|
|
(۶۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''شَق الصَدر''' اشاره به معجزهای درباره [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(ص)]] دارد که در آن چند فرشته سینه پیامبر(ص) را میشکافند و قلبش را شستشو میدهند و آن را پاک میگردانند. این روایات بیانگر این مطلب است که این اتفاق چندین بار در سنین مختلف برای پیامبر رخ داده است. عالمان شیعی و اهل سنت درباره درستیِ این روایات نظرات گوناگونی ارائه کرده اند. در تحقیقات در این باره گفته شده بیشتر عالمان اهل سنت معتقد به صحت این اخبار شده اند همانگونه که منابع اصلی این روایات نیز بیشتر منابع اهل سنت است. از عالمان شیعی بیشتر به جعلی بودن این روایات رای داده اند و عده ای نیز آن را پذیرفته و برخی نیز آن را نه یک اتفاق عینی و محسوس، بلکه آن را رویدادی تمثیلی و شهودی توصیف کردهاند.
| |
|
| |
|
| == معرفی ==
| |
| ماجرای شق صدر در بسیاری از کتابهای سیره، تاریخ، حدیث و تفسیر به صورتهای مختلف آمده است.<ref>سید علوی سید ابراهیم، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، آیینه پژوهش، شماره ۱۰، ۱۳۷۰ش، ص۱۲.</ref><ref>کریمی قهی، منصوره کریمی قهی، «شقّ صدرالنبی صلی الله علیه وسلم به روایت مورّخان، محدّثان و مفسّران»، مشکوة، شماره ۹۲ و ۹۳، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش، ص۱۵۴ و ص۱۵۵.</ref> از مجموع این احادیث بر میآید که ماجرای شق الصدر چندین مرتبه در سنین مختلف برای پیامبر(ص) رخ داده است.<ref>سید علوی، «نقد آراء سیرهنویسان در داستان شق صدر»، ص۱۴.</ref>.<ref>کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، ص۱۱۴.</ref> راویان این داستان را در شمار فضایل و کرامات پیامبر برشمرده اند.<ref>کربلایی پازوکی، علی، «شق صدر و عصمت نبی (ص)»، انجمن معارف اسلامی، شماره ۷، تابستان ۱۳۸۵، ص۱۰۵.</ref> هدف عمده این روایات، بیان پاکی، قداست و عصمت رسول اکرم میباشد.<ref>سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۷.</ref> تعارضات موجود در متن روایات سبب شده عالمان مسلمان نظرات گوناگونی درباره صحت این داستان ارائه دهند.<ref>کریمی قهی، منصوره کریمی قهی، «شقّ صدرالنبی صلی الله علیه وسلم به روایت مورّخان، محدّثان و مفسّران»، مشکوة، شماره ۹۲ و ۹۳، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش، ص۱۷۲.</ref> محققان گفتهاند اکثر عالمان اهلسنت داستان شق الصدر را پذیرفته و آن را از کمالات پیامبر برشمردهاند و اکثریت عالمان شیعی این داستان را جعلی و از اسرائیلیات میدانند.<ref>کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، ص۱۱۵.</ref> همچنین گفته شده عدهای از عالمان وقوع این حادثه را از قبیل تمثیل و تمثل دانسته و درصدد توجیه عقلانی آن بودهاند<ref>کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، ص۱۱۶.</ref> بعضی از دانشمندان شیعی نیز مانند علامه مجلسی نیز این داستان را پذیرفتهاند.<ref>کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، ص۱۱۶.</ref>
| |
|
| |
| == شرح داستان ==
| |
| جمعی از اهل حدیث از [[حلیمه سعدیه]] نقل کردهاند: پس از آنکه محمد را برای شیر دادن به میان قبیله خود بردم هنوز چند ماهی از این ماجرا نگذشته بود که محمد با فرزندان دیگر برای بازی به پشت چادرها رفتند، ناگهان برادر رضاعی او سراسیمه و شتابان به نزد ما آمد و گفت برادر قریشی ما را دریابید که دو مرد سفیدپوش او را گرفته و سینه او را شکافتند. حلیمه میگوید: من و شوهرم به جانب او روان شدیم، بچه را با رنگی پریده، مضطرب و و حشتزده در نقطهای از بیابان مشاهده کردیم، بیاختیار در آغوشش کشیده، بدو گفتیم پسرجان چه اتفاقی برایت افتاده است؛ او گفت دو مرد سفید پوش پیش من آمدند و مرا خوابانده سینهام را شکافتند، قلب مرا درآوردند و غدهای سیاه از آن بیرون کشیدند و آن را در طشت طلایی شستشو دادند و دوباره در جایش قرار دادند.<ref>کربلایی پازوکی، علی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، کلام اسلامی، شماره ۳۱، پاییز ۱۳۷۸ش، ص۱۱۳ تا ص۱۱۴.</ref>.<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق. ج۱، ص۷۸؛ ج۲، ص۱۵۶؛ ج۴، ص۱۳۵؛ ج۵، ص۵۲.</ref><ref>ابنالحجاج، مسلم، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. ج۱، ص۱۴۷.</ref>
| |
|
| |
| == نقد روایات ==
| |
| محققان نقدهای زیادی به روایات شق الصدر داشته اند؛ از جمله گفتهاند این روایات ضعف سندی دارد و برخی راویان این احادیث، ضعیف یا مجهول هستند.<ref>سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.</ref>.<ref>کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، ص۱۲۰.</ref>.<ref>کریمی قهی، منصوره کریمی قهی، «شقّ صدرالنبی صلی الله علیه وسلم به روایت مورّخان، محدّثان و مفسّران»، مشکوة، شماره ۹۲ و ۹۳، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸.</ref> همچنین گفته شده متن این روایت نیز ضعیف است؛ و بین مفاد این روایات تعارض وجود دارد.<ref>کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، ص۱۲۰.</ref> درباره جعلی بودن محتوای روایات شق صدر بیان شده که قصهگویان و نقّالان، تحت تأثیر داستانها و افسانههای باستانی و حتی جاهلی در پروراندن داستان شکافتن سینه، نقش عمده داشتهاند.<ref>کریمی قهی، منصوره کریمی قهی، «شقّ صدرالنبی صلی الله علیه وسلم به روایت مورّخان، محدّثان و مفسّران»، مشکوة، شماره ۹۲ و ۹۳، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش، ص۱۷۶.</ref>.<ref>سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۸.</ref><ref>سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۹.</ref> همچنین محققان از آشفتگی و اختلال در متن روایات شق صدر سخن گفته اند؛ به طور مثال در روایات سخن از یک مرد و گاه دو مرد و گاه سه مرد و گاه بیشتر است که عمل شکافتن سینه را برعهده میگیرند؛ و نیز صحبت از طشت طلایی، زمردین، ابریق نقره و امثال آن است، از این جهت نقش خیال پردازیهای قصهسازان در پروراندن این قصه را قطعی دانستهاند.<ref>سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۹.</ref>
| |
|
| |
| تفاوت و اختلاف فاحش در متن احادیث از جمله ایرادهایی است که به این روایات گرفته اند؛ هر چند که برخیها با عنوان کردن تعدد واقعه، خواستهاند اختلاف میان روایات شق صدر را توجیه کرده و بر طرف سازند، لیکن سخن در این است که همان روایات شکافته شدن سینه بار نخست، متنی ناهماهنگ و غیرقابل جمع دارند و این خود، نشانه تحریف داستان دارد.<ref>سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.</ref>.<ref>کریمی قهی، منصوره کریمی قهی، «شقّ صدرالنبی صلی الله علیه وسلم به روایت مورّخان، محدّثان و مفسّران»، مشکوة، شماره ۹۲ و ۹۳، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش، ص۱۶۰ تا ص۱۶۶.</ref> همچنین سید جعفر مرتضی عاملی ماجرای شق الصدر را گزارشی اسطورهای و برگرفته از داستانهای جاهلیت دانسته است.<ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص)، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۶ق. ج۲، ص۱۷۱.</ref>
| |
|
| |
| در بررسی احادیث شق صدر، قابل دقت میباشد، این است که آیا واقعه شکافته شدن سینه، چه یکی باشد یا متعدد، امری محسوس، مادی و بدنی بوده یا فقط روحی، مثالی، شهودی و تمثل برزخی بوده است.<ref>سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.</ref> علامه طباطبایی به صراحت فرمودند که آن، از مقوله تمثل برزخی بوده است و جز آن را مردود دانستهاند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.، ج۱۳، ص۲۳؛ و ج۲۰، ص۳۱۷</ref>
| |
|
| |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
|
| |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| {{پایان}}
| |