اسماعیل بن جعفر(ع): تفاوت میان نسخهها
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
(حذف عنوان مادر) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
ابومحمد اسماعيل بن جعفر(ع) ملقب به اَعرَج (داراي يك پاي معيوب) فرزند بزرگ امام جعفر صادق(ع) بود<ref>سر السلسلة العلويه، ص34.</ref>و معتقدان به امامت او را [[اسماعيليه]] مينامند.<ref>الملل و النحل، ج1، ص29.</ref>قبر او در بقيع در گذر قرنها بقعهاي داشته است. | ابومحمد اسماعيل بن جعفر(ع) ملقب به اَعرَج (داراي يك پاي معيوب) فرزند بزرگ امام جعفر صادق(ع) بود<ref>سر السلسلة العلويه، ص34.</ref>و معتقدان به امامت او را [[اسماعيليه]] مينامند.<ref>الملل و النحل، ج1، ص29.</ref>قبر او در بقيع در گذر قرنها بقعهاي داشته است. | ||
مادر وي فاطمه دختر حسين بن حسن بن علي(ع) است كه امام صادق(ع) به احترام وي، در دوران زندگاني او همسري ديگر برنگزيد.<ref>شرح الاخبار، ج3، ص309؛ الملل و النحل، ج1، ص191.</ref>به سبب همين جايگاه، عبدالله افطح فرزند ديگر فاطمه نيز هواداراني داشت.<ref>سر السلسلة العلويه، ص34.</ref> | مادر وي فاطمه دختر حسين بن حسن بن علي(ع) است كه امام صادق(ع) به احترام وي، در دوران زندگاني او همسري ديگر برنگزيد.<ref>شرح الاخبار، ج3، ص309؛ الملل و النحل، ج1، ص191.</ref>به سبب همين جايگاه، عبدالله افطح فرزند ديگر فاطمه نيز هواداراني داشت.<ref>سر السلسلة العلويه، ص34.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۱: | ||
==شخصیت== | ==شخصیت== | ||
گزارشهاي منابع اسماعيليه و اماميه درباره دوران زندگاني او، با يكديگر تفاوت دارند. منابع اسماعيليه از او به منزله امام و حتي مهدي[10]و سرسلسله فرقه اسماعيليه ياد كرده و گزارشي اسطورهاي و غلوآميز را درباره او آوردهاند. منابع اماميه با واقعگرايي بيشتر به گزارش درباره او پرداختهاند. از اين رو، افزون بر آن كه اعتماد گروههاي بيطرف را جلب ميكنند، زوايايي روشنتر از زندگي او به دست ميدهند. البته گزارشهاي منابع اماميه نيز يكسان نيستند. برخي او را ستوده و بر محبوب بودنش نزد امام صادق(ع تأكيد كردهاند[11] | گزارشهاي منابع اسماعيليه و اماميه درباره دوران زندگاني او، با يكديگر تفاوت دارند. | ||
*منابع اسماعيليه از او به منزله امام و حتي مهدي[10]و سرسلسله فرقه اسماعيليه ياد كرده و گزارشي اسطورهاي و غلوآميز را درباره او آوردهاند. | |||
*منابع اماميه با واقعگرايي بيشتر به گزارش درباره او پرداختهاند. از اين رو، افزون بر آن كه اعتماد گروههاي بيطرف را جلب ميكنند، زوايايي روشنتر از زندگي او به دست ميدهند. | |||
البته گزارشهاي منابع اماميه نيز يكسان نيستند. | |||
#برخي او را ستوده و بر محبوب بودنش نزد امام صادق(ع) تأكيد كردهاند[11] | |||
#شماري ديگر بر ارتباط او با جريانهاي افراطي شيعي پاي فشردهاند.[12] | |||
مهمترين اين گزارشها به وفات اسماعيل و چگونگي تشييع او ميپردازد. بر پايه اين گزارشها، امام صادق(ع) برحاشيه كفن او نوشت: اسماعيل به يگانگي خداوند شهادت ميدهد.[13]سپس در حالي كه بسيار اندوهگين بود و بيكفش و ردا پيشاپيش جنازه حركت ميكرد[14]، بارها فرمان داد جنازه را بر زمين گذارند و چهره او را آشكار كنند[15]تا مردم جنازه را ببينند و مرگش را باور نمايند. نيز با گرفتن نايب براي گزاردن حج از جانب فرزند درگذشتهاش[16]، بر زنده نبودن وي تأكيد كرد. برخي منابع غير امامي از نگاشتن گواهينامهاي به دست امام صادق(ع) براي مرگ اسماعيل با امضاي نامداران و بزرگان و نيز حكمران عباسي مدينه سخن گفتهاند.[17]اين تمهيدات به جهت باورمندي شماري از شيعيان به امامت اسماعيل پس از امام جعفر صادق(ع)[18]بود و امام به صراحت آن را رد ميكرد.[19]به رغم اين تدابير، باز هم گروهي از هواداران اسماعيل، اين تمهيدات را تقيه و تدبيري براي فريب دستگاه عباسي و حفظ جان او دانسته، بر زندگي وي در شهر بصره پس از اين رويداد تأكيد داشتند.[20]بر خلاف اندكي از اسماعيليه كه به مهدويت او اعتقاد داشتند[21]، بيشتر آنان درگذشت وي را باور داشتند و آرامگاه وي را محترم ميشمردند. اهتمام دولتمردان اسماعيلي در ساختن آرامگاه بر قبر وي در مدينه، از نشانههاي اين باور است.[22] | مهمترين اين گزارشها به وفات اسماعيل و چگونگي تشييع او ميپردازد. بر پايه اين گزارشها، امام صادق(ع) برحاشيه كفن او نوشت: اسماعيل به يگانگي خداوند شهادت ميدهد.[13]سپس در حالي كه بسيار اندوهگين بود و بيكفش و ردا پيشاپيش جنازه حركت ميكرد[14]، بارها فرمان داد جنازه را بر زمين گذارند و چهره او را آشكار كنند[15]تا مردم جنازه را ببينند و مرگش را باور نمايند. نيز با گرفتن نايب براي گزاردن حج از جانب فرزند درگذشتهاش[16]، بر زنده نبودن وي تأكيد كرد. برخي منابع غير امامي از نگاشتن گواهينامهاي به دست امام صادق(ع) براي مرگ اسماعيل با امضاي نامداران و بزرگان و نيز حكمران عباسي مدينه سخن گفتهاند.[17]اين تمهيدات به جهت باورمندي شماري از شيعيان به امامت اسماعيل پس از امام جعفر صادق(ع)[18]بود و امام به صراحت آن را رد ميكرد.[19]به رغم اين تدابير، باز هم گروهي از هواداران اسماعيل، اين تمهيدات را تقيه و تدبيري براي فريب دستگاه عباسي و حفظ جان او دانسته، بر زندگي وي در شهر بصره پس از اين رويداد تأكيد داشتند.[20]بر خلاف اندكي از اسماعيليه كه به مهدويت او اعتقاد داشتند[21]، بيشتر آنان درگذشت وي را باور داشتند و آرامگاه وي را محترم ميشمردند. اهتمام دولتمردان اسماعيلي در ساختن آرامگاه بر قبر وي در مدينه، از نشانههاي اين باور است.[22] | ||
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۴
اسماعيل بن جعفر
ابومحمد اسماعيل بن جعفر(ع) ملقب به اَعرَج (داراي يك پاي معيوب) فرزند بزرگ امام جعفر صادق(ع) بود[۱]و معتقدان به امامت او را اسماعيليه مينامند.[۲]قبر او در بقيع در گذر قرنها بقعهاي داشته است. مادر وي فاطمه دختر حسين بن حسن بن علي(ع) است كه امام صادق(ع) به احترام وي، در دوران زندگاني او همسري ديگر برنگزيد.[۳]به سبب همين جايگاه، عبدالله افطح فرزند ديگر فاطمه نيز هواداراني داشت.[۴]
تاریخ ولادت و وفات
تاريخ دقيق ولادت اسماعيل مشخص نيست. با توجه به اختلاف سنّي 25 ساله وي با امام كاظم(ع) (128ـ183ق.) تولد او را ميتوان حدود سال 103ق. دانست. درباره تاريخ وفات او نيز ديدگاهي يكسان ندارند. برخي از هوادارانش، زمان درگذشت او را پس از شهادت امام صادق(ع) (148ق.) دانسته و از محل زندگي او در بصره سخن به ميان آوردهاند.[5]اما بيشتر منابع و حتي برخي از كتب اسماعيليه، وفات او را پيش از پدر[6]و به سالهاي 133[7]يا 138ق.[8]و يا كمي پيش از سال 148ق.[9]دانستهاند.
شخصیت
گزارشهاي منابع اسماعيليه و اماميه درباره دوران زندگاني او، با يكديگر تفاوت دارند.
- منابع اسماعيليه از او به منزله امام و حتي مهدي[10]و سرسلسله فرقه اسماعيليه ياد كرده و گزارشي اسطورهاي و غلوآميز را درباره او آوردهاند.
- منابع اماميه با واقعگرايي بيشتر به گزارش درباره او پرداختهاند. از اين رو، افزون بر آن كه اعتماد گروههاي بيطرف را جلب ميكنند، زوايايي روشنتر از زندگي او به دست ميدهند.
البته گزارشهاي منابع اماميه نيز يكسان نيستند.
- برخي او را ستوده و بر محبوب بودنش نزد امام صادق(ع) تأكيد كردهاند[11]
- شماري ديگر بر ارتباط او با جريانهاي افراطي شيعي پاي فشردهاند.[12]
مهمترين اين گزارشها به وفات اسماعيل و چگونگي تشييع او ميپردازد. بر پايه اين گزارشها، امام صادق(ع) برحاشيه كفن او نوشت: اسماعيل به يگانگي خداوند شهادت ميدهد.[13]سپس در حالي كه بسيار اندوهگين بود و بيكفش و ردا پيشاپيش جنازه حركت ميكرد[14]، بارها فرمان داد جنازه را بر زمين گذارند و چهره او را آشكار كنند[15]تا مردم جنازه را ببينند و مرگش را باور نمايند. نيز با گرفتن نايب براي گزاردن حج از جانب فرزند درگذشتهاش[16]، بر زنده نبودن وي تأكيد كرد. برخي منابع غير امامي از نگاشتن گواهينامهاي به دست امام صادق(ع) براي مرگ اسماعيل با امضاي نامداران و بزرگان و نيز حكمران عباسي مدينه سخن گفتهاند.[17]اين تمهيدات به جهت باورمندي شماري از شيعيان به امامت اسماعيل پس از امام جعفر صادق(ع)[18]بود و امام به صراحت آن را رد ميكرد.[19]به رغم اين تدابير، باز هم گروهي از هواداران اسماعيل، اين تمهيدات را تقيه و تدبيري براي فريب دستگاه عباسي و حفظ جان او دانسته، بر زندگي وي در شهر بصره پس از اين رويداد تأكيد داشتند.[20]بر خلاف اندكي از اسماعيليه كه به مهدويت او اعتقاد داشتند[21]، بيشتر آنان درگذشت وي را باور داشتند و آرامگاه وي را محترم ميشمردند. اهتمام دولتمردان اسماعيلي در ساختن آرامگاه بر قبر وي در مدينه، از نشانههاي اين باور است.[22]
تضعيف و تأييد
در منابع رجالي و تاريخي، از تضعيف يا تأييد وي سخن به ميان آمده است.[23]از نكات برجسته درگزارشهاي تضعيفكننده وي، ارتباط او با گروههاي غالي و تندرو و چهرههايي همچون ابوالخَطاب محمد بن ابيزينب اَسدي (زاده 138ق.) از سران غاليان[24]و مُفضّل بن عُمر جُعفي، از چهرههاي جنجالي است.[25]بر پايه يكي از اين روايتها، اسماعيل بر اثر سخنان مُفضّل، چنين گمان ميبرد كه پس از پدر عهدهدار منصب امامت خواهد شد.[26]در گزارشي ديگر، امام صادق(ع) مُفضّل را به دليل ارتباط استوارش با اسماعيل سخت سرزنش كرده است. برخي با تكيه بر اين دسته از روايتها، واسطه بودن مُفضّل بن عُمر، ميان ابوالخَطاب و اسماعيل را نتيجه گرفتهاند.[27]حتي برخي از معاصران با توجه به كنيه ديگر ابوالخطاب يعني ابواسماعيل[28]، او را پدر معنوي اسماعيل دانستهاند.[29]البته نميتوان شاهدي تاريخي بر اين سخن يافت. براي حل تعارض ميان اين دو دسته گزارش، راه حلهاي گوناگون در كتابهاي رجالي شيعه ارائه شده است.[30]نبايد از دستهبنديهاي جريانها و گروههاي گوناگون شيعي در آن دوره و تأثير آنها بر روايتها وگزارشها غفلت كرد؛ زيرا برخي منابع به تضعيف و گزارش روايتهايي در نكوهش او همّت گماشتهاند. اما شماري ديگر او را از فقيهان[31]و راويان بيواسطه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دانسته[32]و از قرار گرفتن وي و خادمش، عبدالحميد، در اسناد شماري از روايتها سخن به ميان آوردهاند.[33]مسئله امامت اسماعيل، نه تنها چالشي پيش روي امام كاظم(ع) بلكه دستاويزي براي زيديه و تشكيك در امامت امام صادق(ع) شده بود.[34]
آرامگاه اسماعيل
اسماعيل به سال 133ق. در روستايي سرسبز به نام عُرَيض] در يك فرسنگي مدينه[35]درگذشت.[36]اين مكان را امام باقر(ع) خريده بود[37]و امام صادق(ع) در آنجا باغي داشت و گاه خود و فرزندانش به آن رفت وآمد ميكردند.[38]بر پايه گزارشي، علي بن جعفر، فرزند ديگر امام و مشهور به «علي العُرَيضي»، در اين مكان سكونت داشته و همان جا مدفون شده است.[39] پس از آوردن جنازه اسماعيل به مدينه، او را در بقيع دفن كردند.[40]برخي منابع محل دفن او را در جهت غرب آرامگاه عباس عموي پيامبر(ص) و ميان آن و خانه امام سجاد(ع) دانستهاند.[41]در دوره خلافت فاطميان (297 ـ 567ق.) كه خود اسماعيلي مذهب بودند و بزرگترين مروّج اين فرقه شمرده ميشدند، آرامگاهي شكوهمند بر قبر اسماعيل ساخته شد.[42]اين بناي بزرگ و سفيد و داراي گنبد[43]به فرمان يكي از خلفاي فاطمي ساخته شد كه نام او دانسته نيست. به گفته برخي مدينهشناسان، پس از ساختن حصار شهر مدينه در حدود نيمه اول سده ششم ق.[44]اين آرامگاه در ركن شرقي حصار و در جهت قبله يعني جنوب قرار داشت و زائران از دري كه از درون شهر براي آن فراهم شده بود، به اين آرامگاه رفت و آمد داشتند.[45]كنار اين آرامگاه و در جهت شرقي آن، مسجدي كوچك منسوب به امام سجاد(ع) وجود داشته است.[46]اين مسجد به سال 284ق. ساخته شده بود و ميان آرامگاه و باغ وقفي آن قرار داشت وتا هنگام گزارش سَمهودي (م.911ق.) باقي بوده است.[47] همچنين سَمهودي از دو سنگ نبشته در آرامگاه اسماعيل خبر ميدهد. اولي بر سر در مياني آرامگاه نصب شده بود و بر بازسازي اين آرامگاه به سال 546ق. به دست حسين بن ابوالهِيجاء، از دولتمردان خلافت فاطمي، دلالت داشت. دومي كه درون مرقد و ميان دو در مياني و انتهايي نصب شده بود، به باغي در جانب غربي آرامگاه اشاره ميكرد كه همو براي اين بنا وقف كرده بود.[48] از جمله گزارشها درباره اين آرامگاه، گزارش عياشي (م.320ق.) است. او خود ديده است كه زائراني فراوان، به ويژه از عراق، به زيارت اسماعيل آمده و او را با عباراتي همچون «السلام عليك يا سيدنا إسماعيل» و «نشهد أنك علي دين أخيك موسي الكاظم رﺿﻰ الله عنه و نشهد أنك غير مخالف له» زيارت ميكردهاند.[49]اين عبارات نشانگر تشيع امامي زائران وي و توجه آنان به اين مرقد، همانند ديگر مرقدهاي خاندان معصومان: است. از ديگر آثاري كه عياشي از آن گزارش ميدهد، چاهي منسوب به امام سجاد(ع) است كه گفته ميشود امام باقر، در دوران كودكي درون آن افتاده[50]و يكي از فرقههاي شيعه به نام ناووسيه كه به مهدويت امام صادق(ع) معتقد بودهاند[51]، ورود امام صادق(ع) به اين چاه را سرآغاز غيبت ايشان دانستهاند.[52]اين چاه كه زائران به آن تبرك ميجسته و از آب آن براي شفا يافتن بهره ميبردهاند[53]، ميان در اول و مياني اين آرامگاه قرار داشته است.[54] فيروزآبادي (م.817ق.) نيز در وصف آرامگاه اسماعيل، از قبري ميان در اول و در اصلي آرامگاه و منسوب به امام سجاد(ع) گزارش كرده است.[55]با توجه به اشاره نداشتن ديگر مدينهشناسان به اين قبر، نميتوان به گزارش وي چندان توجه كرد. با قدرتگيري وهابيان در شبه جزيره و مدينه، آرامگاه اسماعيل همچون ديگر مرقدها و بارگاهها ويران شد. از گزارشهاي برخي ايرانيان در دهههاي پاياني سده چهاردهم ق. يعني پيش از 1394ق. به دست ميآيد كه آرامگاه برخي از نامآوران همچون فاطمه بنت اسد، سعد بن معاذ و اسماعيل بن جعفر، بهگونه كامل ويران نشده و با ديوارهايي محدود گشته بود. در اين ميان، مرقد اسماعيل با ديوارهايي بدون در و پنجره و به ابعاد سه در سه متر و ارتفاع دو و نيم متر احاطه شده و در بيرون از گورستان به فاصله 15 متري ديوار بقيع، در جهت غرب و روبهروي قبرهاي ائمه: قرار داشت. نيمي از محوطه در خيابان و نيمي از آن در پيادهرو بود و زائران در پياده رو به زيارت ميپرداختند.[56]به سال 1394ق. هنگام زيرسازي خيابان غربي بقيع، محوطه پيرامون قبر اسماعيل تخريب و چنين شايع شد كه جنازه او پس از سدهها به صورت سالم آشكار شده است.[57]بر پايه برخي ديدهها و گفتههاي محلي[58]، با پيشبينيهاي صورت گرفته و با هماهنگي برخي از بزرگان اسماعيليه[59]، جسد اسماعيل به درون گورستان بقيع منتقل و نشانه گذاري شد. محل دفن او به دليل وصفهاي متفاوت و از ميان رفتن نشانهها، دقيقاً مشخص نيست. محل آن را درحوالي قبر اُم البنين يا نزديك شهيدان حرّه و يا در 10 متري قبر حليمه سعديه در انتهاي بقيع دانستهاند.[60]
فرزندان
بازماندگان اسماعيل در سرزمينهايي چون خراسان، نيشابور، سامراء[61]، دمشق[62]، مصر[63]، اهواز، كوفه، بغداد[64]، يمن[65]، صور[66]و حلب[67]ميزيستند. ابوالحسن حسين بن حسين بن جعفر بن محمد بن اسماعيل، نخستين فرد از سادات حسيني است كه در قم سكونت يافت.[68]
منبع
- آثار اسلامي مكه و مدينه:رسول جعفريان، تهران، مشعر، 1382ش
- رجال كشّي (اختيار معرفة الرجال):الطوسي (م.460ق.)، به كوشش ميرداماد و رجايي، قم، آل البيت:، 1404ق
- الامامة و التبصره:ابن بابويه القمي (م.329ق.)، قم، مدرسة الامام مهدي[،1404ق
- بحار الانوار:المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق
- تاريخ اربل:شرف الدين بن احمد لخمي (م.637ق.)، عراق، دار الرشيد، 1980م
- تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير:الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1410ق
- تاريخ حرم ائمه بقيع:محمد صادق نجمي، قم، مشعر، 1380ش
- تاريخ قم:حسن بن محمد قمي (م.378ق.)، ترجمه: عبدالملك قمي، به كوشش تهراني، تهران، توس، 1361ش
- تحقيق النصرة بتلخيص معالم دار الهجره:ابوبكر بن الحسين المراغي (م.816ق.)، به كوشش الاصمعي، مدينه، المكتبة العلميه، 1401ق
- التعريف بما آنست الهجره:محمد بن احمد المطري (م.741ق.)، به كوشش الرحيلي، رياض، دار الملك عبدالعزيز، 1426ق
- تهذيب الاحكام:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش
- خاتمة المستدرك:النوري (م.1320ق.)، قم، آل البيت:، 1415ق
- رجال الطوسي:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش قيومي، قم، نشر اسلامي، 1415ق
- رجال النجاشي:النجاشي (م.450ق.)، به كوشش شبيري زنجاني، قم، نشر اسلامي، 1418ق
- سر السلسلة العلويه:ابينصر البخاري (م. قرن4ق.)، قم، الرضي، 1413ق
- شرح الاخبار في فضائل الائمة الاطهار:النعمان المغربي (م.363ق.)، به كوشش جلالي، قم، نشر اسلامي، 1414ق
- عمدة الاخبار في مدينة المختار:احمد بن عبدالحميد العباسي (قرن11ق.)، مدينه، المكتبة العلميه
- عمدة الطالب:ابن عنبه (م.828ق.)، به كوشش محمد حسن، نجف، المكتبة الحيدريه، 1380ق
- غاليان:نعمت الله صفري فروشاني، مشهد، آستان قدس رضوي، 1378ش
- الفصول العشره:المفيد(م.413ق.)، بيروت، دار المفيد، 1414ق
- الكافي:الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش
- كامل الزيارات: ابن قولويه القمي (م.368ق.)، به كوشش القيومي، قم، نشر الفقاهه، 1417ق
- كمال الدين:الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1405ق
- اللباب في تهذيب الانساب: ابن اثير (م.630ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، دار صادر
- المجدي في انساب الطالبيين:علي بن محمد العلوي (م.709ق.)، به كوشش المهدوي، قم، مكتبة النجفي، 1409ق
- المحاسن:ابن خالد البرقي (م.274ق.)، به كوشش حسيني، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1326ش
- المدينة المنورة في رحلة العياشي:العياشي، به كوشش محمد محزون، كويت، دار الارقم، 1406ق
- مسائل علي بن جعفر:كنگره جهاني امام رضا(ع)، مشهد، 1409ق
- المعتبر:المحقق الحلي (م.676ق.)، مؤسسه سيد الشهداء، 1363ش
- معجم البلدان:ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م
- معجم رجال الحديث:الخوئي (م.1413ق.)، بيروت، 1409ق
- المغانم المطابه:محمد الفيروزآبادي (م.817ق.)، مركز بحوث و دراسات المدينه، 1423ق
- الملل و النحل:الشهرستاني (م.548ق.)، به كوشش سيد كيلاني، بيروت، دار المعرفه، 1395ق
- مناقب آل ابيطالب:ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهي از استادان، نجف، المكتبة الحيدريه، 1376ق
- منتهي المطلب:العلامة الحلي (م.726ق.)، چاپ سنگي
- نشأة الشيعة الاماميه:نبيلة عبدالمنعم داود، بيروت، دار المورخ العربي، 1415ق
- وفاء الوفاء:السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.