اجازه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} '''اجازه''' منصب اذن به حاجیان برای کوچ از مشاعر، در روزگار جاهلیت...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'http://phz.hajj.ir/422' به 'http://hzrc.ac.ir/post')
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۲۶]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Abazar  }}
'''اجازه''' منصبی  در روزگار [[جاهلیت]] که صاحب آن منصب به [[حاجی|حاجیان]] اذن می‌داد تا از [[مشعر|مشاعر]] مختلف کوچ کنند. موقف [[عرفات]] و [[مزدلفه]] ازجمله این مشاعر است که بدون اذن صاحب منصب، حاجیانِ پیش از اسلام از این مواقف خارج نمی‌شدند. برطبق منابع، صوفه شخصی بود که این منصب را در اختیار داشت و پس از وی این منصب به فرزندانش یا خاندان زید بن عدوان انتقال یافت. این منصب تا نزدیکی زمان ظهور اسلام باقی بود و سپس برچیده شد.
 
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
'''اجازه''' منصب اذن به حاجیان برای کوچ از مشاعر، در روزگار جاهلیت


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
اجازه به معنای اذن دادن یا به راه‌انداختن است.<ref>لسان العرب، ج۵، ص۳۲۶، «اجازه».</ref> در گزارش‌های تاریخی، اجازه مقامی تشریفاتی در روزگار جاهلیت به شمار می‌رفته که کسانی خاص عهده‌دار آن بودند و بر پایه آداب جاهلی، حاجیان برخی از مناسک حج را پیش از صاحب اجازه، آغاز نمی‌کردند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۲۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۹۸.</ref>
اجازه به معنای اذن دادن یا به راه‌انداختن است.<ref>لسان العرب، ج۵، ص۳۲۶، «اجازه».</ref> در گزارش‌های تاریخی، اجازه مقامی تشریفاتی در روزگار [[جاهلیت]] به شمار می‌رفته که کسانی خاص عهده‌دار آن بودند و بر پایه آداب جاهلی، [[حاجی|حاجیان]] برخی از [[مناسک حج]] را پیش از صاحب اجازه، آغاز نمی‌کردند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۲۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۹۸.</ref>


==پیشینه==
==تأسیس در زمان جُرْهمیان==
برخی منابع تاریخی، کوچ از موقف عرفات را وابسته به اجازه دانسته و تأسیس آن را به زمان حکومت جُرْهم بر مکه نسبت داده‌اند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.</ref> بر پایه این سنت، حاجیان پس از ورود به عرفات، نخستین موقف در حج، در روز نهم ذی‌حجه برای کوچ به مزدلفه، منتظر اجازه صوفه<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.</ref> (غوث بن مُر بن اد بن طابخة بن الیاس بن مُضَر و پس از او تبارش<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>) می‌ماندند.<ref>المفصل، ج۱۱، ص۳۸۲.</ref> در علت نام‌گذاری صوفه گفته شده<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ الاعلام، ج۵، ص۱۲۳؛ المفصل، ج۱۱، ص۱۹۱.</ref>: روزی خواهر غوث، تکمه، وی را که به خدمت‌گزاری کعبه می‌پرداخت، به سبب شدت گرما در وضعی آشفته دید و او را به صوفه (پشم) همانند دانست و سپس وی بدین نام خوانده شد.<ref>المنمق، ص۲۵۵.</ref>
برخی منابع تاریخی، کوچ از موقف [[عرفات]] را وابسته به اجازه دانسته و تأسیس آن را به زمان [[حکومت جرهم|حکومت جُرْهم]] بر [[مکه]] نسبت داده‌اند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.</ref> بر پایه این سنت، حاجیان پس از ورود به عرفات، نخستین موقف در حج، در روز [[نهم ذی‌الحجه|نهم ذی‌حجه]] برای کوچ به [[مزدلفه]]، منتظر اجازه صوفه<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.</ref> (غوث بن مُر بن اد بن طابخة بن الیاس بن مُضَر و پس از او تبارش<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>) می‌ماندند.<ref>المفصل، ج۱۱، ص۳۸۲.</ref> در علت نام‌گذاری صوفه گفته شده<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ الاعلام، ج۵، ص۱۲۳؛ المفصل، ج۱۱، ص۱۹۱.</ref>: روزی خواهر غوث، تکمه، وی را که به خدمت‌گزاری کعبه می‌پرداخت، به سبب شدت گرما در وضعی آشفته دید و او را به صوفه (پشم) همانند دانست و سپس وی بدین نام خوانده شد.<ref>المنمق، ص۲۵۵.</ref>


درباره سنت اجازة الحجیج آورده‌اند: مادر غوث که دارای پسر نمی‌شد، نذر کرد در صورت پسر بودن فرزندش، او را به خدمت‌گزاری کعبه و مسجدالحرام بگمارد. بدین روی، غوث از همان دوران کودکی همراه دایی‌های جرهمی خود به خدمت کعبه مشغول بود. نذر مادر و توفیق خدمت‌گزاری کعبه از کودکی به او مقام و موقعیتی خاص بخشید تا آن‌جا که اجازه کوچ مردم از عرفات را به دست آورد و این اجازه به عنوان منصبی به او و خاندانش اختصاص یافت.<ref>المنمق، ص۲۵۵؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷-۷۸؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۵.</ref> به گزارشی دیگر، این منصب از سوی شاهان کِنْدَه، از عرب جنوبی، به غوث واگذار شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۳۵.</ref>
==چگونگی آغاز رسم اجازه==
درباره سنت اجازة الحجیج آورده‌اند: مادر غوث که دارای پسر نمی‌شد، نذر کرد در صورت پسر بودن فرزندش، او را به خدمت‌گزاری [[کعبه]] و [[مسجدالحرام]] بگمارد. بدین روی، غوث از همان دوران کودکی همراه دایی‌های جرهمی خود به خدمت کعبه مشغول بود. نذر مادر و توفیق خدمت‌گزاری کعبه از کودکی به او مقام و موقعیتی خاص بخشید تا آن‌جا که اجازه کوچ مردم از [[عرفات]] را به دست آورد و این اجازه به عنوان منصبی به او و خاندانش اختصاص یافت.<ref>المنمق، ص۲۵۵؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷-۷۸؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۵.</ref> به گزارشی دیگر، این منصب از سوی شاهان کِنْدَه، از عرب جنوبی، به غوث واگذار شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۳۵.</ref>


ازرقی در گزارشی صوفه را اخزم بن عاص بن عمرو بن مازن بن اسد دانسته و همه رویدادهای مربوط به نذر و خدمت‌گزاری کعبه را به همسر او و فرزندش غوث بن اخزم نسبت داده و بر آن است که حبشیة بن سلول خزاعی، امیر مکه و پرده‌دار کعبه، سنت اجازه از صوفه را رواج داد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۶.</ref> بر پایه این گزارش، باید منصب اجازه‌داری در زمان ولایت خزاعه بر مکه آغاز شده باشد؛ اما مشهور است که این امر در زمان جرهمی‌ها آغاز شده که پیش از خزاعی‌ها بر مکه ولایت داشتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.</ref>
[[ازرقی]] در گزارشی صوفه را اخزم بن عاص بن عمرو بن مازن بن اسد دانسته و همه رویدادهای مربوط به نذر و خدمت‌گزاری [[کعبه]] را به همسر او و فرزندش غوث بن اخزم نسبت داده و بر آن است که حبشیة بن سلول خزاعی، امیر مکه و [[پرده‌دار کعبه]]، سنت اجازه از صوفه را رواج داد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۶.</ref> بر پایه این گزارش، باید منصب اجازه‌داری در زمان ولایت [[قبیله خزاعه|خزاعه]] بر مکه آغاز شده باشد؛ اما مشهور است که این امر در زمان [[قبیله جرهم|جرهمی‌ها]] آغاز شده که پیش از خزاعی‌ها بر مکه ولایت داشتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.</ref>


پس از غوث بن مر و فرزندانش با توجه به نزدیکی نسب، منصب اجازه به خاندان بنیسعد بن زید منات بن تمیم و پس از آن‌ها به خاندان صفوان بن حارث بن شجنة بن عطارد تمیمی رسید که آخرین آن‌ها کرب بن صفوان بود که هم‌زمان با ظهور اسلام می‌زیست.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۶۱؛ المفصل، ج۷، ص۴۴.</ref>
پس از غوث بن مر و فرزندانش با توجه به نزدیکی نسب، منصب اجازه به خاندان بنی‌سعد بن زید منات بن تمیم و پس از آن‌ها به خاندان صفوان بن حارث بن شجنة بن عطارد تمیمی رسید که آخرین آن‌ها کرب بن صفوان بود که هم‌زمان با [[ظهور اسلام]] می‌زیست.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۶۱؛ المفصل، ج۷، ص۴۴.</ref>


خروج از مزدلفه به سوی منا که از آن به «افاضه» تعبیر می‌شود، نیز نیازمند اجازه بود.<ref>السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.</ref> درباره منصب افاضه و صاحبانش اختلافاتی در منابع به چشم می‌خورد. برخی اجازه از عرفه و افاضه از مزدلفه را یکی دانسته و مطلق اجازه را ابتدا مربوط به صوفه و پس از آن به خاندان زید بن عدوان بن عمرو بن قیس بن غیلان نسبت داده‌اند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۷؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۰-۲۰۱.</ref> بر پایه این سخن، این منصب در خاندان صوفه هنگام ظهور اسلام وجود نداشته است؛ اما در اسناد تاریخی آمده که اجازه در خاندان صوفه تا پیدایش اسلام برقرار بوده است. برخی اجازه از عرفه را به صوفه و افاضه از مزدلفه را به خاندان زید بن عدوان نسبت داده‌اند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۴۳.</ref> که ابوسیاره عمیلة بن اعزل، آخرین و نام‌آورترین فرد این خاندان، هم‌زمان با ظهور اسلام می‌زیسته است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.</ref> درباره چگونگی افاضه آمده است: ابوسیاره آن‌گاه که می‌خواست صبح روز موعود به مردم اجازه رفتن دهد، سوار بر مرکبش پیشاپیش آنان حرکت می‌کرد و با خواندن بیتی آن‌ها را به بردباری و درنگ فرامی‌خواند و به ایشان اجازه کوچ می‌داد.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۷.</ref> حاجیان نیز برای یافتن جای مناسب یا تعجیل در قربانی کردن، شتابان از مزدلفه به سوی منا می‌رفتند. پیامبر خدا۹ در حج مردم را از شتاب در این کوچ بازداشت و شتاب نکردن را نیکو دانست.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۶۰۱.</ref>
==سنت افاضه==
{{اصلی|افاضه}}
خروج از [[مزدلفه]] به سوی [[منا]] که از آن به «افاضه» تعبیر می‌شود، نیز نیازمند اجازه بود.<ref>السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.</ref> درباره منصب افاضه و صاحبانش اختلافاتی در منابع به چشم می‌خورد. برخی اجازه از [[عرفه]] و افاضه از مزدلفه را یکی دانسته و مطلق اجازه را ابتدا مربوط به صوفه و پس از آن به خاندان زید بن عدوان بن عمرو بن قیس بن غیلان نسبت داده‌اند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۷؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۰-۲۰۱.</ref> بر پایه این سخن، این منصب در خاندان صوفه هنگام ظهور [[اسلام]] وجود نداشته است؛ اما در اسناد تاریخی آمده که اجازه در خاندان صوفه تا پیدایش اسلام برقرار بوده است. برخی اجازه از عرفه را به صوفه و افاضه از مزدلفه را به خاندان زید بن عدوان نسبت داده‌اند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۴۳.</ref> که ابوسیاره عمیلة بن اعزل، آخرین و نام‌آورترین فرد این خاندان، هم‌زمان با ظهور اسلام می‌زیسته است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.</ref> درباره چگونگی افاضه آمده است: ابوسیاره آن‌گاه که می‌خواست صبح روز موعود به مردم اجازه رفتن دهد، سوار بر مرکبش پیشاپیش آنان حرکت می‌کرد و با خواندن بیتی آن‌ها را به بردباری و درنگ فرامی‌خواند و به ایشان اجازه کوچ می‌داد.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۷.</ref> [[حاجی|حاجیان]] نیز برای یافتن جای مناسب یا تعجیل در [[قربانی]] کردن، شتابان از مزدلفه به سوی منا می‌رفتند. [[پیامبر(ص)|پیامبر خدا(ص)]] در [[حج]] مردم را از شتاب در این کوچ بازداشت و شتاب نکردن را نیکو دانست.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۶۰۱.</ref>


بر پایه این سنت جاهلی، حاجیان تا آن‌گاه که صوفه به رمی جمرات اقدام نمی‌کرد، به این کار دست نمی‌زدند. بدین روی، برخی که عجله داشتند، نزد صوفه می‌آمدند و از او تعجیل را در رمی می‌خواستند. اما صوفه سوگند یاد می‌کرد که این کار را تا غروب خورشید انجام ندهد. پس از فراغت از رمی، هیچ کس اجازه رفتن نداشت تا آن‌گاه که صوفه راه خود را در پیش می‌گرفت و مردم نیز در پی او می‌رفتند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۶-۱۷؛ الکامل، ج۲، ص۲۰.</ref>
بر پایه این سنت جاهلی، حاجیان تا آن‌گاه که صوفه به رمی جمرات اقدام نمی‌کرد، به این کار دست نمی‌زدند. بدین روی، برخی که عجله داشتند، نزد صوفه می‌آمدند و از او تعجیل را در [[رمی جمرات|رمی]] می‌خواستند؛ اما صوفه سوگند یاد می‌کرد که این کار را تا غروب خورشید انجام ندهد. پس از فراغت از رمی، هیچ کس اجازه رفتن نداشت تا آن‌گاه که صوفه راه خود را در پیش می‌گرفت و مردم نیز در پی او می‌رفتند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۶-۱۷؛ الکامل، ج۲، ص۲۰.</ref>


ارزش و اعتبار منصب اجازه، گاه سبب درگیری‌هایی برای تصدی آن می‌شد؛ چنان‌که قصی بن کلاب، جد چهارم رسول خدا۹، با شکست دادن صوفه، این منصب را در اختیار گرفت.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۸۱؛ الطبقات، ج۱، ص۶۸.</ref> نیز از نزاع ابوسیاره و حمیریان در این زمینه گزارشی در دست است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>
== نزاع بر سر منصب اجازه==
ارزش و اعتبار منصب اجازه، گاه سبب درگیری‌هایی برای تصدی آن می‌شد؛ چنان‌که [[قصی بن کلاب]]، جد چهارم رسول خدا(ص)، با شکست دادن صوفه، این منصب را در اختیار گرفت.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۸۱؛ الطبقات، ج۱، ص۶۸.</ref> نیز از نزاع ابوسیاره و حمیریان در این زمینه گزارشی در دست است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۲۸: خط ۲۹:
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه  
{{دانشنامه  
  | آدرس =  
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9330
  | عنوان = اجازه
  | عنوان = اجازه
  | نویسنده = سید حامد علی‌زاده موسوی
  | نویسنده = سید حامد علی‌زاده موسوی
خط ۴۹: خط ۵۰:
* '''المنمق''': ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
* '''المنمق''': ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
| شناسه = شد
| جعبه اطلاعات = <!--شد، - -->
| عنوان‌بندی = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی = شد
| عکس = <!--شد، - -->
| جعبه نقل قول = <!--شد، - -->
| پیوند به بیرون = <!--شد، - -->
| مطالعه بیشتر = <!--شد، - -->
| پانویس و منابع = شد
| ناوبری =
| رده = شد
| تغییر مسیر =
}}<onlyinclude>
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
[[رده:آیین‌های حج پیش از اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۴

اجازه منصبی در روزگار جاهلیت که صاحب آن منصب به حاجیان اذن می‌داد تا از مشاعر مختلف کوچ کنند. موقف عرفات و مزدلفه ازجمله این مشاعر است که بدون اذن صاحب منصب، حاجیانِ پیش از اسلام از این مواقف خارج نمی‌شدند. برطبق منابع، صوفه شخصی بود که این منصب را در اختیار داشت و پس از وی این منصب به فرزندانش یا خاندان زید بن عدوان انتقال یافت. این منصب تا نزدیکی زمان ظهور اسلام باقی بود و سپس برچیده شد.

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اجازه به معنای اذن دادن یا به راه‌انداختن است.[۱] در گزارش‌های تاریخی، اجازه مقامی تشریفاتی در روزگار جاهلیت به شمار می‌رفته که کسانی خاص عهده‌دار آن بودند و بر پایه آداب جاهلی، حاجیان برخی از مناسک حج را پیش از صاحب اجازه، آغاز نمی‌کردند.[۲]

تأسیس در زمان جُرْهمیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی منابع تاریخی، کوچ از موقف عرفات را وابسته به اجازه دانسته و تأسیس آن را به زمان حکومت جُرْهم بر مکه نسبت داده‌اند.[۳] بر پایه این سنت، حاجیان پس از ورود به عرفات، نخستین موقف در حج، در روز نهم ذی‌حجه برای کوچ به مزدلفه، منتظر اجازه صوفه[۴] (غوث بن مُر بن اد بن طابخة بن الیاس بن مُضَر و پس از او تبارش[۵]) می‌ماندند.[۶] در علت نام‌گذاری صوفه گفته شده[۷]: روزی خواهر غوث، تکمه، وی را که به خدمت‌گزاری کعبه می‌پرداخت، به سبب شدت گرما در وضعی آشفته دید و او را به صوفه (پشم) همانند دانست و سپس وی بدین نام خوانده شد.[۸]

چگونگی آغاز رسم اجازه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره سنت اجازة الحجیج آورده‌اند: مادر غوث که دارای پسر نمی‌شد، نذر کرد در صورت پسر بودن فرزندش، او را به خدمت‌گزاری کعبه و مسجدالحرام بگمارد. بدین روی، غوث از همان دوران کودکی همراه دایی‌های جرهمی خود به خدمت کعبه مشغول بود. نذر مادر و توفیق خدمت‌گزاری کعبه از کودکی به او مقام و موقعیتی خاص بخشید تا آن‌جا که اجازه کوچ مردم از عرفات را به دست آورد و این اجازه به عنوان منصبی به او و خاندانش اختصاص یافت.[۹] به گزارشی دیگر، این منصب از سوی شاهان کِنْدَه، از عرب جنوبی، به غوث واگذار شد.[۱۰]

ازرقی در گزارشی صوفه را اخزم بن عاص بن عمرو بن مازن بن اسد دانسته و همه رویدادهای مربوط به نذر و خدمت‌گزاری کعبه را به همسر او و فرزندش غوث بن اخزم نسبت داده و بر آن است که حبشیة بن سلول خزاعی، امیر مکه و پرده‌دار کعبه، سنت اجازه از صوفه را رواج داد.[۱۱] بر پایه این گزارش، باید منصب اجازه‌داری در زمان ولایت خزاعه بر مکه آغاز شده باشد؛ اما مشهور است که این امر در زمان جرهمی‌ها آغاز شده که پیش از خزاعی‌ها بر مکه ولایت داشتند.[۱۲]

پس از غوث بن مر و فرزندانش با توجه به نزدیکی نسب، منصب اجازه به خاندان بنی‌سعد بن زید منات بن تمیم و پس از آن‌ها به خاندان صفوان بن حارث بن شجنة بن عطارد تمیمی رسید که آخرین آن‌ها کرب بن صفوان بود که هم‌زمان با ظهور اسلام می‌زیست.[۱۳]

سنت افاضه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خروج از مزدلفه به سوی منا که از آن به «افاضه» تعبیر می‌شود، نیز نیازمند اجازه بود.[۱۴] درباره منصب افاضه و صاحبانش اختلافاتی در منابع به چشم می‌خورد. برخی اجازه از عرفه و افاضه از مزدلفه را یکی دانسته و مطلق اجازه را ابتدا مربوط به صوفه و پس از آن به خاندان زید بن عدوان بن عمرو بن قیس بن غیلان نسبت داده‌اند.[۱۵] بر پایه این سخن، این منصب در خاندان صوفه هنگام ظهور اسلام وجود نداشته است؛ اما در اسناد تاریخی آمده که اجازه در خاندان صوفه تا پیدایش اسلام برقرار بوده است. برخی اجازه از عرفه را به صوفه و افاضه از مزدلفه را به خاندان زید بن عدوان نسبت داده‌اند[۱۶] که ابوسیاره عمیلة بن اعزل، آخرین و نام‌آورترین فرد این خاندان، هم‌زمان با ظهور اسلام می‌زیسته است.[۱۷] درباره چگونگی افاضه آمده است: ابوسیاره آن‌گاه که می‌خواست صبح روز موعود به مردم اجازه رفتن دهد، سوار بر مرکبش پیشاپیش آنان حرکت می‌کرد و با خواندن بیتی آن‌ها را به بردباری و درنگ فرامی‌خواند و به ایشان اجازه کوچ می‌داد.[۱۸] حاجیان نیز برای یافتن جای مناسب یا تعجیل در قربانی کردن، شتابان از مزدلفه به سوی منا می‌رفتند. پیامبر خدا(ص) در حج مردم را از شتاب در این کوچ بازداشت و شتاب نکردن را نیکو دانست.[۱۹]

بر پایه این سنت جاهلی، حاجیان تا آن‌گاه که صوفه به رمی جمرات اقدام نمی‌کرد، به این کار دست نمی‌زدند. بدین روی، برخی که عجله داشتند، نزد صوفه می‌آمدند و از او تعجیل را در رمی می‌خواستند؛ اما صوفه سوگند یاد می‌کرد که این کار را تا غروب خورشید انجام ندهد. پس از فراغت از رمی، هیچ کس اجازه رفتن نداشت تا آن‌گاه که صوفه راه خود را در پیش می‌گرفت و مردم نیز در پی او می‌رفتند.[۲۰]

نزاع بر سر منصب اجازه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ارزش و اعتبار منصب اجازه، گاه سبب درگیری‌هایی برای تصدی آن می‌شد؛ چنان‌که قصی بن کلاب، جد چهارم رسول خدا(ص)، با شکست دادن صوفه، این منصب را در اختیار گرفت.[۲۱] نیز از نزاع ابوسیاره و حمیریان در این زمینه گزارشی در دست است.[۲۲]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. لسان العرب، ج۵، ص۳۲۶، «اجازه».
  2. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۲۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۹۸.
  3. شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.
  4. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.
  5. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.
  6. المفصل، ج۱۱، ص۳۸۲.
  7. اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ الاعلام، ج۵، ص۱۲۳؛ المفصل، ج۱۱، ص۱۹۱.
  8. المنمق، ص۲۵۵.
  9. المنمق، ص۲۵۵؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷-۷۸؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۵.
  10. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۳۵.
  11. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۶.
  12. شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.
  13. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۶۱؛ المفصل، ج۷، ص۴۴.
  14. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.
  15. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۷؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۰-۲۰۱.
  16. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۴۳.
  17. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.
  18. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۷.
  19. صحیح البخاری، ج۲، ص۶۰۱.
  20. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۶-۱۷؛ الکامل، ج۲، ص۲۰.
  21. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۸۱؛ الطبقات، ج۱، ص۶۸.
  22. اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۱-۲۰۲.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل اجازه.
  • اخبار مکه: الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق
  • اخبار مکه: الفاکهی (م.۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالملک، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق
  • الاعلام: الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸ ۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق
  • السیرة النبویه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق
  • شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م
  • صحیح البخاری: البخاری (م.۲۵۶ق.)، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، دار ابن کثیر، الیمامه، ۱۴۰۷ق
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
  • لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
  • المفصل: جواد علی، دار الساقی، ۱۴۲۲ق
  • المنمق: ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.