استلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:استلام حجرالاسود.jpg|بندانگشتی|زائران [[خانه خدا]] در حال استلام [[حجرالاسود]].]] | [[پرونده:استلام حجرالاسود.jpg|بندانگشتی|زائران [[خانه خدا]] در حال استلام [[حجرالاسود]].]] | ||
'''استلام'''، لمس كردنِ [[حجرالاسود]] و برخی از قسمتها و [[اركان كعبه]] با دست یا بدن است. | '''استلام'''، لمس كردنِ [[حجرالاسود]] و برخی از قسمتها و [[ارکان کعبه|اركان كعبه]] با دست یا بدن است. شماری از فقیهان، [[تقبیل|بوسیدن]] را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمردهاند؛ ولی بیشتر فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بوسیدن را جزء آن ندانستهاند. | ||
استلام در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] گزارش شده و در روایات مستحب شمرده شده است. استلام حجرالاسود به معنای یادآوری پیمان خدا بر توحید، نبوت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع) شمرده شده و آمرزش گناهان از آثار آن دانسته شده است. از آثار استلام رکن یمانی نیز آمرزش گناهان و استجابت دعا معرفی شده است. | استلام در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] گزارش شده و در روایات مستحب شمرده شده است. استلام حجرالاسود به معنای یادآوری پیمان خدا بر توحید، نبوت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع) شمرده شده و آمرزش گناهان از آثار آن دانسته شده است. از آثار استلام رکن یمانی نیز آمرزش گناهان و استجابت دعا معرفی شده است. | ||
== | ==واژه شناسی== | ||
واژه استلام از ریشه «س ل م»، برگرفته از سَلام به معنای درود<ref>النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».</ref> یا سِلام به معنای سنگ است.<ref>لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».</ref> بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به [[حجرالاسود]] است.<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».</ref> | واژه استلام از ریشه «س ل م»، برگرفته از سَلام به معنای درود<ref>النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».</ref> یا سِلام به معنای سنگ است.<ref>لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».</ref> بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به [[حجرالاسود]] است.<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».</ref> | ||
==پیشینه استلام== | |||
در برخی روایات دینی، نخستین استلام [[حجر الاسود|حجرالاسود]] زمانی دانسته شده که خداوند حجرالاسود را که شکل یاقوت داشت همراه [[جبرئیل]] از بهشت به زمین فرستاد و [[حضرت آدم(ع)|حضرت آدم]] آن را در آغوش گرفت و بوسید.<ref>نگاه کنید به علل الشرایع، ج2، ص425-427.</ref> بر پایه روایات دیگر جبرئیل هنگام آموزش مناسك حج به آدم و [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم]] و اسماعیل، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.<ref>علل الشرایع، ج2، ص586.</ref> بر پایه برخی گزارشها استلام حجرالاسود در روزگار [[جاهلیت]] نیز رواج داشته است.<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص201؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص192.</ref> | |||
در منابع روایی شیعیان<ref>الكافی، ج4، ص404-405؛ التهذیب، ج5، ص106، 455.</ref> و اهل سنت<ref>[صحیح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.</ref> گزارشهایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] در [[طواف|طوافهای]] فریضه یا نافله آمده است. بنابر روایاتی رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافی، ج4، ص429.</ref> | |||
==مستحب بودن استلام == | |||
== | === نظر شیعه === | ||
فقیهان شیعه بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام [[طواف]]<ref>الهدایه، ص224؛ مستند الشیعه، ج12، ص67؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> و خواه موارد دیگر از جمله هنگام ورود به [[مسجدالحرام]]<ref>مستند الشیعه، ج12، ص62-63؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> تأكید كردهاند. استلام و [[تقبیل|بوسیدن]] ركن یمانی نیز در فقه شیعه مستحب مؤكد به شمار میرود.<ref>الانتصار، ص256؛ الاقتصاد، ص303؛ منتهی المطلب، ج2، ص69.</ref> در طواف، استلام حجرالاسود و ركن یمانی پیش از آغاز آن، در هر دور و نیز پایان آن مستحب شمرده شده است.<ref>الاقتصاد، ص303؛ جواهر الكلام، ج19، ص357-360؛ كتاب الحج، ج5، ص488.</ref> در بیشتر منابع فقهی شیعیان، بر استحباب بوسیدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكید شده است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ مدارك الاحكام، ج8، ص127؛ مستند الشیعه، ج12، ص63، 159.</ref> | |||
فقیهان | === نظر اهل سنت === | ||
فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز، استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمردهاند.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص363-364؛ المغنی، ج3، ص383-384، 393-394؛ المجموع، ج8، ص34-35.</ref> تنها از [[ابوحنیفه]] گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.<ref>المغنی، ج3، ص394؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> | |||
=== استلام رکن شامی و غربی === | |||
همه فقیهان شیعه، مگر ابن جنید اسكافی،<ref>نگاه کنید به مختلف الشیعه، ج4، ص194.</ref> استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی را باور دارند.<ref>الحدائق، ج16، ص132؛ ریاض المسائل، ج7، ص47.</ref> فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را مستحب نشمردهاند.<ref>الام، ج2، ص187-188؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ مواهب الجلیل، ج4، ص158.</ref> | |||
=== استلام پس از طواف === | |||
مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص304؛ الوسیله، ص175؛ جواهر الكلام، ج19، ص411.</ref> و اهل سنت،<ref>[الموطأ، ج1، ص366؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص12؛ المجموع، ج8، ص67.</ref> استلام آن پس از طواف و نیز [[نماز طواف]] و پیش از [[سعی]] میان [[صفا و مروه]] است. همچنین در پارهای از منابع فقهی شیعه و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.<ref>الرسائل العشر، ص231؛ كشاف القناع، ج2، ص595؛ كتاب الحج، ج5، ص511.</ref> | |||
== چگونگی استلام == | |||
==== لمس کردن و در بر گرفتن ==== | |||
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.</ref> | |||
==== دست کشیدن و بوسیدن ==== | |||
فقیهان شافعی،<ref>المجموع، ج8، ص33-34؛ مغنی المحتاج، ج1، ص487.</ref> حنبلی،<ref>المغنی، ج3، ص393-394؛ كشاف القناع، ج2، ص555.</ref> شماری از فقیهان پیشین حنفی<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2، ص146.</ref> و بیشتر فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص303؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ جواهر الكلام، ج19، ص346.</ref> حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانستهاند. فقیهان متأخر حنفی<ref>البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> و اندكی از فقیهان شیعه<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref> استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانستهاند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كردهاند.<ref>فتح العزیز، ج7، ص316؛ مواهب الجلیل، ج4، ص152؛ الثمر الدانی، ص366.</ref> | |||
در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت میگیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص393-395؛ المجموع، ج8، ص58.</ref> | |||
=== | ==== سه بار بوسیدن و سجده ==== | ||
برخی شافعیان<ref>المجموع، ج8، ص33، 35؛ مغنی المحتاج، ج1، ص488.</ref> و حنفیان<ref>البحر الرائق، ج2، ص572-573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> سه بار بوسیدن و قرار دادنگونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی ـ<ref>نگاه کنید به صحیح ابن خزیمه، ج4، ص213؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص51-52.</ref> بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانستهاند. استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن گونه و پیشانی را بر حجرالاسود [[بدعت]] خوانده و به پشتوانه نبود روایتهای معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص397؛ نك: المجموع، ج8، ص57؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> | |||
فقیهان | ==== چسباندن شکم ==== | ||
اندكی از فقیهان شیعه<ref>الدروس، ج1، ص398؛ جواهر الكلام، ج19، ص346-347.</ref> چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانستهاند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیثها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»،<ref>الكافی، ج4، ص404.</ref> به معنای بهترینگونه استلام یا موردی خاص است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الحدائق، ج16، ص118.</ref> | |||
== استلام در هنگام ازدحام == | |||
فقیهان شیعه<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص256؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ الدروس، ج1، ص398.</ref> و اهل سنت<ref>المدونة الكبری، ج1، ص396-397؛ المغنی، ج3، ص395؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548-549.</ref> در صورت فراوانی جمعیت و دشواری یا ممكن نبودن استلام، به جایگزینی روشهای دیگر باور دارند؛ همچون: استلام با عصا یا هر چیز همانند آن، اشاره كردن به حجرالاسود، اشاره كردن به آن همراه بوسیدن دست، استقبال ركن حجرالاسود، و تكبیر یا تهلیل.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100-101.</ref> | |||
فقیهان شیعه، شافعی و حنفی برای جلوگیری از آزار دیگران<ref>المجموع، ج8، ص38.</ref> بر آنند كه اگر استلام در همه دورهای طواف ممكن نباشد، در آغاز و پایان آن انجام شود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص11؛ الجامع للشرائع، ص197؛ المجموع، ج8، ص38.</ref> | |||
فقیهان شیعه<ref>تذكرة الفقهاء، ج8، ص102-103؛ الدروس، ج1، ص398.</ref> و حنفی<ref>حاشیة رد المحتار، ج2، ص543؛ البحر الرائق، ج2، ص572.</ref> در حال انبوهی طوافكنندگان و آزار دیدن افراد با استلام، آن را مستحب و حتی جایز ندانستهاند، به ویژه آنگاه كه به كاری حرام، مانند آمیختگی با نامحرم، بینجامد.<ref>صراط النجاة، ج3، ص168.</ref> | |||
فقیهان | == استلام برای زنان == | ||
فقیهان شیعه استلام را برای زنان مستحب میدانند. برخی از آنان در صورت انبوهی جمعیت، این كار را جایز نمیدانند.<ref>المقنع، ص226؛ الحدائق، ج16، ص120؛ جواهر الكلام، ج19، ص236.</ref> فقیهان شافعی نیز بر پایه روایات،<ref>السنن الكبری، ج5، ص81.</ref> استلام زنان را جز در صورت خلوت بودن پیرامون [[كعبه]] مستحب ندانستهاند.<ref>المجموع، ج8، ص34.</ref> | |||
== ورود به محوطه داخلی خانه خدا == | |||
در فقه شیعه<ref>نگاه کنید به كتاب الحج، ج4، ص345.</ref> و اهل سنت<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104؛ مغنی المحتاج، ج1، ص486.</ref> این مسئله مطرح بوده كه آیا با دست كشیدن به حجرالاسود، طوافِ حجگزار به سبب ورود به محوطه داخلی خانه خدا، یعنی فضای بالای شاذروان، باطل میشود یا نه؟ شماری از فقیهان اهل سنت تصریح كردهاند كه حجگزار برای استلام حجرالاسود هنگام طواف، باید نخست روبهروی حجرالاسود بایستد و پس از استلام و بوسیدن آن، به جای خود بازگردد و طواف را ادامه دهد تا طواف وی باطل نشود.<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104.</ref> | |||
== دعا هنگام استلام == | |||
شیعه و سنی، به خواندن دعاهایی هنگام استلام حجر الاسود<ref>الهدایه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref><ref>المجموع، ج8، ص30؛ المغنی، ج3، ص384؛ الشرح الكبیر، ج3، ص384.</ref> و دعاهایی در هنگام استلام رکن یمانی<ref>المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنیة النزوع، ص173-174.</ref><ref>المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبین، ج2، ص338.</ref><ref>المغنی، ج3، ص396.</ref>سفارش کرده اند. | |||
== حکمتها و آثار معنوی استلام == | |||
در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمتهایی یاد شده است؛<ref>نگاه کنید به رسائل المرتضی، ج3، ص276.</ref> از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت [[امام علی(ع)]]،<ref>الكافی، ج4، ص185-186.</ref> آمرزش گناهان با استلام حجر<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و اینكه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند<ref>علل الشرایع، ج2، ص426.</ref> یا پیامبر گرامی(ص)<ref>علل الشرایع، ج2، ص427.</ref> است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> و یكی از درهای بهشت<ref>الكافی، ج4، ص409.</ref> و باب توبه<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص39.</ref> و استلام آن مایه استجابت دعا،<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> آمرزش گناهان<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و به منزله دست دادن با خدا<ref>علل الشرایع، ج2، ص424.</ref> شمرده شده است. | |||
=== | == جستارهای وابسته == | ||
* [[تقبیل]] | |||
* | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۵۲: | ||
* [http://miqat.hajj.ir/article_37355_0.html استلام حجرالاسود]. | * [http://miqat.hajj.ir/article_37355_0.html استلام حجرالاسود]. | ||
[[رده:مستحبات حج]] | |||
[[رده:مستحبات زیارت]] | |||
[[رده:حجرالاسود]] | |||
[[ar:الاستلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۴
استلام، لمس كردنِ حجرالاسود و برخی از قسمتها و اركان كعبه با دست یا بدن است. شماری از فقیهان، بوسیدن را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمردهاند؛ ولی بیشتر فقیهان شیعه و اهل سنت بوسیدن را جزء آن ندانستهاند.
استلام در سیره رسول خدا(ص)، امامان شیعه و صحابه گزارش شده و در روایات مستحب شمرده شده است. استلام حجرالاسود به معنای یادآوری پیمان خدا بر توحید، نبوت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع) شمرده شده و آمرزش گناهان از آثار آن دانسته شده است. از آثار استلام رکن یمانی نیز آمرزش گناهان و استجابت دعا معرفی شده است.
واژه شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
واژه استلام از ریشه «س ل م»، برگرفته از سَلام به معنای درود[۱] یا سِلام به معنای سنگ است.[۲] بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به حجرالاسود است.[۳]
پیشینه استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در برخی روایات دینی، نخستین استلام حجرالاسود زمانی دانسته شده که خداوند حجرالاسود را که شکل یاقوت داشت همراه جبرئیل از بهشت به زمین فرستاد و حضرت آدم آن را در آغوش گرفت و بوسید.[۴] بر پایه روایات دیگر جبرئیل هنگام آموزش مناسك حج به آدم و ابراهیم و اسماعیل، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.[۵] بر پایه برخی گزارشها استلام حجرالاسود در روزگار جاهلیت نیز رواج داشته است.[۶]
در منابع روایی شیعیان[۷] و اهل سنت[۸] گزارشهایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره رسول خدا(ص)، امامان شیعه و صحابه در طوافهای فریضه یا نافله آمده است. بنابر روایاتی رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.[۹]
مستحب بودن استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نظر شیعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان شیعه بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام طواف[۱۰] و خواه موارد دیگر از جمله هنگام ورود به مسجدالحرام[۱۱] تأكید كردهاند. استلام و بوسیدن ركن یمانی نیز در فقه شیعه مستحب مؤكد به شمار میرود.[۱۲] در طواف، استلام حجرالاسود و ركن یمانی پیش از آغاز آن، در هر دور و نیز پایان آن مستحب شمرده شده است.[۱۳] در بیشتر منابع فقهی شیعیان، بر استحباب بوسیدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكید شده است.[۱۴]
نظر اهل سنت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز، استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمردهاند.[۱۵] تنها از ابوحنیفه گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.[۱۶]
استلام رکن شامی و غربی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
همه فقیهان شیعه، مگر ابن جنید اسكافی،[۱۷] استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی را باور دارند.[۱۸] فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را مستحب نشمردهاند.[۱۹]
استلام پس از طواف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان شیعه[۲۰] و اهل سنت،[۲۱] استلام آن پس از طواف و نیز نماز طواف و پیش از سعی میان صفا و مروه است. همچنین در پارهای از منابع فقهی شیعه و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.[۲۲]
چگونگی استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
لمس کردن و در بر گرفتن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.[۲۳]
دست کشیدن و بوسیدن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان شافعی،[۲۴] حنبلی،[۲۵] شماری از فقیهان پیشین حنفی[۲۶] و بیشتر فقیهان شیعه[۲۷] حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانستهاند. فقیهان متأخر حنفی[۲۸] و اندكی از فقیهان شیعه[۲۹] استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانستهاند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كردهاند.[۳۰]
در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت میگیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.[۳۱]
سه بار بوسیدن و سجده[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی شافعیان[۳۲] و حنفیان[۳۳] سه بار بوسیدن و قرار دادنگونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی ـ[۳۴] بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانستهاند. استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن گونه و پیشانی را بر حجرالاسود بدعت خوانده و به پشتوانه نبود روایتهای معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.[۳۵]
چسباندن شکم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اندكی از فقیهان شیعه[۳۶] چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانستهاند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیثها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»،[۳۷] به معنای بهترینگونه استلام یا موردی خاص است.[۳۸]
استلام در هنگام ازدحام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان شیعه[۳۹] و اهل سنت[۴۰] در صورت فراوانی جمعیت و دشواری یا ممكن نبودن استلام، به جایگزینی روشهای دیگر باور دارند؛ همچون: استلام با عصا یا هر چیز همانند آن، اشاره كردن به حجرالاسود، اشاره كردن به آن همراه بوسیدن دست، استقبال ركن حجرالاسود، و تكبیر یا تهلیل.[۴۱]
فقیهان شیعه، شافعی و حنفی برای جلوگیری از آزار دیگران[۴۲] بر آنند كه اگر استلام در همه دورهای طواف ممكن نباشد، در آغاز و پایان آن انجام شود.[۴۳]
فقیهان شیعه[۴۴] و حنفی[۴۵] در حال انبوهی طوافكنندگان و آزار دیدن افراد با استلام، آن را مستحب و حتی جایز ندانستهاند، به ویژه آنگاه كه به كاری حرام، مانند آمیختگی با نامحرم، بینجامد.[۴۶]
استلام برای زنان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان شیعه استلام را برای زنان مستحب میدانند. برخی از آنان در صورت انبوهی جمعیت، این كار را جایز نمیدانند.[۴۷] فقیهان شافعی نیز بر پایه روایات،[۴۸] استلام زنان را جز در صورت خلوت بودن پیرامون كعبه مستحب ندانستهاند.[۴۹]
ورود به محوطه داخلی خانه خدا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در فقه شیعه[۵۰] و اهل سنت[۵۱] این مسئله مطرح بوده كه آیا با دست كشیدن به حجرالاسود، طوافِ حجگزار به سبب ورود به محوطه داخلی خانه خدا، یعنی فضای بالای شاذروان، باطل میشود یا نه؟ شماری از فقیهان اهل سنت تصریح كردهاند كه حجگزار برای استلام حجرالاسود هنگام طواف، باید نخست روبهروی حجرالاسود بایستد و پس از استلام و بوسیدن آن، به جای خود بازگردد و طواف را ادامه دهد تا طواف وی باطل نشود.[۵۲]
دعا هنگام استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شیعه و سنی، به خواندن دعاهایی هنگام استلام حجر الاسود[۵۳][۵۴] و دعاهایی در هنگام استلام رکن یمانی[۵۵][۵۶][۵۷]سفارش کرده اند.
حکمتها و آثار معنوی استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمتهایی یاد شده است؛[۵۸] از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع)،[۵۹] آمرزش گناهان با استلام حجر[۶۰] و اینكه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند[۶۱] یا پیامبر گرامی(ص)[۶۲] است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل[۶۳] و یكی از درهای بهشت[۶۴] و باب توبه[۶۵] و استلام آن مایه استجابت دعا،[۶۶] آمرزش گناهان[۶۷] و به منزله دست دادن با خدا[۶۸] شمرده شده است.
جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».
- ↑ لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».
- ↑ ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».
- ↑ نگاه کنید به علل الشرایع، ج2، ص425-427.
- ↑ علل الشرایع، ج2، ص586.
- ↑ تأویل مختلف الحدیث، ص201؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص192.
- ↑ الكافی، ج4، ص404-405؛ التهذیب، ج5، ص106، 455.
- ↑ [صحیح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.
- ↑ صحیح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافی، ج4، ص429.
- ↑ الهدایه، ص224؛ مستند الشیعه، ج12، ص67؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.
- ↑ مستند الشیعه، ج12، ص62-63؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.
- ↑ الانتصار، ص256؛ الاقتصاد، ص303؛ منتهی المطلب، ج2، ص69.
- ↑ الاقتصاد، ص303؛ جواهر الكلام، ج19، ص357-360؛ كتاب الحج، ج5، ص488.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ مدارك الاحكام، ج8، ص127؛ مستند الشیعه، ج12، ص63، 159.
- ↑ المدونة الكبری، ج1، ص363-364؛ المغنی، ج3، ص383-384، 393-394؛ المجموع، ج8، ص34-35.
- ↑ المغنی، ج3، ص394؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
- ↑ نگاه کنید به مختلف الشیعه، ج4، ص194.
- ↑ الحدائق، ج16، ص132؛ ریاض المسائل، ج7، ص47.
- ↑ الام، ج2، ص187-188؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ مواهب الجلیل، ج4، ص158.
- ↑ الاقتصاد، ص304؛ الوسیله، ص175؛ جواهر الكلام، ج19، ص411.
- ↑ [الموطأ، ج1، ص366؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص12؛ المجموع، ج8، ص67.
- ↑ الرسائل العشر، ص231؛ كشاف القناع، ج2، ص595؛ كتاب الحج، ج5، ص511.
- ↑ مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.
- ↑ المجموع، ج8، ص33-34؛ مغنی المحتاج، ج1، ص487.
- ↑ المغنی، ج3، ص393-394؛ كشاف القناع، ج2، ص555.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2، ص146.
- ↑ الاقتصاد، ص303؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ جواهر الكلام، ج19، ص346.
- ↑ البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.
- ↑ مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.
- ↑ فتح العزیز، ج7، ص316؛ مواهب الجلیل، ج4، ص152؛ الثمر الدانی، ص366.
- ↑ المغنی، ج3، ص393-395؛ المجموع، ج8، ص58.
- ↑ المجموع، ج8، ص33، 35؛ مغنی المحتاج، ج1، ص488.
- ↑ البحر الرائق، ج2، ص572-573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.
- ↑ نگاه کنید به صحیح ابن خزیمه، ج4، ص213؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص51-52.
- ↑ المدونة الكبری، ج1، ص397؛ نك: المجموع، ج8، ص57؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.
- ↑ الدروس، ج1، ص398؛ جواهر الكلام، ج19، ص346-347.
- ↑ الكافی، ج4، ص404.
- ↑ مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الحدائق، ج16، ص118.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص256؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ الدروس، ج1، ص398.
- ↑ المدونة الكبری، ج1، ص396-397؛ المغنی، ج3، ص395؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548-549.
- ↑ مجمع الفائده، ج7، ص100-101.
- ↑ المجموع، ج8، ص38.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص11؛ الجامع للشرائع، ص197؛ المجموع، ج8، ص38.
- ↑ تذكرة الفقهاء، ج8، ص102-103؛ الدروس، ج1، ص398.
- ↑ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543؛ البحر الرائق، ج2، ص572.
- ↑ صراط النجاة، ج3، ص168.
- ↑ المقنع، ص226؛ الحدائق، ج16، ص120؛ جواهر الكلام، ج19، ص236.
- ↑ السنن الكبری، ج5، ص81.
- ↑ المجموع، ج8، ص34.
- ↑ نگاه کنید به كتاب الحج، ج4، ص345.
- ↑ المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104؛ مغنی المحتاج، ج1، ص486.
- ↑ المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104.
- ↑ الهدایه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.
- ↑ المجموع، ج8، ص30؛ المغنی، ج3، ص384؛ الشرح الكبیر، ج3، ص384.
- ↑ المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنیة النزوع، ص173-174.
- ↑ المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبین، ج2، ص338.
- ↑ المغنی، ج3، ص396.
- ↑ نگاه کنید به رسائل المرتضی، ج3، ص276.
- ↑ الكافی، ج4، ص185-186.
- ↑ مسند احمد، ج2، ص89.
- ↑ علل الشرایع، ج2، ص426.
- ↑ علل الشرایع، ج2، ص427.
- ↑ الكافی، ج4، ص408.
- ↑ الكافی، ج4، ص409.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج1، ص39.
- ↑ الكافی، ج4، ص408.
- ↑ مسند احمد، ج2، ص89.
- ↑ علل الشرایع، ج2، ص424.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاستبصار:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- اعانة الطالبین:السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
- الاقتصاد الهادی:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش حسن سعید، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ق.
- الام:الشافعی (م. ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
- الانتصار:السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
- البحر الرائق:ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- بدائع الصنائع:علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- تأویل مختلف الحدیث:ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، به کوشش اسماعیل اسعردی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- تحریر الاحکام الشرعیه:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق (ع)، ۱۴۲۰ق.
- تذکرة الفقهاء:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق.
- ترتیب اصلاح المنطق:ابن السکیت (م. ۲۴۴ق)، به کوشش بکایی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
- تفسیر العیاشی:العیاشی (م. ۳۲۰ق)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
- تهذیب الاحکام:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- الثمر الدانی:الآبی الازهری (م. ۱۳۳۰ق)، بیروت، المکتبة الثقافیه
- جامع المقاصد:الکرکی (م. ۹۴۰ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۱ق
- الجامع للشرائع:یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ق)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق
- جواهر الکلام:النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی
- حاشیة رد المحتار:ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
- الحدائق الناضره:یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش
- الدروس الشرعیه:الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
- الرسائل العشر:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، قم، النشر الاسلامی
- رسائل المرتضی:السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق
- ریاض المسائل:سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق
- سنن ابن ماجه:ابن ماجه (م. ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق
- سنن ابیداود:السجستانی (م. ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق
- سنن الترمذی:الترمذی (م. ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق
- السنن الکبری:البیهقی (م. ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
- سنن النسائی:النسائی (م. ۳۰۳ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق
- الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
- صحیح ابن خزیمه:ابن خزیمه (م. ۳۱۱ق)، به کوشش محمد مصطفی، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۲ق
- صحیح البخاری:البخاری (م. ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق
- صحیح مسلم:مسلم (م. ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر
- صراط النجاة:میرزا جواد التبریزی، برگزیده، ۱۴۱۶ق
- علل الشرایع:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق
- غریب الحدیث:ابن سلام الهروی (م. ۲۲۴ق)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق
- غریب الحدیث:ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق
- غنیة النزوع:الحلبی (م. ۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۱۷ق
- فتح العزیز:عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر
- فتح الوهاب:زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ق)، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- الکافی:الکلینی (م. ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش
- کتاب الحج:محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق
- کتاب الدعاء:الطبرانی (م. ۳۶۰ق)، به کوشش مصطفی عطاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق
- کشاف القناع:منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- کشف الرموز:الفاضل الآبی (م. ۶۹۰ق)، به کوشش اشتهاردی و یزدی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۸ق
- لسان العرب:ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
- المبسوط فی فقه الامامیه:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
- المبسوط:السرخسی (م. ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
- مجمع البحرین:الطریحی (م. ۱۰۸۵ق)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق
- مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق
- المجموع شرح المهذب:النووی (م. ۶۷۶ق)، دار الفکر
- مختصر بصائر الدرجات:حسن بن سلیمان الحلی (م. قرن۹ق)، نجف، المطبعة الحیدریه، ۱۳۷۰ق
- مختلف الشیعه:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
- مدارک الاحکام:سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق
- المدونة الکبری:مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده
- المراسم العلویه:سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸ق)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت:، ۱۴۱۴ق
- مسائل الناصریات:السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیه، ۱۴۱۷ق
- المستدرک علی الصحیحین:الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
- مستند الشیعه:احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق
- مسند احمد:احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر
- مصباح المتهجد:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، بیروت، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق
- معرفة السنن و الآثار:البیهقی (م. ۴۵۸ق)، به کوشش کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه
- مغنی المحتاج:محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق
- المغنی:عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
- المقنع:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی (ع)، ۱۴۱۵ق
- المقنعه:المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق
- من لا یحضره الفقیه:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق
- منتهی المطلب:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، چاپ سنگی.
- مواهب الجلیل:الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق
- الموطّأ:مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق
- المهذب:القاضی ابن البراج (م. ۴۸۱ق)، به کوشش جمعی از محققان، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق
- النهایه:ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (م. ۶۰۶ق)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش
- الوسیلة الی نیل الفضیله:ابن حمزه (م. ۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق
- الهدایه:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی (ع)، ۱۴۱۸ق.