پرش به محتوا

کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۸۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''عمر بن عبدالعزیز''' هشتمین خلیفه اموی است که از سال ۹۹ تا ۱۰۱ هجری خلافت کرد.  
جامی
==معرفی==
مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص‌130؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص‌26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوت‌هایی نیز با دیگر طریقت­ها داشت؛ به ‌طوری‌که گاهی به سماع می­پرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص‌7؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌130).


== زندگینامه ==
ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب ''حله حلل'' را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص‌86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سال‌های 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفه­ای مانند سلاطین نمی­توانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص‌265). از جمله این دولتمردان، امیرعلی­شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» می­خواندند (علی­شیر نوایی، 1323، صص‌34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص‌302ـ301).
خلافت:۹۹ تا ۱۰۱ق.<ref>تاریخ خلفا از رحلت پیامبر تا زوال امویان، جعفریان، رسول، قم، دلیل ما، ۱۳۹۴ش، ص۶۵۳.</ref>


از او به نیکی یاد میشود. ج۱، ص۴۰۳ یا ۲۰۳).ص۶۵۳.
پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آق‌قویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص‌83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحه‌سرایی‌های قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148).


امام باقر او را نجیب بنی امیه توصیف کرده است.(الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۶۲)ص۶۵۳.
جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن می­کرد که آن را پلاس می­خواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ می­کرد (ریپکا، 1354، ص‌454؛ مایل هروی، 1377، ص‌84). نامه­های فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص‌15ـ14).


او را حاکمی عادل دانسته اند که سعی میکرد به ارزش های جامعه اسلامی توجه کند و از ظلم و استبداد پرهیز کند.ص۶۵۴. ص۶۵۸.
وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتم‌الشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانسته­اند (آربری، 1371، ص‌406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، به‌خاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص‌457).


از جمله اقدامات عمر دوم این بود که سنت دشنام دادن به حضرت علی در خطبه ها که از معاویه آن را ترویج کرده بود حذف کرد.)مروج الذهب،‌ج۳، ص۱۸۴) ص۶۵۴.
== سفر حج ==
 
مورد دیگر بازگرداندن فدک به فاطمیان بود.ص۶۵۵.
 
توجه و محبت او به فرزندان حضرت زهرا و اهل بیت.(مروج الذهب،‌ج۳، ص۱۸۴)ص۶۵۶.
 
 
 
== بازسازی مسجدالنبی (ولیدبن عبدالملک) ==
...
...


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
{{پایان}}
{{پایان}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۴

جامی

معرفی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص‌130؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص‌26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوت‌هایی نیز با دیگر طریقت­ها داشت؛ به ‌طوری‌که گاهی به سماع می­پرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص‌7؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌130).

ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب حله حلل را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص‌86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سال‌های 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفه­ای مانند سلاطین نمی­توانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص‌265). از جمله این دولتمردان، امیرعلی­شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» می­خواندند (علی­شیر نوایی، 1323، صص‌34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص‌302ـ301).

پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آق‌قویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص‌83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحه‌سرایی‌های قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148).

جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن می­کرد که آن را پلاس می­خواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ می­کرد (ریپکا، 1354، ص‌454؛ مایل هروی، 1377، ص‌84). نامه­های فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص‌15ـ14).

وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتم‌الشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانسته­اند (آربری، 1371، ص‌406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، به‌خاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص‌457).

سفر حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

...

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]