حوزه علمیه کربلا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
جز (جایگزینی متن - '</ref> <ref>' به '</ref><ref>')
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }}
'''حوزه علمیه کربلا'''، یکی از حوزه‌‌های علوم دینی [[شیعه|شیعیان]] است که در گذشته نقش زیادی در عرصه‌های علمی، اجتماعی و سیاسی شیعیان و کشور [[عراق]] داشته است. از شهادت [[امام حسین(ع)]]، در سال ۶۱ق. زمینه پایه‌گذاری این حوزه ایجاد شده و حضور [[امامان(ع)]] و اصحاب آنان، برای [[زیارت]] در کربلا، این زمینه را تقویت کرد.  


دوره [[آل بویه]] (۳۲۸–۴۴۸ق)، یکی از دوره‌های شکوفایی حوزه کربلا بود. روی کار آمدن [[سلجوقیان]]، باعث افول این حوزه شد؛ ولی پس از سالیانی در همین دوره، دوباره رونق گرفته و یکی از رقیبان [[نظامیه بغداد]] شد. در دوره [[قاجار]]، مدرسه‌های پُر شماری در کربلا ساخته شد. پس از [[انتفاضه شعبانیه|انتفاضه شعبان]] ۱۴۱۱ق، بسیاری از مدرسه‌ها و کتابخانه‌های حوزه علمیه کربلا، توسط [[دولت بعث]] از میان رفت.


==زمینه==
==زمینه==
زمینه ایجاد حوزه علمیه کربلا، از محرم سال ۶۱ق. و به سبب مقاومت امام حسین(ع) در برابر یزید، شهادت او و یارانش و دفن او در آن مکان شروع شد. حضور زائران، کنار قبر امام حسین(ع) و یارانش، در زیر چادرهایی که در کنار قبر او برپا می‌کردند زمینه را ایجاد کرد.<ref>حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۵و ۲۰۶.</ref>
زمینه ایجاد حوزه علمیه کربلا، از محرم سال ۶۱ق؛ و به سبب مقاومت امام حسین(ع) در برابر یزید، شهادت او و یارانش و دفن او در آن مکان شروع شد. حضور زائران، کنار قبر امام حسین(ع) و یارانش، در زیر چادرهایی که در کنار قبر او برپا می‌کردند زمینه را ایجاد کرد.<ref>حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۵و ۲۰۶.</ref>


==نقش امامان(ع)==
==نقش امامان(ع)==
حضور [[امام سجاد(ع)]]، [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]]، در [[زیارت امام حسین(ع)|روزهای زیارت]]، در [[کربلا]]، در زمینه‌سازی برای ایجاد حوزه عملیه نقش بسیاری داشت. هنگامی که امام صادق(ع) به کربلا سفر می‌کرد، کاروانی از محدثان و فقیهان [[شیعه]]، خود را به این سرزمین می‌رساندند تا از علم او استفاده برند. به گفته تاریخ‌نویسان، هنگامی که امام صادق(ع) می‌خواست در کنار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|قبر امام حسین(ع)]] اقامت گزیند، در کنار [[نهر علمقه]] منزل اختیار می‌کرد. زمین‌های آن منطقه، هنوز هم به «اراضی جعفریات» شناخته می‌شوند. هنگامی که [[امام کاظم(ع)]] عازم کربلا می‌شد، مشتاقان علوم دینی و معارف [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]]، نزد او گرد می‌آمدند.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 6 ،ص 5.</ref>
حضور [[امام سجاد(ع)]]، [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، در [[زیارت امام حسین(ع)|روزهای زیارت]]، در [[کربلا]]، در زمینه‌سازی برای ایجاد حوزه عملیه نقش بسیاری داشت. هنگامی که امام صادق(ع) به کربلا سفر می‌کرد، کاروانی از محدثان و فقیهان [[شیعه]]، خود را به این سرزمین می‌رساندند تا از علم او استفاده برند. به گفته تاریخ‌نویسان، هنگامی که امام صادق(ع) می‌خواست در کنار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|قبر امام حسین(ع)]] اقامت گزیند، در کنار [[نهر علمقه]] منزل اختیار می‌کرد. زمین‌های آن منطقه، هنوز هم به «اراضی جعفریات» شناخته می‌شوند. هنگامی که [[امام کاظم(ع)]] عازم کربلا می‌شد، مشتاقان علوم دینی و معارف [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]]، نزد او گرد می‌آمدند.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 5.</ref>


==نقش اصحاب امامان(ع)==
==نقش اصحاب امامان(ع)==
اصحاب [[حضرت محمد(ص)]] و [[امامان(ع)]] مانند جابر بن عبدالله انصاری، سلیمان بن صُرد خزاعی و جابر بن یزید جُعفی که برای [[زیارت امام حسین(ع)|زیارت قبر امام حسین(ع)]] به کربلا می‌آمدند، برای علاقه‌مندان از کرامت‌ها، فضایل و معارف ائمه(ع) سخن می‌گفتند.<ref name=":0">حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص ۲۰۶.</ref>
اصحاب [[حضرت محمد(ص)]] و [[امامان(ع)]] مانند جابر بن عبدالله انصاری، سلیمان بن صُرد خزاعی و جابر بن یزید جُعفی که برای [[زیارت امام حسین(ع)|زیارت قبر امام حسین(ع)]] به کربلا می‌آمدند، برای علاقه‌مندان از کرامت‌ها، فضایل و معارف ائمه(ع) سخن می‌گفتند.<ref>حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص ۲۰۶.</ref>


شماری از سادات و علویان، که مجاور [[آستان مقدس امام حسین(ع)|آستان حسینی]] ساکن شدند، برای مردم این سامان و زائران، از حقایق مقامات و کمالات [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] سخن می‌گفتند. سید ابراهیم، فرزند سید محمد عابد، فرزند موسی بن جعفر(ع)، معروف به ابراهیم مجاب، نخستین فاطمی بود که به حائر حسینی هجرت کرد. او پس از مرگ [[متوکل عباسی]]، در سال ۲۴۷ق. کربلا را وطن خود قرار داده و از نسل او شخصیت‌هایی پدید آمدند که حرکت فرهنگی او را پی گرفتند.<ref>سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 5 ،ص 401؛ سلمان هادی طعمه، تراث کربلا، ص 106 و 107.</ref>
شماری از سادات و علویان، که مجاور [[آستان مقدس امام حسین(ع)|آستان حسینی]] ساکن شدند، برای مردم این سامان و زائران، از حقایق مقامات و کمالات [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] سخن می‌گفتند. سید ابراهیم، فرزند سید محمد عابد، فرزند امام کاظم(ع)، معروف به ابراهیم مجاب، نخستین فاطمی بود که به حائر حسینی هجرت کرد. او پس از مرگ [[متوکل عباسی]]، در سال ۲۴۷ق. کربلا را وطن خود قرار داده و از نسل او شخصیت‌هایی پدید آمدند که حرکت فرهنگی او را پی گرفتند.<ref>سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 5، ص 401؛ سلمان هادی طعمه، تراث کربلا، ص 106 و 107.</ref>


عبدالله بن جعفر حِمیَری (۲۳۴ـ۳۰۰ق)، از شاگردان و اصحاب [[امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]]، از نخستین مدرسانی است که در کربلا به تربیت شاگردان پرداخت و افرادی مانند [[علی بن بابویه قمی]]، [[ابن ولید قمی]]، [[محمد بن قولویه]]، [[محمد بن همام بغدادی]]، [[محمد بن یحیی عطار]]، [[سعد بن عبدالله اشعری|سعد بن عبدالله اشعری قمی]] از شاگردان و راویان او به شمار می‌آیند.<ref>شیخ آقا بزرگ تهرانی، مصفی المقال، ص 247؛ علی دوانی، مفاخر الاسلام، ج 2 ،ص 122 و 132.</ref> محمد بن معقل از پدرش، برای شیخ مفید نقل کرده است که عبدالله بن جعفر در جوار مرقد امام حسین(ع) در سال 298ق. برای وی حدیث گفته است.<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ص 210.</ref> از ۱۷ کتاب عبدالله بن جعفر، تنها کتاب قرب الاسناد او باقی مانده است.<ref name=":0" /><br />از منابع رجالی و تاریخی چنین برمیآید که به دنبال نزاع میان شیعیان اثنی‌عشری و اسماعیلیه، گروهی از شیعیان به حوزه علمیه کربلا پناه آوردند و در این مکان درباره مبانی کلامی و فکری [[شیعه]] مباحثی مطرح می‌گردید و به شبهه‌ها درباره امام‌شناسی پاسخ داده می‌شد.<ref>5 .عبدالحسین صالحی شهیدی، کربلا از آل بویه تا حمله سلاجقه، مجله حوزه، ش 78 ،ص 133– 134.</ref>
عبدالله بن جعفر حِمیَری (۲۳۴–۳۰۰ق)، از شاگردان و اصحاب [[امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]]، از نخستین مدرسانی است که در کربلا به تربیت شاگردان پرداخت و افرادی مانند [[علی بن بابویه قمی]]، [[ابن ولید قمی]]، [[محمد بن قولویه]]، [[محمد بن همام بغدادی]]، [[محمد بن یحیی عطار]]، [[سعد بن عبدالله اشعری|سعد بن عبدالله اشعری قمی]] از شاگردان و راویان او به شمار می‌آیند.<ref>شیخ آقا بزرگ تهرانی، مصفی المقال، ص 247؛ علی دوانی، مفاخر الاسلام، ج 2، ص 122 و 132.</ref> محمد بن معقل از پدرش، برای مفید نقل کرده است که عبدالله بن جعفر در جوار مرقد امام حسین(ع) در سال ۲۹۸ق. برای وی حدیث گفته است.<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ص 210.</ref> از ۱۷ کتاب عبدالله بن جعفر، تنها کتاب قرب الاسناد او باقی مانده است. از منابع رجالی و تاریخی چنین برمیآید که به دنبال نزاع میان شیعیان اثنی‌عشری و اسماعیلیه، گروهی از شیعیان به حوزه علمیه کربلا پناه آوردند و در این مکان درباره مبانی کلامی و فکری [[شیعه]] مباحثی مطرح می‌گردید و به شبهه‌ها درباره امام‌شناسی پاسخ داده می‌شد.<ref>. عبدالحسین صالحی شهیدی، کربلا از آل بویه تا حمله سلاجقه، مجله حوزه، ش 78، ص 133– 134.</ref>


==نخستین فقیهان==
==نخستین فقیهان==
ابوالقاسم، حمید بن زیاد بن حماد نینوی(م.310قیکی از عالمان حدیث و فقیهان [[شیعه]]، تدریس احکام دین و مسائل فقهی را به نقل حدیث و تفسیر قرآن در [[کربلا]] افزود. وجود او در کربلا، طالبان زیادی را به این منطقه کشاند. حمید بن زیاد متولد [[نینوا]]، از توابع کربلاست که رجال‌شناسان او را در نقل حدیث مورد اعتماد دانسته‌اند. او ۱۴ جلد کتاب نگاشت و شاگردانی مانند [[محمد بن یعقوب کلینی]]، [[علی بن ابراهیم قمی]]، ابوعبدالله الحسین بن بزوفری تربیت کرد.<ref>مفاخر اسلام، ج 2 ،ص 234 – 244؛ دائرة المعارف تشیع، ج 6 ،ص 563.</ref>
ابوالقاسم، حمید بن زیاد بن حماد نینوی (م. ۳۱۰قمحدث و فقیه [[شیعه]]، متولد [[نینوا]] بوده و رجال‌شناسان او را مورد اعتماد دانسته‌اند. او ۱۴ جلد کتاب نگاشت و شاگردانی مانند [[محمد بن یعقوب کلینی]]، [[علی بن ابراهیم قمی]] و ابوعبدالله الحسین بن بزوفری تربیت کرد. پیش از او، در حوزه کربلا، تنها به نقل حدیث و تفسیر قرآن پرداخته می‌شد؛ او تدریس احکام دین و مسائل فقهی را نیز به دیگر درس‌های این حوزه افزود و طلاب زیادی را به کربلا کشاند.<ref>مفاخر اسلام، ج 2، ص 234 – 244؛ دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 563.</ref>


پس از درگذشت حمید بن زیاد در اوایل سده چهارم قمری، شاگردانش حوزه علمیه کربلا را زنده و پویا نگه داشتند؛ برای نمونه ابوعبدالله جعفر حائری (زنده در نیمه سده چهارم قمری)، که از نوادگان [[امام کاظم(ع)]] بود در کربلا ساکن شده و به حوزه نینوی پیوسته و سپس خود کرسی فتوا و تدریس تشکیل داد.<ref>حاج محمد اردبیلی، جامع الرواة، ج 1 ،ص 156 ،رجال شیخ طوسی، 47.</ref><br />[[محمد بن عبدالله شیبانی|ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی]] (۲۹۷-۳۸۷ق)، محدث، متکلم و فقیه که در [[شام]] و [[مصر]] و دیگر نواحی جهان اسلام شاگردیِ عالمان کرده بود، با شنیدن آوازه حوزه درسی حمید نینوی به آن پیوسته، علوم خود را کامل کرده و از استاد خود اجازه نقل حدیث دریافت کرد. سپس در [[حائر]]، حوزه درس تأسیس کرده، عالمان زیادی از او بهره بردند؛ [[ابوالعباس نجاشی]]، یکی از شاگردان اوست. معروف‌ترین آثار او، شرف التربة و مزار الحسین است.<ref>محمد ذهبی، میزان االعتدال، ج 5 ،ص 466– 497؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، نوابغ الرواة، ص 125.</ref>
پس از درگذشت حمید بن زیاد در اوایل سده چهارم قمری، شاگردانش حوزه کربلا را زنده نگه داشتند؛ برای نمونه ابوعبدالله جعفر حائری (زنده در نیمه سده چهارم قمری)، که از نوادگان [[امام کاظم(ع)]] بود، در کربلا، در درس حمید نینوی، به تدریس پرداخته و پس از آن، کرسی فتوا و تدریس تشکیل داد.<ref>حاج محمد اردبیلی، جامع الرواة، ج 1، ص 156، رجال شیخ طوسی، 47.</ref>{{سخ}}[[محمد بن عبدالله شیبانی|ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی]] (۲۹۷–۳۸۷ق)، محدث، متکلم و فقیه که در [[شام]] و [[مصر]] به تحصیل علوم پرداخته و در کربلا از درس حمید نینوی بهره برده و از او اجازه نقل حدیث دریافت کرد. سپس به تدریس مشغول شد. عالمان زیادی از او بهره بردند؛ [[ابوالعباس نجاشی]]، یکی از شاگردان اوست. معروف‌ترین آثار او، شرف التربة و مزار الحسین است.<ref>محمد ذهبی، میزان االعتدال، ج 5، ص 466– 497؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، نوابغ الرواة، ص 125.</ref>


احمد بن محمد، معروف به [[ابوغالب زراری]] (۲۸۵-۳۶۸قیکی از سرشناسان شیعه و محدثان مورد اعتماد و از شاگردان محمد بن یعقوب کلینی است. به گفته خود او، در سال ۲۹۷ق. وارد [[کوفه]] شده، از برخی عالمان حدیث شنیده و در حدود سال ۳۰۰ق. به کربلا رفته و از محضر حمید نینوی بهره برده است. ابوغالب در کربلا به تدریس پرداخته و شاگردانی مانند [[شیخ مفید]] تربیت کرد. [[شیخ طوسی]]،‌ رجال‌نگار شیعه، او را شیخی جلیل‌القدر، مورد اعتماد و کثیر الروایة معرفی کرده است. فرزندش، ابوالعباس عبیدالله نیز از عالمان و شاعران عصر [[آل بویه]] بود.<ref>رجال شیخ طوسی، ص 443؛ فهرست شیخ طوسی، ص 5.</ref>
احمد بن محمد، معروف به [[ابوغالب زراری]] (۲۸۵–۳۶۸قعالم شیعی، ثقه و از شاگردان محمد بن یعقوب کلینی است. او در سال ۲۹۷ق. وارد [[کوفه]] شد، از برخی عالمان حدیث شنید و در حدود سال ۳۰۰ق. به کربلا رفته و از درس حمید نینوی بهره برد. وی در کربلا به تدریس روی آورده و شاگردانی مانند [[شیخ مفید|شیخ مفید]] تربیت کرد. [[شیخ طوسی|طوسی]]، رجال‌نگار شیعه، او را شیخی جلیل‌القدر، مورد اعتماد و کثیر الروایة معرفی کرده است. فرزندش، ابوالعباس عبیدالله نیز از عالمان و شاعران عصر [[آل بویه]] بوده است.<ref>رجال شیخ طوسی، ص 443؛ فهرست شیخ طوسی، ص 5.</ref>


ابوالحسن احمد بن محمد بن عمر بن رباح (م.پس از ۳۱۳ق)، فقیه و محدث و از اصحاب [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] و [[امام کاظم(ع)]] بود و هنگام حضور این دو امام(ع) در کربلا از آن‌ها بهره برد. ابوالحسن در رونق علمی و فرهنگی کربلا سهم درخوری داشت. نجاشی، او را مورد اعتماد دانسته است. وی شاگردانی مانند [[ابن همام اسکافی|ابوعلی محمد بن همام]] (م.۳۳۶ق) و [[ابوطالب انباری]] تربیت کرد.<ref>رجال نجاشی، ج 1 ،ص 236 و 237؛ نوابع الرواة، ص 51.</ref>
ابوالحسن احمد بن محمد بن عمر بن رباح (م. پس از ۳۱۳ق)، فقیه، محدث و از اصحاب [[امام صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و [[امام کاظم(ع)]] بوده، هنگام حضور این دو امام(ع) در کربلا از آن‌ها بهره برد. وی در رونق علمی و فرهنگی کربلا سهم درخوری داشته و شاگردانی مانند [[ابن همام اسکافی|ابوعلی محمد بن همام]] (م. ۳۳۶ق) و [[ابوطالب انباری]] تربیت کرد. نجاشی، او را مورد اعتماد دانسته است.<ref>رجال نجاشی، ج 1، ص 236 و 237؛ نوابع الرواة، ص 51.</ref>


==دوره آل بویه==
==دوره آل بویه==
با روی کار آمدن دولت [[شیعه|شیعی]] [[آل بویه]] (۳۲۸ـ448ق)، مدرسه‌ها و مرکزهای آموزش و علمی، در مناطق شیعه‌نشین، گسترش یافت. عضدالدوله بویه، هنگامی که به [[کربلا]] رفت، دستور ساخت بنای گسترده [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] را صادر کرده، کنار صحن، [[مسجد رأس الحسین(ع) (کربلا)|مسجد رأس الحسین]] را ساخته و در ضلع غربی آن مدرسه‌ای بزرگ که به [[مدرسه عضدیه|عضدیه]] شهرت یافت بنا کرد. این مدرسه تا [[دوره صفوی|دوران صفویه]] آباد بود، تا این که در سال ۱۳۶۸ق. برای ایجاد خیابان دایره‌ای دور حرم تخریب شد. عضدالدوله، مدرسه‌ای دیگری نیز ساخت که درب آن به [[صحن کوچک (آستان حسینی)|صحن کوچک]] باز می‌شد که آن نیز تخریب شد.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 3 ،ص 306؛ عبدالجواد کلیددار، تاریخ کربال و حائر الحسین، ص 268.</ref><br />کتاب‌های چهارگانه روایی شیعه و کتاب‌های رجالی در این دوره نگاشته شد. دانشمندانی مانند [[شیخ مفید]]، [[عبدالعزیز جلودی|ابواحمد جلَود]]، [[سید مرتضی]]،‌ [[سید رضی]]، [[ابواسحاق احمد ثعلبی|ابواسحاق ثعالی]] و [[ابوصلاح حلبی|ابوصلاح تقی‌الدین حلبی]]، به طور مستقیم یا غیر مستقیم از حوزه علمیه کربلا بهره برده‌ و در دیگر نقاط [[عراق]]، کانون‌های علمی و آموزش راه انداخته‌اند.
با روی کار آمدن دولت [[شیعه|شیعی]] [[آل بویه]] (۳۲۸–۴۴۸ق)، مدرسه‌ها و مرکزهای آموزش و علمی، در مناطق شیعه‌نشین، گسترش یافت. عضدالدوله بویه، هنگامی که به [[کربلا]] رفت، دستور ساخت بنای گسترده [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] را صادر کرده، کنار صحن، [[مسجد رأس الحسین(ع) (کربلا)|مسجد رأس الحسین]] را ساخته و در ضلع غربی آن مدرسه‌ای بزرگ که به [[مدرسه عضدیه|عضدیه]] شهرت یافت بنا کرد. این مدرسه تا [[دوره صفوی|دوران صفویه]] آباد بود، تا این که در سال ۱۳۶۸ق. برای ایجاد خیابان دایره‌ای دور حرم تخریب شد. عضدالدوله، مدرسه‌ای دیگری نیز ساخت که درب آن به [[صحن کوچک (آستان حسینی)|صحن کوچک]] باز می‌شد که آن نیز تخریب شد.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 306؛ عبدالجواد کلیددار، تاریخ کربال و حائر الحسین، ص 268.</ref>{{سخ}}کتاب‌های چهارگانه روایی شیعه و کتاب‌های رجالی در این دوره نگاشته شد. دانشمندانی مانند [[شیخ مفید|مفید]]، [[عبدالعزیز جلودی|ابواحمد جلَود]]، [[سید مرتضی]]، [[سید رضی]]، [[ابواسحاق احمد ثعلبی|ابواسحاق ثعالی]] و [[ابوصلاح حلبی|ابوصلاح تقی‌الدین حلبی]]، به طور مستقیم یا غیر مستقیم از حوزه علمیه کربلا بهره برده و در دیگر نقاط [[عراق]]، کانون‌های علمی و آموزش راه انداخته‌اند.


==دوره سلجوقیان==
==دوره سلجوقیان==
سلجوقیانِ [[حنفیه|حنفی]] مذهب، در نیمه نخست از سده پنجم قمری، باقی‌مانده [[آل بویه]] در [[ايران|ایران]] مرکزی و غربی و [[عراق]] را شکست داده و در سال ۴۴۷ق.<ref>نک:اقبال آشتیانی، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص‌۲۶۶-۲۷۴؛ بویل، تاریخ ایران کمبریج، ج۵، ص‌۳۱-۵۵</ref> با شعار زنده‌کردن قدرت [[اهل سنت]] به [[بغداد]] وارد شدند.<ref>محمدی، منازعات حنابله با شیعه امامیه در عصر سلجوقی، مجله تاریخ تمدن اسلامی، دوره ۸، شماره ۱ (پیاپی ۱۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش)، ص۱۰۶-۱۰۸</ref> آنان با اتحاد با [[بنی‌عباس|عباسیان]]، دولت آل بویه را برانداخته، کتاب‌خانه‌ها و مراکز علمی شیعیان را به آتش کشیده و بخش‌هایی از عراق را اشغال کردند.<ref>جی.آ.بویل، تاریخ ایران از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، ترجمه حسن انوشته، ج 5 ،ص 51 – 5.</ref> برخی، اتحاد عباسیان با آنان را در هراس عباسیان از نفوذ فکری شیعیان در قلمرو حکومت عباسی تحلیل کرده‌اند.<ref name=":3">حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۱۰.</ref> مراکز آموزشی و فرهنگی کربلا، در اثر یورش سلجوقیان از هم پاشیده شده و آسیب‌های فراوانی دید. عالمان [[شیعه]] در روستاها و مناطق عشایری کربلا و صحاری جنوبی آن، پنهان و پراکنده شدند.<ref name=":3" />
سلجوقیانِ [[حنفیه|حنفی]] مذهب، در نیمه نخست از سده پنجم قمری، باقی‌مانده [[آل بویه]] در [[ایران]] مرکزی و غربی و [[عراق]] را شکست داده و در سال ۴۴۷ق.<ref>نک:اقبال آشتیانی، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص۲۶۶–۲۷۴؛ بویل، تاریخ ایران کمبریج، ج۵، ص۳۱–۵۵</ref> با شعار زنده‌کردن قدرت [[اهل سنت]] به [[بغداد]] وارد شدند.<ref>محمدی، منازعات حنابله با شیعه امامیه در عصر سلجوقی، مجله تاریخ تمدن اسلامی، دوره ۸، شماره ۱ (پیاپی ۱۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش)، ص۱۰۶–۱۰۸</ref> آنان با اتحاد با [[بنی‌عباس|عباسیان]]، دولت آل بویه را برانداخته، کتاب‌خانه‌ها و مراکز علمی شیعیان را به آتش کشیده و بخش‌هایی از عراق را اشغال کردند.<ref>جی. آ. بویل، تاریخ ایران از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، ترجمه حسن انوشته، ج 5، ص 51 – 5.</ref> برخی، اتحاد عباسیان با آنان را در هراس عباسیان از نفوذ فکری شیعیان در قلمرو حکومت عباسی تحلیل کرده‌اند.<ref>حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۱۰.</ref> مراکز آموزشی و فرهنگی کربلا، در اثر یورش سلجوقیان از هم پاشیده شده و آسیب‌های فراوانی دید. عالمان [[شیعه]] در روستاها و مناطق عشایری کربلا و صحاری جنوبی آن، پنهان و پراکنده شدند.


با این همه، پس از خاموشی فتنه‌ها، تکاپوی علمی حوزه علمیه کربلا، آغاز شده و به رونق رسید؛‌ به گونه‌ای که در عراق و در برابر [[نظامیه بغداد]]، دو کانون علمی، در [[نجف]] توسط [[شیخ طوسی]] و در [[کربلا]] توسط عالمان شیعه تأسیس شد. پس از درگذشت شیخ طوسی، [[حوزه عملیه نجف]] ضعیف شده و مرکز عملی تشیع به حوزه عملیه کربلا منحصر شده و تنها رقیب نظامیه بغداد گشت و در دوره [[ابن حمزه طوسی]] به اوج شکوفایی خود رسید.<ref name=":3" /><ref>مجله حوزه، ش 78 ،ص 149 و ۱۶۴.</ref>
با این همه، پس از خاموشی فتنه‌ها، تکاپوی علمی حوزه علمیه کربلا، آغاز شده و به رونق رسید؛ به گونه‌ای که در عراق و در برابر [[نظامیه بغداد]]، دو کانون علمی، در [[نجف]] توسط [[شیخ طوسی|طوسی]] و در [[کربلا]] توسط عالمان شیعه تأسیس شد. پس از درگذشت طوسی، [[حوزه عملیه نجف]] ضعیف شده و مرکز عملی تشیع به حوزه عملیه کربلا منحصر شده و تنها رقیب نظامیه بغداد گشت و در دوره [[ابن حمزه طوسی]] به اوج شکوفایی خود رسید.<ref>مجله حوزه، ش 78، ص 149 و ۱۶۴.</ref>


==ابن حمزه و پس از او==
==ابن حمزه و پس از او==
حوزه علمیه کربلا، گاهی دچار رکود می‌شد؛ ولی عالمانی مانند عمادالدین محمد طوسی (متوقی نیمه اول سده ششم قمری)، معروف به ابن حمزه یا ابوجعفر ثانی، با پژوهش‌های عملی و مهارت در تدریس، طالبان علوم دینی را جذب و این حوزه را به شکوفایی می‌رساندند. کتاب الوسیله ابن حمزه، از کتاب‌های مشهور فقهی است که در آن، به ابتکار نویسنده، عبادات از پنج باب به ده باب افزایش یافته است.<ref name=":2">دائرة المعارف تشیع، ج 6 ،ص 563، مجله حوزه، ش 78.</ref> این کتاب، یکی از معتبرترین متون فقهی در سده هفتم قمری نزد شیعیان بوده و تا پیش از نگارش کتاب شرایع به دست [[محقق حلی]] و الرشاد توسط [[علامه حلی]]، در حوزه‌های علمیه متداول و یکی از متون درسی بود.<ref name=":1">نیم روزی در وادی ایمن، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۸۸.</ref>  
عمادالدین محمد طوسی (متوفی نیمه اول سده ششم قمری)، معروف به ابن حمزه یا ابوجعفر ثانی، حوزه علمیه کربلا را که دچار رکود شده بود،‌ رونق داد. پژوهش‌های علمی و مهارت او در تدریس را علت روی آوردن طلاب به کربلا و درس او دانسته‌اند. کتاب الوسیله ابن حمزه، از کتاب‌های مشهور فقهی است که در آن، به ابتکار نویسنده، عبادات از پنج باب به ده باب افزایش یافته است.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 563، مجله حوزه، ش 78.</ref> این کتاب، یکی از معتبرترین متون فقهی در سده هفتم قمری نزد شیعیان بوده و تا پیش از نگارش کتاب شرایع به دست [[محقق حلی]] و الرشاد توسط [[علامه حلی]]، در حوزه‌های علمیه متداول و یکی از متون درسی بوده است.<ref>نیم روزی در وادی ایمن، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۸۸.</ref>


محمد بن جعفر حائری (م.۶۱۰ق)، معروف به [[ابن مشهدی]]، یکی دیگر از عالمان کربلا است که در رونق حوزه آن نقش داشته است. کتاب [[المزار الکبیر (کتاب)|المزار الکبیر]] او، که شامل [[دعا]] و [[زیارت]] است، یکی از منابع اصلی [[محمدباقر مجلسی]]، در کتاب بحارالانوار گردید.  
محمد بن جعفر حائری (م. ۶۱۰ق)، معروف به [[ابن مشهدی]]، یکی دیگر از عالمان کربلا است که در رونق حوزه آن نقش داشته است. کتاب [[المزار الکبیر (کتاب)|المزار الکبیر]] او، که شامل [[دعا]] و [[زیارت]] است، یکی از منابع اصلی [[محمدباقر مجلسی]]، در کتاب بحارالانوار است.


[[صحیفه سجادیه]]، مجموعه دعاهای [[امام سجاد(ع)]]، از محدثان کربلا روایت شده است. برخی بر این باورند که با بررسی‌های تاریخی و شواهد مستند معلوم می‌شود دانشوران کربلا به نجف کوچ کرده و حوزه بغداد را تأسیس کرده‌اند.<ref name=":2" />
[[صحیفه سجادیه]]، مجموعه دعاهای [[امام سجاد(ع)]]، از محدثان کربلا روایت شده است. برخی بر این باورند که با بررسی‌های تاریخی و شواهد مستند معلوم می‌شود دانشوران کربلا به نجف کوچ کرده و حوزه بغداد را تأسیس کرده‌اند.


==پس از بازسازی==
==پس از بازسازی==
پس از دوران بازسازی حوزه علمیه کربلا، عالمان بسیاری در این سامان به تقویت علمی این حوزه پرداخته‌اند.
پس از دوران بازسازی حوزه علمیه کربلا، عالمان بسیاری در این سامان به تقویت علمی این حوزه پرداخته‌اند؛ برخی از آن‌ها عبارتند از:


[[ابویعلی جعفری]] (۴۶۳ق)، از شاگردان [[شیخ مفید]] و داماد و جانشین او و همدرس [[شیخ طوسی]] است. او را در فصاحت، بلاغت، بیان و نظم و نثر سرآمد عصر خود به شمار آورده‌ و در فقه و حدیث متبحر دانسته‌اند. او در کربلا ادبیات، فقه و حدیث تدریس می‌کرد. شمس‌‌الدین فخار موسوی حائری، شاگرد و راوی ابویعلی جعفری است. وی که از نسل [[زید بن علی]]، فرزند [[امام سجاد(ع)]] بود، در کربلا نقابت علویان را هم عهده‌دار بوده و به همین دلیل او را نقیب حائری لقب داده‌اند.<ref>.رجال نجاشی، ص 288 ،نقد الرجال تقرشی، ص 300؛ جامع الرواة، ج 2 ،ص 91؛ مفاخر اسلام، ج 3 ،ص 93.</ref>
*[[ابویعلی جعفری]] (۴۶۳ق)، شاگرد [[شیخ مفید|شیخ مفید]] و هم‌درس [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] است. او را فقه، حدیث، فصاحت، بلاغت و شعر ماهر دانسته‌اند. او در کربلا ادبیات، فقه و حدیث تدریس می‌کرد. شمس‌الدین فخار موسوی حائری، شاگرد و راوی ابویعلی جعفری است. وی از نسل [[زید بن علی|زید بن علی(ع)]]، بوده و در کربلا نقابت علویان را عهده‌دار بود؛ از این رو، او را «نقیب حائری» خوانده‌اند.<ref>. رجال نجاشی، ص 288، نقد الرجال تقرشی، ص 300؛ جامع الرواة، ج 2، ص 91؛ مفاخر اسلام، ج 3، ص 93.</ref>
 
*عمادالدین محمد طوسی حائری، مشهور به ابن حمزه طوسی، متکلم و عالم شیعی در سده هفتم قمری بوده و از درس [[حسن بن محمد بن حسن طوسی|ابو علی طوسی]] (درگذشته پس از ۵۱۱ق)، فرزند [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] بهره برد. وی در [[کربلا]] سکونت کرده و به تدریس، فتوا و رهبری دینی پرداخت. حوزه کربلا در دوره وی گسترش زیادی یافت؛ به گونه‌ای که حوزه‌های دیگر نواحی [[عراق]] را تحت الشعاع خود قرار داد. سید عبدالحمید، فرزند فخار حائری از شاگردان اوست. ابتکارهای علمی، مهارت‌های او در تدریس و تألیف و همانندی او در نام و شهرت با طوسی باعث شد تا عالمان به او لقب «ابوجعفر ثانی» بدهند. مشهورترین اثر وی، کتاب الوسیله است. مرقد وی، در خیابان باب طویریج، در محله عباسیه شرقی و در جوار [[آستان مقدس حضرت عباس(ع)|آستان حضرت عباس(ع)]] قرار دارد.<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 108، ص 76؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 65؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج 25، ص 76.</ref>
عمادالدین محمد طوسی حائری، مشهور به ابن حمزه طوسی، متکلم و عالم شیعی در سده هفتم قمری، پس از فراگیری تحصیلات ابتدایی در زادگاه خود، [[طوس]] و سپس [[مشهد (شهر)|مشهد]]، در حوزه [[حسن بن محمد بن حسن طوسی|ابو علی طوسی]] (درگذشته پس از ۵۱۱ق)، فرزند [[شیخ طوسی]] مراحل عالی علمی را به پایان رساند و در فقه، حدیث و رجال دانش آموخت. وی در [[کربلا]] سکونت کرده و به تدریس، فتوا و رهبری دینی پرداخت. سید عبدالحمید، فرزند فخار حائری از شاگردان اوست. حوزه کربلا در دوره وی گسترش زیادی یافت؛ به گونه‌ای که حوزه‌های دیگر نواحی [[عراق]] را تحت الشعاع خود قرار داد. ابتکارهای علمی، مهارت‌های او در تدریس و تألیف و همانندی او در نام و شهرت با شیخ طوسی باعث شد تا عالمان از او به لقب «ابوجعفر ثانی» بدهند. مشهورترین اثر وی، کتاب الوسیله است. مرقد وی، در خیابان باب طویریج، در محله عباسیه شرقی و در جوار [[آستان مقدس حضرت عباس(ع)|آستان حضرت عباس(ع)]] قرار دارد.<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 108 ،ص 76؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1 ،ص 65؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج 25 ،ص 76.</ref>
*جمال‌الدین ابوعبدالله حائری، محدث، فقیه و شاگرد برجسته ابی علی طوسی، فرزند شیخ طوسی بوده، که در کربلا تدریس فقه، حدیث و کلام داشته است. سید موسی بن طاووس (پدر [[سید بن طاووس]]) و [[ابن ادریس حلی]]، از شاگردان اویند.<ref>میرزا عبدالله افندی الصفهانی، ریاض العلماء، ج ص 93 و نیز 193؛ الذریعه، ج 21، ص 222.</ref>
 
*ابومحمد الیاس حائری، پس از فراگیری علوم در [[حائر]] و [[بغداد]]، به حوزه درسی طوسی پیوست. او از ابوعلی طوسی اجازه روایت دریافت کرده، به کربلا آمده و به تدریس، فتوا و تبلیغ مشغول شد. کتاب المسائل الحائریة از اوست.<ref>فهرست منتجب الدین، ص 34، شیخ حر عاملی امل الآمل، ج 2، ص 40؛ الذریعه، ج 20، ص 343.</ref>
جمال‌‌الدین ابوعبدالله حائری، محدث، فقیه و شاگرد برجسته ابی علی طوسی، فرزند شیخ طوسی است، که در کربلا کرسی تدریس فقه، حدیث و کلام داشت. سید موسی، پدر [[سید بن طاووس]] و [[ابن‌‌ ادریس حلی]]، از شاگردان اویند. کتاب سلیم بن قیس هلالی را، او برای حاضران می‌خوانده است.<ref>میرزا عبدالله افندی الصفهانی، ریاض العلماء، ج 2 ، ص 93 و نیز 193؛ الذریعه، ج 21 ،ص 222.</ref>
*هاشم حائری، از متکلمان شیعه در سده ششم قمری است، که علوم حوزوی از جمله کلام و حدیث را از عالمانی چون ابی‌منصور دیلمی و وحیدالدین ابوالحسن علی هروی آموخته است. تاریخ‌نگاران، از او به عنوان «محدث کثیرالروایه» و «فاضل متکلم» یاد کرده‌اند. وی در کربلا به تدریس و فتوا مشغول شد. اثر معروف او «مصباح االنوار فی فضائل امام الأبرار» بوده و مورد استناد [[محمدباقر مجلسی]] در بحار الانوار بوده است.<ref>الذریعه، ج 21، ص 103؛ امل الآمل، ج 2، ص 341؛ بحار الانوار، ج 1، ص 2</ref>
 
*ضیاءالدین ابوالفتح محمد حسینی حائری، معروف به ابن جعفریه حائری، فقیه و محدث، که رجال‌نگاران او را در زمره هفت نفر عالمی دانسته‌اند که صحیفه سجادیه را روایت کرده است. او نیز در کربلا حدیث می‌گفت و فتوا صادر می‌کرد.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 312؛ مجله حوزه، ش 78، ص 160.</ref>
ابومحمد الیاس حائری، پس از فراگیری علوم در [[حائر]] و [[بغداد]]، به حوزه درسی شیخ طوسی پیوست. او از ابوعلی طوسی اجازه روایت دریافت کرد و به کربلا آمد و به تدریس علوم نقلی، چون فقه و حدیث، فتوا و امور ترویجی مشغول شد. کتاب المسائل الحایریه از اوست.<ref>فهرست منتجب الدین، ص 34 ،شیخ حر عاملی امل الآمل، ج 2 ،ص 40؛ الذریعه، ج 20 ،ص 343.</ref>  
*ابوالفتوح نصر حائری، معروف به ابن خازن، حافظ قرآن بود و در زبان و ادبیات عرب مهارت داشت. در [[بغداد]] علوم حوزوی را گذرانده؛ سپس به کربلا آمده و به تدریس پرداخت. سید شمس‌الدین فخار حائری، از وی روایت کرده است.<ref>جمال‌الدین علی تفطی، انباه الرواة، ج 3، ص 346؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 6، ص 155.</ref>
 
هاشم حائری، از متکلمان شیعه در سده ششم قمری است، که علوم حوزوی از جمله کلام و حدیث را از عالمانی چون ابی‌منصور دیلمی، وحیدالدین ابوالحسن علی هروی و فرا گرفته و از این استادان روایت کرد. تاریخ‌نگاران از او به عنوان «محدث کثیرالروایه» و «فاضل متکلم» یاد کرده‌اند. وی در کربلا به تدریس و فتوا مشغول گردید. اثر معروف او «مصباح االنوار فی فضایل امام االبرار»، مورد استناد [[محمدباقر مجلسی]] در بحار الانوار بوده است.<ref>الذریعه، ج 21 ،ص 103؛ امل الآمل، ج 2 ،ص 341؛ بحار الانوار، ج 1 ،ص 2</ref>  
 
ضیاءالدین ابوالفتح محمد حسینی حائری، معروف به ابن جعفریه حائری، فقیه و محدث، که رجال‌نگاران او را در زمره هفت نفر عالمی دانسته‌اند که صحیفه سجادیه را روایت کرده است. او نیز در کربلا حدیث می‌گفت و فتوا صادر می‌کرد.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1 ،ص 312؛ مجله حوزه، ش 78 ،ص 160.</ref>  
 
شیخ ابوالفتوح نصر حائری، معروف به ابن خازن، حافظ قرآن بود و در زبان و ادبیات عرب مهارت داشت. در [[بغداد]] علوم و معارف دینی را فرا گرفته و به استماع حدیث پرداخت؛، سپس به کربلا آمد و به تربیت طلاب علوم دینی پرداخت. سید شمس‌‌الدین فخار حائری از وی روایت کرده است.<ref>جمال‌الدین علی تفطی، انباه الرواة، ج 3 ،ص 346؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 6، ص 155.</ref>


==سده هفتم قمری==
==سده هفتم قمری==
در قرن هفتم هجری حوزه کربلا همچنان فعال، شکوفا و باشکوه بود و بزرگانی که در علوم و معارف اسلامی تبحر داشتند، در جوار آستان حسینی رهبری و هدایت این خیزش فکری و فرهنگی را عهدهدار شدند. یکی از نامدارانی که در این عرصه خوش درخشید و ّ پرتوافشانی کرد، سید معد، فرزند فخار بن احمد حائری، از نوادگان سید ابراهیم مجاب میباشد. خاندانش به علم، فضل، رهبری و زعامت کربلای معلی مشهورند و عالمان بزرگ و پرآوازهای از این طایفه برخاستهاند. فرزندان و نوادگان او هم به »آل معد« شهرت دارند. این ستارگان فروزان، نهضت علمی پایداری را در کربلا بنیان نهادند و بیش از یک قرن در این عرصه فعالیت کردند. سید معد حائری در زادگاهش، کربلا به کسب دانش روی آورد و فقه، اصول و حدیث را در حوزه درس ابویعلی محمد حسینی حائری فرا گرفت و به درجه واالیی از کماالت علمی دست یافت؛ آنگاه در کربلا به تدریس، فتوا و زعامت و تربیت شاگردان پرداخت. سید معد حائری، در واپسین سالهای حیات دنیوی به بغداد هجرت کرد و در نظامیه این شهر کرسی تدریس شیعیان را به دست باکفایت خود گرفت تا هرگونه تهاجم فکری و فرهنگی و حرکتهای تخریبی علیه شیعه را خنثی کند. این دانشمند در سال 605 هجری به سرای باقی شتافت و پیکرش در حائر حسینی دفن گردید.<ref>شیخ آقا بزرگ تهرانی، االنوار الساطعه، ص 30؛ مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم بر کتاب الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابیطالب از سید فخار حائری، ص 8 و 9.</ref>
در سده هفتم قمری، حوزه علمیه کربلا فعال و شکوفا بود. عالمانی که در این دوره در کربلا به تدریس مشغول بودند عبارتند از:


اما شخصیتی که در گسترش دانش و نشر معارف شیعه، تحولی عظیم را به وجود آورد و این کانون را به صورت یکی از برترین پایگاههای علمی و آموزشی شیعه درآورد، فرزند برومند سید معد، سید شمس‌‌الدین ابیعلی فخار )متوفای 630 ه( میباشد. او با برخورداری از مقام معنوی، دانش گسترده و تجارب فراوان موفق گردید در قرن هفتم هجری در کربلا خیزش ‌‌فکری بزرگ و پرباری را پدید آورد. رجال‌‌شناسان، شرححالنگاران، محدثان و مورخان او را مردی عالم، محدث، ادیب، فقیه و تبارشناس معرفی کرده و گفتهاند که در بیان بزرگان اجازه روایی، کممانند بود. کمتر اجازه و سندی وجود دارد که در سلسله اساتید علمای نیکوسرشت به وی نرسد. او مایه افتخار و سربلندی فقیهان و مجتهدان به شمار میرود.<ref>امل الآمل، ج 2 ،ص 214؛ ریاض العلماء، ج 4 ،ص 323 – 319 ،شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه، ص 346.</ref><br />(جبانه در لغت به معناي زمين مسطح و صاف و بيدرخت و گياه ميباشد كه معادل لفظ صحراست و سپس به معناي گورستان استعمال شده؛ زيرا زمين گورستانها معمولا این مشخصات را دارد. در شهر کوفه مکان‌هایی با عنوان جبانه معرفی شده که علاوه بر استفاده به عنوان گورستان، براي اجتماعات نظامي و سياسي - اجتماعي نيز از آنها استفاده ميشد. بعضي از نویسندگان معاصر مساحت جبانه را دست‌‌كم يك هكتار تعيين كرده‌‌اند كه اين مقدار، جمعيت فراواني را در خود ميداد. لسان العرب، ج 2 ،ص 172؛ هاشم جعیط، کوفه، پیدایش شهر اسالمی، ص 284 و 350.)
*سید معد (م.۶۰۵ق)، فرزند فخار بن احمد حائری، از نوادگان [[سید ابراهیم مجاب]]، که فرزندان و نوادگان او به آل معد شهرت یافته و  نقش زیادی در استمرار نهضت علمی کربلا داشتتند. این خاندان، بیش از یک سده در این عرصه فعالیت کردند. سید معد حائری، در کربلا از درس ابویعلی محمد حسینی حائری بهره برده و خود به تدریس و صدور فتوا در کربلا پرداخت. وی در سال‌های پایانی زندگی به [[بغداد]] هجرت کرده و به تدریس پرداخت.<ref>شیخ آقا بزرگ تهرانی، االنوار الساطعه، ص 30؛ مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم بر کتاب الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابیطالب از سید فخار حائری، ص 8 و 9.</ref>
*سید شمس‌الدین ابیعلی فخار (م.۶۳۰ق)، فرزند سید معد، خیزش فکری بزرگی در حوزه علمیه کربلا پدید آورد. او را مردی عالم، محدث، ادیب، فقیه تبارشناس و دارای مقام معنوی معرفی کرده‌اند.<ref>امل الآمل، ج 2، ص 214؛ ریاض العلماء، ج 4، ص 323 – 319، شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه، ص 346.</ref> علامه حلی و ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی{{یادداشت|ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی، پسرعموی محقق حلی و نوه دختری ابن ادریس حلی و از مشایخ اجازه علامه حلی است که از سید فخار روایت کرده است.}} از او به بزرگی یاد کرده‌اند.<ref>محمدحسن امانی، علامه حلی رایت ولایت، ص 35 – 36؛ سید محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج 2، ص 278.</ref><ref>انوار الساطعه، ص 204؛ الذریعه، ج 1، ص 264 و ج 2، ص 125.</ref>سدیدالدین یوسف، پدر [[علامه حلی]] و [[محقق حلی]]<ref>مفاخر اسلام، ج 4، ص 44؛ محمدرحیم بیک‌محمدی، محقق حلی، مرزبان فقاهت، ص 26 – 2۷.</ref> از شاگردان او هستند. اثر معروف او «کتاب الحجة علی الذاهب إلی تکفیر أبی‌طالب» {{یادداشت|وی در این کتاب کوشید ایمان ابوطالب را به اثبات برساند؛ ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه، مطالب این کتاب را تأیید کرده است. این کتاب، مکرر در عراق و ایران با مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم و تحقیق سید محمد بحرالعلوم به چاپ رسیده است.}}<ref>حوزه علمیه کربلا، فصلنامه فرهنگ زیارت، ش ۱۱ و ۱۲، ص۲۱۴.</ref>
*سید رضی‌الدین علی، معروف به ابن طاووس در کربلا، از حوزه درس فخار حائری و در [[حله]]، بغداد و [[نجف]] به دانش‌ورزی پرداخت و در سال ۶۴۶ق. به کربلا رفته و پس از درگذشت استادش، کرسی تدریس را به خود اختصاص داد. وی در نیمه سده هفتم قمری به بغداد بازگشت.<ref>شیخ جواد کربلایی، انوار الساطعه، ص 117؛ الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب، مقدمه، ص 13؛ مفاخر اسالم، ج ص 66.</ref>


در مقام علمی او همین بس که شیخ سدیدالدین یوسف که از ارباب اجازات، طرق روایات و ارکان فقاهت به ش��مار میرود و مربی و پدر عالمه حلی میباش��د، نزد چنین دانش��مندی تحصیل کرده و تربیت ش��ده است. او میراث مدرس��ه کربال را به حله انتقال داد و حوزه این دیار را بنیان نهاد. عالمه حلی که از پدر خود روایت میکند، هنگام صدور اجازه روایی برای شاگردان، از سید فخار حائری به بزرگی یاد میکند.<ref>محمدحسن امانی، علامه حلی رایت ولایت، ص 35 – 36؛ سید محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج 2 ،ص 278.</ref>ش��یخ نجم‌‌الدین ابوالقاسم جعفر، معروف به »محقق حلی« صاحب »شرایع االسالم« دایی و اس��تاد عالمه حلی و از فقیهان مبتکر و خالق و صاحب س��بک نیز از محضر س��ید فخار بهره برده است.<ref>مفاخر اسلام، ج 4 ،ص 44؛ محمدرحیم ‌‌بیک‌محمدی، محقق حلی، مرزبان فقاهت، ص 26 – 2۷.</ref>
==سده هشتم و نهم قمری==
در آغاز سده هشتم قمری، پیشرفت علمی حوزه کربلا ادامه داشته است؛ ابن‌ بطوطه (م.۷۷۹ق)، جهانگرد [[مراکش|مراکشی]]، از پایه‌گزاری مدرسه‌ای بزرگ در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] گزارش کرده است.<ref>تراث کربلا، ص 227 و 228.</ref> برخی از عالمان فعال در این حوزه، در سده‌های هشتم و نهم قمری عبارتند از:


س��ید رضی‌‌الدین علی، معروف به »ابن طاووس« از حوزه درس فخار حائری بهره برد و به مقام اجتهاد رس��ید. او در حله، بغداد و نجف نیز دانشاندوزی را پیگرفت، اما به س��ال 646 هجری عازم کربال گردید و در آنجا ماندگار ش��د و کرس��ی تدریس در این دیار را بعد از ارتحال اس��تادش، به خود اختص��اص داد؛ اما در نیمه قرن هفتم به بغداد بازگش��ت و هنگام س��قوط این ش��هر در 18 محرم 656 هجری توس��ط مغوالن در این شهر بود. برادر او سید بن طاووس و پدرش سید موسی نیز جزو پرورش یافتگان سید فخار حائریاند.<ref>شیخ جواد کربلایی، انوار الساطعه، ص 117؛ الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب، مقدمه، ص 13؛ مفاخر اسالم، ج 4 ،ص 66.</ref>
*ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به [[ابن فهد حلی]] (م.۸۴۱ق)، از قبیله [[بنی‌اسد بن عبدالعزی|بنی‌اسد]]، برای تحصیل علم از [[حله]] به [[بحرین]] رفت و از آنجا به [[کربلا]] هجرت کرده و پس از تکمیل تحصیلات، به تدریس و صدور فتوا پرداخت؛ سپس به حله هجرت کرد و در سال‌های پایانی زندگی به کربلا بازگشت و مرجعی پرنفوذ شد. او در مناظره با مخالفان شیعه و دفاع از معارف [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] مهارت داشت. در سال ۸۴۰ق. که او ۸۴ ساله بود، سلطان محمد جالیر، حکمران بغداد، وی را برای مباحثه با عالمان [[اهل سنت]] از کربلا به بغداد فرا خواند. در این مناظره، ابن‌فهد بر عالمان اهل سنت پیروز شد؛ از این روی، اسپند میرزا والی بغداد، مذهب شیعه را برگزیده و سکه به نام [[امامان(ع)|دوازده امام(ع)]] زد و مذهب [[شیعه]] را در حوزه امارت خود رسمی کرد. وی در کربلا درگذشته و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] در خانه‌ای که می‌زیست، دفن شد. در جنب مزار او، مسجد و مدرسه علمیه‌ای با نام او پایه‌گذاری شد.<ref>تراث کربلا، ص 241؛ روضات الجنات، ج 1، ص71؛ میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج 8، ص 145؛ گلشن ابرار، ج 1، ص161 و 162؛ سیمای حله، ص 140 – ۱۴۲.</ref>
*ابراهیم کفعمی (م.۹۰۵ق)، متولد جبل عامل [[لبنان]]، عالم و شاعر شیعی، دارای آثاری در علوم گوناگون اسلامی بوده که در آن میان، کتاب مصباح او درباره دعاها و زیارت‌ها شهرت یافته است. کفعمی، بر پایه سروده‌هایش{{یادداشت|ترجمه بخشی از سروده‌های او چنین است: «من از شما (بازماندگانم) خواستارم به خاطر خدا، مرا پس از رحلت، در کربلا به خاک بسپارید؛ بدین وسیله من با شهید کربلا همسایه می‌گردم که از سلاله حضرت محمد(ص) است و بهترین پناه دهنده است؛ به خاطر لطف و عنایت آن بزرگوار، بدون تردید در شب اول قبر، هراسی ندارم. با توسل به سید شهیدان در قیامت از عذاب الهی مصون هستم. رسم اعراب این است که از مهمان خود حمایت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند به وی آسیبی برسد؛ چه طور امکان دارد آن فرزند حضرت محمد(ص) مرا فراموش کند که غریب و تنها در جوارش آرمیده‌ام؟!}}<ref>اعیان الشیعه، ج 2، ص 187.</ref> علاقه زیادی به حرم امام حسین(ع) داشت؛‌از این رو، به کربلا هجرت کرده و در آنجا اقامت گزید.<ref>گلشن ابرار، ج 3، ص 77 – 69.</ref> کفعمی بخشی از آثار و اشعار خود را در کربلا نگاشته است. او با  همه اشتیاقی که به کربلا داشت، موفق نشد تا آخر عمر در آنجا بماند؛ زیرا در واپسین لحظات زندگی، سفری به زادگاه خود نموده، در آنجا درگذشت.<ref>ریحانة الادب، ج 5، ص 68.</ref>
*سید حسین حائری (م.۹۱۰ق)، نسب‌شناس و ادیب بوده و برای بسیاری از خاندان‌های علوی کربلا شجره‌نامه‌هایی معتبر و مستند به خط خود نگاشته است. تحفة الابرار از تألیفات اوست.<ref>تراث کربلا، ص 246؛ محمدحسن کلیددار، مدینة الحسین، ج 1، ص۶۸.</ref>


ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی، پسرعموی محقق حلی و نوه دختری ابن ادریس حلی و از مش��ایخ اج��ازه عالمه حلی از س��ید فخار روای��ت ک��رده و در اجازهنامههای خویش به ش��اگردانش از این دانشمند به بزرگی و کرامت یاد کرده است.<ref>انوار الساطعه، ص 204؛ الذریعه، ج 1 ،ص 264 و ج 2 ،ص 125.</ref> از آنجا که عدهای درباره ایم��ان حضرت ابوطالب تردید ک��رده و در این باره اتهامهای ناروایی را مطرح نموده بودند، س��ید فخار موسوی کتاب »الحجة علی الذاهب إلی تکفیر أبیطالب« را نگاشت و کوشید در این اثر با دالیل اس��توار و مدارک معتبر، ایمان ابوطالب را به اثبات برساند که ابن ابی‌‌الحدید در شرح نهج البالغه مطالبش را مورد تأیید قرار داد.{{یادداشت|این کتاب مکرر در عراق و ایران با مقدمه
==سده دوازدهم و سیزدهم قمری==
سید محمدصادق بحرالعلوم و تحقیق سید محمد
برخی از عالمانی که در رونق حوزه علمیه کربلا در سده دوازدهم و سیزدهم نقش داشتند، عبارتند از:
بحرالعلوم به چاپ رسیده است.}} « الروضة فی الفضایل و المعجزات« نیز جزو تألیفات اوست. دیوان شعری هم دارد.


== از حله و جبل عامل تا کربلا ==
*سردار حسنخان قزوینی، در سال ۱۱۸۰ق، در زاویه شمال شرقی صحن [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] مدرسه‌ای با معماری ایرانی ساخت و موقوفاتی به آن اختصاص داد. این مدرسه، به [[مدرسه حسن‌خان (کربلا)|مدرسه حسن‌خان]] شهرت یافت. مدرسه حسن‌خان ۷۰ اتاق داشت و در ۱۳۶۸ق. تخریب گردید و موقوفاتش در هنگام احداث خیابان از بین رفت. در این مدرسه، [[شریف العلماء مازندرانی]] و [[سید جمال‌الدین اسدآبادی]] درس خوانده‌اند.<ref>تراث کربلا، ص 202.</ref>
در مطلع قرن هش��تم هجری، ابنبطوطه، جهانگرد معروف مراکش��ی به کربال آمد و از این ش��هر دیدار کرد و حائر حس��ینی را با احترام زیارت نمود و از احداث مدرس��های بزرگ در جوار این بارگاه ملکوتی گزارش نمود.<ref>تراث کربلا، ص 227 و 228.</ref>
*شاگردان [[وحید بهبهانی]] (۱۱۱۸-۱۲۰۵ق) برای رونق حوزه کربلا، تثبیت اصولگرایی و توسعه مکتب اجتهاد در این دیار تلاش می‌کردند. برای نمونه  [[سید علی طباطبایی]]، صاحب ریاض المسائل، که خواهرزاده وحید و داماد او نیز بود و متولد کربلا بوده و در همان شهر تحصیل کرده و از استادان برجسته حوزه کربلا شد. سرگذشت‌نگاران و برخی شاگردان، او را عالم کامل، فقیه عادل، عابد و برخوردار از خلق و خوی نیکو معرفی کرده‌اند. او در سال ۱۲۳۱ق. درگذشت و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] دفن شد.<ref>. علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی، ص 214 و 215.</ref>
*[[سید محمد طباطبایی مجاهد]]، فرزند سید علی طباطبایی، از دیگر عالمانی است که دروس دینی را نزد پدر و دیگر شاگردان وحید بهبهانی تکمیل کرد. او پس از یورش [[وهابیت|وهابیان]] به کربلا، آن سرزمین را ترک کرده و به [[اصفهان]] رفت و مدت ۱۳ سال در این شهر به تدریس و تألیف مشغول بود. وی در سال ۱۲۳۲ق. که پدرش درگذشت، به کربلا بازگشت؛ ولی پس از چندی به [[کاظمین]] رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. مهم‌ترین اثر وی در اصول فقه، المفاتیح فی الاصول است.<ref>سید حمید میرخندان، سید محمد مجاهد، پیشاهنگ جهان، ص 39 ـ54.</ref>
*[[محمدشریف مازندرانی]]، معروف به شریف العلماء مازندرانی از عالمان سده سیزدهم قمری و از پایه‌گذاران دانش اصول به شمار می‌رود. او در زمره شاگردان برجسته صاحب ریاض و فرزندش سید محمد مجاهد بود. وی برای تکمیل علوم خود، به نواحی دیگر [[عراق]] و [[ایران|ایران]] مسافرت کرده و دوباره به کربلا و حوزه درس صاحب ریاض بازگشت و خود نیز به تدریس مشغول شد. گفته شده، هزار نفر در درس او شرکت می‌کردند که یکی از آنان [[مرتضی انصاری]] بود. وی در ۱۲۴۵ق. در ۴۰ سالگی بر اثر طاعون درگذشت و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] دفن گردید.<ref>ریحانة الادب، ج 3، ص 219؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 231؛ گلبرار رئیسی، فرزانگان مازندران، ص 341 و 342.</ref>


ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به »ابنفهد حلی« از قبیله بنیاس��د اس��ت. ابن‌‌فهد که فقیهی ژرفنگر و پارسا بود و در دانشهای متداول عصر خویش جامعیت داشت، برای تحصیل عل��م از حله به بحرین رفت و از علمای آن دیار بهره برد؛ سپس به کربال رفت و به تحصیالت خود در حوزه این شهر ادامه داد. مدتی را در جوار آستان حسینی اقامت گزید و در آنجا به تدریس روی آورد و بر مس��ند فتوا و زعامت تکیه زد؛ س��پس به حله رفت و در این شهر هم حلقه درس تشکیل داد و شاگردان بسیاری تربیت کرد. ابنفهد در واپس��ین س��الهای زندگی ب��ار دیگر به کربال هجرت کرد و در آن س��رزمین مق��دس به عنوان مرجعی پرنفوذ به بررسی استفتائات پرداخت که از موقعیت علمی و نفوذ اجتماع��ی او حکایت دارد. وی ضمن فعالیتهای علمی و ترویجی، از زیارت آستان حسینی و فیوضات آن مرقد مبارک بهرهها برد. معرفتش نسبت به ساحت مقدس امامت و والی��ت، فوق‌‌العاده ب��ود و در اینباره خضوعی غیرقابل توصیف داشته است. ابنفهد برای گذران زندگی و وابس��ته نبودن خود و خان��وادهاش، در باغی معروف به »ب��اغ نقیب علویان« با تولید محصوالت زراعی و درختی، روزگار میگذراند. او به دلیل تس��لط بر معقول و منقول، در مناظ��ره با مخالف��ان و دفاع از مع��ارف اهل بیت تبحر شگفتی داشت. در س��ال 840 هجری که او 84 ساله بود، حکمران بغداد که از امیران سلطان محمد جالیر بود، وی را برای مباحثه با علمای اهل س��نت از کربال به بغداد فرا خواند. در این مناظره س��خت و جدی، ابنفهد با استدالل و منطق و جدال احس��ن بر مخالف��ان غلبه یافت و حقانیت مذهب تشیع را به اثبات رساند. بدین ترتیب »اسپند میرزا« والی بغداد، مذهب ش��یعه را برگزید و س��که به نام دوازده امام زد و مذهب شیعه را در حوزه امارت خود رس��می ساخت. س��رانجام این فقیه محدث در کربال رحلت نمود و پیکرش در جوار بارگاه امام حسین7 در خانهای که در آن میزیست، دفن گردید. در جنب آرامگاه و صحن و سرایش مدرسه علمیهای با نام او تأسیس و نیز مسجدی بنیان نهاده شد.<ref>تراث کربلا، ص 241 ؛ روضات الجنات، ج 1، ص
==دوره قاجاریه، رواج مدرسه‌سازی==
در دوره [[قاجاریه]]، همزمان با تکاپوی علمی و آموزشی در حوزه کربلا، مدرسه‌های متعددی در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] ساخته شد که برخی از آن‌ها عبارتند از:


71؛ میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة
{{ستون-شروع|۲}}
*[[مدرسه صدر (کربلا)|مدرسه صدر اعظم نوری]]؛ که توسط عبدالحسین تهرانی، از ثلث اموال میرزا تقی‌خان امیرکبیر بنا گردید و در سمت غربی صحن حرم قرار دارد. [[سید ابوالقاسم خویی]] (م.۱۳۶۴ق) از استادان این مدرسه بود.
*[[مدرسه زینبیه]]؛ نزدیک باب زینبیه، در سمت غربی صحن که بعدها جزو خیابان اطراف حرم گردید.
*[[مدرسه هندیه]]؛ از مشهورترین مرکزهای علمی و دینی به شمار می‌رفت که در کوچه زعفرانی، در حوالی حرم قرار داشت. در این مکان، فقه، اصول، حدیث و تفسیر تدریس می‌شد.
*[[مدرسه بادکوبه‌ای]]؛ ساخته شده در ۱۲۷۰ق، از مدرسه‌های معروف کربلا بوده که نشریات و آثاری هم انتشار داده است.
*[[مدرسه بقعه]]؛ در نیمه سده سیزدهم قمری بنا شده، که جنب [[مرقد سید محمد طباطبایی]] قرار داشته است. مجله صوت المبلغین را این مدرسه منتشر می‌کرد.
*[[مدرسه سلیمیه]]؛ که به دست سلیم‌خان شیرازی در ۱۲۵۰ق. ساخته شد و در کوچه مسجد میرزا علینقی طباطبایی قرار داشت. بانی آن، شهریه‌ای برای طلبه‌ها در نظر گرفته بود که توسط سید حسین قزوینی به آنان داده می‌شد. یوسف خراسانی و سید محمدعلی بحرانی از مدرسان آن بوده‌اند. این مدرسه مجله الاخلاق و الادب را منتشر می‌کرد.
*مدرسه مجاهد؛ که در ۱۲۷۰ قمری تأسیس شده و شخصیت‌های برجسته معاصر در آن درس خوانده‌اند. این مکان، در حوالی مرقد سید محمد مجاهد طباطبایی قرار دارد.
*مدرسه میرزا کریم شیرازی؛ که در ۱۲۸۷ق. ساخته شد و حدود ۳۰ سال پس از آن، توسط میرزا محمدعلی شیرازی بازسازی شد. این مکان آموزشی، در محله عباسیه شرقی قرار دارد.
*مدرسه مهدیه؛ که توسط مهدی، نواده [[جعفر کاشف الغطاء]]، در سال ۱۲۸۴ق. ساخته شده و در کوچه جنب دفترخانه آل رشتی قرار داشته است.


الادب، ج 8، ص 145 ؛ گلشن ابرار، ج 1، ص
در سده چهاردهم قمری، ضمن آن که مدرسه‌های متعددی مانند مدرسه ابن فهد حلی نوسازی شد، چندین مدرسه دیگر تأسیس شد؛ که برخی از آن‌ها به این شرحند:


161 و 162؛ سیمای حله، ص 140 – ۱۴۲.</ref> عالمه ش��یخ ابراهیم کفعمی، از مشاهیر شیعه در قرون نهم و دهم هجری است که در 840 هجری در یکی از روس��تاهای منطقه جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود. او کماالت علمی را در آن دیار نزد استادانی برجسته سپری کرد و به موازات تالشهای فکری، از کوششهای معنوی، خودس��ازی و تهذیب نفس غافل نبود و بر اث��ر عبادتهای خالصانه، ذکر و زهد، به درجاتی از عرفان رسید و در این عرصه آثاری مفید تألیف کرد. او از ذوق ادبی بهره داشت و سرودههایش از لحاظ آرایشهای ادبی و محتوا ارزنده است. تألیفات گوناگونی در ادبیات، تاری��خ، کالم، حدیث، اخالق و فقه دارد، اما او با کتاب »مصباح« که درباره ادعیه و زیارات نوش��ته شده، مشهور است. کفعمی که اشتیاق وافری به عتبات عراق داشت، به کربال هجرت کرد و در جوار آس��تان سیدالش��هدا اقامت گزید.<ref>گلشن ابرار، ج 3، ص 77 – 69.</ref> در سرودهای نهایت عالقه خود را به امام حسین7 نشان داده است که ترجمه بخشهایی از آن چنین است:
*مدرسه شریف العلما، جنب [[مقبره شریف العلماء|مرقد شریف العلمای مازندرانی]] که در ۱۳۸۴ق. سید محسن طباطبایی حکیم آن را ساخت و وقف طلبه‌های علوم دینی کربلا و [[نجف]] کرد.
*مدرسه‌ای که [[سید حسین طباطبایی بروجردی]]، در سال ۱۳۸۱ق. در خیابان خیمه‌گاه ساخت که دارای دو طبقه و ۱۲۰ اتاق بود.
*مدرسه و کتابخانه‌ای که سید عمادالدین بحرانی، در محله باب الخان، در سال ۱۳۸۱ق. ساخت.
*مدرسه حسینیه، که بازرگانی اهل کربلا، در سال ۱۳۸۸ق. در فاصله ۳۰ متری شمال [[آستان مقدس حضرت عباس(ع)|حرم حضرت عباس(ع)]] بنا کرد.
*مدرسه خطیب، که توسط محمد خطیب، در سال ۱۳۵۷ق، ساخته شده و در محله [[خیمه‌گاه حسینی|خیمه‌گاه]] قرار دارد. این مدرسه از مدرسه‌های رسمی کربلا است.
*مدرسه امام صادق(ع)، که تلاش عالمان کربلا بنا گردیده و در مجله عباسیه غربی قرار دارد. این مدرسه از مدرسه‌های رسمی کربلا است.


من از ش��ما )بازماندگانم( خواستارم به خاطر خدا مرا پس از رحلت، در کربال به خاک بسپارید؛ بدین وسیله من با شهید کربال همسایه میگردم که از سالله مطهر رسول اهلل اس��ت و بهترین پناه دهنده است؛ به خاطر لطف و عنایت آن بزرگوار، بدون تردید در ش��ب اول قبر، هراسی ندارم. با توس��ل به سید شهیدان در قیامت از عذاب الهی مصون هس��تم. رسم اعراب این اس��ت که از مهمان خود حمایت میکنند و اجازه نمیدهند به وی آس��یبی برس��د؛ چهطور ام��کان دارد آن فرزند رسول اکرم9 مرا فراموش کند که غریب و تنها در جوارش آرمیدهام؟!<ref>اعیان الشیعه، ج 2، ص 187.</ref>
{{پایان}}


کفعمی بخشی از آثار و اشعار خود را در کربال نگاشته است. او با تمام اشتیاقی که به کربال داشت، موفق نشد که تا آخر عمر در آنجا بماند؛ زیرا در واپسین لحظات زندگی، سفری به زادگاه خود نمود، اما در آنجا درگذشت.<ref>ریحانة الادب، ج 5، ص 68.</ref>
به گزارش سلمان آل طعمه (ت.۱۳۵۴ق)، در سال‌های اخیر نیز مدارسی در کربلا احداث یا بازسازی گردیده است.<ref>تراث کربلا ص 203 ـ 208.</ref>


از دیگر دانشوران قرن نهم هجری که در کربال منشأ خدمات علمی و آموزشی گردید، سید حس��ین حائری )متوفای 910ه( است. این دانش��مند بزرگ، انسانی ادیب و پرهیزگار بود و در علم نسبشناس��ی تبحر خاصی به دست آورده بود و برای بسیاری از خاندانهای علوی کربال شجرهنامههایی معتبر و مستند به خط خویش نگاشت. »تحفة االبرار« از تألیفات اوست.<ref>تراث کربلا، ص 246 ؛ محمدحسن کلیددار،
==تربیت رهبرانِ خیزش‌های علمی و سیاسی==
حوزه علمیه کربلا در تربیت برخی از عالمانی که خیزش‌های علمی یا سیاسی ایجاد کرده‌اند نقش داشته است؛ برخی از این عالمان عبارتند از:


مدینة الحسین، ج 1، ص۶۸.</ref>
*فاضل اردکانی (۱۲۳۵-۱۳۰۵ق)، از استادانی مانند [[شریف العلماء مازندرانی|شریف العلمای مازندرانی]]، [[سید ابراهیم موسوی قزوینی]] و [[محمدتقی اردکانی]] داشته و خود در کربلا به تدریس پرداخته و به مقام زعامت، فتوا و مرجعیت دست یافت. فاضل اردکانی، در حوزه کربلا به رونق مکتب اصولی و تعمیق مبانی فقاهتی پرداخت، او را در پارسایی و عبادت ستوده‌اند.{{یادداشت|حبیب‌الله شریف کاشانی (م.۱۳۴۰ق)، درک محضر وی را در کربلا، توفیقی آسمانی دانسته است.}} او در ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۲ق. درگذشت و در مقبره استاد خود، صاحب ضوابط در صحن [[آستان مقدس امام حسین(ع)|آستان امام حسین(ع)]] دفن شد.<ref>ریحانة الادب، ج 1، ص 106؛ غلامرضا گلی زواره، ناصح صالح، ص 33 و 34؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 282.</ref>
*میرزا محمدتقی شیرازی، در کربلا، از استادانی مانند سید علینقی طباطبایی (م.۱۲۴۹ه) و [[محمدحسین فاضل اردکانی]] بهره برد؛ سپس به درس [[میرزای شیرازی]] در [[سامراء]] پیوسته و پس از درگذشت استادش در سال ۱۳۱۲ق. همراه با گروهی دیگر از عالمان در سامراء ماند تا حوزه علمیه این شهر را حفظ کند. به سبب برخی توطئه‌های دولت [[عثمانی]]، عالمان از این دیار پراکنده شدند؛ ولی وی، تا ۱۳۳۵ق، سال یورش [[انگلیس|انگلستان]] به [[عراق]]، در سامراء باقی ماند.<ref>شیخ حرزالدین، معارف الرجال، ج 2، ص 216؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 341 و 342.</ref> پس از درگذشت [[سید محمدکاظم یزدی]] در ۱۳۳۷ق، میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع تقلید [[شیعه|شیعیان]] شده و از سامراء به کربلا هجرت کرد. میرزا محمدتقی، در این شهر، رهبری مبارزه با [[استعمار]] بریتانیا را مهم‌ترین برنامه خود قرار داد. وی، مهدی خالصی را که دشمن سرسخت انگلستان بود، به منظور مشاوره در امور دینی و سیاسی به کربلا فراخواند. همچنین از مشاوره شخصیت‌هایی مانند [[سید ابوالقاسم کاشانی]]، [[سید محمدعلی شهرستانی]]، میرزا احمد خراسانی، فرزند [[آخوند خراسانی]] و فرزند خود محمدرضا در خیزش ضد استکباری استفاده کرد.<ref>محمد اصغری نژاد، میرزا محمدتقی شیرازی سروش استقلال، ص 68 ـ 7۲.</ref> در [[نیمه شعبان]] ۱۳۳۸ق، جنب صحن [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]]، نزدیک باب سدره، مجلس  جشنی در منزل [[سید ابوالقاسم کاشانی]] برگزار شد که بسیاری از بزرگان دینی، استادان حوزه‌ها، رئیسان عشایر و مبارزان سیاسی در آن حضور یافتند. آنان درباره خیزش مسلحانه علیه استعمار به شور نشستند، اما چون به نظر مشترکی نرسیدند، دیدگاه میرزای محمدتقی شیرازی را جویا شدند. پنج نفری که با ایشان مذاکره کردند، از مفهوم سخنان میرزا چنین نتیجه گرفتند که به طور مسالمت‌آمیز استقلال عراق را از انگلستان مطالبه کنند و در غیر این صورت، به قیام مسلحانه روی آورند. شرکت کنندگان پس از پایان مذاکره، نزد [[ضریح قبر امام حسین(ع)|ضریح امام حسین(ع)]] رفته و با در دست گرفتن قرآن، برای وفاداری به پیمان خویش، سوگند یاد کردند؛ بدینگونه کربلا کانون مبارزه علیه متجاوزان انگلیس گردید. میرزا محمدتقی شیرازی در فتوای خود، مطالبه حقوق و حفظ آرامش و امنیت را بر مردم عراق واجب دانسته و در صورت امتناع انگستان از درخواست‌های آنان، قوه دفاعی را جایز دانست.{{یادداشت|متن فتوا: مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان واجب است در ضمن درخواست‌های خود، رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورت امتناع انگلستان از درخواست‌های آنان، جایز است به قوه دفاعی روی آورند.}}<ref>عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، ص 379 ـ 392؛ گلشن ابرار، ج 1، ص 456؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ص 263.</ref>
*[[عبدالکریم حائری یزدی]]، در حوزه کربلا، بیشترین استفاده را از فاضل اردکانی برد، وی پس از دو سال به سامرا رفته و از استادانی مانند [[میرزا محمدتقی شیرازی]]، سید محمد فشارکی و [[فضل‌الله نوری]] بهره برد. عبدالکریم، یک سال نیز در [[نجف]] از [[آخوند خراسانی]] استفاده کرد؛ سپس به [[ایران|ایران]] بازگشت و چون با فضای آشفته سیاسی و جریان‌های منجر به [[مشروطیت]] روبه‌رو گردید، زمینه را برای فعالیت علمی آماده ندید و بار دیگر به کربلا بازگشت. در این زمان، حوزه کربلا شکوه و رونق خود را از دست داده و جنب‌وجوش مدارس آن رو به افول رفته بود. وی برای تقویت حوزه کربلا، این شهر را برای برنامه‌های آموزشی و ترویجی خود برگزید و از این زمان به حائری ملقب شد. با حضور وی در جوار [[حائر]] حسینی، حوزه کربلا دوباره رونق گرفت. میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع تقلید شیعیان، احتیاطات خود را به وی ارجاع می‌داد؛ از این رو، پاسخگویی به مسائل شرعی و دینی را نیز عهده‌دار گردید. در اواخر سال ۱۳۳۲ق. با شدت گرفتن سیاست‌های استعماری، آشوب‌هایی در کربلا به وجود آمد. [[دولت عثمانی]] نیز به این شهر حمله برد، که موجب اختلافات فرقه‌ای در این شهر گردید و آرامش و امنیت از کربلا رفت. در همین روزها، حائری به تقاضای اهالی [[اراک (شهر)|اراک]] به آن دیار رفت و به احیای حوزه علمیه این شهر پرداخت. او از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ق. به مدت هشت سال در این شهر بوده و در ۲۳ رجب سال ۱۳۴۰ق. به [[قم]] هجرت کرد و [[حوزه علمیه قم]] را پایه‌گذاری کرد.<ref>. محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 27 ـ 37؛ فرزند نیکو برش، بررسی عملکرد سیاسی آیت الله حائری یزدی، ص 50 ـ 54؛ سعید عباسزاده، شیخ عبدالکریم حائری نگهبان بیدار، ص 37 ـ 41.</ref>


== استمرار مسیر علم در کربال ==
==سده سیزدهم و چهاردم قمری==
در سال 1180 هجری سردار حسنخان قزوینی در زاویه ش��مال شرقی صحن امام حس��ین7 مدرسهای با معماری جذاب و جلوههای هنر ایرانی س��اخت و موقوفاتی به آن اختصاص داد. این مدرس��ه بزرگ هفتاد اتاق داشت، اما در 1368 هجری تخری��ب گردید و موقوفاتش در هنگام احداث خیابان از بین رفت. در این مدرسه، شریف‌‌العلماء مازندرانی و سید جمالالدین اسدآبادی درس خواندهاند.35 ش��اگردان وحید بهبهانی برای رونق حوزه کربال و تثبیت اصولگرای��ی و توس��عه مکت��ب اجته��اد در ای��ن دیار، تالشهای شایستهای از خود نشان دادند. سیدعلی طباطبایی، صاحب »ریاض المسائل«، خواهرزاده وحی��د و داماد او، نزد وحید بهبان��ی و دیگران به تحصیل علوم و مع��ارف اس�ل‌‌امی پرداخت. ش��رححالنگاران و برخی ش��اگردان فاضلش او را عالم کام��ل، فقیه عادل و عاب��د و برخوردار از خلق و خوی کریمه معرفی کردهاند. او که متولد کربالس��ت، در این حوزه نش��و و نما کرد و به ش��کوفایی رس��ید و خود در زمره برجستهترین استادان فقه و اصول در کربال حوزه درسی داشت. در سال 1231 هجری به سرای جاوید شتافت و پیکرش در جوار آستان حسینی دفن گردید.۳۶
سید حسین طباطبایی قمی (۱۲۸۲–۱۳۶۶ق)، معروف به حاج آقا حسین قمی، در واکنش به اقدامات ضد مذهبی [[رضاخان]] و پس از [[قیام گوهرشاد]]، مدتی در [[تهران]] توقیف و در ۱۳۵۴ق. به [[عراق]] تبعید شد. از این پس، مرکز مرجعیت وی به [[کربلا]] انتقال یافت. از آنجا که حوزه کربلا با درگذشت [[میرزا محمدتقی شیرازی]] و هجرت [[عبدالکریم حائری]] به [[ایران|ایران]]، رو به رکود نهاده بود، قمی پس از استقرار در کربلا جمعی از فاضلان [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]]، از جمله میلانی، [[سید ابوالقاسم خویی]]، سید صدرالدین جزایری، سید علی بهبهانی و میرزا مهدی شیرازی را برای تدریس، به این شهر فرا خواند. با اقدامات مؤثر قمی و همکاری این افراد، حوزه کربلا، رونق گرفت. محمدعلی سرابی، سید زین‌العابدین کاشانی حائری، هادی حائری شیرازی، محمدحسین صدقی مازندرانی و محمدرضا جرقویه‌ای اصفهانی از شاگردان او در کربلا بودند. وی پس از درگذشت [[سید ابوالحسن اصفهانی]] به اقامت ۱۱ ساله خود در کربلا پایان داده، به نجف رفته و مرجعیت عامه یافت.<ref>عباس حاجیان دشتی، عنصر فضیلت و تقوا، ص 15 و 16؛ محمدباقر پورامینی، آقاحسین قمی قامت قیام، ص 57 ـ 62؛ گلشن ابرار، ج 2، ص5۹۳.</ref>


س��ید محمد مجاهد، فرزند س��ید علی، از دیگر علمایی است که کماالت علمی خود را نزد پدر و دیگر شاگردان وحید بهبهانی تکمیل کرد. او پس از فاجعه کربال و یورش وحش��یانه وهابیان، آن س��رزمین مقدس را با همه تعلقاتی که به آن داش��ت، ترک کرد و ب��ه اصفهان رفت و مدت سیزده سال در این ش��هر به تدریس و تألیف مشغول بود. عمدهترین اثرش در اصول فقه »المفاتیح فی االصول« میباش��د. ایشان در سال 1232 هجری که پدرش رحلت کرد، به کربال بازگش��ت؛ اما پس از چندی به کاظمین رفت و تا آخر عمر در آنج��ا ماند. در هنگام تهاجم روسها به ایران، این فقیه عالیقدر لباس رزم پوش��ید و در خط مقدم نبرد با متجاوزان روس حضور یافت.
سید اسماعیل صدر (۱۲۵۸–۱۳۳۸ق)، در ۱۲۸۰ق. از شاگردان برجسته میرازی شیرازی در [[نجف]] و [[سامراء|سامرا]] بود. وی دو سال پس از درگذشت میرزای شیرازی، سامرا را ترک کرده و در کربلا ساکن شد. در پی این هجرت، بسیاری از عالمان و دانشوران، برخلاف تأکید سید اسماعیل صدر سامرا را به قصد اقامت در کربلا ترک کردند. گروه‌هایی از طلاب علوم دینی، از نقاط دیگر نیز، به کربلا آمدند و حوزه کربلا رونق گرفت.<ref>سید کاظم حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ص 20 و 21.</ref> مشهورترین شاگردان او در کربلا عبارتند از: سید حسین فشارکی اصفهانی حائری، عبدالحسین آل‌یاسین کاظمی، میرزا علی آقا شیرازی فرزند مجدد شیرازی، [[علی سیستانی]]، [[محمدحسین غروی نائینی]]، سید محمدرضا کاشانی، میرزا محمدعلی هروی خراسانی، محمدهادی بیرجندی، محمدرضا آل‌یاسین و [[سید عبدالحسین شرف‌الدین]].<ref>سید کاظم حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ص 25 و 26، گلشن ابرار، ج 3، ص 224؛ ریحانة الادب، ج 2، ص 244.</ref> صدر، در ۱۲ جمادی‌الاول ۱۳۳۸ق. درگذشت. پیکرش در کاظمین و در مقبره خانوادگی خاندان صدر دفن گردید.  


مال محمد ش��ریف مازندرانی، معروف به »شریف العلماء مازندرانی« از علمای بزرگ قرن س��یزدهم هجری و از مؤسس��ین دانش اصول به ش��مار میرود. او در زمره شاگردان برجسته سیدعلی صاحب ریاض و فرزندش سید محمد مجاهد بود. پس از بهره بردن از این بزرگان، ً برای تکمیل معلومات خود به نواحی دیگر عراق و ایران مسافرت کرد؛ ولی دوباره به حوزه درس صاحب ریاض بازگش��ت و خود نیز کرس��ی درس تش��کیل داد و ب��ا فضالیی چند به بحثهای اصولی پرداخت که در مدتی کوتاه، جلس��ه درسش در کربال رونق خاصی یافت. در حائر مقدس هزار نفر در محفل پرفیض او شرکت میکردند که بسیاری از آنان در ردیف دانش��وران، مجتهدان و نامداران معاصرند. یکی از این بزرگان ش��یخ اعظم مرتضی انصاری است. این دانشمند خالق و مبتکر و دارای سرعت و دقتنظر و برخوردار از فصاحت بیان در 1245 هجری در 40 س��الگی بر اثر طاعون درگذش��ت و پیکرش در جوار حائر حسینی دفن گردید.3۸
==سده چهاردهم قمری==
برخی از عالمان سده چهاردهم قمری کربلا عبارتند از:


== رواج مدرسهسازی در کربال ==
{{ستون-شروع|۲}}
در عصر قاجاریه، همزمان با تکاپوی علمی و آموزشی در حوزه کربال، مدرسههای متعددی در جوار بارگاه امام حسین7 ساخته شد که عبارتند از: 1« .مدرس��ه صدر اعظم نوری« که توس��ط ش��یخ عبدالحس��ین تهرانی از ثلث اموال میرزا تقیخان امیرکبیر بنا گردید و در سمت غربی صحن امام قرار دارد. آیتاهلل شیخ ابوالقاسم خویی )متوفای 1364 ه( از مدرسان آن بود.  
*[[میرزا مهدی شیرازی]] (۱۳۰۴–۱۳۸۰ه)، از بزرگان فقه و اصول و از تربیت یافتگان مکتب [[میرزا محمدتقی شیرازی]] است که حلقه درسی فقه و اصول وی در بخش‌های گوناگون در صحن [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] بوده و پس از آن، به تالار [[میرزای شیرازی]] در جنوب شرقی صحن انتقال یافت. این حوزه، از پررونق‌ترین حوزه‌های کربلا بود و تا هنگام درگذشت وی، برقرار بود.
*میرزا هادی خراسانی (۱۲۹۷–۱۳۶۸ق)، از فقیهان و متکلمان شیعه و شاگرد [[میرزا محمدتقی شیرازی]] است، که در ایوان میرزا موسی، واقع در شمال صحن حرم امام حسین(ع) حوزه درس تشکیل داده بود.
*سید عبدالحسن طباطبایی حائری (م.۱۳۶۳ق)، معروف به حجت، از نوادگان [[سید علی طباطبایی|صاحب ریاض]] است، که در زینبیه بالای دالان و در زمستان، درون تالار، جلسه درس فقه و اصول برقرار کرد و نیز هنگام تابستان، در ایوان شمالی و گاهی در ایوان جنوبی تالار یاد شده، در صبح و پس از نماز مغرب و عشاء درس او برقرار بوده است.
*سید محمدرضا قزوینی (م.۱۳۴۸ق) و برادرش سید ابراهیم قزوینی (م.۱۳۶۰ق)، در ضلع جنوبی صحن [[آستان مقدس حضرت عباس(ع)|حرم حضرت عباس(ع)]]، حوزه درس برقرار کرده بودند.
*محمدعلی سیبویه یزدی (م.۱۳۹۱ق)، در ضلع غربی صحن حضرت عباس(ع) درس خود را برقرار می‌کرد.
*سید محمدصالح قزوینی (م.۱۳۷۵ق) از نوادگان سید ابراهیم قزوینی، صاحب ضوابط است که در ضلع جنوب غربی صحن حضرت عباس(ع)، به تدریس مشغول بود.
*سید محمدعلی خیرالدین (م.۱۳۹۴ه)، از شاگردان [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و [[میرزای نائینی]] بود، که در ضلع جنوب شرقی این صحن، سطوح عالی و خارج فقه و اصول تدریس می‌کرد.{{پایان}}برخی از دیگر فقیهان و استادان متأخر کربلا عبارتند از:  سید اسدالله اصفهانی، [[سید ابوالقاسم خوئی]]، علی شاهرودی، یوسف شاهرودی بیارجمندی، [[سید محمدهادی میلانی]]، محمدرضا اصفهانی، سید علی بهبهانی، سید صدرالدین جزائری، محمدتقی معرفت، محمدعلی سرابی، محمدجواد خراسانی، هادی شیرازی حائری، محمد خطیب، سید محمد شیرازی، سید کاظم مدرسی، محمد شاهرودی، مهدی قمی، مرتضی آشتیانی، سید محسن جلالی، [[سید محمد صدر]] و سید زین‌العابدین کاشانی نام برد.<ref>. سید علیرضا سید کباری، حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، ص 274 و 275؛ دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 305 ـ 306؛ نقباء البشر، ج 3، ص 1051؛ مجله حوزه، ش 78، ص 129 ـ 132؛ دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 68.</ref>


.مدرسه زینبیه« نزدیک باب زینبیه، در سمت غربی صحن که بعدها جزو خیابان اطراف حرم گردید.  
==دولت بعث==
پس از [[انتفاضه شعبانیه|انتفاضه شعبان]] ۱۴۱۱ق، دولت [[بعث]]، به مدرسه‌های [[مدرسه الغرویه|حسینیه]]، [[مدرسه خطیب (کربلا)|خطیب]]، [[مدرسه هندیه (کربلا)|هندیه]]، [[مدرسه حسن‌خان (کربلا)|حسن‌خان]]، [[مدرسه ابن فهد (کربلا)|ابن‌فهد حلی]]، بادکوبه، بقعه، سلیمیه و دینیه یورش برد و آسیب‌های زیادی به این مراکز وارد کرده و عالمانی مانند عبدالحسین حبیب‌الله حائری، عبدالرزاق احمد حسین جواهری، سید مهدی قزوینی و عبدالرضا صافی را به شهادت رساند و بسیاری را تبعید کرد.<ref>ولید الحلی، العراق الواقع وآفاق المستقبل، ص 267 ـ 285.</ref> وجود کتابخانه‌های متعدد عمومی و شخصی در کربلا، انتشار ده‌ها نشریه علمی، فرهنگی و اجتماعی، تألیف دانشنامه‌های گوناگون در علوم و معارف اسلامی و چندین چاپخانه در کربلا از حیات فکری و فرهنگی آن حکایت داشته، که در دوره دولت بعث، به این مجموعه‌ها آسیب‌های جدی وارد شده و بسیاری از آنان از بین رفت.<ref>حوزه علمیه کربلا، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۲۷.</ref>


3« .مدرس��ه هندیه« از مش��هورترین مراکز علمی و دینی به ش��مار میرف��ت که در کوچه زعفران��ی، در حوال��ی ح��رم قرار داش��ت. در این م��کان فق��ه، اصول، حدیث و تفس��یر تدریس میگردید.
==خاندان‌ها==
 
هجرت کاروان‌های علمی به کربلا، رشد و گسترش فعالیت‌های فکری و فرهنگی، از گذشته‌های دور، باعث شده طایفه‌ها و مردم مشتاق دانش به این شهر کوچ کنند؛ از این رو، خاندان‌های تأثیرگذار در عرصه‌های سیاسی اجتماعی در کربلا شکل گرفت. برخی از آن‌ها عبارتند از:
4« .مدرس��ه بادکوبهای« ساخته ش��ده در 1270 هجری، از مدارس معروف کربال بوده که نشریات و آثاری هم انتشار داده است.
{{ستون-شروع|۲}}
 
* آل بحرانی: در اوایل سده دوازدهم قمری در کربلا ساکن شدند. این خاندان، منسوب به سید عبدالله بلادی بحرانی‌اند که از نسل [[سید ابراهیم مجاب]] است.<ref>تراث کربلا، ص 135 ـ 136؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 150.</ref>
5« .مدرس��ه بقعه« در نیمه قرن سیزدهم بنا گردید که جنب مرقد سید محمد طباطبایی قرار داشته است. مجله »صوت المبلغین« را این مدرسه منتشر میکرد.
* آل اعسم: از نوادگان محمد زیدی از [[حجاز]]، که  در سده یازدهم قمری به کربلا کوچ کردند.<ref>عبدالحسین امینی، شهداء الفضیله، ص 327؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 145.</ref>
 
* آل جلالی: طایفه‌ای علمی و مبارز از فرزندان و نوادگان سید شمس ابوالقاسم علی، نقیب سبزوار و از فزندان [[حسین اصغر]]، فزند [[امام سجاد(ع)]] هستند.<ref>. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 159.</ref>
6« .مدرس��ه س��لیمیه« را حاج محمد سلیمخان ش��یرازی در 1250 هجری بنیان نهاد که در کوچه مس��جد می��رزا علینقی طباطبایی قرار داش��ت. بانی آن، ش��هریهای برای طالب در نظر گرفته بود که توس��ط عالمه س��ید حس��ین آقا قزوینی در اختیار آنان قرار داده میشد. ش��یخ یوسف خراسانی و س��ید محمدعلی بحرانی از مدرسان آن بودهاند. این مدرسه مجله »االخالق و االدب« را منتشر میکرد.
* آل استرآبادی: نسبشان به [[امام حسین(ع)]] رسیده و در سده سیزدهم قمری به کربلا هجرت کرده و در این شهر ساکن شدند. در رأس این خاندان، سید مصطفی استرآبادی قرار دارد.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 143، تراث کربال، ص 159.</ref>
 
* آل آقا: خاندان فقاهت و زعامت و از مشایخ اجازات علمای شیعه، که از فرزندان و نوادگان محمد اکمل که نسبش به شیخ مفید می‌رسد، می‌باشند. معروفترین افراد آنان [[وحید بهبهانی]] است.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 135.</ref>
7« .مدرس��ه مجاهد« در 1270 هجری تأس��یس شد. شخصیتهای برجس��ته معاصر در آن درس خواندهاند. این مکان در حوالی مرقد سید محمد مجاهد طباطبایی قرار دارد.
* آل حجت: از نسل [[سید محمد مجاهد طباطبایی]]، فرزند سید علی طباطبایی، معروف به [[صاحب ریاض]] هستند. عده‌ای از افراد این خاندان در کربلا، مرجع تقلید بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص ۱۶۲.</ref>
 
* آل زینی: سرسلسله آنان سید زین‌الدین، فرزند سید علی حسنی حسینی است که در ۱۱۷۳ق. کربلا را محل سکونت خود برگزید. بزرگان این خاندان، خادمی [[آستان مقدس امام حسین(ع)|آستان امام حسین(ع)]] را عهده‌دار بودند.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص ۱۷۶.</ref>
8« .مدرسه میرزا کریم شیرازی« در 1287 هجری ساخته شد و حدود سی سال بعد از آن، توسط میرزا محمدعلی شیرازی تعمیر گردید. این مکان آموزشی در محله »عباسیه شرقی« واقع است.
* آل قزوینی: تباری گسترده و اهل علم و مبارزه‌اند. این طایفه از نسل سید محمدعلی موسوی قزوینی‌اند، که دانشمندان بسیاری از میانشان برخاسته‌اند. اولین فرد از آنان که به کربلا هجرت کرد، سید باقر موسوی قزوینی به سال ۱۱۸۵ق. است.<ref>تراث کربلا، ص 149.</ref>
 
* آل فتونی: در اوایل سده دوازدهم قمری از [[جبل عامل]] به کربلا مهاجرت کرده‌اند. نسب آن‌ها به [[شیخ بهایی]] می‌رسد. سر سلسله آنان محمدتقی، فرزند بهاءالدین فتونی حائری (م.۱۱۸۳ق) است.
9« .مدرسه مهدیه« را شیخ مهدی، نواده شیخ جعفر کاشف الغطاء در سال 1284 هجری بنا کرد که در کوچه جنب دفترخانه آل رشتی قرار داشته است.
* آل کشمیری: از نسل [[امام رضا(ع)]] بوده، در زمینه‌های علمی، سیاسی و اجتماعی فعال بوده‌اند. [[سید مرتضی حائری کشمیری]] (م.۱۳۵۰ق) عارف شیعی و سید محمد حائری، عالم مبارز در [[انقلاب عراق]]، در زمره این خاندان هستند.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 209.</ref>
 
* آل نصرالله: سادات موسوی و از نسل [[سید ابراهیم مجاب]] بوده، و در طریق راویان [[شیعه]]، اسامی برخی عالمان این خاندان دیده می‌شود. آنان خادمی [[آستان مقدس حضرت عباس(ع)|آستان حضرت عباس(ع)]] را نیز بر عهده داشته‌اند. شهید ابوالفتح سید نصرالله حسینی موسوی (م.۱۱۵۵ق) از از این خاندان است.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 224؛ شهداء الفضیله، ص 215 ـ 219.</ref>
در قرن چهاردهم نیز ضمن آن که مدرسههای متعددی چون »مدرسه ابن فهد حلی« تجدید بنا گردید، چندین مدرس��ه دیگر تأسیس ش��د؛ از جمله »مدرسه شریف العلما« جنب مرقد ش��ریف العلمای مازندرانی که در 1384 هجری آیتاهلل س��ید محسن طباطبایی حکیم آن را س��اخت و وقف طالب علوم دینی کربال و نجف کرد. آیتاهلل بروجردی هم در س��ال 1381 هجری مدرس��های در خیابان خیمهگاه س��اخت که دارای دو طبقه و 120 اتاق بود. س��ید عمادالدین بحرانی در محله باب الخان، مدرس��ه و کتابخانهای به سال 1381 بنا نهاد. بازرگانی اهل کربال در س��ال 1388« مدرس��ه حس��ینیه« را در فاصله سی متری شمال حرم حضرت عباس7 بنا کرد. »مدرس��ه خطیب« س��اخته شده توسط ش��یخ محمد خطیب در 1357 هجری، واقع در محله خیمهگاه، و »مدرسه امام صادق7 »که به همت علمای کربال بنا گردیده و در مجله عباسیه غربی قرار دارد، دو مدرسه دینی به صورت رسمی میباشند. در س��الهای اخیر نیز مدارسی در کربال احداث یا تعمیر گردیده و مورد استفاده طالب و کانون فعالیتهای فرهنگی و آموزشی میباشند.۳۹
* خاندان مازندرانی: که از نسل زین‌العابدین مازندرانی هستند.
 
* خاندان مرعشی: که عالمان بسیاری از میان آنان برخاسته‌اند.
== تربیت مؤسسان نهضتهای علمی و سیاسی در کربال ==
* خاندان حکیم: که از سده دوازدهم در کربلا ساکن شدند.
فاض��ل اردکان��ی )1305 ـ 1235 هجری( بع��د از تحصیالت مقدماتی در زمره ش��اگردان ش��ریف العلمای مازندرانی، س��ید ابراهیم صاحب ضوابط و عمویش مال محمدتقی اردکانی قرار گرفت و پس از سالها تحصیل، به درجه اجتهاد و اجازه روایت، مفتخر گردید. او خود در کربال حوزه درسی تشکیل داد و به مقام زعامت، فتوا و مرجعیت رسید. مجتهدان بزرگی در محض��رش به درجه فقاهت و اجتهاد رس��یدند. فاضل اردکانی ضمن اینکه کوش��ید در حوزه کربال به رونق مکتب اصولی و تعمیق مبانی فقاهتی بپردازد، در زهد، پارسایی و عبادت اس��وهای پاک و وارسته برای همگان به شمار می رفت. در عین حال، از حقگویی و دفاع از حرم اهل بیت: و مبانی تش��یع هیچ هراس نداش��ت. مال حبیباهلل شریف کاشانی )متوفای 1340ه( درک محض��ر این فقیه پرآوازه را در کربال توفیقی آس��مانی تلقی میکند که روح پرتحرکی چون او نمیتواند به سادگی از کنارش عبور کند. به گفته مورخان و تراجمنگاران، فاضل اردکانی که در حائر ش��ریف مجاورت داش��ت، در زمره بزرگان مجتهدین و مش��ایخ مروجین شرع و رؤسای مذهب امامیه بود. او به مقام مرجعیت رسید و شهرتی چشمگیر یافت. او پس از س��الها اهتمام علمی و تربیت دانشورانی نکونام و مشهور و تألیف آثاری در فقه و اص��ول در 1305 یا 1302 هجری رحلت نمود و در مقبره اس��تاد خود، صاحب »ضوابط« در صحن بارگاه امام حسین7 دفن گشت.4۰
* خاندان شهرستانی: از نسل [[امام کاظم(ع)]] بوده و عالم مشهور آنان میرزا محمد مهدی موسوی شهرستانی است.<ref>تراث کربلا، ص 138 ـ 143.</ref>
 
{{پایان}}
آیتاهلل میرزا محمدتقی شیرازی بعد از فراگیری مقدمات علوم و معارف اسالمی، با راهنمایی وال��دش به کربال رفت و نزد مدرس��انی چون س��ید علینقی طباطبایی )متوف��ای 1249ه(، مال محمدحسین، مشهور به »فاضل اردکانی« که از استوانههای دانش اصول بود، به تکمیل کماالت خود پرداخت؛ س��پس به همراه دوس��ت خود سید محمد طباطبایی فشارکی زوارهای در درس میرزای ش��یرازی در س��امراء حضور یافت و پس از ارتحال استادش میرزای شیرازی در 1312 هجری همراه با جماعتی دیگر از علما در س��امراء اقامت گزید تا حوزه علمیه این ش��هر را که به دس��ت بابرکت میرزا شیرازی، رهبر قیام تنباکو تأسیس گردیده بود، حفظ کند؛ اما به سبب برخی توطئههای دولت عثمانی، علما از این دیار پراکنده ش��دند. با اینحال در عزم راس��خ او خللی به وجود نیامد و تا 1335 هجری، مقارن یورش انگلستان به عراق، در سامراء باقی ماند.41 بعد از ارتحال آیتاهلل س��ید محمدکاظم یزدی در 1337 هجری، میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع تقلید شیعیان گردید. در این حال این زعیم بزرگ از سامراء به کربال نقل مکان کرد و مورد اس��تقبال زائرین و اقشار گوناگون این شهر و طالب و علما ق��رار گرفت. میرزا محمدتقی در این دیار مقدس، با الهام گرفتن از حماس��ه عاشورا رهبری مبارزه با استعمار بریتانیا را در صدر برنامههای خود قرار داد. ایش��ان ش��یخ مهدی خالصی را که دش��من سرس��خت انگلستان بود، به منظور مش��اوره در امور دینی و سیاسی به کربال فراخواند. همچنین از مشاوره ش��خصیتهایی چون حضرات آیات سید ابوالقاسم کاش��انی، سید محمدعلی شهرستانی، میرزا احمد خراس��انی، فرزند آخوند خراسانی و فرزند خویش محمدرضا در امور نهضت ضد اس��تکباری استفاده کرد و این بزرگان یار و یاورش در دش��واریها، مواقع حس��اس و بحران��ی بودند. جمعیت اس�لامی که در کربال توس��ط محمدرضا، فرزند میرزای ش��یرازی تأسیس شد و علمای برجستهای در آن شرکت داشتند، برای مبارزه با قیمومیت انگلستان و استقالل عراق فعالیت میکرد. دولت بریتانیا از فعالیتهای این تش��کل در کربال دچار هراس گردید و به همین دلیل آنان را دستگیر و به هندوستان تبعید کرد.4۲
 
در نیم��ه ش��عبان 1338 هج��ری، جنب صحن ش��ریف حس��ینی، نزدی��ک باب س��دره، مجلس جش��نی در منزل آیتاهلل سید ابوالقاس��م کاشانی برگزار شد که بسیاری از بزرگان دینی، مدرسان حوزهها، رؤسای عشایر و مبارزان سیاس��ی در آن حض��ور یافتند. آنان درباره قیام مس��لحانه علیه اس��تعمار به ش��ور نشس��تند، اما چون به نظر مشترکی نرس��یدند، دیدگاه میرزای ش��یرازی دوم را جویا ش��دند. پنج نفری که با ایش��ان مذاکره کردند، از مفهوم س��خنان میرزا چنین نتیجه گرفتند که به طور مسالمتآمیز استقالل عراق را از انگلس��تان استعمارگر مطالبه کنند و در غیر این صورت، به قیام مسلحانه روی آورند. شرکت کنندگان بعد از خاتمه مذاکره، به سوی ضریح امام حس��ین7 رفتند و با در دس��ت گرفتن قرآن، برای وفاداری به پیمان خویش، س��وگند ی��اد کردند؛ بدینگونه کربال کانون مبارزه علیه متج��اوزان انگلیس گردید. متن فتوای میرزا محمدتقی شیرازی چنین بود:
 
مطالب��ه حق��وق ب��ر عراقی��ان واجب اس��ت و بر آن��ان واجب اس��ت در ضمن درخواس��تهای خود، رعایت آرامش و امنی��ت را بنمایند و در صورت امتناع انگلستان از درخواستهای آنان، جایز است به قوه دفاعی روی آورند.4۳
 
شخصیت دیگری که حوزه کربال تربیت کرد و به جهان تشیع تقدیم نمود، مرحوم آیتاهلل حاج عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم میباشد. وی در حوزه کربال به درس فاضل اردکانی رفت و در مدرسه معروف به »حسن خان« سکونت گزید. آیتاهلل اردکانی وقتی به اس��تعداد شگرف و همت واالی این ش��اگردش پی برد، بیش از گذشته در تربیت و تعلیم او کش��ید و با هدایت و حمایت او، شیخ عبدالکریم حائری یکی از فضالی حوزه علمیه کربال شناخته شد. او دو سال از محضر فاضل اردکانی بهره برد. آنگاه فاضل اردکانی در نامهای او را به میرزای شیرازی که در سامراء حوزهای بنیان نهاده بود، معرفی کرد. پس از آن، مؤسس حوزه قم از کربال راهی سامراء گردید و در سالهایی که در این شهر اقامت داشت، از خرمن علم میرزا محمدتقی ش��یرازی، سید محمد فش��ارکی و شیخ فضلاهلل نوری خوشههای علم و فضیلت برچید. ش��یخ عبدالکریم یک سال هم در نجف اش��رف از محضر آخوند خراسانی اس��تفاده کرد؛ س��پس به ایران بازگش��ت و چون با فضای آشفته سیاس��ی و جریانهای منجر به مش��روطیت روبهرو گردید، زمینه را برای فعالیت علمی مس��اعد ندید و بار دیگر به کربال بازگش��ت. در این زمان، حوزه کربال ش��کوه و رونق خود را از دس��ت داده و جنبوجوش مدارس آن رو به افول رفته بود.
 
شیخ مؤسس به دلیل این ویژگیهای اسفبار، کربال را برای برنامههای آموزشی و ترویجی خود برگزید و از این زمان به »حائری« ملقب گردید. با حضور وی در جوار حائر حس��ینی، ح��وزه کربال دوب��اره رونق گرفت و بار دیگر چ��راغ دانش و معرفت در ج��وار بارگاه امام حسین7 روشن گردید و با رونق بحثهای علمی دانشپژوهان، کربال جلوهای دیگر گرفت. آی��تاهلل حائ��ری در این زمان دو درس فقه و اصول را در عالیترین س��طح تدریس میکرد و طالب را برای ترقی علمی و ش��کوفایی فک��ری راهنمایی مینمود و چون میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع تقلید شیعیان احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده بود، پاسخگویی به مسائل شرعی و دینی را نیز عهدهدار گردید. در اواخر سال 1332 هجری با شدت گرفتن نیرنگهای استعماری، آش��وبهایی در کربال به وجود آمد. دولت عثمانی هم به این شهر حمله برد که موج��ب اختالفات فرقهای در این ش��هر گردید و آرامش و امنی��ت از کربال رفت. در همین روزه��ا آیتاهلل حائری به تقاضای اهال��ی اراک به آن دیار رفت و به احیای حوزه علمیه این شهر پرداخت. او از 1332 تا 1340 هجری به مدت هشت سال در این شهر به گسترش دانش و فضیلت مش��غول بود و در 23 رجب س��ال 1340 هجری به ش��هر قم هجرت نمود و حوزه علمیه این ش��هر را بنیان نهاد که منش��أ برکات بس��یاری گردید و مجتهدان، علما، مفسران و متکلمان بسیاری در این حوزه تربیت شدند. امام خمینی)ره( از این حوزه برخاست و انقالب اسالمی ایران را رهبری کرد.۴۴
 
== حوزه کربال در دورههای اخیر ==
آیتاهلل حاج آقا حس��ین قمی )1282 ـ 1366 ه( در واکنش ش��دید به اقدامات ضد مذهبی رضاخان و بعد از قیام خونین گوهرش��اد، مدتی در تهران توقیف و در 1354 هجری به عراق تبعید گردید. از این پس مرکز مرجعیت ایشان به شهر مقدس کربال انتقال یافت. از آنجا که حوزه کربال با رحلت آیتاهلل میرزا محمدتقی ش��یرازی و هجرت آیتاهلل ش��یخ عبدالکریم حائری به ایران، رو به ضعف و رکود نهاده بود، آیتاهلل قمی پس از استقرار در کربال جمعی از فضالی حوزه نجف، از جمله آیات محترم: میالنی، خویی، سید صدرالدین جزایری، سید علی بهبهانی و میرزا مهدی ش��یرازی را برای تدریس و پیش��رفت علمی حوزه کربال، به این دیار فرا خواند. ب��ا اقدامات مؤثر آیتاهلل قمی و همکاری این ب��زرگان، وضع عمومی حوزه کربال متحول گردید و جلس��ات درس��ت و بحث آن رونق ویژهای یافت. او در کنار اداره حوزه و زعامت دینی مردم در کس��وت مرجعیت، از تدریس و تألیف غافل نبود. ش��یخ محمدعلی س��رابی، س��ید زین‌‌العابدین کاش��انی حائری، شیخ هادی حائری شیرازی، ش��یخ محمدحسین صدقی مازندرانی و شیخ محمدرضا جرقویهای اصفهانی از شاگردان او در کربال بودند. آیتاهلل قمی بعد از ارتحال آیتاهلل س��ید ابوالحسن اصفهانی به اقامت یازده ساله خود در کربال خاتمه داد و به نجف اشرف رفت و مرجعیت عامه یافت.4۵
 
آیت اهلل س��ید اس��ماعیل صدر )1258ـ 1338ه(، در 1280 هجری به نجف هجرت کرد تا از محضر ش��یخ انصاری بهره گیرد؛ اما هنگامی به کربال رسید که شیخ اعظم درگذشته بود؛ ب��ا این وجود در نجف اقامت گزید و از محضر اندیش��مندان آن حوزه کس��ب فیض کرد و بر تکمیل مدارج فقه، اصول، حدیث و دانشهای نقلی همت گاش��ت. آخرین اس��تادش در نجف، میرازی ش��یرازی بود که به س��امراء هجرت کرد. سید اس��ماعیل صدر در نیمه شعبان 1309 راهی کربال گردید، اما در حالی که مش��غول زیارت بارگاه امام حسین7 بود، نامهای از میرزای مجدد دریافت کرد که به س��امرا برود؛ او هم پذیرفت، اما وی که پس از ارتحال اس��تاد خود، از پذیرش بار مرجعیت گریزان بود، دو س��ال پس از درگذشت میرزای مجدد، سامراء را ترک کرد و در کربال اقامت گزید. در پی این هجرت، بسیاری از علما و دانشوران، برخالف تأکید سید اسماعیل صدر سامراء را به قصد اقامت در کربال ترک کردند. گروههای دیگری از عالقهمندان و محققان حوزوی نیز از نقاط دیگر، در کربال به ایشان پیوستند و دیر زمانی نگذشت که او کربال را به صورت پایگاه علم و معرفت درآورد و سالها بدین ترتیب س��پری گردید تا آنکه مرحوم صدر دچار کسالت ش��دیدی گردید و در دوازدهم جمادی االول 1338 هج��ری رحلت نمود و پیکرش در کاظمین و در مقبره خانوادگی خاندان صدر دفن گردید.4۶
 
مش��هورترین ش��اگردان او در کربال عبارتند از: س��ید حسین فش��ارکی اصفهانی حائری، شیخ عبدالحس��ین آلیاسین کاظمی، میرزا علی آقا ش��یرازی فرزند مجدد شیرازی، آیتاهلل علی سیس��تانی، میرزا محمدحسین نائینی، سید محمدرضا کاش��انی، میرزا محمدعلی هروی ‌‌خراس��انی، ش��یخ محمدهادی بیرجندی، ش��یخ محمدرضا آلیاس��ین و س��ید عبدالحس��ین شرفالدین.4۷
 
== مهمترین حوزههای درس خارج فقه و اصول در کربال، در دهههای اخیر ==
1 .می��رزا مهدی ش��یرازی )1304 ـ 1380ه( از ب��زرگان فقه و اص��ول و از تربیت یافتگان مشهور مکتب میرزا محمدتقی شیرازی است که حلقه درسی فقه و اصول وی در بخشهای گوناگون در صحن شریف امام حسین7 بود و بعد به تاالر میرزای شیرازی در جنوب شرقی صح��ن مطه��ر انتقال یافت. این ح��وزه از پویاترین و پررونقترین حوزهه��ای کربال بود و تا هنگام ارتحال این فقیه فرزانه، برقرار بود
 
2 .آی��تاهلل میرزا هادی خراس��انی )1297 ـ 1368ه( از فقها و متکلمان پرآوازه معاصر و ش��اگرد برجس��ته میرزا محمدتقی شیرازی اس��ت که در ایوان میرزا موسی، واقع در شمال صحن مطهر حوزه درس تشکیل داده بود.
 
3 .مرحوم سید عبدالحس��ن طباطبایی حائری، معروف به »حجت« )متوفای 1363ه( از نوادگان سیدعلی صاحب ریاض است که در زینبیه باالی داالن و در داخل تاالر، در زمستان، جلس��ه درس فقه و اصول برقرار کرد و نیز در ایوان شمالی و گاهی در ایوان جنوبی تاالر یاد شده، هنگام تابستان در صبح و بعد از نماز مغرب و عشاء درس او برقرار بوده است.
 
4 .سید محمدرضا قزوینی )متوفای 1348ه( و برادرش سید ابراهیم قزوینی )متوفای 1360ه( در ضلع جنوبی صحن شریف حضرت ابوالفضل7 حوزه درس برقرار کرده بودند.
 
5 .شیخ محمدعلی سیبویه یزدی )متوفای 1391ه( در ضلع غربی صحن حضرت عباس7 درس خود را برقرار میکرد.
 
6 .س��ید محمدصالح قزوینی )متوف��ای 1375ه( از نوادگان سیدابراهیم قزوینی، صاحب »ضوابط« است که در ضلع جنوب غربی صحن حضرت عباس7 ،به تدریس مشغول بود.
 
7 .س��ید محمدعل��ی خیرالدی��ن )متوف��ای 1394ه( از ش��اگردان سیدابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی بود که در ضلع جنوب شرقی این صحن سطوح عالی و خارج فقه و اصول تدریس میکرد.
 
از دیگ��ر فقیه��ان و مدرس��ان متأخر کربال میت��وان از حضرات آیات: سید اسداهلل اصفهانی، سیدابوالقاسم خوئی، شیخ علی شاهرودی، شیخ یوسف شاهرودی بیارجمندی، سیدمحمدهادی میالنی، شیخ محمدرضا اصفهانی، سیدعلی بهبهانی، سید صدرالدین جزائری، شیخ محمدتقی معرفت، ش��یخ محمدعلی سرابی، شیخ محمدجواد خراس��انی، شیخ هادی شیرازی حائری، شیخ محمد خطیب، سیدمحمد شیرازی، سید کاظم مدرسی، شیخ محمد شاهرودی، شیخ مهدی قمی، شیخ مرتضی آشتیانی، سید محسن جاللی، سید محمد صدر و سید زینالعابدین کاشانی نام برد.48 پس از انتفاضه شعبان 1411 قمری، رژیم بعثی حاکم بر عراق، به مدارس حسینیه، خطیب، هندیه، حسن‌‌خان، ابنفهد حلی، بادکوبه، بقعه، سلیمیه و دینیه هجوم برد و آسیبهای جدی به این مراکز آموزش��ی وارد س��اخت. همچنین بزرگانی چون: ش��یخ عبدالحس��ین حبیباهلل حائری، ش��یخ عبدالرزاق احمد حسین جواهری، سید مهدی قزوینی و شیخ عبدالرضا صافی به شهادت رسیدند. رژیم صدام عالوه بر آسیبهای فراوانی که به مراکز فرهنگی و تاریخی کربال و نجف وارد آورد، روحانیان بسیاری را شهید، زندانی یا تبعید کرد.4۹
 
هجرت کاروانهای علمی به کربال رش��د و گسترش فعالیتهای فکری و فرهنگی در سرزمین کربال از گذشتههای دور باعث ش��ده تا طوایف و مردمانی که مش��تاق دانش و فضیلت بودهاند، از دیگر نقاط عراق و مناطق شیعهنشین جهان اسالم، بهویژه ایران و لبنان به این سرزمین کوچ کنند و در آن اقامت گزینند و خاندانهای مش��هور علم، ادب، پارسایی و تأثیرگذار در عرصههای سیاسی اجتماعی را در کربال تشکیل دهند. در ذیل فهرستوار به این خاندانها اشاره میشود. 1 .آل بحرانی: در اوایل قرن دوازدهم در کربال س��کونت گزیدند، منس��وب به فقیه بزرگ سیدعبداهلل بالدی بحرانیاند که از نسل سید ابراهیم مجاب میباشد.50 2 .آل اعسم: از ذریه حاج محمد زیدی از حجاز در قرن یازدهم به کربال کوچ کردهاند.51 3 .آل جاللی: طایفهای علمی و مبارز از ذریه سید شمس ابوالقاسم علی، نقیب سبزوار و از .7 سالله حسین اصغر، فرزند امام زین العابدین هستند52 4 .آل اس��ترآبادی: نسبش��ان به حضرت امام حسین7 میرس��د و در قرن سیزدهم هجری به کربال هجرت کرده و در این ش��هر اقامت گزیدند. در رأس این خاندان، عالم فاضل س��ید مصطفی استرآبادی قرار دارد.53 5 .آل آقا: خاندان فقاهت و زعامت و از مشایخ اجازات علمای شیعه، از ذریه محمد اکمل که نسبش به شیخ مفید میشود. معروفترین افراد آنان وحید بهبهانی میباشد.54 6 .آل حجت: از نسل سید محمد مجاهد طباطبایی، فرزند سیدعلی صاحب »ریاض المسائل«. عدهای از افراد این خاندان در کربال مرجع تقلید بودهاند.
 
7 .آل زینی: سرسلس��له آنان س��ید زین‌‌الدین، فرزند س��ید علی حسنی حسینی است که در 1173 هجری کربال را محل س��کونت خود برگزید. این ب��زرگان عالوه بر فضل و فضیلت، افتخار خادمی آستان حسینی را داشتهاند.56
 
8 .آل قزوین��ی: تباری گس��ترده و اهل علم، پژوهش و از قبیله نبرد با س��تم و اس��تکبارند. این طایفه از نس��ل س��ید محمدعلی موس��وی قزوینیاند که دانش��مندان بس��یاری از میانشان برخاسته‌‌اند. اولین فرد از آنان که به کربال هجرت کرد، سید باقر موسوی قزوینی به سال 1185 هجری است.57
 
9 .آل فتون��ی: در اوای��ل قرن دوازدهم هجری از جبل عامل ب��ه کربال مهاجرت کردهاند و به ش��یخ بهایی نسب میبرند. سر سلس��له آنان شیخ محمدتقی، فرزند بهاءالدین فتونی حائری )متوفای 1183ه( است.58
 
10 .آل کش��میری: از نس��ل امام علی بن موس��ی الرضا7 هس��تند که عالوه بر اهتمام در علم و معرفت، در عرصههای سیاس��ی و اجتماعی خوش درخش��یدهاند. سید مرتضی حائری کشمیری )متوفای 1350ه( عارف مشهور از این طایفه است. سید محمد حائری، عالم مجاهد در انقالب عراق، به رهبری میرزای شیرازی علیه استعمار در زمره این خاندان میباشد.59


11 .آل نصراهلل: س��ادات موس��وی و از نس��ل س��ید ابراهی��م مجابند که در طری��ق راویان ش��یعه، اس��امی برخی علمای این خاندان دیده میش��ود. آنان خدمتگزاری آستان حضرت ابوالفضل7 را بر عهده داشتهاند. شهید عالمه ابوالفتح سید نصراهلل حسینی موسوی )شهادت 1155 هجری( از از این خاندان است.60
12 .خاندان مازندرانی: از نسل شیخ زین‌‌العابدین مازندرانی.
13 .خاندان مرعشی: دانشمندان بسیاری از میان آنان برخاستهاند.
14 .خاندان حکیم: از قرن دوازدهم در کربال اقامت گزیدند.
15 .خاندان شهرستانی: از نس��ل امام کاظم7 که مشهور آنان میرزا محمد مهدی موسوی شهرستانی است.61
وجود کتابخانههای متعدد عمومی و ش��خصی در کربال، انتشار دهها نشریه علمی، فرهنگی و اجتماعی، تألیف دانش��نامههای گوناگون در علوم و معارف اس�لامی و چندین چاپخانه در کربال از حیات فکری و فرهنگی آن حکایت داش��ته، که متأس��فانه در هنگام سلطه بعثیها به این مجموعهها آسیبهای جدی وارد گردید و بسیاری از آنان به کلی از بین رفت.
<br />
==پانوشت==
==پانوشت==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
 
{{منابع}}
{{برگرفتگی
{{برگرفتگی
| پیش از لینک = مقاله حوزه علمیه کربلا،
| پیش از لینک = مقاله حوزه علمیه کربلا،
خط ۱۸۷: خط ۱۶۰:
{{پایان}}
{{پایان}}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
[[رده:نهادهای علمی عتبات عالیات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۱

حوزه علمیه کربلا، یکی از حوزه‌‌های علوم دینی شیعیان است که در گذشته نقش زیادی در عرصه‌های علمی، اجتماعی و سیاسی شیعیان و کشور عراق داشته است. از شهادت امام حسین(ع)، در سال ۶۱ق. زمینه پایه‌گذاری این حوزه ایجاد شده و حضور امامان(ع) و اصحاب آنان، برای زیارت در کربلا، این زمینه را تقویت کرد.

دوره آل بویه (۳۲۸–۴۴۸ق)، یکی از دوره‌های شکوفایی حوزه کربلا بود. روی کار آمدن سلجوقیان، باعث افول این حوزه شد؛ ولی پس از سالیانی در همین دوره، دوباره رونق گرفته و یکی از رقیبان نظامیه بغداد شد. در دوره قاجار، مدرسه‌های پُر شماری در کربلا ساخته شد. پس از انتفاضه شعبان ۱۴۱۱ق، بسیاری از مدرسه‌ها و کتابخانه‌های حوزه علمیه کربلا، توسط دولت بعث از میان رفت.

زمینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زمینه ایجاد حوزه علمیه کربلا، از محرم سال ۶۱ق؛ و به سبب مقاومت امام حسین(ع) در برابر یزید، شهادت او و یارانش و دفن او در آن مکان شروع شد. حضور زائران، کنار قبر امام حسین(ع) و یارانش، در زیر چادرهایی که در کنار قبر او برپا می‌کردند زمینه را ایجاد کرد.[۱]

نقش امامان(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضور امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، در روزهای زیارت، در کربلا، در زمینه‌سازی برای ایجاد حوزه عملیه نقش بسیاری داشت. هنگامی که امام صادق(ع) به کربلا سفر می‌کرد، کاروانی از محدثان و فقیهان شیعه، خود را به این سرزمین می‌رساندند تا از علم او استفاده برند. به گفته تاریخ‌نویسان، هنگامی که امام صادق(ع) می‌خواست در کنار قبر امام حسین(ع) اقامت گزیند، در کنار نهر علمقه منزل اختیار می‌کرد. زمین‌های آن منطقه، هنوز هم به «اراضی جعفریات» شناخته می‌شوند. هنگامی که امام کاظم(ع) عازم کربلا می‌شد، مشتاقان علوم دینی و معارف اهل بیت(ع)، نزد او گرد می‌آمدند.[۲]

نقش اصحاب امامان(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اصحاب حضرت محمد(ص) و امامان(ع) مانند جابر بن عبدالله انصاری، سلیمان بن صُرد خزاعی و جابر بن یزید جُعفی که برای زیارت قبر امام حسین(ع) به کربلا می‌آمدند، برای علاقه‌مندان از کرامت‌ها، فضایل و معارف ائمه(ع) سخن می‌گفتند.[۳]

شماری از سادات و علویان، که مجاور آستان حسینی ساکن شدند، برای مردم این سامان و زائران، از حقایق مقامات و کمالات اهل بیت(ع) سخن می‌گفتند. سید ابراهیم، فرزند سید محمد عابد، فرزند امام کاظم(ع)، معروف به ابراهیم مجاب، نخستین فاطمی بود که به حائر حسینی هجرت کرد. او پس از مرگ متوکل عباسی، در سال ۲۴۷ق. کربلا را وطن خود قرار داده و از نسل او شخصیت‌هایی پدید آمدند که حرکت فرهنگی او را پی گرفتند.[۴]

عبدالله بن جعفر حِمیَری (۲۳۴–۳۰۰ق)، از شاگردان و اصحاب امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نخستین مدرسانی است که در کربلا به تربیت شاگردان پرداخت و افرادی مانند علی بن بابویه قمی، ابن ولید قمی، محمد بن قولویه، محمد بن همام بغدادی، محمد بن یحیی عطار، سعد بن عبدالله اشعری قمی از شاگردان و راویان او به شمار می‌آیند.[۵] محمد بن معقل از پدرش، برای مفید نقل کرده است که عبدالله بن جعفر در جوار مرقد امام حسین(ع) در سال ۲۹۸ق. برای وی حدیث گفته است.[۶] از ۱۷ کتاب عبدالله بن جعفر، تنها کتاب قرب الاسناد او باقی مانده است. از منابع رجالی و تاریخی چنین برمیآید که به دنبال نزاع میان شیعیان اثنی‌عشری و اسماعیلیه، گروهی از شیعیان به حوزه علمیه کربلا پناه آوردند و در این مکان درباره مبانی کلامی و فکری شیعه مباحثی مطرح می‌گردید و به شبهه‌ها درباره امام‌شناسی پاسخ داده می‌شد.[۷]

نخستین فقیهان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابوالقاسم، حمید بن زیاد بن حماد نینوی (م. ۳۱۰ق)، محدث و فقیه شیعه، متولد نینوا بوده و رجال‌شناسان او را مورد اعتماد دانسته‌اند. او ۱۴ جلد کتاب نگاشت و شاگردانی مانند محمد بن یعقوب کلینی، علی بن ابراهیم قمی و ابوعبدالله الحسین بن بزوفری تربیت کرد. پیش از او، در حوزه کربلا، تنها به نقل حدیث و تفسیر قرآن پرداخته می‌شد؛ او تدریس احکام دین و مسائل فقهی را نیز به دیگر درس‌های این حوزه افزود و طلاب زیادی را به کربلا کشاند.[۸]

پس از درگذشت حمید بن زیاد در اوایل سده چهارم قمری، شاگردانش حوزه کربلا را زنده نگه داشتند؛ برای نمونه ابوعبدالله جعفر حائری (زنده در نیمه سده چهارم قمری)، که از نوادگان امام کاظم(ع) بود، در کربلا، در درس حمید نینوی، به تدریس پرداخته و پس از آن، کرسی فتوا و تدریس تشکیل داد.[۹]
ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی (۲۹۷–۳۸۷ق)، محدث، متکلم و فقیه که در شام و مصر به تحصیل علوم پرداخته و در کربلا از درس حمید نینوی بهره برده و از او اجازه نقل حدیث دریافت کرد. سپس به تدریس مشغول شد. عالمان زیادی از او بهره بردند؛ ابوالعباس نجاشی، یکی از شاگردان اوست. معروف‌ترین آثار او، شرف التربة و مزار الحسین است.[۱۰]

احمد بن محمد، معروف به ابوغالب زراری (۲۸۵–۳۶۸ق)، عالم شیعی، ثقه و از شاگردان محمد بن یعقوب کلینی است. او در سال ۲۹۷ق. وارد کوفه شد، از برخی عالمان حدیث شنید و در حدود سال ۳۰۰ق. به کربلا رفته و از درس حمید نینوی بهره برد. وی در کربلا به تدریس روی آورده و شاگردانی مانند شیخ مفید تربیت کرد. طوسی، رجال‌نگار شیعه، او را شیخی جلیل‌القدر، مورد اعتماد و کثیر الروایة معرفی کرده است. فرزندش، ابوالعباس عبیدالله نیز از عالمان و شاعران عصر آل بویه بوده است.[۱۱]

ابوالحسن احمد بن محمد بن عمر بن رباح (م. پس از ۳۱۳ق)، فقیه، محدث و از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بوده، هنگام حضور این دو امام(ع) در کربلا از آن‌ها بهره برد. وی در رونق علمی و فرهنگی کربلا سهم درخوری داشته و شاگردانی مانند ابوعلی محمد بن همام (م. ۳۳۶ق) و ابوطالب انباری تربیت کرد. نجاشی، او را مورد اعتماد دانسته است.[۱۲]

دوره آل بویه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با روی کار آمدن دولت شیعی آل بویه (۳۲۸–۴۴۸ق)، مدرسه‌ها و مرکزهای آموزش و علمی، در مناطق شیعه‌نشین، گسترش یافت. عضدالدوله بویه، هنگامی که به کربلا رفت، دستور ساخت بنای گسترده حرم امام حسین(ع) را صادر کرده، کنار صحن، مسجد رأس الحسین را ساخته و در ضلع غربی آن مدرسه‌ای بزرگ که به عضدیه شهرت یافت بنا کرد. این مدرسه تا دوران صفویه آباد بود، تا این که در سال ۱۳۶۸ق. برای ایجاد خیابان دایره‌ای دور حرم تخریب شد. عضدالدوله، مدرسه‌ای دیگری نیز ساخت که درب آن به صحن کوچک باز می‌شد که آن نیز تخریب شد.[۱۳]
کتاب‌های چهارگانه روایی شیعه و کتاب‌های رجالی در این دوره نگاشته شد. دانشمندانی مانند مفید، ابواحمد جلَود، سید مرتضی، سید رضی، ابواسحاق ثعالی و ابوصلاح تقی‌الدین حلبی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم از حوزه علمیه کربلا بهره برده و در دیگر نقاط عراق، کانون‌های علمی و آموزش راه انداخته‌اند.

دوره سلجوقیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سلجوقیانِ حنفی مذهب، در نیمه نخست از سده پنجم قمری، باقی‌مانده آل بویه در ایران مرکزی و غربی و عراق را شکست داده و در سال ۴۴۷ق.[۱۴] با شعار زنده‌کردن قدرت اهل سنت به بغداد وارد شدند.[۱۵] آنان با اتحاد با عباسیان، دولت آل بویه را برانداخته، کتاب‌خانه‌ها و مراکز علمی شیعیان را به آتش کشیده و بخش‌هایی از عراق را اشغال کردند.[۱۶] برخی، اتحاد عباسیان با آنان را در هراس عباسیان از نفوذ فکری شیعیان در قلمرو حکومت عباسی تحلیل کرده‌اند.[۱۷] مراکز آموزشی و فرهنگی کربلا، در اثر یورش سلجوقیان از هم پاشیده شده و آسیب‌های فراوانی دید. عالمان شیعه در روستاها و مناطق عشایری کربلا و صحاری جنوبی آن، پنهان و پراکنده شدند.

با این همه، پس از خاموشی فتنه‌ها، تکاپوی علمی حوزه علمیه کربلا، آغاز شده و به رونق رسید؛ به گونه‌ای که در عراق و در برابر نظامیه بغداد، دو کانون علمی، در نجف توسط طوسی و در کربلا توسط عالمان شیعه تأسیس شد. پس از درگذشت طوسی، حوزه عملیه نجف ضعیف شده و مرکز عملی تشیع به حوزه عملیه کربلا منحصر شده و تنها رقیب نظامیه بغداد گشت و در دوره ابن حمزه طوسی به اوج شکوفایی خود رسید.[۱۸]

ابن حمزه و پس از او[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عمادالدین محمد طوسی (متوفی نیمه اول سده ششم قمری)، معروف به ابن حمزه یا ابوجعفر ثانی، حوزه علمیه کربلا را که دچار رکود شده بود،‌ رونق داد. پژوهش‌های علمی و مهارت او در تدریس را علت روی آوردن طلاب به کربلا و درس او دانسته‌اند. کتاب الوسیله ابن حمزه، از کتاب‌های مشهور فقهی است که در آن، به ابتکار نویسنده، عبادات از پنج باب به ده باب افزایش یافته است.[۱۹] این کتاب، یکی از معتبرترین متون فقهی در سده هفتم قمری نزد شیعیان بوده و تا پیش از نگارش کتاب شرایع به دست محقق حلی و الرشاد توسط علامه حلی، در حوزه‌های علمیه متداول و یکی از متون درسی بوده است.[۲۰]

محمد بن جعفر حائری (م. ۶۱۰ق)، معروف به ابن مشهدی، یکی دیگر از عالمان کربلا است که در رونق حوزه آن نقش داشته است. کتاب المزار الکبیر او، که شامل دعا و زیارت است، یکی از منابع اصلی محمدباقر مجلسی، در کتاب بحارالانوار است.

صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع)، از محدثان کربلا روایت شده است. برخی بر این باورند که با بررسی‌های تاریخی و شواهد مستند معلوم می‌شود دانشوران کربلا به نجف کوچ کرده و حوزه بغداد را تأسیس کرده‌اند.

پس از بازسازی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از دوران بازسازی حوزه علمیه کربلا، عالمان بسیاری در این سامان به تقویت علمی این حوزه پرداخته‌اند؛ برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • ابویعلی جعفری (۴۶۳ق)، شاگرد شیخ مفید و هم‌درس شیخ طوسی است. او را فقه، حدیث، فصاحت، بلاغت و شعر ماهر دانسته‌اند. او در کربلا ادبیات، فقه و حدیث تدریس می‌کرد. شمس‌الدین فخار موسوی حائری، شاگرد و راوی ابویعلی جعفری است. وی از نسل زید بن علی(ع)، بوده و در کربلا نقابت علویان را عهده‌دار بود؛ از این رو، او را «نقیب حائری» خوانده‌اند.[۲۱]
  • عمادالدین محمد طوسی حائری، مشهور به ابن حمزه طوسی، متکلم و عالم شیعی در سده هفتم قمری بوده و از درس ابو علی طوسی (درگذشته پس از ۵۱۱ق)، فرزند شیخ طوسی بهره برد. وی در کربلا سکونت کرده و به تدریس، فتوا و رهبری دینی پرداخت. حوزه کربلا در دوره وی گسترش زیادی یافت؛ به گونه‌ای که حوزه‌های دیگر نواحی عراق را تحت الشعاع خود قرار داد. سید عبدالحمید، فرزند فخار حائری از شاگردان اوست. ابتکارهای علمی، مهارت‌های او در تدریس و تألیف و همانندی او در نام و شهرت با طوسی باعث شد تا عالمان به او لقب «ابوجعفر ثانی» بدهند. مشهورترین اثر وی، کتاب الوسیله است. مرقد وی، در خیابان باب طویریج، در محله عباسیه شرقی و در جوار آستان حضرت عباس(ع) قرار دارد.[۲۲]
  • جمال‌الدین ابوعبدالله حائری، محدث، فقیه و شاگرد برجسته ابی علی طوسی، فرزند شیخ طوسی بوده، که در کربلا تدریس فقه، حدیث و کلام داشته است. سید موسی بن طاووس (پدر سید بن طاووس) و ابن ادریس حلی، از شاگردان اویند.[۲۳]
  • ابومحمد الیاس حائری، پس از فراگیری علوم در حائر و بغداد، به حوزه درسی طوسی پیوست. او از ابوعلی طوسی اجازه روایت دریافت کرده، به کربلا آمده و به تدریس، فتوا و تبلیغ مشغول شد. کتاب المسائل الحائریة از اوست.[۲۴]
  • هاشم حائری، از متکلمان شیعه در سده ششم قمری است، که علوم حوزوی از جمله کلام و حدیث را از عالمانی چون ابی‌منصور دیلمی و وحیدالدین ابوالحسن علی هروی آموخته است. تاریخ‌نگاران، از او به عنوان «محدث کثیرالروایه» و «فاضل متکلم» یاد کرده‌اند. وی در کربلا به تدریس و فتوا مشغول شد. اثر معروف او «مصباح االنوار فی فضائل امام الأبرار» بوده و مورد استناد محمدباقر مجلسی در بحار الانوار بوده است.[۲۵]
  • ضیاءالدین ابوالفتح محمد حسینی حائری، معروف به ابن جعفریه حائری، فقیه و محدث، که رجال‌نگاران او را در زمره هفت نفر عالمی دانسته‌اند که صحیفه سجادیه را روایت کرده است. او نیز در کربلا حدیث می‌گفت و فتوا صادر می‌کرد.[۲۶]
  • ابوالفتوح نصر حائری، معروف به ابن خازن، حافظ قرآن بود و در زبان و ادبیات عرب مهارت داشت. در بغداد علوم حوزوی را گذرانده؛ سپس به کربلا آمده و به تدریس پرداخت. سید شمس‌الدین فخار حائری، از وی روایت کرده است.[۲۷]

سده هفتم قمری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در سده هفتم قمری، حوزه علمیه کربلا فعال و شکوفا بود. عالمانی که در این دوره در کربلا به تدریس مشغول بودند عبارتند از:

  • سید معد (م.۶۰۵ق)، فرزند فخار بن احمد حائری، از نوادگان سید ابراهیم مجاب، که فرزندان و نوادگان او به آل معد شهرت یافته و نقش زیادی در استمرار نهضت علمی کربلا داشتتند. این خاندان، بیش از یک سده در این عرصه فعالیت کردند. سید معد حائری، در کربلا از درس ابویعلی محمد حسینی حائری بهره برده و خود به تدریس و صدور فتوا در کربلا پرداخت. وی در سال‌های پایانی زندگی به بغداد هجرت کرده و به تدریس پرداخت.[۲۸]
  • سید شمس‌الدین ابیعلی فخار (م.۶۳۰ق)، فرزند سید معد، خیزش فکری بزرگی در حوزه علمیه کربلا پدید آورد. او را مردی عالم، محدث، ادیب، فقیه تبارشناس و دارای مقام معنوی معرفی کرده‌اند.[۲۹] علامه حلی و ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی[یادداشت ۱] از او به بزرگی یاد کرده‌اند.[۳۰][۳۱]سدیدالدین یوسف، پدر علامه حلی و محقق حلی[۳۲] از شاگردان او هستند. اثر معروف او «کتاب الحجة علی الذاهب إلی تکفیر أبی‌طالب» [یادداشت ۲][۳۳]
  • سید رضی‌الدین علی، معروف به ابن طاووس در کربلا، از حوزه درس فخار حائری و در حله، بغداد و نجف به دانش‌ورزی پرداخت و در سال ۶۴۶ق. به کربلا رفته و پس از درگذشت استادش، کرسی تدریس را به خود اختصاص داد. وی در نیمه سده هفتم قمری به بغداد بازگشت.[۳۴]

سده هشتم و نهم قمری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آغاز سده هشتم قمری، پیشرفت علمی حوزه کربلا ادامه داشته است؛ ابن‌ بطوطه (م.۷۷۹ق)، جهانگرد مراکشی، از پایه‌گزاری مدرسه‌ای بزرگ در جوار حرم امام حسین(ع) گزارش کرده است.[۳۵] برخی از عالمان فعال در این حوزه، در سده‌های هشتم و نهم قمری عبارتند از:

  • ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به ابن فهد حلی (م.۸۴۱ق)، از قبیله بنی‌اسد، برای تحصیل علم از حله به بحرین رفت و از آنجا به کربلا هجرت کرده و پس از تکمیل تحصیلات، به تدریس و صدور فتوا پرداخت؛ سپس به حله هجرت کرد و در سال‌های پایانی زندگی به کربلا بازگشت و مرجعی پرنفوذ شد. او در مناظره با مخالفان شیعه و دفاع از معارف اهل بیت(ع) مهارت داشت. در سال ۸۴۰ق. که او ۸۴ ساله بود، سلطان محمد جالیر، حکمران بغداد، وی را برای مباحثه با عالمان اهل سنت از کربلا به بغداد فرا خواند. در این مناظره، ابن‌فهد بر عالمان اهل سنت پیروز شد؛ از این روی، اسپند میرزا والی بغداد، مذهب شیعه را برگزیده و سکه به نام دوازده امام(ع) زد و مذهب شیعه را در حوزه امارت خود رسمی کرد. وی در کربلا درگذشته و پیکرش در جوار حرم امام حسین(ع) در خانه‌ای که می‌زیست، دفن شد. در جنب مزار او، مسجد و مدرسه علمیه‌ای با نام او پایه‌گذاری شد.[۳۶]
  • ابراهیم کفعمی (م.۹۰۵ق)، متولد جبل عامل لبنان، عالم و شاعر شیعی، دارای آثاری در علوم گوناگون اسلامی بوده که در آن میان، کتاب مصباح او درباره دعاها و زیارت‌ها شهرت یافته است. کفعمی، بر پایه سروده‌هایش[یادداشت ۳][۳۷] علاقه زیادی به حرم امام حسین(ع) داشت؛‌از این رو، به کربلا هجرت کرده و در آنجا اقامت گزید.[۳۸] کفعمی بخشی از آثار و اشعار خود را در کربلا نگاشته است. او با همه اشتیاقی که به کربلا داشت، موفق نشد تا آخر عمر در آنجا بماند؛ زیرا در واپسین لحظات زندگی، سفری به زادگاه خود نموده، در آنجا درگذشت.[۳۹]
  • سید حسین حائری (م.۹۱۰ق)، نسب‌شناس و ادیب بوده و برای بسیاری از خاندان‌های علوی کربلا شجره‌نامه‌هایی معتبر و مستند به خط خود نگاشته است. تحفة الابرار از تألیفات اوست.[۴۰]

سده دوازدهم و سیزدهم قمری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی از عالمانی که در رونق حوزه علمیه کربلا در سده دوازدهم و سیزدهم نقش داشتند، عبارتند از:

  • سردار حسنخان قزوینی، در سال ۱۱۸۰ق، در زاویه شمال شرقی صحن حرم امام حسین(ع) مدرسه‌ای با معماری ایرانی ساخت و موقوفاتی به آن اختصاص داد. این مدرسه، به مدرسه حسن‌خان شهرت یافت. مدرسه حسن‌خان ۷۰ اتاق داشت و در ۱۳۶۸ق. تخریب گردید و موقوفاتش در هنگام احداث خیابان از بین رفت. در این مدرسه، شریف العلماء مازندرانی و سید جمال‌الدین اسدآبادی درس خوانده‌اند.[۴۱]
  • شاگردان وحید بهبهانی (۱۱۱۸-۱۲۰۵ق) برای رونق حوزه کربلا، تثبیت اصولگرایی و توسعه مکتب اجتهاد در این دیار تلاش می‌کردند. برای نمونه سید علی طباطبایی، صاحب ریاض المسائل، که خواهرزاده وحید و داماد او نیز بود و متولد کربلا بوده و در همان شهر تحصیل کرده و از استادان برجسته حوزه کربلا شد. سرگذشت‌نگاران و برخی شاگردان، او را عالم کامل، فقیه عادل، عابد و برخوردار از خلق و خوی نیکو معرفی کرده‌اند. او در سال ۱۲۳۱ق. درگذشت و پیکرش در جوار حرم امام حسین(ع) دفن شد.[۴۲]
  • سید محمد طباطبایی مجاهد، فرزند سید علی طباطبایی، از دیگر عالمانی است که دروس دینی را نزد پدر و دیگر شاگردان وحید بهبهانی تکمیل کرد. او پس از یورش وهابیان به کربلا، آن سرزمین را ترک کرده و به اصفهان رفت و مدت ۱۳ سال در این شهر به تدریس و تألیف مشغول بود. وی در سال ۱۲۳۲ق. که پدرش درگذشت، به کربلا بازگشت؛ ولی پس از چندی به کاظمین رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. مهم‌ترین اثر وی در اصول فقه، المفاتیح فی الاصول است.[۴۳]
  • محمدشریف مازندرانی، معروف به شریف العلماء مازندرانی از عالمان سده سیزدهم قمری و از پایه‌گذاران دانش اصول به شمار می‌رود. او در زمره شاگردان برجسته صاحب ریاض و فرزندش سید محمد مجاهد بود. وی برای تکمیل علوم خود، به نواحی دیگر عراق و ایران مسافرت کرده و دوباره به کربلا و حوزه درس صاحب ریاض بازگشت و خود نیز به تدریس مشغول شد. گفته شده، هزار نفر در درس او شرکت می‌کردند که یکی از آنان مرتضی انصاری بود. وی در ۱۲۴۵ق. در ۴۰ سالگی بر اثر طاعون درگذشت و پیکرش در جوار حرم امام حسین(ع) دفن گردید.[۴۴]

دوره قاجاریه، رواج مدرسه‌سازی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دوره قاجاریه، همزمان با تکاپوی علمی و آموزشی در حوزه کربلا، مدرسه‌های متعددی در جوار حرم امام حسین(ع) ساخته شد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • مدرسه صدر اعظم نوری؛ که توسط عبدالحسین تهرانی، از ثلث اموال میرزا تقی‌خان امیرکبیر بنا گردید و در سمت غربی صحن حرم قرار دارد. سید ابوالقاسم خویی (م.۱۳۶۴ق) از استادان این مدرسه بود.
  • مدرسه زینبیه؛ نزدیک باب زینبیه، در سمت غربی صحن که بعدها جزو خیابان اطراف حرم گردید.
  • مدرسه هندیه؛ از مشهورترین مرکزهای علمی و دینی به شمار می‌رفت که در کوچه زعفرانی، در حوالی حرم قرار داشت. در این مکان، فقه، اصول، حدیث و تفسیر تدریس می‌شد.
  • مدرسه بادکوبه‌ای؛ ساخته شده در ۱۲۷۰ق، از مدرسه‌های معروف کربلا بوده که نشریات و آثاری هم انتشار داده است.
  • مدرسه بقعه؛ در نیمه سده سیزدهم قمری بنا شده، که جنب مرقد سید محمد طباطبایی قرار داشته است. مجله صوت المبلغین را این مدرسه منتشر می‌کرد.
  • مدرسه سلیمیه؛ که به دست سلیم‌خان شیرازی در ۱۲۵۰ق. ساخته شد و در کوچه مسجد میرزا علینقی طباطبایی قرار داشت. بانی آن، شهریه‌ای برای طلبه‌ها در نظر گرفته بود که توسط سید حسین قزوینی به آنان داده می‌شد. یوسف خراسانی و سید محمدعلی بحرانی از مدرسان آن بوده‌اند. این مدرسه مجله الاخلاق و الادب را منتشر می‌کرد.
  • مدرسه مجاهد؛ که در ۱۲۷۰ قمری تأسیس شده و شخصیت‌های برجسته معاصر در آن درس خوانده‌اند. این مکان، در حوالی مرقد سید محمد مجاهد طباطبایی قرار دارد.
  • مدرسه میرزا کریم شیرازی؛ که در ۱۲۸۷ق. ساخته شد و حدود ۳۰ سال پس از آن، توسط میرزا محمدعلی شیرازی بازسازی شد. این مکان آموزشی، در محله عباسیه شرقی قرار دارد.
  • مدرسه مهدیه؛ که توسط مهدی، نواده جعفر کاشف الغطاء، در سال ۱۲۸۴ق. ساخته شده و در کوچه جنب دفترخانه آل رشتی قرار داشته است.

در سده چهاردهم قمری، ضمن آن که مدرسه‌های متعددی مانند مدرسه ابن فهد حلی نوسازی شد، چندین مدرسه دیگر تأسیس شد؛ که برخی از آن‌ها به این شرحند:

  • مدرسه شریف العلما، جنب مرقد شریف العلمای مازندرانی که در ۱۳۸۴ق. سید محسن طباطبایی حکیم آن را ساخت و وقف طلبه‌های علوم دینی کربلا و نجف کرد.
  • مدرسه‌ای که سید حسین طباطبایی بروجردی، در سال ۱۳۸۱ق. در خیابان خیمه‌گاه ساخت که دارای دو طبقه و ۱۲۰ اتاق بود.
  • مدرسه و کتابخانه‌ای که سید عمادالدین بحرانی، در محله باب الخان، در سال ۱۳۸۱ق. ساخت.
  • مدرسه حسینیه، که بازرگانی اهل کربلا، در سال ۱۳۸۸ق. در فاصله ۳۰ متری شمال حرم حضرت عباس(ع) بنا کرد.
  • مدرسه خطیب، که توسط محمد خطیب، در سال ۱۳۵۷ق، ساخته شده و در محله خیمه‌گاه قرار دارد. این مدرسه از مدرسه‌های رسمی کربلا است.
  • مدرسه امام صادق(ع)، که تلاش عالمان کربلا بنا گردیده و در مجله عباسیه غربی قرار دارد. این مدرسه از مدرسه‌های رسمی کربلا است.

به گزارش سلمان آل طعمه (ت.۱۳۵۴ق)، در سال‌های اخیر نیز مدارسی در کربلا احداث یا بازسازی گردیده است.[۴۵]

تربیت رهبرانِ خیزش‌های علمی و سیاسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حوزه علمیه کربلا در تربیت برخی از عالمانی که خیزش‌های علمی یا سیاسی ایجاد کرده‌اند نقش داشته است؛ برخی از این عالمان عبارتند از:

  • فاضل اردکانی (۱۲۳۵-۱۳۰۵ق)، از استادانی مانند شریف العلمای مازندرانی، سید ابراهیم موسوی قزوینی و محمدتقی اردکانی داشته و خود در کربلا به تدریس پرداخته و به مقام زعامت، فتوا و مرجعیت دست یافت. فاضل اردکانی، در حوزه کربلا به رونق مکتب اصولی و تعمیق مبانی فقاهتی پرداخت، او را در پارسایی و عبادت ستوده‌اند.[یادداشت ۴] او در ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۲ق. درگذشت و در مقبره استاد خود، صاحب ضوابط در صحن آستان امام حسین(ع) دفن شد.[۴۶]
  • میرزا محمدتقی شیرازی، در کربلا، از استادانی مانند سید علینقی طباطبایی (م.۱۲۴۹ه) و محمدحسین فاضل اردکانی بهره برد؛ سپس به درس میرزای شیرازی در سامراء پیوسته و پس از درگذشت استادش در سال ۱۳۱۲ق. همراه با گروهی دیگر از عالمان در سامراء ماند تا حوزه علمیه این شهر را حفظ کند. به سبب برخی توطئه‌های دولت عثمانی، عالمان از این دیار پراکنده شدند؛ ولی وی، تا ۱۳۳۵ق، سال یورش انگلستان به عراق، در سامراء باقی ماند.[۴۷] پس از درگذشت سید محمدکاظم یزدی در ۱۳۳۷ق، میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع تقلید شیعیان شده و از سامراء به کربلا هجرت کرد. میرزا محمدتقی، در این شهر، رهبری مبارزه با استعمار بریتانیا را مهم‌ترین برنامه خود قرار داد. وی، مهدی خالصی را که دشمن سرسخت انگلستان بود، به منظور مشاوره در امور دینی و سیاسی به کربلا فراخواند. همچنین از مشاوره شخصیت‌هایی مانند سید ابوالقاسم کاشانی، سید محمدعلی شهرستانی، میرزا احمد خراسانی، فرزند آخوند خراسانی و فرزند خود محمدرضا در خیزش ضد استکباری استفاده کرد.[۴۸] در نیمه شعبان ۱۳۳۸ق، جنب صحن حرم امام حسین(ع)، نزدیک باب سدره، مجلس جشنی در منزل سید ابوالقاسم کاشانی برگزار شد که بسیاری از بزرگان دینی، استادان حوزه‌ها، رئیسان عشایر و مبارزان سیاسی در آن حضور یافتند. آنان درباره خیزش مسلحانه علیه استعمار به شور نشستند، اما چون به نظر مشترکی نرسیدند، دیدگاه میرزای محمدتقی شیرازی را جویا شدند. پنج نفری که با ایشان مذاکره کردند، از مفهوم سخنان میرزا چنین نتیجه گرفتند که به طور مسالمت‌آمیز استقلال عراق را از انگلستان مطالبه کنند و در غیر این صورت، به قیام مسلحانه روی آورند. شرکت کنندگان پس از پایان مذاکره، نزد ضریح امام حسین(ع) رفته و با در دست گرفتن قرآن، برای وفاداری به پیمان خویش، سوگند یاد کردند؛ بدینگونه کربلا کانون مبارزه علیه متجاوزان انگلیس گردید. میرزا محمدتقی شیرازی در فتوای خود، مطالبه حقوق و حفظ آرامش و امنیت را بر مردم عراق واجب دانسته و در صورت امتناع انگستان از درخواست‌های آنان، قوه دفاعی را جایز دانست.[یادداشت ۵][۴۹]
  • عبدالکریم حائری یزدی، در حوزه کربلا، بیشترین استفاده را از فاضل اردکانی برد، وی پس از دو سال به سامرا رفته و از استادانی مانند میرزا محمدتقی شیرازی، سید محمد فشارکی و فضل‌الله نوری بهره برد. عبدالکریم، یک سال نیز در نجف از آخوند خراسانی استفاده کرد؛ سپس به ایران بازگشت و چون با فضای آشفته سیاسی و جریان‌های منجر به مشروطیت روبه‌رو گردید، زمینه را برای فعالیت علمی آماده ندید و بار دیگر به کربلا بازگشت. در این زمان، حوزه کربلا شکوه و رونق خود را از دست داده و جنب‌وجوش مدارس آن رو به افول رفته بود. وی برای تقویت حوزه کربلا، این شهر را برای برنامه‌های آموزشی و ترویجی خود برگزید و از این زمان به حائری ملقب شد. با حضور وی در جوار حائر حسینی، حوزه کربلا دوباره رونق گرفت. میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع تقلید شیعیان، احتیاطات خود را به وی ارجاع می‌داد؛ از این رو، پاسخگویی به مسائل شرعی و دینی را نیز عهده‌دار گردید. در اواخر سال ۱۳۳۲ق. با شدت گرفتن سیاست‌های استعماری، آشوب‌هایی در کربلا به وجود آمد. دولت عثمانی نیز به این شهر حمله برد، که موجب اختلافات فرقه‌ای در این شهر گردید و آرامش و امنیت از کربلا رفت. در همین روزها، حائری به تقاضای اهالی اراک به آن دیار رفت و به احیای حوزه علمیه این شهر پرداخت. او از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ق. به مدت هشت سال در این شهر بوده و در ۲۳ رجب سال ۱۳۴۰ق. به قم هجرت کرد و حوزه علمیه قم را پایه‌گذاری کرد.[۵۰]

سده سیزدهم و چهاردم قمری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سید حسین طباطبایی قمی (۱۲۸۲–۱۳۶۶ق)، معروف به حاج آقا حسین قمی، در واکنش به اقدامات ضد مذهبی رضاخان و پس از قیام گوهرشاد، مدتی در تهران توقیف و در ۱۳۵۴ق. به عراق تبعید شد. از این پس، مرکز مرجعیت وی به کربلا انتقال یافت. از آنجا که حوزه کربلا با درگذشت میرزا محمدتقی شیرازی و هجرت عبدالکریم حائری به ایران، رو به رکود نهاده بود، قمی پس از استقرار در کربلا جمعی از فاضلان حوزه نجف، از جمله میلانی، سید ابوالقاسم خویی، سید صدرالدین جزایری، سید علی بهبهانی و میرزا مهدی شیرازی را برای تدریس، به این شهر فرا خواند. با اقدامات مؤثر قمی و همکاری این افراد، حوزه کربلا، رونق گرفت. محمدعلی سرابی، سید زین‌العابدین کاشانی حائری، هادی حائری شیرازی، محمدحسین صدقی مازندرانی و محمدرضا جرقویه‌ای اصفهانی از شاگردان او در کربلا بودند. وی پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی به اقامت ۱۱ ساله خود در کربلا پایان داده، به نجف رفته و مرجعیت عامه یافت.[۵۱]

سید اسماعیل صدر (۱۲۵۸–۱۳۳۸ق)، در ۱۲۸۰ق. از شاگردان برجسته میرازی شیرازی در نجف و سامرا بود. وی دو سال پس از درگذشت میرزای شیرازی، سامرا را ترک کرده و در کربلا ساکن شد. در پی این هجرت، بسیاری از عالمان و دانشوران، برخلاف تأکید سید اسماعیل صدر سامرا را به قصد اقامت در کربلا ترک کردند. گروه‌هایی از طلاب علوم دینی، از نقاط دیگر نیز، به کربلا آمدند و حوزه کربلا رونق گرفت.[۵۲] مشهورترین شاگردان او در کربلا عبارتند از: سید حسین فشارکی اصفهانی حائری، عبدالحسین آل‌یاسین کاظمی، میرزا علی آقا شیرازی فرزند مجدد شیرازی، علی سیستانی، محمدحسین غروی نائینی، سید محمدرضا کاشانی، میرزا محمدعلی هروی خراسانی، محمدهادی بیرجندی، محمدرضا آل‌یاسین و سید عبدالحسین شرف‌الدین.[۵۳] صدر، در ۱۲ جمادی‌الاول ۱۳۳۸ق. درگذشت. پیکرش در کاظمین و در مقبره خانوادگی خاندان صدر دفن گردید.

سده چهاردهم قمری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی از عالمان سده چهاردهم قمری کربلا عبارتند از:

  • میرزا مهدی شیرازی (۱۳۰۴–۱۳۸۰ه)، از بزرگان فقه و اصول و از تربیت یافتگان مکتب میرزا محمدتقی شیرازی است که حلقه درسی فقه و اصول وی در بخش‌های گوناگون در صحن حرم امام حسین(ع) بوده و پس از آن، به تالار میرزای شیرازی در جنوب شرقی صحن انتقال یافت. این حوزه، از پررونق‌ترین حوزه‌های کربلا بود و تا هنگام درگذشت وی، برقرار بود.
  • میرزا هادی خراسانی (۱۲۹۷–۱۳۶۸ق)، از فقیهان و متکلمان شیعه و شاگرد میرزا محمدتقی شیرازی است، که در ایوان میرزا موسی، واقع در شمال صحن حرم امام حسین(ع) حوزه درس تشکیل داده بود.
  • سید عبدالحسن طباطبایی حائری (م.۱۳۶۳ق)، معروف به حجت، از نوادگان صاحب ریاض است، که در زینبیه بالای دالان و در زمستان، درون تالار، جلسه درس فقه و اصول برقرار کرد و نیز هنگام تابستان، در ایوان شمالی و گاهی در ایوان جنوبی تالار یاد شده، در صبح و پس از نماز مغرب و عشاء درس او برقرار بوده است.
  • سید محمدرضا قزوینی (م.۱۳۴۸ق) و برادرش سید ابراهیم قزوینی (م.۱۳۶۰ق)، در ضلع جنوبی صحن حرم حضرت عباس(ع)، حوزه درس برقرار کرده بودند.
  • محمدعلی سیبویه یزدی (م.۱۳۹۱ق)، در ضلع غربی صحن حضرت عباس(ع) درس خود را برقرار می‌کرد.
  • سید محمدصالح قزوینی (م.۱۳۷۵ق) از نوادگان سید ابراهیم قزوینی، صاحب ضوابط است که در ضلع جنوب غربی صحن حضرت عباس(ع)، به تدریس مشغول بود.
  • سید محمدعلی خیرالدین (م.۱۳۹۴ه)، از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی بود، که در ضلع جنوب شرقی این صحن، سطوح عالی و خارج فقه و اصول تدریس می‌کرد.

برخی از دیگر فقیهان و استادان متأخر کربلا عبارتند از: سید اسدالله اصفهانی، سید ابوالقاسم خوئی، علی شاهرودی، یوسف شاهرودی بیارجمندی، سید محمدهادی میلانی، محمدرضا اصفهانی، سید علی بهبهانی، سید صدرالدین جزائری، محمدتقی معرفت، محمدعلی سرابی، محمدجواد خراسانی، هادی شیرازی حائری، محمد خطیب، سید محمد شیرازی، سید کاظم مدرسی، محمد شاهرودی، مهدی قمی، مرتضی آشتیانی، سید محسن جلالی، سید محمد صدر و سید زین‌العابدین کاشانی نام برد.[۵۴]

دولت بعث[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از انتفاضه شعبان ۱۴۱۱ق، دولت بعث، به مدرسه‌های حسینیه، خطیب، هندیه، حسن‌خان، ابن‌فهد حلی، بادکوبه، بقعه، سلیمیه و دینیه یورش برد و آسیب‌های زیادی به این مراکز وارد کرده و عالمانی مانند عبدالحسین حبیب‌الله حائری، عبدالرزاق احمد حسین جواهری، سید مهدی قزوینی و عبدالرضا صافی را به شهادت رساند و بسیاری را تبعید کرد.[۵۵] وجود کتابخانه‌های متعدد عمومی و شخصی در کربلا، انتشار ده‌ها نشریه علمی، فرهنگی و اجتماعی، تألیف دانشنامه‌های گوناگون در علوم و معارف اسلامی و چندین چاپخانه در کربلا از حیات فکری و فرهنگی آن حکایت داشته، که در دوره دولت بعث، به این مجموعه‌ها آسیب‌های جدی وارد شده و بسیاری از آنان از بین رفت.[۵۶]

خاندان‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هجرت کاروان‌های علمی به کربلا، رشد و گسترش فعالیت‌های فکری و فرهنگی، از گذشته‌های دور، باعث شده طایفه‌ها و مردم مشتاق دانش به این شهر کوچ کنند؛ از این رو، خاندان‌های تأثیرگذار در عرصه‌های سیاسی اجتماعی در کربلا شکل گرفت. برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • آل بحرانی: در اوایل سده دوازدهم قمری در کربلا ساکن شدند. این خاندان، منسوب به سید عبدالله بلادی بحرانی‌اند که از نسل سید ابراهیم مجاب است.[۵۷]
  • آل اعسم: از نوادگان محمد زیدی از حجاز، که در سده یازدهم قمری به کربلا کوچ کردند.[۵۸]
  • آل جلالی: طایفه‌ای علمی و مبارز از فرزندان و نوادگان سید شمس ابوالقاسم علی، نقیب سبزوار و از فزندان حسین اصغر، فزند امام سجاد(ع) هستند.[۵۹]
  • آل استرآبادی: نسبشان به امام حسین(ع) رسیده و در سده سیزدهم قمری به کربلا هجرت کرده و در این شهر ساکن شدند. در رأس این خاندان، سید مصطفی استرآبادی قرار دارد.[۶۰]
  • آل آقا: خاندان فقاهت و زعامت و از مشایخ اجازات علمای شیعه، که از فرزندان و نوادگان محمد اکمل که نسبش به شیخ مفید می‌رسد، می‌باشند. معروفترین افراد آنان وحید بهبهانی است.[۶۱]
  • آل حجت: از نسل سید محمد مجاهد طباطبایی، فرزند سید علی طباطبایی، معروف به صاحب ریاض هستند. عده‌ای از افراد این خاندان در کربلا، مرجع تقلید بوده‌اند.[۶۲]
  • آل زینی: سرسلسله آنان سید زین‌الدین، فرزند سید علی حسنی حسینی است که در ۱۱۷۳ق. کربلا را محل سکونت خود برگزید. بزرگان این خاندان، خادمی آستان امام حسین(ع) را عهده‌دار بودند.[۶۳]
  • آل قزوینی: تباری گسترده و اهل علم و مبارزه‌اند. این طایفه از نسل سید محمدعلی موسوی قزوینی‌اند، که دانشمندان بسیاری از میانشان برخاسته‌اند. اولین فرد از آنان که به کربلا هجرت کرد، سید باقر موسوی قزوینی به سال ۱۱۸۵ق. است.[۶۴]
  • آل فتونی: در اوایل سده دوازدهم قمری از جبل عامل به کربلا مهاجرت کرده‌اند. نسب آن‌ها به شیخ بهایی می‌رسد. سر سلسله آنان محمدتقی، فرزند بهاءالدین فتونی حائری (م.۱۱۸۳ق) است.
  • آل کشمیری: از نسل امام رضا(ع) بوده، در زمینه‌های علمی، سیاسی و اجتماعی فعال بوده‌اند. سید مرتضی حائری کشمیری (م.۱۳۵۰ق) عارف شیعی و سید محمد حائری، عالم مبارز در انقلاب عراق، در زمره این خاندان هستند.[۶۵]
  • آل نصرالله: سادات موسوی و از نسل سید ابراهیم مجاب بوده، و در طریق راویان شیعه، اسامی برخی عالمان این خاندان دیده می‌شود. آنان خادمی آستان حضرت عباس(ع) را نیز بر عهده داشته‌اند. شهید ابوالفتح سید نصرالله حسینی موسوی (م.۱۱۵۵ق) از از این خاندان است.[۶۶]
  • خاندان مازندرانی: که از نسل زین‌العابدین مازندرانی هستند.
  • خاندان مرعشی: که عالمان بسیاری از میان آنان برخاسته‌اند.
  • خاندان حکیم: که از سده دوازدهم در کربلا ساکن شدند.
  • خاندان شهرستانی: از نسل امام کاظم(ع) بوده و عالم مشهور آنان میرزا محمد مهدی موسوی شهرستانی است.[۶۷]

پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۵و ۲۰۶.
  2. دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 5.
  3. حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص ۲۰۶.
  4. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 5، ص 401؛ سلمان هادی طعمه، تراث کربلا، ص 106 و 107.
  5. شیخ آقا بزرگ تهرانی، مصفی المقال، ص 247؛ علی دوانی، مفاخر الاسلام، ج 2، ص 122 و 132.
  6. شیخ مفید، الاختصاص، ص 210.
  7. . عبدالحسین صالحی شهیدی، کربلا از آل بویه تا حمله سلاجقه، مجله حوزه، ش 78، ص 133– 134.
  8. مفاخر اسلام، ج 2، ص 234 – 244؛ دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 563.
  9. حاج محمد اردبیلی، جامع الرواة، ج 1، ص 156، رجال شیخ طوسی، 47.
  10. محمد ذهبی، میزان االعتدال، ج 5، ص 466– 497؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، نوابغ الرواة، ص 125.
  11. رجال شیخ طوسی، ص 443؛ فهرست شیخ طوسی، ص 5.
  12. رجال نجاشی، ج 1، ص 236 و 237؛ نوابع الرواة، ص 51.
  13. دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 306؛ عبدالجواد کلیددار، تاریخ کربال و حائر الحسین، ص 268.
  14. نک:اقبال آشتیانی، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص۲۶۶–۲۷۴؛ بویل، تاریخ ایران کمبریج، ج۵، ص۳۱–۵۵
  15. محمدی، منازعات حنابله با شیعه امامیه در عصر سلجوقی، مجله تاریخ تمدن اسلامی، دوره ۸، شماره ۱ (پیاپی ۱۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش)، ص۱۰۶–۱۰۸
  16. جی. آ. بویل، تاریخ ایران از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، ترجمه حسن انوشته، ج 5، ص 51 – 5.
  17. حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۱۰.
  18. مجله حوزه، ش 78، ص 149 و ۱۶۴.
  19. دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 563، مجله حوزه، ش 78.
  20. نیم روزی در وادی ایمن، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۸۸.
  21. . رجال نجاشی، ص 288، نقد الرجال تقرشی، ص 300؛ جامع الرواة، ج 2، ص 91؛ مفاخر اسلام، ج 3، ص 93.
  22. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 108، ص 76؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 65؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج 25، ص 76.
  23. میرزا عبدالله افندی الصفهانی، ریاض العلماء، ج 2، ص 93 و نیز 193؛ الذریعه، ج 21، ص 222.
  24. فهرست منتجب الدین، ص 34، شیخ حر عاملی امل الآمل، ج 2، ص 40؛ الذریعه، ج 20، ص 343.
  25. الذریعه، ج 21، ص 103؛ امل الآمل، ج 2، ص 341؛ بحار الانوار، ج 1، ص 2
  26. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 312؛ مجله حوزه، ش 78، ص 160.
  27. جمال‌الدین علی تفطی، انباه الرواة، ج 3، ص 346؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 6، ص 155.
  28. شیخ آقا بزرگ تهرانی، االنوار الساطعه، ص 30؛ مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم بر کتاب الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابیطالب از سید فخار حائری، ص 8 و 9.
  29. امل الآمل، ج 2، ص 214؛ ریاض العلماء، ج 4، ص 323 – 319، شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه، ص 346.
  30. محمدحسن امانی، علامه حلی رایت ولایت، ص 35 – 36؛ سید محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج 2، ص 278.
  31. انوار الساطعه، ص 204؛ الذریعه، ج 1، ص 264 و ج 2، ص 125.
  32. مفاخر اسلام، ج 4، ص 44؛ محمدرحیم بیک‌محمدی، محقق حلی، مرزبان فقاهت، ص 26 – 2۷.
  33. حوزه علمیه کربلا، فصلنامه فرهنگ زیارت، ش ۱۱ و ۱۲، ص۲۱۴.
  34. شیخ جواد کربلایی، انوار الساطعه، ص 117؛ الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب، مقدمه، ص 13؛ مفاخر اسالم، ج 4، ص 66.
  35. تراث کربلا، ص 227 و 228.
  36. تراث کربلا، ص 241؛ روضات الجنات، ج 1، ص71؛ میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج 8، ص 145؛ گلشن ابرار، ج 1، ص161 و 162؛ سیمای حله، ص 140 – ۱۴۲.
  37. اعیان الشیعه، ج 2، ص 187.
  38. گلشن ابرار، ج 3، ص 77 – 69.
  39. ریحانة الادب، ج 5، ص 68.
  40. تراث کربلا، ص 246؛ محمدحسن کلیددار، مدینة الحسین، ج 1، ص۶۸.
  41. تراث کربلا، ص 202.
  42. . علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی، ص 214 و 215.
  43. سید حمید میرخندان، سید محمد مجاهد، پیشاهنگ جهان، ص 39 ـ54.
  44. ریحانة الادب، ج 3، ص 219؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 231؛ گلبرار رئیسی، فرزانگان مازندران، ص 341 و 342.
  45. تراث کربلا ص 203 ـ 208.
  46. ریحانة الادب، ج 1، ص 106؛ غلامرضا گلی زواره، ناصح صالح، ص 33 و 34؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 282.
  47. شیخ حرزالدین، معارف الرجال، ج 2، ص 216؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 341 و 342.
  48. محمد اصغری نژاد، میرزا محمدتقی شیرازی سروش استقلال، ص 68 ـ 7۲.
  49. عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، ص 379 ـ 392؛ گلشن ابرار، ج 1، ص 456؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ص 263.
  50. . محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 27 ـ 37؛ فرزند نیکو برش، بررسی عملکرد سیاسی آیت الله حائری یزدی، ص 50 ـ 54؛ سعید عباسزاده، شیخ عبدالکریم حائری نگهبان بیدار، ص 37 ـ 41.
  51. عباس حاجیان دشتی، عنصر فضیلت و تقوا، ص 15 و 16؛ محمدباقر پورامینی، آقاحسین قمی قامت قیام، ص 57 ـ 62؛ گلشن ابرار، ج 2، ص5۹۳.
  52. سید کاظم حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ص 20 و 21.
  53. سید کاظم حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ص 25 و 26، گلشن ابرار، ج 3، ص 224؛ ریحانة الادب، ج 2، ص 244.
  54. . سید علیرضا سید کباری، حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، ص 274 و 275؛ دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 305 ـ 306؛ نقباء البشر، ج 3، ص 1051؛ مجله حوزه، ش 78، ص 129 ـ 132؛ دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 68.
  55. ولید الحلی، العراق الواقع وآفاق المستقبل، ص 267 ـ 285.
  56. حوزه علمیه کربلا، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۲۲۷.
  57. تراث کربلا، ص 135 ـ 136؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 150.
  58. عبدالحسین امینی، شهداء الفضیله، ص 327؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 145.
  59. . دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 159.
  60. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 143، تراث کربال، ص 159.
  61. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 135.
  62. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص ۱۶۲.
  63. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص ۱۷۶.
  64. تراث کربلا، ص 149.
  65. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 209.
  66. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 224؛ شهداء الفضیله، ص 215 ـ 219.
  67. تراث کربلا، ص 138 ـ 143.
  1. ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی، پسرعموی محقق حلی و نوه دختری ابن ادریس حلی و از مشایخ اجازه علامه حلی است که از سید فخار روایت کرده است.
  2. وی در این کتاب کوشید ایمان ابوطالب را به اثبات برساند؛ ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه، مطالب این کتاب را تأیید کرده است. این کتاب، مکرر در عراق و ایران با مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم و تحقیق سید محمد بحرالعلوم به چاپ رسیده است.
  3. ترجمه بخشی از سروده‌های او چنین است: «من از شما (بازماندگانم) خواستارم به خاطر خدا، مرا پس از رحلت، در کربلا به خاک بسپارید؛ بدین وسیله من با شهید کربلا همسایه می‌گردم که از سلاله حضرت محمد(ص) است و بهترین پناه دهنده است؛ به خاطر لطف و عنایت آن بزرگوار، بدون تردید در شب اول قبر، هراسی ندارم. با توسل به سید شهیدان در قیامت از عذاب الهی مصون هستم. رسم اعراب این است که از مهمان خود حمایت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند به وی آسیبی برسد؛ چه طور امکان دارد آن فرزند حضرت محمد(ص) مرا فراموش کند که غریب و تنها در جوارش آرمیده‌ام؟!
  4. حبیب‌الله شریف کاشانی (م.۱۳۴۰ق)، درک محضر وی را در کربلا، توفیقی آسمانی دانسته است.
  5. متن فتوا: مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان واجب است در ضمن درخواست‌های خود، رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورت امتناع انگلستان از درخواست‌های آنان، جایز است به قوه دفاعی روی آورند.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از مقاله حوزه علمیه کربلا، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره دهم و یازدهم، بهار و تابستان ۱۳۹۱، ص۲۰۴ است.