امام صادق(ع): تفاوت میان نسخهها
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==حیات سیاسی== | ==حیات سیاسی== | ||
آن حضرت در طول امامتش، به مدت ۳۴ سال که مصادف با اواخر حکومت [[بنی امیه|امویان]] و اوایل حکومت [[بنی عباس|عباسیان]] بود، با چندین خلیفه همعصر بود. مدت ۲۲ سال از دوران امامت امام صادق(ع)، یعنی از سال ۱۱۴ تا ۱۳۲ق.، در حکومت بنیامیه سپری شد. خلفای عباسی معاصر آن حضرت نیز شامل ابوالعباس، معروف به | آن حضرت در طول امامتش، به مدت ۳۴ سال که مصادف با اواخر حکومت [[بنی امیه|امویان]] و اوایل حکومت [[بنی عباس|عباسیان]] بود، با چندین خلیفه همعصر بود. مدت ۲۲ سال از دوران امامت امام صادق(ع)، یعنی از سال ۱۱۴ تا ۱۳۲ق.، در حکومت بنیامیه سپری شد. خلفای عباسی معاصر آن حضرت نیز شامل ابوالعباس، معروف به [[ابو العباس سفاح|سفاح]]، (حک:۱۳۲-۱۳۷ق.) و [[ابوجعفر منصور]] دوانیقی (حک:۱۳۷-۱۵۸ق.) بودند که شانزده سال از امامت صادق اهل بیت در عصر آنان سپری شد. | ||
حدود دو دهه از دوران امامت آن حضرت مصادف با ضعف بنیامیه و تکاپوهای معارضان بنیامیه، اعم از شیعیان، خوارج و به ویژه قیام عظیم سیاهجامگان خراسان، به فرماندهی [[ابومسلم خراسانی]]، از دعوتگران عباسیان بود. | حدود دو دهه از دوران امامت آن حضرت مصادف با ضعف بنیامیه و تکاپوهای معارضان بنیامیه، اعم از شیعیان، خوارج و به ویژه قیام عظیم سیاهجامگان خراسان، به فرماندهی [[ابومسلم خراسانی]]، از دعوتگران عباسیان بود. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
===دوره عباسیان=== | ===دوره عباسیان=== | ||
اصلیترین نگرانی عباسیان از امام صادق(ع)، ارسال وجوهات از سوی شیعیان به مدینه بود. برخی اخبار مؤید چنین اقدامی است و گویا عباسیان بر آن آگاهی داشتهاند. <ref>سازمان وکالت، ج1، ص48، 63.</ref> | اصلیترین نگرانی عباسیان از امام صادق(ع)، ارسال وجوهات از سوی شیعیان به مدینه بود. برخی اخبار مؤید چنین اقدامی است و گویا عباسیان بر آن آگاهی داشتهاند. <ref>سازمان وکالت، ج1، ص48، 63.</ref> | ||
علت دیگر نگرانی عباسیان از ناحیه امام، گرایش برخی رجال وابسته به حکومت، مانند جعفر بن محمد بن اشعث خزاعی، به آن حضرت بود. <ref>الکافی، ج1، ص475.</ref> به هر روی در خلافت چهار ساله سفاح برای امام صادق(ع) مشکل عمدهای از ناحیه دستگاه خلافت ایجاد نشد. | علت دیگر نگرانی عباسیان از ناحیه امام، گرایش برخی رجال وابسته به حکومت، مانند [[جعفر بن محمد بن اشعث]] خزاعی، به آن حضرت بود. <ref>الکافی، ج1، ص475.</ref> به هر روی در خلافت چهار ساله سفاح برای امام صادق(ع) مشکل عمدهای از ناحیه دستگاه خلافت ایجاد نشد. | ||
امام صادق(ع)درآغاز خلافت منصور، چند بار به مرکز خلافت فراخوانده شد. سیاست سختگیرانه منصور، حضرت را به سمتِ در پیش گرفتن نوعی سیاست منفی، در قالب تقیه، سوق داد. <ref>الامام الصادق، ص39-41</ref>.روابط منصور عباسی با امام فراز و فرود داشت. در مواقعی، به ویژه هنگام بروز قیامها، منصور از ترس همراهی امام با قیام، حضرت را به شدت زیر نظر قرار میداد و حتی تهدید به قتل میکرد. منصور عباسی تدریجاً فشار بر شیعیان را تشدید کرد؛ چنانکه در مدینه، جاسوسانی داشت که در پی شناسایی شیعیان و قلع و قمع آنان بودند. <ref>لخرائج و الجرائح، ج2، ص463؛ بحار الانوار، ج47، ص172</ref> در چنین شرایطی، امام شیعیان را به تقیه سفارش میکرد. <ref>رجال الکشی، ج2، ص501-502؛ تشیع در مسیر تاریخ، ص364؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص360 </ref> بنا به نقل [[کلینی]]، منصور به حسن بن زید بن حسن (م.۱۶۸ق.)، والی خود در مدینه، دستور داد تا خانه امام را آتش بزند. <ref>الکافی، ج2، ص537</ref> | ===خلافت منصور عباسی=== | ||
امام صادق(ع)درآغاز خلافت منصور، چند بار به مرکز خلافت فراخوانده شد. سیاست سختگیرانه منصور، حضرت را به سمتِ در پیش گرفتن نوعی سیاست منفی، در قالب تقیه، سوق داد. <ref>الامام الصادق، ص39-41</ref>. روابط منصور عباسی با امام فراز و فرود داشت. در مواقعی، به ویژه هنگام بروز قیامها، منصور از ترس همراهی امام با قیام، حضرت را به شدت زیر نظر قرار میداد و حتی تهدید به قتل میکرد. منصور عباسی تدریجاً فشار بر شیعیان را تشدید کرد؛ چنانکه در مدینه، جاسوسانی داشت که در پی شناسایی شیعیان و قلع و قمع آنان بودند. <ref>لخرائج و الجرائح، ج2، ص463؛ بحار الانوار، ج47، ص172</ref> در چنین شرایطی، امام شیعیان را به تقیه سفارش میکرد. <ref>رجال الکشی، ج2، ص501-502؛ تشیع در مسیر تاریخ، ص364؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص360 </ref> بنا به نقل [[کلینی]]، منصور به حسن بن زید بن حسن (م.۱۶۸ق.)، والی خود در مدینه، دستور داد تا خانه امام را آتش بزند. <ref>الکافی، ج2، ص537</ref> | |||
همچنین بنابر روایتی منصور چند بار تلاش کرد امام صادق را به شهادت برساند اما موفق نشد. <ref>مناقب آل ابیطالب، ج3، ص234</ref> | همچنین بنابر روایتی منصور چند بار تلاش کرد امام صادق را به شهادت برساند اما موفق نشد. <ref>مناقب آل ابیطالب، ج3، ص234</ref> | ||
نسخهٔ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۶
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Kamran در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
امام صادق(ع)، جعفر بن محمد، از نوادگان امام علی(ع)، ششمیـن امام شیعیان، یکی از چهار امام مدفون در قبرستان بقیع در شهر مدینه است. مجموعه سخنان و احدیث آن حضرت در امور فقهی و اخلاقی مرتبط به حج، بنیاد دانش فقهی حج نزد شیعیان را فراهم آورده است.
امام صادق(ع) از نظر علمی چهرهای برجسته نزد مسلمانان اعم از شیعه و سنی بوده است. احادیث نقل شده از او بیش از سایر امامان شیعه است و آن حضرت به سبب تاثیر گستردهای که در آموزش شیعیان و شکلگیری فقه شیعی داشته، با عنوان رییس مذهب شیعه و بنیانگذار مذهب فقهی جعفری شناخته میشود.
امام صادق بیشتر عمر خود را در شهر مدینه زندگی کرد.
زندگینامه
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن الحسین از نوادگان امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)است. به نقلی نامش را به سفارش پیامبر(ص) جعفر نهادند. [۱] مادرش فاطمه ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر، و جده مادریاش اسماء بنت عبدالرحمن بن ابیبکر بود. [۲] از این رو برخی، از آن حضرت با تعبیر «ابن المُکرمه» یاد کردهاند. [۳] معروفترین کنیه آن حضرت ابوعبدالله (به اعتبار فرزندش عبدالله افطح) است. [۴]
لقب صادق از سوی شماری از شاگردان امام، مانند مالک بن انس [۵] و نیز در منابع اهل سنت، مانند «مسند احمد» در سده سوم، دیده میشود [۶] بنابر روایاتی رسول خدا(ص)، ضمن پیشگویی تولد آن حضرت، سفارش کرده بود او را صادق بنامند. [۷] به نظر برخی دانشوران اهل سنت، راستگویی امام صادق(ع) سبب این نامگذاری بوده است. [۸] برخی لقب صادق را در مقابل کذاب خوانده شدن محمد نفس زکیه دانستهاند. [۹] منصور عباسی که خلافتش (۱۳۶- ۱۵۸ق.) از سوی امام پیشگویی شده بود، چنین لقبی را برای آن حضرت بارها به کار میبرد. [۱۰] در قولی دیگر لقب صادق برای حضرت در برابر جعفر کذاب، که از نسل پنجم آن حضرت بود و به دروغ ادعای امامت داشت، نهاده شده است. [۱۱]
تاریخ تولد
امام صادق (ص) بنا بر قول مشهور نزد شیعه، در سال 83 [۱۲] و به نقل اهل سنت سال ۸۰ هجری در مدینه [۱۳] در سپیدهدم روز جمعه یا سهشنبه، هشتم رمضان، متولد شد. [۱۴] به رغم ثبت نشدن روز تولد امام در منابع متقدم، از سده ششم به بعد، منابع امامیه ۱۷ربیع الاول را به عنوان روز تولد امام [۱۵] شناسانده و میان متأخرین شهرت یافته است. [۱۶]
محل تولد امام
در این که زادگاه امام صادق مدینه بوده اختلاف نیست. مطابق قولی تأیید نشده، زادگاه حضرت در مکه، در خانهای معروف به دار ابی سعید، نزدیک دارالعجله (سمت صفا و مروه) بوده است. با اینکه فاسی مکی کتیبهای در این خانه دیده که بر آن نوشته شده بود: «هذا مَولدُ جَعفر الصّادق علیه السلام و دَخَلَهُ النَّبی صلی الله علیه و آله». این خانه در سال ۶۲۳ق. در امارت اشراف حسنی تعمیر گردید. اما به نظر میرسد این خانه، زادگاه جعفر طیار بوده است [۱۷] که پس از تسلط آل سعود بر مکه، همراه دارالعجله، تخریب شد. [۱۸].
مدت عمر
امام صادق، به سبب عمر طولانی نسبت به دیگر امامان، به شیخ الائمه نامبردار شده است. [۱۹] قول مشهور، سن امام را ۶۵ سال الکافی، [۲۰] و برخی اقوال دیگر ۶۷ و ۶۸ سال دانستهاند. [۲۱] از این مدت، ۱۲ سال همزمان با زندگی جدش، امام سجاد(ع)، ۳۱ سال همدوره با پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) و مابقی آن، دوران امامتش بود که از سال ۱۱۴ تا سال ۱۴۸ق.، به مدت ۳۴ سال ادامه یافت. [۲۲]
زندگی در مدینه
امام صادق(ص) بیشتر زندگی خود را در مدینه سپری کرد. سفر او به شام به همراه پدر بزرگوارش [۲۳] که تاریخ دقیق آن مشخص نیست و نیز سفرهای آن حضرت به عراق در دوران امامت، به رغم میل حضرت، دلیل سیاسی داشت و بنا به اجبار دستگاه خلافت عباسی انجام شد. [۲۴] گزارشهایی از اقامت آن حضرت در حیره (از شهرهای عراق) در دوران امام باقر(ع) وجود دارد. [۲۵]
مزار امام در بقیع
بنا بر قول مشهور شیعه، آن حضرت در سال ۱۴۸ق. در ۲۵ شوال یا نیمه آن ماه، در ۶۵ سالگی، به سبب مسمومیت از سوی منصور عباسی، در مدینه، به شهادت رسید. ا[۲۶] برخی منابع رحلت امام (ع) را طبیعی دانستهاند. [۲۷]
مدفن امام صادق(ع) در بقیع و کنار قبر پدر و جدشان امام حسن(ع) واقع شده است. [۲۸] گزارشها نشان میدهد، از سده ششم و حتی پیشتر، گنبد و ضریحی برای ائمه بقیع از جمله امام صادق(ع)، ساخته شده بود [۲۹]. که در سال ۱۳۴۴ق.، پس از سلطه آل سعود بر حرمین، تخریب شد. [۳۰].
جایگاه علمی
آن حضرت،افزون بر جایگاه محوری میان شیعیان امامیه، نزد اهل سنت نیز مقامی رفیع داشت؛ به گونهای که چهرههای شاخص آنان، امام صادق(ع) را از برترین سادات اهل بیت در دانش و فضل دانسته [۳۱] و با تعبیر بزرگ علویان و شیخ بنیهاشم [۳۲] یاد کردهاند. تکریم اهل سنت از آن حضرت، با عبارت «رضی الله عنه» که معمولاً برای صحابه به کار میرود، حاکی از جایگاه امام صادق(ع) نزد آنان است.[۳۳] حتی برخی دانشوران اهل سنت، فارغ از جایگاه امام، آن حضرت را در شایستگی به خلافت بر منصور ترجیح میدادند. [۳۴] دانشمندان اهل سنت، به ویژه پیشوایان این مذهب، به مقام تقوا، علم، معنویت و عبادت آن حضرت، در کتب خود، معترف بودند و اقتباس از دانش او را برای خود شرافت و منقبت میشمردند. [۳۵]
امامت
امام صادق(ع)، به عنوان فرزند ارشد امام باقر(ع)، امامت را، به نص جلی و بدون مدعی، در سال ۱۱۴ق. عهدهدار شد. امام باقر(ع) از امام صادق(ع) با تعبیر: «هذا خیر البریه بعدی» و«هذا و الله قائم آل محمد» یاد کرده است. [۳۶] امام باقر(ع) همچنین هنگام شهادت و در حضور چند نفر، به عنوان شهود، وصایت امام صادق(ع) را ابلاغ و مکتوب کرد. [۳۷]
در اثبات امامت حضرت صادق(ع) به ادله دیگری نیز استناد شده است. تصریح به امامت آن حضرت در روایات نبوی از آن جمله است. [۳۸] همچنین آن حضرت به اتفاق مخالفان و موافقان امامت آن حضرت، در علم و دیگر کمالات افضل اهل زمانش بود. [۳۹]
حیات سیاسی
آن حضرت در طول امامتش، به مدت ۳۴ سال که مصادف با اواخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان بود، با چندین خلیفه همعصر بود. مدت ۲۲ سال از دوران امامت امام صادق(ع)، یعنی از سال ۱۱۴ تا ۱۳۲ق.، در حکومت بنیامیه سپری شد. خلفای عباسی معاصر آن حضرت نیز شامل ابوالعباس، معروف به سفاح، (حک:۱۳۲-۱۳۷ق.) و ابوجعفر منصور دوانیقی (حک:۱۳۷-۱۵۸ق.) بودند که شانزده سال از امامت صادق اهل بیت در عصر آنان سپری شد.
حدود دو دهه از دوران امامت آن حضرت مصادف با ضعف بنیامیه و تکاپوهای معارضان بنیامیه، اعم از شیعیان، خوارج و به ویژه قیام عظیم سیاهجامگان خراسان، به فرماندهی ابومسلم خراسانی، از دعوتگران عباسیان بود.
سیاست امام، خودداری از مقابله مستقیم با امویان بود. امام صادق(ع) با قیامهای ضد اموی همکاری نکرد و برای نمونه با قیام عمویش زید بن علی در سال ۱۲۲ق. در کوفه و قیام نفس زکیه در سال ۱۴۵ق. مخالف بود. [۴۰] وی همچنین دعوت ابوسلمه خلال، از سران قیام عباسی را، برای پذیرش خلافت، رد کرد. [۴۱] امام همچنین به نامه ابومسلم خراسانی، رهبر نظامی دعوت عباسی، واکنش منفی نشان داد. [۴۲]
دوره عباسیان
اصلیترین نگرانی عباسیان از امام صادق(ع)، ارسال وجوهات از سوی شیعیان به مدینه بود. برخی اخبار مؤید چنین اقدامی است و گویا عباسیان بر آن آگاهی داشتهاند. [۴۳] علت دیگر نگرانی عباسیان از ناحیه امام، گرایش برخی رجال وابسته به حکومت، مانند جعفر بن محمد بن اشعث خزاعی، به آن حضرت بود. [۴۴] به هر روی در خلافت چهار ساله سفاح برای امام صادق(ع) مشکل عمدهای از ناحیه دستگاه خلافت ایجاد نشد.
خلافت منصور عباسی
امام صادق(ع)درآغاز خلافت منصور، چند بار به مرکز خلافت فراخوانده شد. سیاست سختگیرانه منصور، حضرت را به سمتِ در پیش گرفتن نوعی سیاست منفی، در قالب تقیه، سوق داد. [۴۵]. روابط منصور عباسی با امام فراز و فرود داشت. در مواقعی، به ویژه هنگام بروز قیامها، منصور از ترس همراهی امام با قیام، حضرت را به شدت زیر نظر قرار میداد و حتی تهدید به قتل میکرد. منصور عباسی تدریجاً فشار بر شیعیان را تشدید کرد؛ چنانکه در مدینه، جاسوسانی داشت که در پی شناسایی شیعیان و قلع و قمع آنان بودند. [۴۶] در چنین شرایطی، امام شیعیان را به تقیه سفارش میکرد. [۴۷] بنا به نقل کلینی، منصور به حسن بن زید بن حسن (م.۱۶۸ق.)، والی خود در مدینه، دستور داد تا خانه امام را آتش بزند. [۴۸] همچنین بنابر روایتی منصور چند بار تلاش کرد امام صادق را به شهادت برساند اما موفق نشد. [۴۹]
در عین دوری از امور سیاسی،امام صادق(ع) همواره از فرصتهای مناسب برای ترویج مکتب اهل بیت بهره میبرد؛ چنانکه در حضور منصور عباسی به رد و انکار اقتدارگرایی و طاغوتگرایی در حکومت کردن و نقد جباریت پرداخت. [۵۰] و دنیاطلبی و روی آوردن به سلاطین را نکوهش کرد. [۵۱] از دیگر مواضع صریح سیاسی امام صادق(ع) در پی اهانت حاکم مدینه به حضرت علی(ع) ست که سرزنش شدید منصور را در پی داشت. [۵۲]
نقش فرهنگی
امام صادق(ع) بخش عمده فعالیتهای خود را به احیا و نشر حدیث پیامبر(ص) و اهل بیت اختصاص داد و بدین ترتیب میراث ارزشمندی به جای گذاشت. احادیث نقل شده از امام صادق(ع) بیشتر از دیگر امامان است و غالب سند روایات شیعی و اصول اربعمائه به آن حضرت منتهی میشود. در منابع شیعه و اهل سنت، احادیث بسیاری از امام صادق، در ابواب گوناگون دینی، از جمله اصول و فروع دین، اخلاق و مواعظ و مناظرات نقل شده است.
فقه شیعه عمدتاً بر روایات بهجای مانده از امام صادق(ع) مبتنیاست؛ به همین جهت مکتب فقهی شیعیان دوازده امامی را مذهب جعفری نیز مینامند. تعداد راویان از امام، به اختلاف تا ۴۰۰۰ نفر دانسته شده است. [۵۳]
امام در حرمیـن
امام صادق(ع) با حاکمان انتصابی اموی و عباسی متعددی در مدینه همعصر بود. امرای منصوب اموی عبارت بودند از: خالد بن عبدالملک بن حارث (۱۱۴-۱۱۷ق.)، محمد بن هشام بن اسماعیل مخزومی (۱۱۸-۱۲۵ق.)، یوسف بن محمد ثقفی(۱۲۵ق.)، عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز (۱۲۶ق.)، عبدالواحد بن سلیمان بن عبدالملک (۱۲۹ق.)، مختار بن عبدالله اباضی (۱۲۹ق.)، محمد بن عبدالملک بن عطیه سعدی (۱۳۰ق.)، ولید بن عروه سعدی (۱۳۱ق.) و یوسف بن عروه سعدی (۱۳۲ق.).
در عصر عباسیان نیز امام با امیرانی همعصر بود که یکی از آنها، داوود بن علی، عموی سفاح و منصور عباسی بود. [۵۴] او در مدت امارت چهار ماههاش [۵۵] معلی بن خنیس، وکیل آن حضرت، را دستگیر و اموال ایشان را توقیف کرد. پس از اینکه معلی از معرفی کردن شیعیان به داوود امتناع کرد، داوود فرمان اعدام وی را به سیرافی، رئیس شرطه مدینه، داد. این کار، اعتراض شدید امام صادق(ع) را به دنبال داشت. داوود در پاسخ به این اعتراض ادعا کرد که قتل معلی بدون هماهنگی با وی صورت گرفته و سیرافی را به جرم آن کشت. [۵۶]
خانه امام صادق در مکه و مدینه
امام صادق(ع) در مکه، نزدیک دارالعجله سمت صفا و مروه، خانهای داشت که نزدیک دار ابیسعید واقع شده بود. طبق قولی، چنانکه گذشت، این منزل زادگاه آن حضرت بود.[۵۷] آن حضرت در مدینه نیز منزلی داشت که فاطمیان مصر، در حکومت الحاکم، آن را که در حال ویرانی و متروک بود، گشودند و مصحف، شمشیر، کساء، و برخی دیگر از اشیای آن را به مصر منتقل کردند. [۵۸] همچنین برای آن حضرت باغ و مزرعهای پیرامون مدینه ثبت شده است [۵۹] که کارگرانی در آنها برای آن حضرت کار میکردند.[۶۰]
گرچه منابع شمار دفعات حجگزاری امام صادق(ع) را گزارش نکردهاند، اما زندگی کردن آن حضرت در مدینه و حضور مستمر و مداوم ایشان در موسم حج [۶۱] گویای اهتمام ویژه آن حضرت به حج و عمره است. حتی به نقلی امام، در دوران نوجوانی، سفر حج داشته است. [۶۲]
آموزههای امام صادق(ع) درباب حج
روایات پرشماری از امام صادق(ع) درباره آداب و مناسک حج نقل شده است. نقش آن حضرت در تبیین مسائل حج به حدی است که به نقل از ابوحنیفه، اگر جعفر بن محمد نبود، مردم مناسک حج خود را نمیدانستند.[۶۳] منابع روایی بابی را به حج اختصاص دادهاند که روایات آن غالباً از امام صادق(ع)است. برخی محققان، این روایات را به صورت مستقل جمعآوری کردهاند.[۶۴] امام درباره اهمیت و لزوم فراگیری احکام و مناسک حج، که قبولی آن در انجام درست اعمال است، به زراره (از اصحاب امام) -که گفته بود حدود چهل سال است که از شما درباره حج میپرسم و شما فتوا میدهید- یادآور شد: «خانهای که بیش از دو هزار سال پیش از پیدایش آدم حج گزارده میشد، در ۴۰ سال مسائل آن پایان نمیپذیرد». [۶۵]
اهمیت حج
از آن حضرت در باب اهمیت حج روایاتی نقل شده که در آنها حج برترین راه از راههای خدا و همرتبه جهاد دانسته شده است. [۶۶] آن حضرت حج را آزمایشی از سوی خدا، برای میزان طاعت بندگان، عنوان کرده و پابرجایی دین را به برپایی کعبه منوط کرده است. [۶۷]
از آثار و برکات حج در سخنان امام صادق میتوان به پاک شدن از گناه، [۶۸] نورانیت، [۶۹] همنشینی با پیامبران و صالحان ، [۷۰] در امان بودن از عذاب، [۷۱] نوشته شدن حسنه از ابتدای حرکت و افزایش درجه حجگزار، نجات از آتش، حفظ خانواده و اموال، [۷۲] افزایش مال و روزی،[۷۳] استجابت دعا،[۷۴] است.
آداب سفر حج در سخنان امام
در مجموعهای از سخنانی که از امام صادق(ع) درباب حج نقل شده، برخی آداب و توصیهها برای سفر حج وجود دارد که بخشی از آن به شرح زیر است:
- توبه و استغفار هنگام اراده حج[۷۵]
- انجام حج، با مال پاک[۷۶]
- استطاعت مالی به اندازهای که فرد بتواند با بخشی مالش حج انجام داده و بخشی را نیز برای خوراک خانوادهاش باقی بگذارد. [۷۷] امام صادق(ع)
- مراقبت از دارایی در سفر حج و همراه داشتن و حفظ زاد و توشه[۷۸]
- سفر خود را به اطلاع برادران دینی رساندن[۷۹]
- داشتن همسفر و پرهیز از تنها سفر کردن [۸۰]
- وصیت کردن پیش از سفر [۸۱]
- صدقه دادن پیش از سفر [۸۲] و پس از انجام مناسک حج [۸۳]
- نماز خواندن پیش از سفر و آغاز سفر با نماز [۸۴]
- دعا خواندن هنگام خروج برای سفر مکه [۸۵]
- به همراه داشتن نیازمندیهای سفر [۸۶] و توشه پاکیزه [۸۷]
- نیز آن حضرت به برداشتن تربت امام حسین۷ توصیه کرده و آن را برای در امان ماندن از ترس، مفید دانسته است. [۸۸]
- شکرگزاری و خواندن دعا در هنگام سوار شدن بر مرکب [۸۹]
- رعایت اخلاق اسلامی، همچون فروبردن خشم، گذشت کردن، لزوم پرهیز از خیانت، اختلاس، دزدی و ربا[۹۰]
- سخاوت داشتن در سفر حج [۹۱]
- پرهیز از ناسازگاری، آزار نرساندن به همسفران و نادیده گرفتن لغزشهای آنان [۹۲]
- رازداری پس از سفر [۹۳]
- احترام به سالخوردگان [۹۴]
- سلام کردن به همسفران [۹۵]
- کمک به همسفران[۹۶] و پرستاری و مدارا با بیمار [۹۷]
- داشتن ارتباط در سفر، مانند نامهنگاری با خانواده، خویشان و دوستان، [۹۸]
- مراقب وقت واجبات الهی باشند. [۹۹]
- نماز در مسجدالحرام و مسجدالنبی، که نماز در اولی یکصد هزار و در دومی ده هزار پاداش دارد، [۱۰۰]
- لزوم پرداختن به عبادت و غنیمت شمردن اوقات [۱۰۱]
- شرکت در نماز جماعت غیر شیعه [۱۰۲]
- نظم صفوف [۱۰۳]
- رو به قبله نشستن - به تأسی از رسول خدا(ص) [۱۰۴]
- خودداری از اسراف [۱۰۵]
- پرهیز از پرخوری و خواب زیاد [۱۰۶]
- رعایت نکات بهداشتی مانند شستن دستها، پیش و پس از صرف غذا [۱۰۷]
- مسواک زدن که امام آن را از اخلاق انبیا برشمرده است [۱۰۸]
- تکرار کردن لبیک، با صدای بلند، برای مردان، پس از احرام در مسجد شجره، هنگام سوار شدن یا پیاده شدن از مرکب، در سرازیری و بلندی، برخورد با سواره، هنگام سحر و قطع لبیک با دیدن خانه خدا [۱۰۹]
آداب حضور در حرمین
- انجام غسل هنگام ورود به مکه و در صورت عدم موفقیت، انجام آن، هنگام ورود به حرم[۱۱۰]
- تواضع در هنگام ورود به حرم [۱۱۱]
- ورود به مسجدالحرام از باب بنیشیبه که محل دفن شدن بت بنیشیبه، در فتح مکه (سال هشتم هجرت)، به دست امام علی(ع) است ا[۱۱۲]
- حرکت با پای برهنه، داشتن خشوع و خضوع [۱۱۳]
- طواف نکردن در حال خستگی، حرکت آرام و معتدل در طواف برای آزار ندیدن دیگر طوافکنندگان ا[۱۱۴]
- خودداری از طواف مستحبی و فرصت دادن به کسانی که طواف واجب انجام میدهند،
- فرستادن تکبیر و صلوات هنگام ازدحام برای استلام حجرالاسود و عدم استلام آن،و استلام آن هنگام خلوتی. ا[۱۱۵]
- نماز و دعا خواندن بسیار در مسجدالحرام [۱۱۶]
- منع از «اِحتباء» (نشستن بر نشیمنگاه خود با حلقه زدن دستها گرد زانو) منع فرموده است. [۱۱۷]
- آرامش و وقار و نگاه به کعبه در بالای صفا، حمد و ثنای الهی و یادآوری نعمتهای الهی، ادعیه و اذکاری را، از جمله گفتن هفت مرتبه «اللهُ اکبَر»، «الحُمْدُ للهِ»، و «لا إِلهَ إِلَّا اللهُ» و سه مرتبه «لا الهَ الّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ، لَهُ المُلک وَ لَهُ الحَمْدُ، یحْیی ویمیتُ وَ هُوَ حَی لا یمُوتُ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَیء قدِیر» سفارش کردهاند. [۱۱۸]
- ترک مکه پس از انجام مناسک و بازگشت نزد خانواده[۱۱۹] [۱۲۰]
- صدقه دادن در هنگام ترک مکه [۱۲۱]
- وداع کعبه با طواف، و در صورت امکان استلام حجرالاسود در هر شوط، و نیز استلام رکن یمانی[۱۲۲]
- شریک کردن دیگران در حج [۱۲۳]
- زیارت رسول الله و حرم معصومین در مدینه پس از انجام حج [۱۲۴] [۱۲۵].</ref>
- تهیه سوغات سفر حج [۱۲۶] [۱۲۷]
- امام خوشامدگویی به حاجی و مصافحه با او را مانند کسی دانسته که حجرالاسود را لمس کرده باشد. [۱۲۸]
امام صادق(ع) انجام عمره در هر یک از ماههای سال را روا، اما عمره رجبیه را برتر میدانست. [۱۲۹] در نقلی آن حضرت، برای انجام عمره، منتظر بیست سوم رمضان میشد، آنگاه احرام بسته و مشغول مناسک میشد. [۱۳۰] بنا به روایتی از آن امام، انجام عمره در این ماه معادل یک حج است. [۱۳۱] امام صادق(ع) مقصود از آیه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ) را انجام آنها و پرهیز از هر چیزی که محرم در این دو از آن پرهیز میکند، تفسیر کرد. [۱۳۲]
توصیف حرمین در سخن امام
امام صادق(ع) در روایتی، مکه را دوستداشتنیترین زمین نزد خداوند دانسته که خاک، سنگ، درخت، کوه و آبی محبوبتر از آنها نیست. [۱۳۳] آن حضرت وجه تسمیه کعبه و مربع بودن آن را بدان جهت دانسته که کعبه در مقابل بیتالمعمور، که به شکل مربع است، استقرار گرفته و غرض خدا بر اذکار: «سبحان الله، الحمد لله و لا اله الا الله»، استوار است. علل الشرائع، ج۲، ص۳۹۸
در سخنی از امام صادق(ع) رکن یمانی دری از درهای بهشت است که از هنگام گشوده شدنش، بسته نشده است. [۱۳۴]آن حضرت بوسیدن و استلام حجرالاسود را، در صورتی که ازدحام نباشد، توصیه کرده و فرموده است: «در وقت ازدحام، از دور بر او تکبیر بگویند». [۱۳۵] از نظر امام صادق(ع) استلام حجرالاسود از زنان برداشته شده است. [۱۳۶]
به نقل امام، حِجر اسماعیل، محل سکونت حضرت اسماعیل و نیز محل دفن او و مادرش هاجر بوده است. [۱۳۷] آن حضرت ملتزم را جایی دانسته که اگر بنده ای در آنجا به گناهانش اعتراف و طلب استغفار کند، بخشوده میشود. ا[۱۳۸] امام صادق(ع) مسعی را جایی معرفی کرده که روی زمین دوستداشتنیتر از آن نبوده و فلسفه آن را تحقیر زورگویان در آنجا دانسته است. [۱۳۹] در روایتی از امام صادق نامگذاری این سرزمین به عرفات از این رو بوده که جبرئیل، در ظهر عرفه، به ابراهیم ابلاغ کرد تا به گناهان خود اعتراف کرده و مناسک را بشناسد.[۱۴۰]
پانویس
- ↑ دلائل الامامه، ص248؛ احقاق الحق، ج13، ص63-64.
- ↑ الطبقات الکبری، ج5، ص320؛ الارشاد، ج2، ص176
- ↑ رجال الکشی، ص212؛ الانوار البهیه، ص150؛ مسند الامام الصادق، ج4، ص529
- ↑ مطالب السوول، ص284؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص293
- ↑ الامام الصادق، ج1، ص77، 239؛ بحار الانوار، ج96، ص182؛ حلیة الابرار، ج4، ص15 ،
- ↑ مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص122.
- ↑ کمال الدین، ص319؛ علل الشرائع، ج1، ص234
- ↑ وفیات الاعیان، ج1، ص327؛ الائمة الاثناعشر، ص85
- ↑ کمال الدین، ص319
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص173؛ مناقب آل ابیطالب، ج3، ص392-393؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج18، ص181
- ↑ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج18، ص180؛ الدر النظیم، ص622.
- ↑ الکافی، ج1، ص472؛ الارشاد، ج2، ص179؛ وفیات الاعیان، ج1، ص327؛ دلائل الامامه، ص245
- ↑ تاریخ الکبیر، ج2، ص198؛ مشاهیر علماء الامصار، ص206،
- ↑ وفیات الاعیان، ج1، ص327؛ روضة الواعظین، ج1، ص212
- ↑ اعلام الوری، ج1، ص514؛ روضة الواعظین، ج1، ص212.
- ↑ نک: بازپژوهش تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص373-394
- ↑ شفاء الغرام، ج1، ص360؛ تاریخ مکة المشرفه، ص186
- ↑ العقد الثمین، ج1، ص263؛ الجامع اللطیف، ص288؛تحصیل المرام، ج1، ص545
- ↑ سیری در سیره ائمه، ص36؛ مناقب و مراثی اهل بیت، ص192.
- ↑ ج1، ص472، 475؛ الارشاد، ج2، ص180.
- ↑ دلائل الامامه، ص246
- ↑ الکافی، ج1، ص475؛ الارشاد، ج2، ص180؛ مناقب آل ابیطالب، ج3، ص399
- ↑ ثباة الهداه، ج4، ص118؛ حیاة الامام الباقر، ج2، ص61
- ↑ الامام الصادق، ج1، ص124.
- ↑ الملل و النحل، ج1، ص147؛ تهذیب الکمال، ج5، ص79
- ↑ لارشاد، ج2، ص180؛ روضة الواعظین، ج1، ص212.
- ↑ الارشاد، ج2، ص193.
- ↑ الارشاد، ج2، ص180؛ دلائل الامامه، ص246؛ الفصول المهمه، ج2، ص1093
- ↑ پنجاه سفرنامه، ج2، ص441، 587؛ ج3، ص99، 440-441
- ↑ کشف الارتیاب، ص55، 287
- ↑ وفیات الاعیان، ج1، ص327؛ مطالب السوول، ص283
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج6، ص255
- ↑ العقد الفرید، ج2، ص303؛ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص20
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج13، ص120؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص242
- ↑ مطالب السوول، ص283؛ کشف الغمه، ج2، ص367.
- ↑ الارشاد، ج2، ص181؛ اعلام الوری، ج1، ص517-519؛ الفصول المهمه، ج2، ص909.
- ↑ الکافی، ج1، ص307؛ الارشاد، ج2، ص181؛ المستجاد، ص175-176
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج1، ص48-49؛ الغیبه، ص145؛ الکافی، ج1، ص527.
- ↑ نک: الارشاد، ج2، ص182؛ الفصول المهمه، ج2، ص907؛ المستجاد، ص176-177.
- ↑ الامالی، صدوق، ص94؛ الارشاد، ج2، ص267-271
- ↑ ینابیع الموده، ج3، ص161؛ مروج الذهب، ج3، ص253-254؛ عمدة الطالب، ص93.
- ↑ مروج الذهب، ج3، ص254-255؛ مناقب آل ابیطالب، ج3، ص355-356
- ↑ سازمان وکالت، ج1، ص48، 63.
- ↑ الکافی، ج1، ص475.
- ↑ الامام الصادق، ص39-41
- ↑ لخرائج و الجرائح، ج2، ص463؛ بحار الانوار، ج47، ص172
- ↑ رجال الکشی، ج2، ص501-502؛ تشیع در مسیر تاریخ، ص364؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص360
- ↑ الکافی، ج2، ص537
- ↑ مناقب آل ابیطالب، ج3، ص234
- ↑ الفصول المهمه، ج2، ص915؛ مطالب السوول، ص286؛ تهذیب الکمال، ج5، ص79
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج6، ص261-262.
- ↑ الامالی، طوسی، ص33-50.
- ↑ الارشاد، ج2، ص179؛ الامام الصادق و مذاهب الاربعه، ج2، ص61
- ↑ انساب الاشراف، ج3، ص83؛ تاریخ الطبری، ج7، ص458
- ↑ الطبقات الکبری، ج6، ص336؛ تاریخ خلیفه، ص270؛ الامامة و السیاسه، ج2، ص179،
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص333؛ رجال الکشی، ص379-380؛ مسند الامام الصادق، ج4، ص533
- ↑ شفاء الغرام، ج1، ص360.
- ↑ المنتظم، ج15، ص71؛ البدایة و النهایه، ج11، ص342
- ↑ وسائل الشیعه، ج17، ص39؛ بحار الانوار، ج47، ص57
- ↑ فروع الکافی، ج5، ص289؛ بحار الانوار، ج47، ص57.
- ↑ حج الانبیاء و الائمه، ص341-343.
- ↑ الکافی، ج2، ص86
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص519
- ↑ الانبیاء و الائمه، ص386
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص519
- ↑ دعائم الاسلام، ج1، ص 293؛ الکافی، ج4، ص253.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص89؛ مسند الامام الصادق، ج13، ص416
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص109.
- ↑ الکافی، ج4، ص255.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص235
- ↑ الامالی، طوسی، ص668
- ↑ الکافی، ج4، ص253
- ↑ الکافی، ج4، ص252
- ↑ الکافی، ج2، ص509
- ↑ مصباح الشریعه، ص142
- ↑ وسائل الشیعه، ج12، ص60
- ↑ سائل الشیعه، ج11، ص37
- ↑ وسائل الشعیه، ج11، ص419
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص448.
- ↑ آداب سفر حج، ص45
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص369
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص375
- ↑ الکافی، ج4، ص533
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص379
- ↑ وسائل الشیعه، ج8، ص303؛ المحاسن، ج2، ص88
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص185
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص424
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص427
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص387
- ↑ الکافی، ج5، ص124
- ↑ الکافی، ج4، ص286
- ↑ الکافی، ج2، ص354
- ↑ تحف العقول، ص373؛ الامالی، مفید، ص44
- ↑ الکافی، ج2، ص658
- ↑ الکافی، ج2، ص645
- ↑ الکافی، ج4، ص545
- ↑ الکافی، ج4، ص546
- ↑ آثار الصادقین، ج8، ص293.
- ↑ مصباح الشریعه، ص48.
- ↑ الکافی، ج4، ص586
- ↑ الکافی، ج2، ص86-87
- ↑ الکافی، ج2، ص635
- ↑ بحار الانوار، ج83، ص18
- ↑ مکارم الاخلاق، ص26
- ↑ بحار الانوار، ج72، ص303
- ↑ وسائل الشیعه، ج24، ص242
- ↑ فروع الکافی، ج6، ص290
- ↑ بحار الانوار، ج73، ص131
- ↑ الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص182-184، 467
- ↑ الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص56-57
- ↑ مصباح المتهجد، ص679؛ السرائر، ج1، ص570.
- ↑ الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص67
- ↑ الکافی، ج4، ص401-402
- ↑ لحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص191، 193.
- ↑ لکافی، ج4، ص405، 407، 412
- ↑ الکافی، ج4، ص527
- ↑ الکافی، ج2، ص663
- ↑ الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص205 از آن حضرت خواندن دعایی خاص در عرفات نقل شده است. اقبال الاعمال، ج2، ص73
- ↑ الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص267.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص525
- ↑ الکافی، ج4، ص530
- ↑ الکافی، ج4، ص531
- ↑ الکافی، ج4، ص316؛ وسائل الشیعه، ج8، ص143
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص459
- ↑ الکافی، ج4، ص548
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص225.
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص459
- ↑ ثواب الاعمال، ص50.
- ↑ الکافی، ج4، ص536؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص453
- ↑ الکافی، ج4، ص536
- ↑ الکافی، ج4، ص548
- ↑ الکافی، ج4، ص264
- ↑ الکافی، ج2، ص243.
- ↑ علل الشرائع، ج4، ص409
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص404؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص103
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص326.
- ↑ الکافی، ج4، ص210
- ↑ لکافی، ج4، ص410.
- ↑ الکافی، ج4، ص434
- ↑ الکافی، ج4، ص436