|
|
(۴۲۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| الإشارات إلی معرفة الزیارات
| | جامی |
| | ==معرفی== |
| | مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص130؛ افصحزاد، 1378، ص222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوتهایی نیز با دیگر طریقتها داشت؛ به طوریکه گاهی به سماع میپرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص7؛ افصحزاد، 1378، ص130). |
|
| |
|
| == نویسنده ==
| | ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب ''حله حلل'' را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سالهای 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفهای مانند سلاطین نمیتوانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص265). از جمله این دولتمردان، امیرعلیشیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» میخواندند (علیشیر نوایی، 1323، صص34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص302ـ301). |
| علی بن ابیبکر هرو ی) م ۶۱۱ق(ِ جهانگرد صوفیِ مسلک نیمه دوم سده ششم هجری است.
| |
|
| |
|
| مؤلف کتاب، ابوالحسن علی بن ابیبکر بن علی هرو ی، اصالتا زاده موصل و سا کن شهر حلب بوده و در همین شهر نیز از دنیا رفته است. او بخش قابل توجهی از عمر خود را در سفر سپری کرده و ازاینرو در منابع تار یخی از و ی با لقب» سائح «)جهانگرد (یاد شده است)
| | پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آققویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحهسراییهای قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148). |
|
| |
|
| هرو ی عاوه بر کتاب اشارات آثار دیگری نیز داشته است که امروزه به دست ما نرسیده است. ابن خلکان برای و ی کتاب الخطب الهرو یة را یاد کرده است)همان، ً باید خطبهها و مواعظ ادبی و ی باشد. ص۳۴۷)که با توجه به عنوان کتاب، قاعدتاً خود وی نیز در پایان کتاب اشارات از تألیف دیگرش با عنوان منازل األرض ذات الطول. والعرض یاد میکند) هرو ی، ۱۹۵۳م، ص۱۰۰)که باید اثری جغرافیایی باشد.
| | جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن میکرد که آن را پلاس میخواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ میکرد (ریپکا، 1354، ص454؛ مایل هروی، 1377، ص84). نامههای فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص15ـ14). |
|
| |
|
| == معرفی و جایگاه ==
| | وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتمالشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند (آربری، 1371، ص406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، بهخاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص457). |
| کتاب االشارات الی معرفة الزیارات تألیف علی بن ابیبکر هروی (م ۶۱۱ق)، ِ مزارنگاری جهان اسالم کهنترین اثری به شمار میآید که موضوع آن اختصاصاً است. هروی در این کتاب ضمن معرفی شمار قابل توجهی از اماکن مقدس و زیارتگاههای جهان اسام، تصویر تا حدودی فراگیر از گونههای این زیارتگاهها در زمان تألیف کتاب) نیمهدوم سده ششم هجری (به دست داده است.
| |
|
| |
|
| کتاب االشارات الی معرفة الزیارات نخستین منبع تار یخی موجود و در دسترس است که بهطور اختصاصی به معرفی ز یارتگاهها و اما کن مقدس اسامی پرداخته است. ازاینرو باید آن را نخستین مزارنگاری مستقل و شناخته شده در میراث مکتوب اسالمی به شمار آورد.
| | == سفر حج == |
| | | ... |
| اید توجه داشت که آنچه هرو ی در کتاب اشارات ثبت کرده، مبتنی بر مشاهدهها و خاطرههایی است که مدتها پس از سفرهایش به رشته تحریر درآورده. ازاینرو ممکن است این آ گاهیها خالی از لغزشها و بیدقتیهای ناشی از فراموشی وی در گذر زمان نباشد؛ چراکه خود اشاره کرده است که در یکی از سفرهایش هنگام حرکت از جزیره سیسیل به در یا افتاد و کتابهایش غرق شد و آب در یا متن بخش باقیمانده از آن را محو کرد)همان، ص۹۲)
| |
| | |
| کتاب االشارات الی معرفة الزیارات تصویری کلی از زیارتگاههای موجود در بسیاری از سرزمینهای جهان اسالم، به ویژه مناطق مرکزی آن - شامل شام، جزیره، عراق، مصر و شبهجزیره عرب - به دست میدهد. بسیاری از آ گاهیهای وی در این زمینه در سایر منابع تاریخی به چشم نمیخورد. ازاینرو این اثر در پژوهشهای مرتبط با مزارپژوهی و مزارشناسی از ارزش ویژه و منحصربهفردی برخوردار است.
| |
| | |
| این کتاب نشان میدهد که در سدههای میانی اسالمی) با محوریت سده ششم(افزون بر مساجد مقدس، قبور و آرامگاههای منسوب به شخصیتهای مقدس، گونههای دیگری از زیارتگاهها همچون زیارتگاههای مبتنی بر خواب و رؤیا، قدمگاهها و پنجهگاهها، آثار و اشیای منسوب به شخصیتهای مقدس، چاهها، چشمهها و پدیدههای طبیعی مقدس نیز میان مسلمانان رواج داشته است.
| |
| | |
| با بررسی و مطالعه دقیق کتاب االشارات الی معرفة الزیارات هروی میتوان دریافت که بیتردید شکل غالب مزارات جهان اسالم، قبور منسوب به شخصیتهای مقدس و رجال دینی محل احترام بوده است. این شخصیتها خود به گروههای مختلفی شامل پیامبران الهی و شخصیتهای قرآنی و خویشان و نزدیکان آنها، امامان و پیشوایان دینی - شــامل امامان معصوم شــیعه: و ائمه مذاهب اهل سنت - فرزندان و نوادگان ائمه و ســادات علوی:، صحابه و تابعان رســول خدا9 ،اولیا و مشایخ صوفیه و حتی خلفا و پادشاهان تقسیمبندی مى شود.
| |
| | |
| == محتوا ==
| |
| | |
| === مساجد مقدس و متبرک ===
| |
| هــروی در کتــاب االشــارات الــی معرفة الزیــارات مســاجدی را در برخی از شــهرها در شمار مکانهای زیارتی نام برده است. البته او برای چند مسجد مقدس مهم مسلمانان، شــرح مفصلتری ارائه کرده و به تفصیل بیشــتری مقامها و جایگاههای مقدس و ز یارتی درون آنهــا را برشــمرده اســت. این مســاجد عبارتاند از: مســجدالحرام، مســجدالنبی، مسجداألقصی، جامع دمشق و مسجد کوفه.
| |
| | |
| === قبور و مزارات شخصیتهای مقدس و رجال دینی === | |
| هــرو ی در کتــاب خود به طور گســترده به قبور و آرامگاههای منســوب بــه رجال دینی و شــخصیتهای مقدس اشــاره کرده اســت. البته بخش قابل توجهی از آنها قبور رجال و شــخصیتهایی بوده که در قبرســتانهای بزرگ و مشــهور شــهرهای مهم جهان اسالم به خا ک ســپرده شــدهاند و هروی شــرح مفصلی از مدفونان در آنها به دســت داده است؛ نظیــر قبرســتان بابالصغیــر دمشــق )همــان، ص13-14 ،)قبرســتان »قرافــه« قاهــره )همان، ص35-37 ،)قبرستانهای مهم بغداد - نظیر شونیزیه و خیزران )همان، ص73-75 - ) و قبرستان بقیع در مدینه منوره. )همان، ص92-94)
| |
| | |
| بههــر حــال میتــوان پیشــوایان دینی و شــخصیتهای مقدس و علمایــی را که مورد احتــرام بودهانــد و هــروی در کتاب خــود از قبور و مــزارات آنان یاد کــرده، در گروههای زیر دســتهبندی کــرد: پیامبران الهی، وابســتگان و نزدیکان پیامبران، دیگر شــخصیتهای یادشــده در قــرآن و قصــص انبیا حکما و شــخصیتهای پیش از اســام، اجــداد و آبای پیامبر9 ،امامان معصوم شــیعه، امامزادگان و سادات علوی، صحابه و تابعین، خلفا، ائمــه مذاهــب و علمای دین، اولیا و مشــایخ صوفیه، شــخصیتهای نیمهافســانهای یا مجهول و ناشناخته.
| |
| | |
| === مقامها و مزارهای مرتبط با وقایع تاریخی و حضور شخصیتهای مقدس ===
| |
| گونــه دیگــری از مــزارات، مقامهــای منســوب بــه شــخصیتهای مقــدس و در واقــع جاهایی بوده که در محل حضور این شخصیتها ساخته شده یا با وقایع تاریخی زمان حیات آنها ارتباط داشــته اســت.
| |
| | |
| === زیارتگاههای مبتنی بر اساس خواب و رؤیا ===
| |
| گونــهای از ز یارتگاههــای رایــج در ســدههای میانــی ز یارتگاههایــی بوده کــه بر مبنای رؤیت شخصیتهای مقدس دینی در خواب و رؤیا به وجود میآمده است. در پژوهشی در این زمینه با اســتناد به منابع و مدارک تار یخی بیش از چهل زیارتگاه مبتنی بر خواب ً در فاصله سدههای چهارم تا ششم و رؤیا در مصر و شــام شــمارش شده است که عمدتا به وجود آمدهاند. بیشــتر این دســت زیارتگاهها در درجه اول به امام علی7 و در درجه بعــدی بــه رســول خــدا9 ،حضــرت زهــرا3 و ســایر شــخصیتهای مقدس منســوب بودهاند.
| |
| | |
| === قدمگاهها و پنجهگاهها ===
| |
| گونــه دیگــری از زیارتگاههای نسبتا رایج مکانهای حاو ی جای پا یا جای دســت منسوب به شخصیتهای مقدس بوده که اصطلاحا قدمگاه و پنجهگاه نامیده میشود.
| |
| | |
| === آثار و اشیای منسوب به شخصیتهای مقدس ===
| |
| گونــه دیگــری از ز یارتگاههــای رایــج در جهان اســام مکانهای حاو ی آثار و اشــیای منسوب به شخصیتهای مقدس بوده است. شایعترین نوع این اشیا سنگهایی بوده که با شــخصیتهای دینی همچون رســول خدا9 ،امام علــی7و پیامبران الهی: ارتباط داشــته اســت. نمونه مشهوری از چنین دســت زیارتگاهها که در شماری از منابع قرون میانی بازتاب داشــته، »مشــهد النارنج« در دمشــق اســت که با اســتناد به توصیف ابن جبیر، از مزارات مهم شــیعیان بوده و در باور آنان امام علی7این ســنگ را با ضربه شمشیر دو نیم کرده بود.
| |
| | |
| === چاهها و چشمههای مقدس ===
| |
| گونه دیگری از مزارات رایج در ســرزمینهای اســامی، چاهها و چشــمههای مقدس بوده اســت.
| |
| | |
| === مکانها و زیارتگاههایی با خواص ویژه ===
| |
| در کتــاب اشــارات هــرو ی گاه از مکانها و ز یارتگاههایی یاد شــده اســت که گویا به دليــل دارا بودن خاصیت شــفای بیماران یا برخــورداری از پدیدههای خارقالعاده محل َجد« َ رن ف َ توجه و زیارت مردم بودهاند. نمونهای از این دست اما کن چاه آبی در روستای »ک از توابــع حلــب بــوده اســت کــه هــر کس مبتــا به زالــو در گلــوی خــود میشــده، از آب آن مینوشیده و هفت بار به دور آن طواف میکرده و با این کار زالو از گلویش خارج میشده است. )همان، ص6)
| |
| | |
| == چاپ ==
| |
| کتاب االشارات الی معرفة الزیارات هرو ی در یکصد سال اخیر تا کنون چند بار منتشر شده است. نخستین و بهترین تصحیح انتقادی این اثر به دست ژانین سوردل تومین، ۲ بانوی مصحح و شرقشناس فرانسوی انجام شده و پژوهشکده فرانسوی مطالعات عربی در دمشق۱ آن را در سال ۱۹۵۳ میالدی منتشر کرده است. متأسفانه چاپهای بعدی این اثر به دست پژوهشگران مسلمان با این تصحیح برابری نمیکند
| |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
جامی
مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص130؛ افصحزاد، 1378، ص222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوتهایی نیز با دیگر طریقتها داشت؛ به طوریکه گاهی به سماع میپرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص7؛ افصحزاد، 1378، ص130).
ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب حله حلل را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سالهای 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفهای مانند سلاطین نمیتوانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص265). از جمله این دولتمردان، امیرعلیشیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» میخواندند (علیشیر نوایی، 1323، صص34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص302ـ301).
پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آققویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحهسراییهای قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148).
جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن میکرد که آن را پلاس میخواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ میکرد (ریپکا، 1354، ص454؛ مایل هروی، 1377، ص84). نامههای فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص15ـ14).
وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتمالشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند (آربری، 1371، ص406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، بهخاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص457).
...