خمس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:خمس.jpg|File.png|270px|thumb|left|خمس]]
خمس، به معنای یک پنجم از مال است که مسلمانان ملزم پرداخت آن هستند. این مال سهم امام یا سهم سادات نیز نامیده می‌شود. خمس به غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصی از دریا بیرون بیاید، زمینی که کافر ذمّی از مسلمان خریده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب تعلق می‌گیرد.
خمس: يکي از واجبات مالي و مؤثر در صحت اعمال حج
==خمس در لغت و فقه==
خمس در لغت به معناي يک پنجم از چيزي است<ref>كتاب العين، ج‏4، ص205؛  الصحاح، ج3، ص924؛  لسان العرب، ج‏6، ص70 (خمس)</ref>  و در اصطلاح فقه شيعه به حقّ مالي ثابت و واجبي گفته مي شود که به بني هاشم اختصاص دارد<ref>مسالک الافهام، ج1، ص457؛ جواهر الکلام، ج16، ص2؛  کتاب الخمس، شيخ انصاري، ص21.</ref> يا حق مالي است که خدا آن را در اموالي خاص براي خود، پيامبر، امامان از اهل بيت(ع) و بني هاشم قرار داده است <ref>انوار الفقاهه، کتاب الخمس، ص12.</ref>که به فتواي بيشتر فقيهان شيعه نيمي از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «سهم الامام» گفته مي شود و نيمي ديگر به نيازمندان از بني هاشم تعلق دارد که به آن «سهم سادات» گفته مي شود<ref>کتاب البيع، ج2، ص655-660؛ القوائد الفقهيه، بجنوردي، ج7، ص281.</ref>  و در اصطلاح فقه اهل سنت به يک پنجم مالي گفته مي شود که از غنايم جنگي، معدن و ديگر اموال متعلق خمس گرفته مي شود.<ref>معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهيه، ج2، ص57.</ref> 


==وجوب خمس در آیات و روایات==
کسی که قصد سفر حج دارد لازم است خمسی که بر گردن اوست بپردازد. حج‌گزاری با مالی که خمسش پرداخت نشده گناه دانسته شده و در برخی موارد مثلا زمانی که لباس احرام یا قربانی از چنین مالی فراهم آید، حج صحیح نخواهد بود.
خمس از ضروريات دين به شمار مي رود که شيعه  و اهل سنت  در اصل وجوب آن ترديدي ندارند.


===خمس در آیات===
==اصطلاح‌شناسی==
اولين و مهمترين مدرک مشروعيت خمس آيه 41 انفال/8 است که به صراحت از وجوب تعلق خمس غنايم به خدا و رسول و ذوي القربي و يتيمان و مساکين و در راه ماندگان سخن به ميان آورده است: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» در اين آيه، خمس غنيمت واجب دانسته شده است و غنيمت که از "غُنم" گرفته شده به معناي به مطلق فائده است، اعم از اين که از راه جنگ يا غير جنگ به دست آيد.<ref>لسان العرب، ج12، ص445-446؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص615‌ (غنم)</ref>  "ما" در آيه نيز موصوله و عموميت دارد و "مِنْ شَيْ‏ءٍ"؛ يعني از هر شيئ و منفعت<ref>فقه القرآن، راوندي، ج1، ص258.</ref> ، بنابراين آيه ياد شده هر چند در مورد غنايم جنگ بدر نازل شده است <ref>مجمع البيان، ج4، ص426؛ الدر المنثور، ج3، ص185.</ref>؛ ولي"ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ" اختصاص به غنائم جنگي ندارد و مطلق فائده را شامل مي شود.  
خمس در لغت به معنای یک پنجم از چیزی است<ref>کتاب العین، ج‏4، ص205؛  الصحاح، ج3، ص924؛  لسان العرب، ج‏6، ص70 (خمس)</ref>  و در اصطلاح [[فقه شیعه]] به حقّ مالی ثابت و واجبی گفته می شود که به [[بنی هاشم|بنی هاشم]] اختصاص دارد<ref>مسالک الافهام، ج1، ص457؛ جواهر الکلام، ج16، ص2؛  کتاب الخمس، شیخ انصاری، ص21.</ref> یا حق مالی است که خدا آن را در اموالی خاص برای خود، پیامبر، امامان از اهل بیت(ع) و بنی هاشم قرار داده است <ref>انوار الفقاهه، کتاب الخمس، ص12.</ref>که به فتوای بیشتر فقیهان شیعه نیمی از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «[[سهم الامام]]» گفته می شود و نیمی دیگر به نیازمندان از بنی هاشم تعلق دارد که به آن «[[سهم سادات]]» گفته می شود<ref>کتاب البیع، ج2، ص655-660؛ القوائد الفقهیه، بجنوردی، ج7، ص281.</ref>  و در اصطلاح فقه اهل سنت به یک پنجم مالی گفته می‌شود که از غنایم جنگی، معدن و دیگر اموال متعلق خمس گرفته می شود.<ref>معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج2، ص57.</ref>
==خمس به چه مواردی تعلق می‌گیرد؟==
 
==== شیعه ====
به نظر مشهور فقیهان شیعه، خمس در هفت مورد: غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصی از دریا بیرون بیاید، زمینی که کافر ذمّی از مسلمان خریده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب واجب است.<ref>الانتصار، ص225؛ الحدائق الناضره، ج12، ص320؛ تحریر الوسیلة، ج1، ص352.</ref>
====مذهب حنفی====
[[حنفیه]] با استناد به آیه 41انفال و برخی روایات، خمس را تنها در غنیمت جنگی،  گنج و برخی از اقسام معدن واجب می دانند.<ref>المبسوط،السرخسی، ج2، ص211 ، ج10، ص 94، ج14، ص42؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص330؛ بدائع الصنائع، ج2، ص65.</ref>  «[[ابو یوسف قاضی|ابو یوسف قاضی]]» شاگرد ابوحنیفه بر این اعتقاد است که خمس مطلق معادن، گنج و غوص واجب است.<ref>الخراج، ابویوسف قاضی، ص30-33؛ المبسوط، السرخسی،  ج2، ص212- 213.</ref>
 
====مذهب مالکی==== 
[[مالکی]]<nowiki/>ها خمس را در گنج و معدنِ طلا و نقره واجب دانسته و مصرف آنها را مانند غنایم جنگی برشمرده اند.<ref>المدونة الکبری، ج6، ص174؛ الموطأ، ج2، ص869.</ref> 
 
====مذهب شافعی و حنبلی====
[[شافعی|شافعی]] ها و [[حنبلی|حنابله]] نیز با استناد به آیه 41انفال و برخی روایات بر این باورند که در غنایم جنگی<ref>کتاب الام، ج4، ص146؛ المغنی، ج7، ص298.</ref>، گنج و رکاز(معادن خام، معادن طلا و نقره<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص211.</ref> ، هر آنچه در زمین مدفون است اعم از معدن یا گنج<ref>معجم المصطلحات والالفاظ الفقهیه، ج2، ص176، (رکز).</ref> )خمس واجب است.<ref>الرسالة، ص195؛ مختصر المزنی، ص162؛ المجموع، ج6، ص92.</ref> 
 
==مصرف خمس==
مطابق ظاهر آیه شریفه سوره انفال، خمس به شش قسمت تقسیم شود، که سه قسمت آن برای خداوند متعال و پیامبر اکرم و ذوی القربی و سه قسمت دیگر به سه گروه از ایتام، فقرا، در راه ماندگان تعلّق دارد: « لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ ». 
 
===تعلق خمس به پیامبر===
مشهور فقهای امامیه، گفته اند: در زمان حیات رسول خدا (ص) هر سه سهم اول به ایشان می رسد؛ چرا که حضرت، علاوه برمنصب رسالت دارای منصب [[امامت]] نیز می باشد. مالکیت اعتباری خداوند هم معنا ندارد و ذکر نام خداوند متعال تنها برای شرافت بخشیدن به مال و تکریم رسول خداست.<ref>تذکرة الفقهاء، ج5، ص432.</ref>
 
===ذوی‌القربی===
در بیشتر روایات [[اهل بیت|اهل بیت (ع)]] آمده است که سهم خدا متعلق به رسول خدا(ص) و سهم خدا و رسول پس از آن حضرت به امامان معصوم تعلق دارد. <ref>تهذیب الاحکام، ج4، ص125؛ وسائل الشیعه، ج9، ص510.</ref> بنابر نظر [[امامیه]] مقصود از «ذی القربی» در آیه، [[امام معصوم (ع)]] است که سهم خدا و رسول را به وراثت و سهم «ذی القربی» را به اصالت دریافت می کند.<ref>المعتبر فی شرح المختصر، ج2، ص629؛ تذکرة الفقهاء، ج5، ص432؛ جواهر الکلام، ج16، ص84.</ref>
 
بنابر نظر اهل سنت، مراد از ذی القربی نزدیکان و خویشاوندان پیامبر (ص) است و مقصود از نزدیکان بنابر نظر بیشتر فقهای اهل سنت [[بنی هاشم|بنی هاشم]] و [[بنی‌مطلب|بنی مطلب]]<nowiki/>اند<ref>المغنی، ج7، ص305؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج10، ص493؛ المجموع، ج19، ص369.</ref>،  ولی برخی از جمله ابوحنیفه معتقدند که آنان تنها فرزندان هاشم هستند.<ref>أحکام القرآن، جصّاص، ج4، ص246؛ مفاتیح الغیب، ج15، ص 486.</ref>
===یتیم، مسکین و در راه مانده===
به نظر فقیهان شیعه مقصود از سه گروه دیگر، ایتام، فقرا و در راه ماندگان از بنی هاشم هستند که به نظر مشهور فقهای شیعه باید از طریق پدر به هاشم منتهی شوند؛ ولی برخی از فقهای امامیه برآنند که به کسانی که از طریق مادر به هاشم منتهی شوند نیز خمس تعلق می گیرد.<ref>تذکرة الفقهاء، ج5، ص433؛ الحدائق الناضره، ج12، ص390؛ جواهر الکلام، ج16، ص 87</ref>
 
فقهای اهل سنت -همچنین ابن جنید از فقیهان امامیه- برآنند که خمس این سه گروه به همه ایتام، فقرا و در راه ماندگان مسلمان تعلق دارد.<ref>مختلف الشیعه، ج3، ص330؛ المجموع، ج19، ص370؛ المغنی، ج7، ص 306 -307.</ref>
 
==خمس و استطاعت حج==
===اولویت پرداخت خمس===
 
طبق فتوای فقهای شیعه<ref>العروة الوثقی (المحشی)، ج4، ص381؛ تحریر الوسیلة، ج1، ص375.</ref>  و بنابر یکی از دو نظر شافعی <ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص 13.</ref> کسی که به اندازه ای مال دارد که می تواند به حج برود، ولی بدهی خمسی دارد و مالی که در اختیار دارد تنها برای یکی از این دو کفایت می کند، مستطیع نیست و باید بدهی خمسی خود را پرداخت کند.<ref>الفقه علی المذاهب الخمسة، ج1، ص195.</ref> چه خمس در عین مال او باشد یا در ذمه او قرار داشته باشد.<ref>کتاب الحج، خویی، ج3، ص61.</ref>
 
===حج‌گزاری بدون پرداخت خمس===
 
در صورتی که [[حج]] بر شخص واجب شده و خمس نیز بدهکار است و اموال او برای انجام هر دو کفایت می کند باید نخست خمس خود را پرداخت کند و حق ندارد به جهت حج یا امری دیگر آن را به تاخیر اندازد<ref>کتاب الحج، خوئی، ج3، ص62؛ تحریر الوسیله، ج1، ص382.</ref> و اگر مکلف بدون پرداخت خمس به حج برود مرتکب گناه شده، ولی حج او صحیح است.<ref>تحریر الوسیله، ج1، ص182.</ref>
 
اما اگر لباس [[طواف]] یا قربانی او با پولِ خمس داده نشده باشد حج او صحیح نیست؛ زیرا لباس او غصبی است و با لباس غصبی طواف باطل است، چنانکه با پول خمس داده نشده مالک قربانی نیز نمی شود و چنین شخصی مانند کسی است که [[قربانی|قربانی]] حج را بجا نیاورده است.<ref>. کتاب الحج، خوئی، ج3، ص62؛ مناسک الحج، تبریزی، ص24.</ref>
 
===استطاعت از سود سال مالی===
 
طبق نظر بسیاری از فقیهان امامیه، اگر شخص از سود سالی که [[مستطیع]] شده عازم حج شود سود به دست آمده جزو مؤونه او شمرده می شود و خمس بر او واجب نیست، ولی اگر به جهت عذر یا عصیان حج را به تاخیر اندازد پرداخت خمس اموال یاد شده بر او واجب خواهد بود، اما اگر هزینه حج از سود چند سال باشد سود سال های قبل از سال استطاعت خمس دارد، اما مقدار مالی که در سال استطاعت به دست آمده در صورت رفتن به حج در همان سال خمس ندارد، ولی در صورتی که امکان رفتن برای او فراهم نشود همه اموال یاد شده خمس دارد.<ref>العروة الوثقی، المحشی، ج4، ص289؛ تحریر الوسیله، ج1، ص360.</ref>
 
همچنین اگر حج از سال های گذشته بر ذمه شخص استقرار یافته است و خمس نیز بدهکار است، باید نخست خمس را پرداخت کند، چه خمس در عین اموال او باشد و یا در ذمه اش مستقر شده باشد و اگر مخالفت کرده و با نپرداختن خمس عازم حج شود مرتکب گناه شده است و حج او در صورتی صحیح است که خمس یاد شده در عین اموال او نباشد یا اگر در عین اموالش هست اموالی که صرف هزینه حج می کند از اموالی که در آن خمس قرار دارد نباشد یا اگر از این اموال هست، لباس احرام و طواف و سعی و  قربانی از آن اموال تهیه نشده باشد<ref>العروة الوثقی، المحشی، ج4، ص433؛ مهذب الاحکام، ج12، ص121.</ref>؛ ولی برخی از فقیهان حرام بودن [[لباس احرام]] و [[سعی|سعی]] را مضر به صحت حج ندانسته‌اند.<ref>کتاب الحج، خوئی، ج1، ص238.</ref>
 
===استطاعت در صورت دریافت وجوه شرعیات از جمله خمس===
 
برخی از فقیهان امامیه برآنند که اگر شخص با اموالی که از راه وجوه شرعیه از جمله خمس به دست می آورد مستطیع شود حج بر او واجب می گردد و بسیاری نیز وجوب حج را بر این افراد بعید نشمرده‌اند<ref>. کتاب الحج، خوئی، ج3، ص55؛ مناسک الحج، سیستانی، ص22؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص18.</ref>، ولی [[امام خمینی]] بر این نظر است که حج بر این افراد واجب نیست.<ref>مناسک الحج، محشی، ص36-37.</ref>
 
===حکم ارثیه در ادای حج و خمس===
 
همچنین به نظر فقیهان امامیه، اگر بر عهده میت خمس و حج مستقر شده باشد و ترکه او کافی برای ادای هر دو نباشد؛ چنانچه عین مال، متعلق خمس باشد خمس مقدم می شود و هزینه کردن اموال در حج جایز نیست و اگر خمس در ذمه میت باشد، حج مقدم می شود<ref>مناسک الحج، وحید خراسانی، ص34؛ احکام و آداب حج، گلپایگانی، ص46.</ref> و در فرض اخیر اگر ترکه میت وافی به انجام حج نباشد حج ساقط می شود و اموال باقی مانده بین دیون میت از جمله خمس و زکات او تقسیم می شود.<ref>احکام و آداب حج، گلپایگانی، ص46.</ref>
 
==پانویس==
{{پانویس}}
 
==منابع==
{{منابع}}
*'''احکام القرآن'''، احمد بن علی الجصاص (م.370ق.)، تحقیق عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
 
*'''احکام و آداب حج'''، سید گلپایگانی، قم، دارالقران الکریم، 1413ق.
 
*'''الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد'''، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دار المفید، 1414ق.
 
*'''الاستبصار فیما اختلف من الاخبار'''، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق سید حسن موسوی الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1363ش.
 
*'''اسد الغابه فی معرفة الصحابه'''، علی بن محمد بن الاثیر (555-630ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
 
*'''اطیب البیان فی تفسیر القرآن'''، سید عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، 1378ش.
*'''الانتصار فی انفرادات الامامیة'''، السید المرتضی (م.436ق.)، مصحح دفتر انتشارات اسلامی، قم، النشر الاسلامی، 1415ق.
 
*'''انوار الفقاهه'''، ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، 1416ق.
 
*'''بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''، محمد باقر المجلسی (م. 1110ق)، تحقیق عبدالزهراء العلوی، بیروت، دار الرضا، 1403ق.
 
*'''البدایة و النهایة فی التاریخ'''، اسماعیل بن عمر بن کثیر (م. 774ق.)، تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
 
*'''بدائع الصنائع'''، علاء الدین الکاسانی (م.587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
 
*'''البیان'''، شهید الاول(م. 786ق), تحقیق محمد حسون, قم, محقق, 1412ق.
 
*'''تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)'''، محمد بن جریر الطبری (224-310ق.)، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1403ق.
 
*'''تاریخ بغداد'''، احمد بن علی الخطیب البغدادی (م.463ق.)، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.
 
*'''تحریر الوسیله'''، امام خمینی قدس سره (م.1368ش.)، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق.
 
*'''تحفه الفقهاء'''، علاالدین محمد السمرقندی(م. 539ق)، بیروت،دارالکتب العلمیه، 1414ق.
 
*'''تذکرة الفقهاء'''، حسن بن یوسف حلی (م.  726ق)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1414ق.
 
*'''تفسیر العیاشی'''، محمد بن مسعود العیاشی (م.320ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه، 1380ق.
 
*'''تفسیر نمونه'''، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تهران،  دار الکتب الاسلامیه، 1386ش.
 
*'''تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید'''، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، 1365ش.
*'''جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری)'''، محمد بن جریر الطبری (224-310ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
 
*'''الجامع لاحکام القرآن'''، محمد بن احمد القرطبی (م.671ق.)، تهران، ناصر خسرو، 1364.
 
*'''جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام'''، محمد حسین نجفی الجواهری (م. 1266ق.)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
 
*'''الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی'''، علی بن محمد الماوردی (م.450ق.)، تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
 
*'''الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره'''، یوسف بن احمد البحرانی (م.  1186ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، النشر الاسلامی، 1363ش..
 
*'''الخراج'''، ابویوسف یعقوب بن ابراهیم بن حبیب الانصاری(م.  182ق)، تحقیق طه عبدالرؤف سعد و سعد حسن سعد،قاهره،مکتبه الازهریه للتراث.
 
*'''الخلاف فی الاحکام'''، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق خراسانی و دیگران،  قم، النشر الاسلامی، 1409ق.
 
*'''الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور و هو مختصر تفسیر ترجمان القرآن'''، عبدالرحمان بن ابی‌بکر السیوطی (849-911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
 
*'''دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه'''، حسین علی منتظری نجف آبادی، قم، نشر فکر، 1409ق.
 
*'''ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد'''، محمد باقر سبزواری (م.1090.ق.)، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
 
*'''الرساله'''، محمد بن ادریس الشافعی (م. 204ق)، تحقیق احمد محمد شاکر، بیروت، المکتبه العلمیه.
 
*'''روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی'''، محمود بن عبدالله الآلوسی (م.1270ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق. 
 
*'''السنن الکبری'''، احمد بن الحسین البیهقی (384-458ق.)، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
 
*'''سنن النسائی'''، احمد بن علی النسائی (215-303ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دار الفکر، 1348ق.
 
*'''الشرح الکبیر'''، عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
 
*'''الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)'''، اسماعیل بن حماد الجوهری (م.393ق.)، تحقیق احمد عبدالغفور العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
 
*'''صحیح البخاری'''، محمد بن اسماعیل البخاری (م.256ق.)، تحقیق عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
 
*'''صحیح مسلم'''، مسلم (م.261ق.)، بیروت، دار الفکر.


مؤيد عموميت غنيمت ، آيات ديگري از قرآن کريم است که در آنها نيز اين واژه به معناي عموم منفعت به‌کار رفته است، مانند: «إِذَا انْطَلَقْتُم إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها»(فتح/48، 15) «وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها»»(فتح/48،19) ؛ در روايات متعددي از اهل بيت(ع) نيز «غنمتم» در آيه به مطلق فايده تفسير شده است.<ref>الکافي، ج8، ص258؛ تهذيب الاحکام، ج4، ص142.</ref>
*'''الصحیح من سیرة النبی الاعظ'''م، جعفر مرتضی العاملی، قم، دار الحدیث، 1426ق.  


===خمس در روایات===
*'''الطبقات الکبری'''، محمد بن سعد (م.230ق.)، بیروت، دار الصادر، 1409ق.
دليل ديگر مشروعيت خمس، روايات متعددي از پيامبر اکرم<ref>المبسوط، سرخسي، ج2، ص211، 215؛ المجموع، ج6، ص91.</ref> و اهل بيت(ع)<ref>مستند الشيعه، ج10، ص9-11؛ الحدائق الناضره، ج12، ص320.</ref> است که خمس را در اموال خاصي واجب شمرده‌اند.


از جمله در رواياتي از پيامبر(ص)، پرداخت خمس در معادن، گنج<ref>صحيح البخاري، ج1، ص182؛ صحيح مسلم، ج1، ص35 ، مسند احمد، ج1، ص314 ، ج5، ص326. </ref>،  منفعت کسب<ref>صحيح البخاري، ج1، ص133 ، ج4، ص250 ؛ صحيح مسلم، ج1، ص36 ـ 35؛ سنن النسائي، ج7، ص132-134.</ref>، واجب شمرده شده است.
*'''العروة الوثقی'''، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (1247-1337ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1419ق.  


==سیره پیامبر در پرداخت خمس==
*'''العین (ترتیب العین)'''، الخلیل بن احمد الفراهیدی (م.170ق.به کوشش مهدی المخزومی و ابراهیم السامرائی، قم، دار الهجره، 1410ق.
دستور پرداخت خمس در نامه هاي متعددي از پيامبر به افراد و قبال مختلف نيز منعکس شده است <ref>اسد الغابة, ج4، ص175؛ طبقات الکبری، ج1، ص279</ref>که نشان دهنده مشروعيت اين واجب مالي در اسلام است. پس از تشريع خمس پيامبر اسلام(ص) در مواردي اين حکم الهي را اجرا و به دريافت خمس اقدام نمود. از جمله در روايتي نقل شده است که پيامبر از خمس غنايم جنگ بدر شتري به علي (ع) داد.<ref>صحيح البخاري، ج4، ص243؛ صحيح مسلم، ج6، ص86.</ref> در رواياتي ديگر آمده است که آن حضرت خمس را از گنج و معدن نيز دريافت کرده است.<ref>مسند احمد، ج3، ص128؛ مجمع الزوائد، ج3، ص77.</ref> در گزارش هاي ديگري نقل شده است که پيامبر با نوشتن نامه هاي متعدد به روساي قبايل آنان را به پرداخت خمس فرمان مي داد. از جمله در نامه اي به قبيله جهينه بهره برداري از زمين ها و آب و علف خويش را مشروط به دادن خمس کرد.<ref>البدايه و النهايه، ج2، ص391؛ کنز العمال، ج13، ص501؛ مکاتيب الرسول، ج3، ص226.</ref> در نامه اي ديگر به قبايل قضاعه و جذام آنان را به پرداخت خمس خود سفارش کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج1، ص270؛ معالم المدرستين، ج2، ص112و113.</ref> در نامه هايي ديگر به قبايل عبد القيس<ref>صحيح بخاري، ج1، ص30؛ سنن ابي داود، ج2، ص408.</ref> اهل يمن<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص71؛ المستدرک علي الصحيحين، ج1، ص 395 .</ref> و قبايلي ديگر<ref>مکاتيب الرسول، ج2و3؛ الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج5، ص204.</ref> آنان را به عمل کردن به اين حکم الهي فرمان داد. همچنين آن حضرت ماموراني را براي جمع آوري خمس ارسال کرد.<ref>صحيح البخاري، ج5، ص110؛ الصحيح من سيره النبي الاعظم، ج5، ص211.</ref>


==خمس پس از رحلت پیامبر==
*'''الغیبه'''، محمد بن حسن الطوسی (م.460ق.)، ، قم، دار المعارف الإسلامیه، 1411ق.
پس از رحلت رسول خدا، اهل بيت (ع) که صاحبان اصلي خمس بودند از آن محروم شدند.


===خمس در زمان ابوبکر===
*'''فتح الباری شرح صحیح الامام ابی‌عبدالله محمد بن اسماعیل البخاری'''، ابن حجر العسقلانی (773-852ق.)، شرح عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، تحقیق محمد فواد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
خليفه اول خمس را دريافت و آن را در جاي ديگري مصرف مي کرد.<ref>تفسير العياشي، ج‏1، ص325؛ جامع البيان، ج10، ص6؛ روح المعاني، ج5، ص201.</ref>


===خمس در زمان عمر===
*'''فتوح البلدان'''، احمد بن یحیی البلاذری (م.279ق.)، تصحیح صلاح‌الدین المنجد، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، 1956م.
در زمان خليفه دوم نيز که غنايم بسياري نصيب حکومت اسلامي شد، خليفه به اميرالمؤمنين علي (ع) و ابن عباس پيشنهاد گرفتن مقداري اندکي از خمس را داد که هيچ يک از آن دو آن را نپذيرفتند و خواستار کل خمس شدند.<ref>مسند احمد بن حنبل، ج1، ص320؛  سنن النسائي، ج7، ص128-130 ؛ بحار الأنوار، ج‏29، ص385. </ref>


===خمس در زمان عثمان===
*'''فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام'''، قطب‌الدین سعید بن هبه الله الراوندی (م.573ق.)، تحقیق سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، 1405ق.
در زمان خليفه سوم نيز نه تنها سهم ذي القربي به آنان داده نشد؛ بلکه گاه همه خمس غنائم جنگ به افراد خاصي داده مي شد. از جمله نقل شده است که يک بار خمس همه غنايم مصر به مروان<ref>الطبقات الکبری ، ج3، ص64؛ کنز العمال، ج5ص، ص714.</ref> و بار ديگر به عبد الله بن سعد ابي سرح از خويشاوندان خليفه داده شد.<ref>الغدير، ج3، ص261؛ الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج5، ص216.</ref>
   
*'''الفقه علی المذاهب الخمسه'''، محمدجواد المغنیه، بیروت، دارالتیار الجدید و دارالجواد، 1421ق.


==خمس در زمان ائمه==
*'''القواعد الفقهیه'''، سید محمد حسن بن آقابزرگ موسوی بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، 1419ق.
===خمس در زمان امام علی===
هر چند از زمان خلافت امير مؤمنان علي (ع)  قضايايي مبني بر امر به پرداخت خمس گزارش شده،<ref>الكافي، ج‏5، ص315،416؛ تهذيب الأحكام، ج‏7، ص225؛ وسائل الشيعة، ص507 ـ 505.</ref>  اما آن حضرت براي جلوگيري از بروز اختلاف در ميان مسلمانان<ref>الکافي، ج8، ص63؛ الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج5، ص218.</ref>  و فرار از اتهام دنيا طلبي<ref>نهج البلاغة، ص416، نامه 45.</ref>  از مطالبه آن امتناع ورزيد.
===خمس در زمان امامین صادقین===
خمس تا زمان امامين صادقين(ع) به خاطر شدت تقيه امامان و شناخته نشدن شيعيان، به طور علني پرداخت نمي شد؛ اما در عصر امام باقر و صادق(ع) زمينه بيان احکام خمس و دريافت آن تا حدودي مهياتر شد؛ مؤيد اين امر روايات فراواني از امام باقر و امام صادق ع در مورد وجوب خمس و احکام آن و دريافت خمس توسط ايشان است.<ref>وسائل الشيعة، ج‌9، ص483-554.</ref>


===شکل گیری وکالت دریافت خمس از زمان امام کاظم===
*'''الکافی'''، محمد بن یعقوب کلینی (م.329ق.)، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب اسلامیه، 1362ش.  
از زمان امام کاظم (ع) شبکه وکالت امامان در شيعه آغاز شد و پرداخت و دريافت خمس شكل منظمي به خود گرفت. از اين زمان به بعد شيعيان از طريق وکلايي که خود ائمه در شهرهاي مختلف منصوب مي کردند، خمس را به ائمه ع مي رساندند و ائمه ع نيز آن را به مصرف سادات فقير و شيعيان نيازمند و مصالح مسلمين مي کردند.<ref>تاريخ بغداد، ج13، ص29؛ الارشاد، ج2، ص234.</ref> اين امر تا زمان امام حسن عسكري (ع) ادامه داشت. با آغاز امامت امام دوازدهم و فرارسيدن غيبت صغري، خمس از طريق نواب خاص امام(ع) به آن حضرت مي رسيد.<ref>كمال الدين، ص522، ؛ وسائل الشيعة، ج‏9، ص541.</ref>


==خمس در دوران غیبت==
*'''کتاب الام'''، محمد بن ادریس الشافعی (م. 204ق)، بیروت، دار الفکر، 1403ق.
با شروع غيبت كبري اداره امور ديني به فقهاي جامع الشرايط شيعه واگذار شد <ref>الغيبة، طوسي، ص290؛ وسائل الشيعة، ج‏27، ص140.</ref> و آنان به عنوان نائبان عام امامام معصوم(ع) خمس را از مردم دريافت و آن را در مصارف خاص آن به مصرف مي رساندند که اين سيره تا عصر حاضر ادامه دارد.  
*'''کتاب البیع'''، سید روح الله موسوی الخمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1421ق.


==خمس به چه مواردی تعلق می‌گیرد؟==
*'''کتاب الحج'''، ابوالقاسم خویی (م.1413.ق.)، قم، لطفی، 1409ق.
به نظر مشهور فقيهان شيعه، خمس در هفت مورد: غنائم جنگي، معادن، گنج، آنچه با غواصي از دريا بيرون بيايد، زميني که کافر ذمّي از مسلمان خريده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب واجب است.<ref>الانتصار، ص225‌؛ الحدائق الناضره، ج12، ص320؛ تحرير الوسيلة، ج‌1، ص352.</ref> 
 
*'''کتاب الخمس'''، مرتضی بن محمد امین انصاری دزفولی (م.1281.ق.)، قم، الموتمر الاسلامی، 1415ق.
 
*'''کمال الدین وتمام النعمه'''، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (م. 380ق)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، النشر الاسلامی، 1405 ق.
 
*'''کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال'''، علی بن حسام‌الدین الهندی (م.975ق.)، تحقیق بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409ق.
 
*'''لسان العرب'''، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق.
 
*'''المبسوط'''، محمد بن احمد بن سهل السرخسی (م.483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
 
*'''مجمع البیان فی تفسیر القرآن'''،الفضل بن الحسن الطبرسی (468-548ق.)، تحقیق محمد جواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، 1372ش.
 
*'''مجمع الزوائد و منبع الفوائد'''، علی بن ابی‌بکر الهیثمی (م.807ق.)، بیروت، دار الکتاب العلمیه، 1408ق.


==متعلقات خمس از منظر اهل سنت<ref>کتاب الام، ج4، ص146؛ المغني، ج2، ص615.</ref>==
*'''المجموع شرح المهذب'''، یحیی بن شرف النووی (631-676ق.)، بیروت، دار الفکر.
===مذهب حنفی===
حنفيه با استناد به آيه 41انفال8 و برخي روايات، خمس را تنها در غنيمت جنگي،  گنج و برخي از اقسام معدن واجب مي دانند.<ref>المبسوط،السرخسی، ج2، ص211 ، ج10، ص 94، ج14، ص42؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص330؛ بدائع الصنائع، ج2، ص65.</ref>  «ابو يوسف قاضي» شاگرد ابوحنيفه بر اين اعتقاد است که خمس مطلق معادن، گنج و غوص واجب است.<ref>الخراج، ابويوسف قاضي، ص30-33؛ المبسوط، السرخسی،  ج2، ص212- 213.</ref>


===مذهب مالکی===  
*'''مختصر المزنی'''، اسماعیل بن یحیی المزنی (م.  263ق)، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
مالکي ها خمس را در گنج و معدنِ طلا و نقره واجب دانسته و مصرف آنها را مانند غنايم جنگي برشمرده اند.<ref>المدونة الکبري، ج6، ص174؛ الموطأ، ج2، ص869.</ref> 
   
*'''مختلف الشیعة فی احکام الشریعه'''، حسن بن یوسف حلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی ، 1413ق.


===مذهب شافعی و حنبلی===
*'''المدونة الکبری'''، مالک بن انس (م. 179ق)، بیروت، دار الآحیاءالتراث العربی، 1323ق.  
شافعي ها و حنابله نيز با استناد به آيه 41انفال8 و برخي روايات بر اين باورند که در غنايم جنگي<ref>کتاب الام، ج4، ص146؛ المغني، ج7، ص298.</ref>، گنج و رکاز(معادن خام، معادن طلا و نقره<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفري، ص211.</ref> ، هر آنچه در زمين مدفون است اعم از معدن يا گنج<ref>معجم المصطلحات والالفاظ الفقهيه، ج2، ص176، (رکز).</ref> )خمس واجب است.<ref>الرسالة، ص195؛ مختصر المزني، ص162؛ المجموع، ج6، ص92.</ref> 


==خمس به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟==
*'''مرآة العقول'''، المجلسی (م.1111ق.)، سید محسن الحسینی الامینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1406ق.
مطابق ظاهر آيه شريفه سوره انفال، خمس به شش قسمت تقسيم شود، که سه قسمت آن براي خداوند متعال و پيامبر اکرم و ذوي القربي و سه قسمت ديگر به سه گروه از ايتام، فقرا، در راه ماندگان تعلّق دارد: « لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ ».  


===تعلق خمس به پیامبر===
*'''مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام'''، الشهید الثانی (م.965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1413ق.
مشهور فقهاي اماميه، گفته اند: در زمان حيات رسول خدا (ص) هر سه سهم اول به ايشان مي رسد؛ چرا که حضرت، علاوه برمنصب رسالت داراي منصب امامت نيز مي باشد. مالکيت اعتباري خداوند هم معنا ندارد و ذکر نام خداوند متعال تنها براي شرافت بخشيدن به مال و تکريم رسول خداست.


===ذوی‌القربی===
*'''مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل'''، حسین نوری الطبرسی (م. 1320ق)، قم، مؤسسة آل البیت، 1408ق.
'''ذوی‌القربی از منظر شیعه؛ ائمه معصومین'''


در بيشتر روايات اهل بيت (ع) آمده است که سهم خدا متعلق به رسول خدا(ص) و سهم خدا و رسول پس از آن حضرت به امامان معصوم تعلق دارد.  
*'''المستدرک علی الصحیحین'''، محمد بن عبدالله الحکام النیسابوری (م.405ق.)، تحقیق مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
بنابر نظر اماميه مقصود از «ذي القربي» در آيه، امام معصوم (ع) است که سهم خدا و رسول را به وراثت و سهم «ذي القربي» را به اصالت دريافت مي کند؛


'''ذوی القربی از منظر اهل سنت؛ بنی هاشم'''
*'''مستند الشیعة فی احکام الشریعه'''، احمد بن محمد مهدی النراقی (م.  1245ق.)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1415ق.


بنابر نظر اهل سنت، مراد از ذي القربي نزديکان و خويشاوندان پيامبر (ص) است و مقصود از نزديکان بنابر نظر بيشتر فقهاي اهل سنت بني هاشم و بني مطلب‌اند، ولي برخي از جمله ابوحنيفه معتقدند که آنان تنها فرزندان هاشم هستند.
*'''مسند الامام احمد بن حنبل'''، أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م.241ق.)، بیروت، دار الصادر، بی‌تا.
   
*'''معالم المدرستین'''، سید مرتضی العسکری, بیروت, موسسه النعمکان, 1410ق.  


===تعلق خمس به یتیم، مسکین و درراه ماندگان===
*'''المعتبر فی شرح المختصر'''، جعفر بن حسن محقق حلی (602-676ق.)، قم، انتشارات سید الشهداء، 1364ش.
'''دیدگاه شیعه'''
*'''معجم الفاظ الفقه الجعفری'''،احمد فتح الله،1415ق.


به نظر فقيهان شيعه مقصود از سه گروه ديگر، ايتام، فقرا و در راه ماندگان از بني هاشم هستند که به نظر مشهور فقهاي شيعه بايد از طريق پدر به هاشم منتهي شوند؛ ولي برخي از فقهاي اماميه برآنند که به کساني که از طريق مادر به هاشم منتهي شوند نيز خمس تعلق مي گيرد. دليل ديدگاه فقهاي اماميه، افزون بر روايات متعددي از اهل بيت(عآن است که خمس براي رفع نياز سادات -به جاي زکات که بر آنان حرام است- تشريع شده است، از اين رو سهم اين افراد تنها به خويشاوندان پيامبر داده مي شود.
*'''المعجم الکبیر'''، سلیمان بن احمد الطبرانی (260-360ق.)، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.


'''دیدگاه اهل سنت'''
*'''معجم المصطلحات والالفاظ الفقهیه'''، محمود عبدالرحمان عبدالمنعم،القاهره، دارالفضیله.


فقهای اهل سنت -همچنین ابن جنيد از فقيهان اماميه- برآنند که خمس اين سه گروه به همه ايتام، فقرا و در راه ماندگان مسلمان تعلق دارد. ابوحنيفه بر آن است که خمس در زمان رسول خدا (ص) به پنج قسمت تقسيم مي شد، ولي بعد از آن حضرت، سهم رسول خدا و سهم ذي القربي حذف و خمس ميان سه گروه يتيمان، مساکين و درراه ماندگان تقسيم مي شود.
*'''المغنی'''، عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.


==کسی که خمس به گردنش است آیا برای حج‌گزاری مستطیع بشمار می‌آید؟==
*'''مفاتیح الغیب'''، فخرالدین الرازی (م.606ق.)، بیروت، دار الإحیاء التراث العربی، 1420ق.
===اگر مال فقط به اندازه پرداخت خمس یا انجام حج باشد===


طبق فتواي فقهاي شيعه  و بنابر يکي از دو نظر شافعي  کسي که به اندازه اي مال دارد که مي تواند به حج برود، ولي بدهي خمسي دارد و مالي که در اختيار دارد تنها براي يکي از اين دو کفايت مي کند، مستطيع نيست و بايد بدهي خمسي خود را پرداخت کند. چه خمس در عين مال او باشد يا در ذمه او قرار داشته باشد.  
*'''مفردات الفاظ القرآن'''، حسین بن محمد الراغب الاصفهانی (م.425ق.)، تحقیق صفوان عدنان داودی، قم، طلیعه نور، 1427ق.


===اگر مال برای پرداخت خمس و انجام حج کافی باشد، اما خمس پرداخت نشده باشد===
*'''المقنعه'''، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1410ق.
*'''من لا یحضره الفقیه'''، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (م.381ق.)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، النشر الاسلامی، 1404ق.


در صورتي که حج بر شخص واجب شده و خمس نيز بدهکار است و اموال او براي انجام هر دو کفايت مي کند بايد نخست خمس خود را پرداخت کند و حق ندارد به جهت حج يا امري ديگر آن را به تاخير اندازد و اگر مکلف بدون پرداخت خمس به حج برود مرتکب گناه شده، ولي حج او صحيح است.  
*'''مناسک الحج'''، المیرزا جواد التبریزی، قم،مهر، 1414ق.


اما اگر لباس طواف يا قرباني او با پول خمس داده نشده، باشد حج او صحيح نيست، زيرا لباس او غصبي است و با لباس غصبي طواف باطل است، چنان چه با پول خمس داده نشده، نيز مالک قرباني نمي شود و چنين شخصي مانند کسي است که قرباني حج را بجا نياورده است.
*'''مناسک حج (محشّی''')، محمد رضا محمودی، تهران، مشعر، 1429ق.


===استطاعت از سود سال مالی===
*'''مناسک حج‌'''، حسین وحید خراسانی، قم، مدرسة الإمام باقر العلوم علیه السلام، 1428ق.
*'''مناسک الحج'''، سید علی السیستانی، قم،  چاپخانه شهید ، 1413ق.


طبق نظر بسياري از فقيهان اماميه، اگر شخص از سود سالي که مستطيع شده عازم حج شود سود به دست آمده جزو مؤونه او شمرده مي شود و خمس بر او واجب نيست، ولي اگر به جهت عذر يا عصيان حج را به تاخير اندازد پرداخت خمس اموال ياد شده بر او واجب خواهد بود، اما اگر هزينه حج از سود چند سال باشد سود سال هاي قبل از سال استطاعت خمس دارد، اما مقدار مالي که در سال استطاعت به دست آمده در صورت رفتن به حج در همان سال خمس ندارد، ولي در صورتي که امکان رفتن براي او فراهم نشود همه اموال ياد شده خمس دارد.  
*'''الموطّأ'''، مالک بن انس (م.179ق)، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
همچنين اگر حج از سال هاي گذشته بر ذمه شخص استقرار يافته است و خمس نيز بدهکار است، بايد نخست خمس را پرداخت کند، چه خمس در عين اموال او باشد و يا در ذمه اش مستقر شده باشد و اگر مخالفت کرده و با نپرداختن خمس عازم حج شود مرتکب گناه شده است و حج او در صورتي صحيح است که خمس ياد شده در عين اموال او نباشد يا اگر در عين اموالش هست اموالي که صرف هزينه حج مي کند از اموالي که در آن خمس قرار دارد نباشد يا اگر از اين اموال هست، لباس احرام و طواف و سعي و قرباني از آن اموال تهيه نشده باشد؛ ولي برخي از فقيهان حرام بودن لباس احرام و سعي را مضر به صحت حج ندانسته اند.
   
*'''مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام'''، ‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری (م.1414ق.)، مکتبة آیه الله سبزواری، ‏1416ق.  


===استطاعت در صورت دریافت وجوه شرعیات از جمله خمس===
*'''النهایة فی غریب الحدیث و الاثر'''، ابن اثیر (م.606ق.)، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1364ش.


برخي از فقيهان اماميه برآنند که اگر شخص با اموالي که از راه وجوه شرعيه از جمله خمس به دست مي آورد مستطيع شود حج بر او واجب مي گردد و بسياري نيز وجوب حج را بر اين افراد بعيد نشمرده اند، ولي امام خميني بر اين نظر است که حج بر اين افراد واجب نيست.  
*'''نهج البلاغه'''، شریف الرضی (م.406ق.)، شرح صبحی صالح، بیروت، 1387ق.


===حکم ارثیه در ادای حج و خمس===
*'''نیل الاوطار'''، شرح منتقی الاخبار من احادیث سید الاخیار، محمد بن علی الشکوکانی (م.1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م.


همچنين به نظر فقيهان اماميه، اگر بر عهده ميت خمس و حج مستقر شده باشد و ترکه او کافي براي اداي هر دو نباشد؛ چنان چه عين مال متعلق خمس باشد خمس مقدم مي شود و هزينه کردن اموال در حج جايز نيست و اگر خمس در ذمه ميت باشدحج مقدم مي شود و در فرض اخير اگر ترکه ميت وافي به انجام حج نباشد حج ساقط مي شود و اموال باقي مانده بين ديون ميت از جمله خمس و زکات او تقسيم مي شود.
*'''وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه)'''، محمد بن الحسن الحر العاملی (1033-1104ق.)، الحر العاملی (م.1104ق.)، قم، آل البیت، 1414ق.


==پانویس==
*'''ولایه الالهیه الاسلامیه اوالحکومه الاسلامیه'''، محمد مومن قمی، قم، النشر الاسلامی، 1425ق.
{{پانویس}}


==منابع==
[[رده:احکام]]
{{منابع}}
احکام القرآن: احمد بن علي الجصاص (م.370ق.)، تحقيق عبدالسلام، بيروت، دار الکتب العلميه، 1415ق.
احکام و آداب حج: سید گلپایگانی، قم، دارالقران الکریم، 1413ق.
الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقيق مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، بيروت، دار المفيد، 1414ق.
الاستبصار فيما اختلف من الاخبار: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، تحقيق سيد حسن موسوي الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، 1363ش.
اسد الغابه في معرفة الصحابه: علي بن محمد بن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار الکتب العربي.
اطيب البيان فی تفسیر القرآن: سید عبدالحسين طيب، تهران، انتشارات اسلامي، 1378ش.
الانتصار فی انفرادات الامامية: السيد المرتضي (م.436ق.)، مصحح دفتر انتشارات اسلامي، قم، النشر الاسلامي، 1415ق.
انوار الفقاهه: ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، 1416ق.
بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار: محمد باقر المجلسي (م. 1110ق)، تحقیق عبدالزهراء العلوی، بيروت، دار الرضا، 1403ق.
البداية و النهاية في التاريخ: اسماعيل بن عمر بن کثير (م. 774ق.)، تحقيق علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق.
بدائع الصنائع: علاء الدين الكاساني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق.
البیان: شهید الاول(م. 786ق), تحقیق محمد حسون, قم, محقق, 1412ق.
تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک): محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1403ق.
تاريخ بغداد: احمد بن علي الخطيب البغدادي (م.463ق.)، به کوشش مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دار الکتب العلميه، 1417ق.
تحرير الوسيله: امام خميني قدس سره (م.1368ش.)، نجف، دار الكتب العلميه، 1390ق.
تحفه الفقهاء: علاالدین محمد السمرقندی(م. 539ق)، بیروت،‌دارالکتب العلمیه،‌ 1414ق.
تذکرة الفقهاء: حسن بن يوسف حلي (م.  726ق)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1414ق.
تفسير العياشي: محمد بن مسعود العياشي (م.320ق.)، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، مکتبة العلمية الاسلاميه، 1380ق.
تفسير نمونه: ناصر مکارم شيرازي و ديگران، تهران،  دار الکتب الاسلاميه، 1386ش.
تهذيب الاحکام في شرح المقنعة للشيخ المفيد: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، تحقیق سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1365ش.
جامع البيان عن تاويل آي القرآن (تفسير الطبري): محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، تحقیق صدقي جميل العطار، بيروت، دار الفکر، 1415ق.
الجامع لاحکام القرآن، محمد بن احمد القرطبي (م.671ق.)، تهران، ناصر خسرو، 1364.
جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام: محمد حسين نجفي الجواهری (م. 1266ق.)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1365ش.
الحاوي الکبير في فقه مذهب الامام الشافعي: علي بن محمد الماوردي (م.450ق.)، تحقيق علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دار الکتب العلميه، 1419ق.
الحدائق الناضرة في احکام العترة الطاهره: يوسف بن احمد البحراني (م.  1186ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، النشر الاسلامي، 1363ش..
الخراج: ابویوسف یعقوب بن ابراهیم بن حبیب الانصاری(م.  182ق)، تحقیق طه عبدالرؤف سعد و سعد حسن سعد،‌قاهره،‌مکتبه الازهريه للتراث.
الخلاف في الاحکام: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، تحقيق خراساني و ديگران،  قم، النشر الاسلامي، 1409ق.
الدر المنثور في التفسير بالمأثور و هو مختصر تفسير ترجمان القرآن: عبدالرحمان بن ابي‌بکر السيوطي (849-911ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1365ق.
دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه: حسین علی منتظری نجف آبادی، قم، نشر فکر، 1409ق.
ذخيرة المعاد في شرح الارشاد: محمد باقر سبزواری (م.1090.ق.)، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث.
الرساله: محمد بن ادريس الشافعي (م. 204ق)، تحقیق احمد محمد شاکر،‌ بیروت، ‌المکتبه العلمیه.
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني: محمود بن عبدالله الآلوسي (م.1270ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1415ق. .
السنن الکبري: احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دار الفکر، 1416ق.
سنن النسائي: احمد بن علي النسائي (215-303ق.)، تحقيق صدقي جميل العطار، بيروت، دار الفکر، 1348ق.
الشرح الكبير: عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بيروت، دار الكتب العربی.
الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربية): اسماعيل بن حماد الجوهري (م.393ق.)، تحقيق احمد عبدالغفور العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق.
صحيح البخاري: محمد بن اسماعيل البخاري (م.‌256‌ق.)، تحقيق عبدالعزيز بن عبدالله ‌بن ‌باز، بيروت، دار الفکر، 1401ق.
صحيح مسلم: مسلم (م.261ق.)، بيروت، دار الفكر.
الصحيح من سيرة النبي الاعظم: جعفر مرتضي العاملي، قم، دار الحديث، 1426ق.
الطبقات الکبري: محمد بن سعد (م.‌230‌ق.)، بيروت، دار الصادر، 1409ق. 
العروة الوثقي: سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1419ق.
العين (ترتيب العين): الخليل بن احمد الفراهيدي (م.170ق.)، به کوشش مهدي المخزومي و ابراهيم السامرائي، قم، دار الهجره، 1410ق.
الغيبه: محمد بن حسن الطوسي (م.460ق.)، ، قم، دار المعارف الإسلاميه، 1411ق.
فتح الباري شرح صحيح الامام ابي‌عبدالله محمد بن اسماعيل البخاري: ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فواد عبدالباقي و محب‌الدين خطيب، بيروت، دار المعرفه، بي‏تا.
فتوح البلدان: احمد بن يحيي البلاذري (م.279ق.)، تصحيح صلاح‌الدين المنجد، قاهره، مکتبة النهضة المصريه، 1956م.
فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام: قطب‌الدين سعید بن هبه الله الراوندي (م.573ق.)، تحقیق سيد احمد حسيني اشکوري، قم، انتشارات کتابخانه آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي، 1405ق.
الفقه علي المذاهب الخمسه: محمدجواد المغنيه، بيروت، دارالتیار الجدید و دارالجواد، 1421ق.
القواعد الفقهيه: سيد محمد حسن بن آقابزرگ موسوی بجنوردي، تحقيق مهريزي و درايتي، قم، الهادي، 1419ق.
الکافي: محمد بن يعقوب کليني (م.329ق.)، تحقيق علي‌اکبر غفاري، تهران، دار الکتب اسلاميه، 1362ش.
کتاب الام: محمد بن ادريس الشافعي (م.  204ق)، بيروت، دار الفکر، 1403ق. 
کتاب البیع: سید روح الله موسوی الخمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1421ق.
کتاب الحج: ابوالقاسم خويي (م.1413.ق.)، قم، لطفي، 1409ق.
کتاب الخمس: مرتضي بن محمد امين انصاري دزفولي (م.1281.ق.)، قم، الموتمر الاسلامی، 1415ق.
کمال الدین وتمام النعمه: شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (م. 380ق)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، النشر الاسلامی، 1405 ق.
کنز العمال في سنن الاقوال و الافعال: علي بن حسام‌الدين الهندي (م.975ق.)، تحقيق بکري حياني و صفوة السقاء، بيروت، مؤسسة الرساله، 1409ق.
لسان العرب: محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق.
المبسوط: محمد بن احمد بن سهل السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق.
مجمع البيان في تفسير القرآن: الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، تحقیق محمد جواد بلاغي، تهران، ناصرخسرو، 1372ش.
مجمع الزوائد و منبع الفوائد: علي بن ابي‌بکر الهيثمي (م.807ق.)، بيروت، دار الکتاب العلمیه، 1408ق.
المجموع شرح المهذب: يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دار الفکر.
مختصر المزني: اسماعيل بن يحيي المزني (م.  263ق)، بيروت، دار المعرفه، بي‌تا.
مختلف الشيعة في احکام الشريعه: حسن بن يوسف حلي (م.  726ق.)، قم، النشر الاسلامي ، 1413ق.
المدونة الکبري: مالک بن انس (م.  179ق)، بيروت، دار الآحياءالتراث العربي، 1323ق.
مرآة العقول: المجلسي (م.1111ق.)، سید محسن الحسینی الامینی، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1406ق.
مسالك الافهام الي تنقيح شرايع الاسلام: الشهيد الثاني (م.965ق.)، قم، معارف اسلامي، 1413ق.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: حسين نوري الطبرسي (م. 1320ق)، قم، مؤسسة آل البيت، 1408ق.
المستدرک علي الصحيحين: محمد بن عبدالله الحکام النيسابوري (م.405ق.)، تحقيق مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق.
مستند الشيعة في احکام الشريعه: احمد بن محمد مهدي النراقي (م.  1245ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1415ق.
مسند الامام احمد بن حنبل: أحمد بن محمد بن حنبل الشيباني (م.241ق.)، بيروت، دار الصادر، بي‌تا.
معالم المدرستین: سید مرتضی العسکری, بیروت, موسسه النعمکان, 1410ق.
المعتبر في شرح المختصر: جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش.
معجم الفاظ الفقه الجعفری:‌احمد فتح الله،‌1415ق.
المعجم الکبير: سليمان بن احمد الطبراني (260-360ق.)، تحقيق حمدي عبدالمجيد السلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق.
معجم المصطلحات والالفاظ الفقهیه: محمود عبدالرحمان عبدالمنعم،القاهره، دارالفضیله.
المغني: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العربی.
مفاتيح الغيب: فخرالدين الرازي (م.606ق.)، بيروت، دار الإحياء التراث العربي، 1420ق.
مفردات الفاظ القرآن: حسين بن محمد الراغب الاصفهاني (م.425ق.)، تحقيق صفوان عدنان داودي، قم، طلیعه نور، 1427ق.
المقنعه: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق. 
من لا يحضره الفقيه: شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (م.381ق.)، تحقیق علی اکبر غفاري، قم، النشر الاسلامي، 1404ق.
مناسک الحج: المیرزا جواد التبریزی، قم،‌مهر، 1414ق.
مناسک حج (محشّي)، محمد رضا محمودي، تهران، مشعر، 1429ق.
مناسک حج‌: حسين وحيد خراساني، قم، مدرسة الإمام باقر العلوم عليه السلام، 1428ق.
مناسك الحج: سید علی السيستاني، قم،  چاپخانه شهيد ، 1413ق.
الموطّأ: مالک بن انس (م.179ق)، تحقيق محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1406ق.
مهذب الاحکام في بيان الحلال و الحرام: ‏ سيد عبدالأعلي‏سبزواري (م.1414ق.)، مکتبة آيه الله سبزواري، ‏1416ق.
النهاية في غريب الحديث و الاثر: ابن ‏اثير (م.606ق.)، تحقیق طاهر احمد الزاوي و محمود محمد الطناحي، قم، اسماعيليان، 1364ش.
نهج البلاغه: شريف الرضي (م.406ق.)، شرح صبحي صالح، بیروت، 1387ق.
نيل الاوطار: شرح منتقي الاخبار من احاديث سيد الاخيار، محمد بن علي الشکوکاني (م.1255ق.)، بيروت، دار الجيل، 1973م.
وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت، 1414ق.
ولایه الالهیه الاسلامیه اوالحکومه الاسلامیه: محمد مومن قمی، قم، النشر الاسلامی، 1425ق.

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۹

خمس، به معنای یک پنجم از مال است که مسلمانان ملزم پرداخت آن هستند. این مال سهم امام یا سهم سادات نیز نامیده می‌شود. خمس به غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصی از دریا بیرون بیاید، زمینی که کافر ذمّی از مسلمان خریده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب تعلق می‌گیرد.

کسی که قصد سفر حج دارد لازم است خمسی که بر گردن اوست بپردازد. حج‌گزاری با مالی که خمسش پرداخت نشده گناه دانسته شده و در برخی موارد مثلا زمانی که لباس احرام یا قربانی از چنین مالی فراهم آید، حج صحیح نخواهد بود.

اصطلاح‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خمس در لغت به معنای یک پنجم از چیزی است[۱] و در اصطلاح فقه شیعه به حقّ مالی ثابت و واجبی گفته می شود که به بنی هاشم اختصاص دارد[۲] یا حق مالی است که خدا آن را در اموالی خاص برای خود، پیامبر، امامان از اهل بیت(ع) و بنی هاشم قرار داده است [۳]که به فتوای بیشتر فقیهان شیعه نیمی از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «سهم الامام» گفته می شود و نیمی دیگر به نیازمندان از بنی هاشم تعلق دارد که به آن «سهم سادات» گفته می شود[۴] و در اصطلاح فقه اهل سنت به یک پنجم مالی گفته می‌شود که از غنایم جنگی، معدن و دیگر اموال متعلق خمس گرفته می شود.[۵]

خمس به چه مواردی تعلق می‌گیرد؟[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر مشهور فقیهان شیعه، خمس در هفت مورد: غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصی از دریا بیرون بیاید، زمینی که کافر ذمّی از مسلمان خریده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب واجب است.[۶]

مذهب حنفی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حنفیه با استناد به آیه 41انفال و برخی روایات، خمس را تنها در غنیمت جنگی، گنج و برخی از اقسام معدن واجب می دانند.[۷] «ابو یوسف قاضی» شاگرد ابوحنیفه بر این اعتقاد است که خمس مطلق معادن، گنج و غوص واجب است.[۸]

مذهب مالکی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مالکیها خمس را در گنج و معدنِ طلا و نقره واجب دانسته و مصرف آنها را مانند غنایم جنگی برشمرده اند.[۹]

مذهب شافعی و حنبلی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شافعی ها و حنابله نیز با استناد به آیه 41انفال و برخی روایات بر این باورند که در غنایم جنگی[۱۰]، گنج و رکاز(معادن خام، معادن طلا و نقره[۱۱] ، هر آنچه در زمین مدفون است اعم از معدن یا گنج[۱۲] )خمس واجب است.[۱۳]

مصرف خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مطابق ظاهر آیه شریفه سوره انفال، خمس به شش قسمت تقسیم شود، که سه قسمت آن برای خداوند متعال و پیامبر اکرم و ذوی القربی و سه قسمت دیگر به سه گروه از ایتام، فقرا، در راه ماندگان تعلّق دارد: « لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ ».

تعلق خمس به پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشهور فقهای امامیه، گفته اند: در زمان حیات رسول خدا (ص) هر سه سهم اول به ایشان می رسد؛ چرا که حضرت، علاوه برمنصب رسالت دارای منصب امامت نیز می باشد. مالکیت اعتباری خداوند هم معنا ندارد و ذکر نام خداوند متعال تنها برای شرافت بخشیدن به مال و تکریم رسول خداست.[۱۴]

ذوی‌القربی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در بیشتر روایات اهل بیت (ع) آمده است که سهم خدا متعلق به رسول خدا(ص) و سهم خدا و رسول پس از آن حضرت به امامان معصوم تعلق دارد. [۱۵] بنابر نظر امامیه مقصود از «ذی القربی» در آیه، امام معصوم (ع) است که سهم خدا و رسول را به وراثت و سهم «ذی القربی» را به اصالت دریافت می کند.[۱۶]

بنابر نظر اهل سنت، مراد از ذی القربی نزدیکان و خویشاوندان پیامبر (ص) است و مقصود از نزدیکان بنابر نظر بیشتر فقهای اهل سنت بنی هاشم و بنی مطلباند[۱۷]، ولی برخی از جمله ابوحنیفه معتقدند که آنان تنها فرزندان هاشم هستند.[۱۸]

یتیم، مسکین و در راه مانده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر فقیهان شیعه مقصود از سه گروه دیگر، ایتام، فقرا و در راه ماندگان از بنی هاشم هستند که به نظر مشهور فقهای شیعه باید از طریق پدر به هاشم منتهی شوند؛ ولی برخی از فقهای امامیه برآنند که به کسانی که از طریق مادر به هاشم منتهی شوند نیز خمس تعلق می گیرد.[۱۹]

فقهای اهل سنت -همچنین ابن جنید از فقیهان امامیه- برآنند که خمس این سه گروه به همه ایتام، فقرا و در راه ماندگان مسلمان تعلق دارد.[۲۰]

خمس و استطاعت حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اولویت پرداخت خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

طبق فتوای فقهای شیعه[۲۱] و بنابر یکی از دو نظر شافعی [۲۲] کسی که به اندازه ای مال دارد که می تواند به حج برود، ولی بدهی خمسی دارد و مالی که در اختیار دارد تنها برای یکی از این دو کفایت می کند، مستطیع نیست و باید بدهی خمسی خود را پرداخت کند.[۲۳] چه خمس در عین مال او باشد یا در ذمه او قرار داشته باشد.[۲۴]

حج‌گزاری بدون پرداخت خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در صورتی که حج بر شخص واجب شده و خمس نیز بدهکار است و اموال او برای انجام هر دو کفایت می کند باید نخست خمس خود را پرداخت کند و حق ندارد به جهت حج یا امری دیگر آن را به تاخیر اندازد[۲۵] و اگر مکلف بدون پرداخت خمس به حج برود مرتکب گناه شده، ولی حج او صحیح است.[۲۶]

اما اگر لباس طواف یا قربانی او با پولِ خمس داده نشده باشد حج او صحیح نیست؛ زیرا لباس او غصبی است و با لباس غصبی طواف باطل است، چنانکه با پول خمس داده نشده مالک قربانی نیز نمی شود و چنین شخصی مانند کسی است که قربانی حج را بجا نیاورده است.[۲۷]

استطاعت از سود سال مالی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

طبق نظر بسیاری از فقیهان امامیه، اگر شخص از سود سالی که مستطیع شده عازم حج شود سود به دست آمده جزو مؤونه او شمرده می شود و خمس بر او واجب نیست، ولی اگر به جهت عذر یا عصیان حج را به تاخیر اندازد پرداخت خمس اموال یاد شده بر او واجب خواهد بود، اما اگر هزینه حج از سود چند سال باشد سود سال های قبل از سال استطاعت خمس دارد، اما مقدار مالی که در سال استطاعت به دست آمده در صورت رفتن به حج در همان سال خمس ندارد، ولی در صورتی که امکان رفتن برای او فراهم نشود همه اموال یاد شده خمس دارد.[۲۸]

همچنین اگر حج از سال های گذشته بر ذمه شخص استقرار یافته است و خمس نیز بدهکار است، باید نخست خمس را پرداخت کند، چه خمس در عین اموال او باشد و یا در ذمه اش مستقر شده باشد و اگر مخالفت کرده و با نپرداختن خمس عازم حج شود مرتکب گناه شده است و حج او در صورتی صحیح است که خمس یاد شده در عین اموال او نباشد یا اگر در عین اموالش هست اموالی که صرف هزینه حج می کند از اموالی که در آن خمس قرار دارد نباشد یا اگر از این اموال هست، لباس احرام و طواف و سعی و قربانی از آن اموال تهیه نشده باشد[۲۹]؛ ولی برخی از فقیهان حرام بودن لباس احرام و سعی را مضر به صحت حج ندانسته‌اند.[۳۰]

استطاعت در صورت دریافت وجوه شرعیات از جمله خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی از فقیهان امامیه برآنند که اگر شخص با اموالی که از راه وجوه شرعیه از جمله خمس به دست می آورد مستطیع شود حج بر او واجب می گردد و بسیاری نیز وجوب حج را بر این افراد بعید نشمرده‌اند[۳۱]، ولی امام خمینی بر این نظر است که حج بر این افراد واجب نیست.[۳۲]

حکم ارثیه در ادای حج و خمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همچنین به نظر فقیهان امامیه، اگر بر عهده میت خمس و حج مستقر شده باشد و ترکه او کافی برای ادای هر دو نباشد؛ چنانچه عین مال، متعلق خمس باشد خمس مقدم می شود و هزینه کردن اموال در حج جایز نیست و اگر خمس در ذمه میت باشد، حج مقدم می شود[۳۳] و در فرض اخیر اگر ترکه میت وافی به انجام حج نباشد حج ساقط می شود و اموال باقی مانده بین دیون میت از جمله خمس و زکات او تقسیم می شود.[۳۴]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. کتاب العین، ج‏4، ص205؛  الصحاح، ج3، ص924؛  لسان العرب، ج‏6، ص70 (خمس)
  2. مسالک الافهام، ج1، ص457؛ جواهر الکلام، ج16، ص2؛  کتاب الخمس، شیخ انصاری، ص21.
  3. انوار الفقاهه، کتاب الخمس، ص12.
  4. کتاب البیع، ج2، ص655-660؛ القوائد الفقهیه، بجنوردی، ج7، ص281.
  5. معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج2، ص57.
  6. الانتصار، ص225؛ الحدائق الناضره، ج12، ص320؛ تحریر الوسیلة، ج1، ص352.
  7. المبسوط،السرخسی، ج2، ص211 ، ج10، ص 94، ج14، ص42؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص330؛ بدائع الصنائع، ج2، ص65.
  8. الخراج، ابویوسف قاضی، ص30-33؛ المبسوط، السرخسی،  ج2، ص212- 213.
  9. المدونة الکبری، ج6، ص174؛ الموطأ، ج2، ص869.
  10. کتاب الام، ج4، ص146؛ المغنی، ج7، ص298.
  11. معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص211.
  12. معجم المصطلحات والالفاظ الفقهیه، ج2، ص176، (رکز).
  13. الرسالة، ص195؛ مختصر المزنی، ص162؛ المجموع، ج6، ص92.
  14. تذکرة الفقهاء، ج5، ص432.
  15. تهذیب الاحکام، ج4، ص125؛ وسائل الشیعه، ج9، ص510.
  16. المعتبر فی شرح المختصر، ج2، ص629؛ تذکرة الفقهاء، ج5، ص432؛ جواهر الکلام، ج16، ص84.
  17. المغنی، ج7، ص305؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج10، ص493؛ المجموع، ج19، ص369.
  18. أحکام القرآن، جصّاص، ج4، ص246؛ مفاتیح الغیب، ج15، ص 486.
  19. تذکرة الفقهاء، ج5، ص433؛ الحدائق الناضره، ج12، ص390؛ جواهر الکلام، ج16، ص 87
  20. مختلف الشیعه، ج3، ص330؛ المجموع، ج19، ص370؛ المغنی، ج7، ص 306 -307.
  21. العروة الوثقی (المحشی)، ج4، ص381؛ تحریر الوسیلة، ج1، ص375.
  22. الحاوی الکبیر، ج4، ص 13.
  23. الفقه علی المذاهب الخمسة، ج1، ص195.
  24. کتاب الحج، خویی، ج3، ص61.
  25. کتاب الحج، خوئی، ج3، ص62؛ تحریر الوسیله، ج1، ص382.
  26. تحریر الوسیله، ج1، ص182.
  27. . کتاب الحج، خوئی، ج3، ص62؛ مناسک الحج، تبریزی، ص24.
  28. العروة الوثقی، المحشی، ج4، ص289؛ تحریر الوسیله، ج1، ص360.
  29. العروة الوثقی، المحشی، ج4، ص433؛ مهذب الاحکام، ج12، ص121.
  30. کتاب الحج، خوئی، ج1، ص238.
  31. . کتاب الحج، خوئی، ج3، ص55؛ مناسک الحج، سیستانی، ص22؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص18.
  32. مناسک الحج، محشی، ص36-37.
  33. مناسک الحج، وحید خراسانی، ص34؛ احکام و آداب حج، گلپایگانی، ص46.
  34. احکام و آداب حج، گلپایگانی، ص46.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • احکام القرآن، احمد بن علی الجصاص (م.370ق.)، تحقیق عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • احکام و آداب حج، سید گلپایگانی، قم، دارالقران الکریم، 1413ق.
  • الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دار المفید، 1414ق.
  • الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق سید حسن موسوی الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1363ش.
  • اسد الغابه فی معرفة الصحابه، علی بن محمد بن الاثیر (555-630ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
  • اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، 1378ش.
  • الانتصار فی انفرادات الامامیة، السید المرتضی (م.436ق.)، مصحح دفتر انتشارات اسلامی، قم، النشر الاسلامی، 1415ق.
  • انوار الفقاهه، ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، 1416ق.
  • بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، محمد باقر المجلسی (م. 1110ق)، تحقیق عبدالزهراء العلوی، بیروت، دار الرضا، 1403ق.
  • البدایة و النهایة فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (م. 774ق.)، تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
  • بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی (م.587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
  • البیان، شهید الاول(م. 786ق), تحقیق محمد حسون, قم, محقق, 1412ق.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (224-310ق.)، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1403ق.
  • تاریخ بغداد، احمد بن علی الخطیب البغدادی (م.463ق.)، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.
  • تحریر الوسیله، امام خمینی قدس سره (م.1368ش.)، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق.
  • تحفه الفقهاء، علاالدین محمد السمرقندی(م. 539ق)، بیروت،دارالکتب العلمیه، 1414ق.
  • تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف حلی (م. 726ق)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1414ق.
  • تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی (م.320ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه، 1380ق.
  • تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1386ش.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، 1365ش.
  • جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (224-310ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • الجامع لاحکام القرآن، محمد بن احمد القرطبی (م.671ق.)، تهران، ناصر خسرو، 1364.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی الجواهری (م. 1266ق.)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
  • الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی (م.450ق.)، تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
  • الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی (م. 1186ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، النشر الاسلامی، 1363ش..
  • الخراج، ابویوسف یعقوب بن ابراهیم بن حبیب الانصاری(م. 182ق)، تحقیق طه عبدالرؤف سعد و سعد حسن سعد،قاهره،مکتبه الازهریه للتراث.
  • الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق خراسانی و دیگران، قم، النشر الاسلامی، 1409ق.
  • الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور و هو مختصر تفسیر ترجمان القرآن، عبدالرحمان بن ابی‌بکر السیوطی (849-911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
  • دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، حسین علی منتظری نجف آبادی، قم، نشر فکر، 1409ق.
  • ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، محمد باقر سبزواری (م.1090.ق.)، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
  • الرساله، محمد بن ادریس الشافعی (م. 204ق)، تحقیق احمد محمد شاکر، بیروت، المکتبه العلمیه.
  • روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله الآلوسی (م.1270ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
  • السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (384-458ق.)، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
  • سنن النسائی، احمد بن علی النسائی (215-303ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دار الفکر، 1348ق.
  • الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
  • الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، اسماعیل بن حماد الجوهری (م.393ق.)، تحقیق احمد عبدالغفور العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
  • صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری (م.256ق.)، تحقیق عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • صحیح مسلم، مسلم (م.261ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • الصحیح من سیرة النبی الاعظم، جعفر مرتضی العاملی، قم، دار الحدیث، 1426ق.
  • الطبقات الکبری، محمد بن سعد (م.230ق.)، بیروت، دار الصادر، 1409ق.
  • العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (1247-1337ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1419ق.
  • العین (ترتیب العین)، الخلیل بن احمد الفراهیدی (م.170ق.)، به کوشش مهدی المخزومی و ابراهیم السامرائی، قم، دار الهجره، 1410ق.
  • الغیبه، محمد بن حسن الطوسی (م.460ق.)، ، قم، دار المعارف الإسلامیه، 1411ق.
  • فتح الباری شرح صحیح الامام ابی‌عبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، ابن حجر العسقلانی (773-852ق.)، شرح عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، تحقیق محمد فواد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • فتوح البلدان، احمد بن یحیی البلاذری (م.279ق.)، تصحیح صلاح‌الدین المنجد، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، 1956م.
  • فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام، قطب‌الدین سعید بن هبه الله الراوندی (م.573ق.)، تحقیق سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، 1405ق.
  • الفقه علی المذاهب الخمسه، محمدجواد المغنیه، بیروت، دارالتیار الجدید و دارالجواد، 1421ق.
  • القواعد الفقهیه، سید محمد حسن بن آقابزرگ موسوی بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، 1419ق.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (م.329ق.)، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب اسلامیه، 1362ش.
  • کتاب الام، محمد بن ادریس الشافعی (م. 204ق)، بیروت، دار الفکر، 1403ق.
  • کتاب البیع، سید روح الله موسوی الخمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1421ق.
  • کتاب الحج، ابوالقاسم خویی (م.1413.ق.)، قم، لطفی، 1409ق.
  • کتاب الخمس، مرتضی بن محمد امین انصاری دزفولی (م.1281.ق.)، قم، الموتمر الاسلامی، 1415ق.
  • کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (م. 380ق)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، النشر الاسلامی، 1405 ق.
  • کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، علی بن حسام‌الدین الهندی (م.975ق.)، تحقیق بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409ق.
  • لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق.
  • المبسوط، محمد بن احمد بن سهل السرخسی (م.483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن،الفضل بن الحسن الطبرسی (468-548ق.)، تحقیق محمد جواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، 1372ش.
  • مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن ابی‌بکر الهیثمی (م.807ق.)، بیروت، دار الکتاب العلمیه، 1408ق.
  • المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (631-676ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • مختصر المزنی، اسماعیل بن یحیی المزنی (م. 263ق)، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی ، 1413ق.
  • المدونة الکبری، مالک بن انس (م. 179ق)، بیروت، دار الآحیاءالتراث العربی، 1323ق.
  • مرآة العقول، المجلسی (م.1111ق.)، سید محسن الحسینی الامینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1406ق.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، الشهید الثانی (م.965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1413ق.
  • مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین نوری الطبرسی (م. 1320ق)، قم، مؤسسة آل البیت، 1408ق.
  • المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله الحکام النیسابوری (م.405ق.)، تحقیق مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مستند الشیعة فی احکام الشریعه، احمد بن محمد مهدی النراقی (م. 1245ق.)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1415ق.
  • مسند الامام احمد بن حنبل، أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م.241ق.)، بیروت، دار الصادر، بی‌تا.
  • معالم المدرستین، سید مرتضی العسکری, بیروت, موسسه النعمکان, 1410ق.
  • المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن محقق حلی (602-676ق.)، قم، انتشارات سید الشهداء، 1364ش.
  • معجم الفاظ الفقه الجعفری،احمد فتح الله،1415ق.
  • المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی (260-360ق.)، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • معجم المصطلحات والالفاظ الفقهیه، محمود عبدالرحمان عبدالمنعم،القاهره، دارالفضیله.
  • المغنی، عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
  • مفاتیح الغیب، فخرالدین الرازی (م.606ق.)، بیروت، دار الإحیاء التراث العربی، 1420ق.
  • مفردات الفاظ القرآن، حسین بن محمد الراغب الاصفهانی (م.425ق.)، تحقیق صفوان عدنان داودی، قم، طلیعه نور، 1427ق.
  • المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1410ق.
  • من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (م.381ق.)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، النشر الاسلامی، 1404ق.
  • مناسک الحج، المیرزا جواد التبریزی، قم،مهر، 1414ق.
  • مناسک حج (محشّی)، محمد رضا محمودی، تهران، مشعر، 1429ق.
  • مناسک حج‌، حسین وحید خراسانی، قم، مدرسة الإمام باقر العلوم علیه السلام، 1428ق.
  • مناسک الحج، سید علی السیستانی، قم، چاپخانه شهید ، 1413ق.
  • الموطّأ، مالک بن انس (م.179ق)، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
  • مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری (م.1414ق.)، مکتبة آیه الله سبزواری، ‏1416ق.
  • النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ابن اثیر (م.606ق.)، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1364ش.
  • نهج البلاغه، شریف الرضی (م.406ق.)، شرح صبحی صالح، بیروت، 1387ق.
  • نیل الاوطار، شرح منتقی الاخبار من احادیث سید الاخیار، محمد بن علی الشکوکانی (م.1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م.
  • وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (1033-1104ق.)، الحر العاملی (م.1104ق.)، قم، آل البیت، 1414ق.
  • ولایه الالهیه الاسلامیه اوالحکومه الاسلامیه، محمد مومن قمی، قم، النشر الاسلامی، 1425ق.