خمس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۸: خط ۲۸:


بنابر نظر اهل سنت، مراد از ذی القربی نزدیکان و خویشاوندان پیامبر (ص) است و مقصود از نزدیکان بنابر نظر بیشتر فقهای اهل سنت [[بنی هاشم|بنی هاشم]] و [[بنی‌مطلب|بنی مطلب]]<nowiki/>اند<ref>المغنی، ج7، ص305؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج10، ص493؛ المجموع، ج19، ص369.</ref>،  ولی برخی از جمله ابوحنیفه معتقدند که آنان تنها فرزندان هاشم هستند.<ref>أحکام القرآن، جصّاص، ج4، ص246؛ مفاتیح الغیب، ج15، ص 486.</ref>
بنابر نظر اهل سنت، مراد از ذی القربی نزدیکان و خویشاوندان پیامبر (ص) است و مقصود از نزدیکان بنابر نظر بیشتر فقهای اهل سنت [[بنی هاشم|بنی هاشم]] و [[بنی‌مطلب|بنی مطلب]]<nowiki/>اند<ref>المغنی، ج7، ص305؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج10، ص493؛ المجموع، ج19، ص369.</ref>،  ولی برخی از جمله ابوحنیفه معتقدند که آنان تنها فرزندان هاشم هستند.<ref>أحکام القرآن، جصّاص، ج4، ص246؛ مفاتیح الغیب، ج15، ص 486.</ref>
===یتیم، مسکین و در راه مانده===
===یتیم، مسکین و در راه مانده===
به نظر فقیهان شیعه مقصود از سه گروه دیگر، ایتام، فقرا و در راه ماندگان از بنی هاشم هستند که به نظر مشهور فقهای شیعه باید از طریق پدر به هاشم منتهی شوند؛ ولی برخی از فقهای امامیه برآنند که به کسانی که از طریق مادر به هاشم منتهی شوند نیز خمس تعلق می گیرد.<ref>تذکرة الفقهاء، ج5، ص433؛ الحدائق الناضره، ج12، ص390؛ جواهر الکلام، ج16، ص 87</ref>  
به نظر فقیهان شیعه مقصود از سه گروه دیگر، ایتام، فقرا و در راه ماندگان از بنی هاشم هستند که به نظر مشهور فقهای شیعه باید از طریق پدر به هاشم منتهی شوند؛ ولی برخی از فقهای امامیه برآنند که به کسانی که از طریق مادر به هاشم منتهی شوند نیز خمس تعلق می گیرد.<ref>تذکرة الفقهاء، ج5، ص433؛ الحدائق الناضره، ج12، ص390؛ جواهر الکلام، ج16، ص 87</ref>  

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۹

خمس، به معنای یک پنجم از مال است که مسلمانان ملزم پرداخت آن هستند. این مال سهم امام یا سهم سادات نیز نامیده می‌شود. خمس به غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصی از دریا بیرون بیاید، زمینی که کافر ذمّی از مسلمان خریده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب تعلق می‌گیرد.

کسی که قصد سفر حج دارد لازم است خمسی که بر گردن اوست بپردازد. حج‌گزاری با مالی که خمسش پرداخت نشده گناه دانسته شده و در برخی موارد مثلا زمانی که لباس احرام یا قربانی از چنین مالی فراهم آید، حج صحیح نخواهد بود.

اصطلاح‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خمس در لغت به معنای یک پنجم از چیزی است[۱] و در اصطلاح فقه شیعه به حقّ مالی ثابت و واجبی گفته می شود که به بنی هاشم اختصاص دارد[۲] یا حق مالی است که خدا آن را در اموالی خاص برای خود، پیامبر، امامان از اهل بیت(ع) و بنی هاشم قرار داده است [۳]که به فتوای بیشتر فقیهان شیعه نیمی از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «سهم الامام» گفته می شود و نیمی دیگر به نیازمندان از بنی هاشم تعلق دارد که به آن «سهم سادات» گفته می شود[۴] و در اصطلاح فقه اهل سنت به یک پنجم مالی گفته می‌شود که از غنایم جنگی، معدن و دیگر اموال متعلق خمس گرفته می شود.[۵]

خمس به چه مواردی تعلق می‌گیرد؟[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر مشهور فقیهان شیعه، خمس در هفت مورد: غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصی از دریا بیرون بیاید، زمینی که کافر ذمّی از مسلمان خریده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب واجب است.[۶]

مذهب حنفی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حنفیه با استناد به آیه 41انفال و برخی روایات، خمس را تنها در غنیمت جنگی، گنج و برخی از اقسام معدن واجب می دانند.[۷] «ابو یوسف قاضی» شاگرد ابوحنیفه بر این اعتقاد است که خمس مطلق معادن، گنج و غوص واجب است.[۸]

مذهب مالکی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مالکیها خمس را در گنج و معدنِ طلا و نقره واجب دانسته و مصرف آنها را مانند غنایم جنگی برشمرده اند.[۹]

مذهب شافعی و حنبلی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شافعی ها و حنابله نیز با استناد به آیه 41انفال و برخی روایات بر این باورند که در غنایم جنگی[۱۰]، گنج و رکاز(معادن خام، معادن طلا و نقره[۱۱] ، هر آنچه در زمین مدفون است اعم از معدن یا گنج[۱۲] )خمس واجب است.[۱۳]

مصرف خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مطابق ظاهر آیه شریفه سوره انفال، خمس به شش قسمت تقسیم شود، که سه قسمت آن برای خداوند متعال و پیامبر اکرم و ذوی القربی و سه قسمت دیگر به سه گروه از ایتام، فقرا، در راه ماندگان تعلّق دارد: « لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ ».

تعلق خمس به پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشهور فقهای امامیه، گفته اند: در زمان حیات رسول خدا (ص) هر سه سهم اول به ایشان می رسد؛ چرا که حضرت، علاوه برمنصب رسالت دارای منصب امامت نیز می باشد. مالکیت اعتباری خداوند هم معنا ندارد و ذکر نام خداوند متعال تنها برای شرافت بخشیدن به مال و تکریم رسول خداست.[۱۴]

ذوی‌القربی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در بیشتر روایات اهل بیت (ع) آمده است که سهم خدا متعلق به رسول خدا(ص) و سهم خدا و رسول پس از آن حضرت به امامان معصوم تعلق دارد. [۱۵] بنابر نظر امامیه مقصود از «ذی القربی» در آیه، امام معصوم (ع) است که سهم خدا و رسول را به وراثت و سهم «ذی القربی» را به اصالت دریافت می کند.[۱۶]

بنابر نظر اهل سنت، مراد از ذی القربی نزدیکان و خویشاوندان پیامبر (ص) است و مقصود از نزدیکان بنابر نظر بیشتر فقهای اهل سنت بنی هاشم و بنی مطلباند[۱۷]، ولی برخی از جمله ابوحنیفه معتقدند که آنان تنها فرزندان هاشم هستند.[۱۸]

یتیم، مسکین و در راه مانده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر فقیهان شیعه مقصود از سه گروه دیگر، ایتام، فقرا و در راه ماندگان از بنی هاشم هستند که به نظر مشهور فقهای شیعه باید از طریق پدر به هاشم منتهی شوند؛ ولی برخی از فقهای امامیه برآنند که به کسانی که از طریق مادر به هاشم منتهی شوند نیز خمس تعلق می گیرد.[۱۹]

فقهای اهل سنت -همچنین ابن جنید از فقیهان امامیه- برآنند که خمس این سه گروه به همه ایتام، فقرا و در راه ماندگان مسلمان تعلق دارد.[۲۰]

خمس و استطاعت حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اولویت پرداخت خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

طبق فتوای فقهای شیعه[۲۱] و بنابر یکی از دو نظر شافعی [۲۲] کسی که به اندازه ای مال دارد که می تواند به حج برود، ولی بدهی خمسی دارد و مالی که در اختیار دارد تنها برای یکی از این دو کفایت می کند، مستطیع نیست و باید بدهی خمسی خود را پرداخت کند.[۲۳] چه خمس در عین مال او باشد یا در ذمه او قرار داشته باشد.[۲۴]

حج‌گزاری بدون پرداخت خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در صورتی که حج بر شخص واجب شده و خمس نیز بدهکار است و اموال او برای انجام هر دو کفایت می کند باید نخست خمس خود را پرداخت کند و حق ندارد به جهت حج یا امری دیگر آن را به تاخیر اندازد[۲۵] و اگر مکلف بدون پرداخت خمس به حج برود مرتکب گناه شده، ولی حج او صحیح است.[۲۶]

اما اگر لباس طواف یا قربانی او با پولِ خمس داده نشده باشد حج او صحیح نیست؛ زیرا لباس او غصبی است و با لباس غصبی طواف باطل است، چنانکه با پول خمس داده نشده مالک قربانی نیز نمی شود و چنین شخصی مانند کسی است که قربانی حج را بجا نیاورده است.[۲۷]

استطاعت از سود سال مالی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

طبق نظر بسیاری از فقیهان امامیه، اگر شخص از سود سالی که مستطیع شده عازم حج شود سود به دست آمده جزو مؤونه او شمرده می شود و خمس بر او واجب نیست، ولی اگر به جهت عذر یا عصیان حج را به تاخیر اندازد پرداخت خمس اموال یاد شده بر او واجب خواهد بود، اما اگر هزینه حج از سود چند سال باشد سود سال های قبل از سال استطاعت خمس دارد، اما مقدار مالی که در سال استطاعت به دست آمده در صورت رفتن به حج در همان سال خمس ندارد، ولی در صورتی که امکان رفتن برای او فراهم نشود همه اموال یاد شده خمس دارد.[۲۸]

همچنین اگر حج از سال های گذشته بر ذمه شخص استقرار یافته است و خمس نیز بدهکار است، باید نخست خمس را پرداخت کند، چه خمس در عین اموال او باشد و یا در ذمه اش مستقر شده باشد و اگر مخالفت کرده و با نپرداختن خمس عازم حج شود مرتکب گناه شده است و حج او در صورتی صحیح است که خمس یاد شده در عین اموال او نباشد یا اگر در عین اموالش هست اموالی که صرف هزینه حج می کند از اموالی که در آن خمس قرار دارد نباشد یا اگر از این اموال هست، لباس احرام و طواف و سعی و قربانی از آن اموال تهیه نشده باشد[۲۹]؛ ولی برخی از فقیهان حرام بودن لباس احرام و سعی را مضر به صحت حج ندانسته‌اند.[۳۰]

استطاعت در صورت دریافت وجوه شرعیات از جمله خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی از فقیهان امامیه برآنند که اگر شخص با اموالی که از راه وجوه شرعیه از جمله خمس به دست می آورد مستطیع شود حج بر او واجب می گردد و بسیاری نیز وجوب حج را بر این افراد بعید نشمرده‌اند[۳۱]، ولی امام خمینی بر این نظر است که حج بر این افراد واجب نیست.[۳۲]

حکم ارثیه در ادای حج و خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همچنین به نظر فقیهان امامیه، اگر بر عهده میت خمس و حج مستقر شده باشد و ترکه او کافی برای ادای هر دو نباشد؛ چنانچه عین مال، متعلق خمس باشد خمس مقدم می شود و هزینه کردن اموال در حج جایز نیست و اگر خمس در ذمه میت باشد، حج مقدم می شود[۳۳] و در فرض اخیر اگر ترکه میت وافی به انجام حج نباشد حج ساقط می شود و اموال باقی مانده بین دیون میت از جمله خمس و زکات او تقسیم می شود.[۳۴]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. کتاب العین، ج‏4، ص205؛  الصحاح، ج3، ص924؛  لسان العرب، ج‏6، ص70 (خمس)
  2. مسالک الافهام، ج1، ص457؛ جواهر الکلام، ج16، ص2؛  کتاب الخمس، شیخ انصاری، ص21.
  3. انوار الفقاهه، کتاب الخمس، ص12.
  4. کتاب البیع، ج2، ص655-660؛ القوائد الفقهیه، بجنوردی، ج7، ص281.
  5. معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج2، ص57.
  6. الانتصار، ص225؛ الحدائق الناضره، ج12، ص320؛ تحریر الوسیلة، ج1، ص352.
  7. المبسوط،السرخسی، ج2، ص211 ، ج10، ص 94، ج14، ص42؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص330؛ بدائع الصنائع، ج2، ص65.
  8. الخراج، ابویوسف قاضی، ص30-33؛ المبسوط، السرخسی،  ج2، ص212- 213.
  9. المدونة الکبری، ج6، ص174؛ الموطأ، ج2، ص869.
  10. کتاب الام، ج4، ص146؛ المغنی، ج7، ص298.
  11. معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص211.
  12. معجم المصطلحات والالفاظ الفقهیه، ج2، ص176، (رکز).
  13. الرسالة، ص195؛ مختصر المزنی، ص162؛ المجموع، ج6، ص92.
  14. تذکرة الفقهاء، ج5، ص432.
  15. تهذیب الاحکام، ج4، ص125؛ وسائل الشیعه، ج9، ص510.
  16. المعتبر فی شرح المختصر، ج2، ص629؛ تذکرة الفقهاء، ج5، ص432؛ جواهر الکلام، ج16، ص84.
  17. المغنی، ج7، ص305؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج10، ص493؛ المجموع، ج19، ص369.
  18. أحکام القرآن، جصّاص، ج4، ص246؛ مفاتیح الغیب، ج15، ص 486.
  19. تذکرة الفقهاء، ج5، ص433؛ الحدائق الناضره، ج12، ص390؛ جواهر الکلام، ج16، ص 87
  20. مختلف الشیعه، ج3، ص330؛ المجموع، ج19، ص370؛ المغنی، ج7، ص 306 -307.
  21. العروة الوثقی (المحشی)، ج4، ص381؛ تحریر الوسیلة، ج1، ص375.
  22. الحاوی الکبیر، ج4، ص 13.
  23. الفقه علی المذاهب الخمسة، ج1، ص195.
  24. کتاب الحج، خویی، ج3، ص61.
  25. کتاب الحج، خوئی، ج3، ص62؛ تحریر الوسیله، ج1، ص382.
  26. تحریر الوسیله، ج1، ص182.
  27. . کتاب الحج، خوئی، ج3، ص62؛ مناسک الحج، تبریزی، ص24.
  28. العروة الوثقی، المحشی، ج4، ص289؛ تحریر الوسیله، ج1، ص360.
  29. العروة الوثقی، المحشی، ج4، ص433؛ مهذب الاحکام، ج12، ص121.
  30. کتاب الحج، خوئی، ج1، ص238.
  31. . کتاب الحج، خوئی، ج3، ص55؛ مناسک الحج، سیستانی، ص22؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص18.
  32. مناسک الحج، محشی، ص36-37.
  33. مناسک الحج، وحید خراسانی، ص34؛ احکام و آداب حج، گلپایگانی، ص46.
  34. احکام و آداب حج، گلپایگانی، ص46.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • احکام القرآن، احمد بن علی الجصاص (م.370ق.)، تحقیق عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • احکام و آداب حج، سید گلپایگانی، قم، دارالقران الکریم، 1413ق.
  • الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دار المفید، 1414ق.
  • الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق سید حسن موسوی الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1363ش.
  • اسد الغابه فی معرفة الصحابه، علی بن محمد بن الاثیر (555-630ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
  • اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، 1378ش.
  • الانتصار فی انفرادات الامامیة، السید المرتضی (م.436ق.)، مصحح دفتر انتشارات اسلامی، قم، النشر الاسلامی، 1415ق.
  • انوار الفقاهه، ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، 1416ق.
  • بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، محمد باقر المجلسی (م. 1110ق)، تحقیق عبدالزهراء العلوی، بیروت، دار الرضا، 1403ق.
  • البدایة و النهایة فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (م. 774ق.)، تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
  • بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی (م.587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
  • البیان، شهید الاول(م. 786ق), تحقیق محمد حسون, قم, محقق, 1412ق.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (224-310ق.)، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1403ق.
  • تاریخ بغداد، احمد بن علی الخطیب البغدادی (م.463ق.)، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.
  • تحریر الوسیله، امام خمینی قدس سره (م.1368ش.)، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق.
  • تحفه الفقهاء، علاالدین محمد السمرقندی(م. 539ق)، بیروت،دارالکتب العلمیه، 1414ق.
  • تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف حلی (م. 726ق)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1414ق.
  • تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی (م.320ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه، 1380ق.
  • تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1386ش.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، 1365ش.
  • جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (224-310ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • الجامع لاحکام القرآن، محمد بن احمد القرطبی (م.671ق.)، تهران، ناصر خسرو، 1364.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی الجواهری (م. 1266ق.)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
  • الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی (م.450ق.)، تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
  • الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی (م. 1186ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، النشر الاسلامی، 1363ش..
  • الخراج، ابویوسف یعقوب بن ابراهیم بن حبیب الانصاری(م. 182ق)، تحقیق طه عبدالرؤف سعد و سعد حسن سعد،قاهره،مکتبه الازهریه للتراث.
  • الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق خراسانی و دیگران، قم، النشر الاسلامی، 1409ق.
  • الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور و هو مختصر تفسیر ترجمان القرآن، عبدالرحمان بن ابی‌بکر السیوطی (849-911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
  • دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، حسین علی منتظری نجف آبادی، قم، نشر فکر، 1409ق.
  • ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، محمد باقر سبزواری (م.1090.ق.)، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
  • الرساله، محمد بن ادریس الشافعی (م. 204ق)، تحقیق احمد محمد شاکر، بیروت، المکتبه العلمیه.
  • روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله الآلوسی (م.1270ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
  • السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (384-458ق.)، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
  • سنن النسائی، احمد بن علی النسائی (215-303ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دار الفکر، 1348ق.
  • الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
  • الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، اسماعیل بن حماد الجوهری (م.393ق.)، تحقیق احمد عبدالغفور العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
  • صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری (م.256ق.)، تحقیق عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • صحیح مسلم، مسلم (م.261ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • الصحیح من سیرة النبی الاعظم، جعفر مرتضی العاملی، قم، دار الحدیث، 1426ق.
  • الطبقات الکبری، محمد بن سعد (م.230ق.)، بیروت، دار الصادر، 1409ق.
  • العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (1247-1337ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1419ق.
  • العین (ترتیب العین)، الخلیل بن احمد الفراهیدی (م.170ق.)، به کوشش مهدی المخزومی و ابراهیم السامرائی، قم، دار الهجره، 1410ق.
  • الغیبه، محمد بن حسن الطوسی (م.460ق.)، ، قم، دار المعارف الإسلامیه، 1411ق.
  • فتح الباری شرح صحیح الامام ابی‌عبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، ابن حجر العسقلانی (773-852ق.)، شرح عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، تحقیق محمد فواد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • فتوح البلدان، احمد بن یحیی البلاذری (م.279ق.)، تصحیح صلاح‌الدین المنجد، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، 1956م.
  • فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام، قطب‌الدین سعید بن هبه الله الراوندی (م.573ق.)، تحقیق سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، 1405ق.
  • الفقه علی المذاهب الخمسه، محمدجواد المغنیه، بیروت، دارالتیار الجدید و دارالجواد، 1421ق.
  • القواعد الفقهیه، سید محمد حسن بن آقابزرگ موسوی بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، 1419ق.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (م.329ق.)، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب اسلامیه، 1362ش.
  • کتاب الام، محمد بن ادریس الشافعی (م. 204ق)، بیروت، دار الفکر، 1403ق.
  • کتاب البیع، سید روح الله موسوی الخمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1421ق.
  • کتاب الحج، ابوالقاسم خویی (م.1413.ق.)، قم، لطفی، 1409ق.
  • کتاب الخمس، مرتضی بن محمد امین انصاری دزفولی (م.1281.ق.)، قم، الموتمر الاسلامی، 1415ق.
  • کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (م. 380ق)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، النشر الاسلامی، 1405 ق.
  • کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، علی بن حسام‌الدین الهندی (م.975ق.)، تحقیق بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409ق.
  • لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق.
  • المبسوط، محمد بن احمد بن سهل السرخسی (م.483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن،الفضل بن الحسن الطبرسی (468-548ق.)، تحقیق محمد جواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، 1372ش.
  • مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن ابی‌بکر الهیثمی (م.807ق.)، بیروت، دار الکتاب العلمیه، 1408ق.
  • المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (631-676ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • مختصر المزنی، اسماعیل بن یحیی المزنی (م. 263ق)، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی ، 1413ق.
  • المدونة الکبری، مالک بن انس (م. 179ق)، بیروت، دار الآحیاءالتراث العربی، 1323ق.
  • مرآة العقول، المجلسی (م.1111ق.)، سید محسن الحسینی الامینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1406ق.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، الشهید الثانی (م.965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1413ق.
  • مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین نوری الطبرسی (م. 1320ق)، قم، مؤسسة آل البیت، 1408ق.
  • المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله الحکام النیسابوری (م.405ق.)، تحقیق مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مستند الشیعة فی احکام الشریعه، احمد بن محمد مهدی النراقی (م. 1245ق.)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1415ق.
  • مسند الامام احمد بن حنبل، أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م.241ق.)، بیروت، دار الصادر، بی‌تا.
  • معالم المدرستین، سید مرتضی العسکری, بیروت, موسسه النعمکان, 1410ق.
  • المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن محقق حلی (602-676ق.)، قم، انتشارات سید الشهداء، 1364ش.
  • معجم الفاظ الفقه الجعفری،احمد فتح الله،1415ق.
  • المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی (260-360ق.)، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • معجم المصطلحات والالفاظ الفقهیه، محمود عبدالرحمان عبدالمنعم،القاهره، دارالفضیله.
  • المغنی، عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
  • مفاتیح الغیب، فخرالدین الرازی (م.606ق.)، بیروت، دار الإحیاء التراث العربی، 1420ق.
  • مفردات الفاظ القرآن، حسین بن محمد الراغب الاصفهانی (م.425ق.)، تحقیق صفوان عدنان داودی، قم، طلیعه نور، 1427ق.
  • المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1410ق.
  • من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (م.381ق.)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، النشر الاسلامی، 1404ق.
  • مناسک الحج، المیرزا جواد التبریزی، قم،مهر، 1414ق.
  • مناسک حج (محشّی)، محمد رضا محمودی، تهران، مشعر، 1429ق.
  • مناسک حج‌، حسین وحید خراسانی، قم، مدرسة الإمام باقر العلوم علیه السلام، 1428ق.
  • مناسک الحج، سید علی السیستانی، قم، چاپخانه شهید ، 1413ق.
  • الموطّأ، مالک بن انس (م.179ق)، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
  • مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری (م.1414ق.)، مکتبة آیه الله سبزواری، ‏1416ق.
  • النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ابن اثیر (م.606ق.)، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1364ش.
  • نهج البلاغه، شریف الرضی (م.406ق.)، شرح صبحی صالح، بیروت، 1387ق.
  • نیل الاوطار، شرح منتقی الاخبار من احادیث سید الاخیار، محمد بن علی الشکوکانی (م.1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م.
  • وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (1033-1104ق.)، الحر العاملی (م.1104ق.)، قم، آل البیت، 1414ق.
  • ولایه الالهیه الاسلامیه اوالحکومه الاسلامیه، محمد مومن قمی، قم، النشر الاسلامی، 1425ق.