پرش به محتوا

کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
(۵۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''عایشه''' سومین همسر پیامبر(ص) و دختر ابوبکر است. عایشه جایگاهی با فضیلت نزد اهل سنت دارد. اختلافات او با امام علی و نقش او در جنگ جمل در مقابل علی، باعث شده مورد انتقاد شیعیان قرار گیرد.
جامی
==معرفی==
مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص‌130؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص‌26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوت‌هایی نیز با دیگر طریقت­ها داشت؛ به ‌طوری‌که گاهی به سماع می­پرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص‌7؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌130).


جایگاهش نزد اهل سنت...
ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب ''حله حلل'' را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص‌86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سال‌های 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفه­ای مانند سلاطین نمی­توانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص‌265). از جمله این دولتمردان، امیرعلی­شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» می­خواندند (علی­شیر نوایی، 1323، صص‌34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص‌302ـ301).


اماکنی منسوب به عایشه در مدینه وجود دارد. مشهورترین آن، محل زندگی عایشه با پیامبر بوده که مدفن پیامبر است. ستونی در مسجدالنبی نیز به نام عایشه شناخته میشود. مسجد تنعیم در مکه نیز به نام عایشه مشهور بوده است. عایشه در کنار دیگر همسران پیامبر در بقیع دفن است.
پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آق‌قویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص‌83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحه‌سرایی‌های قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148).


== زندگینامه ==
جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن می­کرد که آن را پلاس می­خواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ می­کرد (ریپکا، 1354، ص‌454؛ مایل هروی، 1377، ص‌84). نامه­های فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص‌15ـ14).
عایشه دختر ابوبکر، ازجمله همسران پیامبر(ص) است.<ref>شناخت نامه حدیث، محمدی ری‌شهری، محمد، قم، دار الحديث، ۱۳۹۷ش، ص۱۴۷.</ref> عایشه دختر ابوبکر، همسر پیامبر بود که به دلیل همسری پیامبر ام المؤمنین خوانده میشود.(الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶.)<ref>«بازپژوهشی در سنّ عایشه هنگام ازدواج با پیامبر»،  جلالی لیقوان، رضا ،  میرسپاه، اکبر،  تاریخ اسلام در آیینه پژوهش سال پانزدهم پاییز و زمستان 1397 شماره 2، ص۲۶.</ref>  عایشه سومین همسر پیامبر(ص) می باشد که بعد از وفات حضرت خدیجه (س) و پس از ازدواج با سوده، در سن شش یا هفت سالگی در مکه به عقد پیامبر (ص) درآمد و پیامبر در سن نه سالگی یعنی در سال دوم هجرت، زمانی که از جنگ بدر بازگشت با او ازدواج کرد.<ref>«تبیین نقش و جایگاه علمی عایشه بنت ابوبکر در حوزه علوم قرآن و حدیث براساس روایات و منابع تاریخی»، ص۴۸.</ref>  در سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر اختلاف است.[۱]الطبقات الکبری: ج۸ ص۵۸.)<ref>شناخت نامه حدیث، محمدی ری‌شهری، محمد، قم، دار الحديث، ۱۳۹۷ش، ص۱۴۷.</ref> محققان گفته اند مورخان و سیره نویسان غیرشیعی عمدتاً معتقدند: وی در زمان ازدواج، شش یا نه سال داشته است.<ref>ص۲۵.</ref> اما برخی گزارش ها دلالت دارد که عایشه در سن ۱۷ تا ۲۰ سال با پیامبر ازدواج کرد.<ref>«بازپژوهشی در سنّ عایشه هنگام ازدواج با پیامبر»، ص۳۷.</ref>  عایشه در سال ۵۷ق یا ۵۸ق<ref>«بازپژوهشی در سنّ عایشه هنگام ازدواج با پیامبر»، ص۲۷.</ref><ref>شناخت نامه حدیث، ص۱۴۸.</ref> (اسد الغابه، ج۵، ص۵۰۴.)<ref>تاریخ پیامبر اسلام محمد، آیتی، محمد ابراهیم، تجدیدنظر و اضافات: گرجی، ابوالقاسم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۹۱ش، ص۵۸.</ref>  یا ۵۹ق درگذشت<ref>نقش عايشه در تاریخ اسلام ج۱ صفحه ۴۶.</ref> و و. نماز بر او را ابوهریره خواند.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش، ص۴۴۹.</ref>


'''اختلاف با امام علی(ع)'''
وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتم‌الشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانسته­اند (آربری، 1371، ص‌406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، به‌خاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص‌457).


عايشه پس از رسول خدا در زمان خلافت پدرش ابوبكر، و پس از وى در زمان حكومت عمر، و حتى نيمۀ اول از خلافت عثمان، از طرفداران جدى و ثابت قدم حكومت وقت بشمار مى‌رفت.<ref>نقش عايشه در تاریخ اسلام، عسکری، مرتضی، مترجم: سردارنیا، عطاء محمد، مؤسسه علمی فرهنگی علامه عسکری، ۱۳۹۰ش،، جلد ۱ صفحه ۴۵</ref> وی در نیمه دوم خلافت عثمان از او ناراضی شد، ولی پس از قتل عثمان خونخواه او شد و در جنگ جمل در مقابل امام علی شرکت داشت.<ref>شناخت نامه حدیث، محمدی ری‌شهری، محمد، قم، دار الحديث، ۱۳۹۷ش، ص۱۴۷.</ref> عايشه در جنگ جمل شكست خورد. امام على (ع) او را با احترام به مدينه بازگردانيد.<ref>نقش عايشه در تاریخ اسلام، جلد ۱ صفحه ۴۶.</ref><ref>دانشنامه اميرالمؤمنين بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج۴، ص۴۱۵.</ref> از اين تاريخ تا كشته شدن امام، ام‌المؤمنين در مدينه سكونت گزيد و پاى از آن بيرون ننهاد.<ref>نقش عايشه در تاریخ اسلام، جلد ۱ صفحه ۴۶.</ref> عالمان شیعه به دلیل مواضع تند عایشه در مقابل علی به ویژه نقشش در جنگ جمل او را نکوهش کرده اند.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش، ص۴۴۹.</ref> همچنین او مانع خاک سپارى امام حسن ع در کنار جدّش پیامبر خدا گردید .<ref>دانشنامه اميرالمؤمنين بر پايه قرآن، حديث و تاريخ،  محمدی ری‌شهری، محمد، مترجم: مسعودى، عبدالهادى‌، قم،  دار الحديث، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۴۱۵.</ref>
== اهتمام به حج ==
جامی از جمله کسانی است که به امر حج توجهی جدی داشت. توصیه وی به سلطان بایزید عثمانی، برای تسهیل ایاب و ذهاب و عبور حجاج هراتی (نوایی، 1341، ص‌440) و درخواست وی از جهانشاه ترکمان برای دفع شر راهزنان و امن کردن راه حج، از نشانه­های این امر است.<ref>ذهابی، مجتبی، و اکرم کرمعلی، «رویکرد صوفیان قرن نهم به حج گزاری (مطالعه موردی سفر جامی به حج)»، میقات حج، شماره۱۱۰، اسفند ۱۳۹۸ش، ص۹۳.</ref>


== جایگاه حدیثی و فقهی ==
وی در مکتوبی نیز از سلطان حسن آق‌قویونلو (اوزون حسن) برای رسیدگی به امور حجاج قدردانی کرد (نوایی، 1341، صص‌447ـ446). جامی دو رساله به نام‌های صغیر و کبیر نیز در مناسک حج نوشت (نظامی باخرزی، 1371، ص‌248). رساله مناسک حج و عمره که به ''رساله صغیر حج'' مشهور است، برای صوفیان عصر به زبان فارسی نوشته شد و در ''رساله کبیر'' که اصل آن در دست نیست، مناسک حج بر وفق چهار مذهب اهل سنت شرح و تفسیر شده است (افصح‌زاد، 1378، صص‌192ـ191؛ حکمت، 1363، ص‌182). در دیوان وی نیز بارها به اشعاری در پیوند با حج و مناسک آن برمی‌خوریم. او در ضمن اشعارش اعتقاد خود را درباره رموز و فلسفه حج بیان کرده است (جامی، 1341، صص‌410ـ408).<ref>ص۹۳ و ۹۴.</ref>
وی نه تنها در زمان حیات آن حضرت، حضوری چشمگیر داشته، بلکه بعد از رحلت آن بزرگوار نیز از چهره های فعال و در زمینه های مختلف سیاسی و کلامی و حدیثی و علمی از سرشناسان بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عایشه بنت ابوبکر علاوه بر جایگاه اجتماعی و سیاسی ای که در عصر خود داشت، در حوزه ی دانش های متنوعی که به قرآن مربوط می شود نیز در قیاس با دیگر بانوان صدر اسلام حضوری قابل توجه دارد. وی روایات بسیاری از رسول اکرم (ص) نقل کرده و در شمار مکثرین حدیث قرار گرفته است؛ چنانکه در روایات متعدد آمده است بعد از رحلت پیامبر (ص) ایشان مرجع علمی مرد و زن و پیر و جوان و عالم و عموم شد، به طوری که اگر دیگران در مورد مسائل با مشکلی روبرو می شدند به وی مراجعه می کردند.<ref>«تبیین نقش و جایگاه علمی عایشه بنت ابوبکر در حوزه علوم قرآن و حدیث براساس روایات و منابع تاریخی»، افتخار قاسم زاده، فقه و تاریخ تمدّن، شماره ۲، ۱۴۰۱ش، ص۴۲.</ref> خداوند متعال قوه فهم و حافظه ی نیرومندی به عایشه بخشیده بود.<ref>«تبیین نقش و جایگاه علمی عایشه بنت ابوبکر در حوزه علوم قرآن و حدیث براساس روایات و منابع تاریخی»، ص۴۸.</ref> در حدیثی از عایشه نقل شده است که پیامبر به بقیع می رفت و برای مدفونان آن طلب استغار میکرد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، جعفریان، رسول، تهران، مشعر، ۱۳۹۰ش، ص۳۴۷.</ref>


گروهی از اهل سنّت، شهرت، فضل و محبّت پیامبر(ص) به او را سرآمدِ دیگر همسران ایشان، معرّفی کرده اند و فقه و شعر را تخصّص او خوانده اند.[۷] (تهذیب الکمال: ج۳۵ ص۲۳۵ ش۷۸۸۵، سیر أعلام النبلاء: ج۲ ص۱۴۲ ش۱۹.) برخی او را مرجع صحابیان بزرگ در مسائل مشکل فرائض، معرّفی کرده اند.[۸] (تهذیب الکمال: ج۳۵ ص۲۳۴ ش۷۸۸۵، سیر أعلام النبلاء: ج۲ ص۱۸۲ ش۱۹.) دخالت در مسئله رهبری جامعه و موضع دوگانه در باره عثمان و مخالفت و شورش بر علی(ع)  قضاوت های متفاوتی را در باره وی در پی داشته است.<ref>شناخت نامه حدیث، ص۱۴۸.</ref> روایات عایشه، در همه صحاح اهل سنّت، ذکر شده اند. او پس از ابو هُرَیره و ابن عمر، بیشترین حجم روایات را از پیامبر(ص) نقل کرده است. شمار احادیث او را بیش از دو هزار حدیث دانسته اند.<ref>شناخت نامه حدیث، ص۱۴۹.</ref> عایشه زنى سخنران و ادیب بود.<ref>دانشنامه اميرالمؤمنين بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج۴، ص۵۱۳.</ref>
== سفر حج ==
عبدالرحمان جامی که از مصادیق این دعای اجابت‌شده بود، در هفتمین و آخرین سفر خود به حجاز رفت. او خود در پشت کتابی، تاریخ این سفر را شانزدهم ربیع‌الاول سال 877 قمری ثبت کرده است (کاشفی، 2536، ص‌246). احتمالاً وی از قبل قصد این سفر را داشته است؛ چراکه سلطان حسین طی نامه­ای از او خواسته بود تا اگر قصد سفر حج دارد، اعلام کند؛ زیرا خبر عزیمت وی در افواه شایع شده بود (نوایی، 1341، ص‌409). با جدی شدن خبر عزم جامی، جمعی از اکابر و اعیان خراسان نزد وی رفتند و از او خواستند تا از این سفر پرخطر و دور و دراز منصرف گردد و به همان امور پیشین و حل و عقد کارها بپردازد که ثواب هفتاد حج پیاده را دارد. اما جامی که عزم حج کرده بود، پاسخ داد که از حج پیاده خسته و درمانده شده و می­خواهد این بار حج سواره بگذارد (کاشفی، 2536، ج‌1، ص254؛ نظامی باخزری، 1371، ص‌160).<ref>ص۹۵.</ref>


عایشه را عصبی مزاج و تیزهوش توصیف کرده اند.<ref>نقش عايشه در تاریخ اسلام ج۱، ص۴۷.</ref>
با انتشار خبر حج جامی نامه‌هایی از اطراف و اکناف به وی رسید که در آنها از او خواسته شده بود تا مسیر سفر خود را طوری ترتیب دهد که طالبان حج در این منازل به وی بپیوندند و ملازم او در سفر حج شوند (صدرجهان، 1938، صص‌157ـ152). تاجران نیز جهازات فراوان لوازم سفر از غلام و نفر مرتب و حاضر کردند تا در رکاب جامی به حج روند (همان، 1938، صص‌232ـ227). سلطان حسین بایقرا نیز وی را از پرداخت هرگونه مالیاتی معاف کرد و نامه­هایی به مراکز قدرت در جهان اسلام فرستاد و تأکید کرد که در همه جا از جامی و همراهانش استقبال کنند و همیشه گروهی را برای بدرقه و محافظت از او، همراهش نمایند (صفوی، 1314، ص‌86). طی حکمی نیز مالیات اراضی جامی را همچون سال­های قبل بخشید (نظامی باخرزی، 1371، صص‌161ـ160).<ref>ص۹۶.</ref>


اهل سنت فضایل زیادی بر او نوشته اند.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش، ص۴۴۹.</ref>
جامی پس از حرکت از هرات از نیشابور، سبزوار، بسطام، دامغان، سمنان، قزوین، همدان و کردستان عبور کرد و آن‌چنان که خود در پشت کتابی ثبت، و کاشفی آن را نقل کرده، در اواسط جمادی الاخر 877 قمری به بغداد رسید. در میانه ماه شوال در کنار دجله منزل کردند و بیستم از آنجا روان شدند و در اول ذی‌القعده از نجف به سمت بادیه خارج شدند. طبق همین گزارش، جامی در بیست و دوم و بیست و سوم در مدینه بوده است و در ششم ذی‌الحجه، پس از ده ماه خروج از هرات، به مکه رسیده است (کاشفی، 2536، ج1، صص‌256ـ255). جامی و همراهانش پس از پانزده روز اقامت در مکه و بعد از ادای مناسک حج، متوجه مدینه شدند و بیست و پنجم به مدینه رسیدند. آنان پس از دو روز توقف در آنجا به سفر ادامه دادند و در اوایل محرم به دمشق رسیدند. سرانجام در چهارم ربیع‌الاول و بعد از نماز جمعه، به سمت خراسان حرکت کردند. آنها در هنگام حلول ماه رجب به یک منزل پیش از ورامین رسیدند و روز جمعه هجدهم شعبان سال 878 قمری به هرات بازگشتند (کاشفی، 2536، ج1، ص‌264). سفر آنها در مجموع هجده ماه طول کشید.<ref>ص۹۸.</ref>


پیامبر او را بیش از همه دوست داشت.<ref>بامداد اسلام، زرینکوب، عبدالحسین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۹۲ش، ص۵۰.</ref>  
== وقایع سفر حج ==
مریدان و دوستداران جامی درباره جریان سفر او گفته­اند که وی جامی در طول سفر، سفره­ انعام و اطعام می­گسترد و اگر کسی دچار مضایقه می­شد، شخصاً به رفع آن می­پرداخت (نظامی باخرزی، 1371، صص‌165ـ164). حتی هنگامی که بین یارانش بر سر هزینه­های روزانه بحث و نقار پیش آمد، خود متصدی مخارج کاروان شد و بیست هزار دینار کپکی نقد را که همراه داشت، برای پرداخت مخارج کاروان، به یارانش سپرد. با این حال تأکید کرد که به دلیل سختی سفر سنجیده و محتاط خرج کنند (همان، 1371، ص‌165). همچنین اگر کسی از اهل کاروان مریض می‌شد، به عیادت او می‌رفت و دوایش را ـ هرچند نایاب بود ـ مهیا می‌کرد (کاشفی، 2536، ج1، صص273ـ272). گاه نیز با توسل به غیب، کراماتی از او سرمی‌زد و مرض را از یارانش دور می‌داشت؛ همان­که در اصطلاح صوفیه «باربرداشتن» نامیده می­شد (کاشفی، 2536، ج1، صص‌272ـ271).<ref>ص۹۸.</ref>


== مسجد تنعیم ==
در طول این سفر، استقبال و ارادت زیادی به جامی ابراز شد. در جریان سفر همه جا از جامی به خوبی استقبال و پذیرایی شد و بزرگان و صاحب‌منصبان هر شهر به استقبال وی می­شتافتند و در دعوت او از یکدیگر پیشی می‌گرفتند. گاه نیز هم‌رکاب وی در سفر می­شدند (علی­شیر نوایی، 1323، ص‌402). حاکم همدان، منوچهر، سه شبانه روز جامی و اهل قافله را به ضیافتی شاهانه دعوت کرد (کاشفی، 2536، ج1، ص‌255). در تبریز نیز اوزون حسن، مجلسی عظیم به مناسبت ورود جامی برگزار کرد و امرای نامدار خود را همراه کاروان فرستاد تا به سلامت به مکه برسند (نظامی باخرزی، 1371، ص‌184).<ref>ص۹۹.</ref> در حله علمای شیعه از جامی استقبال کردند و یکی از آنان که شرحی بر کتاب ''فصوص الحکم'' نوشته بود، کتاب خود را نزد جامی برد تا آرایش را بر آن ایراد کند (نظامی باخرزی، 1371، صص‌174ـ173). جامی از آنجا عزم زیارت مشهد امام حسین7  کرد و غزلی در این ­باره سرود (همان، 1371، ص174). در نجف، سیدشرف‌الدین محمد نقیب که سیدالسادات و نقیب‌النّقبای وقت بود، با اولاد و یاران و سایر بزرگان شهر، به استقبال ایشان آمدند و شرایط تعظیم و احترام به تقدیم رسانیده، به قول کاشفی سه شبانه روز مهمانداری بزرگانه کردند (کاشفی، 2536، ج1، ص‌260). جامی علی‌گویان به زیارت مرقد امیرالمومنین، علی7 رفت. غزلی در وصف شوق و قصید‌ه‌ای به شکرانه این زیارت در دیوان جامی موجود است (جامی، 1341، ص‌92). در بغداد نیز گروه‌های مختلف برای کسب فیض یا مناظره به دیدار جامی شتافتند؛ از جمله آنها پیر جمال بود که در آن وقت اعتبار و مریدان قابل ملاحظه­ای داشت و پوشش وی و مریدانش همه از سرتا پا پشم شتر بود. او به حضور جامی رفت و چون چشمش به جامی افتاد، گفت: «جمال الهی دیدم» و جامی در جواب گفت: «ما نیز جِمال الهی (شتران الهی) دیدیم» (صفی، 1353، ص‌232) و در بحثی که میان آنها درگرفت، وی را مغلوب و رسوا کرد (نظامی باخرزی، 1371، صص174ـ‌173).<ref>ص۱۰۰.</ref>
{{اصلی|مسجد تنعیم}}
مسجد تنعيم از مكانهايى است كه به عنوان ميقات عمره مفرده معين شده است. زمانى اين مسجد به نام مسجد عايشه هم شهرت يافت؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به او دستور داده بود تا از اين محل مُحْرِم شود. كتيبه‌اى برجاى‌مانده است كه بازسازى اين مسجد را در سال 310 توسط مقتدر عباسى نشان مى‌دهد. در اين كتيبه نام مسجد، مسجد عائشه آمده است.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، جعفریان، رسول، تهران، مشعر، ۱۳۹۰ش، ص۱۷۲.</ref>


== حجره شریفه ==
در شام سادات، ائمه و قضات حلب با انواع تحف به خدمت جامی رسیدند و در طول 45 روز اقامت وی در دمشق، قاضی‌القضات شهر، میزبان وی بود. جامی در شام از محضر خواجه خضیری (خزیری) محدث بزرگ، استماع حدیث می­کرد و سند حدیث نیز گرفت (کاشفی، 2536، ج1، ص‌262).<ref>ص۱۰۲.</ref>
{{اصلی|حجره رسول‌الله}}
طبق نظر مشهور، مدفن پيامبر ص در حجره عایشه (محل زندگی پیامبر با عایشه) در مسجدالنبی است. بعدها ابو بكر و عمر هم در همان‌جا دفن شدند.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، جعفریان، رسول، تهران، مشعر، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۸.</ref>


== استوانه عایشه ==
سرانجام جامی پس از هجده ماه در جمعه هجدهم شعبان سال 878 قمری به هرات رسید. وی بعد از این نیز ارتباطش را با ملک مصر از طریق مکاتبه حفظ کرد و از جانب خود ایلچی به مصر روانه می‌داشت (خنجی، 1382، ص‌221). او بعدها در قصیده‌ای شرح این سفر و خطرات و خاطراتش را آورد (جامی، 1341، صص‌84 ـ82).<ref>ص۱۰۴.</ref>
{{اصلی|ستون عایشه}}
اين ستون از ستون‌هاي روضة النبي است كه از سوي منبر پيامبر(ص) و قبر شريف رسول خدا(ص) ستون سوم به شمار مي‌آيد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ص۳۸۰.</ref> و كنار محراب فعلي قرار دارد. به ديگر سخن، استوانه عايشه وسط استوانه‌هاي اصلي قرار دارد و ميان آن تا منبر پيامبر(ص) دو ستون و ميان آن و قبر شريف نيز دو ستون و نيز ميان قبله تا محراب كنوني دو ستون فاصله است و از هر طرف سومين ستون به شمار مي‌آيد و در كنار ستون توبه و سَرير قرار دارد. در وجه نام‌گذاري آن اختلاف است. مشهور آن است كه چون عايشه درباره فضيلت نماز ‌گزاردن كنار آن روايتي از پيامبر(ص) گزارش كرده، به اين نام خوانده شده است. شايد هم به اين سبب باشد كه عايشه از آن خبر داده و مكانش را معين كرده است.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین جلد 2، سامانی، سید محمود، ص۳۸۱.</ref>.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، جعفریان، رسول، تهران، مشعر، ۱۳۹۰ش، ص۲۶۴.</ref>
 
== بقعه عایشه در بقیع ==
عایشه بنا به وصیت خود در بقیع و در کنار سایر زنان پیامبر دفن شد.<ref>نقش عايشه در تاریخ اسلام ج۱ صفحه ۴۶.</ref><ref>«خفتگان در بقیع (13) »، نوایی، علی اکبر، میقات حج بهار 1391 - شماره 79، ص۴۹.</ref> مقبره اش در نزدیکی مقبره مزار جابر بن عبدالله است.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش، ص۱۵۴.</ref> یکی از پادشاهان عثمانی به نام سلطان سلیمان خان بن سلیم شاه در سال ۹۵۰ق بقعه و مرقد عایشه را مرمت کرد و توسعه داد.ص۴۴۹.<ref>دانشنامه بقیع شریف، ص۴۴۹.</ref> یکی از سیاحان ترک در دوره عثمانی که به بقیع سفر کرده به نام اولیا چلپی در سفرنامه خود گزارشی از بقعه عایشه آورده است.<ref>دانشنامه بقیع شریف، نوری، محمد، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۴ش، ص۱۵۴.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۴۲: خط ۳۶:


== منابع ==
== منابع ==
{{برگرفتگی
| پیش از لینک =
| منبع = مقاله «رویکرد صوفیان قرن نهم به حج‌گزاری (مطالعه موردی سفر جامی به حج)» در میقات حج است.
| لینک = https://miqat.hajj.ir/article_106879.html| توضیحات منبع =
}}
* ذهابی، مجتبی، و اکرم کرمعلی، «رویکرد صوفیان قرن نهم به حج‌گزاری (مطالعه موردی سفر جامی به حج)»، میقات حج، شماره۱۱۰، اسفند ۱۳۹۸ش.
{{منابع}}
{{منابع}}
{{پایان}}
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۸

جامی

معرفی

مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم که در زمان تحصیل در سمرقند با تعالیم نقشبندیه آشنا شد، پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید و پس از مرگ وی، با خواجه عبیدالله احرار آشنا شد (مایل هروی، 1377، ص‌130؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌222). او آن چنان تحت تأثیر شخصیت خواجه احرار قرار گرفت که بنا به دستور وی در 68 سالگی مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد (عبدالغفور لاری، 1343، صص‌26ـ23). وی تا آخر عمر به طریقت نقشبندیه پایبند و معتقد بود و در تبلیغ آن بسیار کوشید (مایل هروی، 1377، صص231ـ230). با این حال تفاوت‌هایی نیز با دیگر طریقت­ها داشت؛ به ‌طوری‌که گاهی به سماع می­پرداخت، اما هیچ گاه چله ننشست (عبدالغفور لاری، 1343، ص‌7؛ افصح‌زاد، 1378، ص‌130).

ورود جامی به دربار هرات همزمان با حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح، و کتاب حله حلل را به نام وی تألیف کرد (مایل هروی، 1377، ص‌86). با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت جامی در دربار تیموری افزوده شد تا آنکه در سال‌های 877 ـ 870 قمری در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی عارفانه و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیر نفوذ خود آورد؛ چرا که هیچ طایفه­ای مانند سلاطین نمی­توانند دین و دولت را یاری، و شریعت را تقویت کنند (فراهانی منفرد، 1382، ص‌265). از جمله این دولتمردان، امیرعلی­شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، بود که به سبب ارادت به جامی، در زمره مریدان نقشبندیه درآمد و از آن پس مردم، جامی را به تبع وی «حضرت مخدوم» می­خواندند (علی­شیر نوایی، 1323، صص‌34 ـ32 ؛ آذربیگدلی، 1366، ج1، صص‌302ـ301).

پیوند جامی با حاکمان تا آنجا پیش رفت که او بسیاری از آثار خود را به سلطان حسین بایقرا و سلطان یعقوب آق‌قویونلو پیشکش کرد (بوداق منشی، 1378، صص‌83 ـ81). با این همه هیچ گاه در مدیحه‌سرایی‌های قراردادی زمانه غرق نشد. حتی به دعوت دربار عثمانی هم پاسخ نگفت؛ گرچه از سفر به غرب گریزان نبود و در سفر حج خود، چندی را هم در تبریز، بغداد و دمشق گذرانید (رویمر و دیگران، 1378، ص148).

جامی در پی جاه و مقام نبود و گرایشی به تجمل نداشت؛ لباسی بر تن می­کرد که آن را پلاس می­خواند و سرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه و تأمین رفاه شاگردان و کمک به نیازمندان و نشر فرهنگ می­کرد (ریپکا، 1354، ص‌454؛ مایل هروی، 1377، ص‌84). نامه­های فراوانی در این زمینه از او باقی مانده است (جامی، 1376، صص‌15ـ14).

وی آثار زیادی در زمینه تصوف و عرفان و فقه و همچنین سه دیوان شعر و هفت مثنوی بلند از خود به جای گذاشت که در آنها بار دیگر مضامین شعر فارسی را تجربه کرد و به همین دلیل به خاتم‌الشعرا ملقب شد. برخی مرگ وی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانسته­اند (آربری، 1371، ص‌406). به سبب دشمنی صفویان با جامی، به‌خاطر تعصب مذهبی که داشتند، بسیاری از آثارش رواج چندانی نیافت و از میان آن همه اثر، تنها تعدادی از فراموشی در امان ماند (ریپکا، 1354، ص‌457).

اهتمام به حج

جامی از جمله کسانی است که به امر حج توجهی جدی داشت. توصیه وی به سلطان بایزید عثمانی، برای تسهیل ایاب و ذهاب و عبور حجاج هراتی (نوایی، 1341، ص‌440) و درخواست وی از جهانشاه ترکمان برای دفع شر راهزنان و امن کردن راه حج، از نشانه­های این امر است.[۱]

وی در مکتوبی نیز از سلطان حسن آق‌قویونلو (اوزون حسن) برای رسیدگی به امور حجاج قدردانی کرد (نوایی، 1341، صص‌447ـ446). جامی دو رساله به نام‌های صغیر و کبیر نیز در مناسک حج نوشت (نظامی باخرزی، 1371، ص‌248). رساله مناسک حج و عمره که به رساله صغیر حج مشهور است، برای صوفیان عصر به زبان فارسی نوشته شد و در رساله کبیر که اصل آن در دست نیست، مناسک حج بر وفق چهار مذهب اهل سنت شرح و تفسیر شده است (افصح‌زاد، 1378، صص‌192ـ191؛ حکمت، 1363، ص‌182). در دیوان وی نیز بارها به اشعاری در پیوند با حج و مناسک آن برمی‌خوریم. او در ضمن اشعارش اعتقاد خود را درباره رموز و فلسفه حج بیان کرده است (جامی، 1341، صص‌410ـ408).[۲]

سفر حج

عبدالرحمان جامی که از مصادیق این دعای اجابت‌شده بود، در هفتمین و آخرین سفر خود به حجاز رفت. او خود در پشت کتابی، تاریخ این سفر را شانزدهم ربیع‌الاول سال 877 قمری ثبت کرده است (کاشفی، 2536، ص‌246). احتمالاً وی از قبل قصد این سفر را داشته است؛ چراکه سلطان حسین طی نامه­ای از او خواسته بود تا اگر قصد سفر حج دارد، اعلام کند؛ زیرا خبر عزیمت وی در افواه شایع شده بود (نوایی، 1341، ص‌409). با جدی شدن خبر عزم جامی، جمعی از اکابر و اعیان خراسان نزد وی رفتند و از او خواستند تا از این سفر پرخطر و دور و دراز منصرف گردد و به همان امور پیشین و حل و عقد کارها بپردازد که ثواب هفتاد حج پیاده را دارد. اما جامی که عزم حج کرده بود، پاسخ داد که از حج پیاده خسته و درمانده شده و می­خواهد این بار حج سواره بگذارد (کاشفی، 2536، ج‌1، ص254؛ نظامی باخزری، 1371، ص‌160).[۳]

با انتشار خبر حج جامی نامه‌هایی از اطراف و اکناف به وی رسید که در آنها از او خواسته شده بود تا مسیر سفر خود را طوری ترتیب دهد که طالبان حج در این منازل به وی بپیوندند و ملازم او در سفر حج شوند (صدرجهان، 1938، صص‌157ـ152). تاجران نیز جهازات فراوان لوازم سفر از غلام و نفر مرتب و حاضر کردند تا در رکاب جامی به حج روند (همان، 1938، صص‌232ـ227). سلطان حسین بایقرا نیز وی را از پرداخت هرگونه مالیاتی معاف کرد و نامه­هایی به مراکز قدرت در جهان اسلام فرستاد و تأکید کرد که در همه جا از جامی و همراهانش استقبال کنند و همیشه گروهی را برای بدرقه و محافظت از او، همراهش نمایند (صفوی، 1314، ص‌86). طی حکمی نیز مالیات اراضی جامی را همچون سال­های قبل بخشید (نظامی باخرزی، 1371، صص‌161ـ160).[۴]

جامی پس از حرکت از هرات از نیشابور، سبزوار، بسطام، دامغان، سمنان، قزوین، همدان و کردستان عبور کرد و آن‌چنان که خود در پشت کتابی ثبت، و کاشفی آن را نقل کرده، در اواسط جمادی الاخر 877 قمری به بغداد رسید. در میانه ماه شوال در کنار دجله منزل کردند و بیستم از آنجا روان شدند و در اول ذی‌القعده از نجف به سمت بادیه خارج شدند. طبق همین گزارش، جامی در بیست و دوم و بیست و سوم در مدینه بوده است و در ششم ذی‌الحجه، پس از ده ماه خروج از هرات، به مکه رسیده است (کاشفی، 2536، ج1، صص‌256ـ255). جامی و همراهانش پس از پانزده روز اقامت در مکه و بعد از ادای مناسک حج، متوجه مدینه شدند و بیست و پنجم به مدینه رسیدند. آنان پس از دو روز توقف در آنجا به سفر ادامه دادند و در اوایل محرم به دمشق رسیدند. سرانجام در چهارم ربیع‌الاول و بعد از نماز جمعه، به سمت خراسان حرکت کردند. آنها در هنگام حلول ماه رجب به یک منزل پیش از ورامین رسیدند و روز جمعه هجدهم شعبان سال 878 قمری به هرات بازگشتند (کاشفی، 2536، ج1، ص‌264). سفر آنها در مجموع هجده ماه طول کشید.[۵]

وقایع سفر حج

مریدان و دوستداران جامی درباره جریان سفر او گفته­اند که وی جامی در طول سفر، سفره­ انعام و اطعام می­گسترد و اگر کسی دچار مضایقه می­شد، شخصاً به رفع آن می­پرداخت (نظامی باخرزی، 1371، صص‌165ـ164). حتی هنگامی که بین یارانش بر سر هزینه­های روزانه بحث و نقار پیش آمد، خود متصدی مخارج کاروان شد و بیست هزار دینار کپکی نقد را که همراه داشت، برای پرداخت مخارج کاروان، به یارانش سپرد. با این حال تأکید کرد که به دلیل سختی سفر سنجیده و محتاط خرج کنند (همان، 1371، ص‌165). همچنین اگر کسی از اهل کاروان مریض می‌شد، به عیادت او می‌رفت و دوایش را ـ هرچند نایاب بود ـ مهیا می‌کرد (کاشفی، 2536، ج1، صص273ـ272). گاه نیز با توسل به غیب، کراماتی از او سرمی‌زد و مرض را از یارانش دور می‌داشت؛ همان­که در اصطلاح صوفیه «باربرداشتن» نامیده می­شد (کاشفی، 2536، ج1، صص‌272ـ271).[۶]

در طول این سفر، استقبال و ارادت زیادی به جامی ابراز شد. در جریان سفر همه جا از جامی به خوبی استقبال و پذیرایی شد و بزرگان و صاحب‌منصبان هر شهر به استقبال وی می­شتافتند و در دعوت او از یکدیگر پیشی می‌گرفتند. گاه نیز هم‌رکاب وی در سفر می­شدند (علی­شیر نوایی، 1323، ص‌402). حاکم همدان، منوچهر، سه شبانه روز جامی و اهل قافله را به ضیافتی شاهانه دعوت کرد (کاشفی، 2536، ج1، ص‌255). در تبریز نیز اوزون حسن، مجلسی عظیم به مناسبت ورود جامی برگزار کرد و امرای نامدار خود را همراه کاروان فرستاد تا به سلامت به مکه برسند (نظامی باخرزی، 1371، ص‌184).[۷] در حله علمای شیعه از جامی استقبال کردند و یکی از آنان که شرحی بر کتاب فصوص الحکم نوشته بود، کتاب خود را نزد جامی برد تا آرایش را بر آن ایراد کند (نظامی باخرزی، 1371، صص‌174ـ173). جامی از آنجا عزم زیارت مشهد امام حسین7  کرد و غزلی در این ­باره سرود (همان، 1371، ص174). در نجف، سیدشرف‌الدین محمد نقیب که سیدالسادات و نقیب‌النّقبای وقت بود، با اولاد و یاران و سایر بزرگان شهر، به استقبال ایشان آمدند و شرایط تعظیم و احترام به تقدیم رسانیده، به قول کاشفی سه شبانه روز مهمانداری بزرگانه کردند (کاشفی، 2536، ج1، ص‌260). جامی علی‌گویان به زیارت مرقد امیرالمومنین، علی7 رفت. غزلی در وصف شوق و قصید‌ه‌ای به شکرانه این زیارت در دیوان جامی موجود است (جامی، 1341، ص‌92). در بغداد نیز گروه‌های مختلف برای کسب فیض یا مناظره به دیدار جامی شتافتند؛ از جمله آنها پیر جمال بود که در آن وقت اعتبار و مریدان قابل ملاحظه­ای داشت و پوشش وی و مریدانش همه از سرتا پا پشم شتر بود. او به حضور جامی رفت و چون چشمش به جامی افتاد، گفت: «جمال الهی دیدم» و جامی در جواب گفت: «ما نیز جِمال الهی (شتران الهی) دیدیم» (صفی، 1353، ص‌232) و در بحثی که میان آنها درگرفت، وی را مغلوب و رسوا کرد (نظامی باخرزی، 1371، صص174ـ‌173).[۸]

در شام سادات، ائمه و قضات حلب با انواع تحف به خدمت جامی رسیدند و در طول 45 روز اقامت وی در دمشق، قاضی‌القضات شهر، میزبان وی بود. جامی در شام از محضر خواجه خضیری (خزیری) محدث بزرگ، استماع حدیث می­کرد و سند حدیث نیز گرفت (کاشفی، 2536، ج1، ص‌262).[۹]

سرانجام جامی پس از هجده ماه در جمعه هجدهم شعبان سال 878 قمری به هرات رسید. وی بعد از این نیز ارتباطش را با ملک مصر از طریق مکاتبه حفظ کرد و از جانب خود ایلچی به مصر روانه می‌داشت (خنجی، 1382، ص‌221). او بعدها در قصیده‌ای شرح این سفر و خطرات و خاطراتش را آورد (جامی، 1341، صص‌84 ـ82).[۱۰]

پانویس

  1. ذهابی، مجتبی، و اکرم کرمعلی، «رویکرد صوفیان قرن نهم به حج گزاری (مطالعه موردی سفر جامی به حج)»، میقات حج، شماره۱۱۰، اسفند ۱۳۹۸ش، ص۹۳.
  2. ص۹۳ و ۹۴.
  3. ص۹۵.
  4. ص۹۶.
  5. ص۹۸.
  6. ص۹۸.
  7. ص۹۹.
  8. ص۱۰۰.
  9. ص۱۰۲.
  10. ص۱۰۴.

منابع

  • ذهابی، مجتبی، و اکرم کرمعلی، «رویکرد صوفیان قرن نهم به حج‌گزاری (مطالعه موردی سفر جامی به حج)»، میقات حج، شماره۱۱۰، اسفند ۱۳۹۸ش.