شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
واژه شفاعت در لغت، به معنای «میانجیگری و واسطه شدن برای جلب سود یا ضرر» است.<ref>ابن اثیر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۹۹.</ref>
واژه شفاعت در لغت، به معنای «میانجیگری و واسطه شدن برای جلب سود یا ضرر» است.<ref>ابن اثیر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۹۹.</ref>


جعفر سبحانی، فقیه و متکلم شیعه، شفاعت را درخواست وسیله‌ برای کسی دانسته است که در مقام ایمان و اطاعت، کوتاهی کرده و خود را نیازمند آمرزش خدا می‌داند. او برای نجات، به بندگان صالح خدا، مانند پیامبران و اولیای الهی متوسل می‌شود و آنان را شفیع خود قرار می‌دهد تا برای آمرزش گناهان او دعا کنند.<ref>الالهیات علی هدی الکتاب و اسنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۴.</ref>
[[جعفر سبحانی]] (زاده ۱۳۰۸ش)، فقیه و متکلم [[شیعة العراق و بناء الوطن (کتاب)|شیعه]]، شفاعت را درخواست وسیله‌ برای کسی دانسته است که در مقام ایمان و اطاعت، کوتاهی کرده و خود را نیازمند آمرزش خدا می‌داند. او برای نجات، به بندگان صالح خدا، مانند [[پیامبران]] و اولیای الهی [[توسل|متوسل]] می‌شود و آنان را شفیع خود قرار می‌دهد تا برای آمرزش گناهان او [[دعا]] کنند.<ref>الالهیات علی هدی الکتاب و اسنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۴.</ref>


[[شیخ طوسی]] و [[سید مرتضی]]، از عالمان [[شیعه]]، در معنای اصطلاحی شفاعت، آن را به معنای «درخواست برای برداشته شدن مجازات از فردی که مستحق عقاب است» دانسته‌اند. به باور آنها شفاعت برای بالا بردن درجه و منفعت بیشتر نیست؛ بلکه تنها برای برداشته شدن عقاب است.<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۱۳؛ رسائل المرتضی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۰.</ref> در برابر، برخی از متکلمان، مانند قاضی عبدالجبار معتزلی، عالم اهل سنت، شفاعت را واسطه قرار دادن برای به دست آوردن منفعت نیز دانسته است.<ref>قاضی عبدالجبار، ۱۴۰۸ق، ص۶۸۸.</ref>
[[شیخ طوسی]] و [[سید مرتضی]]، از عالمان [[شیعه]]، در معنای اصطلاحی شفاعت، آن را به معنای «درخواست برای برداشته شدن مجازات از فردی که مستحق عقاب است» دانسته‌اند. به باور آنها شفاعت برای بالا بردن درجه و منفعت بیشتر نیست؛ بلکه تنها برای برداشته شدن عقاب است.<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۱۳؛ رسائل المرتضی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۰.</ref> در برابر، برخی از متکلمان [[اهل سنت]]، مانند قاضی عبدالجبار معتزلی، شفاعت را واسطه قرار دادن برای به دست آوردن منفعت نیز دانسته‌اند.<ref>قاضی عبدالجبار، ۱۴۰۸ق، ص۶۸۸.</ref>


==اثبات==
==اثبات==
در آیات قرآن گاهی به صورت صریح و گاه به صورت اشاره، «شفاعت» یاد شده است. در آیات ۲۲۵ سوره بقره و ۲۳ سوره سبأ، مقام شفاعت برای کسانی که خدا به آنها اجازه شفاعت داده، ثابت شده است.
در آیات [[قرآن]]، گاهی به صورت صریح و گاه به صورت اشاره، «شفاعت» یاد شده است. در آیات ۲۲۵ سوره بقره و ۲۳ سوره سبأ، مقام شفاعت برای کسانی که خدا به آنها اجازه شفاعت داده، ثابت شده است.


بر اساس آیه ۷۹ سوره اسراء، به حضرت محمد(ص) مقام محمود داده شده است. مفسّران شیعه و سنی مراد از مقام محمود در این آیه را مقام شفاعت دانسته‌اند.<ref>طبری، ۱۴۲۰ق، ج۱۷، ص۵۲۶؛  الکشف و  البیان عن تفسیر القرآن،۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۲۳؛ تفسیر البغوی، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۱۵۴؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل،  ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۶؛ التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۳۸۱ و ج۳، ص۳۴۲؛ المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۵۸؛ الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۲۵؛ فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۰۳-۲۹۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۵.  </ref> در روایات پرشماری نیز، به حق شفاعت پیامبر(ص) اشاره شده است، که برخی از این روایات مورد قبول شیعه و اهل‌سنت هستند.<ref>المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۵؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ۱۳۷۹ق، ج۱۱، ص۴۲۶؛ لوامع الانوار البهیه، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۲۰۸؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۸۳.</ref> برای نمونه در روایتی، حضرت محمد(ص) خود را نخستین شفاعت کننده و نخستین کسی که شفاعتش پذیرفته می‌شود دانسته است.<ref>سنن الترمذی، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۲۴۸؛ سنن الدارمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶.</ref>
بر اساس آیه ۷۹ سوره اسراء، به [[حضرت محمد(ص)]]، [[مقام محمود]] داده شده است. مفسّران شیعه و سنی مراد از مقام محمود در این آیه را مقام شفاعت دانسته‌اند.<ref>طبری، ۱۴۲۰ق، ج۱۷، ص۵۲۶؛  الکشف و  البیان عن تفسیر القرآن،۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۲۳؛ تفسیر البغوی، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۱۵۴؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل،  ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۶؛ التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۳۸۱ و ج۳، ص۳۴۲؛ المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۵۸؛ الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۲۵؛ فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۰۳-۲۹۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۵.  </ref> در روایات پرشماری نیز، به حق شفاعت پیامبر(ص) اشاره شده است، که برخی از این روایات مورد قبول شیعه و اهل‌سنت هستند.<ref>المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۵؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ۱۳۷۹ق، ج۱۱، ص۴۲۶؛ لوامع الانوار البهیه، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۲۰۸؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۸۳.</ref> برای نمونه در روایتی، حضرت محمد(ص) خود را نخستین شفاعت کننده و نخستین کسی که شفاعتش پذیرفته می‌شود دانسته است.<ref>سنن الترمذی، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۲۴۸؛ سنن الدارمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶.</ref>


ابوحفص النسفی، فقیه حنفی شفاعت پیامبران و بندگان صالح را ثابت دانسته است.<ref>العقائد النفسیه، ۱۲۷۴ق، ص۱۴۸.</ref> به گفته قاضی عیاض، عالم مالکی نیز، جواز شفاعت مورد اجماع همه علمای اهل سنت است.<ref>قاضی عیاض، بی‌تا، ج۳، ص۳۵.</ref>
ابوحفص النَسفی، فقیه [[مذهب حنفیه|حنفی]] شفاعت پیامبران و بندگان صالح را ثابت دانسته است.<ref>العقائد النفسیه، ۱۲۷۴ق، ص۱۴۸.</ref> به گفته قاضی عیاض، عالم [[مذهب مالکی|مالکی]] نیز، جواز شفاعت مورد قبول همه عالمان اهل سنت است.<ref>قاضی عیاض، بی‌تا، ج۳، ص۳۵.</ref>


==دیدگاه‌ها==
==دیدگاه‌ها==
مذاهب و فرقه‌های اسلامی نظرات مختلفی درباره شفاعت دارند. برخی از آنها چنین است:
مذاهب و فرقه‌های اسلامی نظرات مختلفی درباره شفاعت دارند. برخی از آنها چنین است:
===شیعه===
===شیعه===
به گفته جعفر سبحانی، مرجع تقلید و متکلم شیعه، اعتقاد به شفاعت پیامبر اسلام(ص) در آخرت به اذن خدا، از عقاید شیعه بوده و همه عالمان شیعه آن را پذیرفته و از ضروریات دین دانسته‌اند.<ref>فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش،ج۴، ص۱۵۶-۳۱۴.</ref> شیخ طوسی، اعتقاد شیعه را درباره شفاعت، برای برداشتن عذاب از گنهکاران دانسته و نه برای رساندن منفعت بیشتر برای مؤمنان.<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۳ و ۲۱۴.</ref>
به گفته جعفر سبحانی، مرجع تقلید و متکلم شیعه، اعتقاد به شفاعت پیامبر(ص) در آخرت به اذن خدا، از عقاید شیعه بوده و همه عالمان شیعه آن را پذیرفته و از ضروریات دین دانسته‌اند.<ref>فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش،ج۴، ص۱۵۶-۳۱۴.</ref> به نظر [[شیخ طوسی]]، اعتقاد شیعه درباره شفاعت، برای برداشتن عذاب از گنهکاران است و نه برای رساندن منفعت بیشتر برای مؤمنان.<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۳ و ۲۱۴.</ref>


به نظر شیخ صدوق، محدّث و متکّلم شیعه، شفاعت برای کسی است که دین او مورد رضایت بوده، ولی با این همه، با گناه کبیره یا صغیره از دنیا رفته باشد. به گفته او، باور شیعه این است که مشرکان و کافران مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند.<ref>شیخ صدوق، ۱۴۱۳ق، الف، ص۶۶؛ مفید، ۱۴۲۳، ب، ص۱۵ و ۱۸۶.</ref>
به نظر [[شیخ صدوق]]، محدّث و متکّلم شیعه، شفاعت برای کسی است که دین او مورد رضایت بوده، ولی در عین حال، با گناه کبیره یا صغیره از دنیا رفته باشد. به گفته او، باور شیعه این است که مشرکان و کافران مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند.<ref>شیخ صدوق، ۱۴۱۳ق، الف، ص۶۶؛ مفید، ۱۴۲۳، ب، ص۱۵ و ۱۸۶.</ref> [[علامه حلی]]، دیگر متکلم شیعه، هدف از شفاعت را نجات گنهکاران از عذاب دانسته است.<ref>علامه حلی، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۶؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۳۲ و ج۳، ص۸۳.</ref> [[محمدباقر مجلسی]]، محدث شیعه، بر این باور است که پیامبر(ص) حتی از امت‌های غیر مسلمان نیز شفاعت خواهد کرد.<ref>بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۲۹-۶۳.</ref>


علامه حلی، دیگر متکلم شیعه، هدف از شفاعت را نجات گنهکاران از عذاب دانسته است.<ref>علامه حلی، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۶؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۳۲ و ج۳، ص۸۳.</ref> علامه مجلسی، محدث شیعه، بر این باور است که پیامبر(ص) حتی از امت‌های غیر مسلمان نیز شفاعت خواهد کرد.<ref>بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۲۹-۶۳.</ref>
[[علامه طباطبایی]]، شفاعت پیامبر(ص) را از طریق روایات متواتر شیعه و اهل سنت، ثابت دانسته است. به گفته او، بنا بر روایات، گناهکاران از اهل ایمان، یا وارد جهنم نمی‌شوند و یا بعد از وارد شدن در آن، با شفاعت پیامبر(ص) و اولیای الهی از آن نجات می‌یابند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۷ ص۱۸۳.</ref>
 
علامه طباطبایی، شفاعت پیامبر(ص) را از طریق روایات متواتر شیعه و اهل سنت، ثابت دانسته است. به گفته او، بنا بر روایات، گناهکاران از اهل ایمان، یا وارد جهنم نمی‌شوند و یا بعد از وارد شدن در آن، با شفاعت پیامبر(ص) و اولیای الهی از آن نجات می‌یابند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۷ ص۱۸۳.</ref>


===اهل سنت===
===اهل سنت===
خط ۳۴: خط ۳۲:
*'''معتزله''': معتزله، گروهی از متکلّمان اهل سنت، به حق شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت باور دارند؛ ولی از نظر آنها، شفاعت برای ثواب بیشتر و بالا رفتن درجه اهل ایمان است، نه برای برداشتن عقاب. به باور آنها، تنها مؤمنانی که گناهان کبیره انجام نداده‌اند یا اگر انجام داده‌اند، بعد از توبه، از دنیا رفته‌اند، شفاعت می‌شوند.<ref>نگاه کنید به المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۵م، ج۱۴، ص۴۳۱؛ قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۶.  </ref>
*'''معتزله''': معتزله، گروهی از متکلّمان اهل سنت، به حق شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت باور دارند؛ ولی از نظر آنها، شفاعت برای ثواب بیشتر و بالا رفتن درجه اهل ایمان است، نه برای برداشتن عقاب. به باور آنها، تنها مؤمنانی که گناهان کبیره انجام نداده‌اند یا اگر انجام داده‌اند، بعد از توبه، از دنیا رفته‌اند، شفاعت می‌شوند.<ref>نگاه کنید به المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۵م، ج۱۴، ص۴۳۱؛ قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۶.  </ref>


:معتزله عمل را از ارکان ایمان می‌دانند و معتقدند که مؤمن، با انجام دادن گناهان کبیره، از دایره ایمان خارج شده و همانند کافران مستحق جهنم است. به گفته معتزله، خدا در قرآن به مرتکبانِ گناهان کبیره وعده داده است همیشه در جهنم خواهند بود؛<ref>غافر:۱۸.</ref> بنابراین اگر به جزای اعمال خود نرسند، خدا از وعده خود تخلف ورزیده و تخلف از وعده و وعید، از جانب خدا جایز نیست.<ref>نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۱۲۵.</ref>
:معتزله عمل را از ارکان ایمان می‌دانند و معتقدند که مؤمن، با انجام دادن گناهان کبیره، از دایره ایمان خارج شده و همانند کافران مستحق جهنم است. به گفته معتزله، خدا در قرآن به مرتکبانِ گناهان کبیره وعده داده است همیشه در جهنم خواهند بود؛<ref>غافر:۱۸.</ref> بنابراین اگر به جزای اعمال خود نرسند، خدا از وعده خود تخلف ورزیده و تخلف از وعده و وعید، از جانب خدای حکیم جایز نیست.<ref>نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۱۲۵.</ref>


*'''اباضبیه''': دیدگاه اباضیه، یکی از فرقه‌های وابسته به خوارج نیز، به دیدگاه معتزله نزدیک است. آنها نیز مرتکبان گناهان کبیره را شایسته شفاعت ندانسته‌اند.<ref>الحق الدامغ، ۱۴۰۹ق، ص۱۸۵؛ البعد الحضاری، ۱۹۸۹م، ص۶۷۰.</ref>
*'''اباضبیه''': دیدگاه اباضیه، یکی از فرقه‌های وابسته به خوارج نیز، به دیدگاه معتزله نزدیک است. آنها مانند معتزله، مرتکبان گناهان کبیره را شایسته شفاعت ندانسته‌اند.<ref>الحق الدامغ، ۱۴۰۹ق، ص۱۸۵؛ البعد الحضاری، ۱۹۸۹م، ص۶۷۰.</ref>
*'''اشاعره''': بیشتر متکلمان اشعری تصریح کرده‌اند که اعتقاد به اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت، مورد قبول همه مسلمانان است. آنها برخلاف معتزله، معتقدند شفاعت مخصوص مؤمنانی است که در دنیا مرتکب گناه کبیره شده‌اند. اشاعره شفاعت را وسیله برداشته شدن عقاب و نجات از عذاب ابدی‌ دانسته‌اند.<ref>الابانة عن اصول الدیانه، ۱۳۹۷ق، ج۲، ص۳۶۴؛ ۱۴۲۵ق، ص۲۰۹؛ تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۹؛  ابکار الافکار فی اصول الدین، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۳۶۵؛ الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد، ۱۴۱۶ق، ص۳۳۰؛ البعث و النشور، ۱۴۰۶ق، ص۵۵؛ الملل و النحل،  ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۸۸؛ شرح المواقف،  ۱۴۱۴ق، ص۳۸۰؛  شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۱۵۷؛ شرح تجرید الاعتقاد، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۱؛ التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۸۰.</ref>
*'''اشاعره''': بیشتر متکلمان اشعری تصریح کرده‌اند که اعتقاد به اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت، مورد قبول همه مسلمانان است. آنها برخلاف معتزله، معتقدند شفاعت مخصوص مؤمنانی است که در دنیا مرتکب گناه کبیره شده‌اند. اشاعره شفاعت را وسیله برداشته شدن عقاب و نجات از عذاب ابدی‌ دانسته‌اند.<ref>الابانة عن اصول الدیانه، ۱۳۹۷ق، ج۲، ص۳۶۴؛ ۱۴۲۵ق، ص۲۰۹؛ تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۹؛  ابکار الافکار فی اصول الدین، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۳۶۵؛ الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد، ۱۴۱۶ق، ص۳۳۰؛ البعث و النشور، ۱۴۰۶ق، ص۵۵؛ الملل و النحل،  ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۸۸؛ شرح المواقف،  ۱۴۱۴ق، ص۳۸۰؛  شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۱۵۷؛ شرح تجرید الاعتقاد، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۱؛ التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۸۰.</ref>
*'''ماتریدیه''': ماتریدیه به حق شفاعت پیامبر(ص)، اولیای الهی، شهیدان، عالمان و اطفال در روز قیامت باور دارند.<ref>نگاه کنید به العقائد النسفیه، ۱۲۷۴ق، ص۱۴۸.</ref> آنها مانند اشاعره و بر خلاف معتزله، شفاعت را مخصوص مرتکبان گناهان کبیره دانسته‌اند؛<ref>«برررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۱.</ref> چراکه به اعتقاد آنها، مؤمن به سبب ارتکاب گناه کبیره از اسلام خارج نمی‌شود.<ref>فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۳.</ref> ماتریدیه بخشش مؤمنان گناهکار از طریق شفاعت را، بر خدا جایز و مطابق عدل و حکمتاو دانسته‌اند.<ref>فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۶۸.</ref>
*'''ماتریدیه''': ماتریدیه به حق شفاعت پیامبر(ص)، اولیای الهی، شهیدان، عالمان و اطفال در روز قیامت باور دارند.<ref>نگاه کنید به العقائد النسفیه، ۱۲۷۴ق، ص۱۴۸.</ref> آنها مانند اشاعره و بر خلاف معتزله، شفاعت را مخصوص مرتکبان گناهان کبیره دانسته‌اند؛<ref>«برررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۱.</ref> چراکه به اعتقاد آنها، مؤمن به سبب ارتکاب گناه کبیره از اسلام خارج نمی‌شود.<ref>فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۳.</ref> ماتریدیه بخشش مؤمنان گناهکار از طریق شفاعت را، بر خدا جایز و مطابق عدل و حکمت او دانسته‌اند.<ref>فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۶۸.</ref>


:ماتریدیه یکی از مذاهب کلامی اهل سنت است که به روش کلامی اشعری شباهت‌های زیادی دارد؛ ولی برخلاف اشاعره به مسائل عقلی توجه بیشتری دارد.<ref>«بررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۱.</ref>
:ماتریدیه یکی از مذاهب کلامی اهل سنت است که به روش کلامی اشعری شباهت‌های زیادی دارد؛ ولی برخلاف اشاعره به مسائل عقلی توجه بیشتری دارد.<ref>«بررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۱.</ref>
خط ۴۷: خط ۴۵:


===وهابیت===
===وهابیت===
وهابیان اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را قبول دارند؛ ولی با برخی از دیدگاه‌های شیعه و اهل سنت درباره شفاعت مخالفند. دیدگاه‌های آنها چنین است:
[[وهابیت|وهابیان]] اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را قبول دارند؛ ولی با برخی از دیدگاه‌های شیعه و اهل سنت درباره شفاعت مخالفند. دیدگاه‌های آنها چنین است:


*'''جایز نبودن درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی''': محمد بن عبدالوهاب، درخواست شفاعت به‌طور مستقیم از پیامبر(ص) را گمراهی دانسته است. به باور او، اگر چه خدا به پیامبر(ص) مقام شفاعت داده، ولی از درخواست شفاعت از او بدون واسطه نهی کرده است. استدلال او به آیه ۱۸ از سوره جن است که در آن از خواندنِ کسی غیر از خدا نهی شده است.<ref name=":0">مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۲ و ج۱۴، ص۳۹۹ و ۳۸۰؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۵، ص۱۴۷؛ اضواء‌ البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۳۷؛ شرح العقیدة الواسطیه لشیخ الاسلام ابن تیمیه فی ضوء الکتاب و السنّه، بی‌تا، ج۱، ص۵۵۲. </ref>
*'''جایز نبودن درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی''': محمد بن عبدالوهاب، درخواست شفاعت به‌طور مستقیم از پیامبر(ص) را گمراهی دانسته است. به باور او، اگر چه خدا به پیامبر(ص) مقام شفاعت داده، ولی از درخواست شفاعت از او بدون واسطه نهی کرده است. استدلال او به آیه ۱۸ از سوره جن است که در آن از خواندنِ کسی غیر از خدا نهی شده است.<ref name=":0">مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۲ و ج۱۴، ص۳۹۹ و ۳۸۰؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۵، ص۱۴۷؛ اضواء‌ البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۳۷؛ شرح العقیدة الواسطیه لشیخ الاسلام ابن تیمیه فی ضوء الکتاب و السنّه، بی‌تا، ج۱، ص۵۵۲. </ref>

نسخهٔ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۳


مفهوم‌شناسی

واژه شفاعت در لغت، به معنای «میانجیگری و واسطه شدن برای جلب سود یا ضرر» است.[۱]

جعفر سبحانی (زاده ۱۳۰۸ش)، فقیه و متکلم شیعه، شفاعت را درخواست وسیله‌ برای کسی دانسته است که در مقام ایمان و اطاعت، کوتاهی کرده و خود را نیازمند آمرزش خدا می‌داند. او برای نجات، به بندگان صالح خدا، مانند پیامبران و اولیای الهی متوسل می‌شود و آنان را شفیع خود قرار می‌دهد تا برای آمرزش گناهان او دعا کنند.[۲]

شیخ طوسی و سید مرتضی، از عالمان شیعه، در معنای اصطلاحی شفاعت، آن را به معنای «درخواست برای برداشته شدن مجازات از فردی که مستحق عقاب است» دانسته‌اند. به باور آنها شفاعت برای بالا بردن درجه و منفعت بیشتر نیست؛ بلکه تنها برای برداشته شدن عقاب است.[۳] در برابر، برخی از متکلمان اهل سنت، مانند قاضی عبدالجبار معتزلی، شفاعت را واسطه قرار دادن برای به دست آوردن منفعت نیز دانسته‌اند.[۴]

اثبات

در آیات قرآن، گاهی به صورت صریح و گاه به صورت اشاره، «شفاعت» یاد شده است. در آیات ۲۲۵ سوره بقره و ۲۳ سوره سبأ، مقام شفاعت برای کسانی که خدا به آنها اجازه شفاعت داده، ثابت شده است.

بر اساس آیه ۷۹ سوره اسراء، به حضرت محمد(ص)، مقام محمود داده شده است. مفسّران شیعه و سنی مراد از مقام محمود در این آیه را مقام شفاعت دانسته‌اند.[۵] در روایات پرشماری نیز، به حق شفاعت پیامبر(ص) اشاره شده است، که برخی از این روایات مورد قبول شیعه و اهل‌سنت هستند.[۶] برای نمونه در روایتی، حضرت محمد(ص) خود را نخستین شفاعت کننده و نخستین کسی که شفاعتش پذیرفته می‌شود دانسته است.[۷]

ابوحفص النَسفی، فقیه حنفی شفاعت پیامبران و بندگان صالح را ثابت دانسته است.[۸] به گفته قاضی عیاض، عالم مالکی نیز، جواز شفاعت مورد قبول همه عالمان اهل سنت است.[۹]

دیدگاه‌ها

مذاهب و فرقه‌های اسلامی نظرات مختلفی درباره شفاعت دارند. برخی از آنها چنین است:

شیعه

به گفته جعفر سبحانی، مرجع تقلید و متکلم شیعه، اعتقاد به شفاعت پیامبر(ص) در آخرت به اذن خدا، از عقاید شیعه بوده و همه عالمان شیعه آن را پذیرفته و از ضروریات دین دانسته‌اند.[۱۰] به نظر شیخ طوسی، اعتقاد شیعه درباره شفاعت، برای برداشتن عذاب از گنهکاران است و نه برای رساندن منفعت بیشتر برای مؤمنان.[۱۱]

به نظر شیخ صدوق، محدّث و متکّلم شیعه، شفاعت برای کسی است که دین او مورد رضایت بوده، ولی در عین حال، با گناه کبیره یا صغیره از دنیا رفته باشد. به گفته او، باور شیعه این است که مشرکان و کافران مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند.[۱۲] علامه حلی، دیگر متکلم شیعه، هدف از شفاعت را نجات گنهکاران از عذاب دانسته است.[۱۳] محمدباقر مجلسی، محدث شیعه، بر این باور است که پیامبر(ص) حتی از امت‌های غیر مسلمان نیز شفاعت خواهد کرد.[۱۴]

علامه طباطبایی، شفاعت پیامبر(ص) را از طریق روایات متواتر شیعه و اهل سنت، ثابت دانسته است. به گفته او، بنا بر روایات، گناهکاران از اهل ایمان، یا وارد جهنم نمی‌شوند و یا بعد از وارد شدن در آن، با شفاعت پیامبر(ص) و اولیای الهی از آن نجات می‌یابند.[۱۵]

اهل سنت

فرقه‌ها و عالمان اهل سنت، دیدگاه‌های مختلفی درباره شفاعت دارند. برخی از آنها چنین است:

  • معتزله: معتزله، گروهی از متکلّمان اهل سنت، به حق شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت باور دارند؛ ولی از نظر آنها، شفاعت برای ثواب بیشتر و بالا رفتن درجه اهل ایمان است، نه برای برداشتن عقاب. به باور آنها، تنها مؤمنانی که گناهان کبیره انجام نداده‌اند یا اگر انجام داده‌اند، بعد از توبه، از دنیا رفته‌اند، شفاعت می‌شوند.[۱۶]
معتزله عمل را از ارکان ایمان می‌دانند و معتقدند که مؤمن، با انجام دادن گناهان کبیره، از دایره ایمان خارج شده و همانند کافران مستحق جهنم است. به گفته معتزله، خدا در قرآن به مرتکبانِ گناهان کبیره وعده داده است همیشه در جهنم خواهند بود؛[۱۷] بنابراین اگر به جزای اعمال خود نرسند، خدا از وعده خود تخلف ورزیده و تخلف از وعده و وعید، از جانب خدای حکیم جایز نیست.[۱۸]
  • اباضبیه: دیدگاه اباضیه، یکی از فرقه‌های وابسته به خوارج نیز، به دیدگاه معتزله نزدیک است. آنها مانند معتزله، مرتکبان گناهان کبیره را شایسته شفاعت ندانسته‌اند.[۱۹]
  • اشاعره: بیشتر متکلمان اشعری تصریح کرده‌اند که اعتقاد به اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت، مورد قبول همه مسلمانان است. آنها برخلاف معتزله، معتقدند شفاعت مخصوص مؤمنانی است که در دنیا مرتکب گناه کبیره شده‌اند. اشاعره شفاعت را وسیله برداشته شدن عقاب و نجات از عذاب ابدی‌ دانسته‌اند.[۲۰]
  • ماتریدیه: ماتریدیه به حق شفاعت پیامبر(ص)، اولیای الهی، شهیدان، عالمان و اطفال در روز قیامت باور دارند.[۲۱] آنها مانند اشاعره و بر خلاف معتزله، شفاعت را مخصوص مرتکبان گناهان کبیره دانسته‌اند؛[۲۲] چراکه به اعتقاد آنها، مؤمن به سبب ارتکاب گناه کبیره از اسلام خارج نمی‌شود.[۲۳] ماتریدیه بخشش مؤمنان گناهکار از طریق شفاعت را، بر خدا جایز و مطابق عدل و حکمت او دانسته‌اند.[۲۴]
ماتریدیه یکی از مذاهب کلامی اهل سنت است که به روش کلامی اشعری شباهت‌های زیادی دارد؛ ولی برخلاف اشاعره به مسائل عقلی توجه بیشتری دارد.[۲۵]
  • اهل حدیث: بیشتر اهل حدیث، با توجه به آیات و روایات، ایمان به شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را واجب می‌دانند و معتقدند که او در روز قیامت برای گناهکاران امت شفاعت کرده و شفاعت وی نزد خدا پذیرفته خواهد شد.[۲۶]
اهل حدیث، گروهی از اندیشمندان اسلامی هستند که هر گونه اجتهاد را در مورد مسائل دینی رد می‌کنند و بر تکیه بر ظاهر روایات تأکید دارند.[۲۷]

وهابیت

وهابیان اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را قبول دارند؛ ولی با برخی از دیدگاه‌های شیعه و اهل سنت درباره شفاعت مخالفند. دیدگاه‌های آنها چنین است:

  • جایز نبودن درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی: محمد بن عبدالوهاب، درخواست شفاعت به‌طور مستقیم از پیامبر(ص) را گمراهی دانسته است. به باور او، اگر چه خدا به پیامبر(ص) مقام شفاعت داده، ولی از درخواست شفاعت از او بدون واسطه نهی کرده است. استدلال او به آیه ۱۸ از سوره جن است که در آن از خواندنِ کسی غیر از خدا نهی شده است.[۲۸]
  • جایز نبودن درخواست شفاعت از پیامبران و اولیای الهی پس از مرگشان: از نظر وهابیان، جایز نیست مسلمانان در این دنیا از پیامبران و اولیای مرده درخواست شفاعت کنند. به باور آنها، اگر مسلمانی چنین عملی را انجام دهد، مشرک است.[۲۹] استدلال آنها به آیات ۸۰ سوره نمل و ۲۲ سوره فاطر است، که برداشت آنها از این دو آیه، قطع ارتباط مردگان پس از مرگ با دنیا است.[۳۰]

نقد دیدگاه وهابیت

نقد دیدگاه جایز نبودن طلب شفاعت از پیامبر(ص)

نظریه وهابیان، مبنی بر اینکه درخواست شفاعت به صورت مستقیم را از پیامبر(ص)‌ و اولیا جایز ندانسته‌اند، مورد نقد قرار گرفته است.

به باور جعفر سبحانی، مرجع تقلید و متکلم شیعه و شهید مرتضی مطهری، درخواست شفاعت از پیامبر و اولیا با توحید در دربوبیت و الهویت ناسازگار نیست؛ چراکه طلب شفاعت از شفیعانی که به اذن خدا حق شفاعت دارند در حقیقت طلب شفاعت از خدا است، و فاعل حقیقیِ فعلی که به اذن و خواست الهی انجام می‌شود، خدا است.[۳۱]

استدلال وهابیان به آیه ۱۸ از سوره جن است که در آن از خواندنِ کسی غیر از خدا نهی شده است.[۲۸] به باور برخی، وهابیان در فهم و تفسیر این آیه دچار اشتباه شده‌اند. هیچ متکلم و مفسر مسلمانی نمی‌گوید خواندن دیگران مطلقاً مشمول این آیه و شرک است.

کسی که از پیامبر(ص) می‌خواهد تا برای آمرزش او دعا کند، در واقع به دستور خدا در آیه ۶۴ سوره نساء عمل کرده است. در این آیه، به گناهکاران سفارش شده از پیامبر(ص) بخواهند برای آنها از خدا درخواست آمرزش کند. بنابراین، با آیه پیش‌گفته، جواز درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص)، ثابت شده است.
برخی از محققان،[۳۲] میان نظریه‌های وهابیان تعارض دیده‌اند؛ چراکه آنها از یک طرف درخواست شفاعت را درخواست دعا دانسته،[۳۳] و از طرفی دیگر، درخواست شفاعت از پیامبر(ص) را حرام دانسته‌اند؛[۳۴] این در حالی است که طلب دعا از زندگان را جایز شمرده‌اند.

عمل صحابه در زمان حیات پیامبر، که از او درخواست می‌کردند از خدا برایشان آمرزش بخواهد، دلیل دیگری است که برخی با آن، دیدگاه وهابیان را نقد کرده‌اند.[۳۵]

نقد دیدگاه شرک بودن طلب شفاعت از مردگان

نظریه وهابیان درباره اینکه طلب شفاعت از مردگان شرک است، مورد نقد قرار گرفته است.

محمد شوکانی (درگذشت ۱۲۵۰ق)، عالم اهل سنت نزدیک به سلفیه، با توجه به آیه ۱۵۴ سوره بقره که در آن شهیدان زنده معرفی شده، پیامبران را به طریق اولی زنده دانسته است.[۳۶] برخی از محققان شیعه، این مطلب را دلیلی دانسته‌اند بر اینکه پیامبر(ص) دارای حیات بوده و قدرت درک و شنیدن دارد و می‌توان او را مورد خطاب قرار داد و از او درخواست شفاعت کرد. روایاتی نیز به زنده بودن و حیات برزخی حضرت محمد(ص) تصریح دارند.[۳۷] بر اساس آیه ۴۱ سوره نساء، پیامبر(ص) پس از مرگ نیز، بر اعمال امت خود شاهد است.

بسیاری از عالمان اهل سنت، مانند ابن رجب حنبلی در کتاب اهوال القبور و سیوطی در کتاب شرح الصدور، زندگی برزخی و قدرت شنیدن سخن زندگان توسط مردگان را پذیرفته‌اند.[۳۸] برای نمونه، به گفته ابن حجر عسقلانی، عالم شافعی، همه پیامبران درون قبر زنده هستند و نماز می‌خوانند.[۳۹]

عمل صحابه پس از وفات پیامبر(ص) دلیل دیگری است که با آن، دیدگاه وهابیت مورد نقد قرار گرفته است. طبق برخی از روایات و گزارش‌های تاریخی، صحابه و تابعین، پس از وفات پیامبر(ص)، با او سخن گفته و از روح او شفاعت طلب کرده‌اند. برای نمونه، ابن عباس، از صحابه و ابوبکر، خلیفه دوم پس از درگذشت پیامبر(ص) با او سخن گفته‌اند.[۴۰]

به باور جعفر سبحانی، فقیه و متکلم شیعه، طلب دعا کردن از مرده به معنای عبادت کردن او نیست، زیرا اگر اینگونه باشد طلب دعا از زنده نیز عبادت او خواهد بود؛[۴۱] بنابراین، طلب دعا از زنده نیز باید نزد وهابیان حرام باشد؛ با اینکه آنها طلب دعا از مرده را جایز دانسته‌اند.

به گفته برخی از محققان شیعه، هیچ یکی از عناصر تحقق شرک، در طلب شفاعت از پیامبر(ص) و اولیای الهی پس از مرگشان وجود ندارد؛ زیرا متوسلین به پیامبر(ص) و اولیا، آنها را در شفاعت و نجات، مستقل نمی‌دانند؛ بلکه آنها را بندگان مقرب خدا و دارای مقام شفاعت می‌دانند و با این باور از او درخواست شفاعت می‌کنند. آنها معتقد نیستند که پیامبر(ص)، در زمان زندگی یا پس از مرگ، دارای مقام اولوهیت است و به‌طور مستقل حق شفاعت را دارد.[۴۲]

پانویس

  1. ابن اثیر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۹۹.
  2. الالهیات علی هدی الکتاب و اسنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۴.
  3. التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۱۳؛ رسائل المرتضی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۰.
  4. قاضی عبدالجبار، ۱۴۰۸ق، ص۶۸۸.
  5. طبری، ۱۴۲۰ق، ج۱۷، ص۵۲۶؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن،۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۲۳؛ تفسیر البغوی، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۱۵۴؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۶؛ التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۳۸۱ و ج۳، ص۳۴۲؛ المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۵۸؛ الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۲۵؛ فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۰۳-۲۹۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۵.
  6. المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۵؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ۱۳۷۹ق، ج۱۱، ص۴۲۶؛ لوامع الانوار البهیه، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۲۰۸؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۸۳.
  7. سنن الترمذی، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۲۴۸؛ سنن الدارمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶.
  8. العقائد النفسیه، ۱۲۷۴ق، ص۱۴۸.
  9. قاضی عیاض، بی‌تا، ج۳، ص۳۵.
  10. فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش،ج۴، ص۱۵۶-۳۱۴.
  11. التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۳ و ۲۱۴.
  12. شیخ صدوق، ۱۴۱۳ق، الف، ص۶۶؛ مفید، ۱۴۲۳، ب، ص۱۵ و ۱۸۶.
  13. علامه حلی، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۶؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۳۲ و ج۳، ص۸۳.
  14. بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۲۹-۶۳.
  15. المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۷ ص۱۸۳.
  16. نگاه کنید به المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۵م، ج۱۴، ص۴۳۱؛ قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۶.
  17. غافر:۱۸.
  18. نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۱۲۵.
  19. الحق الدامغ، ۱۴۰۹ق، ص۱۸۵؛ البعد الحضاری، ۱۹۸۹م، ص۶۷۰.
  20. الابانة عن اصول الدیانه، ۱۳۹۷ق، ج۲، ص۳۶۴؛ ۱۴۲۵ق، ص۲۰۹؛ تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۹؛ ابکار الافکار فی اصول الدین، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۳۶۵؛ الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد، ۱۴۱۶ق، ص۳۳۰؛ البعث و النشور، ۱۴۰۶ق، ص۵۵؛ الملل و النحل، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۸۸؛ شرح المواقف، ۱۴۱۴ق، ص۳۸۰؛ شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۱۵۷؛ شرح تجرید الاعتقاد، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۱؛ التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۸۰.
  21. نگاه کنید به العقائد النسفیه، ۱۲۷۴ق، ص۱۴۸.
  22. «برررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۱.
  23. فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۳.
  24. فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۶۸.
  25. «بررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۱.
  26. اصول السته، ۱۴۱۱ق، ص۳۷؛ ج۳، ص۶۴؛ الفصل فی العلل و الاهواء و النحل، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۶۴؛ اعتقاد اهل‌السنه شرح اصحاب الحدیث، ۱۴۱۹ق، ص۸۶.
  27. «بررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۰.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۲ و ج۱۴، ص۳۹۹ و ۳۸۰؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۵، ص۱۴۷؛ اضواء‌ البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۳۷؛ شرح العقیدة الواسطیه لشیخ الاسلام ابن تیمیه فی ضوء الکتاب و السنّه، بی‌تا، ج۱، ص۵۵۲.
  29. محمد بن عبدالوهاب، ص۱۱۳؛ مجموع فتاوی و رسائل، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۷۲؛ التمهید لشرح کتاب التوحید، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۰؛ التوضیح الرشید فی شرح التوحید المذیل بالتفنید لشبهات العنید، بی‌تا، ص۱۲۷.
  30. فتاوی نور علی الدرب، بی‌تا، ج۲، ص۳۹۵ و ج۱۴، ص۱۵؛ صحیح موارد الظمآن الی زوائد ابن حبان، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۷۵۱؛ الآیات البینات، ص۴۱؛ جریسی، بی‌تا، ص۶؛ بیان المحجة فی الرد علی اللجه، ۱۳۴۹ق، ص۲۴۸.
  31. مطهری، ج۱، ص۲۶۲؛ سبحانی، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۹.
  32. «بررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۶.
  33. التمهید لشرح کتاب التوحید، ۱۴۲۴ق، ص۲۱۳.
  34. هذه مفاهیمنا، ۱۴۲۲ق، ص۱۵۴.
  35. «بررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۴۷.
  36. فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۰۵.
  37. برای نمونه نگاه کنید به مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، ۱۹۸۸م، ج۵، ص۳۰۸.
  38. اهوال القبور و احوال اهلها الی النشور، ۱۴۲۶ق، ص۲۰۱؛ الروح فی الکلام علی ارواح الاموات و الاحیاء بالدلائل من الکتاب و السنه، بی‌تا، ص۷۷؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۲۷۸؛ شرح الصدور بشرح حال الموتی، ۱۴۲۰ق، ص۲۰۱.
  39. فتح الباری شرح صحیح البخاری، ۱۳۷۹ق، ج۶، ص۳۵۲.
  40. نهج‌البلاغه، کلام ۲۳۵، ص۳۵۶؛ مفید، ۱۳۶۴ش، ۷ ص۱۰۳؛ سنن ابن ماجه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۴۵۰.
  41. سبحانی، ۱۴۲۵ق، ج۵، ص۳۵۱.
  42. «بررسی معنا، شرایط و آثار شفاعت پیامبر اکرم(ص) از منظر مذاهب اسلامی»، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره ۳، ص۱۵۲.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله بررسی معنا، شرایط و آثر شفاعت پیامبر اکرم(ص)، است.
  • الابانة عن اصول الدیانه، علی بن اسماعیل ابوالحسن اشعری، تحقیق فوقیة حسین محمود، قاهره، دار الانصار، ۱۳۹۷ق.
  • ابکار الافکار فی اصول الدین، علی بن محمد آمدی، قاهره، دار الکتب، ۱۴۲۳ق.
  • الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد، عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، تحقیق اسعد تمیم، مؤسسة الکتب الثقافیه، دار الکتاب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • اصول السته، احمد بن محمد بن حنبل، السعودیه، دار المنار، ۱۴۱۱ق.
  • اضواء‌ البیان، محمدامین بن محمد مختار، بیروت، دار الکفر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق.
  • اعتقاد اهل‌السنه شرح اصحاب الحدیث، محمد بن عبدالرحمن، المملکة العربیة السعوپدیه، وزارة الشؤون الاسلامیة‌و الاوقاف و الدعوة و الارشاد، ۱۴۱۹ق
  • الالهیات علی هدی الکتاب و اسنة و العقل، جعفر سبحانی تبریزی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۲ق.
  • اهوال القبور و احوال اهلها الی النشور، عبدالرحمان بن احمد ابن رجب، تحقیق عاطف صابر شاهین، مصر، منصوره، دار الغد الجدید، ۱۴۲۶ق.
  • البعث و النشور، احمد بن حسین بیهقی، تحقیق الشیخ عامر احمد حیدر، بیروت، مرکز الخدمات و الابحاث الثقافیه، ۱۴۰۶ق.
  • البعد الحضاری، فرحات بن علی جعیبری، عمان، مطبعة الاوان الحدیثه، ۱۹۸۹م.
  • بیان المحجة فی الرد علی اللجه، عبدالرحمان بن حسین آل شیخ، مطبوع ضمن الرسائل و المسائل النجدیه، الجزء الرابع، القسم الاول، الریاض، دار العاصمه، ۱۳۴۹ق.
  • التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن طوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • تفسیر البغوی، حسین بن مسعود بغوی، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • التفسیر الکبیر، فخر رازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تحقیق سامی بن محمد سلامه، بی‌جا، دار طیبة للنشر و التوزیع، ۱۴۲۰ق.
  • تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، محمد بن طیب باقلانی، تحقیق عمادالدین احمد حیدر، لبنان، مؤسسة الکتب الثقافیه، ۱۴۲۵ق.
  • التمهید لشرح کتاب التوحید، سلیمان بن عبدالله آل شیخ، الریاض، دار طیبه، ۱۴۲۴ق.
  • التوضیح الرشید فی شرح التوحید المذیل بالتفنید لشبهات العنید، خلدون بن محمود نغوی، بی‌تا.
  • الحق الدامغ، احمد بن حمد خلیلی، مسقط، مطابع النهضه، ۱۴۰۹ق.
  • الدر المنثور، عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • رسائل المرتضی، علی بن حسین علم‌الهدی، تحقیق السید احمد الحسینی، قم، درا القرآن الکریم، ۱۴۰۳ق.
  • الروح فی الکلام علی ارواح الاموات و الاحیاء بالدلائل من الکتاب و السنه، محمد بن ابی‌بکر ابن قیم، تحقیق صالح بن فوزان بن عبدالله الفوزان، محمد بن صالح العیلقی، الریاض۷ جامعة الامام محمد بن سعود، بی‌تا.
  • سنن ابن ماجه، محمد بن یزید ابن ماجه، تحقیق شعیب الارنؤوط، بیروت، دار الرسالة العالمیه، ۱۴۳۰ق.
  • سنن الترمذی، محمد بن عیسی ترمذی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
  • سنن الدارمی، عبدالله بن عبدالرحمن دارمی، تحقیق حسین سلیم اسد الدارنی، المملکة العربیة السعودیه، دار المغنی للنشر و التوزیع، ۱۴۱۲ق.
  • شرح الاصول الخمسه، قاضی عبدالجبار بن احمد، قاهره، مکتبة وهبه، ۱۴۰۳ق.
  • شرح تجرید الاعتقاد، علی بن محمد قوشچی، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۸۲ش.
  • شرح الصدور بشرح حال الموتی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۲۰ق.
  • شرح العقیدة الواسطیه لشیخ الاسلام ابن تیمیه فی ضوء الکتاب و السنّه، سعید بن علی قحطانی، الریاض، مطبعة سفیر، مؤسسة الجریسی للتوزیع و الاعلان، بی‌تا.
  • شرح المقاصد، مسعود بن عمر تفتازانی، تحقیق عبدالرحمن عمیره، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۹ق.
  • شرح المواقف، عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، قم، نشر الشریف الرضی، ۱۴۱۴ق.
  • صحیح موارد الظمآن الی زوائد ابن حبان، محمد ناصر‌الدین البانی، دارالصمیعی (اصل هذا الکتاب رسالة دکتوراة من الجامعة الاسلامیه)، ۱۴۲۲ق.
  • العقائد النسفیه، عبدالله بن احمد نسفی، استانبول، بی‌نا، ۱۲۷۴ق.
  • فتاوی نور علی الدرب، عبدالعزیز بن عبدالله ابن باز، تحقیق محمد بن سعد الشویعر، بی‌تا.
  • فتح الباری شرح صحیح البخاری، احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۷۹ق.
  • فتح القدیر، محمد بن علی شوکانی، دمشق، دار ابن کثیر، بیروت، دار الکلم الطیب، ۱۴۱۴ق.
  • فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، جعفر سبحانی تبریزی، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۳۸۳ش.
  • الفصل فی العلل و الاهواء و النحل، علی بن احمد بن حزم،تحقیق عبدالرحمان عمیرة و آخر، بیروت، دار الجبل، ۱۴۰۵ق.
  • الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمود بن عمر زمخشری، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، احمد بن محمد ثعلبی، تحقیق الامام ابی‌محمدبن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • لوامع الانوار البهیه و سواطع الاسرار الاثریه لشرح الدرة المضیة فی عقد الفرقة المرضیه، محمد بن احمد سفارینی، دمشق، مؤسسة الخافقین و مکتبتها، ۱۴۰۲ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • مجموع الفتاوی، احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، تحقیق عبدالرحمان بن محمد بن قاسم، المدینة، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، ۱۴۱۶ق.
  • مجموع فتاوی و رسائل، محمد بن صالح عثیمین، جمع محمد بن صالح بن محمد و ترتیب فهد بن ناصر بن ابراهیم السلیمان، دار الوطن، دار الثریا، ۱۴۱۳ق.
  • المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، احمد بن عمرو بزار، تحقیق محفوظ الرحمن زین‌الله و عادل بن سعد و صبری عبدالخالق الشافعی، المدینه، مکتبة العلوم و الحکم، ۱۹۸۸م-۲۰۰۹م.
  • المغنی فی ابواب التوحید و العدل، قاضی عبدالجبار بن احمد، قاهره، مکتبة وهبه، ۱۹۶۵م.
  • الملل و النحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی، مؤسسة الحلبی، ۱۳۸۷ق.
  • المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، یحیی بن شرف نووی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
  • المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی، قم، مکتبة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • هذه مفاهیمنا، سلیمان بن عبدالله آل شیخ، ۱۴۲۲ق.