|
|
| (۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۳]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }} | | {{جعبه اطلاعات اشخاص |
| | | نام کامل = مؤیدالدین محمد بن عبدالکریم مقدادی بغدادی قمی |
| | | نسب = از نوادگان [[مقداد بن اسود]] کندی |
| | | شهر تولد = [[قم]] |
| | | کشور تولد = [[ایران]] |
| | | زادروز = |
| | | محل زندگی = [[اصفهان]]، [[بغداد]] |
| | | آرامگاه = در جوار [[آستان کاظمین(ع)]] |
| | | مذهب = [[شیعه]] |
| | | مناصب = وزارت دستگاه [[بنی عباس|عباسی]] |
| | | تاریخ درگذشت = ۶٢٩ق. |
| | | کشور درگذشت = [[عراق]] |
| | | شهر درگذشت = [[بغداد]] |
| | | نحوه درگذشت/شهادت = بیماری در زندان |
| | | هجرت به = |
| | | دیگر فعالیتها = بازسازی [[آستان کاظمین(ع)]] |
| | | بناهای ساخته شده = یتیمخانه، بیمارستان، مدرسه، |
| | }} |
|
| |
|
| [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | | '''مؤيدالدين محمد مقدادی'''، به مدت ۲۳ سال وزیر سه خلیفه [[بنیعباس|عباسی]]، از ناصرالدین لله تا مستنصر بالله بوده است. وی، [[شیعه]]، اصل او از [[قم]] و از نوادگان [[مقداد]]، یار ويژه [[امام علی(ع)]] است. برخی در وزارت او برای دستگاه عباسی، تردید کرده و برخی، شواهدی بر این وزارت ذکر کردهاند. از اقدامات او بازسازی [[آستان مقدس کاظمین|آستان کاظمین(ع)]] و خدمات عمرانی، فرهنگی و اجتماعی به شیعیان، به ویژه شیعیان [[کاظمین (شهر)|کاظمین]] بوده است. |
|
| |
|
| ===چرایی انتخاب وی در خلافت عباسی===
| | او را فردی کاردان، مدبّر، نیکوکار و مؤثر در گسترش مذهب تشیع دانستهاند. مؤیدالدین، در سال ۶۲۹ق. توسط مستنصر بالله، خلیفه عباسی، برکنار و زندانی شده و پس از بیماری، در خانه دخترش درگذشته و در جوار آستان کاظمین(ع) دفن شد. |
| نفوذ تشيع در دستگاه ادارى بنىعباس، بهويژه در اواخر حكومت اين سلسله، به اندازهاى بود كه عدهاى از وزراى آنان از ميان شيعيانِ عالم، فاضل و مدير و مدبّر برگزيده شدند. اين ويژگى علاوه بر آنكه توانايىهاى مديريتى، مهارتهاى كارگزاران شيعه و تجارب ادارى آنان را به اثبات مىرساند، اين حقيقت را آشكار مىسازد كه دولت رو به زوال عباسى براى آنكه بتواند چند صباحى در برابر هجوم مغولان مقاومت كند، نظر شيعيان و اعتماد خواص اين مذهب را به سوى خود جلب مىكرد تا دستكم خيالش از درون قلمرو اسلامى راحت باشد و در ضمن با بهكارگيرى اين انسانهاى سالم، خدوم و خوشكردار تا اندازهاى از مفاسدى كه به تشكيلات ديوانى راه يافته و آن را به سقوط نزديكتر كرده بود، جلوگيرى كند. در اواخر عهد عباسى، نام چند تن از وزيران شيعى در دستگاه خلافت را مىبينيم كه اين امر مىتواند از نشانههاى اقتدار كمّى و كيفى شيعه آن روزگار در بغداد باشد.<ref name=":0">مؤید الدین محمد مقدادی و عمران مشهد کاظمین(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۴۴.</ref> اين وزيران در آن روزگار از مراكز تجمع شيعيان ايران از جمله عراق عجم (قم، رى، همدان و اصفهان) به بغداد رفته و غالباً در محله كرخ اين ديار ساكن شده بودند.<ref>محدث قمى، الكنى والالقاب، ص١٩٣-١٩۴، احمد رحيمى، گنجينه دانشوران، ص١٨٨.</ref> يكى از اين شخصيتها «مؤيدالدين محمد مقدادى بغدادى قمى» است.<ref name=":0" />
| |
|
| |
|
| == تبار == | | ==تبار== |
| نسب مؤيدالدين محمد، به «مقداد بن اَسوَد كندى» مىرسد. مقداد صحابى رسولاكرم (ص) و از پيشگامان در اسلام و در زمره مهاجران به حبشه است. او اين توفيق را به دست آورد كه در غزوههاى بدر، اُحُد، خندق و ديگر جنگهاى صدر اسلام حضور يابد و از خود دلاورى و فداكارىهايى نشان دهد. مقداد را از تيراندازان ماهر در ميان ياران رسول خدا (ص) معرفى كردهاند. | | مؤيدالدين محمد مقدادی، فرزند عبدالكريم،<ref name=":0">محمدحسين مظفر، تاريخ شيعه، ترجمه سيد محمدباقر حجتى، ص١۴۴.</ref> اصل او از [[قم]]<ref name=":4">هندوشاه نخجوانى، تجارب السلف، ص٣٣۶-٣٣٨.</ref> و به بغدادى و قمى نیز شهرت داشت.<ref name=":5" /> نسب وی، به «مقداد بن اَسوَد كندى»<ref name=":1" /> صحابى [[حضرت محمد(ص)]]<ref name=":1" /> و یار ویژه [[امام علی(ع)]] میرسید.<ref name=":2" /> مقداد از پيشگامان در [[اسلام]] و در زمره مهاجران به [[حبشه]] بوده و در غزوههاى صدر اسلام، مانند [[غزوه بدر|بدر]]، [[غزوه احد|اُحُد]] و [[غزوه احزاب|خندق]] حضور داشت. او را از تيراندازان ماهر در ميان ياران حضرت محمد(ص) معرفى كردهاند. وی، مردى بلندبالا، گندمگون و با موهايى پرپشت بوده، محاسن خود را با حنا خضاب مىكرد و چهرهای گيرا، چشمانی بزرگ و ابروهایی پيوسته داشت.<ref name=":1">ابناثير، اسدالغابه، ج۴، ص۴٠٩.</ref> پیامبر(ص) مقداد را یکی از چهار نفری دانست که خدا به او فرمان داده آنها را دوست بدارد و خدا نیز آنها را دوست دارد.{{یادداشت|حضرت محمد(ص): خداوند مرا فرمان داده است تا چهار نفر را دوست بدارم و مرا خبر دادهاند كه خدا هم ايشان را دوست مىدارد. سه بار مكرر از پيامبر پرسيدند آنان چه كسانى هستند؟ پيامبر در هر نوبت فرمودند على(ع) از آنان مىباشد و در آخرين مرتبه فرمودند: ابوذر، مقداد و سلمان.}}<ref name=":2">محمدتقى تسترى، قاموس الرجال، ج٩، ص١١۴.</ref> مقداد در سال ٣٣ق، در ۷۰ سالگى در «جرف»، منطقهاى در يك فرسخى [[مدينه]] درگذشت. جنازهاش بر روى دست مسلمانان از جرف به مدينه انتقال داده شد و در آن جا دفن گرديد.<ref>ابنسعد واقدى، الطبقات، ج٣، ص١١۴.</ref> |
|
| |
|
| مقداد، مردى بلندبالا، گندمگون بود و موهايى پرپشت داشت. محاسن خويش را با حنا خضاب مىكرد و قيافهاى جذاب و گيرا داشت. چشمانش فراخ و ابروهايش پيوسته بود.<ref>ابناثير، اسدالغابه، ج۴، ص۴٠٩.</ref> او در نزد خاتم رسولان (ص) و جانشين راستين او، اميرمؤمنان (ع) داراى مقامى ارجمند است و در برخى منابع رجالى و روايى، او را در زمره خواص حضرت على (ع) معرفى كردهاند. رسول اكرم (ص) فرمودهاند: خداوند مرا فرمان داده است تا چهار نفر را دوست بدارم و مرا خبر دادهاند كه خدا هم ايشان را دوست مىدارد. سه با مكرر از پيامبر پرسيدند آنان چه كسانى هستند؟ پيامبر در هر نوبت فرمودند على (ع) از آنان مىباشد و در آخرين مرتبه فرمودند: ابوذر، مقداد و سلمان.<ref>محمدتقى تسترى، قاموس الرجال، ج٩، ص١١۴.</ref>
| | ==وزارت== |
| | مؤیدالدین محمد مقدادی، درآغاز در [[اصفهان]] خدمت دیوان میکرد، برای انجام رسالتی عازم [[بغداد]] شد و در این شهر در تشکیلات اداری نفوذ کرده و به سمت نیابت وزارت دست یافت.<ref name=":5" /> پس از درگذشت ابوعبدالله محمد بن على، وزیر ناصرالدین خلیفه [[بنیعباس|عباسی]]، در سال ۵٩٠ق. مؤیدالدین محمد مقدادی که نائب وزیر بود، به وزارت رسید.<ref name=":6" /> ناصرالدین، سىوپنجمين خليفه عباسى، در سال ۶٢٢ق. درگذشت و فرزندش الظاهر بالله محمد، به خلافت رسید. وی بر پایه وصیت پدر و لیاقتهای مؤیدالدین، او را در سمت وزارت ابقا کرد. اين خليفه، پس از یک سال خلافت، در ۶٢٣ق. درگذشته و فرزندش «ابوجعفر منصور مستنصربالله» خلافت حکومت عباسی را به دست آورد. مؤيدالدين همچنان در سمت خود باقى ماند. وی در تشكيلات عباسيان نفوذ به دست آورده، [[علويان]] و [[شیعه|شيعيان]] را تحت حمايت خود قرار داد. او، ضيافتخانههاى بسيارى در [[عراق]] پایهگذار کرده و در اعياد، عطاياى فراوان به عالمان، مشايخ، امامان مساجد و واعظان میداد و نسبت به نیازمندان بسیار سخاوتمند بود.<ref name=":6">احمد رحيمى، گنجينه دانشوران، ص١٨٧و١٨٨، محدث قمى، تتمة المنتهى، ص١٨٧و١٨٨.</ref> ذهبى از اين وزير شيعى، به عنوان«نائب الوزارة الاماميه» ياد كرده است.<ref>ذهبى، تاريخ الاسلام، ج۴۴، ص٣۶۴.</ref> وی ٢٣ سال در اين سمت باقی بود.<ref name=":5" /> |
|
| |
|
| مقداد در سال ٣٣ هجرى و در هفتاد سالگى در «جرف» ، منطقهاى در يك فرسخى مدينه رحلت نمود. جنازهاش بر روى دست مسلمانان از جرف به مدينه انتقال داده شد و در آن جا دفن گرديد.<ref>ابنسعد واقدى، الطبقات، ج٣، ص١١۴.</ref>
| | ==تردید در وزارت او== |
| | برخی در وزارت مؤيدالدين محمد مقدادی، در دستگاه [[بنیعباس|عباسیان]] تردید کردهاند. به باور آنها، وزارت فردی [[شیعه|شیعی]] مانند مؤیدالدین با ارادت زیاد او به [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] و دشمنیاش با مخالفان، در خلافت عباسی و پذیرفتن وزارت او از سوی سه خلیفه عباسی دور از ذهن است. برخی دیگر، وزارت او را تأیید کرده و نمونههایی از وزیران شیعه در دستگاه عباسیان ذکر کردهاند که به دوره [[امامان(ع)]] بازمیگردد؛ مانند «ابوسلمه خلال كوفى همدانى» كه از دعات شيعه بود و توسط «ابوالعباس سفاح» نخستین خليفه عباسى، به وزارت منصوب شد؛ «ابوعبدالله يعقوب بن داود» توسط مهدى عباسى؛ «[[على بن يقطين]]» و «جعفر بن اشعث خزائى» كه شيعه و از اصحاب [[امام کاظم(ع)]] بودند توسط [[هارون الرشيد]]؛ «فضل بن سهل» توسط مأمون؛ ابوالفضل جعفر بن محمود اسكافى» توسط معتز عباسى؛ «ابوشجاع ظهيرالدين محمد بن حسين همدانى» توسط مقتدى عباسى؛ «ابوالمعالى هيثم الدين بن محمد بن مطلّب» توسط مستظهر عباسى. در همه این موارد، پس از آشکار شدن گرایشهای شیعی وزیران، شهید یا زندانی یا برکنار شدهاند.<ref>تاريخ تشيع، ص١۴٣و١۴۴.</ref> |
|
| |
|
| == وزارت ==
| | برخی، برای تأیید وزارت او، به میل ناصرالدين لله خلیفه عباسی، به مذهب شیعه استناد کردهاند. به باور آنها، به دلیل میل او به تشیع بود که وقتی او از [[ابن جوزى]] [[اهل سنت|سنى مذهب]] درباره برترين مردم پس از حضرت محمد(ص) پرسش کرد، ابن جوزی جرأت به تصريح بر اعتقاد خود نکرده و برترین فرد را كسى دانست كه دختر پيامبر(ص) در خانه او است.<ref name=":3" /> ناصرالدین لله، بناهايى بر مزار امامان مدفون در [[بقيع]] ساخته و در سال ۵٧٠ق. بنايى براى مرقد [[حمزه]] در [[کوه احد|اُحُد]] بنا کرد. او در سال ۶٠۶ق. در [[سامراء]] ميان [[صفه]] و [[سرداب]]، شبّاكى ارزشمند بنا کرده و در عتبات عراق، بهويژه مراكز شيعهنشين آن، اقدامات عمرانى، آموزشى و فرهنگى انجام داده است.<ref>تتمة المنتهى، ص٣٢٠و٣٢٧.</ref> برخی نیز، این احتمال را دادهاند که اظهار میل ناصرالدین لله به تشیع، برای به دست آوردن حمایت شیعیان و تجدید حیات قدرت از دست رفته خلافت بوده است.<ref name=":3">عزيزالله بيات، تاريخ ايران از ظهور اسلام تا ديالمه، ص١۵٩؛ حمدالله مستوفى، تاريخ گزيده، ص٣۶۶؛ خواندمير، حبيب السير، ج٢، ص٣٢٣-٣٢٧.</ref> |
| در سال ۵٩٠ هجرى شخصى به نام «ابوعبدالله محمد بن على» به وزارت خليفه عباسى ناصرالدين گماشته شد. در اين حال قطبالدين محمد خوارزمشاه براى براندازى دولت عباسى با لشكرى انبوه به جانب عراق عرب لشكر كشيد. خليفه براى دفع اين تهاجم، وزير مزبور را جهت تجهيز، تدارك و بسيج قوا به جانب خوزستان روانه كرد. او اگرچه در اين مأموريت به پيروزىهايى دست يافت، امّا در مسير راه دچار بيمارى گرديد و درگذشت و پيكرش را در منطقه خوزستان دفن كردند. مؤيدالدين كه تا اين زمان نايب وزير درگذشته بود و در غياب وى به كارهاى ديوانى رسيدگى مىكرد، با استقلال كامل و اقتدارى ناشى از علم، ادب، ايمان و تدبير، عهدهدار منصب وزارت گرديد و با فراست و كياستى كه داشت، به مديريت امور پرداخت.
| |
|
| |
|
| در سال ۶٢٢ هجرى كه سىوپنجمين خليفه عباسى يعنى ناصر درگذشت، «الظاهر بالله محمد» ، فرزندش به خلافت رسيد. او بنا به وصيت پدر و اينكه مؤيدالدين لياقتهاى لازم را در عرصه امور ادارى، به اثبات رسانده بود، وى را در سمت وزارت ابقا كرد. اين خليفه يك سال بيشتر خلافت نكرد و در ۶٢٣ هجرى زندگانى را وداع گفت و فرزندش «ابوجعفر منصور مستنصربالله» كه فردى با ذوق، علمدوست و هنرپرور بود، زمام امور حكومت عباسى را به دست گرفت. در اين حال مؤيدالدين همچنان در سمت خود باقى ماند و چنان نفوذى در تشكيلات عباسيان به دست آورد كه موفق شد با برنامهريزىهاى پيچيده و رفتارهاى زيركانهاى، علويان، سادات و شيعيان را تحت حمايت جدّى خويش قرار دهد. به سبب پىگيرىهاى مداوم او، ضيافتخانههاى بسيارى در عراق تأسيس شد. وى در مناسبتهاى اسلامى، چون اعياد و موقعيتهاى فرحبخش ديگر انعامهاى فراوان و عطاياى چشمگير به علما، مشايخ، ائمه مساجد و واعظان تقديم مىكرد. مستمندان و محرومان، يتيمان و ديگر رنجديدگان را از صدقات فراوان و احسان سخاوتمندانه خود برخوردار ساخت.<ref>احمد رحيمى، گنجينه دانشوران، ص١٨٧و١٨٨، محدث قمى، تتمة المنتهى، ص١٨٧و١٨٨.</ref> ذهبى از اين وزير شيعى به عنوان«نائب الوزارة الاماميه» ياد كرده است.<ref>ذهبى، تاريخ الاسلام، ج۴۴، ص٣۶۴.</ref> | | ==بازسازی آستان کاظمین(ع)== |
| | کاظمین، در دوره خلافت ناصر عباسی و وزارت مؤیدالدین محمد مقدادی، در مسیر توسعه و بازسازی قرار گرفت. از نخستين كارهاي مؤیدالدین بازسازی [[مشهد]] كاظمين(ع) بود. نظارت مؤيدالدين مقدادى را در سرعت کار و جلوههای هنری آن تأثیرگزار دانستهاند. در نخستین گام، صندوق چوبى زراندود شدهاى بر مرقدهای [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] گذاشته و رواق و تالار از نو بنا شده و این دو سازه به همراه صحن تزئين گردید. ديوارى كه اطراف مشهد كاظمين(ع) براى حفظ آن از دست غارتگران و جلوگيرى از طغيان رود دجله ساخته شده بود، كافى نبوده و استحکام زیادی نداشت؛ از این رو، با نظارت مؤيدالدين مقدادى ديوارى براى محله كاظميه بنا شد.<ref name=":7" /> برخی، ساخت دیوار را در سال ۶١۴ق. پس از این که در [[بغداد]]، [[رود دجله]] طغيان كرد و خساراتى به مشهد كاظمين وارد ساخت، دانستهاند. در این سال، مؤيدالدوله به بازسازی بناهاى حرم پرداخته و ديوار جديدى در اطراف مشهد کاظمین(ع) ساخت.<ref>محمدحسين آل ياسين، تاريخ حرم كاظمين، ترجمه غلامرضا اكبرى، ص٣٧.</ref> مؤيدالدين پيش از بازسازى حرم، به بيرون شهر رفت تا بتواند از طريق بستن سد، جلوى هجوم آب را بگيرد، اما با گسترش سيل اين سدها شكست و دو قسمت شرقى و غربى بغداد به زير آب رفت. او پس از آرام شدن جريان آب رودخانه دجله، اين تلاشهاى عمرانى را آغاز كرد.<ref name=":8">تاريخ فخرى، ص٢٨۶.</ref> وی در اطراف حرم بیمارستان، مکتبخانه و دارالقرآن برای یتیمهای علویان،<ref name=":9">تجارب السلف، ص٣٣٩-٣۴۴.</ref> اتاقهايى ويژه نگهدارى افراد يتيم، بهويژه يتيمان علوى بنا کرد.<ref name=":8" /> یتیمخانه در جوار صحن پایهگذاری شده و خانههايى که برای اطعام نیازمندان بود، در ماه [[رمضان]] سفرههاى افطارى در آنها گسترده شده و به آنها «دارالضيافة» میگفتند.<ref name=":7" /> بر پایه گزارشی از بدرالدین ایاز، یکی از خادمان مؤیدالدین، نگاه مؤیدالدین به اطعام یتیمان علوی، نگاهی آخرتی بوده است.{{یادداشت|بدرالدين اياز، خدمه مؤيدالدين بغدادى قمى مىگويد: شبى از شبها مؤيدالدين شيرينى نبات درخواست کرد. بلافاصله آن شيرينى در ظروف متعددى فراهم گرديده و براى وی حاضر نمودند. مؤيدالدين به من گفت: «اى اياز! آيا مىتوانى اين شيرينى را تا روز قيامت براى من پسانداز كنى؟» گفتم: «سرورم! چگونه مىشود؟! آيا چنين چيزى امكان دارد؟!» گفت: «بله، هماكنون به حرم كاظمين(ع) مىروى و اين بشقابهاى شيرينى را نزد يتيمان علوى مىگذارى؛ در اين صورت براى من تا روز آخرت پسانداز خواهد شد.» اياز مىگويد: «نيمههاى شب بود كه به سوى حرم رفتم. درهاى بارگاه امام كاظم(ع) و امام جواد(ع) گشوده بود. كودكان يتيم را از خواب بيدار كردم و ظروف نبات را نزد آنان گذاشتم و برگشتم.}}<ref name=":8" /> مدرسهاى در حجرههاى صحن تأسيس گرديد و در آنجا كتابخانهاى شامل کتابهای فراوان شیعی و سنی پایهگذاری شد. توليت این امور، با مؤيدالدين ابوطالب محمدعلى علقمى قمى بود كه در دوره آخرين خليفه عباسى به مقام وزارت رسيد.<ref name=":7">جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٢٣، ١۶۶و١۶٧.</ref> شرح معروف نهجالبلاغه، نوشته [[ابن ابىالحديد]]، به سفارش توليت این کتابخانه، و براى خزانه کتابهای اين مدرسه نگاشته شد.{{یادداشت|چنانكه خود وی، در مقدمه شرح بر نهج البلاغه به این موضوع اشاره كرده است.}}<ref>ابن ابىالحديد، شرح نهجالبلاغه، مقدمه شارح.</ref> |
|
| |
|
| == تردید در وزارت او ==
| | در دوره یک ساله الظاهر بامرالله، خلیفه عباسی، که از آخرين شب [[رمضان]] ۶٢٣ق. و پس از درگذشت ناصر بالله آغاز شد، حرم كاظمين(ع) دچار آتشسوزى شده و گُنبد خسارت زیادی ديد. با پىگيرى مؤيدالدین، دستگاه عباسى مصمم شد علل اين رویداد بررسى و كشف شود، كه البته سرانجام مشخص نشد؛ ولی اقداماتى براى بازسازى حرم صورت گرفت. پيش از اينكه عمليات بازسازی پایان يابد، الظاهر بامرالله از دنيا رفت. مؤيدالدين در زمان خلیفه بعدی، مستنصر عباسى، كار را به پایان رساند.<ref>تجارب السلف، ص٣۴۶؛ تاريخ فخرى، ص٢٨٧.</ref> |
| عدهاى در منابع تاريخى و رجالى اين ترديد را در اذهان به وجود آوردهاند كه مؤيدالدين با وجود آن گرايشهاى اعتقادى صادقانه و ارادت خالصانه به ساحت مقدس اهلبيت (عليهما السلام) و نفرت از مخالفان و دشمنان اين خاندان، چگونه سالها در تشكيلات سياسى و ادارى بنىعباس، آن هم در سمتها و مناصب بالا مشغول خدمات ادارى و ديوانى بوده است و سه خليفه عباسى پذيرفتهاند كه او در سمت وزارت ايشان باقى بماند؟ !
| |
| در پاسخ به اين ابهام بايد يادآور شد كه نفوذ در دستگاه خلافت عباسى، از عصر ائمه هدى (عليهما السلام) سابقه داشته است؛ چنانكه «ابوسلمه خلال كوفى همدانى» كه از دعات شيعه به شمار مىرفت، توسط «ابوالعباس سفاح» اولين خليفه عباسى، به وزارت منصوب گرديد، ولى جانشين او، «منصور دوانيقى» وى را به دليل گرايشهاى شيعى به قتل رساند و «ابن اشعث خزاعى» را وزير خود ساخت كه او نيز شيعه بود. همچنين «ابوعبدالله يعقوب بن داود» توسط مهدى عباسى (فرزند منصور) به وزارت برگزيده شد، ولى وقتى وى به گرايش شيعى او و ارتباطش با علويان پى برد، معزول و محبوسش نمود. هارون الرشيد، «على بن يقطين» و «جعفر بن اشعث خزائى» را كه شيعه و از اصحاب امام هفتم بودند، به اين مقام رسانيد. مأمون نيز «فضل بن سهل» را وزير خود ساخت و چون احساس كرد به حضرت امام رضا (ع) تمايل دارد، او را كشت و برادرش را به جاى او منصوب كرد. معتز عباسى «ابوالفضل جعفر بن محمود اسكافى» شيعه را وزير خود نمود. مقتدى عباسى «ابوشجاع ظهيرالدين محمد بن حسين همدانى» را به عنوان وزير خود انتخاب كرد، ولى چون ديد او مذهب تشيع دارد، از كار بركنارش نمود. مستظهر عباسى، «ابوالمعالى هيثم الدين بن محمد بن مطلّب» را به وزارت منصوب نمود، ولى با مشخص گرديدن ارادت او به ائمه هدى بر او خشمگين شد و اين سمت را از وى بازگرفت.<ref>تاريخ تشيع، ص١۴٣و١۴۴.</ref>
| |
|
| |
|
| در اين ميان بايد به مصداقى عملى و عينى اشاره كنيم. على بن يقطين كه انسانى وارسته و پارسا بود و از مشاهير علمى عصر خويش به شمار مىرفت، با موافقت حضرت امام كاظم (ع) وزارت هارون عباسى را پذيرفت و هر بار كه مىخواست از اين مقام استعفا دهد، امام موسى بن جعفر (ع) وى را از اين تصميم منصرف مىساخت. ابنيقطين در تمام مدتى كه عهدهدار اين مقام بود، دژى استوار و پناهگاهى مطمئن براى طالبيان و شيعيان به شمار مىرفت و به نهضتهاى سرّى علويان عليه ستمگران كمك مىكرد و چنان مخفيانه و با استفاده از سپر تقيه در شغل وزارت بنىعباس مشغول كار بود كه حتى سعايت دشمنان و مخالفت رقيبان دربارهاش نزد هارون بىاثر گرديد.<ref>رجال كشى، ص۴٣٧؛ فهرست شيخ طوسى، ص٢٣۴؛ رجال نجاشى، ص٢٠٩؛ قاموس الرجال، ج٧، ص٩٠؛ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج۴٨، ص١۵٨.</ref>
| | از سال ۶٢٣ق. مستنصر عباسی روى كار آمد و مؤيدالدين با چیدن زمينههايى طرح توسعه حرم كاظمين(ع) و آراستن بناهاى ضميمه آن را، تداوم داد. گلدسته حرم كامل شد؛ تالار گسترش يافت و وسعت كل حرم بيشتر شد. اين طرح با نظارت سيد احمد جمالالدين كه مورد اعتماد مؤیدالدین بود، در سال ۶٢۴ق. به پايان رسيد. در همين سال دو صندوق بزرگتر، از چوب اعلى، با جلوههاى هنرى گیرا بر روى مرقد امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) قرار داده شد.<ref>تاريخ حرم كاظمين، ص٣٩.</ref> |
| از سوى ديگر الناصرالدين لله كه مؤيدالدين وزيرش بود، ميل به طريق اماميه داشت؛ به همين دليل وقتى در محضر او، از ابنجوزى سنى مذهب پرسيد: برترين مردم پس از رسول خدا (ص) كيست، جرئت به تصريح بر اعتقاد واقعى خود نكرد و گفت: كسى است كه دختر پيامبر در خانهاش بُوَد. عدهاى از مورخان گفتهاند ناصر پس از انقراض سلسله سلجوقيان و كوتاه شدن دست آنان از عراق، از موقعيت به وجود آمده استفاده كرد و براى تجديد حيات قدرت از دسته رفته خلافت كوشيد و بر حسب اتفاق، شرايط براى تحقق اين هدف مناسب بود. در اين وضع، ناصرالدين از احساسات طرفداران آل على استفاده كرد و از حمايت بىدريغ شيعيان برخوردار شد و اى بسا كه گرايش او به مذهب اهلبيت (عليهما السلام) ناشى از همين انديشه و در تعقيب همين سياست بوده است.<ref>عزيزالله بيات، تاريخ ايران از ظهور اسلام تا ديالمه، ص١۵٩؛ حمدالله مستوفى، تاريخ گزيده، ص٣۶۶؛ خواندمير، حبيب السير، ج٢، ص٣٢٣-٣٢٧.</ref> اما عدهاى ديگر عقيده دارند كه او از روى اعتقاد چنين گرايشى داشت. وى كه ۴٧ سال خلافت كرد، بناهايى بر مزار ائمه بقيع ساخت و در سال ۵٧٠ هجرى بنايى براى مرقد حضرت حمزه سيدالشهدا در اُحُد ساخت و به فرمان او در سال ۶٠۶ هجرى در سامرّاء ميان صفه و سرداب مقدس، شبّاكى با درى از چوب ساج بنا كرد كه از نفايس روزگار به شمار مىرود و محدث قمى در ١٣٢۵ قمرى آن را با همان ويژگىهاى قبلى ديده است كه در كتيبهاش نام خليفه مزبور مضبوط بوده است. او در عتبات عراق و بهويژه مراكز شيعهنشين اين سرزمين اقدامات عمرانى، آموزشى و فرهنگى انجام داده است.<ref>تتمة المنتهى، ص٣٢٠و٣٢٧.</ref>
| |
|
| |
|
| == بازسازی آستان کاظمین(ع) ==
| | به گفته هندوشاه نخجوانى، در کتاب تجارب السلف، خدمات مؤیدالدین تا زمان تألیف آن کتاب<ref name=":9" /> که سال 714ق. بوده،<ref>محمد دشتی، هندوشاه و تجارب السلف، تاریخ در آیینه پژوهش، شماره ۱، ۱۳۸۱ش.</ref> برقرار بوده است.<ref name=":9" /> مؤيد الدين، همواره به حرم كاظمين(ع) رفته و ضمن زيارت، اوضاع و امكانات اين بارگاه را بررسى میکرد.<ref>تجارب السلف، ص٣۴٠.</ref> |
| نطقه كاظمين در دوران كارگزارى مؤيد الدين و در عصر خلافت ناصر عباسى، به سرعت در مسير آبادانى، توسعه و ترقى گام نهاد. از نخستين كارهايى كه با پىگيرى اين سياستمدار شيعى عملى گرديد، تعمير مشهد كاظمين بود. نظارت مؤيدالدين مقدادى باعث شد كه كارها سرعت بگيرد و تعميرات و احداث بناها اساسى و برخوردار از جلوههاى هنرى و ذوقى باشد. در اولين گام، صندوق چوبى زراندود شدهاى بر مرقدهاى شريف گذاشتند و رواق و تالار از نو بنا گرديد و به بهترين شكل تزئين گرديد. صحن حرم هم تزئين شد. ديوارى كه در حوالى مشهد كاظمين براى حفظ آن از دست ياغيان، غارتگران و اشرار و جلوگيرى از طغيان رودخانه دجله بنا شده بود، كافى به نظر نمىآمد و چندان استحكام نداشت؛ بنابراين از بودجه دستگاه خلافت با نظارت مؤيدالدين مقدادى ديوارى براى محله كاظميه احداث گرديد و بدينگونه بر امنيت و رفاه آن افزوده شد. همچنين دارالايتامى در جوار صحن شريف بنا نهاده شد و خانههايى نيز ساخته شد كه در آنها فقرا، محرومان و مستمندان اطعام مىگرديدند و در ايام ماه رمضان سفرههاى افطارى در آنها گسترده مىشد؛ به همين دليل به آنها«دارالضيافة» مىگفتند. مدرسهاى عالى در حجرههاى صحن شريف كاظمى تأسيس گرديد و در آنجا كتابخانهاى مهم مشتمل بر كتب فراوان از دانشمندان شيعه و سنى و علماى ديگر شكل گرفت و توليت امور مذكور در كف باكفايت مؤيدالدين ابوطالب محمدعلى علقمى قمى قرار داده شد كه در زمان آخرين خليفه عباسى به مقام وزارت رسيد.<ref>جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٢٣، ١۶۶و١۶٧.</ref>
| |
| مورخ متكلم عبدالحميد بن بهاءالدين محمد المداينى، اصولى معتزلى معروف به «ابن ابىالحديد» به سفارش توليت كتابخانه، نهجالبلاغه را براى خزانه كتب اين مدرسه شرح كرد؛ چنانكه خود در مقدمه اين اثر نفيس به چنين موضوعى اشاره كرده است.<ref>ابن ابىالحديد، شرح نهجالبلاغه، مقدمه شارح.</ref> هندوشاه نخجوانى مىنويسد:
| |
|
| |
|
| مؤيدالدين محمد مقدادى بيمارستانى در مشهد كاظمين ساخت و آن را بر مجاورين اين مكان مقدس وقف كرد و هم آنجا مكتبى و دارالقرآنى جهت ايتام علويان بنا كرده بود تا در آن خط و قرآن بياموزند و بر اين ابواب البرّ چندان ملك وقف كرد كه شروط او وفا نمايد و تاكنون آن مبرّات برقرار است.<ref>تجارب السلف، ص٣٣٩-٣۴۴.</ref> | | دولت عباسى، برگزارى مراسم سوگوارى [[ماه محرم|محرم]] در تمام شهرهاى [[عراق]] را ممنوع كرده بود. مؤيدالدين شرايطى فراهم آورد كه با رضایت خلیفه عباسی، برنامههاى عزادارى در شهر كاظمين(ع) برقرار باشد. از این رو، برخی از شيعيان از نقاط ديگر به كاظمين(ع) آمده و در آن ساكن شدند. این اقدام، در افزايش مجاورين حرم، گسترش، عمران و آبادانى شهر نقشآفرین بود.<ref>موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٠۶؛ تاريخ كاظمين، ص۴١و۴٢.</ref> |
|
| |
|
| در سال ۶١۴ هجرى در بغداد، رود دجله طغيان كرد و خساراتى به مشهد كاظمين وارد ساخت. مؤيدالدوله به تعمير و مرمت بناهاى حرم مطهر اقدام نمود و ديوار جديدى در اطراف «مشهد باب التين»{{یادداشت|به سبب وجود مسجدى به نام مسجد باب التين (مسجد كاظميه) در كنار مضجع شريف، كه شيعيان از داخل اين مسجد، قبر آن دو امام را زيارت مى كردند، بقعه امامين به «مشهد باب التين» نير معروف شد.}} به وجود آورد.<ref>محمدحسين آل ياسين، تاريخ حرم كاظمين، ترجمه غلامرضا اكبرى، ص٣٧.</ref> مؤيدالدين پيش از بازسازى حرم، به بيرون شهر رفت تا بتواند از طريق بستن سد، جلوى هجوم آب را بگيرد، اما با گسترش سيل اين سدها شكست و دو قسمت شرقى و غربى بغداد به زير آب رفت. او پس از آرام شدن جريان آب رودخانه دجله، اين تلاشهاى عمرانى را آغاز كرد . | | ==ویژگیها== |
| | هندوشاه نخجوانى، ویژگیهای او را اینگونه شمرده است: کاردانی، آگاهی خوب از کیفیت محاسبات متصرفات، چیرگی در دو فن کتابت درج و دستور، تدبیر لطیف، رأی درست و نیکوکاری.<ref name=":4" /> ذهبى، او را در خصال انسانى و كارنامه علمى، ادبى و اجتماعى ستوده است.<ref>ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج٢٣، ص١۶٢.</ref> برخی از عالمان متأخر شيعه، او را از كارگزاران شيعى نفوذ يافته در دستگاه عباسى شمردهاند كه در نشر، گسترش و حمايت از مذهب تشیع مؤثر بوده است.<ref>سيد حسن امين، مستدركات اعيان الشيعه، ج اول، ص١٩۴؛ ميرزا حسين نورى، خاتمه مستدرك الوسايل، ح٢، ص۴٢۴.</ref> [[محمدحسين مظفر]]، وزارت مؤیدالدین را يكى از عوامل تأثیرگزار در نشر تشیع در عراق دانسته است.<ref name=":0" /> وی با [[سيد بن طاووس]]، عالم سرشناس شیعه، روابط صمیمی داشت. برخی، این ارتباط را شاهدی بر شیعه بودن مؤیدالدین دانستهاند.<ref>مصطفى صادقى كاشانى، دولتمردان شيعه در عهد عباسى، ص١٣٧.</ref> |
| | ==درگذشت== |
| | مؤیدالدین محمد مقدادی، در سال ۶٢٩ق. توسط مستنصر بالله، خلیفه [[بنیعباس|عباسی]]، برکنار و در همان سال، به همراه برادرش حسين، فرزندش فخرالدين احمد و برخى یاران، دستگير و در دارالخلافه زندانى شد. اتهام مؤیدالدین، ارتباط وی با [[خوارزمشاهیان]] اعلام شد. برخی این اتهام را بهانه دانسته و دلیل واقعی برکناری و زندانی شدن او را سعایت مخالفان [[شیعه|تشیع]] دانستهاند. |
|
| |
|
| در اين دوره، اطراف حرم كاظمين اتاقهايى ويژه نگهدارى افراد يتيم، بهويژه يتيمان علوى در نظر گرفته شده بود. بدرالدين اياز، خدمه مؤيدالدين بغدادى قمى مىگويد: شبى از شبها مؤيدالدين شيرينى نبات طلب كرد. بلافاصله آن شيرينى در ظروف متعددى فراهم گرديد و براى ايشان حاضر نمودند. مؤيدالدين به من گفت: اى اياز! آيا مىتوانى اين شيرينى را تا روز قيامت براى من پسانداز كنى؟ گفتم: سرورم! چگونه مىشود؟ ! آيا چنين چيزى امكان دارد؟ ! گفت: آرى، هماكنون به حرم كاظمين مىروى و اين بشقابهاى شيرينى را نزد يتيمان علوى مىگذارى؛ در اين صورت براى من تا روز آخرت پسانداز خواهد شد. اياز مىگويد: نيمههاى شب بود كه به سوى حرم رفتم. درهاى بارگاه امام كاظم و امام جواد (عليهم السلام) گشوده بود. كودكان يتيم را از خواب بيدار كردم و ظروف نبات را نزد آنان گذاشتم و برگشتم.<ref>تاريخ فخرى، ص٢٨۶.</ref> مؤيد الدين وزير همواره به حرم كاظمين مىرفت و ضمن زيارت مراقد آن دو امام همام، اوضاع و امكانات اين بارگاه مقدس را مورد بررسى قرار مىداد.<ref>تجارب السلف، ص٣۴٠.</ref>
| | فرزندش، به طرز مشكوكى در زندان كشته شد. او نیز پس از مرگ فرزند، دچار كسالت شده و سرانجام در خانه دختر خود درگذشت. پیکر او، در جوار [[آستان مقدس کاظمین|آستان كاظمين(ع)]] دفن گرديد.<ref name=":5">مصطفى جواد، تعليقات النقص، ص ٨۶۴؛ ابنفوطى، مجمع الادب، ص٣٨۶.</ref> |
| | |
| ناصر عباسى در آخرين شب رمضان ۶٢٣ هجرى درگذشت و پسرش «الظاهر بامرالله» به خلافت رسيد. دوران حكومت وى كوتاه بود. در زمان وى حرم كاظمين دچار آتشسوزى گرديد و گُنبد حرم شريف در اين حادثه خسارت فراوان ديد. با پىگيرى مؤيدالدوله، دستگاه فرمانروايى عباسى مصمم شد كه علل و اسباب اين واقعه را بررسى و كشف كند، كه البته سرانجام مشخص نشد چگونه آتش به حرم سرايت كرده است؛ اما اقداماتى براى تعمير و بازسازى حرم صورت گرفت؛ لكن پيش از اينكه عمليات مزبور خاتمه يابد، ظاهر عباسى از دنيا رفت و مؤيدالدين قمى در زمان «مستنصر» عباسى كار را تكميل كرد.<ref>تجارب السلف، ص٣۴۶؛ تاريخ فخرى، ص٢٨٧.</ref>
| |
| | |
| از سال ۶٢٣ هجرى كه مستنصر روى كار آمد، مؤيدالدين زمينههايى را به وجود آورد تا طرح توسعه حرم كاظمين و آراستن بناهاى ضميمه آن، همچنان تداوم يابد و اينگونه نيز شد؛ زيرا گلدسته حرم مزبور كامل شد؛ تالار گسترش يافت و وسعت كل حرم بيشتر شد. اين طرح با نظارت سيد احمد جمالالدين كه مورد اعتماد اين وزير بود، در سال ۶٢۴ هجرى به پايان رسيد. در همين سال دو صندوق بزرگتر از چوب اعلى، با جلوههاى هنرى پرجاذبه بر روى مرقد امام هفتم و نُهم قرار داده شد.<ref>تاريخ حرم كاظمين، ص٣٩.</ref>
| |
| | |
| به كوشش و اهتمام مؤيدالدين مقدادى ضرورت توسعه و عمران كاظمين جدىتر شد؛ زيرا دولت عباسى برگزارى مراسم سوگوارى مُحرّم در تمام شهرهاى عراق را ممنوع كرده بود و اين وضع شيعيان را آزار مىداد. مؤيدالدين شرايطى را فراهم آورد كه اين برنامههاى عزادارى براى خامس آل عبا در شهر كاظمين برقرار باشد. خليفه عباسى هم راضى به اين امر گرديد و همين امر باعث شد كه شيعيان از نقاط ديگر به كاظمين بيايند و در اين ديار مقدس ساكن گردند و گسترش شهر و افزايش مجاورين حرم، عمران و آبادانى اين شهر را در پى داشت.<ref>موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٠۶؛ تاريخ كاظمين، ص۴١و۴٢.</ref>
| |
| | |
| == ویژگیها ==
| |
| «هندوشاه نخجوانى» وى را اينگونه معرفى كرده است:
| |
| | |
| مؤيدالدين محمد بن محمد بن عبدالكريم، اصل او از قم است و نسب او به مقداد بن اسود كندى مىرسد. مردى كاردان و خردمند بود و كيفيت محاسبات متصرفات را به خوبى مىدانست و بلاغت و فصاحت و آداب مستوفى داشت و هر دو فن كتابت درج و دستور را نيكو مىنوشت و در هر دو شيوه ماهر بود. تدبيرهاى لطيف، رأى درست و مبرّات و صدقات بسيار داشت.<ref>هندوشاه نخجوانى، تجارب السلف، ص٣٣۶-٣٣٨.</ref>
| |
| | |
| ذهبى و ديگر مورخان و شرححالنگاران از او به نيكى ياد كردهاند و خصال انسانى و كارنامه علمى، ادبى و اجتماعى او را بسيار ستودهاند.<ref>ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج٢٣، ص١۶٢.</ref> متأخرين علماى شيعه، او را از كارگزاران شيعى نفوذ يافته در دستگاه عباسى دانستهاند كه در نشر و گسترش و حمايت از مذهب اهلبيت (عليهما السلام) مؤثر بودهاند.<ref>سيد حسن امين، مستدركات اعيان الشيعه، ج اول، ص١٩۴؛ ميرزا حسين نورى، خاتمه مستدرك الوسايل، ح٢، ص۴٢۴.</ref> علامه محمدحسين مظفر يادآور شده است يكى از عواملى كه به نشر تشيع در عراق مدد رساند، منصوب شدن شمارى از رجال شيعه به وزارت بوده است؛ از جمله آنها مؤيدالدين محمد بن عبدالكريم مقدادى قمى است كه ناصر و ظاهر و مستنصر عباسى او را به وزارت برگزيدند.<ref>محمدحسين مظفر، تاريخ شيعه، ترجمه سيد محمدباقر حجتى، ص١۴۴.</ref> از عواملى كه شيعه بودن اين وزير را تقويت مىكند، ارتباط بسيار صميمى او با سيد بن طاووس عالم مشهور اماميه است.<ref>مصطفى صادقى كاشانى، دولتمردان شيعه در عهد عباسى، ص١٣٧.</ref>
| |
| | |
| == درگذشت ==
| |
| مؤيدالدين مقدادى بغدادى قمى كه چندى در اصفهان خدمت ديوان مىكرد، براى انجام رسالتى عازم بغداد گرديد و در اين شهر در تشكيلات ادارى نفوذ يافت تا به وزارت رسيد و در دوران سه خليفه عباسى، به مدت ٢٣ سال در اين سمت كارنامهاى درخشان و پربار از خود به يادگار نهاد. با وجود آن كه وى در امور ادارى و ارتباط با كارگزاران عباسى و افراد، نهايت تقيه را به كار برد و بسيار مدبرانه عمل كرد تا بتواند از شئونات شيعيان، منزلت علويان و فرهنگ اهلبيت (عليهما السلام) و كانونهاى مقدس و زيارتى عراق صيانت كند، ولى سرانجام خفاشان شبپرست نتوانستند اين درخشندگى را تحمل كنند و سعايت كنندگان، حسودان و جاهطلبان كه چون مارهاى سمى و كژدمهاى زهرآگين در اطرافش مىخزيدند، سرنوشت تلخى را براى مؤيدالدين قمى رقم زدند و همين سمپاشى باعث شد كه ابوجعفر منصور (مستنصر بالله) بر وى خشمگين شود و مؤيدالدين را به اتهام دروغين ارتباط با خوارزمشاهيان، در سال ۶٢٩ هجرى از مقام وزارت عزل كرد و در هفتم شوال المكرم همين سال او را به همراه برادرش حسين، فرزندش فخرالدين احمد و برخى اصحاب دستگير و در دارالخلافه زندانى كرد. فرزندش پيش از وى به طرز مشكوكى در زندان كشته شد. او هم پس از مرگ فرزند، دچار كسالت گرديد و سرانجام در خانه دختر خود درگذشت و پيكرش در جوار بارگاه كاظمين دفن گرديد؛ رحمت و بهشت خداوند بر او باد.<ref>مصطفى جواد، تعليقات النقص، ص ٨۶۴؛ ابنفوطى، مجمع الادب، ص٣٨۶.</ref>
| |
|
| |
|
| ==پانوشت== | | ==پانوشت== |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| | | {{منابع}}{{برگرفتگی |
| {{برگرفتگی | |
| | پیش از لینک = مقاله | | | پیش از لینک = مقاله |
| | منبع = مؤید الدین محمد مقدادی و عمران مشهد کاظمین(ع)، | | | منبع = مؤید الدین محمد مقدادی و عمران مشهد کاظمین(ع)، |
| خط ۶۲: |
خط ۶۱: |
| }} | | }} |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
| | [[رده:اشخاص قرن هفتم]] |
| | [[رده:مدفونان در کاظمین]] |