احرام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
هنگام احرام، برخی کارها بر مُحرِم [[حرام]] میشود که از آنها به «تُروک احرام»<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۶۲؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۶۹.</ref> یا «مَحظورات احرام»<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۱۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۶۱.</ref> تعبیر شده است. برخی از این مُحَرَّمات ویژه مردان، شماری مختص زنان و بسیاری ازآنها مشترک میان مردان و زنان است.<ref>مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۳۸.</ref> | هنگام احرام، برخی کارها بر مُحرِم [[حرام]] میشود که از آنها به «تُروک احرام»<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۶۲؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۶۹.</ref> یا «مَحظورات احرام»<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۱۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۶۱.</ref> تعبیر شده است. برخی از این مُحَرَّمات ویژه مردان، شماری مختص زنان و بسیاری ازآنها مشترک میان مردان و زنان است.<ref>مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۳۸.</ref> | ||
محرمات مشترک میان مردان و زنان مُحرِم عبارتند از: [[شکار]] | محرمات مشترک میان مردان و زنان مُحرِم عبارتند از: | ||
[[شکار]] | |||
[[آمیزش]] | |||
[[فسوق]] (دشنامگویی) | |||
[[جدال]] | |||
[[التذاذ جنسی]] | |||
[[استمناء]] | |||
[[عقد ازدواج]] | |||
[[ازاله مو]] | |||
[[کوتاه کردن ناخن|کوتاه کردن و کندن ناخن]] | |||
[[بوی خوش|استعمال بوی خوش]] | |||
[[روغن مالیدن]] | |||
[[کشتن جانوران بدن|کشتن جانوران از روی بدن]] | |||
[[سرمه کشیدن]] | |||
[[حمل سلاح]] | |||
[[کشیدن دندان]] | |||
[[خون برون آوردن|بیرون آوردن خون]] | |||
مُحَرَّمات مخصوص مردان نیز شامل [[پوشیدن لباس دوخته]]، [[پوشاندن سر]]، [[استظلال|زیر سایه رفتن]] و [[پوشاندن پا|پوشاندن روی پا]] و استفاده از انگشتر است. محرمات مخصوص زنان، [[پوشاندن صورت]]، [[استفاده از زیور آلات]] و [[پوشاندن دست]] است. | |||
انجام آگاهانه هر یک از این مُحَرَّمات، [[کفاره]] دارد. اما اگر این کار از روی سهو یا خطا و یا فراموشی انجام گیرد، کفاره ندارد، جز شکار ([[صید]]) که هر چند با سهو یا فراموشی انجام شود، کفاره دارد.<ref>السرائر، ج۱، ص۵۴۸؛ فقه الصادق، ج۹، ص۱۵۳.</ref> | انجام آگاهانه هر یک از این مُحَرَّمات، [[کفاره]] دارد. اما اگر این کار از روی سهو یا خطا و یا فراموشی انجام گیرد، کفاره ندارد، جز شکار ([[صید]]) که هر چند با سهو یا فراموشی انجام شود، کفاره دارد.<ref>السرائر، ج۱، ص۵۴۸؛ فقه الصادق، ج۹، ص۱۵۳.</ref> |
نسخهٔ ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۰
اِحرام، نخستین عمل واجب و از ارکان حج و عُمره است و ترک عمدی آن موجب ابطال حج و عمره میشود. در احرامْ حجگزار، لباس احرام به تن میکند و لبیک میگوید. با این کار به او مُحرِم میگویند.
احرام باید در زمانها و مکانهای خاصی صورت گیرد. احرام عُمره مُفرَده در زمان بهجاآوردن عمره و احرامهای عمره تَمَتُّع و حج، در ماههای حج یعنی شَوّال، ذیقعده و ذیحجه صورت میگیرد. به مکانهای انجام احرام میقات میگویند. میقاتها با توجه به نوع مناسک و مسیر حرکت حج گزاران متفاتاند.
برطبق آیات قرآن و احادیثْ تقوا، فروتنی، صبر در سختیها و ترک لذتهای دنیوی از حکمتهای اِحرام است.
واجبات احرام عبارتاند از: نیّت، پوشیدن لباس احرام و تَلبِیَه (لبیک گفتن). اعمالی چون بلند نگه داشتن موی سر، نظافتکردن بدن، غسل، پوشیدن لباس سفید و پنبهای، دعا هنگام احرام و صلوات بر پیامبر(ص) نیز از مستحبات احراماند.
در حال احرام برخی از کارها را نباید انجام داد که به آنها مُحَرَّمات احرام میگویند. شکار (صید)، آمیزش و التذاذ جنسی، ازدواج، ازاله یا قطعکردن موی سر یا بدن، کندن یا کوتاهکردن ناخن، استعمال بوی خوش و نگاهکردن در آینه از محرمات مشترک میان مردان و زنان است. پوشیدن لباس دوخته، پوشاندن سر، زیر سایه رفتن، پوشاندن روی پا و استفاده از انگشتر، محرمات ویژه مردان مُحرم و پوشاندن صورت، استفاده از زیورآلات و پوشیدن دستکش، از مُحَرَّمات مخصوص زنان مُحرم است.
خروج از احرام در هریک از اقسام احرام، متفاوت است: احرام عمره تَمَتُّع و عُمره مُفرَده، پس از تقصیر یا حلق، تمام میشود. البته در عمره مفرده، تنها پس از طواف نساء و نماز طواف، التذاذ جنسی بر مُحرِم حلال میشود. خروج از احرام حج نیز پس از حلق و قربانی در روز عید قربان است. اینجا نیز با انجامدادن طواف نساء، مُحرم به طور کامل از احرام بیرون میآید.
مفهومشناسی
واژه اِحرام از ریشه «ح ر م» به معنای منعکردن و بازداشتن است.[۱] معنای دیگر این واژه درآمدن به حریمی است که هتک حرمت آن روا نیست؛[۲]، مانند ورود به حَرَم یا ماه حرام[۳] یا بستن عهد و پیمانی خاص.[۴]
برخی فقها، احرام را از اعمال بیرونی دانسته و به معنای ورود در اعمال حج و عُمره[۵] با پوشیدن لباس احرام و تلبیه شمردهاند.[۶] بعضی آن را عملی قلبی به شمار آورده و به معنای نیت[۷] یا به تعبیر دیگر نیت ورود به اعمال حج یا عمره،[۸] قصد یا التزام به ترک مُحَرَّمات خاص[۹] و یا آمادهساختن خود برای ترک محرمات تا پایان مناسک دانستهاند.[۱۰]
وجه تسمیه
اِحرام را از آن رو به این نام مینامند که احرامگزار برخی کارهایی را که پیشتر بر وی حلال بوده[۱۱] یا کارهایی را که با اعمال حج و عُمره ناسازگار است، بر خود حرام میشمرَد.[۱۲] به فرد در حالت احرام «مُحْرِم» میگویند.[۱۳] مقصود از واژه حُرُم (جمع حرام) را در قرآن مُحرم دانستهاند.[۱۴]
احرام از مهمترین واجبات حج و عمره است [۱۵]و به نظر فقیهان شیعه[۱۶] و اهل سنت[۱۷] از ارکان این دو عبادت به شمار میرود که ترک عمدی آن، حج و عمره را باطل میسازد. بر این اساس، بخشی مهم از مبحث حج در منابع فقهی به احرام اختصاص یافته است.
فلسفه احرام
در قرآن، روایات و آراء دانشمندان اسلامی، اسرار و حکمتهای گوناگون برای اِحرام یاد شده است. آیه ۱۹۷ سوره بقره، حکمت احرام و ترک برخی مُحَرَّمات را تقوا برشمرده است. در حدیثی، سبب تشریع احرام، ورود حاجیان به حَرَم مکی بیان شده است.[۱۸] برپایه حدیثی دیگر، حکمت وجوب احرام پیش از ورود به حرم الهی، ایجاد حالت خضوع و خشوع، کنارهگیری از کارها و لذتهای دنیایی، و صبر در برابر سختیها دانسته شده ست.[۱۹]
موارد وجوب احرام
فقیهان امامی و اهل سنت با استناد به آیات قرآن و روایات، احرام را در چند مورد واجب شمردهاند:
حج و عمره
احرام از ارکان حج و عمره است و عبور آگاهانه از میقات بدون احرام، موجب بطلان آن است.[۲۰] به نظر بسیاری از فقیهان امامی[۲۱]، در صورت عبور از میقات بدون احرام، بازگشتن حجگزار به میقات و محرم شدن از آنجا واجب است؛ و گرنه حج او باطل خواهد بود. در صورت ترک احرام به سبب جهل یا فراموشی نیز بازگشت به میقات واجب است، مگر آنکه از این کار ناتوان باشد. در این صورت، حجگزار میتواند از همان جا که جهل یا فراموشی او از میان رفته، محرم شود.[۲۲] به نظر بیشتر فقیهان امامی اگر جهل یا فراموشی حجگزار تا پایان اعمال حج ادامه یابد، حج وی صحیح است، مشروط به آن که برای ادای حج قصد کرده باشد.[۲۳] برخی بر آنند که حج اینان صحیح نیست و باید قضای آن را به جا آورند.[۲۴]
بیشتر فقیهان اهل سنت برآنند که اگر حجگزار احرام را ترک کند، در هر حال باید به میقات بازگردد و اگر نتواند، واجب است قربانی کند.[۲۵]
ورود به حرم مکی
به باور برخی از فقیهان شیعه[۲۶] و اهل سنت،[۲۷] ورود به منطقه حرم مکی بدون احرام جایز نیست. برخی از فقیهان شیعه[۲۸] و اهل سنت[۲۹] بر آنند که اگر کسی قصد ادای حج یا عُمره نداشته باشد، میتواند بدون احرام به حرم پای نهد.[۳۰]
ورود به مکه
به باور فقیهان امامی[۳۱] و بسیاری از فقیهان اهل سنت[۳۲] کسی که قصد ورود به مکه را دارد، باید با احرام در آن پای نهد، هر چند در سال دو یا سه بار وارد شود.[۳۳] برخی از فقیهان اهل سنت ورود به مکه را بدون احرام جایز شمردهاند.[۳۴] به رأی ابوحنیفه، کسی که منزل او پیش از میقات است، باید با احرام وارد مکه شود؛ ولی اگر منزل وی میان میقات و مکه است، احرام بر وی واجب نیست.[۳۵] برخی فقیهان اهل سنت احرام برای ورود به مکه را مستحب شمردهاند.[۳۶]
در پارهای موارد، وجوب احرام برای ورود به مکه استثنا شده است؛ از جمله: کسانی که پیاپی وارد مکه میشوند از جمله بازرگانان[۳۷]، بیماران[۳۸]،کسی که برای نبردی مشروع قصد ورود به مکه دارد.[۳۹] کسی که از احرام پیشین او بیش از یک ماه نگذشته باشد[۴۰]،کسی که از بیم ظالم یا جنگ به مکه پناه آورد. [۴۱]
زمان احرام
برای احرام در هریک از اقسام احرام در حج و عُمره، زمانی خاص مقرر شده است
احرام عُمره مُفرَده
در عمره مفرده واجب، احرام باید در زمان به جا آوردن عمره صورت گیرد؛[۴۲] اما احرامِ عمره مستحب، وقت خاص ندارد و در هر زمان، جز فاصله میان عُمره تَمَتُّع و حج تَمَتُّع به نظر فقیهان امامی،[۴۳] میتوان آن را انجام داد.[۴۴]
احرام عُمره تَمَتُّع
به اتفاق فقیهان امامی[۴۵] و بیشتر فقیهان اهل سنت،[۴۶] زمان احرام عمره تمتع، ماههای حج (شوّال، ذیقعده و ذیحجه) است که تا وقت امکان انجام اعمال عمره پیش از نیمروز عرفه، ادامه دارد.[۴۷] از این رو، در صورت احرام بستن پیش از ماههای حج، عمره تمتع صحیح نیست.[۴۸]
احرام حج
به نظر فقیهان شیعه[۴۹] و برخی از فقیهان اهل سنت[۵۰] احرام حج باید در ماههای حج انجام شود. بهترین زمان احرام، روز ترویه پیش از نماز ظهر[۵۱] یا پس از نماز ظهر و عصر است.[۵۲] به نظر برخی از اهل سنت، احرام حج هر قدر پیش از روز ترویه انجام شود، بهتر است.[۵۳] به باور مالک بن انس، احرام بستن در آغاز ذیحجه، استحباب دارد.[۵۴] اندکی از فقیهان امامی، احرام در روز ترویه را واجب شمردهاند.[۵۵] از دید فقیهان شیعه و برخی از فقیهان اهل سنت، در صورت احرام بستن پیش از ماههای حج، این احرام به احرام عمره بدل میشود.[۵۶] ابوحنیفه، احمد بن حنبل و بعضی از دیگر فقیهان اهل سنت احرام حج پیش از ماههای حج را مکروه شمردهاند.[۵۷] به باور آنان، احرام، شرط حج است نه رکن آن. پس احرامبستن پیش از ماههای حج جایز است.[۵۸]
مکان احرام
احرام حج و عُمره باید در مکانهایی ویژه صورت گیرد که به آنها میقات میگویند.[۵۹] این مکانها، با توجه به نوع مناسک (عُمره مُفرَده، عمره تَمَتُّع یا حج) و نیز موطن حجگزار و مسیر حرکت او به سوی حرم و کعبه، تفاوت دارند. به نظر فقیهان امامی[۶۰] و برخی از فقیهان اهل سنت[۶۱]، پیش از میقات نمیتوان مُحرِم شد. بیشتر فقیهان اهل سنت محرم شدن پیش از میقات را جایز و حتی بهتر دانستهاند.[۶۲]
واجبات احرام
واجبات احرام که گروهی آنها را ارکان احرام میشمرند،[۶۳] عبارتاند از:
نیت
به باور فقیهان شیعه[۶۴] و بیشتر فقیهان اهل سنت[۶۵] نیت از واجبات احرام است. در نیت افزون بر قصد قربت، باید جنس آن یعنی حج یا عُمرهبودن،[۶۶] نوع آن یعنی تَمَتُّع، قِران یا اِفرادبودن؛ و وصف آن یعنی واجب یا مستحببودنش تعیین شود.[۶۷]ولی برخی بر آنند که اگر عملی خاص را قصد نکند، احرام او صحیح است و اگر در ماههای حج قصد کرده باشد، میان قصد عمره یا حج مخیر است؛ ولی اگر در ماههای حج قصد نکرده باشد، احرامش خاص عمره خواهد بود.[۶۸]
فقیهان امامی[۶۹] و برخی از فقیهان اهل سنت[۷۰] برآنند که اگر کسی بدون نیت مُحرم شود، احرامش باطل است؛ خواه به عمد صورت گیرد و خواه از روی اشتباه یا جهل. برخی از فقیهان اهل سنت گفتهاند که احرامْ بدون نیت و تنها با تَلبیه منعقد میشود.[۷۱]
به نظر برخی فقیهان شیعه، نیت احرام باید همزمان با آغاز احرام باشد، وگرنه صحیح نیست.[۷۲] شماری دیگر برآنند که نیت فوت شده را تا هنگام تَحَلُّل میتوان جبران کرد.[۷۳]
پوشیدن لباس احرام
به باور فقیهان امامی، مرد احرامگزار باید پس از کندن لباسهای دوخته شده خود، دو قطعه لباس احرام[۷۴] (یکی به صورت لُنگ و دیگری رِدا) بپوشد.[۷۵] فقیهان اهل سنت پوشیدن نعلین را نیز لازم شمردهاند.[۷۶] به نظر فقیهان شیعه و اهل سنت، پوشیدن لباس دوخته نشده بر زنان واجب نیست؛[۷۷] هرچند برخی بر آنند که لباس دوخته شده برای زنان نیز ممنوع است.[۷۸]
به باور بیشتر فقیهان امامی، پوشیدن لباس دوخته نشده شرط صحّتِ احرام نیست و احرام در لباس دوخته شده نیز صحیح است؛ اما بیرون آوردن لباس دوخته شده، پس از احرام واجب است.[۷۹] برخی از فقیهان احرام مرد بدون پوشیدن لباس خاص را باطل شمردهاند.[۸۰]
احکامی از جهت طهارت و نجاست، جنس و رنگ، و جنبههای دیگر نیز برای لباس احرام مقرر شده که رعایت آنها بر احرامگزار واجب یا مستحب است.
تَلبیَه (لبیک گفتن):
به باور فقیهان امامی[۸۱] و برخی از فقیهان اهل سنت[۸۲] از دیگر واجبات احرام، تَلبیه است. بعضی از فقیهان اهل سنت، به ویژه شافعیان و حنبلیان، بر آنند که احرام تنها با نیت و بدون نیاز به تلبیه، منعقد میگردد[۸۳] و شماری از آنان تلبیه را مستحب شمردهاند.[۸۴] به نظر فقیهان امامی، در حج قران، احرامگزار میتواند به جای تلبیه، اِشعار یا تقلید کند.[۸۵]
مستحبات احرام
کارهای بسیاری برای احرام مستحب شمرده شده که برخی به پیش از احرام بازمیگردد و برخی همزمان با آن است:
مستحبات پیش از احرام
مهمترین کارهای مستحب پیش از احرام عبارتند از:
- بلند نگه داشتن موی سر: دیدگاه مشهور فقیهان امامی، به استناد روایات،[۸۶] استحباب کوتاه نکردن موی سر از یک ماه پیش از مناسک عُمره است.[۸۷] در حج نیز مستحب است که از آغاز ماه ذیقعده موی سر کوتاه نشود.[۸۸] برخی رهاکردن موی ریش را نیز مستحب دانستهاند.[۸۹]
- نظافتکردن بدن: به نظر فقیهان امامی[۹۰] و اهل سنت[۹۱] به استناد سیره نبوی و روایات[۹۲]، مستحب است حجگزار با زدودن غبار و آلودگی بدن، زدودن موهای زاید و کوتاهکردن سبیل و ناخن[۹۳] پیش از احرام و هنگام رسیدن به میقات، به پاکسازی بدن خود بپردازد.
- غسل: فقیهان اهل سنت و بیشتر فقیهان امامی غسل را پیش از احرام مستحب شمردهاند.[۹۴] اندکی از فقیهان امامی غسل احرام را واجب شمردهاند.[۹۵] برخی از فقیهان بر آنند که اگر غسل ممکن نباشد، تیمم به جای آن مستحب است.[۹۶] مکان غسل احرام، میقات است؛ ولی در موارد عذر و ترس از نیافتن آب، غسلکردن پیش از میقات جایز شمرده شده است.[۹۷]
- احرام پس از نماز: به نظر برخی فقیهان اهل سنت[۹۸] و در باور مشهور فقیهان امامی[۹۹] مستحب است احرام بستن پس از نماز واجب یا مستحب صورت پذیرد. اندکی از فقیهان این کار را واجب شمردهاند.[۱۰۰] به باور فقیهان امامی[۱۰۱] و برخی از فقیهان اهل سنت[۱۰۲]، احرام پس از نماز واجب بهتر است و فقیهان امامی احرام پس از نماز ظهر یا پس از نماز ظهر و عصر را برترین حالت شمردهاند.[۱۰۳] اگر احرام در زمان نماز واجب نباشد، خواندن شش رکعت نماز نافلة احرام و در صورت ممکن نبودن این کار، خواندن چهار یا دو رکعت نماز سفارش شده است.[۱۰۴]
مستحبات در حال احرام
از هنگام احرام تا پایان آن برخی کارها مستحب شمرده شدهاند که مهمترین آنها عبارتند از:
- شرطکردن احرامگزار با خداوند (اشتراط): به باور فقیهان شیعه[۱۰۵] و شافعی و حنبلی[۱۰۶] مستحب است احرامگزار هنگام احرام با خداوند شرط کند که اگر هنگام حجگزاری مانعی برایش پیش آید، حج را به عُمره تبدیل کند یا از احرام خارج شود. خروج از احرام هنگام بروز مانع، ساقط شدن قربانی[۱۰۷] و حتی به نظر برخی، ساقط شدن قضای حج در سال بعد و دستکم بهرهمندی آن فرد از پاداش الهی است.[۱۰۸] به تصریح برخی از فقیهان امامی[۱۰۹] و اهل سنت[۱۱۰] اشتراط قلبی با خداوند کافی نیست و بر زبان آوردن آن نیز لازم است؛ ولی برخی نیت قلبی را کافی دانستهاند.[۱۱۱]
- بر زبان آوردن نیت احرام: فقیهان امامی[۱۱۲] بر پایه روایات[۱۱۳] و نیز برخی از فقیهان اهل سنت[۱۱۴] بر زبان آوردن نیت احرام را مستحب شمردهاند.
- پوشیدن لباس سفید و پنبهای: به باور فقیهان امامی، پوشیدن لباس پنبهای و سفید برای احرامگزار مستحب است.[۱۱۵]
- آشکار و بلند بودن تَلبیَه: به نظر فقیهان شیعه و اهل سنت، بلند گفتن تلبیه در آغاز احرام و نیز پس از آن، برای مردان مستحب است؛[۱۱۶]
- تکرار تَلبیَه: به باور فقیهان شیعه و اهل سنت، تکرار فراوان تلبیه در همه حالات، از جمله هنگام بالا رفتن از بلندی یا فرود آمدن از آن، پس از هر نماز، هنگام سحر، در صورت تغییر حالت مانند بیدار شدن از خواب، و نیز در دیدار با آشنایان و همراهان مستحب است.[۱۱۷] به نظر فقیهان امامی، کسی که بیرون از مکه برای عُمره مُحرِم شده، تا هنگام مشاهده خانههای مکه، تکرار تلبیه برایش مستحب است.[۱۱۸] فقیهان اهل سنت نهایت زمان آن را هنگام ورود به حرم یا مشاهده کعبه یا آغاز طواف دانستهاند.[۱۱۹]
- دعا هنگام احرام: در حالات گوناگون احرام، دعاهایی خاص مستحب به شمار رفته است؛ از جمله هنگام پوشیدن لباس احرام[۱۲۰] و پس از پوشیدن آن،[۱۲۱] هنگام محرم شدن[۱۲۲] و پس از تَلبیَه.[۱۲۳]
- صلوات بر پیامبر(ص): به نظر برخی از فقیهان شیعه و اهل سنت[۱۲۴] صلوات فرستادن بر پیامبر اسلام(ص) پس از تلبیه مستحب است.
مُحَرَّمات احرام
هنگام احرام، برخی کارها بر مُحرِم حرام میشود که از آنها به «تُروک احرام»[۱۲۵] یا «مَحظورات احرام»[۱۲۶] تعبیر شده است. برخی از این مُحَرَّمات ویژه مردان، شماری مختص زنان و بسیاری ازآنها مشترک میان مردان و زنان است.[۱۲۷]
محرمات مشترک میان مردان و زنان مُحرِم عبارتند از:
فسوق (دشنامگویی)
مُحَرَّمات مخصوص مردان نیز شامل پوشیدن لباس دوخته، پوشاندن سر، زیر سایه رفتن و پوشاندن روی پا و استفاده از انگشتر است. محرمات مخصوص زنان، پوشاندن صورت، استفاده از زیور آلات و پوشاندن دست است.
انجام آگاهانه هر یک از این مُحَرَّمات، کفاره دارد. اما اگر این کار از روی سهو یا خطا و یا فراموشی انجام گیرد، کفاره ندارد، جز شکار (صید) که هر چند با سهو یا فراموشی انجام شود، کفاره دارد.[۱۲۸]
مکروهات احرام
انجام دادن برخی کارها برای احرامگزار مکروه به شمار رفته است؛ از جمله:
- حمام رفتن: به اجماع فقیهان امامی[۱۲۹] و برخی فقیهان اهل سنت[۱۳۰] به استناد روایات، حمام رفتن برای محرم مکروه است. برخی از فقیهان امامی[۱۳۱] و بیشتر فقیهان اهل سنت[۱۳۲] با استناد به اصل اباحه و نیز سیره پیامبر(ص) و صحابه[۱۳۳] و حدیثهای امامان(ع)[۱۳۴] این کار را مکروه ندانستهاند.
- ساییدن بدن: فقیهان امامی[۱۳۵] و برخی از فقیهان اهل سنت[۱۳۶] برطرفکردن آلودگیهای بدن با ساییدن را برای مُحرم مکروه شمردهاند؛ زیرا ممکن است این کار سبب خونریزی یا زدودن مو شود که از مُحَرَّمات احرام به شمار میروند.[۱۳۷] برخی از فقیهان اهل سنت با استناد به سیره پیامبر(ص) و روش صحابه، این کار را جایز دانستهاند.[۱۳۸]
- بهره گرفتن از گیاهان خوشبو: به نظر برخی از فقیهان امامی[۱۳۹] و اهل سنت[۱۴۰] بهره گرفتن از همه یا بعضی از گیاهان خوشبو، به استناد روایات[۱۴۱] بر محرم مکروه است؛ زیرا مایه بهرهمندی از آسایش و لذت میشود که با فلسفه احرام ناسازگار است.[۱۴۲] برخی فقیهان به پشتوانه حدیثهایی که بهگونه مطلق استعمال بوی خوش را نهی کرده، استفاده از این گیاهان را حرام شمردهاند.[۱۴۳]
- اِحتِباء: از دید فقیهان امامی، به پشتوانه روایات،[۱۴۴] احتباء در حال احرام یا برای محرم در مسجدالحرام کراهت دارد. احتباء به معنای نشستن و بالا بردن دو ساق پا و جمعکردن آن به سمت شکم، به کمک دستان یا پارچه است.[۱۴۵]
- کشتی گرفتن: برخی از فقیهان امامی[۱۴۶] بر پایه روایات، کشتی گرفتن را بر محرم مکروه شمردهاند، با این استدلال که ممکن است به مجروح شدن فرد یا زدودن مو بینجامد که در حال احرام ممنوع است.[۱۴۷]
- خواستگاری: به نظر بیشتر فقیهان امامی[۱۴۸] و اهل سنت[۱۴۹] خواستگاریکردن برای محرم مکروه است؛ خواه مرد باشد یا زن و خواه خواستگاری برای خود وی یا دیگری انجام گیرد.[۱۵۰] مستند این حکم، احادیث پیامبر(ص) و امامان(ع)[۱۵۱] است. برخی از فقیهان این کار را حرام دانستهاند.[۱۵۲]
- لبیک گفتن در پاسخ افراد: به نظر فقیهان امامی و بر پایه حدیثهایی، لبیک گفتن در پاسخ کسی که مُحرم را فراخوانده، مکروه است.[۱۵۳] امامان(ع) سفارش کردهاند که مُحرم در پاسخ دیگری، تعبیر «یا سعد» را به کار بَرَد؛[۱۵۴] زیرا او در مقام لبیک گفتن به خداوند است و شریککردن دیگران در آن شایسته نیست.[۱۵۵]
- احرام در لباس آلوده: فقیهان امامی، به استناد حدیثی[۱۵۶] احرام در لباس آلوده و چرکین را مکروه شمردهاند.[۱۵۷] این کراهتْ ویژه آغاز احرام است و اگر لباس در اثنای احرام چرکین شود، بهتر است شستن آن تا زمان تَحَلُّل به تأخیر افتد.[۱۵۸] فقیهان اهل سنت نیز نو بودن و پاکیزگی لباس احرام در آغاز احرام را از مستحبات آن دانستهاند.[۱۵۹]
- احرام در لباس رنگی، به ویژه لباس سیاه: به نظر مشهور فقیهان امامی[۱۶۰] و برخی از فقیهان اهل سنت[۱۶۱] احرام در لباس رنگی به استناد روایات[۱۶۲] مکروه است. شماری از فقیهان امامی به پشتوانه احادیث،[۱۶۳] محرم شدن در لباس سبز یا هر رنگ دیگر جز سیاه را جایز میدانند.[۱۶۴] برخی از فقیهان امامی با استناد به ظاهر روایات، احرام در لباس سیاه را حرام دانستهاند.[۱۶۵] شماری از فقیهان اهل سنت بر آنند که این کار تنها برای کسانی مکروه است که الگو و مقتدای دیگران هستند.[۱۶۶]
- خوابیدن بر بستر رنگی یا زرد: فقیهان امامی با استناد به احادیثی[۱۶۷] خوابیدن بر بستر رنگی و بالش زرد را مکروه دانستهاند؛[۱۶۸] زیرا این کار مایه رفاه و تنآسایی به شمار میرود که با فلسفه احرام سازگاری ندارد.[۱۶۹]
- حنازدن: از دید مشهور فقیهان امامی و برخی از اهل سنت، بهرهگیری از حنا در حال احرام[۱۷۰] و نیز پیش از آن، اگر اثرش تا آن هنگام بماند،[۱۷۱] با استناد به احادیثی[۱۷۲] مکروه است. برخی فقیهان امامی به پشتوانه روایات دیگر و از آن رو که حنابستن زینت به شمار میرود و هر زینتی بر مُحرِم حرام است، این کار را حرام شمردهاند.[۱۷۳] شماری از فقیهان اهل سنت این کار را مستحب دانستهاند.[۱۷۴]
فقیهان شیعه و اهل سنت کارهایی دیگر را نیز در شمار مکروهات احرام یاد کردهاند؛ از جمله: احرام در لباس راهراه، نقاب زدن برای زن احرامگزار،[۱۷۵] شستن سر با سِدْر و خَطْمی[۱۷۶] بسیار مسواک زدن، گفتن سخنان بیهوده، شستن بدن با آب سرد، شعر خواندن،[۱۷۷] نگاهکردن در آینه، بیرون آوردن خون از بدن،[۱۷۸] حمل سلاح در موارد غیر ضرور،[۱۷۹] شستن لباس احرام تا زمان تَحَلُّل،[۱۸۰] حجامتکردن در غیر ضرورت،[۱۸۱] پوشیدن لباس شهرت،[۱۸۲] فروش لباس احرام حتی پس از پایان اعمال،[۱۸۳] خوردن لقمه غذایی که به دست همسر یا کنیز آن فرد آماده شده باشد،[۱۸۴] فروبردن سر در آب[۱۸۵] همراه داشتن حیوان شکاری،[۱۸۶] خوردن از گوشت صید،[۱۸۷] خاراندن سر با ناخن،[۱۸۸] سرمه کشیدن،[۱۸۹] خوردن روغنهای خوشبو،[۱۹۰] نشستن نزد عطر فروش[۱۹۱] و قرار دادن عطر در پارچه و بوییدن آن.[۱۹۲]
خروج از احرام
بیرون رفتن از احرام به دو صورت انجام میپذیرد: ۱. اضطراری و غیراختیاری؛ بدین سان که موانع بیرونی همچون دشمن یا بروز بیماری و عوارض کهولت مانع انجام یا اتمام حج و عُمره شود. در این حال، مُحرِم میتواند با شرایطی از احرام خارج شود. ۲. اختیاری و با پایان یافتن همه یا برخی از واجبات عمره یا حج. در هر یک از اقسام احرام، خروج مرحلهای یا کامل از حالت احرام، به گونهای خاص تحقق مییابد:
- عُمره مُفرَده: به نظر فقیهان امامی، در عمره مفرده، پس از حَلق یا تقصیر، محرم از احرام بیرون میآید و جز کامیابی جنسی همه مُحَرَّمات بر او حلال میشوند.[۱۹۳] پس از گزاردن طواف نساء و نماز طواف، محرم به طور کامل از احرام خارج میشود.[۱۹۴] به نظر فقیهان اهل سنت، پس از حَلق یا تقصیر، تَحَلُّل کامل صورت میگیرد.[۱۹۵]
- عمره تَمَتُّع: به نظر فقیهان امامی[۱۹۶] پس از تقصیر و به نظر فقیهان اهل سنت[۱۹۷] پس از تقصیر یا حَلق، احرام خاتمه مییابد و همه محرمات آن حلال میشوند.
- حج: به نظر مشهور فقیهان امامی، پس از حلق و قربانی در روز عید قربان، همه محرمات جز استعمال بوی خوش و کامیابی جنسی بر احرامگزار حلال میشود. پس از طواف حج و نماز طواف و سعی، بهره گرفتن از بوی خوش نیز بر او حلال میگردد و با انجام دادن طواف نساء، به طور کامل از احرام بیرون میآید.[۱۹۸] فقیهان اهل سنت دو مرحله را برای خروج از احرام حج باور دارند: به نظر برخی از فقیهان اهل سنت، پس از رَمی جَمَرَه عَقَبَه و قربانی و حلق یا تقصیر، همه محرمات جز کامیابی جنسی یا کامیابی و بهره گرفتن از بوی خوش و یا این دو و شکارکردن (صید) بر محرم حلال میگردد. برخی دیگر میگویند: پس از کارهای یاد شده و طواف اِفاضه، همه محرمات حلال میگردند و فرد به طور کامل از احرام خارج میشود.[۱۹۹]
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ الصحاح، ج۵، ص۱۸۹۷؛ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۵؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۱۲۲، «حرم».
- ↑ الصحاح، ج۵، ص۱۸۹۷؛ تاج العروس، ج۱۶، ص۱۳۴، «حرم».
- ↑ العین، ج۳، ص۲۲۱-۲۲۲؛ الصحاح، ج۵، ص۱۸۹۷.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۵؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۱۲۳.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۷۶؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۷۱.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۷-۱۹۹.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۴؛ مستمسک العروه، ج۱۱، ص۳۵۸.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۷۶؛ حواشی الشروانی، ج۴، ص۵۰.
- ↑ جامع المدارک، ج۲، ص۳۷۸؛ المعتمد، ج۲، ص۴۷۸، «کتاب الحج».
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۳۹؛ الحدائق، ج۱۴، ص۴۷۶.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۳۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۷۱.
- ↑ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۳۳.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۰؛ المقنعه، ص۴۳۱-۴۳۲.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۵۹۱؛ مجمع البیان، ج۳، ص۴۱۷.
- ↑ سوره مائده، آیههای ۱ و ۹۵.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۶؛ مجمع الفائده، ج۶، ص۱۷۵.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۲۶۵؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۸۰.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۳۳۰؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۵.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۲۷۴؛ عیون اخبار الرضا۷، ج۱، ص۱۲۷.
- ↑ النهایه، ص۲۷۲.
- ↑ النهایه، ص۲۷۳؛ المعتبر، ج۲، ص۸۰۸؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۹۸.
- ↑ المعتبر، ج۲، ص۸۰۸؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۰۰.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۶۸؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۰۰.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۶۸؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۳۱؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۰۰.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۱۶-۲۱۷؛ المجموع، ج۷، ص۱۷۴؛ البحر الرائق، ج۳، ص۸۵.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۰۸؛ کشف الغطاء، ج۴، ص۵۳۴.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۱۸؛ المجموع، ج۷، ص۱۴.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۳۴؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۴۷.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۱۷.
- ↑ مجمع الفائده، ج۶، ص۱۶۵؛ موسوعة الفقه الاسلامی، ج۶، ص۲۳۲.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۷۶؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۹.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۶۴؛ المغنی، ج۳، ص۲۱۹.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۷.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۷۶-۳۷۷؛ فتح العزیز، ج۷، ص۲۷۶؛ المغنی، ج۳، ص۲۱۷.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۶۸؛ فتح العزیز، ج۷، ص۲۷۸.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۷۷؛ فتح العزیز، ج۷، ص۲۷۶.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۷۷؛ المجموع، ج۷، ص۱۱؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۴۸.
- ↑ تهذیب، ج۵، ص۱۶۵.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۱۸؛ المجموع، ج۷، ص۱۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۰۶.
- ↑ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۲۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۴۸.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۱۸؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۰۶.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۳۷؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۳۹۲.
- ↑ المعتمد، ج۲، ص۱۷۰، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۶۳.
- ↑ الام، ج۲، ص۱۵۷؛ الخلاف، ج۲، ص۲۶۰؛ المجموع، ج۷، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۱۱۰؛ المعتمد، ج۲، ص۲۴۲، «کتاب الحج».
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۱۳۶؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۳۴؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۸۷.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۱۱؛ المعتمد، ج۲، ص۲۴۲، «کتاب الحج»؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۶۲.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۱۱۰؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۱۲.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۲۵۹؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۲۳.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۲۵۹؛ المجموع، ج۷، ص۱۴۰.
- ↑ المقنعه، ص۴۰۷-۴۰۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۵۰؛ الدروس، ج۱، ص۴۱۵.
- ↑ منتهی المطلب، ج۲، ص۷۱۴؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۲۳.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۵۰.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۴۰۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۵۹.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۴۱۵؛ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۶۵۰.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۲۵۹؛ المجموع، ج۷، ص۱۴۱؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۶۵.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۲۵۹؛ فتح العزیز، ج۷، ص۷۵؛ المغنی، ج۳، ص۲۲۴.
- ↑ البحر الرائق، ج۲، ص۶۴۷.
- ↑ جامع المقاصد، ج۳، ص۱۶۰؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۲۷.
- ↑ النهایه، ص۲۰۹؛ الخلاف، ج۲، ص۲۸۶؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۱.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۲۰۰.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۱۵؛ المجموع، ج۷، ص۲۰۰؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۲۵.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۴۹.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۰؛ کشف الرموز، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۴۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۳۳۴.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۳۳۴؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۷۴-۶۷۵.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۰؛ کشف الرموز، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۶؛ المهذب، ج۱، ص۲۱۹؛ الوسیله، ص۱۶۱.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۵۹؛ کشف اللثام، ج۵، ص۲۵۵.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۷۸؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۷۴.
- ↑ روضة الطالبین، ج۲، ص۳۳۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۳۲؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۷۸.
- ↑ المعتبر، ج۲، ص۷۸۱؛ کشف اللثام، ج۵، ص۲۶۵.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۰۷؛ کشف اللثام، ج۵، ص۲۶۵-۲۶۶.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۳۸.
- ↑ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۱۹؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۸۱.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۲۶؛ المجموع، ج۷، ص۲۱۴.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۰۸؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۴۵؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۰۴.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۶۱؛ مناسک الحج، گلپایگانی، ص۷۷.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۴۵؛ الحدائق، ج۱۵، ص۷۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۳۸.
- ↑ نک: کشف اللثام، ج۵، ص۲۷۴؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۴.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۳۶؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.
- ↑ بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۷۰؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۴۸؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۸۱.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۲۰۰؛ المغنی، ج۳، ص۲۵۴؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۸۱-۲۱۸۲.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۲۹۲؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۵۶؛ البحر الرائق، ج۲، ص۵۶۵.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۵۷؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۰۹.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۴۴۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۰۱.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۶۶؛ سلسلة الینابیع، ج۸، ص۶۹۹.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۷۰؛سلسلة الینابیع، ج۷، ص۲۲۷.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۷۱؛ المعتمد، ج۵، ص۴۶۴، «کتاب الحج».
- ↑ کشف اللثام، ج۵، ص۲۴۶؛ المعتمد، ج۵، ص۴۶۴، «کتاب الحج».
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۲۶؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۸۸.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۲۶۵؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۲۲-۳۲۳.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۲۶؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۲۲؛ المجموع، ج۷، ص۲۲۰.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۲۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۷۱؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۸۸-۲۱۸۹.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۵۱؛ الحدائق، ج۱۵، ص۱۱.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۲۴۲؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۲۴.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۲۸؛ تهذیب، ج۵، ص۶۳.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۲۹؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۱۹۰.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۵۴؛ کشف اللثام، ج۵، ص۲۵۲.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۴؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۵۴.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۰؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۴.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۲۹؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۷۳.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۲۶؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۴.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۳۰؛ ایضاح الفوائد، ج۱، ص۲۸۵؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۰.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۲؛ الحدائق، ج۱۵، ص۱۰۰.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۴۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۷۴.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۴۳۰-۴۳۱؛ المغنی، ج۳، ص۲۴۳.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۲.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۲-۵۷۳؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۱.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۴۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۷۵؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۴۶.
- ↑ الحدائق، ج۱۵، ص۱۰۹؛ مستمسک العروه، ج۱۱، ص۳۷۵.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۳۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۰.
- ↑ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۲۴.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۳۹؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۸۲.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۵۴؛ فتح العزیز، ج۷، ص۲۶۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۵۰.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۵۸؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۵۴؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۳.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۲۹۳؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۵۴.
- ↑ الام، ج۷، ص۲۶۹؛ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۰؛ المغنی، ج۳، ص۴۱۸؛ فتح العزیز، ج۷، ص۳۸۱.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۷؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۷۴.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۳۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۴۲؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۶۶.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۲۶۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۴۹-۲۵۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۸۳.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۶۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۶۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۶۲؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۶۹.
- ↑ روضة الطالبین، ج۲، ص۳۱۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۳۸.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۴۸؛ فقه الصادق، ج۹، ص۱۵۳.
- ↑ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۶۰۳؛ کفایة الاحکام، ج۱، ص۳۰۶.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۱۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۶۲.
- ↑ الام، ج۲، ص۱۵۹؛ المحلی، ج۷، ص۲۴۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۴۶۳؛ عمدة القاری، ج۱۰، ص۲۰۱.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۵۷.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۲.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۵۹؛ موسوعة الفقه الاسلامی، ج۶، ص۴۶۰.
- ↑ الام، ج۲، ص۲۲۵-۲۲۶؛ المحلی، ج۷، ص۲۴۶؛ فتح العزیز، ج۷، ص۴۶۳.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۹۶؛ الدروس، ج۱، ص۳۷۳.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۵۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۳.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۳.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۵۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۴.
- ↑ کفایة الاحکام، ج۱، ص۳۰۷؛ الحدائق، ج۱۵، ص۵۶۵؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۵۱.
- ↑ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۳۱؛ معجم لغة الفقهاء، ص۴۵.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۵۱.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۸۸؛ کفایة الاحکام، ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۴؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۸۴.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۱۴.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۸۵.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۱۴؛ کشف اللثام، ج۵، ص۳۳۹؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۱۶.
- ↑ المحلی، ج۷، ص۱۹۸؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۸۴.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۳۷؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۸۱.
- ↑ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۸۱؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۹۶؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۷۷.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۳۷؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۴۲.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۸۸؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۷.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۴؛ المغنی، ج۳، ص۲۲۶؛ المجموع، ج۷، ص۲۱۷.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۶؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۹۵.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۲۱۷.
- ↑ الحدائق، ج۱۵، ص۵۵۳-۵۵۴؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۳-۴۲۴.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۴۰؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۳۵.
- ↑ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۸۲؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۰۱.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۸۲.
- ↑ مختصر خلیل، ص۷۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۳.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۴۱؛ تهذیب، ج۵، ص۶۸.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۴۱.
- ↑ مختصر خلیل، ص۷۱؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۷.
- ↑ الشرح الکبیر، ج۳، ص۳۲۷؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ الحدائق، ج۱۵، ص۵۶۰.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۸؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۷۷.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۵۶؛ تهذیب، ج۵، ص۳۰۰.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ ایضاح الفوائد، ج۱، ص۲۹۶.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۱۰؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۲۱.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۹۶؛ الحدائق، ج۷، ص۱۴۲.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۳؛ الدروس، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۸۸؛ الحدائق، ج۱۵، ص۵۶۳-۵۶۷.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۱۹؛ المجموع، ج۷، ص۳۵۸؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۴-۴۷.
- ↑ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۶۰۲.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۴۲.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۱۵؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۰۷.
- ↑ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۹۶.
- ↑ منتهی المطلب، ج۲، ص۶۸۴.
- ↑ المقنعه، ص۴۳۴؛ الدروس، ج۱، ص۴۹۴.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۹-۴۶۰.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۲۹۸؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۲۳.
- ↑ المحلی، ج۷، ص۲۵۰.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۳۵۲.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۰۴؛ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۵۹۱.
- ↑ نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶؛ الخلاف، ج۲، ص۳۰۷؛ کشف اللثام، ج۵، ص۳۴۷.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۰۷.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۴۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۶۷.
- ↑ ریاض المسائل، ج۶، ص۵۱۵؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۶۷.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۰۵؛ الموسوعة الفقهیه، ج۲، ص۱۷۶.
- ↑ الحدائق، ج۱۶، ص۲۹۶-۳۰۵؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۵۳.
- ↑ الموسوعة الفقهیه، ج۲، ص۱۷۶.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۴۷-۳۴۸؛ الحدائق، ج۱۷، ص۲۵۰.
- ↑ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۲۸۹-۲۲۹۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.
منابع
- احکام القرآن: الجصاص (درگذشت ۳۷۰ق)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- احیاء علوم الدین: الغزالی (درگذشت ۵۰۵ق)، بیروت، دار الکتب العربی.
- اخبار مکه: الازرقی (درگذشت ۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
- اسرار و معارف حج: معاونت امور روحانیون، دار الحدیث، ۱۳۸۶ش.
- اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (درگذشت ۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
- الاقناع: الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق)، بیروت، دار المعرفه.
- الام: الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
- الانتصار: السید المرتضی (درگذشت ۴۳۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
- ایضاح الفوائد: محمد بن الحسن بن یوسف الحلی (درگذشت ۷۷۱ق)، به کوشش اشتهاردی و دیگران، قم، العلمیه، ۱۳۸۷ق.
- بحار الانوار: المجلسی (درگذشت ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- البحر الرائق: ابونجیم المصری (درگذشت ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- بدائع الصنائع: علاء الدین الکاشانی (درگذشت ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (درگذشت ۵۹۵ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت ۷۷۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- تاج العروس: الزبیدی (درگذشت ۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت ۳۱۰ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (درگذشت ۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
- تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق.
- تعالیق مبسوطه: محمد اسحاق الفیاض، محلاتی.
- التفسیر الکاشف: المغنیه، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۱م.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (درگذشت ۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (درگذشت ۶۰۶ق)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
- تهذیب الاحکام: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق.
- جامع البیان: الطبری (درگذشت ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- جامع المدارک: سید احمد الخوانساری (درگذشت ۱۴۰۵ق)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق.
- جامع المقاصد: الکرکی (درگذشت ۹۴۰ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۱ق.
- جواهر الکلام: النجفی (درگذشت ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- الجوهر النقی: الماردینی (۷۵۰ ق)، دار الفکر.
- الحج و العمرة فی الکتاب و السنه: الری شهری، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۶ش.
- الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (درگذشت ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
- حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (درگذشت ۱۳۰۱ق) و العبادی (درگذشت ۹۹۴ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- الخلاف: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
- الدر المنثور: السیوطی (درگذشت ۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
- الدروس الشرعیه: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (درگذشت ۱۰۹۰ق)، آل البیت:.
- الروضة البهیه: الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق.
- روضة الطالبین: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (درگذشت ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- زبدة البیان: المقدس الاردبیلی (درگذشت ۹۹۳ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
- سبل السلام: الکحلانی (درگذشت ۱۱۸۲ق)، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۹ق.
- السرائر: ابن ادریس (درگذشت ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- سلسلة الینابیع الفقهیه: علی اصغر مروارید، بیروت، فقه الشیعه، ۱۴۱۳ق.
- سنن ابن ماجه: ابن ماجه (درگذشت ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
- سنن ابیداود: السجستانی (درگذشت ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
- سنن الترمذی: الترمذی (درگذشت ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
- سنن الدارقطنی: الدارقطنی (درگذشت ۳۸۵ق)، به کوشش مجدی الشوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
- السنن الکبری: البیهقی (درگذشت ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
- الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (درگذشت ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتاب العربی.
- شرائع الاسلام: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
- الصحاح: الجوهری (درگذشت ۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
- صحیح البخاری: البخاری (درگذشت ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
- صحیح مسلم: مسلم (درگذشت ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
- صهبای حج: جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۷ش.
- العروة الوثقی: سید محمد کاظم یزدی (درگذشت ۱۳۳۷ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
- علل الشرایع: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
- عمدة القاری: العینی (درگذشت ۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- العین: خلیل (درگذشت ۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
- عیون اخبار الرضا۷: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ق.
- فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت ۶۲۳ق)، دار الفکر.
- الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
- فقه السنه: سید سابق، بیروت، دار الکتاب العربی.
- فقه الصادق۷: سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
- فقه القرآن: الراوندی (درگذشت ۵۷۳ق)، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ق.
- قواعد الاحکام: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
- الکافی: الکلینی (درگذشت ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق.
- کتاب الحج: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۱۰ق.
- الکشاف: الزمخشری (درگذشت ۵۳۸ق)، مصطفی البابی، ۱۳۸۵ق.
- کشاف القناع: منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- کشف الرموز: الفاضل الآبی (درگذشت ۶۹۰ق)، به کوشش اشتهاردی و یزدی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۸ق.
- کشف الغطاء: کاشف الغطاء (درگذشت ۱۲۲۷ق)، اصفهان، مهدوی.
- کشف اللثام: الفاضل الهندی (درگذشت ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (درگذشت ۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
- کلمة التقوی (فتاوی): محمد امین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
- لسان العرب: ابن منظور (درگذشت ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
- المبسوط: السرخسی (درگذشت ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
- مجمع البیان: الطبرسی (درگذشت ۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
- مجمع الزوائد: الهیثمی (درگذشت ۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
- مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (درگذشت ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، دار الفکر.
- المحاسن: ابن خالد البرقی (درگذشت ۲۷۴ق)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۲۶ش.
- المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (درگذشت ۴۵۶ق)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر.
- مختصر خلیل: محمد بن یوسف (درگذشت ۸۹۷ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- مختلف الشیعه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق.
- المدونة الکبری: مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- مستدرک الوسائل: النوری (درگذشت ۱۳۲۰ق)، بیروت، آل البیت:، ۱۴۰۸ق.
- مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم (درگذشت ۱۳۹۰ق)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
- مستند الشیعه: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق.
- مسند احمد: احمد بن حنبل (درگذشت ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
- المعتبر: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، مؤسسة سید الشهداء، ۱۳۶۳ش.
- معتمد العروة الوثقی: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۰۴ق.
- المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۱۰ق.
- معجم الفاظ الفقه الجعفری: احمد فتحالله، الدمام، ۱۴۱۵ق.
- معجم لغة الفقهاء: محمد قلعهجی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
- معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (درگذشت ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
- مغنی المحتاج: محمد الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م.
- المقنعه: المفید (درگذشت ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
- مناسک الحج: السیستانی، قم، چاپخانه شهید، ۱۴۱۳ق.
- مناسک الحج: وحید الخراسانی.
- منتهی المطلب: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، چاپ سنگی.
- مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (درگذشت ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- موسوعة الفقه الاسلامی: مؤسسة دائرة معارف الفقه الاسلامی، ۱۴۲۸ق.
- الموسوعة الفقهیة المیسره: محمد علی الانصاری، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
- المهذب: القاضی ابن البراج (درگذشت ۴۸۱ق)، به کوشش مؤسسة سیدالشهداء۷، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- المیزان: الطباطبایی (درگذشت ۱۴۰۲ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
- النهایه: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش آغا بزرگ تهرانی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
- وسائل الشیعه: الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق.
- الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (درگذشت ۵۶۰ق)، به کوشش محمد الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.