آل عجلان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} آل عِجلان: خاندانی از اشراف حسنی حاکم بر مکه (حک: 707-777ق.) آنان از نس...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad  }}
آل عِجلان: خاندانی از اشراف حسنی حاکم بر مکه (حک: 707-777ق.)
'''آل عِجلان''' خاندانی از اشراف حسنی حاکم بر مکه (حک: 707-777ق.)
 
==خاندان عجلان==
آنان از نسل عجلان بن رُمَیثَة بن ابی نُمَی بن ابی سعد هستند که نسبشان از طریق ابونُمَی اول محمد بن حسن بن علی، به امام حسن مجتبی7 می‌رسد.
آنان از نسل عجلان بن رُمَیثَة بن ابی نُمَی بن ابی سعد هستند که نسبشان از طریق ابونُمَی اول محمد بن حسن بن علی، به امام حسن مجتبی7 می‌رسد.
عجلان ملقب به عزالدین<ref>العقد الثمین، ج4، ص86؛ خلاصة الکلام، ص31.</ref> از اشراف مكه با حمایت حاكم یمن در سال746ق. پس از پدرش رمیثه حكومت مكه را به دست گرفت. وی كه به عدالت و انصاف شهرت داشت، توانست با تدبیر و سیاست، حكومتش را در رقابت با برادران خود و دخالت قدرت‌های ممالیك مصر<ref>افادة الانام، ج3، ص199.</ref> و حاكمان یمن<ref>تاریخ مکه، ج1، ص156-158.</ref> نزدیك به 30 سال حفظ کند.<ref>سمط النجوم، ج4، ص239.</ref> با مرگ عجلان در سال 777ق. فرزندان او احمد، علی، محمد، کُبَیش و حسن مدعی حکومت مکه بودند. در این میان، احمد كه در زمان حکومت پدرش با او در حکمرانی شریک و مورد حمایتش بود، به قدرت رسید و سلطان مملوكی مصر نیز تأییدش نمود. احمد نیز همانند پدرش سیاستمدار بود و با مردم به عدالت و مدارا رفتار می‌كرد.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص206-207؛ خلاصة الکلام، ص33.</ref> برخی از شجاعت او یاد کرده‌اند.<ref>خلاصة الکلام، ص33.</ref> احمد با ممالیك مصر روابطی نیکو داشت. از رخدادهای زمان وی کشته شدن حدود 34 نفر از حج‌گزاران در موسم حج به سبب ازدحام بود.<ref>خلاصة الکلام، ص34.</ref> دستگیری شماری از اشراف، از جمله عِنان بن مُغامِس، از امیران مکه<ref>الاعلام، ج5، ص90.</ref> و در غُل و زنجیر‌کردن آن‌ها، از دیگر حوادث روزگار وی بود.<ref>خلاصة الکلام، ص34.</ref>
عجلان ملقب به عزالدین<ref>العقد الثمین، ج4، ص86؛ خلاصة الکلام، ص31.</ref> از اشراف مكه با حمایت حاكم یمن در سال746ق. پس از پدرش رمیثه حكومت مكه را به دست گرفت. وی كه به عدالت و انصاف شهرت داشت، توانست با تدبیر و سیاست، حكومتش را در رقابت با برادران خود و دخالت قدرت‌های ممالیك مصر<ref>افادة الانام، ج3، ص199.</ref> و حاكمان یمن<ref>تاریخ مکه، ج1، ص156-158.</ref> نزدیك به 30 سال حفظ کند.<ref>سمط النجوم، ج4، ص239.</ref> با مرگ عجلان در سال 777ق. فرزندان او احمد، علی، محمد، کُبَیش و حسن مدعی حکومت مکه بودند. در این میان، احمد كه در زمان حکومت پدرش با او در حکمرانی شریک و مورد حمایتش بود، به قدرت رسید و سلطان مملوكی مصر نیز تأییدش نمود. احمد نیز همانند پدرش سیاستمدار بود و با مردم به عدالت و مدارا رفتار می‌كرد.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص206-207؛ خلاصة الکلام، ص33.</ref> برخی از شجاعت او یاد کرده‌اند.<ref>خلاصة الکلام، ص33.</ref> احمد با ممالیك مصر روابطی نیکو داشت. از رخدادهای زمان وی کشته شدن حدود 34 نفر از حج‌گزاران در موسم حج به سبب ازدحام بود.<ref>خلاصة الکلام، ص34.</ref> دستگیری شماری از اشراف، از جمله عِنان بن مُغامِس، از امیران مکه<ref>الاعلام، ج5، ص90.</ref> و در غُل و زنجیر‌کردن آن‌ها، از دیگر حوادث روزگار وی بود.<ref>خلاصة الکلام، ص34.</ref>
پس از مرگ احمد در سال 788ق. فرزندش محمد، امیر مكه شد و عمویش کُبیش که وصی و سرپرست او بود، بر همه کارها نظارت یافت. محمد بن احمد در موسم حج همان سال با برخورد شیئی آتشین درگذشت. برخی، باطنیان (اسماعیلیان) و عنان بن مغامس را عامل ترور وی دانسته‌اند.<ref>درر الفرائد، ج1، ص420.</ref> بعضی نیز مرگ او را به سلطان ممالیك منتسب کرده‌اند که از قدرت یافتن وی نگران بود.<ref>انباء الغمر، ج1، ص286.</ref>
پس از مرگ احمد در سال 788ق. فرزندش محمد، امیر مكه شد و عمویش کُبیش که وصی و سرپرست او بود، بر همه کارها نظارت یافت. محمد بن احمد در موسم حج همان سال با برخورد شیئی آتشین درگذشت. برخی، باطنیان (اسماعیلیان) و عنان بن مغامس را عامل ترور وی دانسته‌اند.<ref>درر الفرائد، ج1، ص420.</ref> بعضی نیز مرگ او را به سلطان ممالیك منتسب کرده‌اند که از قدرت یافتن وی نگران بود.<ref>انباء الغمر، ج1، ص286.</ref>
در پی آن، عِنان که به نقلی در قتل محمد نقش داشت، حکمرانی مکه را در دست گرفت؛ اما فرزندان عجلان به رهبری كبیش پس از شورش در جده و تصرف آن، وارد مکه شدند. در این میان، ممالیک چَرکَسی مصر سیاست خود را در حمایت از عنان تغییر دادند و فرمان حکمرانی علی بن عجلان را صادر کردند. اما عنان و نیروهایش با آن‌ها درگیر شدند و پس از كشتن کبیش و شماری از یارانش، صلحنامه‌ای تنظیم کرده، حکومت مکه را در دست گرفتند. از آن پس، آل عجلان به وادی فاطمه، از مناطق مرالظهران در 22 كیلومتری شمال مكه، منسوب به فاطمه همسر برکات<ref>المعالم الاثیره، ص250.</ref> کوچیدند.
در پی آن، عِنان که به نقلی در قتل محمد نقش داشت، حکمرانی مکه را در دست گرفت؛ اما فرزندان عجلان به رهبری كبیش پس از شورش در جده و تصرف آن، وارد مکه شدند. در این میان، ممالیک چَرکَسی مصر سیاست خود را در حمایت از عنان تغییر دادند و فرمان حکمرانی علی بن عجلان را صادر کردند. اما عنان و نیروهایش با آن‌ها درگیر شدند و پس از كشتن کبیش و شماری از یارانش، صلحنامه‌ای تنظیم کرده، حکومت مکه را در دست گرفتند. از آن پس، آل عجلان به وادی فاطمه، از مناطق مرالظهران در 22 كیلومتری شمال مكه، منسوب به فاطمه همسر برکات<ref>المعالم الاثیره، ص250.</ref> کوچیدند.
در سال 789ق. علی بن عجلان با استفاده از غیبت عنان، حكومت مكه را در دست گرفت. عنان برای تغییر نظر سلطان مصر كه مشاركت آل عجلان با آل رمیثه را در حکمرانی مكه می‌خواست، به مصر رفته بود. هنگام بازگشت عنان از مصر، آل عجلان او را در نبردی شکست دادند و بدین‌گونه بار دیگر حکومت مکه به خاندان عجلان منتقل شد. اما سال بعد به فرمان حاکم مصر، حکومت مشترک مکه به عنان و علی رسید. این اشتراک زمینه بروز ناآرامی و کشمکش میان دو رقیب را فراهم کرد. در این میان، آل عجلان تلاش کردند تا با ترور عنان در طواف کعبه، حکومت را به تنهایی در دست گیرند؛ اما ناکامی آنان در این نقشه موجب فرار عنان از مکه شد. این درگیری‌ها که بیش از پیش حجاز را ناامن ساخت، حاکم مصر را برآن داشت تا با احضار علی و عنان به مصر، عنان را زندانی و حکومت مکه را به علی واگذارد.<ref>انباء الغمر، ج1، ص286؛ الضوء اللامع، ج3، ص230.</ref>
در سال 789ق. علی بن عجلان با استفاده از غیبت عنان، حكومت مكه را در دست گرفت. عنان برای تغییر نظر سلطان مصر كه مشاركت آل عجلان با آل رمیثه را در حکمرانی مكه می‌خواست، به مصر رفته بود. هنگام بازگشت عنان از مصر، آل عجلان او را در نبردی شکست دادند و بدین‌گونه بار دیگر حکومت مکه به خاندان عجلان منتقل شد. اما سال بعد به فرمان حاکم مصر، حکومت مشترک مکه به عنان و علی رسید. این اشتراک زمینه بروز ناآرامی و کشمکش میان دو رقیب را فراهم کرد. در این میان، آل عجلان تلاش کردند تا با ترور عنان در طواف کعبه، حکومت را به تنهایی در دست گیرند؛ اما ناکامی آنان در این نقشه موجب فرار عنان از مکه شد. این درگیری‌ها که بیش از پیش حجاز را ناامن ساخت، حاکم مصر را برآن داشت تا با احضار علی و عنان به مصر، عنان را زندانی و حکومت مکه را به علی واگذارد.<ref>انباء الغمر، ج1، ص286؛ الضوء اللامع، ج3، ص230.</ref>
علی بن عجلان که با اشراف رفتاری خشن داشت، در پی هرج و مرج داخلی مکه به سال 798ق. کشته شد و جانشین او محمد بن عجلان نیز نتوانست امنیت را برقرار کند. افزایش دامنه ناامنی در مکه و مسیرهای حج باعث شد تا حسن بن عجلان (775-829ق.)<ref>الضوء اللامع، ج3، ص103-104.</ref> که زندانی ممالیک بود، به عنوان امیر مکه منصوب شود. او در 24 ربیع الاول 798ق.<ref>الاعلام، ج2، ص198.</ref> بدون درگیری بر مکه چیره شد و با درایت، راه‌ها را امن و اوضاع را آرام کرد و به تقاص خون برادرش، 40 تن از مخالفان را کشت. در دوره او حوادث، فتنه‌ها و درگیری‌های گوناگون رخ داد؛ مانند آتش‌سوزی مسجدالحرام در 803ق.، اعزام سپاه ناصر برقوق سلطان مملوکی، خودداری حاکم یمن در812ق. از ارسال خوراک به مکه و وقوع قحطی به سال 815ق. در سراسر مکه.<ref>سمط النجوم، ج4، ص257.</ref> حسن توانست با درایت خود بر اوضاع مسلط گردد و به تثبیت قدرت سیاسی خاندان عجلان در مکه کمک کند.<ref>خلاصة الکلام، ص37-38.</ref> شریف حسن پس از آرامش اوضاع تا 818ق. همراه دو فرزندش، برکات و احمد، بر مکه حکومت کرد.
علی بن عجلان که با اشراف رفتاری خشن داشت، در پی هرج و مرج داخلی مکه به سال 798ق. کشته شد و جانشین او محمد بن عجلان نیز نتوانست امنیت را برقرار کند. افزایش دامنه ناامنی در مکه و مسیرهای حج باعث شد تا حسن بن عجلان (775-829ق.)<ref>الضوء اللامع، ج3، ص103-104.</ref> که زندانی ممالیک بود، به عنوان امیر مکه منصوب شود. او در 24 ربیع الاول 798ق.<ref>الاعلام، ج2، ص198.</ref> بدون درگیری بر مکه چیره شد و با درایت، راه‌ها را امن و اوضاع را آرام کرد و به تقاص خون برادرش، 40 تن از مخالفان را کشت. در دوره او حوادث، فتنه‌ها و درگیری‌های گوناگون رخ داد؛ مانند آتش‌سوزی مسجدالحرام در 803ق.، اعزام سپاه ناصر برقوق سلطان مملوکی، خودداری حاکم یمن در812ق. از ارسال خوراک به مکه و وقوع قحطی به سال 815ق. در سراسر مکه.<ref>سمط النجوم، ج4، ص257.</ref> حسن توانست با درایت خود بر اوضاع مسلط گردد و به تثبیت قدرت سیاسی خاندان عجلان در مکه کمک کند.<ref>خلاصة الکلام، ص37-38.</ref> شریف حسن پس از آرامش اوضاع تا 818ق. همراه دو فرزندش، برکات و احمد، بر مکه حکومت کرد.
در این میان، رمیثة بن محمد با فرمان حکمرانی مکه از مصر آمد و حسن بن عجلان را برکنار کرد. چندی بعد، در سال 819ق. حسن با فرمان حکمرانی و سپاهی جنگی به مکه هجوم آورد و رمیثه را شکست داد. در 819ق. برکات فرزند حسن برای جلب پشتیبانی مصر نزد سلطان آن سرزمین رفت و مراتب ارادت شریف حسن را به او ابلاغ کرد.<ref>سمط النجوم، ج4، ص257.</ref> در 824ق. ملک مظفر حاکم یمن در نامه‌ای حکومت شریف حسن و مشارکتش با برکات را تأیید کرد و برای آن دو خلعت سلطانی فرستاد. شریف حسن تا 827ق. که سلطان بَرسبای، حاکم ممالیک، حکمرانی مکه را به علی بن عنان تفویض کرد، حاکم مکه بود. چندی بعد هم نظر سلطان تغییر یافت و حسن حکمران مکه شد. حسن بن عجلان در سال 828ق. برای دیدار سلطان برسبای به مصر رفت و در همان جا درگذشت.<ref>الاعلام، ج2، ص199.</ref>
در این میان، رمیثة بن محمد با فرمان حکمرانی مکه از مصر آمد و حسن بن عجلان را برکنار کرد. چندی بعد، در سال 819ق. حسن با فرمان حکمرانی و سپاهی جنگی به مکه هجوم آورد و رمیثه را شکست داد. در 819ق. برکات فرزند حسن برای جلب پشتیبانی مصر نزد سلطان آن سرزمین رفت و مراتب ارادت شریف حسن را به او ابلاغ کرد.<ref>سمط النجوم، ج4، ص257.</ref> در 824ق. ملک مظفر حاکم یمن در نامه‌ای حکومت شریف حسن و مشارکتش با برکات را تأیید کرد و برای آن دو خلعت سلطانی فرستاد. شریف حسن تا 827ق. که سلطان بَرسبای، حاکم ممالیک، حکمرانی مکه را به علی بن عنان تفویض کرد، حاکم مکه بود. چندی بعد هم نظر سلطان تغییر یافت و حسن حکمران مکه شد. حسن بن عجلان در سال 828ق. برای دیدار سلطان برسبای به مصر رفت و در همان جا درگذشت.<ref>الاعلام، ج2، ص199.</ref>
درباره شخصیت و سخاوت شریف حسن و دامنه قدرت و کیاست او سخنان بسیار گفته‌اند و شاعران زمانه‌اش او را بسیار ستوده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص150؛ سمط النجوم، ج4، ص260-263.</ref> از کارهای او، ساختن یک رباط (کاروانسرا، نیز محلی برای عبادت<ref>المواعظ و الاعتبار، ج4، ص302.</ref>) ویژه زنان و رباطی ویژه مردان در مکه بود.<ref>تاریخ مکه، ج1، ص177-179.</ref>
درباره شخصیت و سخاوت شریف حسن و دامنه قدرت و کیاست او سخنان بسیار گفته‌اند و شاعران زمانه‌اش او را بسیار ستوده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص150؛ سمط النجوم، ج4، ص260-263.</ref> از کارهای او، ساختن یک رباط (کاروانسرا، نیز محلی برای عبادت<ref>المواعظ و الاعتبار، ج4، ص302.</ref>) ویژه زنان و رباطی ویژه مردان در مکه بود.<ref>تاریخ مکه، ج1، ص177-179.</ref>
پس از وی فرزندش برکات (م.859ق.) در سال 829ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. البته وی در سال 810ق. نیز همراه پدرش حکمرانی مشترک مکه را عهده‌دار بود. حکمرانی وی تا سال 845 ادامه داشت؛ اما پس از آن چند بار عزل و نصب شد تا این که آخرین بار در سال 851ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. در آن سال، سلطان چقمق وی را به مصر فراخواند و او را بسیار گرامی داشت. وی سپس به مکه بازگشت و تا پایان عمر به سال 859ق.<ref>شذرات الذهب، ج9، ص430.</ref> امیر مکه بود. برکات بن حسن فردی فاضل بود و شعر نیز می‌سرود. او را عادل، مدیر، شجاع، و دارای حشمت و وقار خوانده‌اند.<ref>خلاصة الكلام، ص40-43؛ الاعلام، ج2، ص49.</ref> نسل او به آل برکات* مشهورند که شماری از آنان از امیران مکه بودند.
پس از وی فرزندش برکات (م.859ق.) در سال 829ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. البته وی در سال 810ق. نیز همراه پدرش حکمرانی مشترک مکه را عهده‌دار بود. حکمرانی وی تا سال 845 ادامه داشت؛ اما پس از آن چند بار عزل و نصب شد تا این که آخرین بار در سال 851ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. در آن سال، سلطان چقمق وی را به مصر فراخواند و او را بسیار گرامی داشت. وی سپس به مکه بازگشت و تا پایان عمر به سال 859ق.<ref>شذرات الذهب، ج9، ص430.</ref> امیر مکه بود. برکات بن حسن فردی فاضل بود و شعر نیز می‌سرود. او را عادل، مدیر، شجاع، و دارای حشمت و وقار خوانده‌اند.<ref>خلاصة الكلام، ص40-43؛ الاعلام، ج2، ص49.</ref> نسل او به آل برکات* مشهورند که شماری از آنان از امیران مکه بودند.
منابع
 
==منابع==
الاعلام: الزركلی (م.1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م؛ افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م.1365ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق؛ انباء الغمر بأنباء العمر فی التاریخ: ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1406ق؛ تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن): محمد بن علی الطبری (م.1173ق.)، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی؛ خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م.1304ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، 1305ق؛ الدرر الفرائد: عبدالقادر الجزیری (م.977ق.)، به کوشش محمد حسن اسماعیلی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛ سمط النجوم العوالی: عبدالملک بن حسین العصامی (م.1111ق.)، قاهره، المکتبة السلفیة؛ شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد الحنبلی (م.1089ق.)، به كوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن كثیر، 1406ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.832ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ الضوء اللامع: شمس الدین السخاوی (م.902ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛ العقد الثمین: محمد الفأسی (م.832ق)، بیروت، الرساله، 1403ق؛ عمدة الطالب: ابن عنبة (م.828ق.)، به كوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، 1380ق؛ المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق؛ المواعظ و الاعتبار: المقریزی (م.845ق.)، به كوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1418ق.
الاعلام: الزركلی (م.1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م؛ افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م.1365ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق؛ انباء الغمر بأنباء العمر فی التاریخ: ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1406ق؛ تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن): محمد بن علی الطبری (م.1173ق.)، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی؛ خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م.1304ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، 1305ق؛ الدرر الفرائد: عبدالقادر الجزیری (م.977ق.)، به کوشش محمد حسن اسماعیلی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛ سمط النجوم العوالی: عبدالملک بن حسین العصامی (م.1111ق.)، قاهره، المکتبة السلفیة؛ شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد الحنبلی (م.1089ق.)، به كوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن كثیر، 1406ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.832ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ الضوء اللامع: شمس الدین السخاوی (م.902ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛ العقد الثمین: محمد الفأسی (م.832ق)، بیروت، الرساله، 1403ق؛ عمدة الطالب: ابن عنبة (م.828ق.)، به كوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، 1380ق؛ المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق؛ المواعظ و الاعتبار: المقریزی (م.845ق.)، به كوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1418ق.
علی احمدی میرآقا
علی احمدی میرآقا
õõõ

نسخهٔ ‏۲۶ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۰:۲۳

آل عِجلان خاندانی از اشراف حسنی حاکم بر مکه (حک: 707-777ق.)

خاندان عجلان

آنان از نسل عجلان بن رُمَیثَة بن ابی نُمَی بن ابی سعد هستند که نسبشان از طریق ابونُمَی اول محمد بن حسن بن علی، به امام حسن مجتبی7 می‌رسد.

عجلان ملقب به عزالدین[۱] از اشراف مكه با حمایت حاكم یمن در سال746ق. پس از پدرش رمیثه حكومت مكه را به دست گرفت. وی كه به عدالت و انصاف شهرت داشت، توانست با تدبیر و سیاست، حكومتش را در رقابت با برادران خود و دخالت قدرت‌های ممالیك مصر[۲] و حاكمان یمن[۳] نزدیك به 30 سال حفظ کند.[۴] با مرگ عجلان در سال 777ق. فرزندان او احمد، علی، محمد، کُبَیش و حسن مدعی حکومت مکه بودند. در این میان، احمد كه در زمان حکومت پدرش با او در حکمرانی شریک و مورد حمایتش بود، به قدرت رسید و سلطان مملوكی مصر نیز تأییدش نمود. احمد نیز همانند پدرش سیاستمدار بود و با مردم به عدالت و مدارا رفتار می‌كرد.[۵] برخی از شجاعت او یاد کرده‌اند.[۶] احمد با ممالیك مصر روابطی نیکو داشت. از رخدادهای زمان وی کشته شدن حدود 34 نفر از حج‌گزاران در موسم حج به سبب ازدحام بود.[۷] دستگیری شماری از اشراف، از جمله عِنان بن مُغامِس، از امیران مکه[۸] و در غُل و زنجیر‌کردن آن‌ها، از دیگر حوادث روزگار وی بود.[۹]

پس از مرگ احمد در سال 788ق. فرزندش محمد، امیر مكه شد و عمویش کُبیش که وصی و سرپرست او بود، بر همه کارها نظارت یافت. محمد بن احمد در موسم حج همان سال با برخورد شیئی آتشین درگذشت. برخی، باطنیان (اسماعیلیان) و عنان بن مغامس را عامل ترور وی دانسته‌اند.[۱۰] بعضی نیز مرگ او را به سلطان ممالیك منتسب کرده‌اند که از قدرت یافتن وی نگران بود.[۱۱]

در پی آن، عِنان که به نقلی در قتل محمد نقش داشت، حکمرانی مکه را در دست گرفت؛ اما فرزندان عجلان به رهبری كبیش پس از شورش در جده و تصرف آن، وارد مکه شدند. در این میان، ممالیک چَرکَسی مصر سیاست خود را در حمایت از عنان تغییر دادند و فرمان حکمرانی علی بن عجلان را صادر کردند. اما عنان و نیروهایش با آن‌ها درگیر شدند و پس از كشتن کبیش و شماری از یارانش، صلحنامه‌ای تنظیم کرده، حکومت مکه را در دست گرفتند. از آن پس، آل عجلان به وادی فاطمه، از مناطق مرالظهران در 22 كیلومتری شمال مكه، منسوب به فاطمه همسر برکات[۱۲] کوچیدند.

در سال 789ق. علی بن عجلان با استفاده از غیبت عنان، حكومت مكه را در دست گرفت. عنان برای تغییر نظر سلطان مصر كه مشاركت آل عجلان با آل رمیثه را در حکمرانی مكه می‌خواست، به مصر رفته بود. هنگام بازگشت عنان از مصر، آل عجلان او را در نبردی شکست دادند و بدین‌گونه بار دیگر حکومت مکه به خاندان عجلان منتقل شد. اما سال بعد به فرمان حاکم مصر، حکومت مشترک مکه به عنان و علی رسید. این اشتراک زمینه بروز ناآرامی و کشمکش میان دو رقیب را فراهم کرد. در این میان، آل عجلان تلاش کردند تا با ترور عنان در طواف کعبه، حکومت را به تنهایی در دست گیرند؛ اما ناکامی آنان در این نقشه موجب فرار عنان از مکه شد. این درگیری‌ها که بیش از پیش حجاز را ناامن ساخت، حاکم مصر را برآن داشت تا با احضار علی و عنان به مصر، عنان را زندانی و حکومت مکه را به علی واگذارد.[۱۳]

علی بن عجلان که با اشراف رفتاری خشن داشت، در پی هرج و مرج داخلی مکه به سال 798ق. کشته شد و جانشین او محمد بن عجلان نیز نتوانست امنیت را برقرار کند. افزایش دامنه ناامنی در مکه و مسیرهای حج باعث شد تا حسن بن عجلان (775-829ق.)[۱۴] که زندانی ممالیک بود، به عنوان امیر مکه منصوب شود. او در 24 ربیع الاول 798ق.[۱۵] بدون درگیری بر مکه چیره شد و با درایت، راه‌ها را امن و اوضاع را آرام کرد و به تقاص خون برادرش، 40 تن از مخالفان را کشت. در دوره او حوادث، فتنه‌ها و درگیری‌های گوناگون رخ داد؛ مانند آتش‌سوزی مسجدالحرام در 803ق.، اعزام سپاه ناصر برقوق سلطان مملوکی، خودداری حاکم یمن در812ق. از ارسال خوراک به مکه و وقوع قحطی به سال 815ق. در سراسر مکه.[۱۶] حسن توانست با درایت خود بر اوضاع مسلط گردد و به تثبیت قدرت سیاسی خاندان عجلان در مکه کمک کند.[۱۷] شریف حسن پس از آرامش اوضاع تا 818ق. همراه دو فرزندش، برکات و احمد، بر مکه حکومت کرد.

در این میان، رمیثة بن محمد با فرمان حکمرانی مکه از مصر آمد و حسن بن عجلان را برکنار کرد. چندی بعد، در سال 819ق. حسن با فرمان حکمرانی و سپاهی جنگی به مکه هجوم آورد و رمیثه را شکست داد. در 819ق. برکات فرزند حسن برای جلب پشتیبانی مصر نزد سلطان آن سرزمین رفت و مراتب ارادت شریف حسن را به او ابلاغ کرد.[۱۸] در 824ق. ملک مظفر حاکم یمن در نامه‌ای حکومت شریف حسن و مشارکتش با برکات را تأیید کرد و برای آن دو خلعت سلطانی فرستاد. شریف حسن تا 827ق. که سلطان بَرسبای، حاکم ممالیک، حکمرانی مکه را به علی بن عنان تفویض کرد، حاکم مکه بود. چندی بعد هم نظر سلطان تغییر یافت و حسن حکمران مکه شد. حسن بن عجلان در سال 828ق. برای دیدار سلطان برسبای به مصر رفت و در همان جا درگذشت.[۱۹] درباره شخصیت و سخاوت شریف حسن و دامنه قدرت و کیاست او سخنان بسیار گفته‌اند و شاعران زمانه‌اش او را بسیار ستوده‌اند.[۲۰] از کارهای او، ساختن یک رباط (کاروانسرا، نیز محلی برای عبادت[۲۱]) ویژه زنان و رباطی ویژه مردان در مکه بود.[۲۲]

پس از وی فرزندش برکات (م.859ق.) در سال 829ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. البته وی در سال 810ق. نیز همراه پدرش حکمرانی مشترک مکه را عهده‌دار بود. حکمرانی وی تا سال 845 ادامه داشت؛ اما پس از آن چند بار عزل و نصب شد تا این که آخرین بار در سال 851ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. در آن سال، سلطان چقمق وی را به مصر فراخواند و او را بسیار گرامی داشت. وی سپس به مکه بازگشت و تا پایان عمر به سال 859ق.[۲۳] امیر مکه بود. برکات بن حسن فردی فاضل بود و شعر نیز می‌سرود. او را عادل، مدیر، شجاع، و دارای حشمت و وقار خوانده‌اند.[۲۴] نسل او به آل برکات* مشهورند که شماری از آنان از امیران مکه بودند.

منابع

الاعلام: الزركلی (م.1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م؛ افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م.1365ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق؛ انباء الغمر بأنباء العمر فی التاریخ: ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1406ق؛ تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن): محمد بن علی الطبری (م.1173ق.)، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی؛ خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م.1304ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، 1305ق؛ الدرر الفرائد: عبدالقادر الجزیری (م.977ق.)، به کوشش محمد حسن اسماعیلی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛ سمط النجوم العوالی: عبدالملک بن حسین العصامی (م.1111ق.)، قاهره، المکتبة السلفیة؛ شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد الحنبلی (م.1089ق.)، به كوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن كثیر، 1406ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.832ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ الضوء اللامع: شمس الدین السخاوی (م.902ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛ العقد الثمین: محمد الفأسی (م.832ق)، بیروت، الرساله، 1403ق؛ عمدة الطالب: ابن عنبة (م.828ق.)، به كوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، 1380ق؛ المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق؛ المواعظ و الاعتبار: المقریزی (م.845ق.)، به كوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1418ق.

علی احمدی میرآقا

  1. العقد الثمین، ج4، ص86؛ خلاصة الکلام، ص31.
  2. افادة الانام، ج3، ص199.
  3. تاریخ مکه، ج1، ص156-158.
  4. سمط النجوم، ج4، ص239.
  5. شفاء الغرام، ج2، ص206-207؛ خلاصة الکلام، ص33.
  6. خلاصة الکلام، ص33.
  7. خلاصة الکلام، ص34.
  8. الاعلام، ج5، ص90.
  9. خلاصة الکلام، ص34.
  10. درر الفرائد، ج1، ص420.
  11. انباء الغمر، ج1، ص286.
  12. المعالم الاثیره، ص250.
  13. انباء الغمر، ج1، ص286؛ الضوء اللامع، ج3، ص230.
  14. الضوء اللامع، ج3، ص103-104.
  15. الاعلام، ج2، ص198.
  16. سمط النجوم، ج4، ص257.
  17. خلاصة الکلام، ص37-38.
  18. سمط النجوم، ج4، ص257.
  19. الاعلام، ج2، ص199.
  20. عمدة الطالب، ص150؛ سمط النجوم، ج4، ص260-263.
  21. المواعظ و الاعتبار، ج4، ص302.
  22. تاریخ مکه، ج1، ص177-179.
  23. شذرات الذهب، ج9، ص430.
  24. خلاصة الكلام، ص40-43؛ الاعلام، ج2، ص49.