ابوطلحه انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ابوطلحه انصاری،''' از [[انصار]] پیامبر اسلام(ص) و از [[نقبای دوازده‌گانه]] پیامبر در [[بیعت عقبه دوم]]. ابوطلحه تیزاندازی ماهر بود و در همه [[غزوه|غزوه‌های]] پیامبر شرکت کرد. در [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]] نقشی مؤثر داشت و کمانش شکست. در [[غزوه حنین|غزوه حُنَین]] نیز بیست تن را از پا درآورد. او صدای بلندی داشت که [[پیامبر(ص)]] آن را از نیروی صد مرد برتر می‌دانست. وی اهل [[انفاق]] بود؛ تا آنجا که می گویند [[آیه‌ای]] از [[قرآن]] درباره او نازل شده است.<br />
{{جعبه اطلاعات اصحاب
در وفات پیامبر، ابوطلحه قبر او را کند. در ماجرای شواری [[عمر بن خطاب|عمر]] برای تعیین خلیفه، ابوطلحه به دستور عمر مأمور بود تا اگر خلیفه را تعیین نشد، اعضای شورا گردن بزند.  
|اطلاعات صحابه =
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام کامل =
| کنیه =
| لقب =
| زادروز/زادگاه =
| محل زندگی =
| مهاجر/انصار =
| نسب/قبیله =
| خویشاوندان سرشناس =
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت =
| نحوه درگذشت/شهادت =
| مدفن =
| زمان اسلام آوردن =
| نحوه اسلام آوردن =
| حضور در جنگ‌ها =
| هجرت به =
| دلیل شهرت =
| نقش‌های برجسته =
| دیگر فعالیت‌ها =
| آثار =
}}
'''ابوطلحه انصاری،''' از [[انصار]] پیامبر اسلام(ص) و از [[نقبای دوازده‌گانه]] پیامبر در [[بیعت عقبه دوم]]. ابوطلحه تیزاندازی ماهر بود و در همه [[غزوه|غزوه‌های]] پیامبر شرکت کرد. در [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]] نقشی مؤثر داشت و کمانش شکست. در [[غزوه حنین|غزوه حُنَین]] نیز بیست تن را از پا درآورد. او صدای بلندی داشت که [[پیامبر(ص)]] آن را از نیروی هزار مرد برتر می‌دانست. وی اهل [[انفاق]] بود؛ تا آنجا که می گویند [[آیه‌ای]] از [[قرآن]] درباره او نازل شده است. در وفات پیامبر، ابوطلحه قبر او را کند. در ماجرای شواری [[عمر بن خطاب|عمر]] برای تعیین خلیفه، ابوطلحه به دستور عمر مأمور بود تا اگر خلیفه را تعیین نشد، اعضای شورا گردن بزند.  




==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
زید بن سهل بن اسود، مشهور به ابوطلحه انصاری، از تیره بنی‌نجّارِ خزرج<ref>المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۲۳۴.</ref> و مادرش عُباده دختر مالک بن عَدِی بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳-۵۵۴.</ref> از زندگی روزگار جاهلی وی گزارشی در دست نیست. در بیعتِ عقبه دوم به سال سیزدهم بعثت حضور داشت و از سوی پیامبر۹ به عنوان یکی از نقیبان دوازده‌گانه اوس و خزرج برگزیده شد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.</ref> پیامبر۹ پس از هجرت، میان او و ارقم بن ابی‌ارقم<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۵.</ref> و بر پایه گزارشی، ابوعبیدة بن جراح پیمان برادری بست.<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۲.</ref>
زید بن سهل بن اسود، مشهور به ابوطلحه انصاری، از تیره بنی‌نجّارِ [[خزرج]]<ref>المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۲۳۴.</ref> و مادرش عُباده دختر [[مالک بن عدی|مالک بن عَدِی]] بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳-۵۵۴.</ref> از زندگی روزگار جاهلی وی گزارشی در دست نیست. در [[بیعت عقبه دوم|بیعتِ عَقَبه دوم]] به سال سیزدهم بعثت حضور داشت و از سوی [[پیامبر(ص)]] به عنوان یکی از [[نقیبان دوازده‌گانه]] قبایل [[اوس]] و خزرج برگزیده شد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.</ref> پیامبر(ص) پس از [[هجرت]]، میان او و [[ارقم بن ابی‌ارقم]]<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۵.</ref> و بر پایه گزارشی، [[ابوعبیدة بن جراح]] پیمان برادری بست.<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۲.</ref>  
 
ابوطلحه از [[راوی|راویان]] احادیث پیامبر بود.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.</ref>
==شرکت در غزوه‌ها==
==شرکت در غزوه‌ها==
ابوطلحه در همة غزوه‌ها همراه پیامبر۹ بود و از تیراندازان زبردست ایشان به شمار می‌رفت. از آن‌جا که بانگی مهیب داشت، پیامبر۹ نهیب او را از نیروی ۱۰۰۰ مرد برتر دانست.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳؛ الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۷-۱۶۹۸.</ref> در نبرد بدر به سال دوم ق. حضور یافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص۳۴۷؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۴.</ref> و در اُحُد به سال سوم ق. نقشی مؤثر داشت. در این جنگ پیشاپیش رسول خدا تیر میانداخت<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> و کمان او در همین غزوه شکست.<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۳۳.</ref> به گفته خودش، در جنگ خیبر به سال ششم ق. دوشادوش رسولخدا بود<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷.</ref> و در غزوه حنین به سال هشتم ق.۲۰ نفر از مشرکان را از پای درآورد و وسایلشان را از آنِ خود ساخت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۵؛ المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۸.</ref> وی در حجة الوداع حضور داشت و موی تراشیده رسول خدا را برای تبرک برگرفت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۶.</ref>
ابوطلحه در همة [[غزوه|غزوه‌ها]] همراه پیامبر بود و از تیراندازان زبردست وی به شمار می‌رفت. از آنجا که صدای بلندی داشت، پیامبر قدرت صدای او را از نیروی ۱۰۰۰ مرد برتر دانست.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳؛ الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۷-۱۶۹۸.</ref> در [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]] به سال سوم هجری نقشی مؤثر داشت. در این جنگ پیشاپیش رسول خدا تیر می‌انداخت<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> و کمان او در همین غَزوه شکست.<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۳۳.</ref> به گفته خودش، در جنگ خیبر به سال ششم هجری نیز دوشادوش پیامبر بوده است.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷.</ref> او در [[غزوه حنین|غَزوه حُنَین]] به سال هشتم هجری بیست نفر از [[مشرکان]] را از پای درآورد و وسایلشان را از آنِ خود ساخت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۵؛ المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۸.</ref> وی در [[حجة الوداع]] حضور داشت و موی تراشیده رسول خدا را برای تبرک برگرفت.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۶.</ref>  


==انفاق‌های ابوطلحه==
==انفاق‌های ابوطلحه==
گزارش‌هایی از انفاق او حکایت دارند. روزی وی با مشاهده آثار گرسٓنگی در پیامبر۹ برای ایشان اندک غذایی فراهم ساخت؛ ولی ایشان با دست مبارک خود آن غذا را میان اصحاب قسمت کرد و همه سیر شدند.<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۱۹۷-۱۹۸؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۱۸-۱۲۱.</ref> نیز در پی نزول آیه ۹۲آل عمران/۳: {لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ...} نخلستانی آباد را که روبهروی مسجدالنبی داشت، به پیامبر واگذاشت و سپس به پیشنهاد ایشان، آن را برای خویشانش وقف کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۶۵-۶۶؛ روضالجنان، ج۴، ص۴۲۷.</ref> در گزارشی از ابوهریره، مردی خدمت رسولخدا۹ رسید و از ایشان خواست تا او را مهمان کند. ابوطلحه او را به خانه برد و چون غذایی اندک در خانه داشت، به همسرش سفارش کرد که پیش از آماده کردن شام، چراغ را خاموش کند و بچه‌ها را گرسنه بخواباند و سپس برای مهمان رسول خدا غذا فراهم سازد. فردای آن شب، هنگامی که مهمان پیامبر این کار ابوطلحه و همسرش را برای ایشان بازگفت، ایشان از مهمان‌نوازی آن دو به نیکی یاد کرد. بر پایه این گزارش، خداوند با نزول آیه<ref>روض الجنان، ج۱۹، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص۱۹۵.</ref> {... ویؤثِرونَ عَلَی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئک هُمُ المُفلِحون...} (حشر/۵۹، ۹) مسلمانانی را که در عین نیازمندی، دیگران را بر خود مقدم می‌دارند و از حرص و بخل دوری می‌ورزند، از رستگاران شمرده است. عبدالله بن مسعود نزول این آیه و رویداد پیش‌گفته را با شرحی بیشتر درباره امام علی۷ دانسته است.<ref>مناقب، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۸؛ الصافی، ج۵، ص۱۵۷.</ref>
ابوطلحه اهل [[انفاق]] بود. روزی وی با مشاهده آثار گرسنگی در [[پیامبر(ص)]] غذایی برای او فراهم کرد؛ اما پیامبر آن غذا را میان اصحاب تقسیم کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۱۹۷-۱۹۸؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۱۸-۱۲۱.</ref> ابوطلحه در پی نزول [[آیه]] ۹۲ [[سوره آل عمران]]، «لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ...» ()<ref>ترجمه فولادوند.</ref> نخلستانی آباد را که روبه‌روی [[مسجدالنبی]] داشت، به پیامبر واگذاشت و سپس به پیشنهاد او، آن را برای خویشانش وقف کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۶۵-۶۶؛ روضالجنان، ج۴، ص۴۲۷.</ref> <br />
در گزارشی از [[ابوهریره|ابوهُرَیرَه]]، مردی خدمت پیامبر(ص) رسید و از وی خواست تا او را مهمان کند. ابوطلحه او را به خانه برد و چون غذایی اندک در خانه داشت، به همسرش سفارش کرد که پیش از آماده‌کردن شام، چراغ را خاموش کند و بچه‌ها را گرسنه بخواباند و سپس برای مهمان پیامبر غذا فراهم سازد. فردای آن شب، هنگامی که مهمان پیامبر این کار ابوطلحه و همسرش را برای پیامبر(ص) بازگفت، وی از مهمان‌نوازی آن دو به نیکی یاد کرد. بر پایه این گزارش، آیه «ویؤثِرونَ عَلَی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئک هُمُ المُفلِحون»<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref> ()<ref>ترجمه فولادوند.</ref> درباره این ماجرا نازل شده است.<ref>روض الجنان، ج۱۹، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص۱۹۵.</ref> البته [[عبدالله بن مسعود]] نزول این آیه و رویداد پیش‌گفته را درباره [[امام علی(ع)]] دانسته است.<ref>مناقب، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۸؛ الصافی، ج۵، ص۱۵۷.</ref>  


==کندن قبر پامبر(ص)==
==کندن قبر پامبر(ص)==
بر اساس نقلی، پیامبر در واپسین روزهای عمر خود، به ابوطلحه فرمود تا سلام ایشان را به قوم خود برساند. سپس آنان را به عفاف و استقامت ستود.<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۲.</ref> وی از گورکنان مدینه بود<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳، الثقات، ج۲، ص۱۵۸.</ref> و پس از رحلت پیامبر۹ قبر ایشان را کند و لحد را آماده ساخت.<ref>الطبقات، ج۲، ص۲۹۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴.</ref> وی در زمان رسول خدا۹ و پس از آن بسیار روزه میگرفت<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۶.</ref> و از راویان احادیث پیامبر۹ بود.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵. </ref>
بر اساس نقلی، [[پیامبر(ص)]] در واپسین روزهای عمر خود، به ابوطلحه گفت که سلامش را به قوم خود برساند. سپس عفاف و استقامت آنان را ستود.<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۲.</ref> وی از گورکنان [[مدینه]] بود<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳، الثقات، ج۲، ص۱۵۸.</ref> و پس از وفات پیامبر(ص) قبر وی را کند و [[لحد|لَحَد]] را آماده ساخت.<ref>الطبقات، ج۲، ص۲۹۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴.</ref>  


==نظارت بر شورای عمر==
==نظارت بر شورای عمر==
در منابع از او تا پایان خلافت عمر گزارشی نیامده است. عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین شورایی شش نفره به ابوطلحه فرمان داد با همراهی ۵۰ مرد مسلح این شش نفر را در خانهای جمع کند و سه روز به آنان مهلت دهد تا یکی را از میان خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند و اگر پس از سه روز بدین کار اقدام نکردند، آنان را گردن بزند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۷.</ref> او نیز سوگند یاد کرد که بیش از سه روز به آنان مهلت ندهد.<ref>قاموس الرجال، ج۴، ص۵۵۲.</ref>
در منابع از او تا پایان خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] گزارشی نیامده است. عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین شورایی شش نفره به ابوطلحه فرمان داد با همراهی ۵۰ مرد مسلح این شش نفر را در خانه‌ای جمع کند و سه روز به آنان مهلت دهد تا یکی را از میان خود به عنوان [[خلیفه]] انتخاب کنند و اگر پس از سه روز این کار را انجام ندادند، آنان را گردن بزند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۷.</ref> او نیز سوگند یاد کرد که بیش از سه روز به آنان مهلت ندهد.<ref>قاموس الرجال، ج۴، ص۵۵۲.</ref>  


==درگذشت==
==درگذشت==
برخی درگذشت ابوطلحه را به سال ۳۴ق. در۷۰ سالگی در مدینه دانسته و گفتهاند: عثمان بن عفان بر جنازهاش نماز گزارد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ المعارف، ص۲۷۱.</ref> امّا بصریان معتقدند که در سفری دریایی در کشتی درگذشته و پس از هفت روز در جزیرهای مدفون شده است.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.</ref> وفات او را در سالهای۳۲، ۳۳، ۳۴ و ۵۱ق. نیز گفتهاند.<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۳.</ref> ابوزُرعه دمشقی وفات او را در شام دانسته است.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.</ref>
برخی درگذشت ابوطلحه را درسال ۳۴ق در۷۰ سالگی در مدینه دانسته و گفته‌اند: [[عثمان بن عفان]] بر جنازه‌اش نماز خوانده است؛<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ المعارف، ص۲۷۱.</ref> امّا گروهی معتقدند که وی در سفری دریایی در کشتی درگذشته و پس از هفت روز در جزیره‌ای مدفون شده است.<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.</ref> درخصوص وفات او سا‌ل‌های۳۲، ۳۳، ۳۴ و ۵۱ق. ذکر شده است.<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۳.</ref> ابوزُرعه دمشقی وفات او را در شام دانسته است.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.</ref>  


==فرزندان==
==فرزندان==
امسُلَیم رُمَیصاء دختر مِلْحان بن خالد از تیره بنی‌غَنَم بن نجار را همسر و ابوعمیر و عبدالله را فرزندان ابوطلحه دانسته‌اند. ابوعمیر در کودکی درگذشت<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الثقات، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۴؛ الاعلام، ج۳، ص۳۳.</ref> و عبدالله در صفین به سال ۳۷ ق. در رکاب علی۷ در رویارویی با سپاه معاویه جنگید.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۳۰؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۸۰.</ref> اسحاق فرزند عبدالله از راویان مشهور بود.<ref>السنن الکبری، ج۱، ص۴۴؛ فتح الباری، ج۵، ص۲۸۶؛ عمدة القاری، ج۵، ص۳۵.</ref>
امسُلَیم رُمَیصاء دختر مِلْحان بن خالد از تیره بنی‌غَنَم بن نجار را همسر و ابوعمیر و عبدالله را فرزندان ابوطلحه دانسته‌اند. ابوعمیر در کودکی درگذشت<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الثقات، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۴؛ الاعلام، ج۳، ص۳۳.</ref> و عبدالله در [[جنگ صفین]] همراه [[امام علی(ع)]] با سپاه [[معاویه]] جنگید.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۳۰؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۸۰.</ref> اسحاق فرزند عبدالله از [[راوی|راویان]] مشهور بود.<ref>السنن الکبری، ج۱، ص۴۴؛ فتح الباری، ج۵، ص۲۸۶؛ عمدة القاری، ج۵، ص۳۵.</ref>  


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5737 مدخل ابوطلحه؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی]
*[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5737 مدخل ابوطلحه؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی]


==پانویس==
==پانویس==
خط ۳۳: خط ۵۷:
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9364
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9364/%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%b7-%d9%84%d8%ad%d9%87-%d8%a7%d9%86%d8%b5%d8%a7%d8%b1%d9%8a
  | عنوان = ابوطلحه انصاری
  | عنوان = ابوطلحه انصاری
  | نویسنده = محمد خراسانی
  | نویسنده = محمد خراسانی
خط ۶۲: خط ۸۶:
{{پایان}}
{{پایان}}


<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
| شناسه = شد
| جعبه اطلاعات = <!--شد، - -->
| عنوان‌بندی = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی = شد
| عکس = <!--شد، - -->
| جعبه نقل قول = <!--شد، - -->
| پیوند به بیرون = <!--شد، - -->
| مطالعه بیشتر = <!--شد، - -->
| پانویس و منابع = شد
| ناوبری =
| رده = شد
| تغییر مسیر = شد
}}<onlyinclude>
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:انصار]]
[[رده:انصار]]
[[رده:حاضران غزوه بدر]]
[[رده:حاضران در غزوه بدر]]
[[رده:حاضران غزوه احد]]
[[رده:حاضران در غزوه احد]]
[[رده:حاضران غزوه حنین]]
[[رده:حاضران در غزوه حنین]]
[[رده:حاضران غزوه خیبر]]
[[رده:حاضران در غزوه خیبر]]
[[رده:بنی‌نجار]]
[[رده:بنی‌نجار]]
[[رده:حاضران در غزوات پیامبر(ص)]]
[[رده:اشخاص قرن اول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۲

ابوطلحه انصاری

ابوطلحه انصاری، از انصار پیامبر اسلام(ص) و از نقبای دوازده‌گانه پیامبر در بیعت عقبه دوم. ابوطلحه تیزاندازی ماهر بود و در همه غزوه‌های پیامبر شرکت کرد. در غَزوه اُحُد نقشی مؤثر داشت و کمانش شکست. در غزوه حُنَین نیز بیست تن را از پا درآورد. او صدای بلندی داشت که پیامبر(ص) آن را از نیروی هزار مرد برتر می‌دانست. وی اهل انفاق بود؛ تا آنجا که می گویند آیه‌ای از قرآن درباره او نازل شده است. در وفات پیامبر، ابوطلحه قبر او را کند. در ماجرای شواری عمر برای تعیین خلیفه، ابوطلحه به دستور عمر مأمور بود تا اگر خلیفه را تعیین نشد، اعضای شورا گردن بزند.


زندگی‌نامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زید بن سهل بن اسود، مشهور به ابوطلحه انصاری، از تیره بنی‌نجّارِ خزرج[۱] و مادرش عُباده دختر مالک بن عَدِی بود.[۲] از زندگی روزگار جاهلی وی گزارشی در دست نیست. در بیعتِ عَقَبه دوم به سال سیزدهم بعثت حضور داشت و از سوی پیامبر(ص) به عنوان یکی از نقیبان دوازده‌گانه قبایل اوس و خزرج برگزیده شد.[۳] پیامبر(ص) پس از هجرت، میان او و ارقم بن ابی‌ارقم[۴] و بر پایه گزارشی، ابوعبیدة بن جراح پیمان برادری بست.[۵] ابوطلحه از راویان احادیث پیامبر بود.[۶]

شرکت در غزوه‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابوطلحه در همة غزوه‌ها همراه پیامبر بود و از تیراندازان زبردست وی به شمار می‌رفت. از آنجا که صدای بلندی داشت، پیامبر قدرت صدای او را از نیروی ۱۰۰۰ مرد برتر دانست.[۷] در غَزوه اُحُد به سال سوم هجری نقشی مؤثر داشت. در این جنگ پیشاپیش رسول خدا تیر می‌انداخت[۸] و کمان او در همین غَزوه شکست.[۹] به گفته خودش، در جنگ خیبر به سال ششم هجری نیز دوشادوش پیامبر بوده است.[۱۰] او در غَزوه حُنَین به سال هشتم هجری بیست نفر از مشرکان را از پای درآورد و وسایلشان را از آنِ خود ساخت.[۱۱] وی در حجة الوداع حضور داشت و موی تراشیده رسول خدا را برای تبرک برگرفت.[۱۲]

انفاق‌های ابوطلحه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابوطلحه اهل انفاق بود. روزی وی با مشاهده آثار گرسنگی در پیامبر(ص) غذایی برای او فراهم کرد؛ اما پیامبر آن غذا را میان اصحاب تقسیم کرد.[۱۳] ابوطلحه در پی نزول آیه ۹۲ سوره آل عمران، «لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ...» ()[۱۴] نخلستانی آباد را که روبه‌روی مسجدالنبی داشت، به پیامبر واگذاشت و سپس به پیشنهاد او، آن را برای خویشانش وقف کرد.[۱۵]
در گزارشی از ابوهُرَیرَه، مردی خدمت پیامبر(ص) رسید و از وی خواست تا او را مهمان کند. ابوطلحه او را به خانه برد و چون غذایی اندک در خانه داشت، به همسرش سفارش کرد که پیش از آماده‌کردن شام، چراغ را خاموش کند و بچه‌ها را گرسنه بخواباند و سپس برای مهمان پیامبر غذا فراهم سازد. فردای آن شب، هنگامی که مهمان پیامبر این کار ابوطلحه و همسرش را برای پیامبر(ص) بازگفت، وی از مهمان‌نوازی آن دو به نیکی یاد کرد. بر پایه این گزارش، آیه «ویؤثِرونَ عَلَی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئک هُمُ المُفلِحون»[۱۶] ()[۱۷] درباره این ماجرا نازل شده است.[۱۸] البته عبدالله بن مسعود نزول این آیه و رویداد پیش‌گفته را درباره امام علی(ع) دانسته است.[۱۹]

کندن قبر پامبر(ص)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر اساس نقلی، پیامبر(ص) در واپسین روزهای عمر خود، به ابوطلحه گفت که سلامش را به قوم خود برساند. سپس عفاف و استقامت آنان را ستود.[۲۰] وی از گورکنان مدینه بود[۲۱] و پس از وفات پیامبر(ص) قبر وی را کند و لَحَد را آماده ساخت.[۲۲]

نظارت بر شورای عمر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع از او تا پایان خلافت عمر گزارشی نیامده است. عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین شورایی شش نفره به ابوطلحه فرمان داد با همراهی ۵۰ مرد مسلح این شش نفر را در خانه‌ای جمع کند و سه روز به آنان مهلت دهد تا یکی را از میان خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند و اگر پس از سه روز این کار را انجام ندادند، آنان را گردن بزند.[۲۳] او نیز سوگند یاد کرد که بیش از سه روز به آنان مهلت ندهد.[۲۴]

درگذشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی درگذشت ابوطلحه را درسال ۳۴ق در۷۰ سالگی در مدینه دانسته و گفته‌اند: عثمان بن عفان بر جنازه‌اش نماز خوانده است؛[۲۵] امّا گروهی معتقدند که وی در سفری دریایی در کشتی درگذشته و پس از هفت روز در جزیره‌ای مدفون شده است.[۲۶] درخصوص وفات او سا‌ل‌های۳۲، ۳۳، ۳۴ و ۵۱ق. ذکر شده است.[۲۷] ابوزُرعه دمشقی وفات او را در شام دانسته است.[۲۸]

فرزندان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امسُلَیم رُمَیصاء دختر مِلْحان بن خالد از تیره بنی‌غَنَم بن نجار را همسر و ابوعمیر و عبدالله را فرزندان ابوطلحه دانسته‌اند. ابوعمیر در کودکی درگذشت[۲۹] و عبدالله در جنگ صفین همراه امام علی(ع) با سپاه معاویه جنگید.[۳۰] اسحاق فرزند عبدالله از راویان مشهور بود.[۳۱]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۲۳۴.
  2. الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳-۵۵۴.
  3. الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.
  4. الطبقات، ج۳، ص۵۰۵.
  5. اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۲.
  6. تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۵.
  7. المغازی، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳؛ الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۷-۱۶۹۸.
  8. اسد الغابه، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵.
  9. صحیح البخاری، ج۵، ص۳۳.
  10. الطبقات، ج۳، ص۵۰۷.
  11. الطبقات، ج۳، ص۵۰۵؛ المعارف، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۸.
  12. الطبقات، ج۳، ص۵۰۶.
  13. صحیح البخاری، ج۶، ص۱۹۷-۱۹۸؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۱۸-۱۲۱.
  14. ترجمه فولادوند.
  15. صحیح البخاری، ج۳، ص۶۵-۶۶؛ روضالجنان، ج۴، ص۴۲۷.
  16. سوره حشر، آیه ۹.
  17. ترجمه فولادوند.
  18. روض الجنان، ج۱۹، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص۱۹۵.
  19. مناقب، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۸؛ الصافی، ج۵، ص۱۵۷.
  20. اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۲.
  21. انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳، الثقات، ج۲، ص۱۵۸.
  22. الطبقات، ج۲، ص۲۹۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴.
  23. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۷.
  24. قاموس الرجال، ج۴، ص۵۵۲.
  25. الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ المعارف، ص۲۷۱.
  26. الطبقات، ج۳، ص۵۰۷؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.
  27. اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۳.
  28. تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۷۶.
  29. الطبقات، ج۳، ص۵۰۴؛ الثقات، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۴؛ الاعلام، ج۳، ص۳۳.
  30. الاستیعاب، ج۳، ص۹۳۰؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۸۰.
  31. السنن الکبری، ج۱، ص۴۴؛ فتح الباری، ج۵، ص۲۸۶؛ عمدة القاری، ج۵، ص۳۵.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ابوطلحه انصاری.
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۲ق.)، به‌کوشش علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
  • اسد الغابه: ابن اثیر الجزری (م.۶۳۰‌ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی.
  • الاعلام: زرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۹م.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ‌۱۴۱۷‌ق.
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.‌۲۹۲‌ق.)، بیروت، دار صادر.
  • الصافی: الفیض الکاشانی (م.۱۰۹۱ق.)، به کوشش اعلمی، تهران، صدرا، ۱۴۱۵ق.
  • تهذیب الکمال: المزی (م.‌۷۴۲‌ق.)، به‌کوشش بشّار عوّاد، ‌بیروت، الرساله، ۱۴۱۵‌ق.
  • الثقات: ابن‌ حبان (م.۳۵۴ق.)، الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳م.
  • جمهرة انساب‌ العرب: ابن‌ حزم (م.‌۴۵۶‌ق.)، به‌کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۳ق.
  • الدر المنثور: السیوطی (م.‌۹۱۱‌ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • روض الجنان و روح الجنان: ابوالفتوح الرازی (م.‌۵۵۴‌ق)، به‌کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵‌ش.
  • السنن الکبری: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، دار الفکر.
  • شرح نهج‌ البلاغه: ابن ابی‌الحدید (م.‌۶۵۶‌ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
  • صحیح البخاری: البخاری (م.‌۲۵۶‌ق.) به‌کوشش ‌بن ‌باز، استانبول، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
  • صحیح مسلم با شرح سنوسی: مسلم (م.‌۲۶۱‌ق.)، به‌کوشش محمد سالم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵‌ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م.‌۲۳۰‌ق.)، بیروت، دار الصادر.
  • عمدة القاری: العینی (م.۸۵۵ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • قاموس الرجال: محمدتقی التستری، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵‌ق.
  • المعارف: ابن‌قتیبه (م.‌۲۷۶‌ق.)، به‌کوشش ثروت عکاشه، قاهره، دار المعارف.
  • المغازی: واقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • مناقب آل‌ ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م.‌۵۸۸‌ق)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۲۷۶ق.