چاه اعواف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''چاه اَریس'''، یکی از چاه‌های [[مدینه]] است که در غرب [[مسجد قبا]] قرار دارد.
چاه اُعواف: از چاه‌های متبرک مدینه و از موقوفات پیامبر(ص)


== مکان ==
چاه اعواف از چاه‌های مدینه واقع در منطقه عوالی<ref>وفاء الوفا، ج3، ص124؛ المعالم الاثیره، ص31.</ref> و از موقوفات پیامبر(ص)<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص159، 175؛ اخبار المدینه، ص212.</ref> است. این چاه در باغ اعواف<ref>المعالم الاثیره، ص31؛ نک: وفاء الوفا، ج3، ص150-152.</ref> از هفت باغ مُخیریق یهودی قرار داشت که طبق وصیت او پس از شهادتش در نبرد احد (سال سوم) به پیامبر رسید<ref>المغازی، ج1، ص378؛ تاریخ المدینه، ج1، ص173؛ وفاء الوفا، ج3، ص154.</ref> و آن حضرت در سال هفتم هجرت وقف مسلمانان کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص175؛ وفاء الوفا، ج3، ص151؛ المعالم الاثیره، ص157.</ref> این در حالیست که منابع شیعی از وصیت فاطمه (س) به علی(ع) در خصوص اُعواف و دیگر باغ‌های مخیریق یاد کرده‌اند.<ref>الکافی، ج7، ص48؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص244؛ تهذیب، ج9، ص144-145.</ref> برخی چاه اعواف را از اموال خنافه از بزرگان یهود و جد ریحانه همسر رسول خدا<ref>تاریخ دمشق، ج3، ص184.</ref> دانسته‌اند.<ref>وفاء الوفا، ج13، ص124.</ref>
چاه اَریس در دو میلی مدینه (بیش از سه کیلومتر) در بستانی در غرب مسجدقدیم قبا* قرار داشته است.<ref>سبل الهدی ج7، ص222؛ البدایة و النهایه، ج7، ص155؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص255.</ref> در گزارشی، آورده‌اند که این چاه و زمینهای اطراف را عثمان خرید<ref>المدینه بین الماضی و الحاضر، ص256-257.</ref> و از این رو از آن به عنوان صدقه عثمان یاد کرده‌اند.<ref>نک: تاریخ المدینه، ج1، ص187، ج3، ص1106؛ حجاز در صدر اسلام، ص363.</ref>  


== نام ==
برخی اعواف را نام واحه‌ای بزرگ<ref>وفاء الوفا، ج3، ص154.</ref> و یا نام محله‌ای<ref>عمدة الاخبار، ص207.</ref> در مدینه دانسته‌اند، که این چاه در آن قرار داشت. در گزارشی از ابن شبه(- ۲۶۲ق) آمده که رسول خدا بر کنار چاه اعواف وضو ساخت، آب وضوی آن حضرت بر زمین جاری شد و آنجا درختی رویید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص159.</ref>
گاه اَریس را احتمالاً به تصحیف، اویس خوانده‌اند.<ref>تاریخ مکه المشرفه، ج2، ص138.</ref> اریس به معنای کشاورز در کاربرد شامیان، به کشاورزان سواحل دجله و فرات اطلاق می‌شد و به آنها نسبت اریسی می‌دادند.<ref>لسان العرب، ج6، ص5؛ تاج العروس، ج8، ص181 «أرس»؛ موسوعه العتبات المقدسه، ج3، ص64.</ref>چاه مذکور به کشاورزی یهودی به نام اریس تعلق داشته و به نام او، شهرت یافته است.<ref>وفاء الوفا، ج3، ص121؛ تاریخ معالم المدینه، ص251.</ref> بر اساس این دیدگاه لغوی می‌توان گفت که این فرد یهودی، پیشتر در سواحل دجله و فرات کشاورزی می‌کرده و سپس به مدینه کوچیده است. برخی واژه اریس را برگرفته از واژه عبری ارّیس به معنای رئیس دانسته‌اند.<ref>تاج العروس، ج۸، ص۱۸۱ «ارس»؛ دائرة المعارف بستانی، ج۳، ص273.</ref> این چاه به سبب افتادن انگشتر پیامبر در آن، به نام بئر النبی و بئر الخاتم<ref>الجواهر الثمینه، ص91؛ تاریخ معالم المدینة، ص251، 253، 302.</ref> نیزشناخته می‌شود. برخی برآنند نام اصلی و درست این چاه، بئر الخاتم است زیرا نام بئر الخاتم در تلقی امروزین مردم مدینه کاربرد دارد و اینکه اریس نام منطقه ای در نزدیکی قبا دارای چند چاه از جمله بئر الخاتم بوده است.<ref>نک:المدینه بین الماضی و الحاضر، ص255-256.</ref>


== وضو و نوشیدن پیامبر(ص)‌ از آن ==
سمهودی(- ۹۱۱ق) موقعیت این چاه را در میان تعداد فراوان چاه‌های واحه اعواف نامشخص دانسته و تنها چاهی که احتمال می‌دهد همان چاه اعواف باشد، را نیز خشک و بی‌آب معرفی کرده است.<ref>وفاء الوفا، ج3، ص124.</ref> این در حالیست که ایوب صبری پاشا (- ۱۲۹۰ق) در توصیف هفت باغ مخیریق آنگاه که از باغ و چاه اعواف یاد می‌کند، موقعیت آن را مشخص می‌داند.<ref>موسوعه مرآة الحرمین، ج4، ص807.</ref> از موقعیت کنونی چاه اطلاعی در دست نیست.
در منابع، درباره استفاده پیامبر اکرم(ص) از آب چاه اریس به گزارشی بر اساس مشاهدات ابوموسی اشعری استناد شده است. به گفته اشعری، ظاهراً در روزی که او محافظ پیامبر بوده، حضرت وارد محوطه ساختمان چاه اریس شده و بر جایگاهی که برای نشستن دو سه نفر کفاف می‌کرده، نشسته و با کنار زدن خاک‌ها، دو پای خود را به سمت چاه دراز کرده سپس با آب چاه وضو گرفته‌اند. بعد از آن، به ترتیب ابوبکر و عمر و عثمان با اجازه پیامبر وارد شده و تنها دو نفر نخست در کنار ایشان نشسته و وضو گرفته‌اند.<ref>اثارة الترغیب، ج2، ص364-366.</ref> گاه این گزارش را درباره چاه‌های دیگری غیر از اریس آورده‌اند.<ref>سبل الهدی، ج7، ص228.</ref>


آنچه از مجموع گزارشها بر می‌آید این است که از چاه اریس یا بئر الخاتم، پیامبر اکرم(ص) استفاده کرده و از آب آن نوشیده و وضو گرفته است.<ref>نک: امتاع الاسماع، ج14، ص567؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص258.</ref>در نقلی، گزارش داده‌اند که پیامبر(ص) به عنوان تبرک، در آب چاه اریس دمیده است<ref>تذکرة بالاخبار، ص155؛ تاریخ معالم المدینه، ص254.</ref> اما اصل این نقل گاه با موافقت و گاه با مخالفت برخی حدیث‌شناسان مواجه شده است.<ref>الرحله الورثیلانیه، ج2، ص568.</ref> برخی سفرنامه نویسان ظاهراً به اقتباس از فرهنگ عمومی آورده‌اند که آب چاه اریس در آغاز تلخ بوده و با متبرک کردن آن از سوی پیامبر(ص)، شیرین شده است.<ref>تذکرة بالاخبار، ص155-156.</ref> نیزگاه به پیشنهاد برخی از صحابه مبنی بر استفاده از آب این چاه درغسل بدن پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج14، ص567.</ref>
چاه اَنّاء: از چاه‌های کمتر شناخته شده مدینه


== انگشتر نبوی در آن ==
چاه انا در منطقه عوالی مدینه، در پایین حره بنی قریظه* واقع شده و به بنی قریظه تعلق داشته است<ref>السیرة النبویه، ج2، ص234؛ معجم البلدان، ج1، ص298-299؛ معالم الاثیره، ص33.</ref> احتمالاً موقعیت جغرافیایی این چاه در محل مسجد بنی قریظه بوده است<ref>تاریخ معالم المدینه، ص 277.</ref> اما تاریخ حفر و حفرکننده آن نامشخص است. عبارت‌های مختلفی مانند اَنّا اُنّا یا اَنّا، با الف کوتاه و بلند، به صورت مشدد یا غیر مشدد از واژه انا ضبط کرده‌اند.<ref>سبل الهدی، ج7، ص222؛ وفاء الوفا، ج3، ص 124؛ معالم الاثیره، ص33.</ref> برخی صورت ابا، انی و ابی را هم آورده‌اند از جمله یاقوت حموی (۶۲۶ق) در ترجیح شکل اَبّا، وجود چند رود و چشمه همنام در کوفه و جاهای دیگر را مورد استناد قرار داده است.<ref>معجم البلدان، ج1، ص59.</ref> بجاوی هم صورت اَبّا را قول اصلی واَنّا را به قولی ناشناخته نسبت داده است.<ref>مراصد الاطلاع، ج1، ص7.</ref> برخی از نحویان بر آنند که این واژه را باید به صورت اَنَّی بخوانند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص234 -235؛ معجم البلدان، ج1، ص298؛ موسوعه العتبات المقدسه، ج3، ص69.</ref>  
آب چاه اریس گوارا توصیف شده و<ref>بهجه النفوس، ج1، ص306؛ الدرة الثمینه، ص59.</ref>در اطراف آن، بستانهای سرسبز و قلعه‌های برجسته برقرار بوده است.<ref>الجواهر الثمینه، ص91؛ جغرافیایی تاریخی کشورهای اسلامی، ج1، ص164.</ref>در عین حال، گاه خبر ازکمی آب چاه اریس هم داده‌اند<ref>البدایة و النهایه، ج7، ص155؛ الروض المعطار، ص22.</ref> که گمان می‌رود در جهت اشاره به تقدیر الهی در یافت نشدن انگشتر گمشده عثمان، به رغم کمی آب چاه بوده است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص326.</ref>داستان انگشتر را اینگونه آورده‌اند که این انگشتر نبوی به عنوان مهر حکومتی از پیامبر به خلفای بعد از او رسیده و نزد خلفای اول تا سوم نگهدای می‌شد<ref>التنبیه و الاشراف، ص254، اسد الغابه، ج4، ص465، البدایة و النهایه، ج5، ص356.</ref>اما درسال سی‌ام هجری<ref>تاریخ الموصل، ج1، ص61.</ref> هنگامی که عثمان سرچاه اریس، با آن بازی می‌کرد یا به کارگران فرمان می‌راند، در چاه افتاد.<ref>امتاع الاسماع، ج7، ص47.</ref>سپس خالی کردن آب چاه و تلاش‌های بسیار نتیجه نداد و اثری از انگشتر یافت نشد. برخی آورده‌اند که شورش علیه عثمان و کشته شدن او، بعد از گم شدن این انگشتر بود زیرا به زعم اینان با افتادن انگشتر در چاه، برکت آن به پایان رسید.<ref>اسد الغابه، ج4، ص465، التعریف بماآنست الهجره، ص151 نیز نک:تاریخ المدینه، ج3، ص1107.</ref>در عین حال، گم شدن انگشتر نبوی به چاه قُریصه*<ref>سبل الهدی، ج7، ص230.</ref> و چاه یسره*<ref>وفاء الوفاج، 3، ص142.</ref> هم نسبت داده شده و گاه گفته‌اند که انگشتر از دست عثمان در چاه خریف درمنطقه اریس افتاد<ref>المدینه بین الماضی و الحاضر، ص256.</ref>که احتمال می‌رود نام چاه خریف را برای چاه اریس به کار برده باشند. احتمال یکبار رخ‌دادن گم شدن انگشتر و اشتباه گزارشگران و فراموش کردن نام چاه وجود دارد. احتمال دیگر این است که انگشتر از دست عثمان در چاه اریس افتاده و هیچگاه یافت نشده اما پیشتر از دست خود پیامبر در چاه قریصه افتاده اما ظاهراً آن را پیدا کرده‌اند. (چاه قریصه)


ابن نجار(۶۴۳ق) عمق چاه اریس را ۱۴ذراع و یک شِبر (بیش از۷متر)، پهنایش را ۵ ذراع (دو و نیم متر) و طول دهانه و نشستگاه آن را ۳ ذراع (یک و نیم متر) اندازه گرفته است<ref>الدرة الثمینه، ص60؛ التعریف بماآنست الهجره، ص151.</ref>یک سده بعد، مطری(۷۴۱ق) موقعیت چاه اریس را در میانه باغستانی متعلق به شرفای بنی حسین (امرای مدینه) توصیف کرده<ref>التعریف بماآنست الهجره، ص149.</ref> و افزوده که در نزدیک چاه اریس، خانه‌ای جهت سکونت خادمان مسجد قبا وقلعه‌هایی برای نگهبانی، ساخته شده است.<ref>التعریف بماآنست الهجره، ص151.</ref> نجم الدین یوسف رومی(۷۳۵ق) از وزیران عهد ممالیک، پله‌هایی تا رسیدن به آب برای چاه ساخت.<ref>تاریخ المدینه المنوره، إبن فرحون، ص242.</ref>سپس چاه اریس را درسال ۷۱۴ق. فردی با نام شیخ صفی الدین ابوبکر بن احمد سلامی بازسازی کرد و تا محل آب، برای آن پله و جاپا تعبیه نمود<ref>بهجة النفوس، ج1، ص306.</ref> سپس در دوره عثمانی این پله‌ها بازسازی شد.<ref>تاریخ معالم المدینه، ص254.</ref> سمهودی (م۹۱۱ق)خبر تعمیر پله‌های چاه از سوی نجم الدین رومی و سپس صفی الدین سلامی را بررسی کرده و احتمال داده که کار سلامی، نخست صورت گرفته و سپس رومی تعمیر آن را ادامه داده و تکمیل کرده است. در زمان سمهودی چاه اریس در ملکیت فردی با نام برهان الدین قطان بوده و بر سر استفاده از آن با یکی از مالکان باغ‌های نزدیک، اختلاف داشته است.<ref>وفاء الوفا، ج3، ص123-124.</ref>
بر اساس گزارشهای منابع متعدد که عمدتاً از ابن اسحاق گرفته شده،<ref>السیرة النبویه، ج2، ص234؛ تاریخ الطبری، ج2، ص581-582.</ref> پیامبر اکرم(ص) بعد از پایان غزوه خندق*، آماده مقابله با پیمان‌شکنان بنی قریظه شد<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص586؛ البدایة و النهایه، ج4، ص121.</ref> و در سر چاه اناء منزل کرد.<ref>الامکنة، ج1، ص52.</ref> حضرت فرمان داد خیمه‌گاهی سر چاه اناء نصب کنند و در آنجا به استراحت پرداخت و از آب آن نوشید، وضو گرفت و در مصلایی مهیا شده، نماز خواند و مرکبش را بر درختی در زمینِ متعلق به مریم بنت عثمان بست.<ref>سبل الهدی، ج7، ص222 -223؛ وفاء الوفا، ج3، ص124؛ تاریخ معالم المدینه، ص277.</ref> برخی اتراق پیامبر بر سر چاه انا را، برای پیوستن مردم به ایشان در این محاصره دانسته‌اند.<ref>معجم البلدان، ج1، ص298 -299.</ref> گزارشهای دیگر بیانگر این است که چاه انا و محل برپایی خیمه پیامبرنزدیک قلعه‌ها و منازل بنی قریظه بوده و با توجه بیشتر، صدای افراد داخل قلعه شنیده می‌شده است.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص234- 235؛ سبل الهدی، ج5، ص6.</ref>گفته شده بنی قریظه چاه‌های مختلفی داشته که یکی از آنها چاه انا بوده است.<ref>حجاز در صدر اسلام، ص390.</ref> در صورتی که پاره ای از سیره نگاران مانند ابن سیدالناس(۷۳۴ق) هنگام سخن از محاصره بنی‌قریظه، تنها از خیمه زدن پیامبر سر یکی از چاه‌های بنی قریظه بدون نام بردن از چاه انا، یاد کرده‌اند.<ref>عیون الاثر، ج2، ص101.</ref>


== امروزه ==
به هر روی، اطلاعات ما از چاه انا بسیارمحدود است و تنها در رخداد محاصره بنی قریظه از آن نام برده‌اند و درباره وضع چاه و انهدام‌ها و بازسازی‌های احتمالی بعدی چیزی گزارش نشده است. همچنین برخی از معاصران درباره موقعیت کنونی چاه اظهار بی اطلاعی کرده و تنها احتمال داده‌اند که موقعیت چاه در نزدیک مسجد بنی قریظه باشد.<ref>تاریخ معالم المدینه، ص277.</ref>برخی هم این احتمال را که چاه نام دیگری داشته و فراموش شده، بعید ندانسته‌اند.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص428.</ref>  
جای چاه اریس تا پیش از بازسازی مسجد قبا مشخص بوده<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص253.</ref> اما امروزه به دنبال توسعه مسجد در داخل مسجد واقع شده است.<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص306.</ref> اکنون در ضلع غربی مسجد قبا، حوض و آبشاری هست که به گفته برخی از شاهدان، همان محل قدیمی چاه اریس است. بر روی چاه اریس پیش از خرابی و توسعه مسجد قبه ای بوده است.<ref>تاریخ مدینه صنعاء، ص662، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص253؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص255.</ref> این توصیف را برخی دیگر با گفتن اینکه محل قدیم چاه اریس در مقابل درغربی میانه مسجد قبا در فاصله ۵۰متری درسنگفرش پیاده‌رو خیابان اسفالته خیابان قرار دارد، بیان کرده‌اند.<ref>تاریخ معالم المدینه، ص254، المدینه بین الماضی و الحاضر، ص255.</ref>


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۶

چاه اُعواف: از چاه‌های متبرک مدینه و از موقوفات پیامبر(ص)

چاه اعواف از چاه‌های مدینه واقع در منطقه عوالی[۱] و از موقوفات پیامبر(ص)[۲] است. این چاه در باغ اعواف[۳] از هفت باغ مُخیریق یهودی قرار داشت که طبق وصیت او پس از شهادتش در نبرد احد (سال سوم) به پیامبر رسید[۴] و آن حضرت در سال هفتم هجرت وقف مسلمانان کرد.[۵] این در حالیست که منابع شیعی از وصیت فاطمه (س) به علی(ع) در خصوص اُعواف و دیگر باغ‌های مخیریق یاد کرده‌اند.[۶] برخی چاه اعواف را از اموال خنافه از بزرگان یهود و جد ریحانه همسر رسول خدا[۷] دانسته‌اند.[۸]

برخی اعواف را نام واحه‌ای بزرگ[۹] و یا نام محله‌ای[۱۰] در مدینه دانسته‌اند، که این چاه در آن قرار داشت. در گزارشی از ابن شبه(- ۲۶۲ق) آمده که رسول خدا بر کنار چاه اعواف وضو ساخت، آب وضوی آن حضرت بر زمین جاری شد و آنجا درختی رویید.[۱۱]

سمهودی(- ۹۱۱ق) موقعیت این چاه را در میان تعداد فراوان چاه‌های واحه اعواف نامشخص دانسته و تنها چاهی که احتمال می‌دهد همان چاه اعواف باشد، را نیز خشک و بی‌آب معرفی کرده است.[۱۲] این در حالیست که ایوب صبری پاشا (- ۱۲۹۰ق) در توصیف هفت باغ مخیریق آنگاه که از باغ و چاه اعواف یاد می‌کند، موقعیت آن را مشخص می‌داند.[۱۳] از موقعیت کنونی چاه اطلاعی در دست نیست.

چاه اَنّاء: از چاه‌های کمتر شناخته شده مدینه

چاه انا در منطقه عوالی مدینه، در پایین حره بنی قریظه* واقع شده و به بنی قریظه تعلق داشته است[۱۴] احتمالاً موقعیت جغرافیایی این چاه در محل مسجد بنی قریظه بوده است[۱۵] اما تاریخ حفر و حفرکننده آن نامشخص است. عبارت‌های مختلفی مانند اَنّا اُنّا یا اَنّا، با الف کوتاه و بلند، به صورت مشدد یا غیر مشدد از واژه انا ضبط کرده‌اند.[۱۶] برخی صورت ابا، انی و ابی را هم آورده‌اند از جمله یاقوت حموی (۶۲۶ق) در ترجیح شکل اَبّا، وجود چند رود و چشمه همنام در کوفه و جاهای دیگر را مورد استناد قرار داده است.[۱۷] بجاوی هم صورت اَبّا را قول اصلی واَنّا را به قولی ناشناخته نسبت داده است.[۱۸] برخی از نحویان بر آنند که این واژه را باید به صورت اَنَّی بخوانند.[۱۹]

بر اساس گزارشهای منابع متعدد که عمدتاً از ابن اسحاق گرفته شده،[۲۰] پیامبر اکرم(ص) بعد از پایان غزوه خندق*، آماده مقابله با پیمان‌شکنان بنی قریظه شد[۲۱] و در سر چاه اناء منزل کرد.[۲۲] حضرت فرمان داد خیمه‌گاهی سر چاه اناء نصب کنند و در آنجا به استراحت پرداخت و از آب آن نوشید، وضو گرفت و در مصلایی مهیا شده، نماز خواند و مرکبش را بر درختی در زمینِ متعلق به مریم بنت عثمان بست.[۲۳] برخی اتراق پیامبر بر سر چاه انا را، برای پیوستن مردم به ایشان در این محاصره دانسته‌اند.[۲۴] گزارشهای دیگر بیانگر این است که چاه انا و محل برپایی خیمه پیامبرنزدیک قلعه‌ها و منازل بنی قریظه بوده و با توجه بیشتر، صدای افراد داخل قلعه شنیده می‌شده است.[۲۵]گفته شده بنی قریظه چاه‌های مختلفی داشته که یکی از آنها چاه انا بوده است.[۲۶] در صورتی که پاره ای از سیره نگاران مانند ابن سیدالناس(۷۳۴ق) هنگام سخن از محاصره بنی‌قریظه، تنها از خیمه زدن پیامبر سر یکی از چاه‌های بنی قریظه بدون نام بردن از چاه انا، یاد کرده‌اند.[۲۷]

به هر روی، اطلاعات ما از چاه انا بسیارمحدود است و تنها در رخداد محاصره بنی قریظه از آن نام برده‌اند و درباره وضع چاه و انهدام‌ها و بازسازی‌های احتمالی بعدی چیزی گزارش نشده است. همچنین برخی از معاصران درباره موقعیت کنونی چاه اظهار بی اطلاعی کرده و تنها احتمال داده‌اند که موقعیت چاه در نزدیک مسجد بنی قریظه باشد.[۲۸]برخی هم این احتمال را که چاه نام دیگری داشته و فراموش شده، بعید ندانسته‌اند.[۲۹]

پانویس

  1. وفاء الوفا، ج3، ص124؛ المعالم الاثیره، ص31.
  2. تاریخ المدینه، ج1، ص159، 175؛ اخبار المدینه، ص212.
  3. المعالم الاثیره، ص31؛ نک: وفاء الوفا، ج3، ص150-152.
  4. المغازی، ج1، ص378؛ تاریخ المدینه، ج1، ص173؛ وفاء الوفا، ج3، ص154.
  5. تاریخ المدینه، ج1، ص175؛ وفاء الوفا، ج3، ص151؛ المعالم الاثیره، ص157.
  6. الکافی، ج7، ص48؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص244؛ تهذیب، ج9، ص144-145.
  7. تاریخ دمشق، ج3، ص184.
  8. وفاء الوفا، ج13، ص124.
  9. وفاء الوفا، ج3، ص154.
  10. عمدة الاخبار، ص207.
  11. تاریخ المدینه، ج1، ص159.
  12. وفاء الوفا، ج3، ص124.
  13. موسوعه مرآة الحرمین، ج4، ص807.
  14. السیرة النبویه، ج2، ص234؛ معجم البلدان، ج1، ص298-299؛ معالم الاثیره، ص33.
  15. تاریخ معالم المدینه، ص 277.
  16. سبل الهدی، ج7، ص222؛ وفاء الوفا، ج3، ص 124؛ معالم الاثیره، ص33.
  17. معجم البلدان، ج1، ص59.
  18. مراصد الاطلاع، ج1، ص7.
  19. السیرة النبویه، ج2، ص234 -235؛ معجم البلدان، ج1، ص298؛ موسوعه العتبات المقدسه، ج3، ص69.
  20. السیرة النبویه، ج2، ص234؛ تاریخ الطبری، ج2، ص581-582.
  21. تاریخ الطبری، ج2، ص586؛ البدایة و النهایه، ج4، ص121.
  22. الامکنة، ج1، ص52.
  23. سبل الهدی، ج7، ص222 -223؛ وفاء الوفا، ج3، ص124؛ تاریخ معالم المدینه، ص277.
  24. معجم البلدان، ج1، ص298 -299.
  25. السیرة النبویه، ج2، ص234- 235؛ سبل الهدی، ج5، ص6.
  26. حجاز در صدر اسلام، ص390.
  27. عیون الاثر، ج2، ص101.
  28. تاریخ معالم المدینه، ص277.
  29. مرآة الحرمین، ج1، ص428.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل چاه اعواف.
  • اخبار المدینه، محمد بن الحسن ابن زبالة ( -۱۹۹ق.)، به کوشش صلاح عبدالعزیز زین سلامه، مدینه، مرکز بحوث و دراسات المدینه، ۱۴۲۴ق.
  • تاریخ المدینة المنوره(اخبار المدینه النبویه)، عمر بن شبّه النمیری ( -۲۶۲ق.)، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۳۶۸ش.
  • تاریخ مدینه دمشق، علی بن الحسن ابن عساکر ( -۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.و علی آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید، به کوشش الانصاری، ناشر سید اسعد طرابزونی.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • المعالم الاثیره، محمد محمد حسن شراب، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۱ق.
  • المغازی، محمد بن عمر الواقدی ( -۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • موسوعه مرآة الحرمین الشریفین، ایوب صبری باشا ( -۱۲۹۰ق.)، القاهره، دارالآفاق العربیه، ۱۴۲۴ق.
  • وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، علی بن عبدالله السمهودی ( -۹۱۱ق.)، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.