سلجوقیان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[ | سلجوقیان (حک: ۴۳۱–۵۹۰ق): با تصرف بغداد به دست طغرل سلجوقی (۴۳۱–۴۵۵ق) به سال ۴۴۷ق. آلبویه جای خود را در کشمکش با فاطمیان بر سر نفوذ در [[مکه]] و [[مدینه]]، به حکومت سلجوقیان دادند. سلجوقیان سنی مذهب که خلافت عباسیان را به رسمیت میشناختند، خوانده شدن نام خلیفه فاطمی در خطبه مکه و مدینه را برنمیتافتند. طغرل، نخستین سلطان سلجوقی، در نامهای که برای خلیفه نوشت، انگیزه ورودش به [[بغداد]] را بازگشایی راه حج، خدمت به [[قبر نبی]] (ص) و حمله به مصر و برانداختن حکومت فاطمیان مصر اعلام کرد. مفاد همین نامه، سیاست دولت سلجوقیان در طول سالهای حکومت در برابر مکه و مدینه را بازمینماید. | ||
خود طغرل فرصتی برای اجرای این برنامهها نیافت؛ اما ستیز جانشینان او با خلافت فاطمی، در عرصه مبارزه برای سلطه بر حجاز ادامه یافت.<ref>تاریخ دولة آل سلجوق، ص19؛ الکامل، ج9، ص609؛ التنافس السلجوقی، ص26-30.</ref> | |||
گویا به دلیل ناپایداری سیاسی در نخستین سالهای قدرت این دولت، توقف [[کاروان حج]] تا سال ۴۵۶ق. ادامه یافت و در این سال نخستین کاروان حج به مکه راهی شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132؛ اتحاف الوری، ج2، ص470.</ref> به سال ۴۵۶ق. [[ابوالغنائم زینی]] (م. ۵۱۲ق) که امیر الحاج بود، از سوی سلطان آلبارسلان سلجوقی (۴۵۵–۴۶۵ق) و خلیفه المقتدی مأمور شد تا درباره قطع خطبه به نام فاطمیان، با [[محمد بن جعفر هاشمی]] (۴۵۵–۴۸۷ق) امیر مکه، مذاکره کند. وی در این مأموریت توفیق یافت و تا سال ۴۵۹ق. نام خلیفه فاطمی و سلطان سلجوقی در خطبه مکه جاری شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص470-471؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132.</ref> | |||
هنگامی که بار دیگر به سال ۴۶۲ق. خطبه به نام عباسیان و آلبارسلان خوانده شد، شریف مکه سفیری به دربار آلبارسلان که در آن هنگام در [[ری]] بود، فرستاد تا خبر خطبه خواندن به نام خلیفه عباسی و حذف «حی علی خیر العمل» از اذان را به او برساند. آلبارسلان به سفیر سی هزار دینار پاداش داد و برای امیر مکه خلعت فرستاد و مبلغی سالانه برای مکه تعهد نمود. وی همچنین امیر مکه را تشویق کرد تا سلطه سلجوقیان بر مدینه را برقرار سازد و برای این کار پاداشی کلان به وی وعده داد.<ref>الکامل، ج10، ص61؛ اتحاف الوری، ج2، ص472-473.</ref> بدینترتیب، اوجگیری قدرت نظامی سلجوقیان باعث شد در بیشتر دوران امارت محمد بن جعفر (حک: ۴۵۵–۴۸۴ق) خطبه مکه به نام خلیفه عباسی و سلطان سلجوقی خوانده شود.<ref>التنافس السلجوقی، ص60.</ref> | |||
محمد بن جعفر به سال ۴۶۳ق. با حمایت نیروهای نظامی که همراه امیرالحاج عراق به مکه آمده بودند، به مدینه لشکر کشید و حسین بن مهنا، امیر مدینه، را از این شهر اخراج کرد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص133؛ التنافس السلجوقی، ص44.</ref> در مکه، کشمکش خلافت فاطمی و عباسی برای ذکر نامشان در خطبه ادامه داشت و خلیفه فاطمی چند سال از جمله در سالهای ۴۶۷ و ۴۷۰ و ۴۷۸ و ۴۷۹ق. توانست خطبه خواندن به نام خود را در مکه احیا کند.<ref>المنتظم، ج16، ص167، 190؛ الکامل، ج10، ص97-98؛ اتحاف الوری، ج2، ص477، 479، 483-484.</ref> | |||
در دوران ملکشاه سلجوقی (حک: ۴۶۵–۴۸۵ق) نفوذ سلجوقیان بر مکه بدانجا رسید که به سال ۴۶۸ق. قرار نهاده شد که امیر مکه با خواهر ملکشاه ازدواج کند.<ref>المنتظم، ج16، ص171.</ref> به سال ۴۸۴ق. سپاهی از ترکمانان به دستور ملکشاه سلجوقی با هدف تسلط بر یمن به شبه جزیره رفت و مکه را مدتی تصرف کرد و سپس امیر مکه به دربار سلجوقیان در عراق گریخت.<ref>زبدة التواریخ، ص104؛ الکامل، ج10، ص200، 204؛ اتحاف الوری، ج2، ص485؛ التنافس السلجوقی، ص61-63.</ref> | |||
حضور نظامی سلجوقیان در مکه به همینجا پایان نیافت. به سال ۴۸۷ق. در پی امارت قاسم بن محمد بن جعفر (حک: ۴۸۷–۵۱۵ق) بر مکه پس از مرگ پدر و خطبه خواندن به نام خلفای فاطمی، سلطان برکیارق سلجوقی (حک: ۴۸۷–۴۹۸ق) سپاهی به فرماندهی اسپهبد بن ساوتکین به مکه فرستاد و سبب شد که امیر مکه بگریزد. قاسم با گردآوری نیرو توانست چند ماه بعد به مکه بازگردد و برای فاطمیان خطبه بخواند؛ اما سپس خود وی از سال ۴۸۹ق. خطبه خواندن برای حکمرانان سلجوقی را از سر گرفت.<ref>الکامل، ج10، ص239-240؛ اتحاف الوری، ج2، ص359، 487؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص133؛ التنافس السلجوقی، ص68.</ref> | |||
در سالهای پایانی حکومت سلجوقیان در صحنه سیاسی حجاز، کمتر نامی از حکمرانان سلجوقی برده میشود. آغاز اختلاف میان خلفای عباسی و سلجوقیان و افزایش قدرت خلفا سبب شد که از دخالت سلجوقیان در امور عراق و حجاز کاسته شود. این اختلافها از هنگام خلافت مسترشد (حک: ۵۱۲–۵۲۹ق) آغاز شد و در دوران المقتفی (حک: ۵۳۰–۵۵۵ق) و الناصر (حک: ۵۷۵–۶۲۲ق) به اوج رسید و به نبردهایی میان حکمرانان سلجوقی و خلفای عباسی انجامید.<ref>تاریخ دولة آل سلجوق، ص149، 337-338؛ تاریخ گزیده، ص358؛ راحة الصدور، ص205؛ تاریخ ایران کمبریج، از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانیان، ج5، ص165-166.</ref> | |||
گزارشهای موجود از حجگزاری ایرانیان در سالهای پیش از حمله مغول، مربوط به سال ۶۰۹ق؛ و هنگام قدرت یافتن سلطان محمد خوارزمشاه (حک: ۵۹۶–۶۱۷ق) در ایران است. در این سال، خلیفه الناصر در کاروان حج پرچم و محمل جلالالدین اسماعیلی (حک: حدود ۶۰۹–۶۵۳ق) ملقب به تازه مسلمان را که رهبر اسماعیلیان در الموت بود، اما به [[مذهب اهل سنت]] درآمد و با خلیفه دوستی کرد، بر پرچم خوارزمشاه پیش انداخت و محمد خوارزمشاه از این پیشآمد بسیار ناخرسند شد. یکی از بهانههای لشکرکشی بزرگ محمد خوارزمشاه به بغداد برای نبرد با خلیفه، همین رخداد بود.<ref>تاریخ جهانگشای جوینی، ج2، ص96؛ جامع التواریخ، ص171، 173.</ref> از این گزارش میتوان دریافت که در این سالها راهاندازی محمل عراقی به دست خلیفه بوده و از قلمرو زیر سلطه محمد خوارزمشاه نیز کاروان و محملی به حج فرستاده میشده است. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۲: | خط ۲۰: | ||
| نویسنده = کامران محمدحسینی | | نویسنده = کامران محمدحسینی | ||
}} | }} | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] |
نسخهٔ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۷
سلجوقیان (حک: ۴۳۱–۵۹۰ق): با تصرف بغداد به دست طغرل سلجوقی (۴۳۱–۴۵۵ق) به سال ۴۴۷ق. آلبویه جای خود را در کشمکش با فاطمیان بر سر نفوذ در مکه و مدینه، به حکومت سلجوقیان دادند. سلجوقیان سنی مذهب که خلافت عباسیان را به رسمیت میشناختند، خوانده شدن نام خلیفه فاطمی در خطبه مکه و مدینه را برنمیتافتند. طغرل، نخستین سلطان سلجوقی، در نامهای که برای خلیفه نوشت، انگیزه ورودش به بغداد را بازگشایی راه حج، خدمت به قبر نبی (ص) و حمله به مصر و برانداختن حکومت فاطمیان مصر اعلام کرد. مفاد همین نامه، سیاست دولت سلجوقیان در طول سالهای حکومت در برابر مکه و مدینه را بازمینماید. خود طغرل فرصتی برای اجرای این برنامهها نیافت؛ اما ستیز جانشینان او با خلافت فاطمی، در عرصه مبارزه برای سلطه بر حجاز ادامه یافت.[۱] گویا به دلیل ناپایداری سیاسی در نخستین سالهای قدرت این دولت، توقف کاروان حج تا سال ۴۵۶ق. ادامه یافت و در این سال نخستین کاروان حج به مکه راهی شد.[۲] به سال ۴۵۶ق. ابوالغنائم زینی (م. ۵۱۲ق) که امیر الحاج بود، از سوی سلطان آلبارسلان سلجوقی (۴۵۵–۴۶۵ق) و خلیفه المقتدی مأمور شد تا درباره قطع خطبه به نام فاطمیان، با محمد بن جعفر هاشمی (۴۵۵–۴۸۷ق) امیر مکه، مذاکره کند. وی در این مأموریت توفیق یافت و تا سال ۴۵۹ق. نام خلیفه فاطمی و سلطان سلجوقی در خطبه مکه جاری شد.[۳] هنگامی که بار دیگر به سال ۴۶۲ق. خطبه به نام عباسیان و آلبارسلان خوانده شد، شریف مکه سفیری به دربار آلبارسلان که در آن هنگام در ری بود، فرستاد تا خبر خطبه خواندن به نام خلیفه عباسی و حذف «حی علی خیر العمل» از اذان را به او برساند. آلبارسلان به سفیر سی هزار دینار پاداش داد و برای امیر مکه خلعت فرستاد و مبلغی سالانه برای مکه تعهد نمود. وی همچنین امیر مکه را تشویق کرد تا سلطه سلجوقیان بر مدینه را برقرار سازد و برای این کار پاداشی کلان به وی وعده داد.[۴] بدینترتیب، اوجگیری قدرت نظامی سلجوقیان باعث شد در بیشتر دوران امارت محمد بن جعفر (حک: ۴۵۵–۴۸۴ق) خطبه مکه به نام خلیفه عباسی و سلطان سلجوقی خوانده شود.[۵] محمد بن جعفر به سال ۴۶۳ق. با حمایت نیروهای نظامی که همراه امیرالحاج عراق به مکه آمده بودند، به مدینه لشکر کشید و حسین بن مهنا، امیر مدینه، را از این شهر اخراج کرد.[۶] در مکه، کشمکش خلافت فاطمی و عباسی برای ذکر نامشان در خطبه ادامه داشت و خلیفه فاطمی چند سال از جمله در سالهای ۴۶۷ و ۴۷۰ و ۴۷۸ و ۴۷۹ق. توانست خطبه خواندن به نام خود را در مکه احیا کند.[۷] در دوران ملکشاه سلجوقی (حک: ۴۶۵–۴۸۵ق) نفوذ سلجوقیان بر مکه بدانجا رسید که به سال ۴۶۸ق. قرار نهاده شد که امیر مکه با خواهر ملکشاه ازدواج کند.[۸] به سال ۴۸۴ق. سپاهی از ترکمانان به دستور ملکشاه سلجوقی با هدف تسلط بر یمن به شبه جزیره رفت و مکه را مدتی تصرف کرد و سپس امیر مکه به دربار سلجوقیان در عراق گریخت.[۹] حضور نظامی سلجوقیان در مکه به همینجا پایان نیافت. به سال ۴۸۷ق. در پی امارت قاسم بن محمد بن جعفر (حک: ۴۸۷–۵۱۵ق) بر مکه پس از مرگ پدر و خطبه خواندن به نام خلفای فاطمی، سلطان برکیارق سلجوقی (حک: ۴۸۷–۴۹۸ق) سپاهی به فرماندهی اسپهبد بن ساوتکین به مکه فرستاد و سبب شد که امیر مکه بگریزد. قاسم با گردآوری نیرو توانست چند ماه بعد به مکه بازگردد و برای فاطمیان خطبه بخواند؛ اما سپس خود وی از سال ۴۸۹ق. خطبه خواندن برای حکمرانان سلجوقی را از سر گرفت.[۱۰] در سالهای پایانی حکومت سلجوقیان در صحنه سیاسی حجاز، کمتر نامی از حکمرانان سلجوقی برده میشود. آغاز اختلاف میان خلفای عباسی و سلجوقیان و افزایش قدرت خلفا سبب شد که از دخالت سلجوقیان در امور عراق و حجاز کاسته شود. این اختلافها از هنگام خلافت مسترشد (حک: ۵۱۲–۵۲۹ق) آغاز شد و در دوران المقتفی (حک: ۵۳۰–۵۵۵ق) و الناصر (حک: ۵۷۵–۶۲۲ق) به اوج رسید و به نبردهایی میان حکمرانان سلجوقی و خلفای عباسی انجامید.[۱۱] گزارشهای موجود از حجگزاری ایرانیان در سالهای پیش از حمله مغول، مربوط به سال ۶۰۹ق؛ و هنگام قدرت یافتن سلطان محمد خوارزمشاه (حک: ۵۹۶–۶۱۷ق) در ایران است. در این سال، خلیفه الناصر در کاروان حج پرچم و محمل جلالالدین اسماعیلی (حک: حدود ۶۰۹–۶۵۳ق) ملقب به تازه مسلمان را که رهبر اسماعیلیان در الموت بود، اما به مذهب اهل سنت درآمد و با خلیفه دوستی کرد، بر پرچم خوارزمشاه پیش انداخت و محمد خوارزمشاه از این پیشآمد بسیار ناخرسند شد. یکی از بهانههای لشکرکشی بزرگ محمد خوارزمشاه به بغداد برای نبرد با خلیفه، همین رخداد بود.[۱۲] از این گزارش میتوان دریافت که در این سالها راهاندازی محمل عراقی به دست خلیفه بوده و از قلمرو زیر سلطه محمد خوارزمشاه نیز کاروان و محملی به حج فرستاده میشده است.
پانویس
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص19؛ الکامل، ج9، ص609؛ التنافس السلجوقی، ص26-30.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132؛ اتحاف الوری، ج2، ص470.
- ↑ اتحاف الوری، ج2، ص470-471؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132.
- ↑ الکامل، ج10، ص61؛ اتحاف الوری، ج2، ص472-473.
- ↑ التنافس السلجوقی، ص60.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص133؛ التنافس السلجوقی، ص44.
- ↑ المنتظم، ج16، ص167، 190؛ الکامل، ج10، ص97-98؛ اتحاف الوری، ج2، ص477، 479، 483-484.
- ↑ المنتظم، ج16، ص171.
- ↑ زبدة التواریخ، ص104؛ الکامل، ج10، ص200، 204؛ اتحاف الوری، ج2، ص485؛ التنافس السلجوقی، ص61-63.
- ↑ الکامل، ج10، ص239-240؛ اتحاف الوری، ج2، ص359، 487؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص133؛ التنافس السلجوقی، ص68.
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص149، 337-338؛ تاریخ گزیده، ص358؛ راحة الصدور، ص205؛ تاریخ ایران کمبریج، از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانیان، ج5، ص165-166.
- ↑ تاریخ جهانگشای جوینی، ج2، ص96؛ جامع التواریخ، ص171، 173.