استلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا: ویرایش}} '''استلام''' لمس كردن حجرالاسود و اركان كعبه با دست يا بدن حجرالاس...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[اسفند]]|روز=[[۲۲]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=محمدسعيد نجاتي .گروه تاريخ  }}
[[پرونده:استلام حجرالاسود.jpg|بندانگشتی|زائران [[خانه خدا]] در حال استلام [[حجرالاسود]].]]


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
'''استلام'''، لمس كردنِ [[حجرالاسود]] و برخی از قسمت‌ها و [[ارکان کعبه|اركان كعبه]] با دست یا بدن است. شماری از فقیهان، [[تقبیل|بوسیدن]] را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمرده‌اند؛ ولی بیشتر فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بوسیدن را جزء آن ندانسته‌اند. 
'''استلام'''
 
لمس كردن حجرالاسود و اركان كعبه با دست يا بدن حجرالاسود است.
استلام در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] گزارش شده و در روایات مستحب شمرده شده است. استلام حجرالاسود به معنای یادآوری پیمان خدا بر توحید، نبوت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع) شمرده شده و آمرزش گناهان از آثار آن دانسته شده است. از آثار استلام رکن یمانی نیز آمرزش گناهان و استجابت دعا معرفی شده است.
واژه استلام از ريشه (س ـ ل ـ م) برگرفته از سَلام به معناي درود[1]يا سِلام به معناي سنگ است.[2]بر پايه احتمال دوم، استلام در متون ديني به معناي «مسّ سِلام» يعني رساندن
 
دست و بدن به حجرالاسود است.[3]شماري از واژه‌شناسان، استلام را از ريشه لأم به معناي سپر و زره يا سِلاح[4يا به معناي اجتماع[5]دانسته‌اند.
==واژه شناسی==
معناي اصطلاحي استلام، لمس كردن حجرالاسود٭ يا ديگر اجزا و اركان كعبه٭[6]است. (تصوير شماره 5) شماري از فقيهان بوسيدن را جزء مفهوم اصطلاحي استلام شمرده‌اند[7]؛ اما بيشتر فقيهان امامي[8]و اهل سنت[9]بوسيدن را جزء آن ندانسته‌اند.[10]عطف واژه «تقبيل٭» (بوسيدن) به استلام در متون و روايات آداب استلام (← ادامه مقاله) همين ديدگاه را تأييد مي‌كند. شماري ديگر استلام حجر را رساندن دست به آن يا بوسيدن آن تعريف كرده‌اند.[11]
 
بر پايه برخي روايت‌ها[12]، حضرت آدم(ع) پس از هبوط به زمين، از وحشت تنهايي به خداوند شكايت كرد. خداوند براي زدودن هراس و دلتنگي وي و يادآوري عهد و ميثاق آدم در جهان ذر پيش از هبوط او به
واژه استلام از ریشه «س ل م»، برگرفته از سَلام به معنای درود<ref>النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».</ref> یا سِلام به معنای سنگ است.<ref>لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».</ref> بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به [[حجرالاسود]] است.<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».</ref> 
زمين[13]، حجرالاسود را به صورت ياقوت همراه جبرئيل از بهشت به زمين فرستاد. آدم(ع) چون حجر را ديد و شناخت، پيمان خود را با خداوند درباره اقرار به ربوبيت خدا، ولايت و اطاعت معصومان[14]به ياد آورد. شتابان به سوي حجر آمد و خود را بر آن افكند و آن را در برگرفت و بوسيد و 40 روز گريست، در حالي‌كه از خطاي خود توبه نموده، از نقض ميثاق خويش پشيمان بود.[15]از اين رو، استلام و بوسيدن حجر سنت شد. بر پايه روايات ديگر، جبرئيل مأمور شد مناسك حج را به آدم، ابراهيم و اسماعيل بياموزد.[16]وي هنگام آموزش مناسك حج، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.[17]از آن پس، استلام حجر از سنت‌هاي حج ابراهيمي شد و پيروان دين ابراهيم(ع) حجر را استلام ‌كردند. از برخي روايت‌ها برمي‌آيد كه استلام حجرالاسود در روزگار جاهليت نيز رواج داشته است.[18]
==پیشینه استلام==
در منابع روايي اماميان[19]و اهل سنت[20]گزارش‌هايي از استلام حجر و ركن يماني در سيره رسول خدا(ص)، امامان شيعه و صحابه در طواف‌هاي فريضه يا نافله آمده است. (تصوير شماره 6) بر پايه حديث‌هايي در منابع شيعي و اهل سنت، رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصاي خويش استلام كرد و سپس عصا را بوسيد.[21](← ادامه مقاله، چگونگي استلام)
در برخی روایات دینی، نخستین استلام [[حجر الاسود|حجرالاسود]] زمانی دانسته شده که خداوند حجرالاسود را که شکل یاقوت داشت همراه [[جبرئیل]] از بهشت به زمین فرستاد و [[حضرت آدم(ع)|حضرت آدم]] آن را در آغوش گرفت و بوسید.<ref>نگاه کنید به علل الشرایع، ج2، ص425-427.</ref> بر پایه روایات دیگر جبرئیل هنگام آموزش مناسك حج به آدم و [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم]] و اسماعیل، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.<ref>علل الشرایع، ج2، ص586.</ref> بر پایه برخی گزارش‌ها استلام حجرالاسود در روزگار [[جاهلیت]] نیز رواج داشته است.<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص201؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص192.</ref>
فقيهان امامي[22اهل سنت[23]به پشتوانه روايات[24]، خواندن دعاهايي را هنگام استلام حجرالاسود سفارش كرده‌اند كه بيشتر در بر دارنده ياد خدا، حمد و سپاس الهي، صلوات بر پيامبر و خاندان آن حضرت، اعلان دوري و بيزاري از شيطان و نمادهاي آن هستند. همچنين فقيهان امامي[25]، شافعي[26]و حنبلي[27]به پشتوانه روايات[28]، براي استلام سه ركن يماني، شامي و غربي نيز دعاهايي را با مضاميني چون سلام و صلوات بر پيامبر و خاندان او و درخواست قبولي اعمال حج و توبه ياد كرده‌اند.
 
به تصريح شماري از فقيهان امامي، بر پايه روايات[29]، بهترين شيوه استلام ركن يماني و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.[30]در روايات، براي استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمت‌هايي ياد شده است[31]؛ از جمله يادآوري پيمان الهي بر توحيد خدا، رسالت پيامبر(ص) و ولايت حضرت علي(ع)[32]، آمرزش گناهان با استلام حجر[33]و اين‌كه استلام حجر به منزله بيعت با خداوند[34]يا پيامبر گرامي(ص)[35]است. همچنين در روايات، ركن يماني، جايگاه حضور جبرئيل[36]و يكي از درهاي بهشت[37]و باب توبه[38]و استلام آن مايه استجابت دعا[39]، آمرزش گناهان[40]و به منزله دست دادن با خدا[41]شمرده شده است.
در منابع روایی شیعیان<ref>الكافی، ج4، ص404-405؛ التهذیب، ج5، ص106، 455.</ref> و اهل سنت<ref>[صحیح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.</ref> گزارش‌هایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] در [[طواف|طواف‌های]] فریضه یا نافله آمده است. بنابر روایاتی رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافی، ج4، ص429.</ref>
ƒاحكام فقهي استلام
 
‚1. استحباب استلام: فقيهان امامي به پشتوانه روايات[42]، بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام طواف[43]و خواه موارد ديگر از جمله هنگام ورود به مسجدالحرام[44]تأكيد كرده‌اند. استلام و بوسيدن ركن يماني نيز در فقه امامي مستحب مؤكد به شمار مي‌رود.[45]در برخي منابع امامي، بر استلام حجرالاسود بيش از استلام ركن يماني تأكيد شده است.[46]در ميان فقيهان امامي گويا تنها سلار ديلمي (م.448ق.) بوسيدن حجرالاسود و استلام ركن يماني را براي حج‌گزار واجب دانسته است.[47]در طواف، استلام حجرالاسود و ركن يماني پيش از آغاز آن، در هر دور و نيز پايان آن مستحب شمرده شده است.[48]در بيشتر منابع فقهي اماميان، بر پايه حديث‌هاي ياد شده، بر استحباب بوسيدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكيد شده است.[49]
==مستحب بودن استلام ==
فقيهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز به پشتوانه روايات[50]، استلام حجرالاسود و بوسيدن آن و نيز استلام ركن يماني بدون بوسيدن را پيش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمرده‌اند.[51]تنها از ابوحنيفه گزارش شده كه استلام ركن يماني را مستحب يا سنت ندانسته است.[52]برخي از مالكيان در دور اول طواف، استلام حجرالاسود را مستحب به شمار نمي‌آورند.[53]شافعيان استلام حجرالاسود و ركن يماني را در همه دورهاي طواف مستحب شمرده‌اند و بر استحباب استلام در دورهاي فرد، به ويژه در وضع سخت، تأكيد كرده‌اند.[54]فقيهان شافعي[55]، حنفي[56]و شماري از فقيهان مالكي[57]اشاره دارند كه بوسيدن حجر بايد بدون صدا باشد. آنان بوسيدن با صدا را مكروه مي‌دانند.
 
همه فقيهان امامي، مگر ابن جنيد اسكافي[58]، استحباب استلام دو ركن ديگر كعبه يعني شامي و غربي‌ را باور دارند.[59]پشتوانه آن‌ها روايتي حكايت‌گر سيره امام صادق(ع) در استلام همه اركان كعبه و نيز حديثي از امام رضا(ع) است كه بر استحباب استلام همه اركان، از جمله دو ركن شامي و غربي، دلالت دارد.[60]فقيهان اهل سنت استلام دو ركن شامي و غربي را به پشتوانه روايت‌هايي كه پيامبر گرامي(ص) دو ركن شامي و غربي را استلام نمي‌كرده است[61]، مستحب نشمرده‌اند.[62]
=== نظر شیعه ===
مورد ديگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقيهان امامي[63]و اهل سنت[64]، به پشتوانه روايات[65]، استلام آن پس از طواف و نيز نماز طواف و پيش از سعي ميان صفا و مروه است. همچنين در پاره‌اي از منابع فقهي امامي و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع يا پس از آن تصريح شده است.[66]
فقیهان شیعه بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام [[طواف]]<ref>الهدایه، ص224؛ مستند الشیعه، ج12، ص67؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> و خواه موارد دیگر از جمله هنگام ورود به [[مسجدالحرام]]<ref>مستند الشیعه، ج12، ص62-63؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> تأكید كرده‌اند. استلام و [[تقبیل|بوسیدن]] ركن یمانی نیز در فقه شیعه مستحب مؤكد به شمار می‌رود.<ref>الانتصار، ص256؛ الاقتصاد، ص303؛ منتهی المطلب، ج2، ص69.</ref> در طواف، استلام حجرالاسود و ركن یمانی پیش از آغاز آن، در هر دور و نیز پایان آن مستحب شمرده شده است.<ref>الاقتصاد، ص303؛ جواهر الكلام، ج19، ص357-360؛ كتاب الحج، ج5، ص488.</ref> در بیشتر منابع فقهی شیعیان، بر استحباب بوسیدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكید شده است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ مدارك الاحكام، ج8، ص127؛ مستند الشیعه، ج12، ص63، 159.</ref>
‚2. چگونگي استلام: فقيهان شافعي[67]، حنبلي[68]، شماري از فقيهان پيشين حنفي[69بيشتر فقيهان امامي[70]حقيقت استلام حجرالاسود را دست كشيدن به آن دانسته‌اند. فقيهان متأخر حنفي[71]و اندكي از فقيهان امامي[72]استلام حجر را دست كشيدن به آن و بوسيدن آن دانسته‌اند. فقيهان مالكي و شماري از شافعيان، استلام حجرالاسود را بوسيدن آن و در صورت ناممكن بودن اين كار، دست كشيدن به آن تعريف كرده‌اند.[73]اندكي از فقيهان امامي[74]چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلي استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشيدن دست را جايگزين آن دانسته‌اند. شماري ديگر بر آنند كه تعبير برگرفته از حديث‌ها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»[75]، به معناي بهترين‌گونه استلام يا موردي خاص است.[76]در ديدگاه شماري از فقيهان اهل سنت، استلام ركن يماني با دست كشيدن به ركن و سپس بوسيدنِ دست صورت مي‌گيرد. شماري ديگر به جاي بوسيدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.[77]
 
برخي شافعيان[78]و حنفيان[79]به پشتوانه روايات[80]، سه بار بوسيدن و قرار دادن‌گونه و پيشاني ـ يا سجود، به تعبير منابع روايي[81]ـ بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانسته‌اند. مفاد اين حديث‌ها، سجده كردن پيامبر(ص) يا كساني ديگر بر حجرالاسود است. در ميان پيشوايان مذاهب اهل سنت، استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعي و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن‌گونه و پيشاني را بر حجرالاسود بدعت خوانده و به پشتوانه نبود روايت‌هاي معتبر در اين زمينه، آن را روا ندانسته است.[82]
=== نظر اهل سنت ===
‚3. پاره‌اي از احكام فرعي استلام:
فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز، استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمرده‌اند.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص363-364؛ المغنی، ج3، ص383-384، 393-394؛ المجموع، ج8، ص34-35.</ref> تنها از [[ابوحنیفه]] گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.<ref>المغنی، ج3، ص394؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref>
1. فقيهان امامي[83]و اهل سنت[84]به پشتوانه روايات[85]، در صورت فراواني جمعيت و دشواري يا ممكن نبودن استلام، به جايگزيني روش‌هاي ديگر باور دارند؛ همچون: استلام با عصا يا هر چيز همانند آن، اشاره كردن به حجرالاسود، اشاره كردن به آن همراه بوسيدن دست، استقبال ركن حجرالاسود، و تكبير يا تهليل.[86]
 
2. فقيهان امامي، شافعي و حنفي براي جلوگيري از آزار ديگران[87]بر آنند كه اگر استلام در همه دورهاي طواف ممكن نباشد، در آغاز و پايان آن انجام شود.[88]فقيهان امامي[89]و حنفي[90]به پشتوانه روايات[91]و نيز از آن رو كه خودداري از آزار ديگران واجب است[92]، در حال انبوهي طواف‌كنندگان و آزار ديدن افراد با استلام، آن را مستحب و حتي جايز ندانسته‌اند، به ويژه آن‌گاه كه به كاري حرام، مانند آميختگي با نامحرم، بينجامد.[93]
=== استلام رکن شامی و غربی ===
3. فقيهان امامي به پشتوانه روايات[94]، استلام را براي زنان مستحب مي‌دانند. برخي از آنان در صورت انبوهي جمعيت، اين كار را جايز نمي‌دانند.[95]فقيهان شافعي نيز بر پايه روايات[96]، استلام زنان را جز در صورت خلوت بودن پيرامون كعبه مستحب ندانسته‌اند.[97]
همه فقیهان شیعه، مگر ابن جنید اسكافی،<ref>نگاه کنید به مختلف الشیعه، ج4، ص194.</ref> استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی‌ را باور دارند.<ref>الحدائق، ج16، ص132؛ ریاض المسائل، ج7، ص47.</ref> فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را مستحب نشمرده‌اند.<ref>الام، ج2، ص187-188؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ مواهب الجلیل، ج4، ص158.</ref>
4. فقيهان امامي به پشتوانه روايات[98]، باور دارند كسي كه دستش از مچ قطع شده باشد، مي‌تواند با همان دست حجر را استلام ‌كند؛ ولي اگر دستش از مرفق قطع شده باشد، استلام را با دست ديگر خود و اگر اصلاً دست نداشته باشد، با اشاره سر انجام دهد.[99]
 
5. به باور شماري از فقيهان امامي، ديه كسي كه در استلام حجرالاسود به سبب انبوهي جمعيت كشته شده، از بيت المال پرداخت مي‌شود.[100]
=== استلام پس از طواف ===
6. فقيهان امامي به پشتوانه روايات[101]، استلام مُسْتَجار (← مستجار) را به شكل چسباندن شكم به آن ركن و گذاشتن‌گونه بر آن، همراه دعا كردن در آن‌جا پس از اتمام طواف يا در شوط پاياني طواف، مستحب دانسته‌اند.[102]فقيهان اهل سنت نيز به پشتوانه روايات[103]، دعا كردن در مُلْتَزَم (ميان حجرالاسود و دَرِِ كعبه) و چسباندن بدن به آن را مستحب شمرده‌اند.[104](← ملتزم)
مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص304؛ الوسیله، ص175؛ جواهر الكلام، ج19، ص411.</ref> و اهل سنت،<ref>[الموطأ، ج1، ص366؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص12؛ المجموع، ج8، ص67.</ref> استلام آن پس از طواف و نیز [[نماز طواف]] و پیش از [[سعی]] میان [[صفا و مروه]] است. همچنین در پاره‌ای از منابع فقهی شیعه و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.<ref>الرسائل العشر، ص231؛ كشاف القناع، ج2، ص595؛ كتاب الحج، ج5، ص511.</ref>
7. در فقه امامي[105]و اهل سنت[106]اين مسئله مطرح بوده كه آيا با دست كشيدن به حجرالاسود، طوافِ حج‌گزار به سبب ورود به محوطه داخلي خانه خدا، يعني فضاي بالاي شاذروان، باطل مي‌شود يا نه؟ شماري از فقيهان اهل سنت تصريح كرده‌اند كه حج‌گزار براي استلام حجرالاسود هنگام طواف، بايد نخست روبه‌روي حجرالاسود بايستد و پس از استلام و بوسيدن آن، به جاي خود بازگردد و طواف را ادامه دهد تا طواف وي باطل نشود.[107]
 
منابع
== چگونگی استلام ==
الاستبصار:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛اعانة الطالبين:السيد البكري الدمياطي (م.1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق؛الاقتصاد الهادي:الطوسي (م.460ق.به كوشش حسن سعيد، تهران، مكتبة جامع چهل ستون، 1400ق؛الام:الشافعي (م.204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق؛الانتصار:السيد المرتضي (م.436ق.)، قم، نشر اسلامي، 1415ق؛البحر الرائق:ابونجيم المصري (م.970ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛بدائع الصنائع:علاء الدين الكاساني (م.587ق.پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق؛تأويل مختلف الحديث:ابن قتيبه (م.276ق.)، به كوشش اسماعيل اسعردي، بيروت، دار الكتب العلميه؛تحرير الاحكام الشرعيه:العلامة الحلي (م.726ق.به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع1420ق؛تذكرة الفقهاء:العلامة الحلي (م.726ق.قم، آل البيت:، 1414ق؛ترتيب اصلاح المنطق:ابن السكيت (م.244ق.به كوشش بكايي، مشهد، مجمع البحوث الاسلاميه، 1412ق؛تفسير العياشي:العياشي (م.320ق.)، به كوشش رسولي محلاتي، تهران، المكتبة العلمية الاسلاميه؛تهذيب الاحكام:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛الثمر الداني:الآبي الازهري (م.1330ق.بيروت، المكتبة الثقافيه؛جامع المقاصد:الكركي (م.940ق.)، قم، آل البيت1411ق؛الجامع للشرائع:يحيي بن سعيد الحلي (م.690ق.)، به كوشش گروهي از فضلا، قم، سيد الشهداء، 1405ق؛جواهر الكلام:النجفي (م.1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛حاشية رد المحتار:ابن عابدين (م.1252ق.بيروت، دار الفكر، 1415ق؛الحدائق الناضره:يوسف البحراني (م.1186ق.به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش؛الدروس الشرعيه:الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛الرسائل العشر:الطوسي (م.460ق.)، قم، النشر الاسلامي؛رسائل المرتضي:السيد المرتضي (م.436ق.)، به كوشش حسيني و رجايي، قم، دار القرآن، 1405ق؛رياض المسائل:سيد علي الطباطبائي (م.1231ق.قم، النشر الاسلامي، 1412ق؛سنن ابن ماجه:ابن ماجه (م.275ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق؛سنن ابي‌داود:السجستاني (م.275ق.به كوشش سعيد محمد اللحام، بيروت، دار الفكر، 1410ق؛سنن الترمذي:الترمذي (م.279ق.به كوشش عبدالوهاب، بيروت، دار الفكر، 1402ق؛السنن الكبري:البيهقي (م.458ق.بيروت، دار الفكر؛سنن النسائي:النسائي (م.303ق.بيروت، دار الفكر، 1348ق؛الشرح الكبير: عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.بيروت، دار الكتب العلميه؛صحيح ابن خزيمه:ابن خزيمه (م.311ق.)، به كوشش محمد مصطفي، المكتب الاسلامي، 1412ق؛صحيح البخاري:البخاري (م.256ق.بيروت، دار الفكر، 1401ق؛صحيح مسلم:مسلم (م.261ق.بيروت، دار الفكر؛صراط النجاة:ميرزا جواد التبريزي، برگزيده، 1416ق؛علل الشرايع:الصدوق (م.381ق.به كوشش بحر العلوم، نجف، المكتبة الحيدريه، 1385ق؛غريب الحديث:ابن سلام الهروي (م.224ق.به كوشش محمد عبدالمعيد خان، بيروت، دار الكتاب العربي، 1396ق؛غريب الحديث:ابن قتيبه (م.276ق.بيروت، دار الكتب العلميه، 1408ق؛غنية النزوع:الحلبي (م.585ق.به كوشش بهادري، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1417ق؛فتح العزيز:عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق.)، دار الفكر؛فتح الوهاب:زكريا بن محمد الانصاري (م.936ق.دار الكتب العلميه، 1418ق؛الكافي:الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛كتاب الحج:محاضرات الخوئي (م.1413ق.الخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛كتاب الدعاء:الطبراني (م.360ق.)، به كوشش مصطفي عطاء، بيروت، دار الكتب العلميه، 1413ق؛كشاف القناع:منصور البهوتي (م.1051ق.به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛كشف الرموز:الفاضل الآبي (م.690ق.به كوشش اشتهاردي و يزدي، قم، نشر اسلامي، 1408ق؛لسان العرب:ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛المبسوط في فقه الاماميه:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه؛المبسوط:السرخسي (م.483ق.بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛مجمع البحرين:الطريحي (م.1085ق.)، به كوشش الحسيني، بيروت، الوفاء، 1403ق؛مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبيلي (م.993ق.)، به كوشش عراقي و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛المجموع شرح المهذب:النووي (م.676ق.)، دار الفكر؛مختصر بصائر الدرجات:حسن بن سليمان الحلي (م.قرن9ق.نجف، المطبعة الحيدريه، 1370ق؛مختلف الشيعه:العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛مدارك الاحكام:سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.قم، آل البيت:، 1410ق؛المدونة الكبري:مالك بن انس (م.179ق.مصر، مطبعة السعاده؛المراسم العلويه:سلار حمزة بن عبدالعزيز (م.448ق.به كوشش حسيني، قم، المجمع العالمي لأهل البيت:، 1414ق؛مسائل الناصريات:السيد المرتضي (م.436ق.تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلاميه، 1417ق؛المستدرك علي الصحيحين:الحاكم النيشابوري (م.405ق.به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛مستند الشيعه:احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت1415ق؛مسند احمد:احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛مصباح المتهجد:الطوسي (م.460ق.بيروت، فقه الشيعه، 1411ق؛معرفة السنن و الآثار:البيهقي (م.458ق.)، به كوشش كسروي، بيروت، دار الكتب العلميه؛مغني المحتاج:محمد الشربيني (م.977ق.بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق؛المغني:عبدالله بن قدامه (م.620ق.بيروت، دار الكتب العلميه؛المقنع:الصدوق (م.381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادي(ع)، 1415ق؛المقنعه:المفيد (م.413ق.)، قم، نشر اسلامي، 1410ق؛من لا يحضره الفقيه:الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛منتهي المطلب:العلامة الحلي (م.726ق.)، چاپ سنگي؛مواهب الجليل:الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛الموطّأ:مالك بن انس (م.179ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1406ق؛المهذب:القاضي ابن البراج (م.481ق.)، به كوشش جمعي از محققان، قم، نشر اسلامي، 1406ق؛النهايه:ابن اثير مبارك بن محمد الجزري (م.606ق.)، به كوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، 1367ش؛الوسيلة الي نيل الفضيله:ابن حمزه (م.560ق.)، به كوشش الحسون، قم، مكتبة النجفي، 1408ق؛الهدايه:الصدوق (م.381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادي(ع)، 1418ق.
 
محمد مهدي خراساني
==== لمس کردن و در بر گرفتن ====
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.</ref>
[1]. النهايه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرين، ج6، ص90، «سلم».
 
[2]. لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهايه، ج2، ص395، «سلم».
==== دست کشیدن و بوسیدن ====
[3]. ترتيب اصلاح المنطق، ص30؛ غريب الحديث، ابن قتيبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».
فقیهان شافعی،<ref>المجموع، ج8، ص33-34؛ مغنی المحتاج، ج1، ص487.</ref> حنبلی،<ref>المغنی، ج3، ص393-394؛ كشاف القناع، ج2، ص555.</ref> شماری از فقیهان پیشین حنفی<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2، ص146.</ref> و بیشتر فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص303؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ جواهر الكلام، ج19، ص346.</ref> حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانسته‌اند. فقیهان متأخر حنفی<ref>البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> و اندكی از فقیهان شیعه<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref> استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانسته‌اند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كرده‌اند.<ref>فتح العزیز، ج7، ص316؛ مواهب الجلیل، ج4، ص152؛ الثمر الدانی، ص366.</ref>
[4]. غريب الحديث، ابن سلام، ج4، ص327؛ لسان العرب، ج12، ص297، «سلم»؛ نك: رسائل المرتضي، ج3، ص275.
 
[5]. لسان العرب، ج12، ص532-533؛ مجمع البحرين، ج6، ص90، «لام».
در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت می‌گیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص393-395؛ المجموع، ج8، ص58.</ref>
[6]. الشرح الكبير، ج2، ص42؛ مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الثمر الداني، ص366، 368.
 
[7]. رسائل المرتضي، ج3، ص275؛ البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص543.
==== سه بار بوسیدن و سجده ====
[8]. الاقتصاد، ص303؛ كشف الرموز، ج1، ص375؛ تحرير الاحكام، ج1، ص583؛ مدارك الاحكام، ج8، ص160.
برخی شافعیان<ref>المجموع، ج8، ص33، 35؛ مغنی المحتاج، ج1، ص488.</ref> و حنفیان<ref>البحر الرائق، ج2، ص572-573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> سه بار بوسیدن و قرار دادن‌گونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی ـ<ref>نگاه کنید به صحیح ابن خزیمه، ج4، ص213؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص51-52.</ref> بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانسته‌اند. استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن گونه و پیشانی را بر حجرالاسود [[بدعت]] خوانده و به پشتوانه نبود روایت‌های معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص397؛ نك: المجموع، ج8، ص57؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref>
[9]. الام، ج2، ص186؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص49؛ المجموع، ج8، ص31.
 
[10]. المجموع، ج8، ص31؛ مستند الشيعه، ج12، ص63-64.
==== چسباندن شکم ====
[11]. جواهر الكلام، ج19، ص346.
اندكی از فقیهان شیعه<ref>الدروس، ج1، ص398؛ جواهر الكلام، ج19، ص346-347.</ref> چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانسته‌اند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیث‌ها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»،<ref>الكافی، ج4، ص404.</ref> به معنای بهترین‌گونه استلام یا موردی خاص است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الحدائق، ج16، ص118.</ref>
[12]. نك: علل الشرايع، ج2، ص425-427.
 
[13]. نك: الكافي، ج1، ص413، 426، 438؛ ج2، ص9-12.
== استلام در هنگام ازدحام ==
[14]. الكافي، ج1، ص132؛ التهذيب، ج3، ص145.
فقیهان شیعه<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص256؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ الدروس، ج1، ص398.</ref> و اهل سنت<ref>المدونة الكبری، ج1، ص396-397؛ المغنی، ج3، ص395؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548-549.</ref> در صورت فراوانی جمعیت و دشواری یا ممكن نبودن استلام، به جایگزینی روش‌های دیگر باور دارند؛ همچون: استلام با عصا یا هر چیز همانند آن، اشاره كردن به حجرالاسود، اشاره كردن به آن همراه بوسیدن دست، استقبال ركن حجرالاسود، و تكبیر یا تهلیل.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100-101.</ref>
[15]. علل الشرايع، ج2، ص425-426؛ مختصر بصائر الدرجات، ص220.
 
[16]. الكافي، ج4، ص191، 203.
فقیهان شیعه، شافعی و حنفی برای جلوگیری از آزار دیگران<ref>المجموع، ج8، ص38.</ref> بر آنند كه اگر استلام در همه دورهای طواف ممكن نباشد، در آغاز و پایان آن انجام شود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص11؛ الجامع للشرائع، ص197؛ المجموع، ج8، ص38.</ref>
[17]. علل الشرايع، ج2، ص586.
 
[18]. تأويل مختلف الحديث، ص201؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص192.
فقیهان شیعه<ref>تذكرة الفقهاء، ج8، ص102-103؛ الدروس، ج1، ص398.</ref> و حنفی<ref>حاشیة رد المحتار، ج2، ص543؛ البحر الرائق، ج2، ص572.</ref> در حال انبوهی طواف‌كنندگان و آزار دیدن افراد با استلام، آن را مستحب و حتی جایز ندانسته‌اند، به ویژه آن‌گاه كه به كاری حرام، مانند آمیختگی با نامحرم، بینجامد.<ref>صراط النجاة، ج3، ص168.</ref>
[19]. الكافي، ج4، ص404-405؛ التهذيب، ج5، ص106، 455.
 
[20]. صحيح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذي، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.
== استلام برای زنان ==
[21]. صحيح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافي، ج4، ص429.
فقیهان شیعه استلام را برای زنان مستحب می‌دانند. برخی از آنان در صورت انبوهی جمعیت، این كار را جایز نمی‌دانند.<ref>المقنع، ص226؛ الحدائق، ج16، ص120؛ جواهر الكلام، ج19، ص236.</ref> فقیهان شافعی نیز بر پایه روایات،<ref>السنن الكبری، ج5، ص81.</ref> استلام زنان را جز در صورت خلوت بودن پیرامون [[كعبه]] مستحب ندانسته‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص34.</ref>
[22]. الهدايه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشيعه، ج12، ص63.
 
[23]. المجموع، ج8، ص30؛ المغني، ج3، ص384؛ الشرح الكبير، ج3، ص384.
== ورود به محوطه داخلی خانه خدا ==
[24]. الام، ج2، ص186؛ الكافي، ج4، ص403.
در فقه شیعه<ref>نگاه کنید به كتاب الحج، ج4، ص345.</ref> و اهل سنت<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104؛ مغنی المحتاج، ج1، ص486.</ref> این مسئله مطرح بوده كه آیا با دست كشیدن به حجرالاسود، طوافِ حج‌گزار به سبب ورود به محوطه داخلی خانه خدا، یعنی فضای بالای شاذروان، باطل می‌شود یا نه؟ شماری از فقیهان اهل سنت تصریح كرده‌اند كه حج‌گزار برای استلام حجرالاسود هنگام طواف، باید نخست روبه‌روی حجرالاسود بایستد و پس از استلام و بوسیدن آن، به جای خود بازگردد و طواف را ادامه دهد تا طواف وی باطل نشود.<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104.</ref>
[25]. المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنية النزوع، ص173-174.
== دعا هنگام استلام ==
[26]. المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبين، ج2، ص338.
شیعه و سنی، به خواندن دعاهایی هنگام استلام حجر الاسود<ref>الهدایه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref><ref>المجموع، ج8، ص30؛ المغنی، ج3، ص384؛ الشرح الكبیر، ج3، ص384.</ref> و دعاهایی در هنگام استلام رکن یمانی<ref>المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنیة النزوع، ص173-174.</ref><ref>المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبین، ج2، ص338.</ref><ref>المغنی، ج3، ص396.</ref>سفارش کرده اند.
[27]. المغني، ج3، ص396.
 
[28]. الكافي، ج4، ص409؛ كتاب الدعاء، ص269؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص532 .
== حکمت‌ها و آثار معنوی استلام ==
[29]. الكافي، ج4، ص404.
در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمت‌هایی یاد شده است؛<ref>نگاه کنید به رسائل المرتضی، ج3، ص276.</ref> از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت [[امام علی(ع)]]،<ref>الكافی، ج4، ص185-186.</ref> آمرزش گناهان با استلام حجر<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و این‌كه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند<ref>علل الشرایع، ج2، ص426.</ref> یا پیامبر گرامی(ص)<ref>علل الشرایع، ج2، ص427.</ref> است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> و یكی از درهای بهشت<ref>الكافی، ج4، ص409.</ref> و باب توبه<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص39.</ref> و استلام آن مایه استجابت دعا،<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> آمرزش گناهان<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و به منزله دست دادن با خدا<ref>علل الشرایع، ج2، ص424.</ref> شمرده شده است.
[30]. مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.
 
[31]. نك: رسائل المرتضي، ج3، ص276.
== جستارهای وابسته ==
[32]. الكافي، ج4، ص185-186.
* [[تقبیل]]
[33]. مسند احمد، ج2، ص89.
 
[34]. علل الشرايع، ج2، ص426.
==پانویس==
[35]. علل الشرايع، ج2، ص427.
{{پانویس}}
[36]. الكافي، ج4، ص408.
 
[37]. الكافي، ج4، ص409.
== منابع ==
[38]. تفسير عياشي، ج1، ص39.
{{منابع}}
[39]. الكافي، ج4، ص408.
{{دانشنامه
[40]. مسند احمد، ج2، ص89.
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9109
[41]. علل الشرايع، ج2، ص424.
| عنوان = استلام
[42]. الكافي، ج4، ص403-404.
| نویسنده =
[43]. الهدايه، ص224؛ مستند الشيعه، ج12، ص67؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.
}}
[44]. مستند الشيعه، ج12، ص62-63؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.
* الاستبصار:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
[45]. الانتصار، ص256؛ الاقتصاد، ص303؛ منتهي المطلب، ج2، ص69.
* اعانة الطالبین:السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰قبیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
[46]. مصباح المتهجد، ص681؛ المبسوط، طوسي، ج1، ص356.
* الاقتصاد الهادی:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش حسن سعید، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ق.
[47]. المراسم، ص105؛ نك: الدروس، ج1، ص398.
* الام:الشافعی (م. ۲۰۴قبیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
[48]. الاقتصاد، ص303؛ جواهر الكلام، ج19، ص357-360؛ كتاب الحج، ج5، ص488.
* الانتصار:السید المرتضی (م. ۴۳۶ققم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
[49]. المبسوط، طوسي، ج1، ص377؛ مدارك الاحكام، ج8، ص127؛ مستند الشيعه، ج12، ص63، 159.
* البحر الرائق:ابونجیم المصری (م. ۹۷۰قبه کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
[50]. صحيح البخاري، ج2، ص161-162؛ صحيح مسلم، ج4، ص65-66؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص981-982.
* بدائع الصنائع:علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷قپاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
[51]. المدونة الكبري، ج1، ص363-364؛ المغني، ج3، ص383-384، 393-394؛ المجموع، ج8، ص34-35.
* تأویل مختلف الحدیث:ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، به کوشش اسماعیل اسعردی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
[52]. المغني، ج3، ص394؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
* تحریر الاحکام الشرعیه:العلامة الحلی (م. ۷۲۶قبه کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق (ع)، ۱۴۲۰ق.
[53]. الثمر الداني، ص368.
* تذکرة الفقهاء:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آل البیت۱۴۱۴ق.
[54]. الام، ج2، ص187؛ المجموع، ج8، ص35.
* ترتیب اصلاح المنطق:ابن السکیت (م. ۲۴۴ق)، به کوشش بکایی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
[55]. المجموع، ج8، ص33؛ فتح الوهاب، ج1، ص245.
* تفسیر العیاشی:العیاشی (م. ۳۲۰ق)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
[56]. البحر الرائق، ج2، ص573؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص543.
* تهذیب الاحکام:الطوسی (م. ۴۶۰قبه کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
[57]. مواهب الجليل، ج4، ص152.
* الثمر الدانی:الآبی الازهری (م. ۱۳۳۰قبیروت، المکتبة الثقافیه
[58]. نك: مختلف الشيعه، ج4، ص194.
* جامع المقاصد:الکرکی (م. ۹۴۰ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۱ق
[59]. الحدائق، ج16، ص132؛ رياض المسائل، ج7، ص47.
* الجامع للشرائع:یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰قبه کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق
[60]. الكافي، ج4، ص408؛ الاستبصار، ج2، ص216.
* جواهر الکلام:النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی
[61]. مسند احمد، ج2، ص115؛ صحيح مسلم، ج4، ص65-66؛ سنن الترمذي، ج2، ص174-175.
* حاشیة رد المحتار:ابن عابدین (م. ۱۲۵۲قبیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
[62]. الام، ج2، ص187-188؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص49؛ مواهب الجليل، ج4، ص158.
* الحدائق الناضره:یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش
[63]. الاقتصاد، ص304؛ الوسيله، ص175؛ جواهر الكلام، ج19، ص411.
* الدروس الشرعیه:الشهید الاول (م. ۷۸۶ققم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
[64]. الموطأ، ج1، ص366؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص12؛ المجموع، ج8، ص67.
* الرسائل العشر:الطوسی (م. ۴۶۰ققم، النشر الاسلامی
[65]. سنن النسائي، ج5، ص228-229؛ الكافي، ج4، ص430؛ التهذيب، ج5، ص144.
* رسائل المرتضی:السید المرتضی (م. ۴۳۶قبه کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق
[66]. الرسائل العشر، ص231؛ كشاف القناع، ج2، ص595؛ كتاب الحج، ج5، ص511.
* ریاض المسائل:سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ققم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق
[67]. المجموع، ج8، ص33-34؛ مغني المحتاج، ج1، ص487.
* سنن ابن ماجه:ابن ماجه (م. ۲۷۵قبه کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق
[68]. المغني، ج3، ص393-394؛ كشاف القناع، ج2، ص555.
* سنن ابی‌داود:السجستانی (م. ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق
[69]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2،
* سنن الترمذی:الترمذی (م. ۲۷۹قبه کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق
ص146.
* السنن الکبری:البیهقی (م. ۴۵۸قبیروت، دار الفکر.
[70]. الاقتصاد، ص303؛ تحرير الاحكام، ج1، ص583؛ جواهر الكلام، ج19، ص346.
* سنن النسائی:النسائی (م. ۳۰۳قبیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق
[71]. البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص543.
* الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲قبیروت، دار الکتب العلمیه
[72]. مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مستند الشيعه، ج12، ص63.
* صحیح ابن خزیمه:ابن خزیمه (م. ۳۱۱قبه کوشش محمد مصطفی، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۲ق
[73]. فتح العزيز، ج7، ص316؛ مواهب الجليل، ج4، ص152؛ الثمر الداني، ص366.
* صحیح البخاری:البخاری (م. ۲۵۶قبیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق
[74]. الدروس، ج1، ص398؛ جواهر الكلام، ج19، ص346-347.
* صحیح مسلم:مسلم (م. ۲۶۱قبیروت، دار الفکر
[75]. الكافي، ج4، ص404.
* صراط النجاة:میرزا جواد التبریزی، برگزیده، ۱۴۱۶ق
[76]. مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الحدائق، ج16، ص118.
* علل الشرایع:الصدوق (م. ۳۸۱قبه کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق
[77]. المغني، ج3، ص393-395؛ المجموع، ج8، ص58.
* غریب الحدیث:ابن سلام الهروی (م. ۲۲۴ق)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق
[78]. المجموع، ج8، ص33، 35؛ مغني المحتاج، ج1، ص488.
* غریب الحدیث:ابن قتیبه (م. ۲۷۶قبیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق
[79]. البحر الرائق، ج2، ص572-573؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص543.
* غنیة النزوع:الحلبی (م. ۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۱۷ق
[80]. السنن الكبري، ج5، ص75.
* فتح العزیز:عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر
[81]. نك: صحيح ابن خزيمه، ج4، ص213؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص51-52.
* فتح الوهاب:زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶قدار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
[82]. المدونة الكبري، ج1، ص397؛ نك: المجموع، ج8، ص57؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص543.
* الکافی:الکلینی (م. ۳۲۹قبه کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش
[83]. المبسوط، طوسي، ج1، ص256؛ تحرير الاحكام، ج1، ص583؛ الدروس، ج1، ص398.
* کتاب الحج:محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق
[84]. المدونة الكبري، ج1، ص396-397؛ المغني، ج3، ص395؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص548-549.
* کتاب الدعاء:الطبرانی (م. ۳۶۰ق)، به کوشش مصطفی عطاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق
[85]. صحيح البخاري، ج2، ص161-163؛ سنن الترمذي، ج2، ص177؛ الكافي، ج4، ص405.
* کشاف القناع:منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱قبه کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
[86]. مجمع الفائده، ج7، ص100-101.
* کشف الرموز:الفاضل الآبی (م. ۶۹۰ق)، به کوشش اشتهاردی و یزدی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۸ق
[87]. المجموع، ج8، ص38.
* لسان العرب:ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
[88]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص11؛ الجامع للشرائع، ص197؛ المجموع، ج8، ص38.
* المبسوط فی فقه الامامیه:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
[89]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص102-103؛ الدروس، ج1، ص398.
* المبسوط:السرخسی (م. ۴۸۳قبیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
[90]. حاشية رد المحتار، ج2، ص543؛ البحر الرائق، ج2، ص572.
* مجمع البحرین:الطریحی (م. ۱۰۸۵قبه کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق
[91]. الكافي، ج4، ص405، 409؛ السنن الكبري، ج5، ص80-81.
* مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳قبه کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق
[92]. البحر الرائق، ج2، ص572.
* المجموع شرح المهذب:النووی (م. ۶۷۶قدار الفکر
[93]. صراط النجاة، ج3، ص168.
* مختصر بصائر الدرجات:حسن بن سلیمان الحلی (م. قرن۹قنجف، المطبعة الحیدریه، ۱۳۷۰ق
[94]. الكافي، ج4، ص405؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص364.
* مختلف الشیعه:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
[95]. المقنع، ص226؛ الحدائق، ج16، ص120؛ جواهر الكلام، ج19، ص236.
* مدارک الاحکام:سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ققم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق
[96]. السنن الكبري، ج5، ص81.
* المدونة الکبری:مالک بن انس (م. ۱۷۹قمصر، مطبعة السعاده
[97]. المجموع، ج8، ص34.
* المراسم العلویه:سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸قبه کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت۱۴۱۴ق
[98]. التهذيب، ج5، ص106-107.
* مسائل الناصریات:السید المرتضی (م. ۴۳۶قتهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیه، ۱۴۱۷ق
[99]. الجامع للشرائع، ص197؛كشف الرموز، ج1، ص375؛ شرائع الاسلام، ج1، ص244.
* المستدرک علی الصحیحین:الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
[100]. مسائل الناصريات، ص395-396.
* مستند الشیعه:احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ققم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق
[101]. الكافي، ج4، ص410-411، 530.
* مسند احمد:احمد بن حنبل (م. ۲۴۱قبیروت، دار صادر
[102]. الرسائل العشر، ص231؛ تحرير الاحكام، ج1، ص584؛ جامع المقاصد، ج3، ص272.
* مصباح المتهجد:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، بیروت، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق
[103]. سنن ابن ماجه، ج2، ص987؛ سنن ابي داود، ج1، ص423؛ السنن الكبري، ج5، ص92-93.
* معرفة السنن و الآثار:البیهقی (م. ۴۵۸ق)، به کوشش کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه
[104]. المغني، ج3، ص490؛ المجموع، ج8، ص258؛ البحر الرائق، ج2، ص616-617.
* مغنی المحتاج:محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق
[105]. نك: كتاب الحج، ج4، ص345.
* المغنی:عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
[106]. المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجليل، ج4، ص104؛ مغني المحتاج، ج1، ص486.
* المقنع:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی (ع)، ۱۴۱۵ق
[107]. المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجليل، ج4، ص104.
* المقنعه:المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق
* من لا یحضره الفقیه:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق
* منتهی المطلب:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، چاپ سنگی.
* مواهب الجلیل:الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق
* الموطّأ:مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق
* المهذب:القاضی ابن البراج (م. ۴۸۱ق)، به کوشش جمعی از محققان، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق
* النهایه:ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (م. ۶۰۶ق)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش
* الوسیلة الی نیل الفضیله:ابن حمزه (م. ۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق
* الهدایه:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی (ع)، ۱۴۱۸ق.
{{پایان}}
 
==پیوند به بیرون==
 
* [http://miqat.hajj.ir/article_37355_0.html استلام حجرالاسود].
 
[[رده:مستحبات حج]]
[[رده:مستحبات زیارت]]
[[رده:حجرالاسود]]
[[ar:الاستلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۴

زائران خانه خدا در حال استلام حجرالاسود.

استلام، لمس كردنِ حجرالاسود و برخی از قسمت‌ها و اركان كعبه با دست یا بدن است. شماری از فقیهان، بوسیدن را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمرده‌اند؛ ولی بیشتر فقیهان شیعه و اهل سنت بوسیدن را جزء آن ندانسته‌اند.

استلام در سیره رسول خدا(ص)، امامان شیعه و صحابه گزارش شده و در روایات مستحب شمرده شده است. استلام حجرالاسود به معنای یادآوری پیمان خدا بر توحید، نبوت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع) شمرده شده و آمرزش گناهان از آثار آن دانسته شده است. از آثار استلام رکن یمانی نیز آمرزش گناهان و استجابت دعا معرفی شده است.

واژه شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واژه استلام از ریشه «س ل م»، برگرفته از سَلام به معنای درود[۱] یا سِلام به معنای سنگ است.[۲] بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به حجرالاسود است.[۳]

پیشینه استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در برخی روایات دینی، نخستین استلام حجرالاسود زمانی دانسته شده که خداوند حجرالاسود را که شکل یاقوت داشت همراه جبرئیل از بهشت به زمین فرستاد و حضرت آدم آن را در آغوش گرفت و بوسید.[۴] بر پایه روایات دیگر جبرئیل هنگام آموزش مناسك حج به آدم و ابراهیم و اسماعیل، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.[۵] بر پایه برخی گزارش‌ها استلام حجرالاسود در روزگار جاهلیت نیز رواج داشته است.[۶]

در منابع روایی شیعیان[۷] و اهل سنت[۸] گزارش‌هایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره رسول خدا(ص)، امامان شیعه و صحابه در طواف‌های فریضه یا نافله آمده است. بنابر روایاتی رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.[۹]

مستحب بودن استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نظر شیعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان شیعه بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام طواف[۱۰] و خواه موارد دیگر از جمله هنگام ورود به مسجدالحرام[۱۱] تأكید كرده‌اند. استلام و بوسیدن ركن یمانی نیز در فقه شیعه مستحب مؤكد به شمار می‌رود.[۱۲] در طواف، استلام حجرالاسود و ركن یمانی پیش از آغاز آن، در هر دور و نیز پایان آن مستحب شمرده شده است.[۱۳] در بیشتر منابع فقهی شیعیان، بر استحباب بوسیدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكید شده است.[۱۴]

نظر اهل سنت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز، استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمرده‌اند.[۱۵] تنها از ابوحنیفه گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.[۱۶]

استلام رکن شامی و غربی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همه فقیهان شیعه، مگر ابن جنید اسكافی،[۱۷] استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی‌ را باور دارند.[۱۸] فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را مستحب نشمرده‌اند.[۱۹]

استلام پس از طواف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان شیعه[۲۰] و اهل سنت،[۲۱] استلام آن پس از طواف و نیز نماز طواف و پیش از سعی میان صفا و مروه است. همچنین در پاره‌ای از منابع فقهی شیعه و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.[۲۲]

چگونگی استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

لمس کردن و در بر گرفتن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به تصریح شماری از فقیهان شیعه، بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.[۲۳]

دست کشیدن و بوسیدن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان شافعی،[۲۴] حنبلی،[۲۵] شماری از فقیهان پیشین حنفی[۲۶] و بیشتر فقیهان شیعه[۲۷] حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانسته‌اند. فقیهان متأخر حنفی[۲۸] و اندكی از فقیهان شیعه[۲۹] استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانسته‌اند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كرده‌اند.[۳۰]

در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت می‌گیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.[۳۱]

سه بار بوسیدن و سجده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی شافعیان[۳۲] و حنفیان[۳۳] سه بار بوسیدن و قرار دادن‌گونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی ـ[۳۴] بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانسته‌اند. استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن گونه و پیشانی را بر حجرالاسود بدعت خوانده و به پشتوانه نبود روایت‌های معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.[۳۵]

چسباندن شکم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اندكی از فقیهان شیعه[۳۶] چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانسته‌اند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیث‌ها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»،[۳۷] به معنای بهترین‌گونه استلام یا موردی خاص است.[۳۸]

استلام در هنگام ازدحام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان شیعه[۳۹] و اهل سنت[۴۰] در صورت فراوانی جمعیت و دشواری یا ممكن نبودن استلام، به جایگزینی روش‌های دیگر باور دارند؛ همچون: استلام با عصا یا هر چیز همانند آن، اشاره كردن به حجرالاسود، اشاره كردن به آن همراه بوسیدن دست، استقبال ركن حجرالاسود، و تكبیر یا تهلیل.[۴۱]

فقیهان شیعه، شافعی و حنفی برای جلوگیری از آزار دیگران[۴۲] بر آنند كه اگر استلام در همه دورهای طواف ممكن نباشد، در آغاز و پایان آن انجام شود.[۴۳]

فقیهان شیعه[۴۴] و حنفی[۴۵] در حال انبوهی طواف‌كنندگان و آزار دیدن افراد با استلام، آن را مستحب و حتی جایز ندانسته‌اند، به ویژه آن‌گاه كه به كاری حرام، مانند آمیختگی با نامحرم، بینجامد.[۴۶]

استلام برای زنان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان شیعه استلام را برای زنان مستحب می‌دانند. برخی از آنان در صورت انبوهی جمعیت، این كار را جایز نمی‌دانند.[۴۷] فقیهان شافعی نیز بر پایه روایات،[۴۸] استلام زنان را جز در صورت خلوت بودن پیرامون كعبه مستحب ندانسته‌اند.[۴۹]

ورود به محوطه داخلی خانه خدا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در فقه شیعه[۵۰] و اهل سنت[۵۱] این مسئله مطرح بوده كه آیا با دست كشیدن به حجرالاسود، طوافِ حج‌گزار به سبب ورود به محوطه داخلی خانه خدا، یعنی فضای بالای شاذروان، باطل می‌شود یا نه؟ شماری از فقیهان اهل سنت تصریح كرده‌اند كه حج‌گزار برای استلام حجرالاسود هنگام طواف، باید نخست روبه‌روی حجرالاسود بایستد و پس از استلام و بوسیدن آن، به جای خود بازگردد و طواف را ادامه دهد تا طواف وی باطل نشود.[۵۲]

دعا هنگام استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیعه و سنی، به خواندن دعاهایی هنگام استلام حجر الاسود[۵۳][۵۴] و دعاهایی در هنگام استلام رکن یمانی[۵۵][۵۶][۵۷]سفارش کرده اند.

حکمت‌ها و آثار معنوی استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمت‌هایی یاد شده است؛[۵۸] از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع)،[۵۹] آمرزش گناهان با استلام حجر[۶۰] و این‌كه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند[۶۱] یا پیامبر گرامی(ص)[۶۲] است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل[۶۳] و یكی از درهای بهشت[۶۴] و باب توبه[۶۵] و استلام آن مایه استجابت دعا،[۶۶] آمرزش گناهان[۶۷] و به منزله دست دادن با خدا[۶۸] شمرده شده است.

جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».
  2. لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».
  3. ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».
  4. نگاه کنید به علل الشرایع، ج2، ص425-427.
  5. علل الشرایع، ج2، ص586.
  6. تأویل مختلف الحدیث، ص201؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص192.
  7. الكافی، ج4، ص404-405؛ التهذیب، ج5، ص106، 455.
  8. [صحیح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.
  9. صحیح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافی، ج4، ص429.
  10. الهدایه، ص224؛ مستند الشیعه، ج12، ص67؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.
  11. مستند الشیعه، ج12، ص62-63؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.
  12. الانتصار، ص256؛ الاقتصاد، ص303؛ منتهی المطلب، ج2، ص69.
  13. الاقتصاد، ص303؛ جواهر الكلام، ج19، ص357-360؛ كتاب الحج، ج5، ص488.
  14. المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ مدارك الاحكام، ج8، ص127؛ مستند الشیعه، ج12، ص63، 159.
  15. المدونة الكبری، ج1، ص363-364؛ المغنی، ج3، ص383-384، 393-394؛ المجموع، ج8، ص34-35.
  16. المغنی، ج3، ص394؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  17. نگاه کنید به مختلف الشیعه، ج4، ص194.
  18. الحدائق، ج16، ص132؛ ریاض المسائل، ج7، ص47.
  19. الام، ج2، ص187-188؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ مواهب الجلیل، ج4، ص158.
  20. الاقتصاد، ص304؛ الوسیله، ص175؛ جواهر الكلام، ج19، ص411.
  21. [الموطأ، ج1، ص366؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص12؛ المجموع، ج8، ص67.
  22. الرسائل العشر، ص231؛ كشاف القناع، ج2، ص595؛ كتاب الحج، ج5، ص511.
  23. مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.
  24. المجموع، ج8، ص33-34؛ مغنی المحتاج، ج1، ص487.
  25. المغنی، ج3، ص393-394؛ كشاف القناع، ج2، ص555.
  26. المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2، ص146.
  27. الاقتصاد، ص303؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ جواهر الكلام، ج19، ص346.
  28. البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.
  29. مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.
  30. فتح العزیز، ج7، ص316؛ مواهب الجلیل، ج4، ص152؛ الثمر الدانی، ص366.
  31. المغنی، ج3، ص393-395؛ المجموع، ج8، ص58.
  32. المجموع، ج8، ص33، 35؛ مغنی المحتاج، ج1، ص488.
  33. البحر الرائق، ج2، ص572-573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.
  34. نگاه کنید به صحیح ابن خزیمه، ج4، ص213؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص51-52.
  35. المدونة الكبری، ج1، ص397؛ نك: المجموع، ج8، ص57؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.
  36. الدروس، ج1، ص398؛ جواهر الكلام، ج19، ص346-347.
  37. الكافی، ج4، ص404.
  38. مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الحدائق، ج16، ص118.
  39. المبسوط، طوسی، ج1، ص256؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ الدروس، ج1، ص398.
  40. المدونة الكبری، ج1، ص396-397؛ المغنی، ج3، ص395؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548-549.
  41. مجمع الفائده، ج7، ص100-101.
  42. المجموع، ج8، ص38.
  43. المبسوط، سرخسی، ج4، ص11؛ الجامع للشرائع، ص197؛ المجموع، ج8، ص38.
  44. تذكرة الفقهاء، ج8، ص102-103؛ الدروس، ج1، ص398.
  45. حاشیة رد المحتار، ج2، ص543؛ البحر الرائق، ج2، ص572.
  46. صراط النجاة، ج3، ص168.
  47. المقنع، ص226؛ الحدائق، ج16، ص120؛ جواهر الكلام، ج19، ص236.
  48. السنن الكبری، ج5، ص81.
  49. المجموع، ج8، ص34.
  50. نگاه کنید به كتاب الحج، ج4، ص345.
  51. المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104؛ مغنی المحتاج، ج1، ص486.
  52. المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104.
  53. الهدایه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.
  54. المجموع، ج8، ص30؛ المغنی، ج3، ص384؛ الشرح الكبیر، ج3، ص384.
  55. المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنیة النزوع، ص173-174.
  56. المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبین، ج2، ص338.
  57. المغنی، ج3، ص396.
  58. نگاه کنید به رسائل المرتضی، ج3، ص276.
  59. الكافی، ج4، ص185-186.
  60. مسند احمد، ج2، ص89.
  61. علل الشرایع، ج2، ص426.
  62. علل الشرایع، ج2، ص427.
  63. الكافی، ج4، ص408.
  64. الكافی، ج4، ص409.
  65. تفسیر عیاشی، ج1، ص39.
  66. الكافی، ج4، ص408.
  67. مسند احمد، ج2، ص89.
  68. علل الشرایع، ج2، ص424.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل استلام.
  • الاستبصار:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • اعانة الطالبین:السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
  • الاقتصاد الهادی:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش حسن سعید، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ق.
  • الام:الشافعی (م. ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
  • الانتصار:السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
  • البحر الرائق:ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • بدائع الصنائع:علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • تأویل مختلف الحدیث:ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، به کوشش اسماعیل اسعردی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • تحریر الاحکام الشرعیه:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق (ع)، ۱۴۲۰ق.
  • تذکرة الفقهاء:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق.
  • ترتیب اصلاح المنطق:ابن السکیت (م. ۲۴۴ق)، به کوشش بکایی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
  • تفسیر العیاشی:العیاشی (م. ۳۲۰ق)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
  • تهذیب الاحکام:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • الثمر الدانی:الآبی الازهری (م. ۱۳۳۰ق)، بیروت، المکتبة الثقافیه
  • جامع المقاصد:الکرکی (م. ۹۴۰ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۱ق
  • الجامع للشرائع:یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ق)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق
  • جواهر الکلام:النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • حاشیة رد المحتار:ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
  • الحدائق الناضره:یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش
  • الدروس الشرعیه:الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
  • الرسائل العشر:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، قم، النشر الاسلامی
  • رسائل المرتضی:السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق
  • ریاض المسائل:سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق
  • سنن ابن ماجه:ابن ماجه (م. ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق
  • سنن ابی‌داود:السجستانی (م. ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق
  • سنن الترمذی:الترمذی (م. ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق
  • السنن الکبری:البیهقی (م. ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
  • سنن النسائی:النسائی (م. ۳۰۳ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق
  • الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • صحیح ابن خزیمه:ابن خزیمه (م. ۳۱۱ق)، به کوشش محمد مصطفی، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۲ق
  • صحیح البخاری:البخاری (م. ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق
  • صحیح مسلم:مسلم (م. ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر
  • صراط النجاة:میرزا جواد التبریزی، برگزیده، ۱۴۱۶ق
  • علل الشرایع:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق
  • غریب الحدیث:ابن سلام الهروی (م. ۲۲۴ق)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق
  • غریب الحدیث:ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق
  • غنیة النزوع:الحلبی (م. ۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۱۷ق
  • فتح العزیز:عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر
  • فتح الوهاب:زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ق)، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
  • الکافی:الکلینی (م. ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش
  • کتاب الحج:محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق
  • کتاب الدعاء:الطبرانی (م. ۳۶۰ق)، به کوشش مصطفی عطاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق
  • کشاف القناع:منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
  • کشف الرموز:الفاضل الآبی (م. ۶۹۰ق)، به کوشش اشتهاردی و یزدی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۸ق
  • لسان العرب:ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
  • المبسوط فی فقه الامامیه:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
  • المبسوط:السرخسی (م. ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
  • مجمع البحرین:الطریحی (م. ۱۰۸۵ق)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق
  • مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق
  • المجموع شرح المهذب:النووی (م. ۶۷۶ق)، دار الفکر
  • مختصر بصائر الدرجات:حسن بن سلیمان الحلی (م. قرن۹ق)، نجف، المطبعة الحیدریه، ۱۳۷۰ق
  • مختلف الشیعه:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
  • مدارک الاحکام:سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق
  • المدونة الکبری:مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده
  • المراسم العلویه:سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸ق)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت:، ۱۴۱۴ق
  • مسائل الناصریات:السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیه، ۱۴۱۷ق
  • المستدرک علی الصحیحین:الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
  • مستند الشیعه:احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق
  • مسند احمد:احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر
  • مصباح المتهجد:الطوسی (م. ۴۶۰ق)، بیروت، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق
  • معرفة السنن و الآثار:البیهقی (م. ۴۵۸ق)، به کوشش کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • مغنی المحتاج:محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق
  • المغنی:عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • المقنع:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی (ع)، ۱۴۱۵ق
  • المقنعه:المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق
  • من لا یحضره الفقیه:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق
  • منتهی المطلب:العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، چاپ سنگی.
  • مواهب الجلیل:الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق
  • الموطّأ:مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق
  • المهذب:القاضی ابن البراج (م. ۴۸۱ق)، به کوشش جمعی از محققان، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق
  • النهایه:ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (م. ۶۰۶ق)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش
  • الوسیلة الی نیل الفضیله:ابن حمزه (م. ۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق
  • الهدایه:الصدوق (م. ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی (ع)، ۱۴۱۸ق.

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]