مشبک: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مُشَبّک'''، در زیارتگاهها، به پنجره پنجره [[ضریح|ضريحها]]، كه چشمه چشمه است گفته شده است. هنر مشبککاری، از هنرهاى ظريف معمارى و صنعت است، كه در زیارتگاهها و پنجره خانهها و مسجدها به كار مىرود؛ اين هنر روى چوب و فلز، کار شده و یکی از کاربریهای آن ایجاد تعادل بین نور بیرون و درون است. | |||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
مشبک، واژهای عربی است، که اصل آن «ش،ب،ک» به معنای تداخل شیء است.<ref>معجم مقاييس اللغه، ج3، ص242.</ref> برای نمونه، از این اصل، برای داخل کردن انگشتان در هم استفاده شده است.{{یادداشت|شَبَكْتُ أصابعي بعضها في بعض.}}<ref name=":0" /> مشبک، به هر چیزی که برخی از اجزای آن، در برخی دیگر قرار گرفته باشد، گفته میشود.<ref>تهذيب اللغة، ج10، ص20؛ رک: أساس البلاغة، ص320.</ref> بین معانی این واژه، «نوعی از غذا» نیز آمده<ref>تاج العروس، ج13، ص590.</ref> و برخی آن را، نان پنجرهای معنا کردهاند.<ref>فرهنگ ابجدي، ص823.</ref> | مشبک، واژهای عربی است، که اصل آن «ش،ب،ک» به معنای تداخل شیء است.<ref>معجم مقاييس اللغه، ج3، ص242.</ref> برای نمونه، از این اصل، برای داخل کردن انگشتان در هم استفاده شده است.{{یادداشت|شَبَكْتُ أصابعي بعضها في بعض.}}<ref name=":0">كتاب العين، ج5، ص298؛ فرهنگنامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص89.</ref> مشبک، به هر چیزی که برخی از اجزای آن، در برخی دیگر قرار گرفته باشد، گفته میشود.<ref>تهذيب اللغة، ج10، ص20؛ رک: أساس البلاغة، ص320.</ref> بین معانی این واژه، «نوعی از غذا» نیز آمده<ref>تاج العروس، ج13، ص590.</ref> و برخی آن را، نان پنجرهای معنا کردهاند.<ref>فرهنگ ابجدي، ص823.</ref> | ||
==در زیارتگاهها== | ==در زیارتگاهها== |
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۵۶
مُشَبّک، در زیارتگاهها، به پنجره پنجره ضريحها، كه چشمه چشمه است گفته شده است. هنر مشبککاری، از هنرهاى ظريف معمارى و صنعت است، كه در زیارتگاهها و پنجره خانهها و مسجدها به كار مىرود؛ اين هنر روى چوب و فلز، کار شده و یکی از کاربریهای آن ایجاد تعادل بین نور بیرون و درون است.
واژهشناسی
مشبک، واژهای عربی است، که اصل آن «ش،ب،ک» به معنای تداخل شیء است.[۱] برای نمونه، از این اصل، برای داخل کردن انگشتان در هم استفاده شده است.[یادداشت ۱][۲] مشبک، به هر چیزی که برخی از اجزای آن، در برخی دیگر قرار گرفته باشد، گفته میشود.[۳] بین معانی این واژه، «نوعی از غذا» نیز آمده[۴] و برخی آن را، نان پنجرهای معنا کردهاند.[۵]
در زیارتگاهها
مشبک، در حرمها و زیارتگاهها، به پنجره پنجره ضريحها، كه چشمه چشمه است گفته شده است. هنر مشبککاری، از هنرهاى ظريف معمارى و صنعت است، كه در زیارتگاهها و پنجرههاى مسجدها به كار مىرود. اين هنر روى چوب و فلز، کار میشود.[۲]
در معماری
مشبک، در پنجرهها به کار رفته و برای ایجاد تعادل بین نور بیرون و درون استفاده میشود؛ به گونهای نور شدید بیرون را بخش کرده و آنرا تعدیل میکند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه آن را به داخل اتاق عبور میدهد. گاهی برای در و پنجره مشبک، شیشه نیز به کار برده میشود. در گذشته، در، پنجره و روزنهای مشبک چوبی، سفالی و گچی، در زمستان با کاغذ روغن زده، مسدود و در تابستانها باز میشد.[۶]
پانوشت
- ↑ معجم مقاييس اللغه، ج3، ص242.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ كتاب العين، ج5، ص298؛ فرهنگنامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص89.
- ↑ تهذيب اللغة، ج10، ص20؛ رک: أساس البلاغة، ص320.
- ↑ تاج العروس، ج13، ص590.
- ↑ فرهنگ ابجدي، ص823.
- ↑ پیشینه نور در معماری و وسایل روشنایی در هنر اسلامی ایران، فصلنامه اثر، شماره ۳۵، ص۳۱۹.
- ↑ شَبَكْتُ أصابعي بعضها في بعض.
منابع
- أساس البلاغة، محمود بن عمر زمخشرى، دار صادر، بيروت، 1979م.
- پیشینه نور در معماری و وسایل روشنایی در هنر اسلامی ایران، فصلنامه اثر، پاییز ۱۳۸۱ش، شماره ۳۵، ص۳۱۶.
- تاج العروس من جواهر القاموس، محمد بن محمد مرتضى زبيدى، دار الفكر، بيروت، 1414.ق.
- تهذيب اللغة، محمد بن احمد ازهرى، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1421ق.
- فرهنگ ابجدى، فواد افرام بستانى، اسلامي، تهران، 1375ش.
- كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق.
- معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي،قم، 1404ق.