اسفار الانوار: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اسفار الانوار''' نوشته [[ | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| عنوان = | |||
| عنوان اصلی = اسفار الانوار فی ذکر افضل الاسفار | |||
| تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح_تصویر = | |||
| نویسنده = میر حامد حسین | |||
| برگرداننده = | |||
| ویراستار = | |||
| به تصحیح = | |||
| به کوشش = | |||
| تاریخ نگارش = ۱۳۷۰ و ۱۳۹۶ قمری | |||
| تصویرگر = | |||
| طراح جلد = | |||
| موضوع = سفرنامه [[حج واجب]] | |||
| سبک = توصیفی | |||
| زبان = عربی | |||
| تعداد جلد =۱ جلد | |||
| صفحه =۱۸۶صفحه | |||
| قطع =وزیری | |||
| ناشر = | |||
| وبسایت ناشر = | |||
| محل انتشارات = | |||
| تاریخ نشر = | |||
| ترجمه به = | |||
| مجموعه = | |||
| شابک = | |||
}} | |||
'''اسفار الانوار''' نوشته [[میر حامد حسین]] موسوی نیشابوری هندی از دانشوران بزرگ شیعه کتاب اسفار الانوار فی ذکر افضل الأسفار سفرنامه حج و عتبات نویسنده به زبان عربی است که به صورت خطی، در قطع جیبی و با شماره ۳۰۸ در کتابخانه ناصریه شهر لَکنْهوی هند نگهداری میشود. تصویری در قطع رحلی نیز از نسخه یاد شده در کتابخانه مرکز تحقیقات حج در قم موجود است که در تدوین مقاله حاضر از آن بهرهگیری شده است. نام کتاب در تنها نسخه خطی شناسایی شده، اسفارالانوار فی ذکر افضل الاسفار است. برخی با عنوان اسفار الانوار عن وقائع افضل الاسفار یا با عنوان الرحلة المکیة و السوانح السفریة فی حج البیت و زیارة الائمة علیهم السلام<ref>الذریعه، ج۲، ص۶۰؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۱.</ref> از آن یاد کردهاند. | |||
== | ==درباره مولف== | ||
میر حامد حسین بن سید محمد قلی (<small>۱۲۴۶ق./ ۱۳۰۶ق.</small>) از دانشوران نامدار هند، نامش مهدی و کنیهاش ابوالظفر و به میر حامد حسین مشهور است.<ref>مرآة الکتب، ص۴۶۶.</ref> وی به سال ۱۲۴۶ق. در لکنهوی هند زاده شد و همان جا ادبیات را از مفتی سید محمد عباس فراگرفت و پس از آموختن مقدمات و دانش کلام نزد پدرش و مفتی سید محمد قلی، فقه و اصول را از سید حسین بن دلدار علی نقوی، و حکمت و معقول را از سید مرتضی بن سید محمد آموخت.<ref>طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۷.</ref> | |||
مولانا | مولانا سید شرف الدین از نیاکان میر حامد حسین در رویداد یورش دوم مغولان به ایران به دست هلاکو خان به سال ۶۵۴ق. از خراسان به هندوستان رفت و در قصبه کنتور اقامت کرد و بدین ترتیب، نسلی از سادات نیشابوری در هند پدید آمد.<ref>عبقات الانوار، ص۲۰-۲۱، «مقدمه».</ref> برادران وی سراج حسین و اعجاز حسین و فرزندانش ناصر حسین و ذاکر حسین نیز همه دانشوران دین و دارای آثار فراوان بودهاند.<ref>میر حامد حسین، ص۱۳۲-۱۳۴.</ref> این خاندان که نسبش به امامزاده سید محمد محروق، ملقب به مهدی از نوادگان حمزة بن موسی کاظم(ع) میرسد<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۱۱، ص۱۴۳.</ref>، از آغاز سده سیزدهم ق. کتابخانهای بزرگ را در لکنهو بنیان گذاشتند که بعدها به «ناصریه» مشهور شد و اکنون بیش از ۰۰۰/۳۰ عنوان کتاب خطی و چاپی نفیس در خود دارد.<ref>نفحات الازهار، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ صحیفة المکتبه، ش۲، ص۱۷، «عرض موجز عن الجمهوریة الهندیه»، گزارش سفر علامه امینی به هند در سال ۱۳۸۰ق.</ref> | ||
میر حامد حسین نگاشتههایی بسیار در موضوعات فقهی، کلامی، ادبی و... دارد که اِستقصاء الاِفحام (ردیه)، الشریعة الغراء (فقه)، شمع و دمع (شعر فارسی) و شوارق النصوص (کلام) از آن جملهاند.<ref>طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۸-۳۴۹؛ مرآة الکتب، ص۴۶۹؛ الذریعه، ج۱۴، ص۲۴۰.</ref> او را از بزرگترین متکلمان و دانشوران شیعه در آغاز سده چهاردهم ق.<ref>طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۷.</ref> دانستهاند و نامداری او بیشتر به سبب نگارش کتاب عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار است. وی عبقات الانوار را که تا پیش از الغدیر بزرگترین کتاب شیعه در دفاع از امامت و ولایت<ref>طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۸.</ref> بوده و نویسنده الغدیر نیز فراوان از آن بهره برده است<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۵۷.</ref>، در ردّ کتاب تحفة اثناعشریه نوشت که بر ضدّ شیعه و نوشته مولوی عبدالعزیز دهلوی (م.۱۲۳۹ق.) است.<ref> عبقات الانوار، ص۷.</ref> پس از انتشار عبقات، دانشوران و مراجع بزرگ همچون میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)، حاج میرزا حسین نوری، و شیخ زین العابدین مازندرانی از آن قدردانی کردند و ستایشنامههایی بر کتاب نوشتند.<ref>میر حامد حسین، ص۱۴۲.</ref> میر حامد حسین سرانجام در ۱۸ صفر ۱۳۰۶ق. در لکنهو درگذشت و در حسینیه خودش «غفران مآب» به خاک سپرده شد.<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۱؛ دائرة المعارف تشیع، ج۱۱، ص۱۴۴، «عبقات الانوار».</ref> | |||
== | ==انگیزه نگارش کتاب== | ||
نویسنده به سال ۱۲۸۲ق. با برادرش اعجاز حسین، برادرزادهاش کرامت حسین فرزند سراج حسین (ص۳۲۵) و گروهی دیگر به حج رفته و رخدادهای سفر خود را در حدود ۳۸۰ صفحه نگاشته است. وی که گویا در آن روزها در حال نگارش عبقات الانوار بوده، در این سفر نیز از هیچ فرصتی برای یافتن و گردآوری کتابها و مطالب مورد نیاز خود چشم نپوشیده و بخش عمدهای از مطالب سفرنامه را نیز به شرح این جستوجوها اختصاص داده است. ردّ و بدل شدن نامههای فراوان میان نویسنده و دوستان و آشنایان، اظهار نظر صریح وی درباره برخی افراد مشهور یا ناشناخته، شرح دیدارهایش با دانشوران و مسئولان شهرها و کشورهای گوناگون و گزارشهای سودمند او از وضع کتابخانهها و کتابفروشیهای هند، حجاز، عراق و ایران، از این سفرنامه اثری مهم ساخته است. | |||
== | ==خصوصیات کتاب== | ||
سفرنامه | سفرنامه فصلبندی نشده و نویسنده یادداشتهایش را با تاریخ هر روز متمایز کرده است. میتوان این اثر را به چهار بخش هند، مسیر حجاز، حجاز، و عتبات قسمت کرد. نویسنده در بعضی از روزها فرصت نوشتن نداشته، اما چنانکه از برخی تصریحات وی پیدا است، همه متن سفرنامه را در دوران سفر نگاشته است. (ص۹۱)اگر این نسخه تنها متن موجود کتاب باشد، از آنجا که سه خط متفاوت در آن دیده میشود، این احتمال وجود دارد که نویسنده یادداشتهای آغازین خود را در اختیار کاتبان قرار داده تا کتاب را تحریر کنند. نیز شاید بر پایه یادداشتهای خود، متنی را بر کاتبان املا نموده و آنها ثبت کردهاند. بر پایه یادداشتی کوتاه که در برگهای آغازین و پیش از متن سفرنامه به چشم میخورد، این نسخه را میر فضل شاه و میرزا علی تحریر کردهاند. | ||
== | ==زبان نگارش کتاب== | ||
متن سفرنامه | متن سفرنامه عربی است؛ اما به علت رواج دو زبان اردو و انگلیسی در هند و فارسیزبان بودن نگارنده، واژگان گوناگون از زبانهای دیگر در متن سفرنامه راه یافتهاند؛ همچون: «تِکت» (ص۹۶)، «سِکن کلاس» (ص۹۹)، «بالیوز» (ص۱۸۸)، «داک» (ص۷۱) و «اوباش». (ص۹۹) با آن که نویسنده سفرنامه خود را با تاریخ قمری تدوین و مسافتها را با شماره روزهای سپری شده تعیین کرده است، در برخی از صفحات در کنار تاریخ قمری از تاریخ میلادی (ص۶۵، ۶۷) و برای مسافت از واحد «میل» انگلیسی (ص۴۵، ۶۷) نیز بهره برده است. | ||
== | ==ویژگیهای محتوایی کتاب== | ||
با آن | با آن که آگاهیهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی فراوان در سفرنامه به چشم میخورد، متن آنگاه کاملاً شخصی است و اخبار کماهمیت یا بیاهمیت بسیار را میتوان در آن دید. برای مثال، نویسنده چند بار خوابهایی را که دیده، گزارش کرده (ص۱۸۵۱۸۶) و چند بار نیز از احتلام خود سخن گفته است. (ص۶۶، ۹۱، ۹۴) از نکات شایان توجه این سفرنامه آن است که بر خلاف سفرنامههای معمول، از تعدّی راهزنان در آن خبری نیست و نویسنده تنها از بدخلقی شترداران و درشکهداران و بیمهری آنان با مسافران، بارها شکوه کرده است. (ص ۲۴۲۵، ۵۴، ۲۲۰و...) | ||
== | ==توصیف بخشهای کتاب== | ||
بخش نخست: | بخش نخست:نویسنده و همراهانش ۲۲ جمادی الاولی از لکنهو به بمبئی (ص۲، ۱۰۰) رفتهاند. وی مطالب این بخش از سفر را در ۱۵۸ صفحه ثبت کرده است. آنها بخشی از مسیر را با درشکه، قسمتی را با قایق و مسافتی دیگر را با قطار پیموده و پس از ۴۱ روز به بمبئی رسیدهاند. در این بخش، مطالب فراوان به چشم میخورد؛ از جمله کیفیت و کرایه وسایل نقلیه، مسافت و چگونگی راه، برخوردها و دیدارها، مراجعات نویسنده به کتابفروشیها و چاپخانهها (ص۱۱۴، ۱۳۱)، بیماری اعجاز حسین و عیادت شخصیتها از او (ص۱۵۱) و اینکه برای مثال، این شهر اداره پست ندارد و آن شهر آب تمیز و فراوان دارد. وی در این بخش همچنین به نامهنگاریاش با هملتین، حاکم کمشیزدهلی اشاره و او را صاحب مکارم و افتخارات و فردی بیمانند در میان امثال خود (ص۵) معرفی کرده است. همچنین آنگاه که برای تصدیق «مختارنامه» به دفتر حاکم کلکته رفته، او را هوشیار و مدیری آشنا به قواعد یافته است. (ص۷) | ||
بخش دوم:نگارنده | بخش دوم:نگارنده این بخش را در ۳۱ صفحه سامان داده است. آنها پس از یک ماه معطلی برای تهیه کشتی، روز ۲۷ شعبان با کشتی دُخانی (بخار) و با کرایه ۱۰۰ روپیه برای هر تن، به قصد جده حرکت کرده (ص۱۵۷، ۱۵۹)، پنجم رمضان به بندر عدن (ص۱۶۵) و ۱۰ روز بعد به جده رسیدهاند. (ص۱۸۳) آنان در آغاز قصد مدینه داشتهاند (ص۱۸۱)؛ اما به علت ناامن بودن مسیر در پی وقوع درگیری (ص۱۸۴) و پس از مشورت با کسی که گویا سفیر عثمانی در جده بوده (ص۱۸۸۱۸۹) منصرف گشته، عزم مکه کردهاند. ص۱۹۱) سفیر او را بسیار گرامی داشته و سفارشنامهای نیز به دو زبان ترکی و عربی، خطاب به شریف مکه نوشته و به وی سپرده است. (ص۱۹۰) | ||
نگارنده در | نگارنده در این جا تذکر داده که شایسته است شخص پیش از انجام اعمال حج تمتع، عمره مفرده بگزارد تا با واجبات حج آشنا شود و هنگام روبهرو شدن با مکانها و مشاعر، دچار مشکل نگردد، به خصوص که مطوِّفین اعتنای چندان به امور حاجیان ندارند و نباید به آنها اعتماد کرد. (ص۱۹۳۱۹۴) وی در مسیر مکه از حدیبیه و در آنجا از مسجدی به نام شمیی یاد کرده که گویا آن را تازه ساخته بودهاند. آنها بدون توقف راه سپرده و ۲۲ رمضان به مکه رسیدهاند. (ص۱۹۲) | ||
از مطالب مهم | از مطالب مهم این بخش، آگاهیهایی است که نویسنده درباره سید علوی بن عیدروس ارائه میکند. نویسنده که به قصد دیدن این شخص در عدن به خانهاش رفته و به دیدارش توفیق نیافته، در آغاز او را از «مشاهیر عرفا»ی آن سرزمین دانسته و سپس هنگامی که سید علوی کسی را برای عذرخواهی به سراغش فرستاده، از همان فرستاده شنیده که بن عیدروس ماهانه ۱۲۰۰ روپیه از «حکام فرنگی» دریافت میکند تا مردم را به اطاعت فرابخواند و به مخالفت برنینگیزد. (ص ۱۷۳ ۱۷۴) همچنین در مدت توقف نگارنده در جده، نواب تهورجنگ به دیدار وی آمده است. (ص۱۸۴) | ||
بخش سوم: | بخش سوم:نویسنده ۹۰ صفحه از سفرنامه را به این بخش اختصاص داده و در آن گزارشهایی دقیق از وضع حرمین، قبور و مکانهای مذهبی تاریخی، کتابخانهها و کتابفروشیها ارائه کرده است. حضور وی در نماز جماعت اهل سنت در مسجدالحرام، از نکات شایان توجه این بخش است. (ص۲۰۷) نویسنده در مکه بیشتر وقت خود را در کتابخانه حرم گذرانده و تنها در روزهای تعطیل این فرصت را از دست داده است. (ص۲۰۷۲۰۸) وی کتابهای بسیار از جمله عجالة الراکب (ص۱۹۷)، السراج المنیر، شرح الجامع الصغیر و تنبیه الغافلین (ص۱۹۸) را در این کتابخانه دیده و مطالب فراوان را در موضوعات گوناگون از آنها یادداشت نموده است. او به نابودی بیشتر نسخههای خطی نفیس و مهم کتابخانه حرم بر اثر سیل اشاره کرده و عمده کتابهای موجود را جدید دانسته است. (ص۲۱۰) نگارنده در ادامه، به دیداری با همراهی دوستش میرزا محمد هادی از مسجدی در بیرون مکه، گورستان ابوطالب، پرداخته که قبرهای عبد مناف و عبدالمطلب در آن قرار دارند. (ص۲۰۳۲۰۴) به گفته وی، این دو قبر را میرزا جعفر علی متخلص به میرزا فصیح، پدر میرزا محمد هادی یاد شده، از سرمایه مرحوم سید ناصر علی هندی احیا کرده و مسجد را نیز وی ساخته است. وی افزوده است که مردم مکه از آنجا که این دو تن را مسلمان نمیدانند، اعتنایی به قبر آنها ندارند. (ص۲۰۴) | ||
== | ===توصیف مدینه=== | ||
نگارنده روز | نگارنده روز ۲۹ شوال با شتری که ۲۴ ریال کرایه کرد، همراه کاروانی عازم مدینه شده و برادرش بر اثر بیماری در مکه مانده است. (ص۲۱۳) وی در مدینه بارها به کتابخانه حرم پیامبر(ص) رفته (ص۲۳۲، ۲۴۸۲۴۹) و آنجا را به مراتب بهتر و زیباتر از کتابخانه مکه و دارای کتابهای کمیاب، گرانسنگ و سودمند یافته است. متولیان کتابخانه را نیز خوشبرخورد و دارای اخلاق پسندیده شمرده که بر خلاف متولیان کتابخانه مسجدالحرام، تنگنظر نبوده و با ملاطفت رفتار میکردهاند. (ص۲۴۱۲۴۲) اما از بدرفتاری خادمان حرم دلی پرخون داشته و دو نمونه از آزارهای آنان را بیان کرده است: یک بار که کنار قبر حضرت زهرا(س) در حال گریستن بوده، یکی از خادمان به اجبار مانع گریه وی شده است.(ص۲۳۲) بار دوم در حالی که به ضریح ایشان نزدیک بوده، خادمی از وی پول میخواهد و از آنجا که در آن لحظه پولی با خود نداشته، او را از روضه بیرون میکند. (ص۲۳۹) | ||
وی همچنین گزارشی دقیق از وضع بقیع داده است. قبور ائمه:، عباس، عقیل، عبدالله بن جعفر، ابراهیم پسر رسول خدا، حارث، حلیمه، عاتکه و صفیه را دارای قبه و بارگاه شمرده و گفته است که با پرداخت پنج قروش موفق به زیارت آنها شده است. بالای درِ این بارگاه تنها اسم عباس نوشته شده و به ائمه چهارگانه فقط با عنوان «اهل البیت» اشاره کردهاند. (ص۲۳۴۲۳۵) در بارگاهی که آرامگاه عباس و امامان قرار داشته، قبر عباس بهگونه مستقل دارای ضریحی بزرگ بوده و قبور چهار امام: زیر یک قبّه قرار داشته است. (ص۲۳۶) از تزئینات و نشانههای عمارت در این بارگاه خبری نبوده (ص۲۳۷) و نویسنده همین وضع را باعث خضوع و خشوع و توجه بیشتر انسان هنگام زیارت دانسته است. (ص۲۳۸) | |||
چنانکه نگارنده گزارش داده، در بقیع، دست کم در روزی که وی به زیارت رفته است، بر خلاف حرم حضرت رسول(ص)، بسیاری از زائران در حال گریستن و خواندن زیارتنامه بوده و خادمان مزاحم آنها نمیشدهاند. خود نویسنده و تنی چند نیز با صدای بلند گریسته و زیارت جامعه خواندهاند و بر خلاف انتظارشان کسی مزاحم آنها نشده است. (ص۲۳۶) | |||
وی مسجد قبا، خانه حضرت علی(ع) و خانه امام صادق(ع) را نیز زیارت نموده و قبر اسماعیل بن جعفر صادق(ع) را دارای قبهای بزرگ شمرده که در سمت شرقی آن خانهای منسوب به امام صادق(ع) قرار دارد. (ص۲۶۱) تقسیم جاروهای متبرک شده درون ضریح پیامبر(ص) در میان مردم حاضر در حرم نیز از دیدههای توجهبرانگیز نگارنده است. (ص۲۴۵) او درباره خبر بازگرداندن فدک به سادات که در هند شنیده بوده، از یکی از سادات مدینه سؤال کرده و پاسخ شنیده که فدک همچنان در دست حکومت است. (ص۲۴۷) | |||
==توصیفه مکه== | |||
مؤلف در ۲۰ ذیقعده به سوی مکه حرکت کرده و پس از محرم شدن در مسجد شجره، شگفتزده شده که گروهی از اهل سنت از مدینه احرام بسته و گروهی نیز بدون احرام از شجره عبور کردهاند تا شاید در رابغ محرم شوند. وی علت را اینگونه بیان کرده که شترداران هنگام محرم شدن حاجیان، کاروان را متوقف نمیکنند و به راهشان ادامه میدهند و بسیاری از حاجیان نیز از هراس جا ماندن از کاروان، از احرام در مسجد شجره چشم میپوشند. او آنگاه که مسجد شجره را بدون سقف دیده، از وضع نامناسب این میقات مشترک شیعه و اهل سنت متأسف شده است. (ص۲۶۱۲۶۳) | |||
نویسنده در سوم ذیحجه به مکه رسیده (ص۲۷۴) و آگاهی یافته که در تعیین آغاز ماه اختلاف وجود دارد. در پی این اختلاف، اهل سنت روز هفتم را هشتم ذیحجه اعلام کرده، از مکه بیرون شدهاند و شیعیان نیز که نمیتوانستهاند تا روز ترویه صبر کنند، ناگزیر همان روز پس از نماز مغرب و عشاء احرام بسته، به منا رفتهاند.(ص۲۷۵۲۷۶) وی مراحل بعدی حج خود را بهگونه خلاصه گزارش کرده (ص۲۷۷۲۷۸) و در پایان به وضع اسفناک منا و هوای سخت آلوده آن اشاره نموده است. به گفته او، با آن که حکومت شریف عبدالله بن محمد<ref>تاریخ مکه، ص۶۲۸، ۶۳۱.</ref> درباره نظافت منا تبلیغ و تأکید فراوان میکرده، کثرت قربانی، ازدحام جمعیت و محدودیت مکان و بوی مشمئزکننده لاشههای حیوانات ذبح شده وضعی تحمل ناپذیر پدید آوردهاند، بهگونهای که وی و چند تن از حاجیان پس از بازگشت به مکه بیمار شدهاند. (ص۲۷۹) | |||
در طول سفر، او ارتباط خود را با خانواده و دوستان از | بخش چهارم:نویسنده و همراهانش ۲۵ ذیحجه مکه را به قصد جده ترک کرده و پس از دو روز وارد جده شده و برای سفر به عتبات آماده گشتهاند. (ص۲۸۱) آنها از طریق دریا (ص۲۸۸) به مسقط (ص۲۹۹)، بندر بوشهر (ص۳۱۳) و از آنجا به بصره (ص۳۲۱)، کاظمین (ص۳۲۵)، سامرا (ص ۳۲۷ ۲۳۸) و سپس کربلا (ص۳۳۵) و نجف (ص۳۵۵) رفتهاند. نویسنده در هر یک از این شهرها چندی اقامت کرده و بیشتر به دیدار با دانشوران و خرید کتاب پرداخته است. (ص۲۹۱، ۳۱۴، ۳۵۶، ۳۵۸ و...) وی سفرنامه را تا بازگشت از نجف به کربلا نگاشته و بر این اساس، سفر حج او از هند تا مکه و مدینه، شش ماه و با احتساب سفر عتبات، حدود ۱۴ ماه به طول انجامیده است. | ||
در طول سفر، او ارتباط خود را با خانواده و دوستان از طریق ارسال و دریافت نامههای فراوان حفظ کرده (ص۱۳۰ و...) و در یکی از همین نامهها دریافته که سید حسین، پسر دو سالهاش، همچون دو فرزند دیگرش درگذشته و از این خبر سخت اندوهگین شده است. (ص۳۲۹۳۳۰) وی همچنین متن برخی از نامهها، گاه فارسی و گاه عربی، را که از شخصیتهای مشهور به او یا برادرش میرسیده، همراه پاسخ آنها آورده است. (ص۱۰۹، ۱۱۸، ۳۵۷) محتوای این نامهها بیشتر احوالپرسی، آرزوی سلامت برای نویسنده و به ویژه برادر دانشمند وی و پرسش از چگونگی سفر و محل اسکان ایشان است. نامهها و نیز پاسخ آنها با عباراتی مُطنطن، پر طمطراق و مسجّع نوشته شدهاند. | |||
این سفرنامه تاکنون به صورت دستنویس باقی مانده و منتشر نشده است. گزارشی سودمند از آن در مجله میقات حج<ref>میقات حج، ش۱۴، ص۱۵۴-۱۷۲</ref>، «سیری در سفرنامه حج مرحوم صاحب عبقات الانوار». انتشار یافته که ترجمه صفحاتی از کتاب را نیز در بر دارد. | |||
{{ کتابهای مرتبط با حج}} | |||
[[رده:کتابهای میرحامد حسین]] | |||
[[رده:کتابهای قرن سیزدهم قمری]] | |||
[[رده:سفرنامههای حج]] | |||
[[رده:سفرنامههای عتبات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۹
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | میر حامد حسین |
تاریخ نگارش | ۱۳۷۰ و ۱۳۹۶ قمری |
محتوا | |
موضوع | سفرنامه حج واجب |
سبک | توصیفی |
زبان | عربی |
نشر | |
تعداد جلد | ۱ جلد |
تعداد صفحات | ۱۸۶صفحه |
قطع | وزیری |
اسفار الانوار نوشته میر حامد حسین موسوی نیشابوری هندی از دانشوران بزرگ شیعه کتاب اسفار الانوار فی ذکر افضل الأسفار سفرنامه حج و عتبات نویسنده به زبان عربی است که به صورت خطی، در قطع جیبی و با شماره ۳۰۸ در کتابخانه ناصریه شهر لَکنْهوی هند نگهداری میشود. تصویری در قطع رحلی نیز از نسخه یاد شده در کتابخانه مرکز تحقیقات حج در قم موجود است که در تدوین مقاله حاضر از آن بهرهگیری شده است. نام کتاب در تنها نسخه خطی شناسایی شده، اسفارالانوار فی ذکر افضل الاسفار است. برخی با عنوان اسفار الانوار عن وقائع افضل الاسفار یا با عنوان الرحلة المکیة و السوانح السفریة فی حج البیت و زیارة الائمة علیهم السلام[۱] از آن یاد کردهاند.
درباره مولف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
میر حامد حسین بن سید محمد قلی (۱۲۴۶ق./ ۱۳۰۶ق.) از دانشوران نامدار هند، نامش مهدی و کنیهاش ابوالظفر و به میر حامد حسین مشهور است.[۲] وی به سال ۱۲۴۶ق. در لکنهوی هند زاده شد و همان جا ادبیات را از مفتی سید محمد عباس فراگرفت و پس از آموختن مقدمات و دانش کلام نزد پدرش و مفتی سید محمد قلی، فقه و اصول را از سید حسین بن دلدار علی نقوی، و حکمت و معقول را از سید مرتضی بن سید محمد آموخت.[۳]
مولانا سید شرف الدین از نیاکان میر حامد حسین در رویداد یورش دوم مغولان به ایران به دست هلاکو خان به سال ۶۵۴ق. از خراسان به هندوستان رفت و در قصبه کنتور اقامت کرد و بدین ترتیب، نسلی از سادات نیشابوری در هند پدید آمد.[۴] برادران وی سراج حسین و اعجاز حسین و فرزندانش ناصر حسین و ذاکر حسین نیز همه دانشوران دین و دارای آثار فراوان بودهاند.[۵] این خاندان که نسبش به امامزاده سید محمد محروق، ملقب به مهدی از نوادگان حمزة بن موسی کاظم(ع) میرسد[۶]، از آغاز سده سیزدهم ق. کتابخانهای بزرگ را در لکنهو بنیان گذاشتند که بعدها به «ناصریه» مشهور شد و اکنون بیش از ۰۰۰/۳۰ عنوان کتاب خطی و چاپی نفیس در خود دارد.[۷] میر حامد حسین نگاشتههایی بسیار در موضوعات فقهی، کلامی، ادبی و... دارد که اِستقصاء الاِفحام (ردیه)، الشریعة الغراء (فقه)، شمع و دمع (شعر فارسی) و شوارق النصوص (کلام) از آن جملهاند.[۸] او را از بزرگترین متکلمان و دانشوران شیعه در آغاز سده چهاردهم ق.[۹] دانستهاند و نامداری او بیشتر به سبب نگارش کتاب عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار است. وی عبقات الانوار را که تا پیش از الغدیر بزرگترین کتاب شیعه در دفاع از امامت و ولایت[۱۰] بوده و نویسنده الغدیر نیز فراوان از آن بهره برده است[۱۱]، در ردّ کتاب تحفة اثناعشریه نوشت که بر ضدّ شیعه و نوشته مولوی عبدالعزیز دهلوی (م.۱۲۳۹ق.) است.[۱۲] پس از انتشار عبقات، دانشوران و مراجع بزرگ همچون میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)، حاج میرزا حسین نوری، و شیخ زین العابدین مازندرانی از آن قدردانی کردند و ستایشنامههایی بر کتاب نوشتند.[۱۳] میر حامد حسین سرانجام در ۱۸ صفر ۱۳۰۶ق. در لکنهو درگذشت و در حسینیه خودش «غفران مآب» به خاک سپرده شد.[۱۴]
انگیزه نگارش کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نویسنده به سال ۱۲۸۲ق. با برادرش اعجاز حسین، برادرزادهاش کرامت حسین فرزند سراج حسین (ص۳۲۵) و گروهی دیگر به حج رفته و رخدادهای سفر خود را در حدود ۳۸۰ صفحه نگاشته است. وی که گویا در آن روزها در حال نگارش عبقات الانوار بوده، در این سفر نیز از هیچ فرصتی برای یافتن و گردآوری کتابها و مطالب مورد نیاز خود چشم نپوشیده و بخش عمدهای از مطالب سفرنامه را نیز به شرح این جستوجوها اختصاص داده است. ردّ و بدل شدن نامههای فراوان میان نویسنده و دوستان و آشنایان، اظهار نظر صریح وی درباره برخی افراد مشهور یا ناشناخته، شرح دیدارهایش با دانشوران و مسئولان شهرها و کشورهای گوناگون و گزارشهای سودمند او از وضع کتابخانهها و کتابفروشیهای هند، حجاز، عراق و ایران، از این سفرنامه اثری مهم ساخته است.
خصوصیات کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سفرنامه فصلبندی نشده و نویسنده یادداشتهایش را با تاریخ هر روز متمایز کرده است. میتوان این اثر را به چهار بخش هند، مسیر حجاز، حجاز، و عتبات قسمت کرد. نویسنده در بعضی از روزها فرصت نوشتن نداشته، اما چنانکه از برخی تصریحات وی پیدا است، همه متن سفرنامه را در دوران سفر نگاشته است. (ص۹۱)اگر این نسخه تنها متن موجود کتاب باشد، از آنجا که سه خط متفاوت در آن دیده میشود، این احتمال وجود دارد که نویسنده یادداشتهای آغازین خود را در اختیار کاتبان قرار داده تا کتاب را تحریر کنند. نیز شاید بر پایه یادداشتهای خود، متنی را بر کاتبان املا نموده و آنها ثبت کردهاند. بر پایه یادداشتی کوتاه که در برگهای آغازین و پیش از متن سفرنامه به چشم میخورد، این نسخه را میر فضل شاه و میرزا علی تحریر کردهاند.
زبان نگارش کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
متن سفرنامه عربی است؛ اما به علت رواج دو زبان اردو و انگلیسی در هند و فارسیزبان بودن نگارنده، واژگان گوناگون از زبانهای دیگر در متن سفرنامه راه یافتهاند؛ همچون: «تِکت» (ص۹۶)، «سِکن کلاس» (ص۹۹)، «بالیوز» (ص۱۸۸)، «داک» (ص۷۱) و «اوباش». (ص۹۹) با آن که نویسنده سفرنامه خود را با تاریخ قمری تدوین و مسافتها را با شماره روزهای سپری شده تعیین کرده است، در برخی از صفحات در کنار تاریخ قمری از تاریخ میلادی (ص۶۵، ۶۷) و برای مسافت از واحد «میل» انگلیسی (ص۴۵، ۶۷) نیز بهره برده است.
ویژگیهای محتوایی کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با آن که آگاهیهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی فراوان در سفرنامه به چشم میخورد، متن آنگاه کاملاً شخصی است و اخبار کماهمیت یا بیاهمیت بسیار را میتوان در آن دید. برای مثال، نویسنده چند بار خوابهایی را که دیده، گزارش کرده (ص۱۸۵۱۸۶) و چند بار نیز از احتلام خود سخن گفته است. (ص۶۶، ۹۱، ۹۴) از نکات شایان توجه این سفرنامه آن است که بر خلاف سفرنامههای معمول، از تعدّی راهزنان در آن خبری نیست و نویسنده تنها از بدخلقی شترداران و درشکهداران و بیمهری آنان با مسافران، بارها شکوه کرده است. (ص ۲۴۲۵، ۵۴، ۲۲۰و...)
توصیف بخشهای کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بخش نخست:نویسنده و همراهانش ۲۲ جمادی الاولی از لکنهو به بمبئی (ص۲، ۱۰۰) رفتهاند. وی مطالب این بخش از سفر را در ۱۵۸ صفحه ثبت کرده است. آنها بخشی از مسیر را با درشکه، قسمتی را با قایق و مسافتی دیگر را با قطار پیموده و پس از ۴۱ روز به بمبئی رسیدهاند. در این بخش، مطالب فراوان به چشم میخورد؛ از جمله کیفیت و کرایه وسایل نقلیه، مسافت و چگونگی راه، برخوردها و دیدارها، مراجعات نویسنده به کتابفروشیها و چاپخانهها (ص۱۱۴، ۱۳۱)، بیماری اعجاز حسین و عیادت شخصیتها از او (ص۱۵۱) و اینکه برای مثال، این شهر اداره پست ندارد و آن شهر آب تمیز و فراوان دارد. وی در این بخش همچنین به نامهنگاریاش با هملتین، حاکم کمشیزدهلی اشاره و او را صاحب مکارم و افتخارات و فردی بیمانند در میان امثال خود (ص۵) معرفی کرده است. همچنین آنگاه که برای تصدیق «مختارنامه» به دفتر حاکم کلکته رفته، او را هوشیار و مدیری آشنا به قواعد یافته است. (ص۷)
بخش دوم:نگارنده این بخش را در ۳۱ صفحه سامان داده است. آنها پس از یک ماه معطلی برای تهیه کشتی، روز ۲۷ شعبان با کشتی دُخانی (بخار) و با کرایه ۱۰۰ روپیه برای هر تن، به قصد جده حرکت کرده (ص۱۵۷، ۱۵۹)، پنجم رمضان به بندر عدن (ص۱۶۵) و ۱۰ روز بعد به جده رسیدهاند. (ص۱۸۳) آنان در آغاز قصد مدینه داشتهاند (ص۱۸۱)؛ اما به علت ناامن بودن مسیر در پی وقوع درگیری (ص۱۸۴) و پس از مشورت با کسی که گویا سفیر عثمانی در جده بوده (ص۱۸۸۱۸۹) منصرف گشته، عزم مکه کردهاند. ص۱۹۱) سفیر او را بسیار گرامی داشته و سفارشنامهای نیز به دو زبان ترکی و عربی، خطاب به شریف مکه نوشته و به وی سپرده است. (ص۱۹۰) نگارنده در این جا تذکر داده که شایسته است شخص پیش از انجام اعمال حج تمتع، عمره مفرده بگزارد تا با واجبات حج آشنا شود و هنگام روبهرو شدن با مکانها و مشاعر، دچار مشکل نگردد، به خصوص که مطوِّفین اعتنای چندان به امور حاجیان ندارند و نباید به آنها اعتماد کرد. (ص۱۹۳۱۹۴) وی در مسیر مکه از حدیبیه و در آنجا از مسجدی به نام شمیی یاد کرده که گویا آن را تازه ساخته بودهاند. آنها بدون توقف راه سپرده و ۲۲ رمضان به مکه رسیدهاند. (ص۱۹۲) از مطالب مهم این بخش، آگاهیهایی است که نویسنده درباره سید علوی بن عیدروس ارائه میکند. نویسنده که به قصد دیدن این شخص در عدن به خانهاش رفته و به دیدارش توفیق نیافته، در آغاز او را از «مشاهیر عرفا»ی آن سرزمین دانسته و سپس هنگامی که سید علوی کسی را برای عذرخواهی به سراغش فرستاده، از همان فرستاده شنیده که بن عیدروس ماهانه ۱۲۰۰ روپیه از «حکام فرنگی» دریافت میکند تا مردم را به اطاعت فرابخواند و به مخالفت برنینگیزد. (ص ۱۷۳ ۱۷۴) همچنین در مدت توقف نگارنده در جده، نواب تهورجنگ به دیدار وی آمده است. (ص۱۸۴)
بخش سوم:نویسنده ۹۰ صفحه از سفرنامه را به این بخش اختصاص داده و در آن گزارشهایی دقیق از وضع حرمین، قبور و مکانهای مذهبی تاریخی، کتابخانهها و کتابفروشیها ارائه کرده است. حضور وی در نماز جماعت اهل سنت در مسجدالحرام، از نکات شایان توجه این بخش است. (ص۲۰۷) نویسنده در مکه بیشتر وقت خود را در کتابخانه حرم گذرانده و تنها در روزهای تعطیل این فرصت را از دست داده است. (ص۲۰۷۲۰۸) وی کتابهای بسیار از جمله عجالة الراکب (ص۱۹۷)، السراج المنیر، شرح الجامع الصغیر و تنبیه الغافلین (ص۱۹۸) را در این کتابخانه دیده و مطالب فراوان را در موضوعات گوناگون از آنها یادداشت نموده است. او به نابودی بیشتر نسخههای خطی نفیس و مهم کتابخانه حرم بر اثر سیل اشاره کرده و عمده کتابهای موجود را جدید دانسته است. (ص۲۱۰) نگارنده در ادامه، به دیداری با همراهی دوستش میرزا محمد هادی از مسجدی در بیرون مکه، گورستان ابوطالب، پرداخته که قبرهای عبد مناف و عبدالمطلب در آن قرار دارند. (ص۲۰۳۲۰۴) به گفته وی، این دو قبر را میرزا جعفر علی متخلص به میرزا فصیح، پدر میرزا محمد هادی یاد شده، از سرمایه مرحوم سید ناصر علی هندی احیا کرده و مسجد را نیز وی ساخته است. وی افزوده است که مردم مکه از آنجا که این دو تن را مسلمان نمیدانند، اعتنایی به قبر آنها ندارند. (ص۲۰۴)
توصیف مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نگارنده روز ۲۹ شوال با شتری که ۲۴ ریال کرایه کرد، همراه کاروانی عازم مدینه شده و برادرش بر اثر بیماری در مکه مانده است. (ص۲۱۳) وی در مدینه بارها به کتابخانه حرم پیامبر(ص) رفته (ص۲۳۲، ۲۴۸۲۴۹) و آنجا را به مراتب بهتر و زیباتر از کتابخانه مکه و دارای کتابهای کمیاب، گرانسنگ و سودمند یافته است. متولیان کتابخانه را نیز خوشبرخورد و دارای اخلاق پسندیده شمرده که بر خلاف متولیان کتابخانه مسجدالحرام، تنگنظر نبوده و با ملاطفت رفتار میکردهاند. (ص۲۴۱۲۴۲) اما از بدرفتاری خادمان حرم دلی پرخون داشته و دو نمونه از آزارهای آنان را بیان کرده است: یک بار که کنار قبر حضرت زهرا(س) در حال گریستن بوده، یکی از خادمان به اجبار مانع گریه وی شده است.(ص۲۳۲) بار دوم در حالی که به ضریح ایشان نزدیک بوده، خادمی از وی پول میخواهد و از آنجا که در آن لحظه پولی با خود نداشته، او را از روضه بیرون میکند. (ص۲۳۹)
وی همچنین گزارشی دقیق از وضع بقیع داده است. قبور ائمه:، عباس، عقیل، عبدالله بن جعفر، ابراهیم پسر رسول خدا، حارث، حلیمه، عاتکه و صفیه را دارای قبه و بارگاه شمرده و گفته است که با پرداخت پنج قروش موفق به زیارت آنها شده است. بالای درِ این بارگاه تنها اسم عباس نوشته شده و به ائمه چهارگانه فقط با عنوان «اهل البیت» اشاره کردهاند. (ص۲۳۴۲۳۵) در بارگاهی که آرامگاه عباس و امامان قرار داشته، قبر عباس بهگونه مستقل دارای ضریحی بزرگ بوده و قبور چهار امام: زیر یک قبّه قرار داشته است. (ص۲۳۶) از تزئینات و نشانههای عمارت در این بارگاه خبری نبوده (ص۲۳۷) و نویسنده همین وضع را باعث خضوع و خشوع و توجه بیشتر انسان هنگام زیارت دانسته است. (ص۲۳۸)
چنانکه نگارنده گزارش داده، در بقیع، دست کم در روزی که وی به زیارت رفته است، بر خلاف حرم حضرت رسول(ص)، بسیاری از زائران در حال گریستن و خواندن زیارتنامه بوده و خادمان مزاحم آنها نمیشدهاند. خود نویسنده و تنی چند نیز با صدای بلند گریسته و زیارت جامعه خواندهاند و بر خلاف انتظارشان کسی مزاحم آنها نشده است. (ص۲۳۶)
وی مسجد قبا، خانه حضرت علی(ع) و خانه امام صادق(ع) را نیز زیارت نموده و قبر اسماعیل بن جعفر صادق(ع) را دارای قبهای بزرگ شمرده که در سمت شرقی آن خانهای منسوب به امام صادق(ع) قرار دارد. (ص۲۶۱) تقسیم جاروهای متبرک شده درون ضریح پیامبر(ص) در میان مردم حاضر در حرم نیز از دیدههای توجهبرانگیز نگارنده است. (ص۲۴۵) او درباره خبر بازگرداندن فدک به سادات که در هند شنیده بوده، از یکی از سادات مدینه سؤال کرده و پاسخ شنیده که فدک همچنان در دست حکومت است. (ص۲۴۷)
توصیفه مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مؤلف در ۲۰ ذیقعده به سوی مکه حرکت کرده و پس از محرم شدن در مسجد شجره، شگفتزده شده که گروهی از اهل سنت از مدینه احرام بسته و گروهی نیز بدون احرام از شجره عبور کردهاند تا شاید در رابغ محرم شوند. وی علت را اینگونه بیان کرده که شترداران هنگام محرم شدن حاجیان، کاروان را متوقف نمیکنند و به راهشان ادامه میدهند و بسیاری از حاجیان نیز از هراس جا ماندن از کاروان، از احرام در مسجد شجره چشم میپوشند. او آنگاه که مسجد شجره را بدون سقف دیده، از وضع نامناسب این میقات مشترک شیعه و اهل سنت متأسف شده است. (ص۲۶۱۲۶۳)
نویسنده در سوم ذیحجه به مکه رسیده (ص۲۷۴) و آگاهی یافته که در تعیین آغاز ماه اختلاف وجود دارد. در پی این اختلاف، اهل سنت روز هفتم را هشتم ذیحجه اعلام کرده، از مکه بیرون شدهاند و شیعیان نیز که نمیتوانستهاند تا روز ترویه صبر کنند، ناگزیر همان روز پس از نماز مغرب و عشاء احرام بسته، به منا رفتهاند.(ص۲۷۵۲۷۶) وی مراحل بعدی حج خود را بهگونه خلاصه گزارش کرده (ص۲۷۷۲۷۸) و در پایان به وضع اسفناک منا و هوای سخت آلوده آن اشاره نموده است. به گفته او، با آن که حکومت شریف عبدالله بن محمد[۱۵] درباره نظافت منا تبلیغ و تأکید فراوان میکرده، کثرت قربانی، ازدحام جمعیت و محدودیت مکان و بوی مشمئزکننده لاشههای حیوانات ذبح شده وضعی تحمل ناپذیر پدید آوردهاند، بهگونهای که وی و چند تن از حاجیان پس از بازگشت به مکه بیمار شدهاند. (ص۲۷۹)
بخش چهارم:نویسنده و همراهانش ۲۵ ذیحجه مکه را به قصد جده ترک کرده و پس از دو روز وارد جده شده و برای سفر به عتبات آماده گشتهاند. (ص۲۸۱) آنها از طریق دریا (ص۲۸۸) به مسقط (ص۲۹۹)، بندر بوشهر (ص۳۱۳) و از آنجا به بصره (ص۳۲۱)، کاظمین (ص۳۲۵)، سامرا (ص ۳۲۷ ۲۳۸) و سپس کربلا (ص۳۳۵) و نجف (ص۳۵۵) رفتهاند. نویسنده در هر یک از این شهرها چندی اقامت کرده و بیشتر به دیدار با دانشوران و خرید کتاب پرداخته است. (ص۲۹۱، ۳۱۴، ۳۵۶، ۳۵۸ و...) وی سفرنامه را تا بازگشت از نجف به کربلا نگاشته و بر این اساس، سفر حج او از هند تا مکه و مدینه، شش ماه و با احتساب سفر عتبات، حدود ۱۴ ماه به طول انجامیده است.
در طول سفر، او ارتباط خود را با خانواده و دوستان از طریق ارسال و دریافت نامههای فراوان حفظ کرده (ص۱۳۰ و...) و در یکی از همین نامهها دریافته که سید حسین، پسر دو سالهاش، همچون دو فرزند دیگرش درگذشته و از این خبر سخت اندوهگین شده است. (ص۳۲۹۳۳۰) وی همچنین متن برخی از نامهها، گاه فارسی و گاه عربی، را که از شخصیتهای مشهور به او یا برادرش میرسیده، همراه پاسخ آنها آورده است. (ص۱۰۹، ۱۱۸، ۳۵۷) محتوای این نامهها بیشتر احوالپرسی، آرزوی سلامت برای نویسنده و به ویژه برادر دانشمند وی و پرسش از چگونگی سفر و محل اسکان ایشان است. نامهها و نیز پاسخ آنها با عباراتی مُطنطن، پر طمطراق و مسجّع نوشته شدهاند. این سفرنامه تاکنون به صورت دستنویس باقی مانده و منتشر نشده است. گزارشی سودمند از آن در مجله میقات حج[۱۶]، «سیری در سفرنامه حج مرحوم صاحب عبقات الانوار». انتشار یافته که ترجمه صفحاتی از کتاب را نیز در بر دارد.
- ↑ الذریعه، ج۲، ص۶۰؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۱.
- ↑ مرآة الکتب، ص۴۶۶.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۷.
- ↑ عبقات الانوار، ص۲۰-۲۱، «مقدمه».
- ↑ میر حامد حسین، ص۱۳۲-۱۳۴.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۱۱، ص۱۴۳.
- ↑ نفحات الازهار، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ صحیفة المکتبه، ش۲، ص۱۷، «عرض موجز عن الجمهوریة الهندیه»، گزارش سفر علامه امینی به هند در سال ۱۳۸۰ق.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۸-۳۴۹؛ مرآة الکتب، ص۴۶۹؛ الذریعه، ج۱۴، ص۲۴۰.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۷.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۸.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ عبقات الانوار، ص۷.
- ↑ میر حامد حسین، ص۱۴۲.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۱؛ دائرة المعارف تشیع، ج۱۱، ص۱۴۴، «عبقات الانوار».
- ↑ تاریخ مکه، ص۶۲۸، ۶۳۱.
- ↑ میقات حج، ش۱۴، ص۱۵۴-۱۷۲