابک إلا رحمتک ... » در حال سجده را با استناد به روایتی از امام صادق(ع)مستحب شمرده اند.[۱۴]مورد دیگر سجده هنگام وداع با خانه خداست که مستحب است زائر قبل از خروج از مسجد الحرام در نزد درب خروج رو به کعبه سر به سجده گزارد و از خداوند طلب کند تا اعمال او را قبول کند و سفر یاد شده را سفر آخر او قرار ندهد و ذکر و دعای: «سجدت لک تعبدا ورقا ، ولا إله إلا أنت ربی حقا حقا ، اللهم اغفر لی ذنوبی وتقبل حسناتی وتب علی ، إنک أنت التواب الرحیم» را نیز بر زبان جاری کند.[۱۵]

سجده در برابر مرقد معصومان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سجده برای غیر خداوند-هر چند برای اولیای الهی باشد- حرام است.[۱۶]دلیل این امر آیاتی است که تنها خدا را شایسته عبادت دانسته[۱۷]: «أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ »(یوسف: ۴۰) و انسانها را از سجده برای غیر خدا نهی کرده و آنان را به سجده برای خدا فرمان داده است[۱۸]: «لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ»(فصلت: ۳۷) در روایاتی از اهل بیت(ع) نیز سجده تنها شایسته خداوند دانسته شده[۱۹]و از سجده برای غیر خدا نهی شده است.[۲۰] بر پایه ادله یاد شده فقیهان امامیه گفته اند که سجده در برابر مرقد معصومان و اولیای الهی اگر برای غیر خداوند باشد حرام است، اما اگر برای شکر خداوند به جهت توفیق زیارت اولیای خدا باشد جایز و بلکه مستحب و دارای پاداش است.[۲۱]از این رو فقیهان امامیه، شیعیان را از سجده کردن در مشاهد مشرفه برای صاحبان قبور نهی کرده و برآنند که سجده در این مکانها باید تنها برای خداوند باشد.[۲۲]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. . تحریر الاحکام، ج1، ص253؛ معجم الفاظ الفقه، ص225؛ القاموس الفقهی، ص166-167، «السجود».
  2. . جواهر الکلام، ج10، ص123 - 124؛ کتاب الصلاة، کاظمی، ج2، ص152.
  3. . الخلاف، ج 1، ص 355؛ تذکرة الفقهاء، ج 3، ص 188؛ الحدائق الناضره، ج 8، ص 276.
  4. . المغنی، ج1، ص555؛ المجموع، ج3، ص422.
  5. . منتهی المطلب، ج 5، ص 142؛
  6. الخلاف، ج1، ص357؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص434
  7. . المجموع، ج3، ص423 ، 456؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص135؛ المغنی، ج1، ص557.
  8. الحدائق الناضره، ج7، ص260؛ مستند الشیعه، ج5، ص266؛ جواهر الکلام، ج8، ص437. .
  9. وسائل الشیعه، ج5، ص366؛ بحار الانوار، ج82، ص158؛ جامع احادیث الشیعه، ج5، ص267. .
  10. سائل الشیعه، ج5، ص366؛ مکارم الاخلاق، ص302؛ بحار الانوار، ج82، ص153. .
  11. وسائل الشیعه، ج5، ص365؛ جامع احادیث الشیعه، ج5، ص267. .
  12. مناظرات فی العقائد والاحکام، ج2، ص111؛ الشیعه الفرقة الناجیه، ج1، ص357. .
  13. 3. مناسک الحج، گلپایگانی، ص120؛ مناسک الحج، فیاض، ص182؛ جامع احادیث الشیعه، ج11، ص386.
  14. 4. مستند الشیعه، ج13، ص89؛ جواهر الکلام، ج20، ص62؛ دلیل الناسک، ص471.
  15. 5. جواهر الکلام، ج20، ص67؛ کشف اللثام، ج6، ص271.
  16. 6. جواهر الکلام، ج10، ص124-126؛ مهذب الاحکام، ج7، ص144.
  17. . کتاب الصلاة، محقق داماد، ج4، ص298.
  18. . تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله(کتاب النجاسات والاحکام) ص236.
  19. . المزار، مشهدی، ص464؛ مستدرک الوسائل، ج4، ص480؛ بحار الانوار، ج98، ص200.
  20. . وسائل الشیعه، ج6، ص388؛ بحار الانوار، ج11، ص138.
  21. .اجوبة المسائل المهنائیه، ص24؛ العروة الوثقی، ج2، ص587؛ المسائل الواضحه، ج1، ص190.
  22. . منهاج الصالحین، حکیم، ج1، ص251؛ منهاج الصالحین،خوئی، ج1، ص179.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل سجده.
  • اجوبه المسائل المنهاجیه: حسن بن یوسف حلی(علامه حلی) (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، خیام، ۱۴۰۱ق.
  • بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار: محمد باقر المجلسی (درگذشت ۱۱۱۱ق)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • تحریر الوسیله: امام خمینی قدس سره (درگذشت ۱۳۶۸ش)، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
  • تحفه الفقهاء: علاالدین محمد السمرقندی(درگذشت ۵۳۹ق)، بیروت،دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • تذکرة الفقهاء: حسن بن یوسف حلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۶ق.
  • تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله: محمد فاضل لنکرانی، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار، ۱۴۲۱ق.
  • جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام: محمد حسین نجفی الجواهری (درگذشت ۱۲۶۶ق)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره: یوسف بن احمد البحرانی (درگذشت ۱۱۸۶ق)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، النشر الاسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • الخلاف فی الاحکام: محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، تحقیق خراسانی و دیگران، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • دلیل الناسک: سید محسن حکیم طباطبایی، تحقیق سید محمد علی قاضی طباطبایی، نجف الاشرف، مدرسه دارالحکمه، ۱۴۱۶ق.
  • العروة الوثقی: سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
  • القاموس الفقهی: سعدی ابوحبیب، دمشق، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
  • کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام: محمد بن الحسن الفاضل الهندی (درگذشت ۱۱۳۷ق)، قم، نشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • کلمة التقوی (فتاوی): محمد امین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
  • کتاب الصلاة: تقریر بحث المحقق الداماد للآملی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • المجموع شرح المهذب: محیی بن شرف النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۳۲ق.
  • المزار الکبیر: محمد بن جعفر المشهدی (درگذشت ۶۱۰ق)، تحقیق جواد القیّومی، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
  • المسائل الواضحه: محمد علی الاراکی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۴ق.
  • مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: حسین نوری الطبرسی (درگذشت ۱۳۲۰ق)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۸ق.
  • مستند الشیعة فی احکام الشریعه: احمد بن محمد مهدی النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
  • معجم الفاظ الفقه الجعفری: احمد فتح الله، الدمام، مطابع المدخول، ۱۴۱۵ق.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • مفردات الفاظ القرآن: حسین بن محمد الراغب الاصفهانی (درگذشت ۴۲۵ق)، تحقیق صفوان عدنان داودی، قم، طلیعه نور، ۱۴۲۷ق.
  • مکارم الاخلاق: الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن۶ق)، قم، شریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
  • مناسک الحج: محمد اسحاق الفیاض، قم، عزیزی، ۱۴۱۸ق.
  • مناسک الحج: سید محمدرضا الگلپایگانی، قم، دار القرآن الکریم،۱۴۱۳ق.
  • مناظرات فی العقائد والأحکام: الشیخ عبد الله الحسن، قم، انتشارات دلیل
  • منتهی المطلب فی تحقیق المذهب: حسن بن یوسف حلی (درگذشت ۷۲۶ق)، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة ، ۱۴۱۹ ق.
  • منهاج الصالحین: سید ابوالقاسم موسوی خویی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، قم، مدینة العلم آیة الله العظمی السید الخوئی،۱۴۱۰.
  • منهاج الصالحین: السید محمد سعید الحکیم، بیروت، دار الصفوة، ۱۴۱۵ق.
  • مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام: ‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری (درگذشت ۱۴۱۴ق)، مکتبة آیه الله سبزواری، ‏۱۴۱۶ق.
  • وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه): محمد بن الحسن الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.