حدیث شبلی: تفاوت میان نسخهها
جز ←مضمون حدیث |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
برخی پژوهشگران برآنند که شخصیت «شبلی» در این روایت نمیتواند همان ابوبکر شبلی، صوفی بغدادی قرن چهارم، باشد؛ زیرا او دو قرن پس از امام سجاد(ع) میزیسته است.<ref>صهبای صفا، ص344.</ref> بر این اساس، احتمال دادهاند که نام شبلی در این روایت تحریفی از نام دیگری (مانند شیبة بن نعامة) از یاران امام سجاد (ع) باشد.<ref>جهاد الامام السجاد، ص175.</ref> | برخی پژوهشگران برآنند که شخصیت «شبلی» در این روایت نمیتواند همان ابوبکر شبلی، صوفی بغدادی قرن چهارم، باشد؛ زیرا او دو قرن پس از امام سجاد(ع) میزیسته است.<ref>صهبای صفا، ص344.</ref> بر این اساس، احتمال دادهاند که نام شبلی در این روایت تحریفی از نام دیگری (مانند شیبة بن نعامة) از یاران امام سجاد (ع) باشد.<ref>جهاد الامام السجاد، ص175.</ref> | ||
در متون کهن صوفیه و آثار برخی نویسندگان اهل سنت، روایتهایی با ساختار مشابه «حدیث شبلی» دیده میشود که در آن ابوبکر شبلی، درباره اسرار و معانی حج گفتوگو میکند. قدیمیترین نمونهها در تهذیبالاسرار ابوسعد خرگوشی (د. ۴۰۷ق) و حقائقالتفسیر ابوعبدالرحمن سلمی (د. ۴۱۲ق) آمده است. و منابع دیگر،<ref>ابن جوزی، ابن عربی، خوارزمی.</ref> روایات مشابه آن را نقل کرده اند. <ref>حدیث شبلی در اسرار حج در روایت شیعیان یا حکایت صوفیان؟، ص9.</ref> از میان منابع فارسی هم همین مضمون را میتوان در کشفالمحجوب<ref>کشف المحجوب، ص474.</ref> و اشعار ناصر خسرو یافت.<ref>دیوان | در متون کهن صوفیه و آثار برخی نویسندگان اهل سنت، روایتهایی با ساختار مشابه «حدیث شبلی» دیده میشود که در آن ابوبکر شبلی، درباره اسرار و معانی حج گفتوگو میکند. قدیمیترین نمونهها در تهذیبالاسرار ابوسعد خرگوشی (د. ۴۰۷ق) و حقائقالتفسیر ابوعبدالرحمن سلمی (د. ۴۱۲ق) آمده است. و منابع دیگر،<ref>ابن جوزی، ابن عربی، خوارزمی.</ref> روایات مشابه آن را نقل کرده اند. <ref>حدیث شبلی در اسرار حج در روایت شیعیان یا حکایت صوفیان؟، ص9.</ref> از میان منابع فارسی هم همین مضمون را میتوان در کشفالمحجوب<ref>کشف المحجوب، ص474.</ref> و اشعار ناصر خسرو یافت.<ref>دیوان ناصر خسرو، ص265.</ref> | ||
== مضمون حدیث == | == مضمون حدیث == | ||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==== اسرار میقات و مناسک آن ==== | ==== اسرار میقات و مناسک آن ==== | ||
این بخش به مقدمات حج میپردازد و مفاهیم اخلاقی و عرفانی اعمالی چون کندن لباس دوخته (پاکسازی درون و بیرون)، پوشیدن [[لباس احرام]] (بیداری)، [[غسل احرام]]، نماز قبل از | این بخش به مقدمات حج میپردازد و مفاهیم اخلاقی و عرفانی اعمالی چون کندن لباس دوخته (پاکسازی درون و بیرون)<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 44.</ref>، پوشیدن [[لباس احرام]] (بیداری)<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 50.</ref>، [[غسل احرام]]<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 55.</ref>، نماز قبل از احرام<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 64.</ref>، و [[تلبیه]] <ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 67.</ref>را شرح میدهد. در این گفتارها احرام بهعنوان نماد ورود به مرحلهای تازه از سلوک معنوی تفسیر شده است.<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 48.</ref> | ||
==== اسرار ورود به حرم و اعمال مکه ==== | ==== اسرار ورود به حرم و اعمال مکه ==== | ||
در این بخش، ورود به | در این بخش، ورود به حرم<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 78.</ref>، [[طواف]]<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 90.</ref>، [[استلام]] حجرالاسود<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 94.</ref>، مقام ابراهیم<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 100.</ref>، نوشیدن [[زمزم|آب زمزم]]<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 112.</ref>، و [[سعی]] بین [[صفا و مروه]] <ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 115.</ref>از منظر عرفانی بررسی میشود؛ این اعمال نشانههایی از شناخت صاحب خانه<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 85.</ref>، پیمان بندگی<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 94.</ref>، فناء فیالله <ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 100.</ref>و رسیدن به مقام خوف و رجا است.<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 115.</ref> | ||
==== اسرار وقوف در مشاعر مقدس ==== | ==== اسرار وقوف در مشاعر مقدس ==== | ||
در این حدیث همچنین به وقوف در | در این حدیث همچنین به وقوف در منا<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 126.</ref>، [[وقوف به عرفات|عرفات]]<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 130.</ref>، [[مشعر]]<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 155.</ref> و اعمال مربوط به آنها پرداخته شده است و هر عمل با ذکر مفهوم اخلاقی یا معرفتی همراه شده است، مانند خروج از خودخواهی<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 126.</ref>، ایثار<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 162.</ref>، و آغاز حرکتی تازه در مسیر بندگی.<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 177.</ref> | ||
برخی برآنند که امام سجاد(ع) در این حدیث چهار مرحله از تهذیب نفس در اخلاق اسلامی را که با عنوان مرابطه شناخته میشود شرح میدهد. این مراحل عبارتند از | برخی برآنند که امام سجاد(ع) در این حدیث چهار مرحله از تهذیب نفس در اخلاق اسلامی را که با عنوان مرابطه شناخته میشود شرح میدهد.<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 35.</ref> این مراحل عبارتند از: مشارطه (شرط بستن با نفس)<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 40.</ref>، مراقبه (نظارت بر رفتار)<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 35.</ref>، محاسبه (ارزیابی اعمال)<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 38.</ref> و معاتبه (سرزنش و اصلاح نفس).<ref>برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات، ص 41.</ref> | ||
== متن حدیث شبلی == | == متن حدیث شبلی == | ||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
| متن عربی = لَما رَجَعَ مَولانا زَیْنُ العابِدینَ ( ع) مِن الحَجِّ اسْتَقْبَلَهُ الشِبْلیُّ. | | متن عربی = لَما رَجَعَ مَولانا زَیْنُ العابِدینَ ( ع) مِن الحَجِّ اسْتَقْبَلَهُ الشِبْلیُّ. | ||
فَقالَ ( ع) له: حَجَجْتَ یا شِبلیُّ؟ | فَقالَ ( ع) له: حَجَجْتَ یا شِبلیُّ؟ | ||
شبلى به حج رفته بود و پس از انجام اعمال حج به حضور امام سجاد علیه السّلام مشرّف شد، امام علیه السّلام از وى پرسید: اى شبلى حج گذاردى؟ | |||
قالَ: نَعَمْ یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ. | قالَ: نَعَمْ یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ. | ||
شبلى: آرى یا ابن رسول اللّه. | |||
فَقال ( ع ) : اَنَزَلْتَ المیقاتَ وَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیابِ وَ اغْتسَلْتَ؟ | فَقال ( ع ) : اَنَزَلْتَ المیقاتَ وَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیابِ وَ اغْتسَلْتَ؟ | ||
قالَ: نَعَم. | قالَ: نَعَم. | ||
قالَ ( ع) : فَحینَ نَزَلْتَ المیقاتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ خَلَعْتَ ثَوْبَ الْمَعْصِیَةِ وَ لَبِسْتَ ثَوْبَ الطاعَة؟» | قالَ ( ع) : فَحینَ نَزَلْتَ المیقاتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ خَلَعْتَ ثَوْبَ الْمَعْصِیَةِ وَ لَبِسْتَ ثَوْبَ الطاعَة؟» | ||
قالَ: لا | قالَ: لا | ||
امام علیه السّلام: زمانى که به میقات فرود آمدى آیا نیّت کردى که جامه معصیت را از خود بدر آوردى و جامه طاعت پوشیدى؟ | امام علیه السّلام: زمانى که به میقات فرود آمدى آیا نیّت کردى که جامه معصیت را از خود بدر آوردى و جامه طاعت پوشیدى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( ع) : فَحینَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ ثِیابِکَ نَوَیْتَ اَنَّکَ تَجَرَّدْتَمِنَ الِّریاء وَ النِّفاقِ وَ الدُّخُولِ فی الشُّبَهاتِ؟ | |||
قالَ: لا | |||
امام علیه السّلام: زمانی که از جامه خود برهنه شدى آیا نیّت کردى که از ریاء و نفاق برهنه شدى؟ | امام علیه السّلام: زمانی که از جامه خود برهنه شدى آیا نیّت کردى که از ریاء و نفاق برهنه شدى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( ع) : فَحینَ اغْتَسَلْتَ نَویْتَ اَنَّکَ اغْتَسَلْتَ مِنَ الْخَطایا وَ الذُّنُوبِ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام: زمانى که غسل کردى آیا نیّت کردى خویشتن را از بدیها و گناهها شستشو دادى؟ | امام علیه السّلام: زمانى که غسل کردى آیا نیّت کردى خویشتن را از بدیها و گناهها شستشو دادى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ: قالَ فما نَزَلْتَ المیقاتَ وَ لا تَجَرَّدْتَ عَن مَخیطِ الثِّیابِ وَ لا اغْتَسَلْتَ | |||
«ثُمَّ قالَ ( ع ) : تَنَظَّفْتَ وَ اَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ بِالْحَجِّ؟ | |||
قالَ: نَعَم. | |||
امام علیه السّلام: آیا خویشتن را پاکیزه کردى و احرام بستى و عقد وقت حج بستى؟ | امام علیه السّلام: آیا خویشتن را پاکیزه کردى و احرام بستى و عقد وقت حج بستى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قالَ ( ع) فَحینَ تَنَظَّفْتَ وَ اَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَیْتَ اَنَّکَتَنَظَّفْتَ بِنُورِ التَّوْبَةِ الْخالِصَةِ للّهِ تَعالی؟ | |||
قالَ: لا | |||
امام علیه السّلام: زمانی که خود را پاکیزه کردى و عقد بستى آیا نیّت کردى که آنچه را خداوند متعالى حرام کرده است بر خویشتن حرام کنی؟ | امام علیه السّلام: زمانی که خود را پاکیزه کردى و عقد بستى آیا نیّت کردى که آنچه را خداوند متعالى حرام کرده است بر خویشتن حرام کنی؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( ع ) : فحِینَ اَحْرَمْتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلی نَفْسِکَ کلَّ مُحَرَّمٍ حَرَّمَه اللّهُ عَزَّوَجَلَّ؟ | |||
قالَ: لا | |||
امام علیه السّلام: زمانى که عقد حج بستى آیا نیّت کردى که هر عقدى براى غیر خداوند عزّ و جلّ است گشودى؟ | |||
شبلى: نه. | شبلى: نه. | ||
قالَ ( ع) : فَحینَ عَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَیْتَ اَنَّکَ قَدْ حَلَلْتَ کُلَّ عَقْدٍ لِغَیْرِ اللّهِ؟ | |||
قالَ: لا | |||
امام علیه السّلام: زمانى که عقد حج بستى آیا نیّت کردى که هر عقدى براى غیر خداوند عزّ و جلّ است گشودى؟ | امام علیه السّلام: زمانى که عقد حج بستى آیا نیّت کردى که هر عقدى براى غیر خداوند عزّ و جلّ است گشودى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ لَهُ ( ع) : ما تَنَظَّفْتَ وَ لا اَحْرَمْتَ وَ لا عَقَدْتَ الْحَجَّ.» | |||
قالَ لَهُ ( ع ) : اَدَخَلْتَ المِیقاتَ وَصَلَّیْتَ رَکْعَتَیِ الاِحْرامِ وَ لَبَّیْتَ؟ | |||
قالَ: نَعَمْ. | |||
امام علیه السّلام: خویشتن را پاکیزه نکردى و احرام نبستى و عقد حج نبستى. | امام علیه السّلام: خویشتن را پاکیزه نکردى و احرام نبستى و عقد حج نبستى. | ||
امام علیه السّلام فرمود: آیا داخل میقات شدى و تلبیه گفتى؟ | امام علیه السّلام فرمود: آیا داخل میقات شدى و تلبیه گفتى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قالَ ( ع ) : فَحینَ دَخَلْتَ المِیقاتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ بِنِیَّةِ الزِّیارَةِ؟ | |||
قالَ: لا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که داخل میقات شدى آیا نیّت کردى که به نیّت زیارت داخل شدى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که داخل میقات شدى آیا نیّت کردى که به نیّت زیارت داخل شدى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ (ع) : فحینَ صَلَّیْتَ الرَّکْعَتَینِ نَوَیْتَ اَنَّکَ تَقَرَّبْتَ اِلَیاللّه بِخَیْرِ الاَْعْمالِ مِنَ الصَّلاةِ وَ اَکْبَرِ حَسَناتِالْعِبادِ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که دو رکعت نماز گزاردى نیّت کردى که به خداوند متعال به بهترین اعمال و بزرگترین حسنات عباد که نماز است تقرب جستى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که دو رکعت نماز گزاردى نیّت کردى که به خداوند متعال به بهترین اعمال و بزرگترین حسنات عباد که نماز است تقرب جستى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( ع) : فَحینَ لَبَّیْتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ نَطَقْتَ للّهِ سُبْحانَهُ بِکُلِّ طاعَةٍ وَ صَمَتَّ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که تلبیه گفتى آیا نیّت کردى که براى خداوند به هر طاعتى گویا شدى و از معصیت او خود را باز داشتى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که تلبیه گفتى آیا نیّت کردى که براى خداوند به هر طاعتى گویا شدى و از معصیت او خود را باز داشتى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ لَهُ ( ع ) : ما دَخَلْتَ المِیقاتَ وَ لا صَلَّیْتَ وَ لا لَبَّیْتَ.» | |||
«ثُمَّ قالَ لَهُ ( علیه السلام ) : اَدَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ صَلَّیْتَ؟ | |||
قالَ: نَعَمْ. | |||
امام علیه السّلام: در میقات داخل نشدى و نماز نخواندى و تلبیه نگفتى. | امام علیه السّلام: در میقات داخل نشدى و نماز نخواندى و تلبیه نگفتى. | ||
سپس امام علیه السّلام فرمود: آیا در حرم داخل شدى و کعبه را دیدى و نماز خواندى؟ | سپس امام علیه السّلام فرمود: آیا در حرم داخل شدى و کعبه را دیدى و نماز خواندى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قالَ ( علیه السلام ) : فَحینَ دَخَلْتَ الْحَرَمَ نَوَیْتَ اَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلی نَفْسِکَکُلَّ غِیْبَةٍ تَسْتَغِیبُهَا المُسْلِمِینَ مِنْ اَهْلِ مِلَّةِالاِْسْلامِ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که داخل حرم شدى آیا نیت کردى که بر خود هرگونه عیب اهل ملّت اسلام را حرام کرده اى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که داخل حرم شدى آیا نیت کردى که بر خود هرگونه عیب اهل ملّت اسلام را حرام کرده اى؟ | ||
شبلى: نه | |||
قالَ ( علیه السلام ) : فَحینَ وَصَلْتَ مَکَّةَ نَوَیْتَ بِقَلْبِکَ اَنَّکَ قَصَدْتَ اللّهَ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که به مکه رسیدى و کعبه را دیدى و دانستى که آن خانه خدا است آیا قصد خداوند سبحان کردى و از غیر او بریدى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که به مکه رسیدى و کعبه را دیدى و دانستى که آن خانه خدا است آیا قصد خداوند سبحان کردى و از غیر او بریدى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( علیه السلام ) : فَما دَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ لا رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ لا صَلَّیْتَ.» | |||
«ثُمَّ قالَ ( علیه السلام ) : طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ مَسَسْتَ الاْرَکانَ وَسَعَیْتَ؟ | |||
قالَ: نَعَمْ. | |||
امام علیه السّلام: پس نه داخل مکّه شدى و نه داخل حرم. | امام علیه السّلام: پس نه داخل مکّه شدى و نه داخل حرم. | ||
سپس امام علیه السّلام فرمود: آیا طواف بیت را بجاى آوردى و ارکان را مسّ کردى و عمل سعى را انجام دادى؟ | سپس امام علیه السّلام فرمود: آیا طواف بیت را بجاى آوردى و ارکان را مسّ کردى و عمل سعى را انجام دادى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قالَ ( علیه السلام ) : فَحینَ سَعَیْتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ هَرَبتَ اِلَی اللّهِ وَ عَرَفَ مِنْکَ ذلِکَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که سعى کردى آیا نیّت کردى که از همه گریختى و به سوى خداوند فرار کردى، و صدق این نیّتت را علام الغیوب شناخت؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که سعى کردى آیا نیّت کردى که از همه گریختى و به سوى خداوند فرار کردى، و صدق این نیّتت را علام الغیوب شناخت؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( علیه السلام ) : فَما طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ لا مَسَسْتَ الاَْرْکانَ وَ لا سَعَیْتَ.» | |||
«ثُمَّ قالَ ( علیه السلام ) لَهُ: صافَحْتَ الْحَجَرَ وَ وَقَفْتَ بِمَقامِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَصَلَّیْتَ بِهِ رَکْعَتَینِ؟ | |||
قالَ: نَعَمْ. | |||
امام علیه السّلام: نه طواف بیت کردى و نه سعى بجا آوردى. | امام علیه السّلام: نه طواف بیت کردى و نه سعى بجا آوردى. | ||
سپس امام علیه السّلام فرمود: آیا در مقام ابراهیم علیه السّلام وقوف کردى و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردى؟ | سپس امام علیه السّلام فرمود: آیا در مقام ابراهیم علیه السّلام وقوف کردى و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
فَصاحَ ( علیه السلام ) صَیْحَةً کادَ یُفارِقُ الدُّنیا. | |||
ثُمَّ قالَ ( علیه السلام ) : آهٍ آهٍ، مَنْ صافَحَ الْحَجَرَ الاَْسْوَدَ فَقَدْ صافَحَ اللّهَتَعالی. فَانْظُرْ یا مِسْکین لا تُضَیِّعْ اَجْرَ ما عَظُمَ حُرْمَتُهُ وَتَنْقُضِ الْمُصافَحَةَ بِالْمُخالَفَةِ وَ قَبْضِ الْحَرامِ نَظیرَاَهْلِ الآثامِ. | |||
ثُمَّ قالَ ( علیه السلام ) : نَوَیْتَ حینَ وَقَفْتَ عِنْدَ مَقامِ اِبْراهیمَ ( علیه السلام ) اَنَّکَ وَقَفْتَ عَلی کُلِّ طاعَةٍ وَ تَخَلَّفْتَ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام در این هنگام صیحه اى برآورد که نزدیک بود از دنیا مفارقت کند سپس فرمود: آه آه کسى که به مقام قرب رسیده و با خدا مصافحه کرده کجا است. | امام علیه السّلام در این هنگام صیحه اى برآورد که نزدیک بود از دنیا مفارقت کند سپس فرمود: آه آه کسى که به مقام قرب رسیده و با خدا مصافحه کرده کجا است. | ||
حق تعالى با آن عظمت و جلال مسکینى را به این مقام برساند آیا جایز است بر او که حرمت چنین پروردگار مهربان را ضایع کند؟ هرگز چنین نیست که کسى با خدا مصافحه کند بعد از آن مخالفت او را جایز داند. | حق تعالى با آن عظمت و جلال مسکینى را به این مقام برساند آیا جایز است بر او که حرمت چنین پروردگار مهربان را ضایع کند؟ هرگز چنین نیست که کسى با خدا مصافحه کند بعد از آن مخالفت او را جایز داند. | ||
پس از آن فرمود: آنگاه که در مقام ابراهیم ایستادى آیا نیّت کردى که بر انجام هر طاعت ایستادى، و پشت به هر معصیت کردى؟ | پس از آن فرمود: آنگاه که در مقام ابراهیم ایستادى آیا نیّت کردى که بر انجام هر طاعت ایستادى، و پشت به هر معصیت کردى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( علیه السلام ) : فَحینَ صَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ اَنَّکَ صَلَّیْتَ بِصَلاةِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَ اَرْغَمْتَ بِصَلاتِکَ اَنْفَ الشَّیطانِ؟ | |||
قالَ: لا. | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزاردى آیا نیّت کردى که چون نماز ابراهیم علیه السّلام نماز گزارى؟ و به نمازت بینى شیطان را به خاک مالیدى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزاردى آیا نیّت کردى که چون نماز ابراهیم علیه السّلام نماز گزارى؟ و به نمازت بینى شیطان را به خاک مالیدى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قالَ ( علیه السلام ) لَهُ: فِما صافَحتَ الحَجَر الاَسوَد وَ لا وَقَفتَ عِندَ المَقام وَ لا صَلّیتَ فیهِ رَکعَتینِ». | |||
«ثُمَّ قَالَ ( علیه السلام ) لَهُ: أَشْرَفْتَ عَلَی بِئْرِ زَمْزَمَوَ شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا؟ | |||
قَالَ: نَعَمْ | |||
امام علیه السّلام: در مقام نایستادى و در آن نماز نخواندى. | امام علیه السّلام: در مقام نایستادى و در آن نماز نخواندى. | ||
پس از آن فرمود: آیا بالاى چاه زمزم برآمدى؟ | پس از آن فرمود: آیا بالاى چاه زمزم برآمدى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْرَفْتَ عَلَی الطَّاعَةِ وَ غَضَضْتَ طَرْفَکَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که بر بالاى چاه زمزم برآمدى آیا نیّت کردى که بر طاعت برآمدى و چشمت را از معصیت پوشاندى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که بر بالاى چاه زمزم برآمدى آیا نیّت کردى که بر طاعت برآمدى و چشمت را از معصیت پوشاندى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَمَا أَشْرَفْتَ عَلَیْهَا وَ لَا شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا!» | |||
«ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَ سَعَیْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ مَشَیْتَ وَ تَرَدَّدْتَ بَیْنَهُمَا؟ | |||
قَالَ: نَعَمْ | |||
امام علیه السّلام: پس بر چاه زمزم برنیامدى و از آن ننوشیدى. | امام علیه السّلام: پس بر چاه زمزم برنیامدى و از آن ننوشیدى. | ||
پس از آن فرمود: آیا سعى میان صفا و مروه را بجاى آوردى و در میان آن دو مشى و تردّد داشتى؟ | پس از آن فرمود: آیا سعى میان صفا و مروه را بجاى آوردى و در میان آن دو مشى و تردّد داشتى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قَالَ لَهُ: نَوَیْتَ أَنَّکَ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: از سعى میان صفا و مروه آیا نیّت کردى که در میان خوف و رجایى؟ | امام علیه السّلام: از سعى میان صفا و مروه آیا نیّت کردى که در میان خوف و رجایى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَمَا سَعَیْتَ وَ لَا مَشَیْتَ وَ لَا تَرَدَّدْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَة» | |||
«ثُمَّ قَالَ ( علیه السلام ) : أَ خَرَجْتَ إِلَی مِنًی؟ | |||
قَالَ: نَعَمْ. | |||
امام علیه السّلام: پس نه سعى کردى و نه مشى و تردد بین صفا و مروه. | امام علیه السّلام: پس نه سعى کردى و نه مشى و تردد بین صفا و مروه. | ||
پس از آن فرمود: آیا از مکّه خارج شدى و به منى رفتى؟ | پس از آن فرمود: آیا از مکّه خارج شدى و به منى رفتى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : نَوَیْتَ أَنَّکَ آمَنْتَ النَّاسَ مِنْ لِسَانِکَ وَ قَلْبِکَ وَ یَدِکَ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: به منى رفتى آیا نیت کردى که مردم را از زبان و دل و دست خود ایمن گردانیدى؟ | امام علیه السّلام: به منى رفتى آیا نیت کردى که مردم را از زبان و دل و دست خود ایمن گردانیدى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَمَا خَرَجْتَ إِلَی مِنی» | |||
«ثُمَّ قَالَ ( علیه السلام ) لَهُ أَ وَقَفْتَ الْوَقْفَةَ بِعَرَفَةَ وَ طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِوَ عَرَفْتَ وَادِیَ نَمِرَةَ وَ دَعَوْتَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ عِنْدَالْمِیلِ وَ الْجَمَرَاتِ؟ | |||
قالَ: نَعَم. | |||
امام علیه السّلام: پس به منى نرفتى. | امام علیه السّلام: پس به منى نرفتى. | ||
بعد از آن امام علیه السّلام فرمود: آیا در موقف عرفه وقوف کردى؟ و بر جبل الرحمة برآمدى؟ و شناختى و خداوند متعالى را در جبل الرحمة و جمرات خواندى؟ | بعد از آن امام علیه السّلام فرمود: آیا در موقف عرفه وقوف کردى؟ و بر جبل الرحمة برآمدى؟ و شناختى و خداوند متعالى را در جبل الرحمة و جمرات خواندى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قَالَ نَعَمْ قَالَ هَلْ عَرَفْتَ بِمَوْقِفِکَبِعَرَفَةَ مَعْرِفَةَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَمْرَ الْمَعَارِف وَالْعُلُومِ وَ عَرَفْتَ قَبْضَ اللَّهِ عَلَی صَحِیفَتِکَ وَ اطِّلَاعَهُعَلَی سَرِیرَتِکَ وَ قَلْبِکَ؟ | |||
قَالَ: لَا. | |||
امام علیه السّلام: در موقف عرفه آیا معرفت حق سبحانه و تعالى و اطلاع او را بر سرائر و قلب خود شناختى؟ | امام علیه السّلام: در موقف عرفه آیا معرفت حق سبحانه و تعالى و اطلاع او را بر سرائر و قلب خود شناختى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) نَوَیْتَ بِطُلُوعِکَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ أَنَّ اللَّهَ یَرْحَمُ کُلَّ مُوءْمِن | |||
وَ مُوءْمِنَةٍ وَ یَتَوَلَّی کُلَّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: بر جبل الرحمة که بالا رفتهاى آیا نیت کرده اى که خداوند هر مؤمن و مؤمنه را رحمت می کند؟ | |||
شبلى: نه. | شبلى: نه. | ||
قالَ ( علیه السلام ) : قَالَ فَنَوَیْتَ عِنْدَ نَمِرَةَ أَنَّکَ لَا تَأْمُرُ حَتَّی تَأْتَمِرَ وَ لَا تَزْجُرُ حَتَّی تَنْزَجِرَ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که در مزدلفه مشى می کردى و از آن سنگریزهها برمی کندى آیا نیت کردى که هر معصیت و جهل را از خود برکندى و هر علم و عمل را در خود نشاندى؟ | |||
شبلى: نه. | شبلى: نه. | ||
قَالَ فَنَوَیْتَ عِنْدَ نَمِرَةَ أَنَّکَ لَا تَأْمُرُحَتَّی تَأْتَمِرَ وَ لَا تَزْجُرُ حَتَّی تَنْزَجِرَ قَالَ لَا قَالَفَعِنْدَ مَا وَقَفْتَ عِنْدَ الْعَلَمِ وَ النَّمِرَاتِ نَوَیْتَ أَنَّهَاشَاهِدَةٌ لَکَ عَلَی الطَّاعَاتِ حَافِظَةٌ لَکَ مَعَ الْحَفَظَةِبِأَمْرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ؟ | |||
قالَ:لا. | |||
قالَ ( علیه السلام ) :فَمَا وَقَفْتَ بِعَرَفَةَ وَ لَا طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ وَ لَاعَرَفْتَ نَمِرَةَ وَ لَا دَعَوْتَ وَ لَا وَقَفْتَ عِنْدَ النَّمِرَاتِ.» | |||
«ثُمَّ قَالَ ( علیه السلام ) : مَرَرْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ صَلَّیْتَ قَبْلَ مُرُورِکَرَکْعَتَیْنِ وَ مَشَیْتَ بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ فِیهَا الْحَصَی وَمَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ؟ | |||
قَالَ: نَعَمْ. | |||
امام علیه السّلام: آیا به مزدلفه (مشعر) رفتى؟ و از آنجا سنگریزه ها از زمین برکندى؟ و به مشعر الحرام مرور کردى؟ | امام علیه السّلام: آیا به مزدلفه (مشعر) رفتى؟ و از آنجا سنگریزه ها از زمین برکندى؟ و به مشعر الحرام مرور کردى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) :فَحِینَ صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّهَا صَلَاةُ شُکْرٍ فِیلَیْلَةِ عَشْرٍ تَنْفِی کُلَّ عُسْرٍ وَ تُیَسِّرُ کُلَّ یُسْرٍ؟ | |||
قَالَ: لَا. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ لَمْ تَعْدِلْ عَنْهُمَایَمِیناً وَ شِمَالًا نَوَیْتَ أَنْ لَا تَعْدِلَ عَنْ دِینِ الْحَقِّیَمِیناً وَ شِمَالًا لَا بِقَلْبِکَ وَ لَا بِلِسَانِکَ وَ لَابِجَوَارِحِکَ؟ | |||
قَالَ: لَا. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ مِنْهَا الْحَصَینَوَیْتَ أَنَّکَ رَفَعْتَ عَنْکَ کُلَّ مَعْصِیَةٍ وَ جَهْلٍ وَ ثَبَّتَّکُلَّ عِلْمٍ وَ عَمَلٍ؟ | |||
قَالَ: لَا. | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که در مزدلفه مشى می کردى و از آن سنگریزهها برمی کندى آیا نیت کردى که هر معصیت و جهل را از خود برکندى و هر علم و عمل را در خود نشاندى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که در مزدلفه مشى می کردى و از آن سنگریزهها برمی کندى آیا نیت کردى که هر معصیت و جهل را از خود برکندى و هر علم و عمل را در خود نشاندى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ نَوَیْتَ أَنَّکَأَشْعَرْتَ قَلْبَکَ إِشْعَارَ أَهْلِ التَّقْوَی وَ الْخَوْفَ لِلَّهِعَزَّ وَ جَلَّ؟ | |||
قَالَ: لَا. | |||
امام علیه السّلام: به مشعر الحرام مرور کردى آیا نیت کردى که شعائر اهل تقوى و اهل خوف را شعار قلب خود قرار دادى؟ | امام علیه السّلام: به مشعر الحرام مرور کردى آیا نیت کردى که شعائر اهل تقوى و اهل خوف را شعار قلب خود قرار دادى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَمَا مَرَرْتَ بِالْعَلَمَیْنِ وَ لَا صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ وَ لَامَشَیْتَ بِالْمُزْدَلِفَةِ وَ لَا رَفَعْتَ مِنْهَا الْحَصَی وَ لَامَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ» | |||
«ثُمَّ قَالَ ( علیه السلام ) لَهُ: وَصَلْتَ مِنًی وَ رَمَیْتَ الْجَمْرَةَ وَ حَلَقْتَ رَأْسَکَ وَذَبَحْتَ هَدْیَکَ وَ صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ وَ رَجَعْتَ إِلَیمَکَّةَ وَ طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِ؟ | |||
قَالَ: نَعَمْ | |||
امام علیه السّلام: در مزدلفه مشى نکردى، و آن سنگریزه ها برنداشتى، و به مشعر الحرام مرور نکردى. | امام علیه السّلام: در مزدلفه مشى نکردى، و آن سنگریزه ها برنداشتى، و به مشعر الحرام مرور نکردى. | ||
پس از آن امام علیه السّلام فرمود: در منى نماز گذاردى؟ و رمى جمره کردى؟ و حلق رأس (سر تراشیدن) را انجام دادى؟ و فدیه قربانى خود را ذبح کردى؟ و در مسجد خیف نماز خواندى؟ و به مکّه بازگشتى؟ و طواف افاضه بجاى آوردى؟ | پس از آن امام علیه السّلام فرمود: در منى نماز گذاردى؟ و رمى جمره کردى؟ و حلق رأس (سر تراشیدن) را انجام دادى؟ و فدیه قربانى خود را ذبح کردى؟ و در مسجد خیف نماز خواندى؟ و به مکّه بازگشتى؟ و طواف افاضه بجاى آوردى؟ | ||
شبلى: آرى. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَنَوَیْتَ عِنْدَ مَا وَصَلْتَ مِنًی وَ رَمَیْتَ الْجِمَارَ أَنَّکَبَلَغْتَ إِلَی مَطْلَبِکِ وَ قَدْ قَضَی رَبُّکَ لَکَ کُلَّ حَاجَتِکَ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه به منى رسیدى و رمى جمرهها کردى آیا نیّت کردى که به مطلب خود رسیدى و هرگونه حاجت تو برآورده شده است؟ | امام علیه السّلام: آنگاه به منى رسیدى و رمى جمرهها کردى آیا نیّت کردى که به مطلب خود رسیدى و هرگونه حاجت تو برآورده شده است؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا رَمَیْتَ الْجِمَارَ نَوَیْتَ أَنَّکَ رَمَیْتَ عَدُوَّکَ إِبْلِیسَ وَ غَضِبْتَهُ بِتَمَامِ حَجِّکَ النَّفِیسِ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا حَلَقْتَ رَأْسَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَطَهَّرْتَ مِنَالْأَدْنَاسِ وَ مِنْ تَبِعَةِ بَنِی آدَمَ وَ خَرَجْتَ مِنَ الذُّنُوبِکَمَا وَلَدَتْکَ أُمُّکَ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه سر تراشیدى آیا نیت کردى که از پلیدیها پاک شدى و از هر گناه و بدعاقبتى که بنى آدم را است بدر آمدى مثل آن روزى شدى که از مادر متولّد شدى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه سر تراشیدى آیا نیت کردى که از پلیدیها پاک شدى و از هر گناه و بدعاقبتى که بنى آدم را است بدر آمدى مثل آن روزى شدى که از مادر متولّد شدى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ نَوَیْتَ أَنَّکَ لَاتَخَافُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَنْبَکَ وَ لَا تَرْجُو إِلَّارَحْمَةَ اللَّهِ تَعَالَی ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که در مسجد خیف نماز خواندى آیا نیّت کردى که نترسى مگر از خدا و امیدوار نباشى مگر به رحمت او؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که در مسجد خیف نماز خواندى آیا نیّت کردى که نترسى مگر از خدا و امیدوار نباشى مگر به رحمت او؟ | ||
شبلى: نه. | شبلى: نه. | ||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا ذَبَحْتَ هَدْیَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ ذَبَحْتَ حَنْجَرَةَالطَّمَعِ بِمَا تَمَسَّکْتَ بِهِ مِنْ حَقِیقَةِ الْوَرَعِ وَ أَنَّکَاتَّبَعْتَ سُنَّةَ إِبْرَاهِیمَ ( علیه السلام ) بِذَبْحِ وَلَدِهِ وَ ثَمَرَةِ فُوءَادِهِ وَ رَیْحَانِ قَلْبِهِ وَحَاجَّهُ سُنَّتُهُ لِمَنْ بَعْدَهُ وَ قَرَّبَهُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَیلِمَنْ خَلْفَهُ؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که قربانى خود را ذبح کردى آیا نیت کردى که طمع را سر بریدى و به ابراهیم علیه السّلام به ذبح فرزندش اقتدا کردى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که قربانى خود را ذبح کردى آیا نیت کردى که طمع را سر بریدى و به ابراهیم علیه السّلام به ذبح فرزندش اقتدا کردى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ ( علیه السلام ) : فَعِنْدَ مَا رَجَعْتَ إِلَی مَکَّةَ وَ طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِنَوَیْتَ أَنَّکَ أَفَضْتَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَی وَ رَجَعْتَإِلَی طَاعَتِهِ وَ تَمَسَّکْتَ بِوُدِّهِ وَ أَدَّیْتَ فَرَائِضَهُ وَتَقَرَّبْتَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی؟ | |||
قَالَ: لَا | |||
امام علیه السّلام: آنگاه که به مکّه بازگشت کردى و طواف افاضه بجاى آوردى آیا نیّت کردى که افاضه (کوچ کردن) به رحمت خدا کردى و به طاعت او بازگشت کردى و بسوى او تقرّب جستى؟ | امام علیه السّلام: آنگاه که به مکّه بازگشت کردى و طواف افاضه بجاى آوردى آیا نیّت کردى که افاضه (کوچ کردن) به رحمت خدا کردى و به طاعت او بازگشت کردى و بسوى او تقرّب جستى؟ | ||
شبلى: نه. | |||
قَالَ لَهُ زَیْنُ الْعَابِدِینَ ( علیه السلام ) : فَمَا وَصَلْتَ مِنًی وَ لَا رَمَیْتَ الْجِمَارَ وَ لَا حَلَقْتَرَأْسَکَ وَ لَا أَدَّیْتَ نُسُکَکَ وَ لَا صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِالْخَیْفِ وَ لَا طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِ وَلَا تَقَرَّبْتَ ارْجِعْفَإِنَّکَ لَمْ تَحُجَّ. | |||
فَطَفِقَ الشِّبْلِیُّ یَبْکِی عَلَی مَا فَرَّطَهُ فِیحَجِّهِ وَ مَا زَالَ یَتَعَلَّمُ حَتَّی حَجَّ مِنْ قَابِلٍ بِمَعْرِفَةٍوَ یَقِین». | |||
امام علیه السّلام فرمود: به منى نرسیدى، و رمى جمره ها نکردى، و حلق رأس انجام ندادى، و قربانی ات را ذبح نکردى، و در مسجد خیف نماز نگذاردى، و طواف افاضه بجاى نیاوردى، و بسوى خداوند تقرب نجستى، چه اینکه تو حج نکردى. | امام علیه السّلام فرمود: به منى نرسیدى، و رمى جمره ها نکردى، و حلق رأس انجام ندادى، و قربانی ات را ذبح نکردى، و در مسجد خیف نماز نگذاردى، و طواف افاضه بجاى نیاوردى، و بسوى خداوند تقرب نجستى، چه اینکه تو حج نکردى. | ||
پس شبلى از تفریط حجّش به ندبه و زارى افتاد و پیوسته آداب حج می آموخت تا سال دیگر از روى معرفت و یقین حج بگذارد. | |||
| ترجمه = | |||
| ارتفاع =20em | |||
}} | }} | ||
| خط ۳۳۰: | خط ۳۳۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
* '''تاریخ تصوف'''، میر باقری فرد، سید علی اصغر، دهباشی، مهدی، تهران-ایران، سمت، 1392ش. | |||
* '''طبقات الصوفیه'''، انصاری، عبد الله بن محمد، تهران-ایران، توس، 1362ش. | |||
* '''تاریخ بغداد'''، خطیب بغدادی، احمد بن علی، بیروت-لبنان، دار الکتب العلمیه، 1997م. | |||
*'''وفیات الاعیان،''' ابن خلکان، احمد بن محمد، بیروت-لبنان، دار الفکر، بی تا. | |||
*'''نفحات الانس'''، جامی، عبد الرحمن بن احمد، کلکته-هند، بی نا، بی تا. | |||
*'''کشف المحجوب'''، هجویری، علی بن عثمان، تهران-ایران، سروش، 1383ش. | |||
*'''جستجو در تصوف ایران'''، زرین کوب، عبد الحسین، تهران-ایران، امیرکبیر، 1403ش. | |||
*'''تذکره الاولیاء'''، عطار نیشابوری، فرید الدین، تهران-ایران، سخن، بی تا. | |||
*'''مجالس المومنین'''، شوشتری، نور الله بن شریف الدین، تهران-ایران، اسلامیه، 1377ش. | |||
*'''روضات الجنات'''، خوانساری، سید محمد باقر، قم-ایران، اسماعیلیان، 1390ش. | |||
*'''ریحانه الادب'''، مدرس، محمد علی، قم-ایران، موسسه امام صادق (ع)، 1395ش. | |||
*'''مستدرک الوسائل'''، نوری، حسین بن محمد تقی، بیروت-لبنان، آل البیت، 1987م. | |||
*'''جهاد الامام السجاد'''، حسینی جلالی حائری، سید محمد رضا، قم-ایران، دار الحدیث، 1431ق. | |||
*'''صهبای صفا'''، جوادی آملی، عبد الله، تهران ایران، مشعر، 1382ش. | |||
*'''حج و عمره در قرآن و حدیث'''، محمدی ری شهری، محمد، قم-ایران، دارالحدیث، 1386ش. | |||
*'''حدیث شبلی در اسرار حج در روایت شیعیان یا حکایت صوفیان؟'''، خامه یار، احمد، تهران ایران، فصلنامه پژوهشنامه حج و زیارت دوره 6 شماره 1، 1400ش. | |||
*'''دیوان ناصر خسرو'''، قبادیانی، ناصر خسرو، تهران-ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بی تا. | |||
*'''برسی اسرار حج در حدیث شبلی از منظر آیات و روایات'''، حسینی، داوود، تهران-ایران، مشعر، 1400. | |||