پرش به محتوا

کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۲۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
عایشه
جامی
==معرفی==
مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص‌130؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص‌26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوت‌هایی نیز با دیگر طریقت­ها داشت؛ به ‌طوری‌که گاهی به سماع می­پرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص‌7؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌130).


دختر ابوبکر، ازجمله همسران پیامبر(ص) است. در سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر اختلاف است.[۱]الطبقات الکبری: ج۸ ص۵۸.) در نیمه دوم خلافت عثمان از او ناراضی شد[۴]، ولی پس از قتل عثمان خونخواه او شد و جنگ جمل را به بهانه آن بر پا کرد.<ref>شناخت نامه حدیث، محمدی ری‌شهری، محمد، قم، دار الحديث، ۱۳۹۷ش، ص۱۴۷.</ref>
ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب ''حله حلل'' را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص‌86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سال‌های 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفه­ای مانند سلاطین نمی­توانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص‌265). از جمله این دولتمردان، امیرعلی­شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» می­خواندند (علی­شیر نوایی، 1323، صص‌34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص‌302ـ301).


وی در سال ۵۸ ق از دنیا رفت.<ref>شناخت نامه حدیث، ص۱۴۸.</ref>
پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آق‌قویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص‌83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحه‌سرایی‌های قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148).


گروهی از اهل سنّت، شهرت، فضل و محبّت پیامبر(ص) به او را سرآمدِ دیگر همسران ایشان، معرّفی کرده اند و فقه و شعر را تخصّص او خوانده اند.[۷] (تهذیب الکمال: ج۳۵ ص۲۳۵ ش۷۸۸۵، سیر أعلام النبلاء: ج۲ ص۱۴۲ ش۱۹.) برخی او را مرجع صحابیان بزرگ در مسائل مشکل فرائض، معرّفی کرده اند.[۸] (تهذیب الکمال: ج۳۵ ص۲۳۴ ش۷۸۸۵، سیر أعلام النبلاء: ج۲ ص۱۸۲ ش۱۹.) دخالت در مسئله رهبری جامعه و موضع دوگانه در باره عثمان و مخالفت و شورش بر علی(ع) قضاوت های متفاوتی را در باره وی در پی داشته است.<ref>شناخت نامه حدیث، ص۱۴۸.</ref>
جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن می­کرد که آن را پلاس می­خواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ می­کرد (ریپکا، 1354، ص‌454؛ مایل هروی، 1377، ص‌84). نامه­های فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص‌15ـ14).


روایات عایشه، در همه صحاح اهل سنّت، ذکر شده اند. او پس از ابو هُرَیره و ابن عمر، بیشترین حجم روایات را از پیامبر(ص) نقل کرده است. شمار احادیث او را بیش از دو هزار حدیث دانسته اند.<ref>شناخت نامه حدیث، ص۱۴۹.</ref>
وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتم‌الشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانسته­اند (آربری، 1371، ص‌406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، به‌خاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص‌457).


عایشه زنى سخنران و ادیب بود.<ref>دانشنامه اميرالمؤمنين بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج۴، ص۵۱۳.</ref>
== سفر حج ==
 
با این همه ، پس از جنگ، امام على علیه السلام با احترام کامل، او را به مدینه برگرداند . ج۴، ص۴۱۵.<ref>دانشنامه اميرالمؤمنين بر پايه قرآن، حديث و تاريخ،</ref>
 
همچنین او مانع خاک سپارى امام حسن علیه السلام در کنار جدّش پیامبر خدا گردید .<ref>دانشنامه اميرالمؤمنين بر پايه قرآن، حديث و تاريخ،  محمدی ری‌شهری، محمد، مترجم: مسعودى، عبدالهادى‌، قم،  دار الحديث، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۴۱۵.</ref>
 
== زندگینامه ==
عایشه دختر ابوبکر، همسر پیامبر بود که به دلیل همسری پیامبر ام المؤمنین خوانده میشود.(الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶.)<ref>«بازپژوهشی در سنّ عایشه هنگام ازدواج با پیامبر»،  جلالی لیقوان، رضا ،  میرسپاه، اکبر،  تاریخ اسلام در آیینه پژوهش سال پانزدهم پاییز و زمستان 1397 شماره 2، ص۲۶.</ref>
 
مهمترین نقطه عطف در حیات عایشه را مشارکت او در جنگ جمل  بر ضد امام علی دانسته اند.<ref>«بازپژوهشی در سنّ عایشه هنگام ازدواج با پیامبر»، ص۲۷.</ref>
 
وی در سال ۵۷ یا ۵۸ق در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.<ref>«بازپژوهشی در سنّ عایشه هنگام ازدواج با پیامبر»، ص۲۷.</ref>
 
محققان گفته اند مورخان و سیره نویسان غیرشیعی عمدتاً معتقدند: وی در زمان ازدواج، شش یا نه سال داشته است.<ref>ص۲۵.</ref> اما برخی گزارش ها دلالت دارد که عایشه در سن ۱۷ تا ۲۰ سال با پیامبر ازدواج کرد.<ref>«بازپژوهشی در سنّ عایشه هنگام ازدواج با پیامبر»، ص۳۷.</ref>
 
عایشه در مکه متولد شد. دختر ابوبکر. در سال ۵۷ یا ۵۸ هجری وفات کرد. (اسد الغابه، ج۵، ص۵۰۴.)<ref>تاریخ پیامبر اسلام محمد، آیتی، محمد ابراهیم، تجدیدنظر و اضافات: گرجی، ابوالقاسم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۹۱ش، ص۵۸.</ref>
 
پیامبر او را بیش از همه دوست داشت.<ref>بامداد اسلام، زرینکوب، عبدالحسین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۹۲ش، ص۵۰.</ref>
 
== مسجد تنعیم ==
...
 
== حدیث ==
...
...
== بقعه عایشه در بقیع ==
عایشه در بقیع به خاک سپرده شد. مقبره اش در نزدیکی مقبره مزار جابر بن عبدالله است. گویا آرامگاهی بر مزار او ساخته بودند. این آرامگاه در سال ۹۵۰ق مرمت شده و توسعه یافته است. یکی از سیاحان ترک در دوره عثمانی که به بقیع سفر کرده به نام اولیا چلپی در سفرنامه خود گزارشی از بقعه عایشه آورده است.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش، ص۱۵۴.</ref>
یکی از پادشاهان عثمانی به نام سلطان سلیمان خان بن سلیم شاه در سال ۹۵۰ق بقعه و مرقد عایشه را مرمت کرد و توسعه داد.ص۴۴۹.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش،</ref>
عایشه در سال ۵۷ق درگذشت و در حالی که وصیت کرده بود در بقیع دفن شود در انجا دفن شد. نماز بر او را ابوهریره خواند.ص۴۴۹.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش،</ref>
چند حدیث از قول عایشه در مجامع روایی نقل شده است.ص۴۴۹.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش،</ref>
اهل سنت فضایل زیادی بر او نوشته اند در حالی که عالمان شیعه به دلیل مواضع تند عایشه در مقابل علی به ویژه نقشش در جنگ جمل او را نکوهش کرده اند.ص۴۴۹.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش،</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۴

جامی

معرفی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص‌130؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص‌26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوت‌هایی نیز با دیگر طریقت­ها داشت؛ به ‌طوری‌که گاهی به سماع می­پرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص‌7؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌130).

ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب حله حلل را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص‌86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سال‌های 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفه­ای مانند سلاطین نمی­توانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص‌265). از جمله این دولتمردان، امیرعلی­شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» می­خواندند (علی­شیر نوایی، 1323، صص‌34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص‌302ـ301).

پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آق‌قویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص‌83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحه‌سرایی‌های قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148).

جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن می­کرد که آن را پلاس می­خواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ می­کرد (ریپکا، 1354، ص‌454؛ مایل هروی، 1377، ص‌84). نامه­های فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص‌15ـ14).

وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتم‌الشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانسته­اند (آربری، 1371، ص‌406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، به‌خاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص‌457).

سفر حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

...

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]