آمنه بنت وهب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
جز (اضافه کردن جعبه اطلاعات)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Hasaninasab  }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
{{جعبه اطلاعات اصحاب
|اطلاعات صحابه  =  
|اطلاعات صحابه  =  
خط ۲۷: خط ۲۶:


==نسب==
==نسب==
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله [[قریش]] بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.</ref> که نسب او در کلاب جد پنجم [[پیامبر]](ص) به وی می‌پیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان [[بنی‌ عبدالدار]] بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> که در [[عبد مناف]] جد سوم پیامبر(ص) به او می‌پیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref>
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله [[قریش]] بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.</ref> که نسب او در کلاب جد پنجم [[پیامبر]](ص) به وی می‌پیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان [[بنی‌ عبدالدار]] بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> که در [[عبد مناف]] جد سوم پیامبر(ص) به او می‌پیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref>  
 
==تولد==
==تولد==
زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفته‌اند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست [[عام الفیل]] ۲۴ سال داشته است.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.</ref> بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از [[بعثت]] بوده است.  
زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفته‌اند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست [[عام الفیل]] ۲۴ سال داشته است.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.</ref> بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از [[بعثت]] بوده است.  
خط ۳۳: خط ۳۳:
آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.</ref> برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و علت آن را درگذشت پدرش یاد کرده‌اند<ref>سیرة المصطفی، ص۴۰.</ref>؛ اما این خبر قطعی نیست.
آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.</ref> برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و علت آن را درگذشت پدرش یاد کرده‌اند<ref>سیرة المصطفی، ص۴۰.</ref>؛ اما این خبر قطعی نیست.


او را از برترین زنان قریش برشمرده‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref> گفته‌اند آن‌گاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژه‌ای داشت.<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.</ref>
او را از برترین زنان قریش برشمرده‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref> گفته‌اند آن‌گاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژه‌ای داشت.<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.</ref>  
 
==ازدواج با عبدالله==
==ازدواج با عبدالله==
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارش‌هاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر [[یهود|یهودیان]] و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد [[عبدالمطلب]] فرستاد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.</ref> اما بر پایه گزارش‌های دیگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌ای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری می‌کند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه می‌دهد.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.</ref> برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶.</ref>
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارش‌هاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر [[یهود|یهودیان]] و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد [[عبدالمطلب]] فرستاد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.</ref> اما بر پایه گزارش‌های دیگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌ای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری می‌کند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه می‌دهد.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.</ref> برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶.</ref>
 
میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند.<ref>الانوار، ص۷۸.</ref> برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه [[عبدالمطلب]] سخن گفته‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵.</ref>  


میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند.<ref>الانوار، ص۷۸.</ref> برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه [[عبدالمطلب]] سخن گفته‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵.</ref>
برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.</ref> پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت.<ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref>  
برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانه‌گونه این گزارش‌ها، ضعف سند همه آن‌ها، وجود رگه‌های یهود ستیزی که بعدها در منابع سیره‌ای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آن‌ها پرداخته‌اند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.</ref>  


برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.</ref> پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت. <ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref>
برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانه‌گونه این گزارش‌ها، ضعف سند همه آن‌ها، وجود رگه‌های یهود ستیزی که بعدها در منابع سیره‌ای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آن‌ها پرداخته‌اند. <ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.</ref>
==بارداری و تولد فرزند==
==بارداری و تولد فرزند==
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارش‌های مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام [[تشریق]]، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم [[ذی‌حجه]]، کنار [[جمره وسطی]] و در [[خانه عبدالمطلب]] بیان شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.</ref> اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک [[کعبه]] و [[زمزم]] بوده است.<ref>نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».</ref> ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در [[ربیع‌ الاول]]، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله [[نسی‌ء]] احتمال داده‌اند که حج آن سال در [[جمادی الاولی]] یا [[جمادی الثانیه]] واقع شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref> اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداخته‌اند؛ زیرا ورود این‌گونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن [[شعب ابی طالب]] بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.</ref>
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارش‌های مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام [[تشریق]]، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم [[ذی‌حجه]]، کنار [[جمره وسطی]] و در [[خانه عبدالمطلب]] بیان شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.</ref> اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک [[کعبه]] و [[زمزم]] بوده است.<ref>نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».</ref> ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در [[ربیع‌ الاول]]، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله [[نسی‌ء]] احتمال داده‌اند که حج آن سال در [[جمادی الاولی]] یا [[جمادی الثانیه]] واقع شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref> اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداخته‌اند؛ زیرا ورود این‌گونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن [[شعب ابی طالب]] بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.</ref>  


بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر <ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخ‌های بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش <ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان <ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی <ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوه‌ها، درختان و آسمان‌ها به یکدیگر <ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارش‌های مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref>  
بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر<ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخ‌های بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوه‌ها، درختان و آسمان‌ها به یکدیگر<ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارش‌های مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref>  


بر پایه گزارش‌های تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنی‌ هاشم منتقل شد که بعدها به [[شعب ابی‌طالب]] یا [[شعب علی]] معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها [[مولد النبی]] نام گرفت‌<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref>  
بر پایه گزارش‌های تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنی‌ هاشم منتقل شد که بعدها به [[شعب ابی‌طالب]] یا [[شعب علی]] معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها [[مولد النبی]] نام گرفت‌<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref>  


بر پایه برخی نقل‌ها، در هنگام تولد نوزاد، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در [[یثرب]] وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارش‌هایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر(ص) آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز [[ابو لهب]] <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به [[حلیمه سعدیه]] سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref>  
بر پایه برخی نقل‌ها، در هنگام تولد نوزاد، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در [[یثرب]] وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارش‌هایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر(ص) آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز [[ابو لهب]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به [[حلیمه سعدیه]] سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref>  


محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار دایی‌های پدری‌اش از [[بنی‌ نجار]] به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر می‌برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفته‌اند پیامبر(ص)هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنی نجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله این‌جاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref>  
محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار دایی‌های پدری‌اش از [[بنی‌ نجار]] به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر می‌برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفته‌اند پیامبر(ص)هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنی نجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله این‌جاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref>  
خط ۵۴: خط ۵۶:
آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمه‌اش [[ام ایمن]] از یثرب باز می‌گشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین [[ابواء]] در ۴۵ کیلومتری راه [[جحفه]] از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref>  
آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمه‌اش [[ام ایمن]] از یثرب باز می‌گشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین [[ابواء]] در ۴۵ کیلومتری راه [[جحفه]] از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref>  


بنابر قول مشهور آمنه در محل وفاتش در ابواء به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) گزارش های تاریخی این قول را تایید می کند. مشرکان مکه در زمان حمله به مدینه برای جنگ احد، هنگام گذر از ابواء بر آن شدند تا قبر آمنه را نبش کنند؛ اما ابو سفیان با این توجیه که ممکن است مسلمانان مقابله بمثل کنند، آنان را از این کار بازداشت.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> نیز در سال ششم هجری و هنگام حرکت پیامبر(ص) و سپاهش برای انجام [[عمره]]، ایشان در ابواء فرمود: خداوند به من اجازه داده است که به زیارت مزار مادرم بروم. سپس کنار قبر مادر رفت و به یاد مهربانی‌های وی گریست.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۵۲-۵۳؛ البدایة والنهایه، ج۲، ص۳۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۷۳.</ref> با این حال برخی گزارش ها محل دفن وی را مقبره[[حجون]]<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و [[شعب ابی ذر]]<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانسته‌اند؛ تا زمان دولت عثمانی بقعه‌ای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعه‌ای به نام او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref>
بنابر قول مشهور آمنه در محل وفاتش در ابواء به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) گزارش های تاریخی این قول را تایید می کند. مشرکان مکه در زمان حمله به مدینه برای جنگ احد، هنگام گذر از ابواء بر آن شدند تا قبر آمنه را نبش کنند؛ اما ابو سفیان با این توجیه که ممکن است مسلمانان مقابله بمثل کنند، آنان را از این کار بازداشت.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> نیز در سال ششم هجری و هنگام حرکت پیامبر(ص) و سپاهش برای انجام [[عمره]]، ایشان در ابواء فرمود: خداوند به من اجازه داده است که به زیارت مزار مادرم بروم. سپس کنار قبر مادر رفت و به یاد مهربانی‌های وی گریست.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۵۲-۵۳؛ البدایة والنهایه، ج۲، ص۳۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۷۳.</ref> با این حال برخی گزارش ها محل دفن وی را مقبره[[حجون]]<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و [[شعب ابی ذر]]<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانسته‌اند؛ تا زمان دولت عثمانی بقعه‌ای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعه‌ای به نام او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref>  


==ایمان آمنه==
==ایمان آمنه==
شواهد تاریخی درباره زیارت پیامبر از قبر مادرش و نیز دیگر قراین تفسیری و حدیثی<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷؛ ج۳۵، ص۱۰۹.</ref> ادعای برخی از [[اهل ‌سنت]] را درباره ایمان نداشتن آمنه باطل می‌سازد. تنها دلیل این گروه، حدیثی از عطیه در شأن نزول آیه ۱۱۳ ‌توبه/۹ است: {مَا کانَ لِلنَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا أَن یستَغفِرُوا لِلمُشرِکینَ وَلَو کانُوا أُولِی قُربَی مِن بَعدِ مَا تَبَینَ لَهُم أَنَّهُم أَصحَابُ الجَحِیمِ}؛ «پیامبر و مؤمنان را شایسته نبود که برای مشرکان آمرزش بخواهند، آن هم پس از این که بر ایشان روشن شد که این گروه اهل دوزخاند.» در این حدیث، بر خلاف مشهور<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۵۸.</ref> قبر آمنه در مکه دانسته شده و آمده است: هنگامی که پیامبر(ص) به مکه رسید، بر قبر مادرش ایستاد، بدان امید که خدا به او اذن دهد تا برای وی آمرزش طلبد؛ ولی خداوند اجازه نداد.  
شواهد تاریخی درباره زیارت پیامبر از قبر مادرش و نیز دیگر قراین تفسیری و حدیثی<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷؛ ج۳۵، ص۱۰۹.</ref> ادعای برخی از [[اهل ‌سنت]] را درباره ایمان نداشتن آمنه باطل می‌سازد. تنها دلیل این گروه، حدیثی از عطیه در شأن نزول آیه ۱۱۳ ‌توبه/۹ است: {مَا کانَ لِلنَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا أَن یستَغفِرُوا لِلمُشرِکینَ وَلَو کانُوا أُولِی قُربَی مِن بَعدِ مَا تَبَینَ لَهُم أَنَّهُم أَصحَابُ الجَحِیمِ}؛ «پیامبر و مؤمنان را شایسته نبود که برای مشرکان آمرزش بخواهند، آن هم پس از این که بر ایشان روشن شد که این گروه اهل دوزخاند.» در این حدیث، بر خلاف مشهور<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۵۸.</ref> قبر آمنه در مکه دانسته شده و آمده است: هنگامی که پیامبر(ص) به مکه رسید، بر قبر مادرش ایستاد، بدان امید که خدا به او اذن دهد تا برای وی آمرزش طلبد؛ ولی خداوند اجازه نداد.  


مورخانی چون ابن اسعد<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۴.</ref> به نادرستی این گزارش تصریح کرده و برخی همانند ابن‌کثیر آن را حدیثی غریب <ref>البدایة والنهایه، ج۴، ص۳۴۱.</ref> دانسته و دانشمندانی از اهل سنت در سند و متن این‌گونه روایات مناقشه کرده و آن‌ها را ضعیف شمرده‌اند.<ref>نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref> باتوجه به این قراین، برخی بر این باورند که گزارش‌های بیانگر ایمان نداشتن آمنه از برساخته‌های امویان است که خود از خاندان و نیاکانی پاک و خوشنام محروم بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref>
مورخانی چون ابن اسعد<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۴.</ref> به نادرستی این گزارش تصریح کرده و برخی همانند ابن‌کثیر آن را حدیثی غریب<ref>البدایة والنهایه، ج۴، ص۳۴۱.</ref> دانسته و دانشمندانی از اهل سنت در سند و متن این‌گونه روایات مناقشه کرده و آن‌ها را ضعیف شمرده‌اند.<ref>نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref> باتوجه به این قراین، برخی بر این باورند که گزارش‌های بیانگر ایمان نداشتن آمنه از برساخته‌های امویان است که خود از خاندان و نیاکانی پاک و خوشنام محروم بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref>
 
درباره دین آمنه(س) [[شیعه]] همواره بر این باور بوده است که وی اعتقادی توحیدی داشته و از مؤمنان به کیش ابراهیمی بوده و در روز قیامت، در زمره مؤمنان محشور می‌شود. علمای شیعه از آیاتی متعدد برای اثبات این سخن بهره برده‌اند؛ از جمله آیه ۲۱۹ شعرا/۲۶: {وَتَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ}؛ «و به انتقال تو در اهل سجود [آگاه است]» و نیز روایاتی پر شمار از پیامبر(ص) و [[اهل‌ بیت]]: که خداوند حمل پیامبر(ص) را در بهترین رحم قرار داده<ref>الامالی، ص۷۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و آن را از آتش جهنم دور داشته است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۶؛ الامالی، ص۷۰۳.</ref> برخی از دانشمندان اهل سنت نیز این دیدگاه را تأیید می‌کنند؛ مانند عبدالرحمن سیوطی (م.۹۱۱ق.) که کتابی در اثبات ایمان آمنه به نام الفوائد الکامنة فی ایمان السیدة آمنه و التعظیم و المنة فی انّ ابوی النبی فی الجنه نگاشته و دیدگاه بسیاری از شخصیت‌های بزرگ همانند فخر رازی<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۴.</ref> را با خود همسان شمرده است.<ref>الفوائد، ص۱۶، ۹۰.</ref>  


درباره دین آمنه(س) [[شیعه]] همواره بر این باور بوده است که وی اعتقادی توحیدی داشته و از مؤمنان به کیش ابراهیمی بوده و در روز قیامت، در زمره مؤمنان محشور می‌شود. علمای شیعه از آیاتی متعدد برای اثبات این سخن بهره برده‌اند؛ از جمله آیه ۲۱۹ شعرا/۲۶: {وَتَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ}؛ «و به انتقال تو در اهل سجود [آگاه است]» و نیز روایاتی پر شمار از پیامبر(ص) و [[اهل‌ بیت]]: که خداوند حمل پیامبر(ص) را در بهترین رحم قرار داده <ref>الامالی، ص۷۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و آن را از آتش جهنم دور داشته است. <ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۶؛ الامالی، ص۷۰۳.</ref> برخی از دانشمندان اهل سنت نیز این دیدگاه را تأیید می‌کنند؛ مانند عبدالرحمن سیوطی (م.۹۱۱ق.) که کتابی در اثبات ایمان آمنه به نام الفوائد الکامنة فی ایمان السیدة آمنه و التعظیم و المنة فی انّ ابوی النبی فی الجنه نگاشته و دیدگاه بسیاری از شخصیت‌های بزرگ همانند فخر رازی <ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۴.</ref> را با خود همسان شمرده است.<ref>الفوائد، ص۱۶، ۹۰.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9540
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9540/%d8%a2%d9%85%d9%86%d9%87-%d8%a8%d9%86%d8%aa-%d9%88%d9%87%d8%a8
  | عنوان = آمنه بنت وهب
  | عنوان = آمنه بنت وهب
  | نویسنده = صدیقه شاکری حسین‌آباد
  | نویسنده = صدیقه شاکری حسین‌آباد
خط ۱۰۹: خط ۱۱۳:
* '''نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر(ص)''': رمضان محمدی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
* '''نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر(ص)''': رمضان محمدی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
خط ۱۲۴: خط ۱۲۹:
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
}}<onlyinclude>
}}<onlyinclude>
[[رده:مدفونان در مدینه]]
[[رده:منسوبان به پیامبر(ص)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۷

آمنه بنت وهب

آمنه بنت وهب همسر عبدالله بن عبدالمطلب و مادر گرامی پیامبر اسلام(ص) بود. در هنگام ازدواج با عبدالله 24 سال داشت و شش سال بعد از تولد پیامبر در سی سالگی در حالی که برای دیدار با خویشناوندانش بهیثرب سفر کرده بود، درگذشت و در ابواء، مکانی میان مکه و مدینه به خاک سپرده شد. مسئله ایمان او به خدای یگانه و دین ابراهیمی، یکی از مسائل مناقشه برانگیز بین متکلمان و تاریخ نگاران اسلامی است.

نسب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله قریش بود[۱] که نسب او در کلاب جد پنجم پیامبر(ص) به وی می‌پیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.[۲] مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان بنی‌ عبدالدار بود[۳] که در عبد مناف جد سوم پیامبر(ص) به او می‌پیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.[۴]

تولد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفته‌اند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست عام الفیل ۲۴ سال داشته است.[۵] بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از بعثت بوده است.

آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.[۶] برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده[۷] و علت آن را درگذشت پدرش یاد کرده‌اند[۸]؛ اما این خبر قطعی نیست.

او را از برترین زنان قریش برشمرده‌اند.[۹] گفته‌اند آن‌گاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژه‌ای داشت.[۱۰]

ازدواج با عبدالله[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با عبدالله بن عبدالمطلب و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارش‌هاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر یهودیان و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد عبدالمطلب فرستاد.[۱۱] اما بر پایه گزارش‌های دیگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌ای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری می‌کند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه می‌دهد.[۱۲] برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کرده‌اند.[۱۳]

میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند.[۱۴] برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه عبدالمطلب سخن گفته‌اند.[۱۵]

برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.[۱۶] پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت.[۱۷] برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانه‌گونه این گزارش‌ها، ضعف سند همه آن‌ها، وجود رگه‌های یهود ستیزی که بعدها در منابع سیره‌ای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آن‌ها پرداخته‌اند.[۱۸]

بارداری و تولد فرزند[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارش‌های مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام تشریق، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی‌حجه، کنار جمره وسطی و در خانه عبدالمطلب بیان شده است.[۱۹] اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک کعبه و زمزم بوده است.[۲۰] ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در ربیع‌ الاول، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله نسی‌ء احتمال داده‌اند که حج آن سال در جمادی الاولی یا جمادی الثانیه واقع شده باشد.[۲۱] اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداخته‌اند؛ زیرا ورود این‌گونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.[۲۲] بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن شعب ابی طالب بوده است.[۲۳]

بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر[۲۴]؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخ‌های بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود[۲۵]؛ باردار شدن همه چارپایان قریش[۲۶]؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان[۲۷]؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی[۲۸] و تبریک گویی کوه‌ها، درختان و آسمان‌ها به یکدیگر[۲۹]؛ از دیگر گزارش‌های مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.[۳۰]

بر پایه گزارش‌های تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنی‌ هاشم منتقل شد که بعدها به شعب ابی‌طالب یا شعب علی معروف گشت[۳۱] و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها مولد النبی نام گرفت‌[۳۲] به دنیا آورد.[۳۳]

بر پایه برخی نقل‌ها، در هنگام تولد نوزاد، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در یثرب وفات یافته بود.[۳۴] گزارش‌هایی از وفات عبدالله دو ماه[۳۵]، یک سال یا ۲۸ ماه[۳۶] پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر(ص) آمنه تنها هفت روز[۳۷] به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز ابو لهب[۳۸] چنین کرد. آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به حلیمه سعدیه سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.[۳۹] حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.[۴۰]

محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار دایی‌های پدری‌اش از بنی‌ نجار به یثرب برد.[۴۱] او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر می‌برد.[۴۲] گفته‌اند پیامبر(ص)هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنی نجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله این‌جاست.[۴۳]

وفات و آرامگاه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمه‌اش ام ایمن از یثرب باز می‌گشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین ابواء در ۴۵ کیلومتری راه جحفه از سمت مدینه[۴۴] به سبب بیماری درگذشت[۴۵]

بنابر قول مشهور آمنه در محل وفاتش در ابواء به خاک سپرده شد.[۴۶] (تصویر شماره ۶) گزارش های تاریخی این قول را تایید می کند. مشرکان مکه در زمان حمله به مدینه برای جنگ احد، هنگام گذر از ابواء بر آن شدند تا قبر آمنه را نبش کنند؛ اما ابو سفیان با این توجیه که ممکن است مسلمانان مقابله بمثل کنند، آنان را از این کار بازداشت.[۴۷] نیز در سال ششم هجری و هنگام حرکت پیامبر(ص) و سپاهش برای انجام عمره، ایشان در ابواء فرمود: خداوند به من اجازه داده است که به زیارت مزار مادرم بروم. سپس کنار قبر مادر رفت و به یاد مهربانی‌های وی گریست.[۴۸] با این حال برخی گزارش ها محل دفن وی را مقبرهحجون[۴۹] و شعب ابی ذر[۵۰] هر دو در مکه نیز دانسته‌اند؛ تا زمان دولت عثمانی بقعه‌ای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعه‌ای به نام او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.[۵۱]

ایمان آمنه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شواهد تاریخی درباره زیارت پیامبر از قبر مادرش و نیز دیگر قراین تفسیری و حدیثی[۵۲] ادعای برخی از اهل ‌سنت را درباره ایمان نداشتن آمنه باطل می‌سازد. تنها دلیل این گروه، حدیثی از عطیه در شأن نزول آیه ۱۱۳ ‌توبه/۹ است: {مَا کانَ لِلنَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا أَن یستَغفِرُوا لِلمُشرِکینَ وَلَو کانُوا أُولِی قُربَی مِن بَعدِ مَا تَبَینَ لَهُم أَنَّهُم أَصحَابُ الجَحِیمِ}؛ «پیامبر و مؤمنان را شایسته نبود که برای مشرکان آمرزش بخواهند، آن هم پس از این که بر ایشان روشن شد که این گروه اهل دوزخاند.» در این حدیث، بر خلاف مشهور[۵۳] قبر آمنه در مکه دانسته شده و آمده است: هنگامی که پیامبر(ص) به مکه رسید، بر قبر مادرش ایستاد، بدان امید که خدا به او اذن دهد تا برای وی آمرزش طلبد؛ ولی خداوند اجازه نداد.

مورخانی چون ابن اسعد[۵۴] به نادرستی این گزارش تصریح کرده و برخی همانند ابن‌کثیر آن را حدیثی غریب[۵۵] دانسته و دانشمندانی از اهل سنت در سند و متن این‌گونه روایات مناقشه کرده و آن‌ها را ضعیف شمرده‌اند.[۵۶] باتوجه به این قراین، برخی بر این باورند که گزارش‌های بیانگر ایمان نداشتن آمنه از برساخته‌های امویان است که خود از خاندان و نیاکانی پاک و خوشنام محروم بوده‌اند.[۵۷]

درباره دین آمنه(س) شیعه همواره بر این باور بوده است که وی اعتقادی توحیدی داشته و از مؤمنان به کیش ابراهیمی بوده و در روز قیامت، در زمره مؤمنان محشور می‌شود. علمای شیعه از آیاتی متعدد برای اثبات این سخن بهره برده‌اند؛ از جمله آیه ۲۱۹ شعرا/۲۶: {وَتَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ}؛ «و به انتقال تو در اهل سجود [آگاه است]» و نیز روایاتی پر شمار از پیامبر(ص) و اهل‌ بیت: که خداوند حمل پیامبر(ص) را در بهترین رحم قرار داده[۵۸] و آن را از آتش جهنم دور داشته است.[۵۹] برخی از دانشمندان اهل سنت نیز این دیدگاه را تأیید می‌کنند؛ مانند عبدالرحمن سیوطی (م.۹۱۱ق.) که کتابی در اثبات ایمان آمنه به نام الفوائد الکامنة فی ایمان السیدة آمنه و التعظیم و المنة فی انّ ابوی النبی فی الجنه نگاشته و دیدگاه بسیاری از شخصیت‌های بزرگ همانند فخر رازی[۶۰] را با خود همسان شمرده است.[۶۱]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.
  2. السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.
  3. السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.
  4. امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.
  5. نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.
  6. اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.
  7. الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.
  8. سیرة المصطفی، ص۴۰.
  9. تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.
  10. البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.
  11. بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.
  12. اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.
  13. الطبقات، ج۱، ص۷۶.
  14. الانوار، ص۷۸.
  15. تاریخ طبری، ج۲، ص۵.
  16. الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.
  17. الامالی، ص۳۳۶.
  18. نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.
  19. الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.
  20. نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».
  21. بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.
  22. الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.
  23. امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.
  24. الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.
  25. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.
  26. شرف النبی، ص۲۸.
  27. شرف النبی، ص۲۸.
  28. شرف النبی، ص۲۸.
  29. نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.
  30. نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.
  31. نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.
  32. میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا».
  33. الکافی، ج۱، ص۴۳۹.
  34. تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.
  35. امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.
  36. الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.
  37. امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.
  38. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.
  39. الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.
  40. الطبقات، ج۱، ص۹۰.
  41. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.
  42. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.
  43. الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.
  44. آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.
  45. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.
  46. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.
  47. المغازی، ج۱، ص۲۰۶.
  48. اعلام الوری، ج۱، ص۵۲-۵۳؛ البدایة والنهایه، ج۲، ص۳۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۷۳.
  49. الخصائص، ص۴۵۱.
  50. تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.
  51. آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.
  52. بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷؛ ج۳۵، ص۱۰۹.
  53. جامع البیان، ج۱۱، ص۵۸.
  54. الطبقات، ج۱، ص۹۴.
  55. البدایة والنهایه، ج۴، ص۳۴۱.
  56. نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
  57. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
  58. الامالی، ص۷۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۲.
  59. الکافی، ج۱، ص۴۴۶؛ الامالی، ص۷۰۳.
  60. التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۴.
  61. الفوائد، ص۱۶، ۹۰.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل آمنه بنت وهب.
  • آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش؛
  • الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر،‌دار النعمان، ۱۳۸۶ق؛
  • اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،‌دار الکتاب العربی؛
  • اعلام الوری: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۷ق؛
  • الامالی: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۷ق؛
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛
  • انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛
  • الانوار فی مولد النبی محمد۹: عبدالله بکری (م.۵۲۶ق.)، به کوشش فضال، رضی، قم، ۱۴۱۱ق؛
  • بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
  • البدایة والنهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت،‌دار صادر، ۱۴۱۵ق؛
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق؛
  • جامع البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛
  • الخصائص الفاطمیه: محمد باقر الکجوری (م.۱۳۱۳ق.)، به کوشش سید علی جمال، الشریف الرضی، ۱۳۸۰ش؛
  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، مرکز دائرة المعارف بزرگ، تهران، ۱۳۷۲ش؛
  • دائرة المعارف قرآن کریم: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش؛
  • الدر النظیم: ابن حاتم العالمی (م.۶۴۶ق.)، قم، النشر الاسلامی؛
  • دلائل النبوه: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛
  • روضة الواعظین: الفتال النیشابوری (م.۵۰۸ق.)، به کوشش سید محمد مهدی، قم، الرضی؛
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م.۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛
  • السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۰ق؛
  • سیرة المصطفی نظرة جدیده: هاشم معروف الحسنی (م.۱۴۰۴ق.)، بیروت،‌دار التعارف، ۱۴۱۶ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق؛
  • شرف النبی(ص): ابوسعید واعظ خرگوشی (م.۴۰۶ق.)، به کوشش روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش؛
  • الصحیح من سیرة النبی۹: جعفر مرتضی العاملی، بیروت،‌دار السیره، ۱۴۱۴ق؛
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
  • الفوائد الکامنه: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، ریاض، مکتبة الساعی، ۱۴۰۸ق؛
  • الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،‌دار صادر، ۱۳۸۵ق؛
  • معالم الزلفی فی معارف النشأة الاولی و الاخری: سید هاشم بحرانی (م.۱۱۰۷ق.)، تهران؛
  • المغازی: الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛
  • مکه در بستر تاریخ: نعمت الله صفری، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۶ش؛
  • مناقب آل‌ ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م.۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛
  • نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر(ص): رمضان محمدی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.