|
|
(۳۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''زیارت'''، عملی عبادی است که طی آن فرد به دیدار | | '''زیارت''' عملی عبادی است که طی آن انسان برای بزرگداشت قلبی و انس گرفتن روحی، به دیدار [[پیامبران]]، [[امامان(ع)]] یا اولیای الهی در حال حیات یا پس از مرگ آنها میرود، و در آن، قصد تقرب به [[خداوند]] شرط است. |
|
| |
|
| == اهمیت ==
| | در روایات، به زیارت [[معصومان(ع)]] سفارش شده است و برای آن آثاری مانند رفع مشکلات، افزایش روزی، رسیدن به نعمتهای بهشتی، [[شفاعت]] و آمرزش گناهان شمرده شده است. |
| زيارت به عنوان يكى از برنامههاى عبادى - سياسى اسلام، در مكتب شيعه، جلوهاى زيبا، پرشكوه و محتوايى بسيار پربار دارد. زيارت ضمن آنكه انسان را آماده سفر آخرت مىنمايد، او را با مقام امامت و رهبرى پيشوايان حقيقى آشنا ساخته و اطاعت از ايشان را در همه جنبههاى زندگى به وى مىآموزد.
| |
|
| |
|
| از آنجا كه آن بزرگواران، جايگاهى معنوى و توحيدى دارند و پاكترين و صالحترين انسانهاى روى زمين هستند، زيارت قبور آنان احساس پاكى و صفاى روح را به دنبال دارد. پيامبر خدا(ص) به امامعلى(ع) فرمودند: خدا قبر تو و قبرهاى فرزندان تو را جايگاهى از جايگاههاى بهشت قرار داده و دلهاى پاكان از خلق خود را چنان بهسوى شما گرايش داده است كه در راه شما و تعمير قبرهاى شما، هر ناگوارى و رنجى را تحمّل مىكنند و پيوسته به زيارت قبرهاى شما مىروند و اينگونه به خدا تقرب مىجويند و به رسولخدا(ص) عرض ارادت مىكنند.<ref>بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسى، ج٩٧، صص١٢٠ و ١٢١.</ref>
| | احکام زیارت شامل مواردی مانند [[تبرک]]، [[توسل]] و شفاعت است. همه فرقههای اسلامی این سه مورد را بهطور کلی قبول دارند. [[وهابیت|وهابیان]] با آن مخالفت کرده که توسط عالمان مسلمان به آنها پاسخ داده شده است. |
|
| |
|
| «عبدالرحمان بن مسلم» از امام كاظم(ع) پرسيد: زيارت اميرالمؤمنين(ع) افضل است يا زيارت امام حسين(ع) يا زيارت فلان امام...؟ و يك يك امامان را نام برد. امام كاظم(ع) در جواب فرمود: هر كس كه اولين ما را زيارت كند، آخرين ما را زيارت كرده است، چنانكه اگر آخرين ما را زيارت كند، مانند آن است كه اولين نفر ما را زيارت كرده است. هركس ولايت اولين نفر ما را بپذيرد، ولايت آخرين نفر ما را پذيرفته است؛ همانطور كه اگر ولايت آخرين نفر ما را بپذيرد، ولايت اولين نفر ما را پذيرفته است. كسى كه حاجت يكى از دوستان ما را برآورد، گويا حاجت همه ما را برآورده است...<ref>كامل الزيارات، ابن قولويه، صص۵۵٢ و۵۵٣؛ بحارالانوار، ج٩٧، ص١٢٢.</ref>
| | == اهمیت == |
| | | {{جعبه نقل قول | عنوان= پیامبر(ص) به امام علی(ع):| نقلقول= «خدا قبر تو و قبرهای فرزندان تو را جایگاهی از جایگاههای بهشت قرار داده و دلهای پاکان از خلق خود را چنان بهسوی شما گرایش داده است که در راه شما و تعمیر قبرهای شما، هر ناگواری را تحمل میکنند و پیوسته به زیارت قبرهای شما میروند و اینگونه به خدا تقرب میجویند و به رسولخدا(ص) عرض ارادت میکنند.» || | منبع = بحارالانوار، ج٩٧، ص۱۲۰.| تراز = چپ| عرض = 260px | اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه=#f4fbfb| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} |
| به دليل اهميت بالاى زيارت قبور اولياى الهى، معصومين(عليهم السلام) به اين امر بسيار تشويق و ترغيب كرده و پاداش فراوانى براى آن برشمردهاند؛ بهگونهاى كه حتى اگر شرايط خفقان نيز در جامعه حاكم باشد و دوستداران اهلبيت(عليهم السلام) نتوانند به زيارت آنان بروند، با سلام دادن از راه دور، ارادت خود را به آنان اعلام كنند.
| |
| | |
| «حسين بن بشّار»، درباره زيارت قبر امام موسى بن جعفر(عليهماالسلام) و ثواب آن، از امام رضا(ع) پرسيد؛ امام(ع) به زيارت آن حضرت سفارش نمودند و براى آن ثوابى همپاى زيارت پيامبر اكرم(ص) برشمردند.
| |
| | |
| حسين بن بشار گفت: «من ترسيدم و برايم ميسّر نشد كه داخل مزار و مرقد شوم». حضرت فرمودند: «از همان پشت قبر (يا ديوار يا دورتر) سلام كن!».<ref>وسائل الشيعه، ج١۴، صص۵۴۵ و ۵۴۶.</ref>
| |
| | |
| بنابر مضمون اين روايت، قبر امام موسى كاظم(ع) بهشدت زير نظر حاكمان عباسى بوده، بهگونهاى كه شيعيان بهراحتى نمىتوانستند به زيارت بروند؛ در حالى كه شيعيان بايد پيوند خود را با امام خويش تحكيم مىكردند. احاديث بسيارى نيز بر اين امر دلالت دارد كه اگر راهتان دور و زيارت رفتن برايتان دشوار بود، بالاى بام برويد و روى به طرف قبر امام سلام بدهيد.<ref>وسائل الشيعه، ج١۴، ص۴٩٣.</ref>
| |
| | |
| امام صادق(ع) به زيارت اوليا و دوستان خالص ائمه(عليهم السلام)، در صورتى كه زيارت قبر امامان ممكن نباشد، تشويق مىكنند؛ و مىفرمايند: زائر ثواب زيارت ائمه(عليهم السلام) را مىبرد؛<ref>بحار الانوار، ج٧١، ص٣۵۴.</ref> هرچند حضور زائر در كنار مرقد آن بزرگواران، سازندگى بيشترى دارد.
| |
|
| |
|
| افزون بر ائمه(عليهم السلام)، به زيارت امامزادگان و ديگر فرزندان پيامبر(ص) نيز سفارش شده است. پيامبر خدا(ص) فرمودند: «عيادت بنىهاشم واجب و زيارتشان مستحب است».<ref>مستدرك الوسائل، ج٢، ص٧٩.</ref>
| | بر اساس روایتی، [[پیامبر اسلام(ص)]] قبرِ [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] را جایگاهی از جایگاههای بهشت دانسته که مردمی با دلهای پاک برای نزدیکی جستن به خدا به زیارت آن میروند.<ref>بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، ج٩٧، صص١٢٠ و ١٢١.</ref> در روایتی دیگر از [[امام کاظم(ع)]]، زیارت حرم هر کدام از [[امامان(ع)]]، به معنای پذیرفتن ولایت همه آنها دانسته شده است.<ref>کامل الزیارات، ابن قولویه، صص۵۵٢ و۵۵٣؛ بحارالانوار، ج٩٧، ص١٢٢.</ref> در روایات شیعه، برای زیارت [[حرم امامان(ع)]]، حتی از راه دور، ثواب زیادی معرفی شده است.<ref>وسائل الشیعه، ج١۴، ص۴۹۳، ۵۴۵ و ۵۴۶؛ بحار الانوار، ج٧١، ص٣۵۴.</ref> |
|
| |
|
| همچنين در ذيل روايتى فرمودند: «هركه ذريه و اولاد حسن و حسين(عليهماالسلام) را زيارت كند، گويا آندو را زيارت كرده است».<ref>مستدرك الوسائل، ج١٠، صص١٨٢ و ١٨٣.</ref>
| | برخی، بر اساس روایتی از پیامبر که عیادت بنیهاشم و زیارت آنها را مستحب دانسته،<ref>مستدرک الوسائل، ج٢، ص٧٩.</ref> زیارت امامزادگان را نیز مستحب دانستهاند. در روایتی دیگر از پیامبر(ص)، زیارت فرزندان و نوادگان [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]]، مانند زیارت آن دو دانسته شده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج١٠، صص١٨٢ و ١٨٣.</ref> |
|
| |
|
| == تاریخچه == | | == تاریخچه == |
| حضور در مكانهاى مقدس بهعنوان احترام و پاسداشت، امرى عمومى و جهانى است. از بررسى اجمالى اديان برداشت مىشود، مفهوم زيارت، در همه اديان وجود دارد و تفاوت در شكل آن و اشخاصى است كه زيارت مىشوند.<ref>زيارت در تمدنها و اديان ديگر، غلامرضا جلالى، نشريه زائر، ش٩٨، ص۵.</ref>
| | مفهوم زیارت، در همه ادیان وجود داشته داشته و تفاوت آن، تنها در شکل و اشخاصی است که زیارت میشوند.<ref>زیارت در تمدنها و ادیان دیگر، غلامرضا جلالی، نشریه زائر، ش٩٨، ص۵.</ref> زیارت در [[اسلام]] به صدر اسلام بازمیگردد. پیامبر(ص) به زیارت [[قبور شهدای احد]] و زیارت قبور مؤمنان در [[بقیع|قبرستان بقیع]] میرفت.<ref>وفاء الوفاء، علی بن احمد سمهودی، ج٣، صص٨٣٢ و ٨٩٠.</ref> |
|
| |
|
| زيارت در اسلام به صدر اسلام باز مىگردد. پيامبر(ص) همواره به زيارت قبور شهداى احد مىرفتند و پيوسته براى زيارت قبور مؤمنان، رهسپار بقيع مىشدند.<ref>وفاء الوفاء، على بن احمد سمهودى، ج٣، صص٨٣٢ و ٨٩٠.</ref>
| | در سیره عملی اهلبیت(ع) نیز، به زیارت اهتمام میشده است؛ مانند زیارت [[حضرت فاطمه(س)]] از قبر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه عموی پیامبر(ص)]].<ref>وفاء الوفاء، ج۴، ص٩٣٢.</ref> |
| | |
| در سيره عملى اهلبيت(عليهم السلام) نيز اهتمام ويژهاى به زيارت وجود دارد. امام على(ع) مىفرمايند: وقتى رسول خدا را دفن كردند، حضرت فاطمه(عليهاالسلام) كنار قبر ايستاد، و مقدارى از خاك قبر را برداشته و بر ديدگانش ماليد و اشعارى بدين معنا سرود: چه باك كسى را كه خاك كوى احمد ببويد و هرگز در طول زمان مُشك و عنبرى را نبويد. مصيبتهايى بر من وارد شد، كه اگر بر روزها وارد مىشد شب تاريك مىگرديد.<ref>«ماذا على من شمّ تربة أحمد أن لا يشمّ مدى الزمان غواليا صُبّت على مصائب لو أنّها صُبّت على الأيام عدن ليالياً» وفاء الوفاء، ج۴، ص١۴٠۵.</ref> ايشان تا پايان عمر، زيارت قبر پيامبر(ص) را ترك نكرد و پيوسته به زيارت قبر حمزه(ع) مىرفت و آن را بازسازى مىكرد و سنگى بر آن مىگذارد و در آنجا نماز مىخواند و دعا مىكرد و مىگريست.<ref>«ماذا على من شمّ تربة أحمد أن لا يشمّ مدى الزمان غواليا صُبّت على مصائب لو أنّها صُبّت على الأيام عدن ليالياً» وفاء الوفاء، ج۴، ص٩٣٢.</ref>
| |
|
| |
|
| == فلسفه == | | == فلسفه == |
| وفادارى به اهلبيت(عليهم السلام)، نشانه وفادارى به حقيقت است و پيوند با عترت(عليهم السلام)، پيوند با قرآن و اسلام است. دوستى خاندان پيامبر(ص)، اجر رسالت آن حضرت است و زيارت مزارشان، نشانه محبت به آنها است.
| | بخشی از زیارتنامه پیامبر(ص) |
|
| |
|
| زيارت، نشانه احترام به مقام والا و ارزشمند خاندان پيامبر(ص)، پيروى از راه و هدفهايشان، تجديد پيمان با آنها، وفادارى به ولايتشان و زنده نگهداشتن ياد و تعاليم آنها است.
| | اگر در زمان حیات شما موفق به دیدار شما نشدم، اکنون قصد زیارت شما کردم و اعتقاد دارم که احترام نهادن به شما بعد از مرگ، مانند احترام گذاردن زمان حیاتتان است، پس نزد خدا بر احوال من شاهد باش. |
|
| |
|
| در كتاب «ادب فناى مقربان» آمده است: تعظيم، تكريم، گرامىداشت و يادكرد انسانهاى شايسته، فرهنگساز، نقشآفرين، مصلح، متحولكنندگان تاريخ و نيز زنده نگهداشتن نام و ياد آنها پس از مرگ، لازمه محبت، عشق و ارادت انسان به نيكىها و كمالات است و ريشه در فطرت آدمى دارد.<ref>ادب فناى مقربان، عبدالله جوادى آملى، ج٢، صص١٧ و ١٨.</ref>
| | بحارالانوار، ج٩٧، ص١۶٢. |
|
| |
|
| زيارت مىتواند نمادى از علاقه و محبت درونى و نشانه ديندارى باشد؛ چرا كه دين چيزى جز محبت نيست.<ref>امام باقر(ع) مىفرمايد: «هل الدّين الا الحبّ... الدّينُ هُوَ الحُبُّ والحُبُّ هُوَ الدِّينُ»؛ وسائل الشيعه، ج١۶، ص١٧١.</ref>
| |
|
| |
|
| اگر در دوره زندگى پيامبر(ص)، مردم براى طلب رحمت و مغفرت الهى به محضر ايشان مىآمدند، پس از رحلت ايشان نيز اين ارتباط ادامه دارد، چنانكه در زيارت آن حضرت مىخوانيم:
| | به گفته [[عبدالله جوادی آملی]]، فقیه و مفسر شیعه، گرامیداشت و یادکرد انسانهای شایسته، نقشآفرین و متحولکنندگان تاریخ و نیز زنده نگهداشتن نام و یاد آنها پس از مرگ، لازمه عشق و ارادت انسان به نیکیها است و ریشه در فطرت آدمی دارد.<ref>ادب فنای مقربان، عبدالله جوادی آملی، ج٢، صص١٧ و ١٨.</ref> زیارت نمادی از محبت درونی و نشانه دینداری دانسته شده؛ چرا که بر پایه روایتی، دین چیزی جز محبت نیست.<ref>امام باقر(ع) میفرماید: «هل الدّین الا الحبّ… الدّینُ هُوَ الحُبُّ والحُبُّ هُوَ الدِّینُ»؛ وسائل الشیعه، ج١۶، ص١٧١.</ref> |
|
| |
|
| وَاِذ لَم الحَقكَ حَيّاً فَقَد قَصَدتُك بَعد مَوتِك عَالماً أنَّ حُرمَتَك مَيتاً كَحُرمَتِكَ حَيّاً فَكُن لى بِذلك عِندَ اللهِ شاهِداً.<ref>بحارالانوار، ج٩٧، ص١۶٢.</ref>
| | بر اساس [[زیارت پیامبر(ص)|زیارتنامه پیامبر(ص)]]، اگر در دوره زندگی پیامبر(ص)، مردم برای طلب رحمت و مغفرت الهی به محضر او میآمدند، پس از درگذشت وی نیز این ارتباط ادامه دارد.<ref>بحارالانوار، ج٩٧، ص١۶٢.</ref> |
|
| |
|
| اگر در زمان حيات شما موفق به ديدار شما نشدم، اكنون قصد زيارت شما كردم و اعتقاد دارم كه احترام نهادن به شما بعد از مرگ، مانند احترام گذاردن زمان حياتتان است، پس نزد خدا بر احوال من شاهد باش. به ديگر سخن، فلسفه اصلى زيارت، عمل به اين آيه شريفه است: قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِي الْقُرْبىٰ (شورى: ٢٣) بگو من هيچگونه اجر و پاداشى از شما بر اين دعوت درخواست نمىكنم جز دوستداشتن نزديكانم.
| | [[محمدتقی بهجت]]، فقیه و عارف شیعه، زیارت حرم امامان(ع) را به منزله ملاقات آنها و دیدار [[امام زمان(ع)]] دانسته است.<ref>رهتوشه زیارت، محمود اکبری، ص٣٧.</ref> |
| | |
| آيتالله بهجت(رحمه الله) مىگويد: زيارت مشاهد ائمه(عليهم السلام) به منزله ملاقات آنها و ديدار حضرت حجت(عج) است. آنها در هر جا ناظرند. هرگاه انسان به يكى از آنها متوجه شود، مانند آن است كه به همه آنها متوجه شده و همه را زيارت كرده است.<ref>رهتوشه زيارت، محمود اكبرى، ص٣٧.</ref>
| |
|
| |
|
| == آثار == | | == آثار == |
| برای زیارت، آثار مادی و آخرتی بیان شده است: | | برای زیارت، آثار مادی و اخروی بیان شده که برخی از آنها چنین است: |
| | | {{ستون-شروع|۲}} |
| === آثار مادی ===
| | * رفع مشکلات و برآورده شدن حوائج؛<ref>کامل الزیارات، ص٢۴۶؛ کامل الزیارات، صص٢۵٣و٢۵۴.</ref> |
| برخی از آثار مادی زیارت چنین است: | | * افزایش روزی و طولانی شدن عمر؛<ref>کامل الزیارات، ص٢٨۴.</ref> |
| | | * آرامش روح و برطرف شدن اندوه؛<ref>کامل الزیارات، ص٣١٢.</ref> |
| ==== رفع مشكلات ====
| | * نزدیکی به خداوند؛<ref name=":0">کامل الزیارات، ص٢٣٨.</ref> |
| رفع مشكلات و برآورده شدن حوائج مادى از فوايد و بركات تشرّف به اماكن زيارتى است. امام صادق(ع) مىفرمايند: كسىكه امام حسين(ع) را زيارت كند، خداوند متعال خواستههايش را برآورده مىسازد و آنچه از دنيا مقصود اوست، بر او كفايت مىكند.<ref>كامل الزيارات، ص٢۴۶.</ref>
| | * افزایش محبت به [[اهل بیت(ع)]]<ref name=":0" /> |
| | | * نعمتهای بهشتی؛<ref>کامل الزیارات، ص۴٢ و ۲۶۹.</ref> |
| همچنين فرمودهاند:كسىكه به زيارت قبر حسين بن على(ع) مىرود.... هنگامى كه به آنجا مىرسد، خداى متعال خطاب به او مىفرمايد: بندهام! از من بخواه، به تو عطا مىكنم. مرا بخوان تا اجابتت كنم. از من طلب كن تا به تو بدهم و حاجتت را از من بخواه تا برآورده سازم.<ref>كامل الزيارات، صص٢۵٣و٢۵۴.</ref>
| | * [[شفاعت]]؛<ref>کامل الزیارات، ص۴۴؛ کتاب المزار، ص١۴٨.</ref> |
| | | * آمرزش گناهان؛<ref>کامل الزیارات، ص۴٠.</ref> |
| ==== افزايش روزى و طول عمر ====
| | * ایمنی از عذاب؛<ref>کامل الزیارات، ص۴٠.</ref> |
| يكى از آثار دنيوى زيارت، افزايش روزى و طولانى شدن عمر است. امام باقر(ع) ميفرمايند: «شيعيان ما را به زيارت قبر حسين بن على(عليهماالسلام) امر كنيد؛ چون زيارت آن حضرت، رزق و روزى را زياد مىكند».<ref>كامل الزيارات، ص٢٨۴.</ref>
| | * ایمنی از هراس و وحشت روز قیامت؛<ref>کامل الزیارات، ص۴١.</ref> |
| | | * گذشتن از صراط؛<ref>کامل الزیارات، صص ٢٣٩ و ٢٣٨.</ref> |
| ==== وسيله بركت و صحت ====
| | * همسایگی با [[پیامبر(ص)]].<ref>کامل الزیارات، ص۴۵.</ref>{{پایان}} |
| مكانهاى زيارتى - به خصوص مرقد پيشوايان معصوم(عليهم السلام) - مركز توجه انسانهايى است كه از همهجا قطع اميد كرده و رو بهسوى ايشان آوردهاند. در زيارت جامعه كبيره مىخوانيم: السّلامُ عَليكُم يا اهلبيت النّبوه... واُصُولَ الكَرمِ... وكَهفِ الوَرى. سلام بر شما اهلبيت پيامبر كه... ريشههاى كرامت... و پناهگاه مردم هستيد.
| |
| | |
| سرّ اينكه در جمله مزبور، ائمه(عليهم السلام) ريشههاى كرامت معرفى شدهاند، اين است كه تمام خيرات و بركات موجود در نظام هستى، اعم از مادى و معنوى، بهواسطه ايشان به مردم مىرسد.<ref>ادب فناى مقرّبان، ج١، ص٢٠٢.</ref>
| |
| | |
| امام صادق(ع) در جواب نامه «محمد بن حسن بن شمون» نوشتند: «ما پناه براى كسى هستيم كه به ما پناه مىآورد».<ref>بحارالانوار، ج۵، ص٢٩٩.</ref>
| |
| | |
| «ابوهاشم جعفرى» مىگويد: زمانى كه امام هادى(ع) بيمار بود به نزدش رفتم؛ فرمود: ابوهاشم! كسى از دوستان ما را به «حائر حسينى» بفرست تا براى (شفاى) من دعا كند ...خداوند متعال بقاع و جايگاههايى دارد كه مىخواهد در آن جايگاهها (او) خوانده شود تا دعاى دعاكننده را مستجاب فرمايد و حائر، از جمله اين مواضع است».<ref>كامل الزيارات، صص ۴۵٩ و ۴۵٨.</ref>
| |
| | |
| ==== آرامش روح ====
| |
| وقتى انسان به زيارت معصومين(عليهم السلام) مىرود، احساس آرامش روحى و معنوى مىكند. زيارت آرامبخش دلهاست. امام صادق(ع) به «فضيل بن يسار» فرمودند: در اطراف شما قبرى است (امام حسين(ع)) كه هيچ اندوهگينى آن را زيارت نمىكند، مگر آنكه حقتعالى حزن و اندوهش را برطرف و حاجتش را برآورده مىسازد.<ref>كامل الزيارات، ص٣١٢.</ref>
| |
| | |
| ==== سبب تقرب به خداوند ====
| |
| زيارت، تجديد پيمان با بندگان خالص خداوند است و زمينه كسب صفات شايسته، عامل رشد معنوى و نزديكى به خدا مىشود. وقتى در زيارت، انسان گناهكار با توجه قلبى، در برابر انسان كامل قرار مىگيرد، موجب تقرب و كمال او مىشود. بنابراين، زيارت اولياى خدا، راهى براى تقرب به خداوند است. چنانكه در زيارت جامعه كبيره مىخوانيم: «مُتِقرِّبٌ بِكُم إلَيه»؛ «بهواسطه شما به خدا تقرب پيدا مىكنيم».
| |
| | |
| امام صادق(ع) مىفرمايند: از پدرم شنيدم به يكى از دوستانش كه از زيارت (قبر امامحسين(ع)) سؤال كرده بود، فرمودند: «با اين زيارت قصد تقرّب به چه كسى را دارى؟» عرض كرد: قصدم تقرّب به خدا مىباشد. حضرت فرمودند: «كسى كه به دنبال زيارت، يك نماز خوانده و با اين نماز قصد تقرّب به خدا را داشته باشد، در روزى كه خدا را ملاقات مىكند بر او نورى احاطه مىشود كه تمام اشيائى كه او را مىبينند صرفاً، نور مشاهده مىنمايند...<ref>كامل الزيارات، ص٢٣٨.</ref>
| |
| | |
| ==== افزايش محبت و دوستى اهلبيت(عليهم السلام) ====
| |
| حضور در حرم و برقرارى ارتباط معنوى، سبب افزايش محبت در دل زائر مىشود و او را به وجد مىآورد. زائر با خواندن متن زيارتنامه، با همه وجود، بزرگوارى و مهربانى زيارتشونده را درمىيابد و تلاش صادقانه آنها براى رساندن انسان به منزل درستكارى و رستگارى را درك مىكند. در نتيجه، محبت آن بزرگواران در قلبش بيشتر مىشود. خداوند متعال درباره مهربانىهاى پيامبر اكرم(ص) به امت خويش، مىفرمايند: لَقَدْ جٰاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مٰا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ (توبه: ١٢٨)
| |
| | |
| معصومين(عليهم السلام) از نور واحدى خلق شدهاند. همه آنها با پيروان و شيعيان خود مهربان بودند و براى رساندن آنان به كمال، بسيار كوشيدهاند. زائر با حضور در حرم و گوش جان سپردن به ترنم عاشقانه زيارتنامه، جايگاه و وابستگى خود را از نظر فكرى، اعتقادى، سياسى، اخلاقى و اجتماعى درمىيابد. همچنين ميفهمد كه اگر در زمان حيات زيارتشونده حضور داشت، در كجا، كنار چهكسانى و با چهكسانى نبرد مىكرد.<ref>ادب فناى مقربان، ج١، ص۶۴.</ref>
| |
| | |
| === آثار اخروی ===
| |
| برخی از آثار اخروی زیارت چنین است:
| |
| | |
| ==== نعمتهاى بهشتى ====
| |
| اولياى الهى در پيشگاه خداوند متعال مقامى ممتاز دارند. فضاى حاكم بر بارگاه ايشان بسيار عطرآگين است و روح و جان را باصفا مىسازد. هريك از اين مكانها، قطعهاى از بهشت است و انسانى كه توفيق حضور در آنها را مىيابد، از پاداشهاى مادى و معنوى، بسيار بهرهمند مىشود. يكى از اين پاداشها، نعمتهاى بهشتى است.
| |
| | |
| شخصى از امام جواد(ع) پرسيد: «پاداش كسىكه با انگيزه، به زيارت رسول خدا(ص) مىرود چيست؟» حضرت فرمودند: «بهشت براى اوست».<ref>كامل الزيارات، ص۴٢.</ref>
| |
| | |
| ابوبصير نيز مىگويد: از امام باقر يا امام صادق(عليهماالسلام) شنيدم كه فرمودند: كسىكه دوست دارد محل سكونت و منزلش بهشت باشد، زيارت مظلوم را ترك نكند. سؤال شد: مظلوم كيست؟ فرمود: مظلوم، حسين بن على(ع) است. كسىكه به دليل شوق به آن حضرت و محبت رسول خدا(ص) و فاطمه(عليهاالسلام) و حبّ به اميرالمؤمنين، امام حسين(ع)، را زيارت كند، خداوند او را بر سفرههاى بهشتى مىنشاند كه با آن بزرگواران همغذا شود، در حالىكه مردم هنوز در حساب هستند.<ref>كامل الزيارات، ص٢۶٩.</ref>
| |
| | |
| ==== شفاعت ====
| |
| براى زائر در ديدار ولى خدا حقى است كه ايشان درصدد اداى آن برآيند. يكى از جاهايى كه اين حق ادا مىشود، قبول شفاعت است. پيامبرخدا(ص) مىفرمايند: هركس براى اعمال حج به مكه برود، سپس مرا در مدينه زيارت نكند، من نيز در قيامت به او جفا خواهم كرد و كسىكه مرا زيارت كند، شفاعت من نصيبش مىشود و كسىكه از شفاعت من بهرهمند شود، بهشت بر او واجب مىگردد.<ref>كامل الزيارات، ص۴۴؛ كتاب المزار، ص١۴٨.</ref>
| |
| | |
| ==== آمرزش گناهان ====
| |
| گناه موجب قساوت قلب، تيرگى روح و دلمردگى انسان مىشود. آمرزش گناه يعنى زدودن اين آثار ناپسند از روح گناهكار. حضور در پيشگاه مقربان الهى زمينهساز رحمت و مغفرت الهى است و در نتيجه، آثار زيانبار گناه از جان و روح او زدوده مىشود.
| |
| | |
| امام صادق(ع) مىفرمايند: كسىكه به زيارت قبر حسين(ع) برود، در حالىكه به حق آن حضرت عارف باشد، خداوند متعال گناهان گذشته و آيندهاش را مىبخشد.<ref>كامل الزيارات، ص٢۶٢.</ref>
| |
| | |
| همچنين فرمودهاند: امام حسين(ع) از محضر رسول خدا(ص) پرسيد: پاداش كسىكه شما را زيارت كند چيست؟ فرمود: فرزندم! كسىكه من را زيارت كند در زمان حيات يا بعد از مرگم، يا پدرت را زيارت كند، بر خداى متعال است كه او را روز قيامت زيارت كند و او را از گناه برهاند.<ref>كامل الزيارات، ص۴٠.</ref>
| |
| | |
| ==== ايمنى از عذاب ====
| |
| زيارت كسانى كه قربشان قرب خدا، اطاعتشان اطاعت خدا، محبتشان، محبت خدا و خشمشان خشم خداست، آثار و بركات فراوانى دارد كه يكى از آنها ايمنى از عقوبت و عذاب است. چنانكه پيامبرخدا(ص) در پاسخ به پرسش امام حسين(ع) فرمودند: كسىكه مرا در حال حيات يا بعد از مرگم زيارت كند يا به زيارت تو و برادرت بيايد، بر من لازم است كه در روز قيامت به زيارتش بروم تا او را از عذاب گناهش برهانم.<ref>كامل الزيارات، ص۴٠.</ref>
| |
| | |
| ==== ايمنى از هراس و وحشت روز قيامت ====
| |
| ارتباط با انسان كامل و حضور در كنار قبر او سبب تكامل معنوى مىشود، گنجايش روح را بالا مىبرد و موجب رأفت و رحمت الهى مىشود. همچنين با توجه به سيره اهلبيت(عليهم السلام)، هركس به زيارت ايشان مىرود، در صدد جبران بر مىآيند و اين خود، مايه بهرهمندى از توجه الهى و ايمنى از ترس و وحشت در لحظات دهشتانگيز روز قيامت مىشود.
| |
| | |
| رسول خدا(ص) ميفرمايند: «كسىكه من، يا يكى از فرزندانم را زيارت كند، روز قيامت به زيارت او مىآيم و وى را از وحشتهاى آن روز مىرهانم».<ref>كامل الزيارات، ص۴١.</ref>
| |
| | |
| ==== گذشتن از صراط ====
| |
| امام صادق(ع) مىفرمايند: از پدرم شنيدم كه به يكى از دوستانشان فرمودند: زائر امام حسين(ع)... پس از سيراب گشتن از حوض كوثر به جايگاهش در بهشت بر مىگردد، در حالىكه فرشتهاى از سوى اميرالمؤمنين(ع) با اوست كه به صراط امر مىكند كه براى وى پايين بيايد و با او مدارا كند تا از روى آن بگذرد و به آتش جهنم فرمان مىدهد كه حرارت و سوزشش را به او نرساند تا وى از آن گذر كند و نيز با او فرستادهاى است كه اميرالمؤمنين(ع)، آن را فرستاده است.<ref>كامل الزيارات، صص ٢٣٩ و ٢٣٨.</ref>
| |
| | |
| ==== همسايگى با رسول خدا(ص) ====
| |
| شوق زيارت اهلبيت(عليهم السلام) و تشرف به بارگاه آن بزرگواران، موجب مىشود تا زائر در سراى ديگر در جوار ايشان باشد. از رسول خدا(ص) در اينباره نقل شده است: «كسىكه در حال حيات يا پس از مرگم مرا زيارت كند، روز قيامت در همسايگى من خواهد بود».<ref>كامل الزيارات، ص۴۵.</ref>
| |
|
| |
|
| == آسیبها == | | == آسیبها == |
| ممکن است زیارت، به خاطر عملکرد اشتباه برخی افراد دچار آسیبهایی شود که باید از آنها دوری کرد. برخی از آنها چنین است: | | ممکن است زیارت، به خاطر عملکرد اشتباه برخی افراد دچار آسیبهایی شود که باید از آنها دوری کرد. برخی از آنها چنین است: |
|
| |
|
| === زيارت و خرافات === | | === خرافات === |
| خرافه، در لغت بهمعناى سخن بيهوده و حرف ناحق و باطل است.<ref>المنجد، احمد بندر ريگى، ج١، ص٣٧٩.</ref> در اصطلاح به باورها و سخنان باطل يا كارهاى دور از عقل گفته مىشود كه ناشى از ترسهاى بىاساس و پديدههاى مرموز است و به شكلهاى گوناگونى در اجتماع بروز مىكند. رونق و ركود خرافات، رابطه مستقيمى با پسرفت يا بالندگى فكرى جوامع بشرى دارد.
| | {{اصلی|خرافه}} |
| | |
| مهمترين عوامل پيدايش تفكر خرافى:
| |
| | |
| * جهل آميخته با ترس و نگرانى از رويدادهاى طبيعى؛ مانند: توفان، خشكسالى، بروز بيمارىهاى سخت و درماننشدنى.
| |
| * تقليد كوركورانه: افرادى كه بدون انديشه و بررسى دقيق بعضى از جريانها، كوركورانه از ديگران تقليد مىكنند، در صورتى كه اگر خردورزانه به اينگونه حادثهها بنگرند، برداشت نادرستى از آنها نخواهند داشت و به خرافات روى نخواهند آورد.
| |
| * سودجويى افراد شياد: عدهاى افراد سودجو با سوءاستفاده از نادانى و سادگى برخى مردم، به ترويج خرافات ميپردازند.
| |
|
| |
|
| بدترين ويژگى خرافهها اين است كه آسان بهوجود مىآيند، ولى به دشوارى از بين مىروند. اسلام از همان ابتدا با خرافهها به مبارزه برخاست و جامعه آن روز را كه سخت اسير توهمهاى بىاساس بود، به خردورزى دعوت كرد.
| | خرافه، به باورها و سخنان باطل یا کارهای دور از عقل گفته میشود، که ناشی از ترسهای بیاساس و پدیدههای مرموز است و به شکلهای گوناگونی در اجتماع بروز میکند. رونق و رکود خرافات، رابطه مستقیمی با پیشرفت فکری جوامع بشری دارد. |
|
| |
|
| === غلو در زیارت ===
| | مهمترین عوامل پیدایش تفکر خرافی، جهل آمیخته با ترس، تقلید بدون پشتوانه عقلی و سودجویی برخی افراد دانسته شده است. |
| غلوّ، در لغت بهمعناى زيادهروى و تجاوز از حد است، همچنين به معناى توصيف كردن فرد يا چيزى بيش از آنچه هست، به كار مىرود. در اصطلاح شرع بهمعناى مبالغه كردن در اوصاف پيامبران و اولياى الهى است كه به اعتقاد الوهيت انسان منجر شود.
| |
|
| |
|
| قرآن، اهل كتاب را از اين كار منع ميكند و مىفرمايد: قُلْ يٰا أَهْلَ الْكِتٰابِ لاٰ تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ ؛ «بگو اى اهل كتاب، در دين خود، غلوّ (و زيادهروى) نكنيد». (مائده: ٧٧)
| | === غلو === |
| | {{اصلی|غلو}}غُلُوّ، به معنای مبالغه کردن در اوصاف [[پیامبران]] و اولیای الهی است که به اعتقاد الوهیت انسان منجر شود. در [[قرآن]] از غلو نهی شده است.<ref>مائده: ۷۷.</ref> برخی از اعتقادات غلوکنندگان چنین است: |
| | * پیامبر(ص) یا [[امامان(ع)]] جایگاهی در مرتبه خدایی دارند؛ |
| | * تدبیر عالم هستی به ایشان واگذار شده است (به صورت مستقل)؛ |
| | * معرفت و محبت اهلبیت(ع)، انسان را از عبادت خداوند و انجام دادن واجبات بینیاز میکند. |
|
| |
|
| يكى از خطرناكترين پديدههاى انحرافى در حوزه باورهاى دينى، غلوّ است؛ يعنى اعتقاد به اينكه:
| | این باورها از جانب اهلبیت(ع) نکوهش شده و با غلوکنندگان مبارزه شده است.<ref>غرر الحکم ودرر الکلم، عبدالرحمان بن محمد تمیمی، ص١١٨.</ref> |
|
| |
|
| * پيامبر خدا(ص) يا ائمه اطهار(عليهم السلام) جايگاهى در مرتبه خدايى دارند؛
| | [[عتبهبوسی]] و سجده هنگام ورود به [[حرم امامان(ع)]]، اگر برای شکر خدا باشد جایز است، در غیر این صورت حرام است.<ref>توضیح المسائل امام خمینی، ص١۴٧، مسئله١٠٩٠.</ref> |
| * تدبير عالم هستى به ايشان واگذار شده است (به صورت مستقل)؛<ref group="یادداشت">ما معتقد هستيم كه به اذن الهى تدبير عالم به ايشان محول مىشود، و در برخى از زيارتهايى كه از معصوم(عليهم السلام) وارد شده به اين مطلب اشاره شده است. مفاتيح الجنان، بخش زيارت امام حسين(ع).</ref>
| |
| * معرفت و محبت اهلبيت(عليهم السلام)، انسان را از عبادت خداوند و انجام دادن واجبات بىنياز مىكند.
| |
|
| |
|
| اين باورها و اعتقاداتى نادرست و غلوّآميز درباره ايشان است كه به شدت از جانب اهلبيت(عليهم السلام) نكوهش شده و با غلوّكنندگان مبارزه شده است. امام على(ع) فرموده اند: «از غلوّ و زيادهروى درباره ما (اهلبيت) بپرهيزيد».<ref>غرر الحكم ودرر الكلم، عبدالرحمان بن محمد تميمى، ص١١٨.</ref>
| | === بدعتگذاری === |
| | {{اصلی|بدعت}} |
| | [[بدعت]] به این معنا است که آنچه در دین نیست، به نام دین، در آن وارد شود یا آنچه جزء دین است، از متن دین خارج شود. |
|
| |
|
| اگرچه در ميان شيعيان كسى چنين عقايدى، در اين حد، درباره اهلبيت(عليهم السلام) ندارد، اما رفتارهاى عدهاى غلوّآميز است. كسانيكه هنگام ورود به حرم مطهر يا رواقها به سجده مىافتند، اگر سجدهشان براى شكر خداوند باشد، مشكلى ندارد، اما اگر سجده با قصدى غير از اين باشد، حرام است.<ref>توضيح المسائل امام خمينى، ص١۴٧، مسئله١٠٩٠.</ref>
| | یکی از موارد بدعت، افزودن یا کاستن عبارتهایی از زیارتنامه یا دعاهایی است که از امامان معصوم(ع) رسیده است. بر اساس روایتی، [[امام صادق(ع)]] کسی را که از خود دعایی افزوده بود، از این کار نهی کرد. <ref>کافی، ج٣، ص ۴٧۶.</ref> [[شیخ عباس قمی]]، محدث شیعه نیز، افزودن برخی عبارتها به زیارات و دعاها را زیادی و خودسرانه دانسته است.<ref>مفاتیح الجنان، ص٧٠٨.</ref> |
| | |
| === بدعتگذارى در زيارت ===
| |
| يكى ديگر از آسيبهاى زيارت، بدعت است. بدعت به اين معناست كه آنچه در دين نيست، به نام دين، در آن وارد شود يا آنچه جزء دين است، از متن دين خارج شود.
| |
| | |
| يكى از موارد بدعت، افزودن يا كاستن عبارتهايى از زيارتنامه يا دعاهايى است كه از امامان معصوم(عليهم السلام) رسيده است. البته در خواندن زيارتنامه به خواندن زيارتهاى مأثور (صادر شده از ائمه) سفارش شده است. زيارتهاى معتبرى مثل زيارت امينالله و زيارت جامعه كبيره در دسترس است كه در هر زمان و در هر مكان مىتوان آن را خواند، بنابراين احتياجى به خواندن زيارتنامه هاى غير معتبر نيست!
| |
| | |
| بايد از اعمال سليقه و زياد كردن عبارتى در متن زيارت پرهيز كرد، هرچند معنا را تغيير ندهد و مفهوم مثبتى داشته باشد. ائمه اطهار(عليهم السلام) هم بر مراقبت از متون به صورتى كه وارد شدهاند، تأكيد داشتند.
| |
| | |
| شخصى مىگويد كه حضور امام صادق(ع) رفتم و گفتم: «من از خودم دعايى اضافه كردهام». امام فرمود: «آن را كنار بگذار و براى من نقل نكن».<ref>كافى، ج٣، ص ۴٧۶.</ref> حتى اجازه خواندن آن دعا را ندادند.
| |
| | |
| مرحوم شيخ عباس قمى در پايان زيارت وارث مىنويسد: اضافه كردن برخى عبارتها نظير «فِي الجَنانِ مَعَ النَّبيينَ والصِّديقينَ والشُّهداءِ والصّالحينَ وحَسُنَ أولئك رفيقا، السّلامُ عَلى مَن كانَ فِي الحائِرِ...» زيادى وخودسرانه است.<ref>مفاتيح الجنان، ص٧٠٨.</ref>
| |
| | |
| === رعايت نكردن آداب تشرف ===
| |
| هدف از حضور در مكان زيارتى، عرض ادب و اظهار خاكسارى در برابر ولى خداست. بنابراين، بايد هنگام حضور در چنين مكانهايى آداب حضور رعايت شود. هجوم آوردن به طرف ضريح مطهر بدون اذن دخول و رعايت آداب تشرف، خلاف ادب و بىاحترامى بزرگى است. متأسفانه در بسيارى از مكانهاى زيارتى همه تلاش زائران، رساندن دست خود به ضريح و تبركجويى است، حال آنكه آيه شريفه مىفرمايد: يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاّٰ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ (احزاب: ۵٣) اى كسانى كه ايمان آوردهايد در خانههاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه داده شود.
| |
| | |
| اين آيه، اگرچه درباره پيامبر اكرم(ص) نازل شده است، ولى شامل معصومان ديگر هم مىشود، حتى اگر اين معصومان زنده نباشند. زيرا در اذن دخول حرم بعضى از ائمه همين آيه آورده شده است. بنابراين، رعايت نكردن آداب ورود و آزار رساندن و فشار آوردن به ديگران، با هدف رسيدن به ضريح و دست رساندن به آن، هرچند با هدف تبركجويى، خلاف آداب زيارت است و اگر موجب صدمه ديگران و رنجش ايشان بشود، معصيت است.
| |
| | |
| رفتار اولياى خدا، علما و اهل معرفت در اينباره، نشان مىدهد كه معرفت و شناخت زيارتشونده مهمترين عامل برقرارى ارتباط با اوست هرچند دست به ضريح نرسد.
| |
| | |
| در زندگىنامه آيتالله بهاءالدينى آمده است: ايشان بسيار ساده و بدون تكلف به حرم (امام رضا) مىرفت و گاهى وارد مسجد گوهرشاد مىشد و روى زمين مىنشست و مىگفت: زيارت امينالله بخوانيد و بعد از خواندن زيارت از حرم بيرون مىرفت (داخل رواق نمىشد). اطرافيان به ايشان مىگفتند: اين زيارت خوشايند ما نيست و تا داخل نرويم و نزديك ضريح نشويم، زيارت مطلوب انجام ندادهايم. ايشان مىفرمود: زيارت، حضور (قلب) زائر نزد زيارتشونده است.
| |
|
| |
|
| == احکام == | | == احکام == |
| زیارت دارای احکامی است که گاه در آنها میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف نظر است. برخی از احکام زیارت چنین سات: | | زیارت دارای احکامی است که گاه در آنها میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف نظر است. برخی از احکام زیارت چنین است: |
|
| |
|
| === تبرک === | | === تبرک === |
| {{اصلی|تبرک}} | | {{اصلی|تبرک}} |
| تبرك در لغت به معناى طلب بركت است و بركت به معناى زيادى و رشد يا سعادت است.<ref>لسان العرب، ج١٠، ص٣٩٠؛ صحاح اللغه، ج۴، ص١٠٧۵.</ref> در اصطلاح به معناى طلب بركت از طريق چيزى يا حقيقتى كه خداوند متعال براى آنها امتياز و مقام خاصى قرار داده است؛ همانند لمس كردن يا بوسيدن دست پيامبر(ص) يا برخى از آثار آن حضرت بعد از وفاتش.
| | تبرک در اصطلاح متون دینی، یعنی طلب برکت و خیر الهی<ref>نگاه کنید به تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص334.</ref> که در یک موجود نهاده شده<ref>الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج10، ص69.</ref> و [[خداوند]] برای او امتیازها و مقامهایی خاص قرار داده است،<ref>سلفیگری و پاسخ به شبهات، ص434.</ref> خواه این برکت مادی باشد و خواه معنوی.<ref>التبرک، جدیع، ص43.</ref> |
| | |
| مسئله تبرك يكى از مسائل اختلافى بين وهابيان و مسلمانان است. در عقايد فرقه وهابيت، تبرك به آثار صالحين و اولياى الهى و اماكن و مشاهد مقدسه و آثار وابسته به آنان به شدت انكار شده است؛ و آن را از مصاديق شرك مىدانند و با كسانىكه اين عقيده را دارند، مبارزه مىكنند. آنها به حرمت تبرك فتوا دادهاند، چنانكه «صالح بن فوزان» -از مفتيان وهابيان - مىگويد: سجدهكردن بر تربت اگر به قصد تبرك به اين تربت و تقرب به ولى باشد، شرك اكبر است و اگر مقصود از آن تقرب به خدا با اعتقاد به فضيلت اين تربت باشد، همانند فضيلت زمين مقدس در مسجد الحرام و مسجد نبوى و مسجد الأقصى، بدعت است.<ref>المنتقى من فتاوى الشيخ صالح بن فوزان، ج٢، ص٨۶.</ref>
| |
| | |
| پاسخ اين است كه تبرك به آثار اولياى خدا، مسئلهاى نيست كه هماكنون در ميان گروهى از مسلمانان پديد آمده باشد، بلكه ريشه اين رفتار را در زندگانى رسول خدا(ص) و صحابه آن حضرت مىتوان يافت.
| |
|
| |
|
| نه تنها پيامبر اكرم(ص) و ياران آن بزرگوار، بلكه در ميان امت پيامبران پيشين نيز اين امر وجود داشته است. علاوه بر اين، دلايل فراوانى بر مشروع بودن تبرك به آثار اولياء، در كتاب و سنت وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم: يوسف صديق هنگامىكه خود را به برادران خويش معرفى كرد و آنان را بخشيد فرمود: اِذْهَبُوا بِقَمِيصِي هٰذٰا فَأَلْقُوهُ عَلىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً ؛ «اين پيراهن مرا ببريد و بر صورت پدرم بيندازيد، بينا مىشود». (يوسف:٩٣)
| | بر اساس دیدگاه رایج میان مسلمانان تبرک کاری پسندیده است.<ref>مجموعه آثار مطهری، ج1، ص259، «عدل الهی».</ref> در قرآن، سنت پیامبر(ص)،<ref>نگاه کنید به التبرک، میانجی، ص42-62.</ref> سیره اهل بیت(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به وفاء الوفاء، ج4، ص217؛ الفتوح، ج5، ص18-19.</ref> و نیز در سیره [[صحابه]] تبرک فراوان گزارش شده است.<ref>تبرک الصحابه، ص15-17.</ref> |
|
| |
|
| سپس خداوند مىفرمايد: فَلَمّٰا أَنْ جٰاءَ الْبَشِيرُ أَلْقٰاهُ عَلىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً (يوسف:٩۶) اما هنگامى كه بشارتدهنده آمد آن (پيراهن) را بر صورت او افكند؛ ناگهان بينا شد.
| | به باور [[وهابیت|وهابیان]]، تبرک جایز نیست؛ به باور آنها تبرک یک نوع [[عبادت]] شمرده شده و از آن جایی که عبادت امری توقیفی است بنابرین تبرک تنها در مورد اموری جایز میباشد که در قرآن و روایات دلیلی بر جواز آن باشد. در موارد دیگر تبرک [[بدعت]] و غیر مشروع است. در جواب وهابیان گفته شده که در عبادت، نیت پرستش وجود دارد، اما در تبرکجویی هرگز قصد پرستش موجود متبرک در میان نیست. تبرک از اموری است که در شرع بر جواز آن دلایل فراوانی وجود دارد و بدعت ناپسند به شمار نمیرود. |
| | |
| اين سخن گوياى قرآن، نه تنها گواه روشنى بر تبرك جستن پيامبر خدا (يعقوب) به پيراهن پيامبرى ديگر (حضرت يوسف) است، بلكه بيانگر آن است كه اين پيراهن، موجب بازگشت بينايى حضرت يعقوب گرديد.
| |
| | |
| زمخشرى مىگويد: تابوت، صندوق تورات بوده است، و هرگاه حضرت موسى(ع) در صدد جنگ برمىآمد، آن را بيرون مىآوردند و در منظر بنى اسرائيل قرار مىدادند تا با ديدن آن آرام شوند و در جهاد سست نگردند.<ref>تفسير كشاف، ج١، ص٢٩٣.</ref>
| |
|
| |
|
| === توسل === | | === توسل === |
| {{اصلی|توسل}}«توسل» در لغت به معناى چيزى است كه انسان به سبب آن به مقصود خود رهنمون مىشود.<ref>لسان العرب، ماده وسل.</ref> در اصطلاح به اين معناست كه بنده، چيزى يا شخصى را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسيله قرب و نزديكىاش به خدا گردد.<ref>تفسير روح المعانى، آلوسى، ج۶، صص١٢٨ - ١٢۴.</ref> | | {{اصلی|توسل}}توسل، به معنای واسطه قرار دادن امور خیر و افراد صالح مقرب درگاه الاهی برای بر آورده شدن درخواست و اجابت دعاست. در آیاتی از قرآن به موضوع توسل و وسیله قرار دادن پرداخته شده است. |
| | |
| يكى ديگر از عقايد مسلّم اسلامى، كه وهابيت آن را انكار مىكند، توسل است.
| |
| | |
| «عبدالعزيز بن باز» مفتى سابق سعودى مىگويد: توسل به جاه و بركت يا حقِ كسى، بدعت است، ولى شرك نيست؛ از همين رو هرگاه كسى بگويد: «اللّهم إنّي أسألك بجاه أنبيائك أو بجاه وليك فلان أو بعبدك فلان أو بحقّ فلان أو بركه فلان» جايز نيست، بلكه بدعت و شرك آلود است.<ref>مجموع فتاوى و مقالات متنوّعة، بنباز، ج۴، ص٣١١.</ref>
| |
| | |
| «شيخ صالح بن فوزان» مىگويد: هركس به خالق و رازق بودن خداوند ايمان آورد، ولى در عبادت واسطههايى بين خود و خداوند قرار دهد، در دين خدا بدعت گذارده است... و اگر به وسائط متوسل شود (به جهت جاه و مقام آنان) بدون آنكه آنان را عبادت كند، اين بدعت حرام و وسيلهاى از وسائل شرك است...<ref>المنتقى من فتاوى الشيخ بن فوزان، ج٢، ص۵۴.</ref>
| |
| | |
| اين در حالى است كه آيات متعدد قرآن و شواهد تاريخى و همچنين فتاواى اهل سنت بر خلاف اين نظريه نادرست است.
| |
| | |
| «زينى دحلان» مىگويد: هركس ذكرهاى پيشينيان و دعاها و اوراد آنان را دنبال كند، در آنها مقدار زيادى از توسل به ذوات مقدسه مىيابد. كسى بر آنان ايراد نگرفت، تا اينكه اين منكران (وهابيان) آمدند. اگر قرار باشد كه نمونههاى توسل را جمع كنيم، كتابى عظيم مىشود.<ref>توسل و رابطه آن با توحيد، ص٢٧ به نقل از الدر السنية، ص٣١.</ref>
| |
|
| |
|
| «نووى» در برخى از كتابهايش قائل به استحباب توسل شده است.<ref>حاشية الايضاح على المناسك، صص۴۵٠ و ۴٩٨؛ توسل و رابطه آن با توحيد، ص٢٧.</ref>
| | تا پیش از [[ابنتیمیه]] در کتابهای کلامی یا حدیثی و یا در ضمن ردیهها، بابی با نام توسل یافت نمیشد ولی بعد از ابنتیمیه و نگرشها و دیدگاههای جدیدی که درباره توسل مطرح کرد و بخشی از توسل را مساوی شرک دانست، عموم دانشمندان مذاهب اسلامی به مقابله با او پرداختند و ردیههایی متعدد در این زمینه نگاشتهاند و از اینرو به قلمزنیها و نگارشها در این زمینه پرداخته شد و به خاطر سلطه وهابیت بر مکانهای مقدس اسلامی در دوره اخیر و سختگیری آنان بر زائران شیعی و ایرانی برای توسل به مزارهای مقدس، انگیزهای ویژه برای نقد دیدگاه وهابیت در موضوع توسل گشته است. |
| | |
| نورالدين سمهودى مىگويد: استغاثه و شفاعت و توسل به پيامبر و جاه و بركت او نزد خداوند از كردار انبيا و سيره سلف صالح بوده و در هر زمانى انجام مىگرفته است؛ چه قبل از خلقت و چه بعد از آن، حتى در حيات دنيوى و در برزخ. هرگاه توسل به اعمال صحيح باشد، همانگونه كه در حديث غار آمده، توسل به پيامبر اولى است.<ref>وفاءالوفاء، ج۴، ص١٣٧٢.</ref>
| |
| | |
| در قرآن و روايات نيز موارد زيادى از توسلات انبيا و اولياى خدا آمده است.
| |
| | |
| علامه امينى درباره توسل میگوید: توسل بيش از اين نيست كه شخصى با واسطه قراردادن ذوات مقدسه به خدا نزديك شود و آنها را وسيله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد؛ زيرا آنان نزد خدا آبرومندند؛ نه اينكه ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجتهايش دخيل بداند، بلكه آنان را مجارى فيض، حلقههاى وصول واسطههاى بين مولى و بندگان مىداند... با اين عقيده كه تنها مؤثر حقيقى در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام كسانىكه متوسل به ذوات مقدسه مىشوند، همين نيت را دارند، حال اين چه ضديتى با توحيد دارد؟<ref>الغدير، ج٣، ص۴٠٣.</ref>
| |
|
| |
|
| === شفاعت === | | === شفاعت === |
| {{اصلی|شفاعت}} | | {{اصلی|شفاعت}}شفاعت واسطه قرار دادن پیامبران و اولیای الهی است تا در آخرت از خدا درخواست کنند عذاب از گنهکار برداشته یا بر درجات مؤمن افزوده شود. شیعیان و برخی از اهلسنت مانند اشاعره، شفاعت را فقط برای برداشته شدن عذاب از گناهکاران دانسته و در برابر، برخی از اهلسنت، مانند معتزله، شفاعت را فقط برای افزودن بر درجات مؤمن دانستهاند. |
| شفاعت واسطه قرار دادن پیامبران و اولیای الهی است تا در آخرت از خدا درخواست کنند عذاب از گنهکار برداشته یا بر درجات مؤمن افزوده شود. شیعیان و برخی از اهلسنت مانند اشاعره، شفاعت را فقط برای برداشته شدن عذاب از گناهکاران دانسته و در برابر، برخی از اهلسنت، مانند معتزله، شفاعت را فقط برای افزودن بر درجات مؤمن دانستهاند. | |
|
| |
|
| وهابیت نیز، اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را پذیرفته است؛ ولی درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی را جایز ندانسته و درخواست شفاعت از مردگان را شرک دانسته است. شیعیان و اهلسنت، دیدگاههای وهابیت درباره جایز نبودنِ درخواست شفاعت را رد کردهاند. | | وهابیت نیز، اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را پذیرفته است؛ ولی درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی را جایز ندانسته و درخواست شفاعت از مردگان را شرک دانسته است. شیعیان و اهلسنت، دیدگاههای وهابیت درباره جایز نبودنِ درخواست شفاعت را رد کردهاند. |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| ==منابع== | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| {{برگرفتگی | | {{برگرفتگی |
| | پیش از لینک = کتاب | | | پیش از لینک = کتاب |
| | منبع = زيارت (آثار، آسيبها و شبهات)، | | | منبع = زیارت (آثار، آسیبها و شبهات)، |
| | توضیحات منبع = محمدرضا احمدی ندوشن، تهران، مشعر، ۱۳۹۱ش. | | | توضیحات منبع = محمدرضا احمدی ندوشن، تهران، مشعر، ۱۳۹۱ش. |
| | لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1321 | | | لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1321 |
| }} | | }} |
| | |
| | [[رده:زیارت]] |
زیارت عملی عبادی است که طی آن انسان برای بزرگداشت قلبی و انس گرفتن روحی، به دیدار پیامبران، امامان(ع) یا اولیای الهی در حال حیات یا پس از مرگ آنها میرود، و در آن، قصد تقرب به خداوند شرط است.
در روایات، به زیارت معصومان(ع) سفارش شده است و برای آن آثاری مانند رفع مشکلات، افزایش روزی، رسیدن به نعمتهای بهشتی، شفاعت و آمرزش گناهان شمرده شده است.
احکام زیارت شامل مواردی مانند تبرک، توسل و شفاعت است. همه فرقههای اسلامی این سه مورد را بهطور کلی قبول دارند. وهابیان با آن مخالفت کرده که توسط عالمان مسلمان به آنها پاسخ داده شده است.
پیامبر(ص) به امام علی(ع):
«خدا قبر تو و قبرهای فرزندان تو را جایگاهی از جایگاههای بهشت قرار داده و دلهای پاکان از خلق خود را چنان بهسوی شما گرایش داده است که در راه شما و تعمیر قبرهای شما، هر ناگواری را تحمل میکنند و پیوسته به زیارت قبرهای شما میروند و اینگونه به خدا تقرب میجویند و به رسولخدا(ص) عرض ارادت میکنند.»
بحارالانوار، ج٩٧، ص۱۲۰.
بر اساس روایتی، پیامبر اسلام(ص) قبرِ اهل بیت(ع) را جایگاهی از جایگاههای بهشت دانسته که مردمی با دلهای پاک برای نزدیکی جستن به خدا به زیارت آن میروند.[۱] در روایتی دیگر از امام کاظم(ع)، زیارت حرم هر کدام از امامان(ع)، به معنای پذیرفتن ولایت همه آنها دانسته شده است.[۲] در روایات شیعه، برای زیارت حرم امامان(ع)، حتی از راه دور، ثواب زیادی معرفی شده است.[۳]
برخی، بر اساس روایتی از پیامبر که عیادت بنیهاشم و زیارت آنها را مستحب دانسته،[۴] زیارت امامزادگان را نیز مستحب دانستهاند. در روایتی دیگر از پیامبر(ص)، زیارت فرزندان و نوادگان امام حسن(ع) و حسین(ع)، مانند زیارت آن دو دانسته شده است.[۵]
مفهوم زیارت، در همه ادیان وجود داشته داشته و تفاوت آن، تنها در شکل و اشخاصی است که زیارت میشوند.[۶] زیارت در اسلام به صدر اسلام بازمیگردد. پیامبر(ص) به زیارت قبور شهدای احد و زیارت قبور مؤمنان در قبرستان بقیع میرفت.[۷]
در سیره عملی اهلبیت(ع) نیز، به زیارت اهتمام میشده است؛ مانند زیارت حضرت فاطمه(س) از قبر حمزه عموی پیامبر(ص).[۸]
بخشی از زیارتنامه پیامبر(ص)
اگر در زمان حیات شما موفق به دیدار شما نشدم، اکنون قصد زیارت شما کردم و اعتقاد دارم که احترام نهادن به شما بعد از مرگ، مانند احترام گذاردن زمان حیاتتان است، پس نزد خدا بر احوال من شاهد باش.
بحارالانوار، ج٩٧، ص١۶٢.
به گفته عبدالله جوادی آملی، فقیه و مفسر شیعه، گرامیداشت و یادکرد انسانهای شایسته، نقشآفرین و متحولکنندگان تاریخ و نیز زنده نگهداشتن نام و یاد آنها پس از مرگ، لازمه عشق و ارادت انسان به نیکیها است و ریشه در فطرت آدمی دارد.[۹] زیارت نمادی از محبت درونی و نشانه دینداری دانسته شده؛ چرا که بر پایه روایتی، دین چیزی جز محبت نیست.[۱۰]
بر اساس زیارتنامه پیامبر(ص)، اگر در دوره زندگی پیامبر(ص)، مردم برای طلب رحمت و مغفرت الهی به محضر او میآمدند، پس از درگذشت وی نیز این ارتباط ادامه دارد.[۱۱]
محمدتقی بهجت، فقیه و عارف شیعه، زیارت حرم امامان(ع) را به منزله ملاقات آنها و دیدار امام زمان(ع) دانسته است.[۱۲]
برای زیارت، آثار مادی و اخروی بیان شده که برخی از آنها چنین است:
ممکن است زیارت، به خاطر عملکرد اشتباه برخی افراد دچار آسیبهایی شود که باید از آنها دوری کرد. برخی از آنها چنین است:
خرافه، به باورها و سخنان باطل یا کارهای دور از عقل گفته میشود، که ناشی از ترسهای بیاساس و پدیدههای مرموز است و به شکلهای گوناگونی در اجتماع بروز میکند. رونق و رکود خرافات، رابطه مستقیمی با پیشرفت فکری جوامع بشری دارد.
مهمترین عوامل پیدایش تفکر خرافی، جهل آمیخته با ترس، تقلید بدون پشتوانه عقلی و سودجویی برخی افراد دانسته شده است.
غُلُوّ، به معنای مبالغه کردن در اوصاف پیامبران و اولیای الهی است که به اعتقاد الوهیت انسان منجر شود. در قرآن از غلو نهی شده است.[۲۴] برخی از اعتقادات غلوکنندگان چنین است:
- پیامبر(ص) یا امامان(ع) جایگاهی در مرتبه خدایی دارند؛
- تدبیر عالم هستی به ایشان واگذار شده است (به صورت مستقل)؛
- معرفت و محبت اهلبیت(ع)، انسان را از عبادت خداوند و انجام دادن واجبات بینیاز میکند.
این باورها از جانب اهلبیت(ع) نکوهش شده و با غلوکنندگان مبارزه شده است.[۲۵]
عتبهبوسی و سجده هنگام ورود به حرم امامان(ع)، اگر برای شکر خدا باشد جایز است، در غیر این صورت حرام است.[۲۶]
بدعت به این معنا است که آنچه در دین نیست، به نام دین، در آن وارد شود یا آنچه جزء دین است، از متن دین خارج شود.
یکی از موارد بدعت، افزودن یا کاستن عبارتهایی از زیارتنامه یا دعاهایی است که از امامان معصوم(ع) رسیده است. بر اساس روایتی، امام صادق(ع) کسی را که از خود دعایی افزوده بود، از این کار نهی کرد. [۲۷] شیخ عباس قمی، محدث شیعه نیز، افزودن برخی عبارتها به زیارات و دعاها را زیادی و خودسرانه دانسته است.[۲۸]
زیارت دارای احکامی است که گاه در آنها میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف نظر است. برخی از احکام زیارت چنین است:
تبرک در اصطلاح متون دینی، یعنی طلب برکت و خیر الهی[۲۹] که در یک موجود نهاده شده[۳۰] و خداوند برای او امتیازها و مقامهایی خاص قرار داده است،[۳۱] خواه این برکت مادی باشد و خواه معنوی.[۳۲]
بر اساس دیدگاه رایج میان مسلمانان تبرک کاری پسندیده است.[۳۳] در قرآن، سنت پیامبر(ص)،[۳۴] سیره اهل بیت(ع)[۳۵] و نیز در سیره صحابه تبرک فراوان گزارش شده است.[۳۶]
به باور وهابیان، تبرک جایز نیست؛ به باور آنها تبرک یک نوع عبادت شمرده شده و از آن جایی که عبادت امری توقیفی است بنابرین تبرک تنها در مورد اموری جایز میباشد که در قرآن و روایات دلیلی بر جواز آن باشد. در موارد دیگر تبرک بدعت و غیر مشروع است. در جواب وهابیان گفته شده که در عبادت، نیت پرستش وجود دارد، اما در تبرکجویی هرگز قصد پرستش موجود متبرک در میان نیست. تبرک از اموری است که در شرع بر جواز آن دلایل فراوانی وجود دارد و بدعت ناپسند به شمار نمیرود.
توسل، به معنای واسطه قرار دادن امور خیر و افراد صالح مقرب درگاه الاهی برای بر آورده شدن درخواست و اجابت دعاست. در آیاتی از قرآن به موضوع توسل و وسیله قرار دادن پرداخته شده است.
تا پیش از ابنتیمیه در کتابهای کلامی یا حدیثی و یا در ضمن ردیهها، بابی با نام توسل یافت نمیشد ولی بعد از ابنتیمیه و نگرشها و دیدگاههای جدیدی که درباره توسل مطرح کرد و بخشی از توسل را مساوی شرک دانست، عموم دانشمندان مذاهب اسلامی به مقابله با او پرداختند و ردیههایی متعدد در این زمینه نگاشتهاند و از اینرو به قلمزنیها و نگارشها در این زمینه پرداخته شد و به خاطر سلطه وهابیت بر مکانهای مقدس اسلامی در دوره اخیر و سختگیری آنان بر زائران شیعی و ایرانی برای توسل به مزارهای مقدس، انگیزهای ویژه برای نقد دیدگاه وهابیت در موضوع توسل گشته است.
شفاعت واسطه قرار دادن پیامبران و اولیای الهی است تا در آخرت از خدا درخواست کنند عذاب از گنهکار برداشته یا بر درجات مؤمن افزوده شود. شیعیان و برخی از اهلسنت مانند اشاعره، شفاعت را فقط برای برداشته شدن عذاب از گناهکاران دانسته و در برابر، برخی از اهلسنت، مانند معتزله، شفاعت را فقط برای افزودن بر درجات مؤمن دانستهاند.
وهابیت نیز، اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را پذیرفته است؛ ولی درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی را جایز ندانسته و درخواست شفاعت از مردگان را شرک دانسته است. شیعیان و اهلسنت، دیدگاههای وهابیت درباره جایز نبودنِ درخواست شفاعت را رد کردهاند.
- ↑ بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، ج٩٧، صص١٢٠ و ١٢١.
- ↑ کامل الزیارات، ابن قولویه، صص۵۵٢ و۵۵٣؛ بحارالانوار، ج٩٧، ص١٢٢.
- ↑ وسائل الشیعه، ج١۴، ص۴۹۳، ۵۴۵ و ۵۴۶؛ بحار الانوار، ج٧١، ص٣۵۴.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج٢، ص٧٩.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج١٠، صص١٨٢ و ١٨٣.
- ↑ زیارت در تمدنها و ادیان دیگر، غلامرضا جلالی، نشریه زائر، ش٩٨، ص۵.
- ↑ وفاء الوفاء، علی بن احمد سمهودی، ج٣، صص٨٣٢ و ٨٩٠.
- ↑ وفاء الوفاء، ج۴، ص٩٣٢.
- ↑ ادب فنای مقربان، عبدالله جوادی آملی، ج٢، صص١٧ و ١٨.
- ↑ امام باقر(ع) میفرماید: «هل الدّین الا الحبّ… الدّینُ هُوَ الحُبُّ والحُبُّ هُوَ الدِّینُ»؛ وسائل الشیعه، ج١۶، ص١٧١.
- ↑ بحارالانوار، ج٩٧، ص١۶٢.
- ↑ رهتوشه زیارت، محمود اکبری، ص٣٧.
- ↑ کامل الزیارات، ص٢۴۶؛ کامل الزیارات، صص٢۵٣و٢۵۴.
- ↑ کامل الزیارات، ص٢٨۴.
- ↑ کامل الزیارات، ص٣١٢.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ کامل الزیارات، ص٢٣٨.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴٢ و ۲۶۹.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴۴؛ کتاب المزار، ص١۴٨.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴٠.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴٠.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴١.
- ↑ کامل الزیارات، صص ٢٣٩ و ٢٣٨.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴۵.
- ↑ مائده: ۷۷.
- ↑ غرر الحکم ودرر الکلم، عبدالرحمان بن محمد تمیمی، ص١١٨.
- ↑ توضیح المسائل امام خمینی، ص١۴٧، مسئله١٠٩٠.
- ↑ کافی، ج٣، ص ۴٧۶.
- ↑ مفاتیح الجنان، ص٧٠٨.
- ↑ نگاه کنید به تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص334.
- ↑ الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج10، ص69.
- ↑ سلفیگری و پاسخ به شبهات، ص434.
- ↑ التبرک، جدیع، ص43.
- ↑ مجموعه آثار مطهری، ج1، ص259، «عدل الهی».
- ↑ نگاه کنید به التبرک، میانجی، ص42-62.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به وفاء الوفاء، ج4، ص217؛ الفتوح، ج5، ص18-19.
- ↑ تبرک الصحابه، ص15-17.