تقیه مداراتی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «تقیه مداراتی، یکی از اقسام تقیه، به معنای همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت، به...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
در تشریع این تقیه دو هدف مهم و اساسی، مد نظر شارع بوده است: | در تشریع این تقیه دو هدف مهم و اساسی، مد نظر شارع بوده است: | ||
1. صلاح حال مسلمین از این جهت که میان آنها وحدت کلمه و انسجام حکم فرما شود و تفرقه و تشتت از آنها دور گردد تا بهاین سبب بین سایر ملتها ذلیل نشوند و تحت سلطه کفار و اجانب قرار نگیرند | 1. صلاح حال مسلمین از این جهت که میان آنها وحدت کلمه و انسجام حکم فرما شود و تفرقه و تشتت از آنها دور گردد تا بهاین سبب بین سایر ملتها ذلیل نشوند و تحت سلطه کفار و اجانب قرار نگیرند<ref>خمینی، 1420ق، ص70 ؛ مکارم، 1411ق، ج1، ص491</ref>. | ||
2. صلاح حال شیعیان، از این جهت که شیعیان با شرکت در جماعتهای عامه، هرگونه اتهام را از خود دور کرده و از سوی پیروان سایر مذاهب مورد تعییر، مذمت و خواری قرار نگیرند | 2. صلاح حال شیعیان، از این جهت که شیعیان با شرکت در جماعتهای عامه، هرگونه اتهام را از خود دور کرده و از سوی پیروان سایر مذاهب مورد تعییر، مذمت و خواری قرار نگیرند<ref>فاضل، 1365 ش، ص17</ref> و در بین پیروان سایر مذاهب، مشهور به اخلاق حسنه و اوصاف زیبا شوند<ref>خویی، 1418ق، ص316</ref>. | ||
این تقیه ریشه در اصل مدارا و حسن همجواری با همه مردم دارد در این پژوهش بعد از تبیین مفهوم «تقیه» و «تقیه مداراتی» به اصل مدارا و حسن همجواری در سیره پیامبران اشاره شده سپس جریان این تقیه در سیره و سنت گفتاری پیشوایان معصوم تبیین شده است و نتیجه بحث این است که تقیة مداراتی در نزد پیشوایان معصوم اهمیت زیادی داشته و جا دارد مانند سایر اقسام تقیه مورد نقد و واکاوی فقها قرار گیرد. | این تقیه ریشه در اصل مدارا و حسن همجواری با همه مردم دارد در این پژوهش بعد از تبیین مفهوم «تقیه» و «تقیه مداراتی» به اصل مدارا و حسن همجواری در سیره پیامبران اشاره شده سپس جریان این تقیه در سیره و سنت گفتاری پیشوایان معصوم تبیین شده است و نتیجه بحث این است که تقیة مداراتی در نزد پیشوایان معصوم اهمیت زیادی داشته و جا دارد مانند سایر اقسام تقیه مورد نقد و واکاوی فقها قرار گیرد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
الف. معنای تقیه | الف. معنای تقیه | ||
تقیه از مادة «وقی، یقی» به معنای صیانت و نگهداری است | تقیه از مادة «وقی، یقی» به معنای صیانت و نگهداری است<ref>جوهری،1410ق، ج6 ، ص2527</ref>. «تاء» در ابتدای این واژه در اصل واو بوده است مانند واژة «تقوی» که در اصل «وقوی» بوده است<ref>فراهیدی، 1410ق، ج5، ص239</ref>. این واژه، بر وزن «فَعیلة» است، «تاء» در انتهای آن، تای مصدریه است؛ مانند واژة «غلبة». این واژه مصدر یا اسم مصدر از باب افتعال است<ref>جوهری، 1410ق، ج6، صص2527 ـ 2526. فیومی، 1414، ص669</ref> از این رو، ترجمة آن به «خودنگهداری» یا «خود نگهداشتن و محافظت کردن از خود» صحیح است. | ||
معنای تقیه در اصطلاح، اخص از معنای لغوی است و برای آن تعاریف زیادی ارائه کردهاندکه از نظر مضمون، همه به یک مطلب اشاره دارند، اگر بخواهیم تعریفی ارائه دهیم که شامل همة اقسام تقیه باشد و به لحاظ «متقی فیه» و «متقی منه» عمومیت داشته باشد این است: | معنای تقیه در اصطلاح، اخص از معنای لغوی است و برای آن تعاریف زیادی ارائه کردهاندکه از نظر مضمون، همه به یک مطلب اشاره دارند، اگر بخواهیم تعریفی ارائه دهیم که شامل همة اقسام تقیه باشد و به لحاظ «متقی فیه» و «متقی منه» عمومیت داشته باشد این است: | ||
«تقیه عبارت است از اخفای حق از غیر یا اظهار خلاف حق، به دلیل مصلحتی که اهمّ از اظهار حق میباشد. آن مصلحت اهمّ حفظ جان یا مال یا آبروی خود متّقی | «تقیه عبارت است از اخفای حق از غیر یا اظهار خلاف حق، به دلیل مصلحتی که اهمّ از اظهار حق میباشد. آن مصلحت اهمّ حفظ جان یا مال یا آبروی خود متّقی<ref>تقیه کننده</ref> یا متعلقات متّقی یا حفظ اسرار اهل بیت: یا ایجاد وحدت بین مسلمین و جلب محبت اهل سنت میباشد.» | ||
ب. تقیه مداراتی | ب. تقیه مداراتی | ||
مدارات، از باب مفاعله و از مادة «دری» یا «درء» میباشد، و در لغت به پوشاندن عداوت و نرمخویی معنا شده است | مدارات، از باب مفاعله و از مادة «دری» یا «درء» میباشد، و در لغت به پوشاندن عداوت و نرمخویی معنا شده است<ref>جوهری، 1410ق، ج6 ، ص2334 ؛ ابن منظور، 1414 ق، ج14، ص255</ref>. | ||
در کلمات متأخرین معاصر، این تقیه از سایر اقسام تقیه تفکیک شده و برای آن تعاریفی ارائه گردیده است | در کلمات متأخرین معاصر، این تقیه از سایر اقسام تقیه تفکیک شده و برای آن تعاریفی ارائه گردیده است<ref>خمینی، 1420ق، ص8 ؛ روحانی، بیتا، ج11، ص421 ؛ سبحانی، 1423ق، ج2، ص34</ref>. آنچه از این تعاریف به دست میآید این است که: | ||
تقیه مداراتی عبارت است از خوش برخوردی و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت به دو جهت: یک؛ حفظ و ایجاد وحدت بین مسلمین و تقویت بخشیدن به اسلام و مسلمین در مقابل کفار و مشرکین. دو؛ جلب محبت عامه و جذب آنها تا پیروان مذهب اهل بیت مورد سرزنش و خواری قرار نگیرند و باعث تقویت مذهب شیعه و شیعیان شود. | تقیه مداراتی عبارت است از خوش برخوردی و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت به دو جهت: یک؛ حفظ و ایجاد وحدت بین مسلمین و تقویت بخشیدن به اسلام و مسلمین در مقابل کفار و مشرکین. دو؛ جلب محبت عامه و جذب آنها تا پیروان مذهب اهل بیت مورد سرزنش و خواری قرار نگیرند و باعث تقویت مذهب شیعه و شیعیان شود. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
تقیة خوفی؛ تقیهای است که موضوع آن خوف متقی بر وقوع ضرر یا خطر بر نفس یا مال یا آبرو باشد، که گاهی این خوف به حد اکراه و اجبار میرسد و گاه نمیرسد. پس ملاک تشریع این تقیه، تحقق عنوان خوف یا عنوان اکراه است. | تقیة خوفی؛ تقیهای است که موضوع آن خوف متقی بر وقوع ضرر یا خطر بر نفس یا مال یا آبرو باشد، که گاهی این خوف به حد اکراه و اجبار میرسد و گاه نمیرسد. پس ملاک تشریع این تقیه، تحقق عنوان خوف یا عنوان اکراه است. | ||
تقیة کتمانی؛ عبارت است از پوشاندن و مخفی کردن اعتقادات و اسرار اهل بیت: و حقایق مذهب شیعه ولو خوفی در میان نباشد. | تقیة کتمانی؛ عبارت است از پوشاندن و مخفی کردن اعتقادات و اسرار اهل بیت: و حقایق مذهب شیعه ولو خوفی در میان نباشد.<ref>خمینی، 1402ق، ص8</ref> این تقیه در واقع یک نوع عمل قلبی است و در عمل ظهور و بروز ندارد. | ||
اصل مدارا و حسن همجواری | اصل مدارا و حسن همجواری | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
عمل به تقیة مداراتی مبتنی بر اصل مدارا و حسن همجواری است. نسبت بین اصل مدارا و تقیة مداراتی عموم و خصوص مطلق است. در اصل مدارا نرمخویی، ملایمت و حسن همجواری با عموم مردم میباشد؛ چه مسلمان با هر فرقهای، چه غیر مسلمان؛ این مدارا و ملایمت یا از روی مصلحت صورت نمیگیرد و خصیصة ذاتی آن شخص است و یا اینکه از روی مصلحت صورت میگیرد؛ مانند مصلحت هدایت افراد به حق یا مصلحت پیشگیری از زیانهای بزرگتر یا مصلحت وحدت مسلمین که از قسم اخیر به تقیة مداراتی تعبیر میشود. | عمل به تقیة مداراتی مبتنی بر اصل مدارا و حسن همجواری است. نسبت بین اصل مدارا و تقیة مداراتی عموم و خصوص مطلق است. در اصل مدارا نرمخویی، ملایمت و حسن همجواری با عموم مردم میباشد؛ چه مسلمان با هر فرقهای، چه غیر مسلمان؛ این مدارا و ملایمت یا از روی مصلحت صورت نمیگیرد و خصیصة ذاتی آن شخص است و یا اینکه از روی مصلحت صورت میگیرد؛ مانند مصلحت هدایت افراد به حق یا مصلحت پیشگیری از زیانهای بزرگتر یا مصلحت وحدت مسلمین که از قسم اخیر به تقیة مداراتی تعبیر میشود. | ||
این اصل کلیدی و مهم در دین اسلام سفارش شده و مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم دربارة چگونگی رفتار با مردم میفرماید: | این اصل کلیدی و مهم در دین اسلام سفارش شده و مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم دربارة چگونگی رفتار با مردم میفرماید:<ref>وَ قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً</ref>،<ref>بقره : 83 </ref> | ||
امام صادق7 در ذیل آیة شریفه فرمودهاند: | امام صادق7 در ذیل آیة شریفه فرمودهاند: | ||
«با همة مردم به نیکی گفتگو کنید؛ چه مؤمن، چه غیر مؤمن. نسبت به مؤمنان روی گشاده و شاداب داشته باشید و نسبت به مخالفان با مدارا با آنها گفتگو کنید تا جذب ایمان شوند.»[1] | «با همة مردم به نیکی گفتگو کنید؛ چه مؤمن، چه غیر مؤمن. نسبت به مؤمنان روی گشاده و شاداب داشته باشید و نسبت به مخالفان با مدارا با آنها گفتگو کنید تا جذب ایمان شوند.»[1]<ref>حسنبن علی، 1409ق، ص354</ref>. | ||
یکی از مفسرین معاصر در تفسیر آیة شریفه مینویسد: «با توجه به تعبیر «ناس» به جای «اهل کتاب» یا «مومنان» | یکی از مفسرین معاصر در تفسیر آیة شریفه مینویسد: «با توجه به تعبیر «ناس» به جای «اهل کتاب» یا «مومنان»<ref>پس</ref> حکمی است مربوط به جامعة بشری و اِعمال حُسن خلق به تودة مردم؛ اعم از مسلمان و کافر. این حکم از احکام روابط بین المللی و از بهترین اصول کلی اسلام در تربیت جوامع انسانی است... مقصود از «قول» در جملة «قُولُوا» کنایه از مطلق برخورد است؛ با قول باشد یا عمل؛ نظیر «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید»<ref>ق : 18</ref> که مقصود خصوص قول در برابر فعل نیست بلکه مطلق کار است؛ اعم از گفتار و رفتار، چنانچه مراد از «خوردن مال مردم» مطلق تصرف است نه خصوص خوردن»<ref>جوادی آملی، 1382 ش، ج5، ص364</ref>. | ||
عمل به این اصل در سیرة تبلیغی پیامبر9 نیز جریان داشته است. پیامبرخدا9 این اصل را در عرض اقامة فرایض قرار دادهاند و در اهمیت آن فرمودهاند: «أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاةِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ» | عمل به این اصل در سیرة تبلیغی پیامبر9 نیز جریان داشته است. پیامبرخدا9 این اصل را در عرض اقامة فرایض قرار دادهاند و در اهمیت آن فرمودهاند: «أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاةِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ»<ref>کلینی، 1407 ق، ج2، ص117</ref>. در روایت دیگری سفارش شده بهاینکه مؤمن شایسته است خصلتی از پروردگار، خصلتی از پیامبر و خصلتی از امام داشته باشد و آن خصلتی که شایسته است از پیامبر داشته باشد مدارا و حسن همجواری با مردم است؛ «وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ رَسُولِ الله9 فَهُوَ أَنْ یُدَارِیَ النَّاسَ وَ یُعَامِلَهُمْ بِالْأَخْلَاقِ الْحَنِیفِیَّة»<ref>ابن شعبه حرانى، 1404ق، ص312</ref>. | ||
البته مدارای پیامبر9 در مقابل کفار و مشرکین عمومیت نداشته و اختصاص به بعضی از کفار داشت؛ یعنی کفاری که در پناه مسلمین بودند یا معاهد بودند یا در مواقعی که اسلام در موضع ضعف بود یا مصلحتی مثل امید هدایت آنها وجود داشت کما اینکه سهمی از زکات برای تألیف قلوب کفار قرار داده شده است و الا نسبت به معاندین، اسلام در مواقعی که در موضع قدرت باشد دستور برخورد شدید داده است. | البته مدارای پیامبر9 در مقابل کفار و مشرکین عمومیت نداشته و اختصاص به بعضی از کفار داشت؛ یعنی کفاری که در پناه مسلمین بودند یا معاهد بودند یا در مواقعی که اسلام در موضع ضعف بود یا مصلحتی مثل امید هدایت آنها وجود داشت کما اینکه سهمی از زکات برای تألیف قلوب کفار قرار داده شده است و الا نسبت به معاندین، اسلام در مواقعی که در موضع قدرت باشد دستور برخورد شدید داده است. | ||
اصل مدارا نه تنها در سیرة پیامبر خاتم که در سیرة انبیای گذشته نیز مشاهده شده است. در روایتی از پیامبر9 علت برتری انبیا بر سایر مخلوقات، شدت مدارای آنها با دشمنان و حُسن تقیة آنها شمرده شده است: «إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ إِنَّمَا فَضَّلَهُمُ اللهُ عَلَى خَلْقِهِ أَجْمَعِینَ بِشِدَّةِ مُدَارَاتِهِمْ لِأَعْدَاءِ دِینِ الله وَ حُسْنِ تَقِیَّتِهِمْ لِأَجْلِ إِخْوَانِهِمْ فِی الله» | اصل مدارا نه تنها در سیرة پیامبر خاتم که در سیرة انبیای گذشته نیز مشاهده شده است. در روایتی از پیامبر9 علت برتری انبیا بر سایر مخلوقات، شدت مدارای آنها با دشمنان و حُسن تقیة آنها شمرده شده است: «إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ إِنَّمَا فَضَّلَهُمُ اللهُ عَلَى خَلْقِهِ أَجْمَعِینَ بِشِدَّةِ مُدَارَاتِهِمْ لِأَعْدَاءِ دِینِ الله وَ حُسْنِ تَقِیَّتِهِمْ لِأَجْلِ إِخْوَانِهِمْ فِی الله»<ref>حسن بن علی، 1409ق، ص355</ref>. | ||
ممکن است عجیب باشد که چطور این دو عامل سبب برتری انبیا بر همة خلایق شده است. امام خمینی در توضیح مفاد این روایت فرمودهاند: نفس مدارای انبیا با دشمنان دین | ممکن است عجیب باشد که چطور این دو عامل سبب برتری انبیا بر همة خلایق شده است. امام خمینی در توضیح مفاد این روایت فرمودهاند: نفس مدارای انبیا با دشمنان دین | ||
و تقیة آنها موجب برتری انبیا نشده بلکه چون دعوت انبیا و اشاعة دین آنها میان مردم، متوقف بر مدارا با دشمنان دین و حفظ مؤمنین است، به همین جهت مدارا و تقیه از اهمیت زیادی بر خوردار شده است | و تقیة آنها موجب برتری انبیا نشده بلکه چون دعوت انبیا و اشاعة دین آنها میان مردم، متوقف بر مدارا با دشمنان دین و حفظ مؤمنین است، به همین جهت مدارا و تقیه از اهمیت زیادی بر خوردار شده است<ref>خمینی، 1415 ق، ج2، ص245</ref>. | ||
تقیه مداراتی در سیرة پیشوایان معصوم | تقیه مداراتی در سیرة پیشوایان معصوم | ||
پیشوایان معصوم در حالی که با طواغیت زمان خویش مبارزه و حق را بیان میکردند، عمل به تقیه مداراتی در سیرة آنها به چشم میخورد؛ در میان پیشوایان معصوم، امیر المؤمنین بیشترین ابتلای بهاین تقیه را داشتند؛ چون علت اصلی صبر و مبارزه نکردن ایشان برای گرفتن حق و خانه نشینی 25 ساله آن حضرت به جهت حفظ وحدت و انسجام مسلمانان و جلوگیری از تشتت در جامعة اسلامی بوده است؛ چنانچه آن حضرت به این واقعیت تصریح میکنند: | پیشوایان معصوم در حالی که با طواغیت زمان خویش مبارزه و حق را بیان میکردند، عمل به تقیه مداراتی در سیرة آنها به چشم میخورد؛ در میان پیشوایان معصوم، امیر المؤمنین بیشترین ابتلای بهاین تقیه را داشتند؛ چون علت اصلی صبر و مبارزه نکردن ایشان برای گرفتن حق و خانه نشینی 25 ساله آن حضرت به جهت حفظ وحدت و انسجام مسلمانان و جلوگیری از تشتت در جامعة اسلامی بوده است؛ چنانچه آن حضرت به این واقعیت تصریح میکنند: | ||
«هنگامیکه پیامبرخدا9 از دنیا رفت، قریش امر خلافت را به خود اختصاص داد و ما را از حقی که نسبت به همة مردم به آن شایسته تر بودیم دور کردند. در این هنگام دیدم صبر و بردباری بر این غصب بهتر است از تفرقه میان مسلمین و ریخته شدن خون آنان، در حالی که مردم تازه اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشکی مملوّ از شیر بود که کف کرده باشد و با اندک سستی تباه میشود و کوچکترین فردی آن را وارونه مینماید.»[2] | «هنگامیکه پیامبرخدا9 از دنیا رفت، قریش امر خلافت را به خود اختصاص داد و ما را از حقی که نسبت به همة مردم به آن شایسته تر بودیم دور کردند. در این هنگام دیدم صبر و بردباری بر این غصب بهتر است از تفرقه میان مسلمین و ریخته شدن خون آنان، در حالی که مردم تازه اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشکی مملوّ از شیر بود که کف کرده باشد و با اندک سستی تباه میشود و کوچکترین فردی آن را وارونه مینماید.»[2]<ref>مجلسی، 1403 ق، ج29، ص633</ref>. | ||
در کلمات دیگر آن حضرت نیز اهمیت وحدت بین مسلمین و پرهیز از تشتت و تفرقه در صفوف آنها بیان شده است | در کلمات دیگر آن حضرت نیز اهمیت وحدت بین مسلمین و پرهیز از تشتت و تفرقه در صفوف آنها بیان شده است<ref>شریف الرضی، 1414ق، صص52 ، 102، 451</ref> شرکت آن حضرت در اجتماعات و نماز خواندن با غاصبین خلافت و قبول فرمانداری برخی از شهرها توسط بعضی از یاران حضرت نیز میتواند از مصادیق تقیة مداراتی باشد. | ||
البته درست است که اگر آن حضرت و یارانشان در مقابل حکومت اعتراض میکردند و دست به مقابله و قیام میزدند و در صدد گرفتن حق خود بر میآمدند از ناحیه دستگاه حاکم مورد آزار، شکنجه و قتل قرار میگرفتند و این نشان میدهد که تقیه آنان از روی خوف بوده است نه به جهت حفظ وحدت. اما میتوان ادعا کرد که خوف از دستگاه حاکم، علت اصلی تقیة آنان نبوده بلکه حفظ وحدت و استحکام اسلام عامل اصلی بوده است و الا تحمل شکنجهها و جانفشانی برای آن حضرت و یارانشان مطلوب و محبوب بود؛ استاد شهید مطهری در این رابطه میفرماید: | البته درست است که اگر آن حضرت و یارانشان در مقابل حکومت اعتراض میکردند و دست به مقابله و قیام میزدند و در صدد گرفتن حق خود بر میآمدند از ناحیه دستگاه حاکم مورد آزار، شکنجه و قتل قرار میگرفتند و این نشان میدهد که تقیه آنان از روی خوف بوده است نه به جهت حفظ وحدت. اما میتوان ادعا کرد که خوف از دستگاه حاکم، علت اصلی تقیة آنان نبوده بلکه حفظ وحدت و استحکام اسلام عامل اصلی بوده است و الا تحمل شکنجهها و جانفشانی برای آن حضرت و یارانشان مطلوب و محبوب بود؛ استاد شهید مطهری در این رابطه میفرماید: | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
«طبعاً هرکس مىخواهد بداند آنچه على7 در بارة آن مىاندیشید، آنچه على7 نمىخواست آسیب ببیند، آنچه على7 آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد، چه بود؟ حدساً باید گفت آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین قوّت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند. موفقیتهاى محیّرالعقول خود را در سالهاى بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند. على القاعده على7 به خاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد. | «طبعاً هرکس مىخواهد بداند آنچه على7 در بارة آن مىاندیشید، آنچه على7 نمىخواست آسیب ببیند، آنچه على7 آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد، چه بود؟ حدساً باید گفت آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین قوّت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند. موفقیتهاى محیّرالعقول خود را در سالهاى بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند. على القاعده على7 به خاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد. | ||
اما مگر باورکردنى است که جوانى سى وسه ساله، دورنگرى و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلط و نسبت به اسلام وفادار و متفانى باشد که به خاطر اسلام راهى را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود اوست؟! بلى باور کردنى است. شخصیت خارق العاده على7 در چنین مواقعى روشن مىگردد. تنها حدس نیست؛ على7 شخصاً در این موضوع بحث کرده و با کمال صراحت علت را که جز علاقه به عدم تفرقه میان مسلمین نیست بیان کرده است.» | اما مگر باورکردنى است که جوانى سى وسه ساله، دورنگرى و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلط و نسبت به اسلام وفادار و متفانى باشد که به خاطر اسلام راهى را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود اوست؟! بلى باور کردنى است. شخصیت خارق العاده على7 در چنین مواقعى روشن مىگردد. تنها حدس نیست؛ على7 شخصاً در این موضوع بحث کرده و با کمال صراحت علت را که جز علاقه به عدم تفرقه میان مسلمین نیست بیان کرده است.»<ref>مطهری، 1387ش، ص179</ref>. | ||
بعد از دوران امامت امیرالمومنین7 و با روی کار آمدن بنی امیه و بنی عباس پیشوایان معصوم: و شیعیان در خوف و فشار شدید حاکمان جور قرار گرفتند و غالباً تقیة آنها خوفی و به جهت حفظ جان خود یا شیعیان بود اما در عین حال بعضی از روایات حکایت از حضور پیشوایان معصوم: در اجتماعات و مساجد عامه و نماز خواندن با خلفا یا امام جماعت عامه دارد و روشن است که نماز خواندن پیشوایان معصوم: همیشه از روی خوف بر جان خودشان یا جان پیروانشان نبوده و گاهی به دلیل ایجاد وحدت و یکپارچگی بین مسلمانان | بعد از دوران امامت امیرالمومنین7 و با روی کار آمدن بنی امیه و بنی عباس پیشوایان معصوم: و شیعیان در خوف و فشار شدید حاکمان جور قرار گرفتند و غالباً تقیة آنها خوفی و به جهت حفظ جان خود یا شیعیان بود اما در عین حال بعضی از روایات حکایت از حضور پیشوایان معصوم: در اجتماعات و مساجد عامه و نماز خواندن با خلفا یا امام جماعت عامه دارد و روشن است که نماز خواندن پیشوایان معصوم: همیشه از روی خوف بر جان خودشان یا جان پیروانشان نبوده و گاهی به دلیل ایجاد وحدت و یکپارچگی بین مسلمانان | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
1. در موثقة سماعه، از امام7 در مورد ازدواج با عامه و نماز پشت سر آنها سؤال میشود، امام7 میفرمایند: این مسئلهای است سنگین و سخت و شیعیان توانایی انجام آن را ندارند، اما پیامبرخدا9 با آنها ازدواج و امام علی7 با آنها نماز خوانده است؛ بدون شک نماز امیرالمومنین7 با آنها همیشه از روی خوف نبوده و وحدت و یکپارچگی مسلمین مد نظر آن حضرت بوده است، کما اینکه ازدواج پیامبر با آنها نیز به جهت مصلحت وحدت و انسجام بین مسلمین بوده و خوفی در میان نبوده است: «سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاکَحَتِهِمْ | 1. در موثقة سماعه، از امام7 در مورد ازدواج با عامه و نماز پشت سر آنها سؤال میشود، امام7 میفرمایند: این مسئلهای است سنگین و سخت و شیعیان توانایی انجام آن را ندارند، اما پیامبرخدا9 با آنها ازدواج و امام علی7 با آنها نماز خوانده است؛ بدون شک نماز امیرالمومنین7 با آنها همیشه از روی خوف نبوده و وحدت و یکپارچگی مسلمین مد نظر آن حضرت بوده است، کما اینکه ازدواج پیامبر با آنها نیز به جهت مصلحت وحدت و انسجام بین مسلمین بوده و خوفی در میان نبوده است: «سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاکَحَتِهِمْ | ||
وَ الصَّلَاةِ خَلْفَهُمْ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ شَدِیدٌ لَنْ تَسْتَطِیعُوا ذَاکَ قَدْ أَنْکَحَ رَسُولُ الله9 وَ صَلَّى عَلِیٌّ7 وَرَاءَهُمْ» | وَ الصَّلَاةِ خَلْفَهُمْ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ شَدِیدٌ لَنْ تَسْتَطِیعُوا ذَاکَ قَدْ أَنْکَحَ رَسُولُ الله9 وَ صَلَّى عَلِیٌّ7 وَرَاءَهُمْ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج8 ، ص301</ref>. | ||
2. در صحیحة علی بن جعفر از امام موسی بن جعفر8 چنین نقل شده است: | 2. در صحیحة علی بن جعفر از امام موسی بن جعفر8 چنین نقل شده است: | ||
امام7 نماز خواندن امام حسن و امام حسین8 پشت سر مروان را نقل کرده و فرمودهاند ما هم این کار را انجام میدهیم و با آنها | امام7 نماز خواندن امام حسن و امام حسین8 پشت سر مروان را نقل کرده و فرمودهاند ما هم این کار را انجام میدهیم و با آنها<ref>خلفا یا عامه</ref> نماز میخوانیم.[3]<ref>همان</ref>. | ||
3. به همین مضمون روایت دیگری در کتاب نوادر راوندی از امام صادق7 نقل شده که در آن، به یکی از دو امام اعتراض میشود: | 3. به همین مضمون روایت دیگری در کتاب نوادر راوندی از امام صادق7 نقل شده که در آن، به یکی از دو امام اعتراض میشود: | ||
«پدرتان وقتی به خانه باز میگشت نمازش را اعاده میکرد. امام ضمن اینکه قسم یاد میکنند فرمودهاند: بر نماز امام جماعت اضافه نکرده؛ یعنی آن را اعاده نمیکردهاند.»[4] | «پدرتان وقتی به خانه باز میگشت نمازش را اعاده میکرد. امام ضمن اینکه قسم یاد میکنند فرمودهاند: بر نماز امام جماعت اضافه نکرده؛ یعنی آن را اعاده نمیکردهاند.»[4]<ref>راوندی، بیتا، ص30</ref>. | ||
4. در صحیحة معاویة بن وهب است که از امام صادق7 سوال شد: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا؟» پرسش معاویة بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوة رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوة رفتار و تعامل شیعیان با اهل سنت. اما امام7 در پاسخ، تفکیک نکرده و بدون فرق گذاشتن بین شیعه و غیر شیعه، در پاسخ فرمودهاند: | 4. در صحیحة معاویة بن وهب است که از امام صادق7 سوال شد: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا؟» پرسش معاویة بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوة رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوة رفتار و تعامل شیعیان با اهل سنت. اما امام7 در پاسخ، تفکیک نکرده و بدون فرق گذاشتن بین شیعه و غیر شیعه، در پاسخ فرمودهاند: | ||
«به امامانتان که از آنها پیروی میکنید نگاه کنید، هر کاری که آنها انجام میدهند شما نیز انجام دهید، به خدا قسم امامانتان، از مریضان آنها عیادت و در تشییع جنازة آنها شرکت میکنند، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت میدهند و امانت آنها را ادا میکنند.»[5] | «به امامانتان که از آنها پیروی میکنید نگاه کنید، هر کاری که آنها انجام میدهند شما نیز انجام دهید، به خدا قسم امامانتان، از مریضان آنها عیادت و در تشییع جنازة آنها شرکت میکنند، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت میدهند و امانت آنها را ادا میکنند.»[5]<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج12، ص6</ref> | ||
در این روایت، حضرت در پاسخ از دو پرسش، بین شیعه وغیر شیعه فرق نگذاشته و نسبت به تعامل با هر دو فرقه، سیرة پیشوایان معصوم بر عیادت مریضان، شرکت در تشییع جنازه، حضور در محاکم قضایی و ادای امانت را متذکر شدهاند و بر این سیره قسم یاد کردهاند. | در این روایت، حضرت در پاسخ از دو پرسش، بین شیعه وغیر شیعه فرق نگذاشته و نسبت به تعامل با هر دو فرقه، سیرة پیشوایان معصوم بر عیادت مریضان، شرکت در تشییع جنازه، حضور در محاکم قضایی و ادای امانت را متذکر شدهاند و بر این سیره قسم یاد کردهاند. | ||
5. در روایتی از امام صادق7 رفاقت، دوستی، ملایمت و خوش برخوردی با مردم به عنوان نماد و علامت پیشوایان معصوم: معرفی شده است، در مقابل بنی امیه که نمادشان خونریزی، ظلم و ستم بوده است: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخِلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِی مَا أَنْتُمْ فِیهِ». | 5. در روایتی از امام صادق7 رفاقت، دوستی، ملایمت و خوش برخوردی با مردم به عنوان نماد و علامت پیشوایان معصوم: معرفی شده است، در مقابل بنی امیه که نمادشان خونریزی، ظلم و ستم بوده است: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخِلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِی مَا أَنْتُمْ فِیهِ».<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص165</ref> | ||
تقیه مداراتی در سنت گفتاری پیشوایان معصوم | تقیه مداراتی در سنت گفتاری پیشوایان معصوم | ||
با مراجعه به مجامع روایی شیعه، به روایات زیادی بر میخوریم که پیشوایان معصوم: شیعیان را به حُسن معاشرت با عامه و عمل به تقیة مداراتی و مصادیق آن | با مراجعه به مجامع روایی شیعه، به روایات زیادی بر میخوریم که پیشوایان معصوم: شیعیان را به حُسن معاشرت با عامه و عمل به تقیة مداراتی و مصادیق آن | ||
فرا میخوانند، تعداد این روایات تا حدی است که برخی قائل به تواتر آنها شدهاند. | فرا میخوانند، تعداد این روایات تا حدی است که برخی قائل به تواتر آنها شدهاند.<ref>روحانی، بی تا، ج11، ص422</ref> این روایات با مضامین مختلفی وارد شده است؛ از این رو، این روایات را در 4 دسته مطرح نموده و به دلیل کثرت و پرهیز از تطویل، اسناد روایات را حذف کردهایم. | ||
این نکته قابل تذکر است که در لسان روایات پیشوایان معصوم: از اهل سنت، در بیشتر موارد به «ناس» تعبیر شده است؛ مانند صحیحة فضیل: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ؛ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَةَ» | این نکته قابل تذکر است که در لسان روایات پیشوایان معصوم: از اهل سنت، در بیشتر موارد به «ناس» تعبیر شده است؛ مانند صحیحة فضیل: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ؛ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَةَ»<ref>کلینی، 1407 ق، ج2، ص18</ref>. | ||
از آنجا که در عصر امامان معصوم: اکثریت اهل سنت بودند و یا به جهت بهوجود نیامدن حساسیت، از تعبیر «ناس» استفاده میکردند. | از آنجا که در عصر امامان معصوم: اکثریت اهل سنت بودند و یا به جهت بهوجود نیامدن حساسیت، از تعبیر «ناس» استفاده میکردند. | ||
گاهی نیز در تعبیر از اهل سنت، از کلمة «عامه» استفاده میکردند؛ مانند مقبولة عمربن حنظله: «مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ، فَفِیهِ الرَّشَاد» | گاهی نیز در تعبیر از اهل سنت، از کلمة «عامه» استفاده میکردند؛ مانند مقبولة عمربن حنظله: «مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ، فَفِیهِ الرَّشَاد»<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج27، ص107</ref>. | ||
در موارد معدودی نیز به «مخالفین» تعبیر کردهاند، گرچه این تعبیر در السنة علما و فقها | در موارد معدودی نیز به «مخالفین» تعبیر کردهاند، گرچه این تعبیر در السنة علما و فقها | ||
بهوفور به چشم میخورد؛ مانند روایت زیر که نسبت به خلفا و کسانی که قدرت را در دست داشتند تعبیر مخالفین به کار رفته است: «عَلَیْهِ أِنْ یَدِینَ الله فِی الْبَاطِنِ بِخِلَافِ مَا یُظْهِرُ لِمَنْ یَخَافُهُ مِنَ الْمُخَالِفِینَ الْمُسْتَوْلِینَ عَلَى الْأُمَّةِ» | بهوفور به چشم میخورد؛ مانند روایت زیر که نسبت به خلفا و کسانی که قدرت را در دست داشتند تعبیر مخالفین به کار رفته است: «عَلَیْهِ أِنْ یَدِینَ الله فِی الْبَاطِنِ بِخِلَافِ مَا یُظْهِرُ لِمَنْ یَخَافُهُ مِنَ الْمُخَالِفِینَ الْمُسْتَوْلِینَ عَلَى الْأُمَّةِ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج10، ص133</ref>. | ||
دسته اول: سفارش شیعیان به جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها | دسته اول: سفارش شیعیان به جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
در بعضی از روایات پیشوایان معصوم: بهطور کلی و بدون ذکر مصداق بر جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها سفارش کردهاند؛ مانند: | در بعضی از روایات پیشوایان معصوم: بهطور کلی و بدون ذکر مصداق بر جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها سفارش کردهاند؛ مانند: | ||
1. امام صادق7 فرمودند: «خداوند رحمت کند کسی که ما | 1. امام صادق7 فرمودند: «خداوند رحمت کند کسی که ما<ref>اهل بیت</ref> را محبوب مردم قرار دهد و مبغوض آنها قرار ندهد.»[6]<ref>کلینی، 1407 ق، ج8 ، ص229</ref>. | ||
2. در ضمن وصایای امام صادق7 به عبد الأعلی بن اعین آمده است: «خدا رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش و ما بکشاند؛ بهاین طریقکه آنچه مردم میپسندند را نشان دهد و آنچه نمیپسندند را مخفی کند.»[7] | 2. در ضمن وصایای امام صادق7 به عبد الأعلی بن اعین آمده است: «خدا رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش و ما بکشاند؛ بهاین طریقکه آنچه مردم میپسندند را نشان دهد و آنچه نمیپسندند را مخفی کند.»[7]<ref>محمد بن ابراهیم، 1397ق، ص34</ref>. | ||
در کافی اینگونه آمده است: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند بهاین طریق که به آنچه مردم میپسندند گفتگو کنید و آنچه آنها نمیپسندند را مخفی بدارید.»[8] | در کافی اینگونه آمده است: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند بهاین طریق که به آنچه مردم میپسندند گفتگو کنید و آنچه آنها نمیپسندند را مخفی بدارید.»[8]<ref>کلینی، 1407 ق، ج2، ص223</ref>. | ||
3. مدرک بن هزهاز از امام صادق7 روایت میکند که فرمود: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند. پس گفتارش به آنچه مردم میپسندند باشد و آنچه نمیپسندند را ترک کند.»[9] | 3. مدرک بن هزهاز از امام صادق7 روایت میکند که فرمود: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند. پس گفتارش به آنچه مردم میپسندند باشد و آنچه نمیپسندند را ترک کند.»[9]<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص220</ref> | ||
دسته دوم:سفارش شیعیان به مخالطه و نشست و برخاست با عامه | دسته دوم:سفارش شیعیان به مخالطه و نشست و برخاست با عامه | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
روایاتی که پیشوایان معصوم: به طور کلی و مطلق و بدون ذکر مصداق، شیعیان را به مخالطه و نشست و برخاست با عامه و تقیه سفارش کردهاند؛ به برخی از این روایات اشاره میشود: | روایاتی که پیشوایان معصوم: به طور کلی و مطلق و بدون ذکر مصداق، شیعیان را به مخالطه و نشست و برخاست با عامه و تقیه سفارش کردهاند؛ به برخی از این روایات اشاره میشود: | ||
1. «... از ما نیست کسیکه در مقابل افرادیکه از او در امان است تقیه نکند وتقیه را مانند لباس زیرین و رویین خود قرار ندهد | 1. «... از ما نیست کسیکه در مقابل افرادیکه از او در امان است تقیه نکند وتقیه را مانند لباس زیرین و رویین خود قرار ندهد<ref>کنایه از ظاهر و باطن</ref> تا این تقیة سجیه و رفتار ثابت او شود در برابر کسیکه از خطر او در حذر است.»[10] <ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص212</ref>. | ||
دلالت روایت بر تقیة مداراتی روشن است، چون در تقیه از کسی که از ضرر او در امان هستیم خوفی متصور نیست و در واقع تقیة مداراتی مقدمة تقیه خوفی است. | دلالت روایت بر تقیة مداراتی روشن است، چون در تقیه از کسی که از ضرر او در امان هستیم خوفی متصور نیست و در واقع تقیة مداراتی مقدمة تقیه خوفی است. | ||
آیتالله خویی در ذیل این روایت فرمودهاند: «این روایت بایستی حمل بر تقیه مداراتی شود چون خوف ضرر در آن متصور نیست و امکان حمل بر تقیه اصطلاحی یعنی تقیه خوفی ندارد؛ چون در تقیه از کسی که از او در امانیم خوف ضرری نیست.» | آیتالله خویی در ذیل این روایت فرمودهاند: «این روایت بایستی حمل بر تقیه مداراتی شود چون خوف ضرر در آن متصور نیست و امکان حمل بر تقیه اصطلاحی یعنی تقیه خوفی ندارد؛ چون در تقیه از کسی که از او در امانیم خوف ضرری نیست.»<ref>خویی، 1418 ق، ج5، ص318</ref>. | ||
2. حضرت در روایتی دیگر فرمودهاند: «خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّةِ وَ خَالِفُوهُمْ بِالْجَوَّانِیَّةِ إِذَا کَانَتِ الْإِمْرَةُ صِبْیَانِیَّةً» | 2. حضرت در روایتی دیگر فرمودهاند: «خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّةِ وَ خَالِفُوهُمْ بِالْجَوَّانِیَّةِ إِذَا کَانَتِ الْإِمْرَةُ صِبْیَانِیَّةً»<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص219</ref> | ||
«برّانیه» کنایه از ظاهر و «جوانیه» کنایه از باطن میباشد؛ یعنی با عامه در ظاهر مخالطه و همراهی کنید اما در باطن مخالفشان باشید و عمل به این دستور تا زمانی است که حکومت در دست کوته فکران است؛ کوتهفکرانی که در عقل مانندکودکان هستند. | «برّانیه» کنایه از ظاهر و «جوانیه» کنایه از باطن میباشد؛ یعنی با عامه در ظاهر مخالطه و همراهی کنید اما در باطن مخالفشان باشید و عمل به این دستور تا زمانی است که حکومت در دست کوته فکران است؛ کوتهفکرانی که در عقل مانندکودکان هستند. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
3. در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: | 3. در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: | ||
بر شما باد به خوش رفتاری با اهل باطل و تحمل ظلم آنها و بپرهیزید از نزاع و درگیری با آنها و در نشست و برخاست و معاشرت با آنها که چارهای از آن ندارید متدین به تقیه باشید، تقیهای که خداوند امر کرده در معاشرت با آنها به آن عمل کنید.[11] | بر شما باد به خوش رفتاری با اهل باطل و تحمل ظلم آنها و بپرهیزید از نزاع و درگیری با آنها و در نشست و برخاست و معاشرت با آنها که چارهای از آن ندارید متدین به تقیه باشید، تقیهای که خداوند امر کرده در معاشرت با آنها به آن عمل کنید.[11]<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص207</ref>. | ||
اطلاق این روایت نیز نسبت به فرض عدم ضرر و تقیة مداراتی مانعی ندارد. | اطلاق این روایت نیز نسبت به فرض عدم ضرر و تقیة مداراتی مانعی ندارد. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
4. در روایتی از امام حسن عسکری7 چنین آمده است: | 4. در روایتی از امام حسن عسکری7 چنین آمده است: | ||
«خداوند به سبب تقیه امت را اصلاح میکند و برای صاحب تقیه مانند اجر اعمال امت ثبت میشود. پس تارک تقیه امت را نابود کرده است.»[12] | «خداوند به سبب تقیه امت را اصلاح میکند و برای صاحب تقیه مانند اجر اعمال امت ثبت میشود. پس تارک تقیه امت را نابود کرده است.»[12] <ref>حسن بن علی، 1409 ق، ص321</ref>. | ||
بیان اجر به جهت ترغیب در عمل به تقیه و نشست و برخاست با عامه است و تقیهای که اصلاح امت را در پی دارد تقیة مداراتی است و تقیة خوفی بیشتر از اینکه باعث اصلاح امت شود، اصلاح مذهب یا شخص متقی را به دنبال دارد. | بیان اجر به جهت ترغیب در عمل به تقیه و نشست و برخاست با عامه است و تقیهای که اصلاح امت را در پی دارد تقیة مداراتی است و تقیة خوفی بیشتر از اینکه باعث اصلاح امت شود، اصلاح مذهب یا شخص متقی را به دنبال دارد. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
1. در صحیحة هشام کندی آمده است: از امام صادق7 شنیدم که فرمودند: | 1. در صحیحة هشام کندی آمده است: از امام صادق7 شنیدم که فرمودند: | ||
«برحذر باشید از انجام دادن عملی که ما را به سبب آن سرزنش کنند؛ چون پدر، به سبب عمل فرزند بدش سرزنش میشود، نسبت بهکسانیکه برای آنها منقطع شدهاید | «برحذر باشید از انجام دادن عملی که ما را به سبب آن سرزنش کنند؛ چون پدر، به سبب عمل فرزند بدش سرزنش میشود، نسبت بهکسانیکه برای آنها منقطع شدهاید<ref>یعنی پیشوایان معصوم</ref> زینت باشید و مایة زشتی بر ما نباشید، در قبایل آنها نماز بخوانید، مریضان آنها را عیادت کنید و در تشییع جنازة آنها حاضر شوید، مبادا شما را به کار خیری سبقت بگیرند، شما به کار خیر از آنها سزاوارتر هستید، به خدا قسم پرستیده نشده است خداوند به چیزی بهتر از خبء ،گفتم: خبء چیست؟ فرمودند: تقیه.»[13]<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص219</ref>. | ||
2. در صحیحة عبدالله بن سنان از امام صادق7 با تعبیر «اوصیکم» آمده است که فرمودند: | 2. در صحیحة عبدالله بن سنان از امام صادق7 با تعبیر «اوصیکم» آمده است که فرمودند: | ||
«شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و اینکه مردم را بر دوش خود سوار نکنید تا در جامعه ذلیل شوید | «شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و اینکه مردم را بر دوش خود سوار نکنید تا در جامعه ذلیل شوید<ref>کنایه از اینکه برای خود زحمت و گرفتاری نتراشید</ref> خداوند متعال میفرماید: با مردم به نیکی گفتگو کنید. سپس حضرت فرمودند: از مریضان ایشان عیادت و در تشییع جنازهشان شرکت کنید، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت دهید و با آنان در مساجدشان نماز بخوانید.»[14]<ref>حرّ عاملی، 1409ق، ج12، ص7</ref>. | ||
سیاق این روایت نیز ظهور در تقیة مداراتی دارد و استشهاد به آیة شریفه، فرض احتمال ضرر را منتفی و این ظهور را تقویت میکند. | سیاق این روایت نیز ظهور در تقیة مداراتی دارد و استشهاد به آیة شریفه، فرض احتمال ضرر را منتفی و این ظهور را تقویت میکند. | ||
3. در صحیحة معاویة بن وهب از امام صادق7 سؤال شده است: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَضَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاس». پرسش معاویة بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوة رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوة رفتار و تعامل آنان با اهل سنت. اما امام7 در پاسخ، تفکیک نکرده و هر دو پرسش را یک پاسخ دادهاند؛ یعنی نسبت به شیعیان و اهل سنت، هر دو، باید این رفتار اجتماعی را داشته باشید: «امانتهای آنها را برگردانید، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت دهید، از مریضشان عیادت کنید و در تشییع جنازهشان حاضر شوید.»[15] | 3. در صحیحة معاویة بن وهب از امام صادق7 سؤال شده است: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَضَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاس». پرسش معاویة بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوة رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوة رفتار و تعامل آنان با اهل سنت. اما امام7 در پاسخ، تفکیک نکرده و هر دو پرسش را یک پاسخ دادهاند؛ یعنی نسبت به شیعیان و اهل سنت، هر دو، باید این رفتار اجتماعی را داشته باشید: «امانتهای آنها را برگردانید، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت دهید، از مریضشان عیادت کنید و در تشییع جنازهشان حاضر شوید.»[15] <ref>همان، ص5</ref>. | ||
4. در صحیحة زید شحام، امام صادق7 در ضمن وصایایی به شیعیان خود فرمودهاند: | 4. در صحیحة زید شحام، امام صادق7 در ضمن وصایایی به شیعیان خود فرمودهاند: | ||
«در قبائلتان نماز بخوانید، در تشییع جنازهشان شرکت کنید، مریضان آنها را عیادت و حقوق آنها را ادا کنید؛ چون وقتی مردی از شما شیعیان، اهل ورع و راستگو باشد و امانت را برگرداند و با مردم خوش اخلاق باشد، گفته میشود این جعفری است و این مرا خوشحال میکند و باعث مسرت من میشود و گفته میشود این ادب جعفربن محمد است ولی اگر اینگونه نباشید بلا و ننگ عملتان متوجه من میشود و گفته میشود این ادب جعفر بن محمد است.»[16] | «در قبائلتان نماز بخوانید، در تشییع جنازهشان شرکت کنید، مریضان آنها را عیادت و حقوق آنها را ادا کنید؛ چون وقتی مردی از شما شیعیان، اهل ورع و راستگو باشد و امانت را برگرداند و با مردم خوش اخلاق باشد، گفته میشود این جعفری است و این مرا خوشحال میکند و باعث مسرت من میشود و گفته میشود این ادب جعفربن محمد است ولی اگر اینگونه نباشید بلا و ننگ عملتان متوجه من میشود و گفته میشود این ادب جعفر بن محمد است.»[16]<ref>همان</ref>. | ||
شبیه این روایت در کتاب «تحف العقول» به عنوان سفارشها و توصیههای امام حسن عسکری7 به شیعیانشان نقل شده است | شبیه این روایت در کتاب «تحف العقول» به عنوان سفارشها و توصیههای امام حسن عسکری7 به شیعیانشان نقل شده است<ref>ابن شعبه حرانى، 1404 ق، ص478</ref>. | ||
5 . در روایت زید شحام از امام صادق7 وارد شده است: | 5 . در روایت زید شحام از امام صادق7 وارد شده است: | ||
«با مردم با اخلاق خودشان برخورد کنید، در مساجدشان نماز بخوانید، از مریضانشان عیادت، در تشییع جنازهشان شرکت کنید و اگر توانایی دارید امام جماعت یا مؤذن آنها باشید، این کار را انجام دهید، اگر اینگونه با آنها معاشرت کردید میگویند اینها جعفری هستند خداوند جعفر بن محمد را رحمت کند که پیروان خود را این چنین نیکو تربیت نموده است و اگر اینگونه معاشرت را ترک کنید میگویند اینها جعفری هستند. خداوند از جعفر بن محمد انتقام بگیرد که پیروان خود را بد تربیت نموده است.»[17] | «با مردم با اخلاق خودشان برخورد کنید، در مساجدشان نماز بخوانید، از مریضانشان عیادت، در تشییع جنازهشان شرکت کنید و اگر توانایی دارید امام جماعت یا مؤذن آنها باشید، این کار را انجام دهید، اگر اینگونه با آنها معاشرت کردید میگویند اینها جعفری هستند خداوند جعفر بن محمد را رحمت کند که پیروان خود را این چنین نیکو تربیت نموده است و اگر اینگونه معاشرت را ترک کنید میگویند اینها جعفری هستند. خداوند از جعفر بن محمد انتقام بگیرد که پیروان خود را بد تربیت نموده است.»[17]<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج8 ، ص430</ref>. | ||
6 . در روایت کثیر بن علقمه است که وی از امام صادق7 طلب وصیت کرده و در وصایای حضرت آمده است: | 6 . در روایت کثیر بن علقمه است که وی از امام صادق7 طلب وصیت کرده و در وصایای حضرت آمده است: | ||
«در میان قبایل خود نماز بخوانید، از مریضانتان عیادت و در تشییع جنازهایشان شرکت کنید، مایة زینت ما باشید نه مایة ننگ ما. ما را نزد مردم محبوب کنید، ما را نزد آنها مبغوض قرار ندهید، تمام محبت و دوستی را به سمت ما بکشید و تمام شر را از ما دور کنید، هر آنچه از خوبی گفته شود ما اهلش هستیم و هر آنچه از بدی گفته شود قسم به خدا از آن دوریم.»[18] | «در میان قبایل خود نماز بخوانید، از مریضانتان عیادت و در تشییع جنازهایشان شرکت کنید، مایة زینت ما باشید نه مایة ننگ ما. ما را نزد مردم محبوب کنید، ما را نزد آنها مبغوض قرار ندهید، تمام محبت و دوستی را به سمت ما بکشید و تمام شر را از ما دور کنید، هر آنچه از خوبی گفته شود ما اهلش هستیم و هر آنچه از بدی گفته شود قسم به خدا از آن دوریم.»[18]<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج12، ص8</ref>. | ||
7. در روایت مرازم از قول امام صادق7 آمده است: | 7. در روایت مرازم از قول امام صادق7 آمده است: | ||
«بر شما باد به نماز خواندن در مساجد، حسن همجواری با مردم، اقامه شهادت و حضور در تشییع جنازهها، چون چارهای از برخورد با مردم ندارید، هیچکس در زندگیاش بی نیاز از مردم نیست و مردم به یکدیگر نیاز دارند.»[19] | «بر شما باد به نماز خواندن در مساجد، حسن همجواری با مردم، اقامه شهادت و حضور در تشییع جنازهها، چون چارهای از برخورد با مردم ندارید، هیچکس در زندگیاش بی نیاز از مردم نیست و مردم به یکدیگر نیاز دارند.»[19]<ref>همان، ص6</ref>. | ||
دستة چهارم: ترغیب شیعیان به شرکت در نماز جماعت عامه | دستة چهارم: ترغیب شیعیان به شرکت در نماز جماعت عامه | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
روایاتیکه در بین مصادیق تقیة مداراتی فقط ناظر به نماز است؛ در این روایات پیشوایان معصوم: با ذکر ثوابهای زیاد در صدد ترغیب و تشویق شیعیان به شرکت در نماز جماعت عامه و نماز خواندن با آنها میباشند. | روایاتیکه در بین مصادیق تقیة مداراتی فقط ناظر به نماز است؛ در این روایات پیشوایان معصوم: با ذکر ثوابهای زیاد در صدد ترغیب و تشویق شیعیان به شرکت در نماز جماعت عامه و نماز خواندن با آنها میباشند. | ||
این روایات به دو مضمون وارد شده؛ در بعضی ترغیب به شرکت در نماز جماعت عامه است و برای آن اجر و ثوابهای بسیار بیان گردیده؛ در برخی دیگر، با فرض اینکه شخص نمازش را قبلاً خوانده به شرکت در نماز جماعت عامه ترغیب شده است؛ روایات در قالب روایات مطلق و مقید | این روایات به دو مضمون وارد شده؛ در بعضی ترغیب به شرکت در نماز جماعت عامه است و برای آن اجر و ثوابهای بسیار بیان گردیده؛ در برخی دیگر، با فرض اینکه شخص نمازش را قبلاً خوانده به شرکت در نماز جماعت عامه ترغیب شده است؛ روایات در قالب روایات مطلق و مقید<ref>مقید بهاینکه قبلاً نمازش را خوانده است</ref> بیان میشود: | ||
الف ـ روایات مطلق: | الف ـ روایات مطلق: | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
1. در صحیحة حماد بن عثمان از قول امام صادق7 آمده است: | 1. در صحیحة حماد بن عثمان از قول امام صادق7 آمده است: | ||
«مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ الله9 فِی الصَّفِّ الْأَوَّل» | «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ الله9 فِی الصَّفِّ الْأَوَّل»<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج8 ، ص229</ref>. | ||
این مضمون را حلبی با کمی تفاوت از امام صادق7 چنین نقل کرده است: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ الله9» | این مضمون را حلبی با کمی تفاوت از امام صادق7 چنین نقل کرده است: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ الله9»<ref>همان، ص300</ref>. | ||
شیخ صدوق نیز مضمون این روایت را به نحو مرسل از امیرالمومنین7 نقل کرده است: | شیخ صدوق نیز مضمون این روایت را به نحو مرسل از امیرالمومنین7 نقل کرده است: | ||
«مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ، فَکَأَنَّمَا صَلَّى مَعَ رَسُولِ الله فِی الصَّفِّ الْأَوَّل» | «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ، فَکَأَنَّمَا صَلَّى مَعَ رَسُولِ الله فِی الصَّفِّ الْأَوَّل»<ref>ابن بابویه، 1414 ق، ص109</ref>. | ||
روایت دلالت بر این دارد که نماز با عامه دارای ثواب زیادی است و اطلاق این روایت و روایات بعدی، شامل موارد تقیة مدارتی نیز میشود و حمل آنها بر موارد خوف ضرر، حمل بر فرد نادر یا حمل بدون دلیل است. آیتالله خویی در ذیل صحیحة حماد فرمودهاند: | روایت دلالت بر این دارد که نماز با عامه دارای ثواب زیادی است و اطلاق این روایت و روایات بعدی، شامل موارد تقیة مدارتی نیز میشود و حمل آنها بر موارد خوف ضرر، حمل بر فرد نادر یا حمل بدون دلیل است. آیتالله خویی در ذیل صحیحة حماد فرمودهاند: | ||
«این روایت و مانند آن، مقید به صورت ترتب ضرر در فرض ترک تقیه نیست بلکه حمل این روایات بر صورت ترتب ضرر حمل بر فرد نادر است؛ چون بعید است شخصی با ترک حضور در مساجد آنها یا ترک نماز جماعت با آنها، در یک یا دو یا چند مرتبه مشهور به تشیع یا امر دیگری شود و متضرر گردد.» | «این روایت و مانند آن، مقید به صورت ترتب ضرر در فرض ترک تقیه نیست بلکه حمل این روایات بر صورت ترتب ضرر حمل بر فرد نادر است؛ چون بعید است شخصی با ترک حضور در مساجد آنها یا ترک نماز جماعت با آنها، در یک یا دو یا چند مرتبه مشهور به تشیع یا امر دیگری شود و متضرر گردد.»<ref>خویی، 1408 ق، ج5، ص318</ref> | ||
2. در صحیحة حفص بن بختری از امام صادق7 وارد شده است: | 2. در صحیحة حفص بن بختری از امام صادق7 وارد شده است: | ||
«وقتی در جماعت عامه وارد میشوی ولو به آنها اقتدا نکنی مانند آن است که به اشخاص شایستة اقتدا، اقتدا کردهای.»[20] | «وقتی در جماعت عامه وارد میشوی ولو به آنها اقتدا نکنی مانند آن است که به اشخاص شایستة اقتدا، اقتدا کردهای.»[20]<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج8 ، ص299</ref>. | ||
3. اسحاق بن عمار از امام صادق7 در مورد نماز با عامه در مسجد آنها میپرسد و حضرت بعد از پاسخ مثبت میفرمایند: «با آنها نماز بخوان چون گزاردن نماز با آنها در صف اول، مانند آن است که در راه خدا شمشیر بکشد.»[21] | 3. اسحاق بن عمار از امام صادق7 در مورد نماز با عامه در مسجد آنها میپرسد و حضرت بعد از پاسخ مثبت میفرمایند: «با آنها نماز بخوان چون گزاردن نماز با آنها در صف اول، مانند آن است که در راه خدا شمشیر بکشد.»[21]<ref>همان، ص301</ref>. | ||
4. در روایت دیگر، اسحاق بن عمار، از امام صادق7 سؤال میکند: داخل مسجد میشوم در حالی که نمازگزاران در رکوع هستند و امکان گفتن اذان و اقامه برایم نیست؟ حضرت، وی را به شرکت در جماعت عامه تشویق نموده، فرمودند: «به رکعتی که با آنها میخوانی اعتنا کن، چرا که از بهترین رکعاتت به شمار میآید؛ «فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَادْخُلْ مَعَهُمْ فِی الرَّکْعَةِ وَ اعْتَدَّ بِهَا فَإِنَّهَا مِنْ أَفْضَلِ رَکَعَاتِک...» | 4. در روایت دیگر، اسحاق بن عمار، از امام صادق7 سؤال میکند: داخل مسجد میشوم در حالی که نمازگزاران در رکوع هستند و امکان گفتن اذان و اقامه برایم نیست؟ حضرت، وی را به شرکت در جماعت عامه تشویق نموده، فرمودند: «به رکعتی که با آنها میخوانی اعتنا کن، چرا که از بهترین رکعاتت به شمار میآید؛ «فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَادْخُلْ مَعَهُمْ فِی الرَّکْعَةِ وَ اعْتَدَّ بِهَا فَإِنَّهَا مِنْ أَفْضَلِ رَکَعَاتِک...»<ref>همان، ص368</ref>. | ||
5. در روایت ابو علی، امام صادق7 او را به حضور در مسجد آنها تشویق کرده، خطاب به وی فرمودهاند: «اولین کسی باش که وارد مسجد شده و آخرین کسی باش که از آن خارج میشوی. اخلاقت با مردم نیکو و گفتارت بر نیکی باشد.»[22] | 5. در روایت ابو علی، امام صادق7 او را به حضور در مسجد آنها تشویق کرده، خطاب به وی فرمودهاند: «اولین کسی باش که وارد مسجد شده و آخرین کسی باش که از آن خارج میشوی. اخلاقت با مردم نیکو و گفتارت بر نیکی باشد.»[22]<ref>همان، ص300</ref>. | ||
6. در مرسلة صدوق است که امام صادق7 فرمودند: با حضور در نماز عامه، به عدد کسانی که با مخالفت میکنند، از گناهانت بخشیده میشود؛ «إِذَا صَلَّیْتَ مَعَهُمْ غُفِرَ لَکَ بِعَدَدِ مَنْ خَالَفَک» | 6. در مرسلة صدوق است که امام صادق7 فرمودند: با حضور در نماز عامه، به عدد کسانی که با مخالفت میکنند، از گناهانت بخشیده میشود؛ «إِذَا صَلَّیْتَ مَعَهُمْ غُفِرَ لَکَ بِعَدَدِ مَنْ خَالَفَک»<ref>همان، ص229</ref>. | ||
ب ـ روایات مقید: | ب ـ روایات مقید: | ||
1. در صحیحة عمربن یزید است که امام صادق7 به جهت ترغیب به خواندن نماز همراه عامه فرمودهاند: اگر متقی نماز واجبش را در وقت بخواند سپس با عامه از روی تقیه دوباره بخواند، در حالی که وضو نیز دارد در این صورت برای متقی 25 درجه نوشته میشود: «مَا مِنْکُمْ أَحَدٌ یُصَلِّی صَلَاةً فَرِیضَةً فِی وَقْتِهَا ثُمَّ یُصَلِّی مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِیَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا کَتَبَ الله لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِینَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِی ذَلِکَ» | 1. در صحیحة عمربن یزید است که امام صادق7 به جهت ترغیب به خواندن نماز همراه عامه فرمودهاند: اگر متقی نماز واجبش را در وقت بخواند سپس با عامه از روی تقیه دوباره بخواند، در حالی که وضو نیز دارد در این صورت برای متقی 25 درجه نوشته میشود: «مَا مِنْکُمْ أَحَدٌ یُصَلِّی صَلَاةً فَرِیضَةً فِی وَقْتِهَا ثُمَّ یُصَلِّی مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِیَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا کَتَبَ الله لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِینَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِی ذَلِکَ»<ref>همان، ص302</ref>. | ||
دلالت این روایت و سایر روایات مقید بر تقیة مداراتی، نسبت به روایات مطلق اقوی است؛ زیرا فرض تکرار نماز توسط مکلف، با وجود داشتن مندوحه و راه گریز، نشانگر این است که مکلف ناچار از نماز خواندن با آنها نبوده و خوف ضرری در میان نیست، اگر این ظهور پذیرفته نشود، اطلاق این روایات جای انکار ندارد. | دلالت این روایت و سایر روایات مقید بر تقیة مداراتی، نسبت به روایات مطلق اقوی است؛ زیرا فرض تکرار نماز توسط مکلف، با وجود داشتن مندوحه و راه گریز، نشانگر این است که مکلف ناچار از نماز خواندن با آنها نبوده و خوف ضرری در میان نیست، اگر این ظهور پذیرفته نشود، اطلاق این روایات جای انکار ندارد. | ||
2. مشابه روایت فوق با سند دیگری نقل شده است؛ «مَا مِنْ عَبْدٍ یُصَلِّی فِی الْوَقْتِ وَ یَفْرُغُ ثُمَّ یَأْتِیهِمْ وَ یُصَلِّی مَعَهُمْ وَ هُوَ عَلَى وُضُوءٍ إِلَّا کَتَبَ الله لَهُ خَمْساً وَ عِشْرِینَ دَرَجَةً» | 2. مشابه روایت فوق با سند دیگری نقل شده است؛ «مَا مِنْ عَبْدٍ یُصَلِّی فِی الْوَقْتِ وَ یَفْرُغُ ثُمَّ یَأْتِیهِمْ وَ یُصَلِّی مَعَهُمْ وَ هُوَ عَلَى وُضُوءٍ إِلَّا کَتَبَ الله لَهُ خَمْساً وَ عِشْرِینَ دَرَجَةً»<ref>همان</ref>. | ||
3. در صحیحة عبدالله بن سنان است که وی از امام صادق7 میپرسد: نزدیک محل سکونتم مسجد مخالفین معاند است و آنها نماز عصر را نزدیک غروب خورشید میخوانند، من نیز نماز عصرم را میخوانم و آنگاه با ایشان دوباره اقامه میکنم؟ امام7 در تأیید کار وی و تشویقش فرمودهاند: «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تُحْسَبَ لَکَ بِأَرْبَعٍ وَ عِشْـرِینَ صَلَاةً» | 3. در صحیحة عبدالله بن سنان است که وی از امام صادق7 میپرسد: نزدیک محل سکونتم مسجد مخالفین معاند است و آنها نماز عصر را نزدیک غروب خورشید میخوانند، من نیز نماز عصرم را میخوانم و آنگاه با ایشان دوباره اقامه میکنم؟ امام7 در تأیید کار وی و تشویقش فرمودهاند: «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تُحْسَبَ لَکَ بِأَرْبَعٍ وَ عِشْـرِینَ صَلَاةً»<ref>همان، 302</ref>. | ||
4. در صحیحة نشیط بن صالح، از امام موسی بن جعفر8 سؤال میکند از شیعهای که در اندرون منزلش و با بسته بودن درب منزل نمازش را میخواند سپس از منزل خارج میشود و با همسایهاش که از عامه است نمازش را به صورت جماعت اعاده میکند، حضرت فرمودند: | 4. در صحیحة نشیط بن صالح، از امام موسی بن جعفر8 سؤال میکند از شیعهای که در اندرون منزلش و با بسته بودن درب منزل نمازش را میخواند سپس از منزل خارج میشود و با همسایهاش که از عامه است نمازش را به صورت جماعت اعاده میکند، حضرت فرمودند: | ||
«کسیکه نماز را در خانه میخواند، خداوند دو برابر ثواب نماز جماعت یعنی 50 درجه به او عطا میکند و کسی که نمازش را با همسایهاش به صورت جماعت بخواند نمازش ثواب بیشتری دارد و به وی ثواب کسی که نمازش را پشت سر رسول خدا9 خوانده است، عطا میشود و با داخل شدن در نماز جماعت آنها گناهان خود را برای آنها باقی گذاشته و حسنات آنها را با خود میبرد.»[23] | «کسیکه نماز را در خانه میخواند، خداوند دو برابر ثواب نماز جماعت یعنی 50 درجه به او عطا میکند و کسی که نمازش را با همسایهاش به صورت جماعت بخواند نمازش ثواب بیشتری دارد و به وی ثواب کسی که نمازش را پشت سر رسول خدا9 خوانده است، عطا میشود و با داخل شدن در نماز جماعت آنها گناهان خود را برای آنها باقی گذاشته و حسنات آنها را با خود میبرد.»[23]<ref>همان، 304</ref>. | ||
5 . در روایت أرجانی از امام صادق7 نقل شده است: کسی که نمازش را در منزل اقامه کند، آنگاه به مسجد عامه رفته و در مسجد آنها نماز بخواند، اجرش این است که حسنات آنها را با خود میبرد.»[24] | 5 . در روایت أرجانی از امام صادق7 نقل شده است: کسی که نمازش را در منزل اقامه کند، آنگاه به مسجد عامه رفته و در مسجد آنها نماز بخواند، اجرش این است که حسنات آنها را با خود میبرد.»[24]<ref>همان</ref>. | ||
نتیجه گیری: | نتیجه گیری: | ||
خط ۲۶۰: | خط ۲۶۰: | ||
نتیجة حضور شیعیان در اجتماعات عامه این است که شیعیان از آنها که اکثریت را تشکیل میدادند تمییز و تشخیص داده نشوند و از طرفی بین مسلمانان اتحاد و یکپارچگی حکمفرما باشد، اما در بین واجبات عبادی بر نماز که مهمترین رکن دین است و در آشکارا اقامه میشود و مسلمانان در طول شبانه روز انجام میدهند ترغیب و تشویق بیشتری شده است و اجر و ثوابی همچون نماز با پیامبرخدا9 برای آن شمرده شده است و میتوان گفت مهمترین مصداق تقیة مداراتی نماز جماعت با عامه است. از مجموع این روایات، اهمیت تقیة مداراتی کشف میشود و لازم است این تقیه مانند تقیة خوفی بیشتر مورد توجه علما قرار گرفته و زوایای مختلف آن بررسی شود. | نتیجة حضور شیعیان در اجتماعات عامه این است که شیعیان از آنها که اکثریت را تشکیل میدادند تمییز و تشخیص داده نشوند و از طرفی بین مسلمانان اتحاد و یکپارچگی حکمفرما باشد، اما در بین واجبات عبادی بر نماز که مهمترین رکن دین است و در آشکارا اقامه میشود و مسلمانان در طول شبانه روز انجام میدهند ترغیب و تشویق بیشتری شده است و اجر و ثوابی همچون نماز با پیامبرخدا9 برای آن شمرده شده است و میتوان گفت مهمترین مصداق تقیة مداراتی نماز جماعت با عامه است. از مجموع این روایات، اهمیت تقیة مداراتی کشف میشود و لازم است این تقیه مانند تقیة خوفی بیشتر مورد توجه علما قرار گرفته و زوایای مختلف آن بررسی شود. | ||
مباحثیکه در این تقیه مجال دارد و در کتب بعضی از فقهای متأخر؛ مانند امام خمینی | مباحثیکه در این تقیه مجال دارد و در کتب بعضی از فقهای متأخر؛ مانند امام خمینی<ref>1420ق، ص7، 48،70 ؛ بی تا، صص539 ، 552</ref> و آیتالله خویی<ref>1408ق، ج5، صص319 ـ 315</ref> مورد اشاره قرار گرفته است: | ||
1. حکم تکلیفی تقیة مداراتی؛ مشروعیت و استحباب این تقیه مسلم است اما آیا به حد وجوب نیز میرسد؟ | 1. حکم تکلیفی تقیة مداراتی؛ مشروعیت و استحباب این تقیه مسلم است اما آیا به حد وجوب نیز میرسد؟ | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
3. آیا عمل به تقیة مداراتی مشروط به عدم مندوحه و نداشتن راه گریز است یا مطلق است و در فرض داشتن مندوحه هم این تقیه مشروعیت دارد؟ | 3. آیا عمل به تقیة مداراتی مشروط به عدم مندوحه و نداشتن راه گریز است یا مطلق است و در فرض داشتن مندوحه هم این تقیه مشروعیت دارد؟ | ||
4. محدودة عمل به تقیة مداراتی در ناحیة متقی منه | 4. محدودة عمل به تقیة مداراتی در ناحیة متقی منه<ref>شخص یا اشخاصی که از آنها تقیه میشود</ref> چه مقدار است؟ آیا اختصاص به اهل سنت دارد؟ | ||
5. محدودة این تقیه در ناحیة متقی فیه | 5. محدودة این تقیه در ناحیة متقی فیه<ref>امری که در آن تقیه میشود</ref> چه مقدار است؟ آیا اختصاص به مصادیقی دارد که در روایات آمده است یا هر عبادت دسته جمعی در شرایطی که مصلحت وحدت را به دنبال داشته باشد، میتواند مصداق این تقیه باشد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۵: | ||
7. جوهری، اسماعیل بن حماد،الصحاح ـ تاج اللغة و صحاح العربیة ـ تحقیق: عبد الغفور عطار احمد، چاپ اول، دار العلم للملایین، بیروت،1410ق. | 7. جوهری، اسماعیل بن حماد،الصحاح ـ تاج اللغة و صحاح العربیة ـ تحقیق: عبد الغفور عطار احمد، چاپ اول، دار العلم للملایین، بیروت،1410ق. | ||
8. حر عاملی، محمد بن الحسن، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، چاپ اول، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة آل البیت: ، مؤسسة آل البیت: ، قم، 1409ق. | 8. حر عاملی، محمد بن الحسن، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، چاپ اول، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة آل البیت: ، مؤسسة آل البیت: ، قم، 1409ق. | ||
9. حسن بن علی، امام یازدهم7، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری7، چاپ اول، مدرسة الإمام المهدی (عجل الله تعالى فرجه الشریف | 9. حسن بن علی، امام یازدهم7، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری7، چاپ اول، مدرسة الإمام المهدی(عجل الله تعالى فرجه الشریف</ref>، قم، 1409ق. | ||
10. راوندى کاشانى، فضل الله بن على، النوادر، تحقیق: صادقى اردستانى احمد، چاپ اول، دار الکتاب، قم، بى تا. | 10. راوندى کاشانى، فضل الله بن على، النوادر، تحقیق: صادقى اردستانى احمد، چاپ اول، دار الکتاب، قم، بى تا. | ||
11. روحانی، سید محمد صادق، فقه الصادق7، بی نا، بی جا، بی تا. | 11. روحانی، سید محمد صادق، فقه الصادق7، بی نا، بی جا، بی تا. | ||
12. سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، چاپ اول، مؤسسة امام صادق7، قم، 1423ق. | 12. سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، چاپ اول، مؤسسة امام صادق7، قم، 1423ق. | ||
13. فاضل موحدی لنکرانی، محمد،تقیه مداراتی، چاپ اول، گروه ارشاد حجاج ایرانی (امر به معروف | 13. فاضل موحدی لنکرانی، محمد،تقیه مداراتی، چاپ اول، گروه ارشاد حجاج ایرانی(امر به معروف</ref>، قم، 1365ش. | ||
14. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: مخزومی، مهدی ـ سامرایی، ابراهیم، چاپ دوم، هجرت، قم، 1410ق. | 14. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: مخزومی، مهدی ـ سامرایی، ابراهیم، چاپ دوم، هجرت، قم، 1410ق. | ||
15. فیومی، احمدبن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، چاپ دوم، مؤسسة دار الهجره، قم، 1414ق. | 15. فیومی، احمدبن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، چاپ دوم، مؤسسة دار الهجره، قم، 1414ق. | ||
16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط ـ الإسلامیة | 16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی(ط ـ الإسلامیة</ref>، تحقیق: غفارى، علی اکبر ـ آخوندی، محمد، چاپ چهارم، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407ق. | ||
17. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الانوار لدرر الاخبار الائمة الأطهار، تحقیق: جمعى از محققان، چاپ دوم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق. | 17. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الانوار لدرر الاخبار الائمة الأطهار، تحقیق: جمعى از محققان، چاپ دوم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق. | ||
18. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، چاپ چهلم، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش. | 18. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، چاپ چهلم، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش. | ||
19. مکارم شیرازی، ناصر،القواعد الفقهیه، چاپ سوم، مدرسه امام امیر المؤمنین:، قم، 1411ق. | 19. مکارم شیرازی، ناصر،القواعد الفقهیه، چاپ سوم، مدرسه امام امیر المؤمنین:، قم، 1411ق. | ||
20. موسوی خمینی، سید روح الله، الرسائل العشرة، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة تنظیم | 20. موسوی خمینی، سید روح الله، الرسائل العشرة، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة تنظیم | ||
و نشر آثار امام خمینى، چاپ اول، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام | و نشر آثار امام خمینى، چاپ اول، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى، قم، 1420ق. | ||
21. موسوی خمینی، سید روح الله، المکاسب المحرمة، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى1 ، قم، 1415ق. | 21. موسوی خمینی، سید روح الله، المکاسب المحرمة، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى1 ، قم، 1415ق. | ||
22. موسوی خمینی، سید روح الله، کتاب الطهارة (تقریرات | 22. موسوی خمینی، سید روح الله، کتاب الطهارة(تقریرات</ref>، مقرر: فاضل موحدى لنکرانی، محمد، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى، قم، بی تا. | ||
23. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، مقرر: غروی میرزا على، چاپ اول، علمیه، قم، 1418ق. | 23. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، مقرر: غروی میرزا على، چاپ اول، علمیه، قم، 1418ق. |
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۰۹
تقیه مداراتی، یکی از اقسام تقیه، به معنای همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت، به جهت جلب محبت آنها و ایجاد وحدت میان مسلمانان، بی آنکه ترسی در میان باشد است. با اینکه چنین تقیهای، به شهادت روایات، در طول دوران 250 سالة امامت پیشوایان معصوم، موضوعی مهم و جدی تلقی میشده و در روابط اجتماعی و اعمال عبادی، مانند نماز و حج جریان داشته است اما در کلمات فقهای شیعه به جز برخی از فقهای متأخر، این تقیه از سایر اقسام تقیه تفکیک نشده و کمتر به آن توجه شده است.
اصل مقاله
مقدمه:
تقیه از مسائل مهم فقه است که ریشه در قرآن کریم دارد و عقل نیز حکمت و ضرورت آن را تأیید میکند. تقیه به لحاظ علت تشریع، به سه قسم «خوفی»، «کتمانی» و «مداراتی» تقسیم میشود؛ در این بین تقیه مداراتی کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
تقیة مداراتی، عبارت است از خوش برخوردی و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت به دو جهت: 1. حفظ و ایجاد وحدت بین مسلمین و تقویت بخشیدن به اسلام و مسلمین در مقابل کفار و مشرکین، 2. جلب محبت عامه و جذب آنها تا پیروان مذهب اهل بیت مورد سرزنش و خواری قرار نگیرند، و باعث تقویت مذهب شیعه و شیعیان شود.
در تشریع این تقیه دو هدف مهم و اساسی، مد نظر شارع بوده است:
1. صلاح حال مسلمین از این جهت که میان آنها وحدت کلمه و انسجام حکم فرما شود و تفرقه و تشتت از آنها دور گردد تا بهاین سبب بین سایر ملتها ذلیل نشوند و تحت سلطه کفار و اجانب قرار نگیرند[۱].
2. صلاح حال شیعیان، از این جهت که شیعیان با شرکت در جماعتهای عامه، هرگونه اتهام را از خود دور کرده و از سوی پیروان سایر مذاهب مورد تعییر، مذمت و خواری قرار نگیرند[۲] و در بین پیروان سایر مذاهب، مشهور به اخلاق حسنه و اوصاف زیبا شوند[۳].
این تقیه ریشه در اصل مدارا و حسن همجواری با همه مردم دارد در این پژوهش بعد از تبیین مفهوم «تقیه» و «تقیه مداراتی» به اصل مدارا و حسن همجواری در سیره پیامبران اشاره شده سپس جریان این تقیه در سیره و سنت گفتاری پیشوایان معصوم تبیین شده است و نتیجه بحث این است که تقیة مداراتی در نزد پیشوایان معصوم اهمیت زیادی داشته و جا دارد مانند سایر اقسام تقیه مورد نقد و واکاوی فقها قرار گیرد.
در رابطه با تقیه مداراتی، در مجله «میقات حج» مقالاتی منتشر شده است که عبارتند از:
1. «تقیه مداراتی» تألیف مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی، ایشان با تمسک به روایات اهل بیت: اصل مشروعیت و اهمیت این تقیه را ثابت کرده و در نهایت اهداف این تقیه را تبیین کردهاند.
2. «تقیه مداراتی» نوشته حجت الاسلام محمد رحمانی، در مقاله ایشان، ضمن طرح روایات تقیة مداراتی در 5 دسته به اِجزاء در این تقیه اشاره کردهاند و بعد از طرح آرای امام خمینی و آیتالله خویی] از دیدگاه حضرت امام دفاع کردهاند و در ادامه، گسترة این تقیه نسبت به موضوعات را متذکر شدهاند.
3. «حد و حکمت مدارا» نوشته حجت الاسلام محمد سروش محلاتی، در مقاله ایشان آرای فقهی شیخ انصاری، امام خمینی و آیتالله خویی در رابطه با تقیه مداراتی مقایسه شده است.
4. «نگاهی تاریخی به تقیة مداراتی» نوشتة فتحی نیا، در این مقاله تقیه مداراتی به لحاظ تاریخی در دوران رسالت و امامت تبیین شده و با طرح روایات اهل بیت: ، مشروعیت این تقیه را ثابت کردهاند.
در این پژوهشها، تقیة مداراتی از زاویة فقهی یا تاریخی لحاظ شده است اما تفاوت و تمایز این پژوهش این است که از زوایة روایی، روایات اهل بیت در رابطه با تقیة مداراتی بررسی شده و جریان این تقیه در سیره و طریقة امامان معصوم: تبیین گردیده و در قالب چهار دسته از روایات، نقش پر رنگ این تقیه در سنت گفتاری امامان معصوم: را گوشزد کردهایم.
اکنون پیش از پرداختن به موضوع اصلی، جهت تبیین بهتر مطلب، اشارهای کوتاه به مفهوم «تقیه» و «تقیه مداراتی» میکنیم:
الف. معنای تقیه
تقیه از مادة «وقی، یقی» به معنای صیانت و نگهداری است[۴]. «تاء» در ابتدای این واژه در اصل واو بوده است مانند واژة «تقوی» که در اصل «وقوی» بوده است[۵]. این واژه، بر وزن «فَعیلة» است، «تاء» در انتهای آن، تای مصدریه است؛ مانند واژة «غلبة». این واژه مصدر یا اسم مصدر از باب افتعال است[۶] از این رو، ترجمة آن به «خودنگهداری» یا «خود نگهداشتن و محافظت کردن از خود» صحیح است.
معنای تقیه در اصطلاح، اخص از معنای لغوی است و برای آن تعاریف زیادی ارائه کردهاندکه از نظر مضمون، همه به یک مطلب اشاره دارند، اگر بخواهیم تعریفی ارائه دهیم که شامل همة اقسام تقیه باشد و به لحاظ «متقی فیه» و «متقی منه» عمومیت داشته باشد این است:
«تقیه عبارت است از اخفای حق از غیر یا اظهار خلاف حق، به دلیل مصلحتی که اهمّ از اظهار حق میباشد. آن مصلحت اهمّ حفظ جان یا مال یا آبروی خود متّقی[۷] یا متعلقات متّقی یا حفظ اسرار اهل بیت: یا ایجاد وحدت بین مسلمین و جلب محبت اهل سنت میباشد.»
ب. تقیه مداراتی
مدارات، از باب مفاعله و از مادة «دری» یا «درء» میباشد، و در لغت به پوشاندن عداوت و نرمخویی معنا شده است[۸].
در کلمات متأخرین معاصر، این تقیه از سایر اقسام تقیه تفکیک شده و برای آن تعاریفی ارائه گردیده است[۹]. آنچه از این تعاریف به دست میآید این است که:
تقیه مداراتی عبارت است از خوش برخوردی و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت به دو جهت: یک؛ حفظ و ایجاد وحدت بین مسلمین و تقویت بخشیدن به اسلام و مسلمین در مقابل کفار و مشرکین. دو؛ جلب محبت عامه و جذب آنها تا پیروان مذهب اهل بیت مورد سرزنش و خواری قرار نگیرند و باعث تقویت مذهب شیعه و شیعیان شود.
به جهت تفکیک اقسام تقیه، دو قسم دیگر تقیه؛ یعنی تقیه «خوفی» و تقیه «کتمانی» بهصورت اجمال تبیین میشود:
تقیة خوفی؛ تقیهای است که موضوع آن خوف متقی بر وقوع ضرر یا خطر بر نفس یا مال یا آبرو باشد، که گاهی این خوف به حد اکراه و اجبار میرسد و گاه نمیرسد. پس ملاک تشریع این تقیه، تحقق عنوان خوف یا عنوان اکراه است.
تقیة کتمانی؛ عبارت است از پوشاندن و مخفی کردن اعتقادات و اسرار اهل بیت: و حقایق مذهب شیعه ولو خوفی در میان نباشد.[۱۰] این تقیه در واقع یک نوع عمل قلبی است و در عمل ظهور و بروز ندارد.
اصل مدارا و حسن همجواری
عمل به تقیة مداراتی مبتنی بر اصل مدارا و حسن همجواری است. نسبت بین اصل مدارا و تقیة مداراتی عموم و خصوص مطلق است. در اصل مدارا نرمخویی، ملایمت و حسن همجواری با عموم مردم میباشد؛ چه مسلمان با هر فرقهای، چه غیر مسلمان؛ این مدارا و ملایمت یا از روی مصلحت صورت نمیگیرد و خصیصة ذاتی آن شخص است و یا اینکه از روی مصلحت صورت میگیرد؛ مانند مصلحت هدایت افراد به حق یا مصلحت پیشگیری از زیانهای بزرگتر یا مصلحت وحدت مسلمین که از قسم اخیر به تقیة مداراتی تعبیر میشود.
این اصل کلیدی و مهم در دین اسلام سفارش شده و مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم دربارة چگونگی رفتار با مردم میفرماید:[۱۱]،[۱۲]
امام صادق7 در ذیل آیة شریفه فرمودهاند:
«با همة مردم به نیکی گفتگو کنید؛ چه مؤمن، چه غیر مؤمن. نسبت به مؤمنان روی گشاده و شاداب داشته باشید و نسبت به مخالفان با مدارا با آنها گفتگو کنید تا جذب ایمان شوند.»[1][۱۳].
یکی از مفسرین معاصر در تفسیر آیة شریفه مینویسد: «با توجه به تعبیر «ناس» به جای «اهل کتاب» یا «مومنان»[۱۴] حکمی است مربوط به جامعة بشری و اِعمال حُسن خلق به تودة مردم؛ اعم از مسلمان و کافر. این حکم از احکام روابط بین المللی و از بهترین اصول کلی اسلام در تربیت جوامع انسانی است... مقصود از «قول» در جملة «قُولُوا» کنایه از مطلق برخورد است؛ با قول باشد یا عمل؛ نظیر «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید»[۱۵] که مقصود خصوص قول در برابر فعل نیست بلکه مطلق کار است؛ اعم از گفتار و رفتار، چنانچه مراد از «خوردن مال مردم» مطلق تصرف است نه خصوص خوردن»[۱۶].
عمل به این اصل در سیرة تبلیغی پیامبر9 نیز جریان داشته است. پیامبرخدا9 این اصل را در عرض اقامة فرایض قرار دادهاند و در اهمیت آن فرمودهاند: «أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاةِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ»[۱۷]. در روایت دیگری سفارش شده بهاینکه مؤمن شایسته است خصلتی از پروردگار، خصلتی از پیامبر و خصلتی از امام داشته باشد و آن خصلتی که شایسته است از پیامبر داشته باشد مدارا و حسن همجواری با مردم است؛ «وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ رَسُولِ الله9 فَهُوَ أَنْ یُدَارِیَ النَّاسَ وَ یُعَامِلَهُمْ بِالْأَخْلَاقِ الْحَنِیفِیَّة»[۱۸].
البته مدارای پیامبر9 در مقابل کفار و مشرکین عمومیت نداشته و اختصاص به بعضی از کفار داشت؛ یعنی کفاری که در پناه مسلمین بودند یا معاهد بودند یا در مواقعی که اسلام در موضع ضعف بود یا مصلحتی مثل امید هدایت آنها وجود داشت کما اینکه سهمی از زکات برای تألیف قلوب کفار قرار داده شده است و الا نسبت به معاندین، اسلام در مواقعی که در موضع قدرت باشد دستور برخورد شدید داده است.
اصل مدارا نه تنها در سیرة پیامبر خاتم که در سیرة انبیای گذشته نیز مشاهده شده است. در روایتی از پیامبر9 علت برتری انبیا بر سایر مخلوقات، شدت مدارای آنها با دشمنان و حُسن تقیة آنها شمرده شده است: «إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ إِنَّمَا فَضَّلَهُمُ اللهُ عَلَى خَلْقِهِ أَجْمَعِینَ بِشِدَّةِ مُدَارَاتِهِمْ لِأَعْدَاءِ دِینِ الله وَ حُسْنِ تَقِیَّتِهِمْ لِأَجْلِ إِخْوَانِهِمْ فِی الله»[۱۹].
ممکن است عجیب باشد که چطور این دو عامل سبب برتری انبیا بر همة خلایق شده است. امام خمینی در توضیح مفاد این روایت فرمودهاند: نفس مدارای انبیا با دشمنان دین و تقیة آنها موجب برتری انبیا نشده بلکه چون دعوت انبیا و اشاعة دین آنها میان مردم، متوقف بر مدارا با دشمنان دین و حفظ مؤمنین است، به همین جهت مدارا و تقیه از اهمیت زیادی بر خوردار شده است[۲۰].
تقیه مداراتی در سیرة پیشوایان معصوم پیشوایان معصوم در حالی که با طواغیت زمان خویش مبارزه و حق را بیان میکردند، عمل به تقیه مداراتی در سیرة آنها به چشم میخورد؛ در میان پیشوایان معصوم، امیر المؤمنین بیشترین ابتلای بهاین تقیه را داشتند؛ چون علت اصلی صبر و مبارزه نکردن ایشان برای گرفتن حق و خانه نشینی 25 ساله آن حضرت به جهت حفظ وحدت و انسجام مسلمانان و جلوگیری از تشتت در جامعة اسلامی بوده است؛ چنانچه آن حضرت به این واقعیت تصریح میکنند:
«هنگامیکه پیامبرخدا9 از دنیا رفت، قریش امر خلافت را به خود اختصاص داد و ما را از حقی که نسبت به همة مردم به آن شایسته تر بودیم دور کردند. در این هنگام دیدم صبر و بردباری بر این غصب بهتر است از تفرقه میان مسلمین و ریخته شدن خون آنان، در حالی که مردم تازه اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشکی مملوّ از شیر بود که کف کرده باشد و با اندک سستی تباه میشود و کوچکترین فردی آن را وارونه مینماید.»[2][۲۱].
در کلمات دیگر آن حضرت نیز اهمیت وحدت بین مسلمین و پرهیز از تشتت و تفرقه در صفوف آنها بیان شده است[۲۲] شرکت آن حضرت در اجتماعات و نماز خواندن با غاصبین خلافت و قبول فرمانداری برخی از شهرها توسط بعضی از یاران حضرت نیز میتواند از مصادیق تقیة مداراتی باشد.
البته درست است که اگر آن حضرت و یارانشان در مقابل حکومت اعتراض میکردند و دست به مقابله و قیام میزدند و در صدد گرفتن حق خود بر میآمدند از ناحیه دستگاه حاکم مورد آزار، شکنجه و قتل قرار میگرفتند و این نشان میدهد که تقیه آنان از روی خوف بوده است نه به جهت حفظ وحدت. اما میتوان ادعا کرد که خوف از دستگاه حاکم، علت اصلی تقیة آنان نبوده بلکه حفظ وحدت و استحکام اسلام عامل اصلی بوده است و الا تحمل شکنجهها و جانفشانی برای آن حضرت و یارانشان مطلوب و محبوب بود؛ استاد شهید مطهری در این رابطه میفرماید:
«طبعاً هرکس مىخواهد بداند آنچه على7 در بارة آن مىاندیشید، آنچه على7 نمىخواست آسیب ببیند، آنچه على7 آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد، چه بود؟ حدساً باید گفت آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین قوّت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند. موفقیتهاى محیّرالعقول خود را در سالهاى بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند. على القاعده على7 به خاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد.
اما مگر باورکردنى است که جوانى سى وسه ساله، دورنگرى و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلط و نسبت به اسلام وفادار و متفانى باشد که به خاطر اسلام راهى را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود اوست؟! بلى باور کردنى است. شخصیت خارق العاده على7 در چنین مواقعى روشن مىگردد. تنها حدس نیست؛ على7 شخصاً در این موضوع بحث کرده و با کمال صراحت علت را که جز علاقه به عدم تفرقه میان مسلمین نیست بیان کرده است.»[۲۳].
بعد از دوران امامت امیرالمومنین7 و با روی کار آمدن بنی امیه و بنی عباس پیشوایان معصوم: و شیعیان در خوف و فشار شدید حاکمان جور قرار گرفتند و غالباً تقیة آنها خوفی و به جهت حفظ جان خود یا شیعیان بود اما در عین حال بعضی از روایات حکایت از حضور پیشوایان معصوم: در اجتماعات و مساجد عامه و نماز خواندن با خلفا یا امام جماعت عامه دارد و روشن است که نماز خواندن پیشوایان معصوم: همیشه از روی خوف بر جان خودشان یا جان پیروانشان نبوده و گاهی به دلیل ایجاد وحدت و یکپارچگی بین مسلمانان و پرهیز از تفرقه و تشتت بوده است.
همچنین متابعت و همراهی پیشوایان معصوم: در طول نزدیک به 250 سال، در مراسم حج و وقوف در عرفات و مشعر با عامه، با وجود اینکه در بعضی از سالها ثبوت هلال ذی الحجه مسلم نبود، یکی دیگر از مصادیق تقیة مداراتی در سیرة پیشوایان معصوم: میباشد، چون ادعای اینکه در طول همة این سالها، متابعت امامان به جهت تقیه خوفی بوده و تقیة مداراتی و حفظ و انسجام مسلمین مد نظر آنها نبوده است، ادعای سختی است و از آنجا که امامان معصوم غالباً نزد امیران حج مورد احترام بودند، گاهی متابعت و وقوف امامان و شیعیان به جهت حفظ انسجام و وحدت مسلمین بوده است.
در برخی از روایات سیرة پیشوایان معصوم: در مصادیق تقیة مداراتی بیان شده است:
1. در موثقة سماعه، از امام7 در مورد ازدواج با عامه و نماز پشت سر آنها سؤال میشود، امام7 میفرمایند: این مسئلهای است سنگین و سخت و شیعیان توانایی انجام آن را ندارند، اما پیامبرخدا9 با آنها ازدواج و امام علی7 با آنها نماز خوانده است؛ بدون شک نماز امیرالمومنین7 با آنها همیشه از روی خوف نبوده و وحدت و یکپارچگی مسلمین مد نظر آن حضرت بوده است، کما اینکه ازدواج پیامبر با آنها نیز به جهت مصلحت وحدت و انسجام بین مسلمین بوده و خوفی در میان نبوده است: «سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاکَحَتِهِمْ وَ الصَّلَاةِ خَلْفَهُمْ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ شَدِیدٌ لَنْ تَسْتَطِیعُوا ذَاکَ قَدْ أَنْکَحَ رَسُولُ الله9 وَ صَلَّى عَلِیٌّ7 وَرَاءَهُمْ»[۲۴].
2. در صحیحة علی بن جعفر از امام موسی بن جعفر8 چنین نقل شده است:
امام7 نماز خواندن امام حسن و امام حسین8 پشت سر مروان را نقل کرده و فرمودهاند ما هم این کار را انجام میدهیم و با آنها[۲۵] نماز میخوانیم.[3][۲۶].
3. به همین مضمون روایت دیگری در کتاب نوادر راوندی از امام صادق7 نقل شده که در آن، به یکی از دو امام اعتراض میشود:
«پدرتان وقتی به خانه باز میگشت نمازش را اعاده میکرد. امام ضمن اینکه قسم یاد میکنند فرمودهاند: بر نماز امام جماعت اضافه نکرده؛ یعنی آن را اعاده نمیکردهاند.»[4][۲۷].
4. در صحیحة معاویة بن وهب است که از امام صادق7 سوال شد: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا؟» پرسش معاویة بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوة رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوة رفتار و تعامل شیعیان با اهل سنت. اما امام7 در پاسخ، تفکیک نکرده و بدون فرق گذاشتن بین شیعه و غیر شیعه، در پاسخ فرمودهاند:
«به امامانتان که از آنها پیروی میکنید نگاه کنید، هر کاری که آنها انجام میدهند شما نیز انجام دهید، به خدا قسم امامانتان، از مریضان آنها عیادت و در تشییع جنازة آنها شرکت میکنند، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت میدهند و امانت آنها را ادا میکنند.»[5][۲۸]
در این روایت، حضرت در پاسخ از دو پرسش، بین شیعه وغیر شیعه فرق نگذاشته و نسبت به تعامل با هر دو فرقه، سیرة پیشوایان معصوم بر عیادت مریضان، شرکت در تشییع جنازه، حضور در محاکم قضایی و ادای امانت را متذکر شدهاند و بر این سیره قسم یاد کردهاند.
5. در روایتی از امام صادق7 رفاقت، دوستی، ملایمت و خوش برخوردی با مردم به عنوان نماد و علامت پیشوایان معصوم: معرفی شده است، در مقابل بنی امیه که نمادشان خونریزی، ظلم و ستم بوده است: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخِلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِی مَا أَنْتُمْ فِیهِ».[۲۹]
تقیه مداراتی در سنت گفتاری پیشوایان معصوم با مراجعه به مجامع روایی شیعه، به روایات زیادی بر میخوریم که پیشوایان معصوم: شیعیان را به حُسن معاشرت با عامه و عمل به تقیة مداراتی و مصادیق آن فرا میخوانند، تعداد این روایات تا حدی است که برخی قائل به تواتر آنها شدهاند.[۳۰] این روایات با مضامین مختلفی وارد شده است؛ از این رو، این روایات را در 4 دسته مطرح نموده و به دلیل کثرت و پرهیز از تطویل، اسناد روایات را حذف کردهایم.
این نکته قابل تذکر است که در لسان روایات پیشوایان معصوم: از اهل سنت، در بیشتر موارد به «ناس» تعبیر شده است؛ مانند صحیحة فضیل: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ؛ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَةَ»[۳۱].
از آنجا که در عصر امامان معصوم: اکثریت اهل سنت بودند و یا به جهت بهوجود نیامدن حساسیت، از تعبیر «ناس» استفاده میکردند.
گاهی نیز در تعبیر از اهل سنت، از کلمة «عامه» استفاده میکردند؛ مانند مقبولة عمربن حنظله: «مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ، فَفِیهِ الرَّشَاد»[۳۲].
در موارد معدودی نیز به «مخالفین» تعبیر کردهاند، گرچه این تعبیر در السنة علما و فقها بهوفور به چشم میخورد؛ مانند روایت زیر که نسبت به خلفا و کسانی که قدرت را در دست داشتند تعبیر مخالفین به کار رفته است: «عَلَیْهِ أِنْ یَدِینَ الله فِی الْبَاطِنِ بِخِلَافِ مَا یُظْهِرُ لِمَنْ یَخَافُهُ مِنَ الْمُخَالِفِینَ الْمُسْتَوْلِینَ عَلَى الْأُمَّةِ»[۳۳].
دسته اول: سفارش شیعیان به جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها
در بعضی از روایات پیشوایان معصوم: بهطور کلی و بدون ذکر مصداق بر جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها سفارش کردهاند؛ مانند:
1. امام صادق7 فرمودند: «خداوند رحمت کند کسی که ما[۳۴] را محبوب مردم قرار دهد و مبغوض آنها قرار ندهد.»[6][۳۵].
2. در ضمن وصایای امام صادق7 به عبد الأعلی بن اعین آمده است: «خدا رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش و ما بکشاند؛ بهاین طریقکه آنچه مردم میپسندند را نشان دهد و آنچه نمیپسندند را مخفی کند.»[7][۳۶].
در کافی اینگونه آمده است: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند بهاین طریق که به آنچه مردم میپسندند گفتگو کنید و آنچه آنها نمیپسندند را مخفی بدارید.»[8][۳۷].
3. مدرک بن هزهاز از امام صادق7 روایت میکند که فرمود: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند. پس گفتارش به آنچه مردم میپسندند باشد و آنچه نمیپسندند را ترک کند.»[9][۳۸]
دسته دوم:سفارش شیعیان به مخالطه و نشست و برخاست با عامه
روایاتی که پیشوایان معصوم: به طور کلی و مطلق و بدون ذکر مصداق، شیعیان را به مخالطه و نشست و برخاست با عامه و تقیه سفارش کردهاند؛ به برخی از این روایات اشاره میشود:
1. «... از ما نیست کسیکه در مقابل افرادیکه از او در امان است تقیه نکند وتقیه را مانند لباس زیرین و رویین خود قرار ندهد[۳۹] تا این تقیة سجیه و رفتار ثابت او شود در برابر کسیکه از خطر او در حذر است.»[10] [۴۰].
دلالت روایت بر تقیة مداراتی روشن است، چون در تقیه از کسی که از ضرر او در امان هستیم خوفی متصور نیست و در واقع تقیة مداراتی مقدمة تقیه خوفی است.
آیتالله خویی در ذیل این روایت فرمودهاند: «این روایت بایستی حمل بر تقیه مداراتی شود چون خوف ضرر در آن متصور نیست و امکان حمل بر تقیه اصطلاحی یعنی تقیه خوفی ندارد؛ چون در تقیه از کسی که از او در امانیم خوف ضرری نیست.»[۴۱].
2. حضرت در روایتی دیگر فرمودهاند: «خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّةِ وَ خَالِفُوهُمْ بِالْجَوَّانِیَّةِ إِذَا کَانَتِ الْإِمْرَةُ صِبْیَانِیَّةً»[۴۲]
«برّانیه» کنایه از ظاهر و «جوانیه» کنایه از باطن میباشد؛ یعنی با عامه در ظاهر مخالطه و همراهی کنید اما در باطن مخالفشان باشید و عمل به این دستور تا زمانی است که حکومت در دست کوته فکران است؛ کوتهفکرانی که در عقل مانندکودکان هستند.
روایت شامل تقیة مداراتی نیز میشود؛ چون امر به مخالطه و معاشرت با عامه مطلق است و شامل مواردی که ضرری در بین نباشد نیز میشود.
3. در روایت دیگری از آن حضرت آمده است:
بر شما باد به خوش رفتاری با اهل باطل و تحمل ظلم آنها و بپرهیزید از نزاع و درگیری با آنها و در نشست و برخاست و معاشرت با آنها که چارهای از آن ندارید متدین به تقیه باشید، تقیهای که خداوند امر کرده در معاشرت با آنها به آن عمل کنید.[11][۴۳].
اطلاق این روایت نیز نسبت به فرض عدم ضرر و تقیة مداراتی مانعی ندارد.
4. در روایتی از امام حسن عسکری7 چنین آمده است:
«خداوند به سبب تقیه امت را اصلاح میکند و برای صاحب تقیه مانند اجر اعمال امت ثبت میشود. پس تارک تقیه امت را نابود کرده است.»[12] [۴۴].
بیان اجر به جهت ترغیب در عمل به تقیه و نشست و برخاست با عامه است و تقیهای که اصلاح امت را در پی دارد تقیة مداراتی است و تقیة خوفی بیشتر از اینکه باعث اصلاح امت شود، اصلاح مذهب یا شخص متقی را به دنبال دارد.
دسته سوم: ترغیب شیعیان به شرکت در اجتماعات عامه با حضور در نماز جماعت، تشییع جنازه و...
روایاتی که پیشوایان معصوم با ذکر نمونههایی به شیعیان خود دستور دادهاند در اجتماعات عامه شرکت کنند و خود را در جامعه مسلمین نشان دهند و از سایر افراد جامعه خود را جدا نکنند، مانند اینکه در مساجد عامه حضور بهم رسانند و در نمازهای جماعت آنها شرکت کنند، در تشییع جنازه آنها شرکت کنند، مریضان آنها را عیادت نمایند و در محاکم قضایی به نفع یا ضرر آنها شهادت دهند؛ حتی در روایت زید شحام آمده است که اگر میتوانید امام جماعت آنها یا مؤذن آنها شوید.
سیاق این روایات ظهور در تقیة مداراتی و فرض انتفای ضرر دارد و در بعضی از این روایات قرائنی است که این سیاق را تقویت میکند؛ اگر کسی منکر این سیاق شود، لا اقل این روایات مطلق است و شامل موارد تقیه مداراتی نیز میشود؛ چون اختصاص این روایات به فرض خوف ضرر، حمل بر فرد نادر یا حمل بدون دلیل است. برخی از این روایات عبارتند از:
1. در صحیحة هشام کندی آمده است: از امام صادق7 شنیدم که فرمودند:
«برحذر باشید از انجام دادن عملی که ما را به سبب آن سرزنش کنند؛ چون پدر، به سبب عمل فرزند بدش سرزنش میشود، نسبت بهکسانیکه برای آنها منقطع شدهاید[۴۵] زینت باشید و مایة زشتی بر ما نباشید، در قبایل آنها نماز بخوانید، مریضان آنها را عیادت کنید و در تشییع جنازة آنها حاضر شوید، مبادا شما را به کار خیری سبقت بگیرند، شما به کار خیر از آنها سزاوارتر هستید، به خدا قسم پرستیده نشده است خداوند به چیزی بهتر از خبء ،گفتم: خبء چیست؟ فرمودند: تقیه.»[13][۴۶].
2. در صحیحة عبدالله بن سنان از امام صادق7 با تعبیر «اوصیکم» آمده است که فرمودند:
«شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و اینکه مردم را بر دوش خود سوار نکنید تا در جامعه ذلیل شوید[۴۷] خداوند متعال میفرماید: با مردم به نیکی گفتگو کنید. سپس حضرت فرمودند: از مریضان ایشان عیادت و در تشییع جنازهشان شرکت کنید، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت دهید و با آنان در مساجدشان نماز بخوانید.»[14][۴۸].
سیاق این روایت نیز ظهور در تقیة مداراتی دارد و استشهاد به آیة شریفه، فرض احتمال ضرر را منتفی و این ظهور را تقویت میکند.
3. در صحیحة معاویة بن وهب از امام صادق7 سؤال شده است: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَضَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاس». پرسش معاویة بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوة رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوة رفتار و تعامل آنان با اهل سنت. اما امام7 در پاسخ، تفکیک نکرده و هر دو پرسش را یک پاسخ دادهاند؛ یعنی نسبت به شیعیان و اهل سنت، هر دو، باید این رفتار اجتماعی را داشته باشید: «امانتهای آنها را برگردانید، در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت دهید، از مریضشان عیادت کنید و در تشییع جنازهشان حاضر شوید.»[15] [۴۹].
4. در صحیحة زید شحام، امام صادق7 در ضمن وصایایی به شیعیان خود فرمودهاند:
«در قبائلتان نماز بخوانید، در تشییع جنازهشان شرکت کنید، مریضان آنها را عیادت و حقوق آنها را ادا کنید؛ چون وقتی مردی از شما شیعیان، اهل ورع و راستگو باشد و امانت را برگرداند و با مردم خوش اخلاق باشد، گفته میشود این جعفری است و این مرا خوشحال میکند و باعث مسرت من میشود و گفته میشود این ادب جعفربن محمد است ولی اگر اینگونه نباشید بلا و ننگ عملتان متوجه من میشود و گفته میشود این ادب جعفر بن محمد است.»[16][۵۰].
شبیه این روایت در کتاب «تحف العقول» به عنوان سفارشها و توصیههای امام حسن عسکری7 به شیعیانشان نقل شده است[۵۱].
5 . در روایت زید شحام از امام صادق7 وارد شده است:
«با مردم با اخلاق خودشان برخورد کنید، در مساجدشان نماز بخوانید، از مریضانشان عیادت، در تشییع جنازهشان شرکت کنید و اگر توانایی دارید امام جماعت یا مؤذن آنها باشید، این کار را انجام دهید، اگر اینگونه با آنها معاشرت کردید میگویند اینها جعفری هستند خداوند جعفر بن محمد را رحمت کند که پیروان خود را این چنین نیکو تربیت نموده است و اگر اینگونه معاشرت را ترک کنید میگویند اینها جعفری هستند. خداوند از جعفر بن محمد انتقام بگیرد که پیروان خود را بد تربیت نموده است.»[17][۵۲].
6 . در روایت کثیر بن علقمه است که وی از امام صادق7 طلب وصیت کرده و در وصایای حضرت آمده است:
«در میان قبایل خود نماز بخوانید، از مریضانتان عیادت و در تشییع جنازهایشان شرکت کنید، مایة زینت ما باشید نه مایة ننگ ما. ما را نزد مردم محبوب کنید، ما را نزد آنها مبغوض قرار ندهید، تمام محبت و دوستی را به سمت ما بکشید و تمام شر را از ما دور کنید، هر آنچه از خوبی گفته شود ما اهلش هستیم و هر آنچه از بدی گفته شود قسم به خدا از آن دوریم.»[18][۵۳].
7. در روایت مرازم از قول امام صادق7 آمده است:
«بر شما باد به نماز خواندن در مساجد، حسن همجواری با مردم، اقامه شهادت و حضور در تشییع جنازهها، چون چارهای از برخورد با مردم ندارید، هیچکس در زندگیاش بی نیاز از مردم نیست و مردم به یکدیگر نیاز دارند.»[19][۵۴].
دستة چهارم: ترغیب شیعیان به شرکت در نماز جماعت عامه
روایاتیکه در بین مصادیق تقیة مداراتی فقط ناظر به نماز است؛ در این روایات پیشوایان معصوم: با ذکر ثوابهای زیاد در صدد ترغیب و تشویق شیعیان به شرکت در نماز جماعت عامه و نماز خواندن با آنها میباشند.
این روایات به دو مضمون وارد شده؛ در بعضی ترغیب به شرکت در نماز جماعت عامه است و برای آن اجر و ثوابهای بسیار بیان گردیده؛ در برخی دیگر، با فرض اینکه شخص نمازش را قبلاً خوانده به شرکت در نماز جماعت عامه ترغیب شده است؛ روایات در قالب روایات مطلق و مقید[۵۵] بیان میشود:
الف ـ روایات مطلق:
1. در صحیحة حماد بن عثمان از قول امام صادق7 آمده است:
«مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ الله9 فِی الصَّفِّ الْأَوَّل»[۵۶].
این مضمون را حلبی با کمی تفاوت از امام صادق7 چنین نقل کرده است: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ الله9»[۵۷].
شیخ صدوق نیز مضمون این روایت را به نحو مرسل از امیرالمومنین7 نقل کرده است:
«مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ، فَکَأَنَّمَا صَلَّى مَعَ رَسُولِ الله فِی الصَّفِّ الْأَوَّل»[۵۸].
روایت دلالت بر این دارد که نماز با عامه دارای ثواب زیادی است و اطلاق این روایت و روایات بعدی، شامل موارد تقیة مدارتی نیز میشود و حمل آنها بر موارد خوف ضرر، حمل بر فرد نادر یا حمل بدون دلیل است. آیتالله خویی در ذیل صحیحة حماد فرمودهاند:
«این روایت و مانند آن، مقید به صورت ترتب ضرر در فرض ترک تقیه نیست بلکه حمل این روایات بر صورت ترتب ضرر حمل بر فرد نادر است؛ چون بعید است شخصی با ترک حضور در مساجد آنها یا ترک نماز جماعت با آنها، در یک یا دو یا چند مرتبه مشهور به تشیع یا امر دیگری شود و متضرر گردد.»[۵۹]
2. در صحیحة حفص بن بختری از امام صادق7 وارد شده است:
«وقتی در جماعت عامه وارد میشوی ولو به آنها اقتدا نکنی مانند آن است که به اشخاص شایستة اقتدا، اقتدا کردهای.»[20][۶۰].
3. اسحاق بن عمار از امام صادق7 در مورد نماز با عامه در مسجد آنها میپرسد و حضرت بعد از پاسخ مثبت میفرمایند: «با آنها نماز بخوان چون گزاردن نماز با آنها در صف اول، مانند آن است که در راه خدا شمشیر بکشد.»[21][۶۱].
4. در روایت دیگر، اسحاق بن عمار، از امام صادق7 سؤال میکند: داخل مسجد میشوم در حالی که نمازگزاران در رکوع هستند و امکان گفتن اذان و اقامه برایم نیست؟ حضرت، وی را به شرکت در جماعت عامه تشویق نموده، فرمودند: «به رکعتی که با آنها میخوانی اعتنا کن، چرا که از بهترین رکعاتت به شمار میآید؛ «فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَادْخُلْ مَعَهُمْ فِی الرَّکْعَةِ وَ اعْتَدَّ بِهَا فَإِنَّهَا مِنْ أَفْضَلِ رَکَعَاتِک...»[۶۲].
5. در روایت ابو علی، امام صادق7 او را به حضور در مسجد آنها تشویق کرده، خطاب به وی فرمودهاند: «اولین کسی باش که وارد مسجد شده و آخرین کسی باش که از آن خارج میشوی. اخلاقت با مردم نیکو و گفتارت بر نیکی باشد.»[22][۶۳].
6. در مرسلة صدوق است که امام صادق7 فرمودند: با حضور در نماز عامه، به عدد کسانی که با مخالفت میکنند، از گناهانت بخشیده میشود؛ «إِذَا صَلَّیْتَ مَعَهُمْ غُفِرَ لَکَ بِعَدَدِ مَنْ خَالَفَک»[۶۴].
ب ـ روایات مقید:
1. در صحیحة عمربن یزید است که امام صادق7 به جهت ترغیب به خواندن نماز همراه عامه فرمودهاند: اگر متقی نماز واجبش را در وقت بخواند سپس با عامه از روی تقیه دوباره بخواند، در حالی که وضو نیز دارد در این صورت برای متقی 25 درجه نوشته میشود: «مَا مِنْکُمْ أَحَدٌ یُصَلِّی صَلَاةً فَرِیضَةً فِی وَقْتِهَا ثُمَّ یُصَلِّی مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِیَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا کَتَبَ الله لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِینَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِی ذَلِکَ»[۶۵].
دلالت این روایت و سایر روایات مقید بر تقیة مداراتی، نسبت به روایات مطلق اقوی است؛ زیرا فرض تکرار نماز توسط مکلف، با وجود داشتن مندوحه و راه گریز، نشانگر این است که مکلف ناچار از نماز خواندن با آنها نبوده و خوف ضرری در میان نیست، اگر این ظهور پذیرفته نشود، اطلاق این روایات جای انکار ندارد.
2. مشابه روایت فوق با سند دیگری نقل شده است؛ «مَا مِنْ عَبْدٍ یُصَلِّی فِی الْوَقْتِ وَ یَفْرُغُ ثُمَّ یَأْتِیهِمْ وَ یُصَلِّی مَعَهُمْ وَ هُوَ عَلَى وُضُوءٍ إِلَّا کَتَبَ الله لَهُ خَمْساً وَ عِشْرِینَ دَرَجَةً»[۶۶].
3. در صحیحة عبدالله بن سنان است که وی از امام صادق7 میپرسد: نزدیک محل سکونتم مسجد مخالفین معاند است و آنها نماز عصر را نزدیک غروب خورشید میخوانند، من نیز نماز عصرم را میخوانم و آنگاه با ایشان دوباره اقامه میکنم؟ امام7 در تأیید کار وی و تشویقش فرمودهاند: «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تُحْسَبَ لَکَ بِأَرْبَعٍ وَ عِشْـرِینَ صَلَاةً»[۶۷].
4. در صحیحة نشیط بن صالح، از امام موسی بن جعفر8 سؤال میکند از شیعهای که در اندرون منزلش و با بسته بودن درب منزل نمازش را میخواند سپس از منزل خارج میشود و با همسایهاش که از عامه است نمازش را به صورت جماعت اعاده میکند، حضرت فرمودند:
«کسیکه نماز را در خانه میخواند، خداوند دو برابر ثواب نماز جماعت یعنی 50 درجه به او عطا میکند و کسی که نمازش را با همسایهاش به صورت جماعت بخواند نمازش ثواب بیشتری دارد و به وی ثواب کسی که نمازش را پشت سر رسول خدا9 خوانده است، عطا میشود و با داخل شدن در نماز جماعت آنها گناهان خود را برای آنها باقی گذاشته و حسنات آنها را با خود میبرد.»[23][۶۸].
5 . در روایت أرجانی از امام صادق7 نقل شده است: کسی که نمازش را در منزل اقامه کند، آنگاه به مسجد عامه رفته و در مسجد آنها نماز بخواند، اجرش این است که حسنات آنها را با خود میبرد.»[24][۶۹].
نتیجه گیری:
در این پژوهش، به اثبات این مهم پرداختیم که تقیة مداراتی مانند تقیة خوفی از اهمیت به سزایی برخوردار است و شایسته است بیشتر مورد توجه فقها قرار بگیرد. در ابتدا سیرة پیشوایان معصوم: در عمل به این تقیه تبیین شد و گذشت که پیشوایان معصوم همراه خلفا یا امام جماعت عامه نماز میخواندند و همچنین در مراسم حج و وقوف در عرفات و مشعر از عامه متابعت میکردهاند و روشن است که اقتدا در نماز و همراهی در حج همیشه از روی خوف نبوده بلکه گاهی به جهت تقیة مداراتی و حفظ و ایجاد وحدت و انسجام بین مسلمین بوده است.
سپس سنت گفتاری و روایات پیشوایان معصوم در باب این تقیه تبیین شد و آنچه در این روایات نسبت به آن سفارش و تشویق شده عبارت است از: جلب محبت و معاشرت با عامه، مخالطه، نشست و برخاست و همراهی با آنها، شرکت و حضور در اجتماعات آنها از قبیل: نماز جماعت، تشییع جنازه، عیادت مریض، ادای امانت و حضور در محاکم قضایی با شهادت دادن به نفع یا ضرر آنها...
نتیجة حضور شیعیان در اجتماعات عامه این است که شیعیان از آنها که اکثریت را تشکیل میدادند تمییز و تشخیص داده نشوند و از طرفی بین مسلمانان اتحاد و یکپارچگی حکمفرما باشد، اما در بین واجبات عبادی بر نماز که مهمترین رکن دین است و در آشکارا اقامه میشود و مسلمانان در طول شبانه روز انجام میدهند ترغیب و تشویق بیشتری شده است و اجر و ثوابی همچون نماز با پیامبرخدا9 برای آن شمرده شده است و میتوان گفت مهمترین مصداق تقیة مداراتی نماز جماعت با عامه است. از مجموع این روایات، اهمیت تقیة مداراتی کشف میشود و لازم است این تقیه مانند تقیة خوفی بیشتر مورد توجه علما قرار گرفته و زوایای مختلف آن بررسی شود.
مباحثیکه در این تقیه مجال دارد و در کتب بعضی از فقهای متأخر؛ مانند امام خمینی[۷۰] و آیتالله خویی[۷۱] مورد اشاره قرار گرفته است:
1. حکم تکلیفی تقیة مداراتی؛ مشروعیت و استحباب این تقیه مسلم است اما آیا به حد وجوب نیز میرسد؟
2. حکم وضعی تقیه مداراتی و اجزا یا عدم اجزای عمل مقرون به این تقیه،
3. آیا عمل به تقیة مداراتی مشروط به عدم مندوحه و نداشتن راه گریز است یا مطلق است و در فرض داشتن مندوحه هم این تقیه مشروعیت دارد؟
4. محدودة عمل به تقیة مداراتی در ناحیة متقی منه[۷۲] چه مقدار است؟ آیا اختصاص به اهل سنت دارد؟
5. محدودة این تقیه در ناحیة متقی فیه[۷۳] چه مقدار است؟ آیا اختصاص به مصادیقی دارد که در روایات آمده است یا هر عبادت دسته جمعی در شرایطی که مصلحت وحدت را به دنبال داشته باشد، میتواند مصداق این تقیه باشد.
پانویس
- ↑ خمینی، 1420ق، ص70 ؛ مکارم، 1411ق، ج1، ص491
- ↑ فاضل، 1365 ش، ص17
- ↑ خویی، 1418ق، ص316
- ↑ جوهری،1410ق، ج6 ، ص2527
- ↑ فراهیدی، 1410ق، ج5، ص239
- ↑ جوهری، 1410ق، ج6، صص2527 ـ 2526. فیومی، 1414، ص669
- ↑ تقیه کننده
- ↑ جوهری، 1410ق، ج6 ، ص2334 ؛ ابن منظور، 1414 ق، ج14، ص255
- ↑ خمینی، 1420ق، ص8 ؛ روحانی، بیتا، ج11، ص421 ؛ سبحانی، 1423ق، ج2، ص34
- ↑ خمینی، 1402ق، ص8
- ↑ وَ قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً
- ↑ بقره : 83
- ↑ حسنبن علی، 1409ق، ص354
- ↑ پس
- ↑ ق : 18
- ↑ جوادی آملی، 1382 ش، ج5، ص364
- ↑ کلینی، 1407 ق، ج2، ص117
- ↑ ابن شعبه حرانى، 1404ق، ص312
- ↑ حسن بن علی، 1409ق، ص355
- ↑ خمینی، 1415 ق، ج2، ص245
- ↑ مجلسی، 1403 ق، ج29، ص633
- ↑ شریف الرضی، 1414ق، صص52 ، 102، 451
- ↑ مطهری، 1387ش، ص179
- ↑ حر عاملی، 1409ق، ج8 ، ص301
- ↑ خلفا یا عامه
- ↑ همان
- ↑ راوندی، بیتا، ص30
- ↑ حرّ عاملی، 1409 ق، ج12، ص6
- ↑ حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص165
- ↑ روحانی، بی تا، ج11، ص422
- ↑ کلینی، 1407 ق، ج2، ص18
- ↑ حرّ عاملی، 1409 ق، ج27، ص107
- ↑ حر عاملی، 1409ق، ج10، ص133
- ↑ اهل بیت
- ↑ کلینی، 1407 ق، ج8 ، ص229
- ↑ محمد بن ابراهیم، 1397ق، ص34
- ↑ کلینی، 1407 ق، ج2، ص223
- ↑ حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص220
- ↑ کنایه از ظاهر و باطن
- ↑ حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص212
- ↑ خویی، 1418 ق، ج5، ص318
- ↑ حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص219
- ↑ حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص207
- ↑ حسن بن علی، 1409 ق، ص321
- ↑ یعنی پیشوایان معصوم
- ↑ حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص219
- ↑ کنایه از اینکه برای خود زحمت و گرفتاری نتراشید
- ↑ حرّ عاملی، 1409ق، ج12، ص7
- ↑ همان، ص5
- ↑ همان
- ↑ ابن شعبه حرانى، 1404 ق، ص478
- ↑ حر عاملی، 1409 ق، ج8 ، ص430
- ↑ حر عاملی، 1409 ق، ج12، ص8
- ↑ همان، ص6
- ↑ مقید بهاینکه قبلاً نمازش را خوانده است
- ↑ حرّ عاملی، 1409 ق، ج8 ، ص229
- ↑ همان، ص300
- ↑ ابن بابویه، 1414 ق، ص109
- ↑ خویی، 1408 ق، ج5، ص318
- ↑ حر عاملی، 1409 ق، ج8 ، ص299
- ↑ همان، ص301
- ↑ همان، ص368
- ↑ همان، ص300
- ↑ همان، ص229
- ↑ همان، ص302
- ↑ همان
- ↑ همان، 302
- ↑ همان، 304
- ↑ همان
- ↑ 1420ق، ص7، 48،70 ؛ بی تا، صص539 ، 552
- ↑ 1408ق، ج5، صص319 ـ 315
- ↑ شخص یا اشخاصی که از آنها تقیه میشود
- ↑ امری که در آن تقیه میشود
منابع
1. شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغة، مصحح: صبحی صالح، هجرت، قم، 1414ق. 2. ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، چاپ اول، مصحح: غفارى، على اکبر، نشر صدوق، تهران، 1397ق. 3. ابن بابویه، محمد بن على، اعتقادات الامامیة، چاپ دوم، کنگره شیخ مفید، 1414ق. 4. ابن شعبه حرّانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول، تحقیق: غفارى على اکبر، چاپ دوم، جامعة مدرسین، قم، 1404ق. 5. ابن منظور، ابو الفضل جمال الدین محمد بن مکرم،لسان العرب، تحقیق: احمد فارس صاحب الجوائب، چاپ سوم، دار الفکر، بیروت، 1414ق. 6. جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، نشر اسراء، قم، 1382ش. 7. جوهری، اسماعیل بن حماد،الصحاح ـ تاج اللغة و صحاح العربیة ـ تحقیق: عبد الغفور عطار احمد، چاپ اول، دار العلم للملایین، بیروت،1410ق. 8. حر عاملی، محمد بن الحسن، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، چاپ اول، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة آل البیت: ، مؤسسة آل البیت: ، قم، 1409ق. 9. حسن بن علی، امام یازدهم7، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری7، چاپ اول، مدرسة الإمام المهدی(عجل الله تعالى فرجه الشریف</ref>، قم، 1409ق. 10. راوندى کاشانى، فضل الله بن على، النوادر، تحقیق: صادقى اردستانى احمد، چاپ اول، دار الکتاب، قم، بى تا. 11. روحانی، سید محمد صادق، فقه الصادق7، بی نا، بی جا، بی تا. 12. سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، چاپ اول، مؤسسة امام صادق7، قم، 1423ق. 13. فاضل موحدی لنکرانی، محمد،تقیه مداراتی، چاپ اول، گروه ارشاد حجاج ایرانی(امر به معروف</ref>، قم، 1365ش. 14. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: مخزومی، مهدی ـ سامرایی، ابراهیم، چاپ دوم، هجرت، قم، 1410ق. 15. فیومی، احمدبن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، چاپ دوم، مؤسسة دار الهجره، قم، 1414ق. 16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی(ط ـ الإسلامیة</ref>، تحقیق: غفارى، علی اکبر ـ آخوندی، محمد، چاپ چهارم، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407ق. 17. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الانوار لدرر الاخبار الائمة الأطهار، تحقیق: جمعى از محققان، چاپ دوم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق. 18. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، چاپ چهلم، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش. 19. مکارم شیرازی، ناصر،القواعد الفقهیه، چاپ سوم، مدرسه امام امیر المؤمنین:، قم، 1411ق. 20. موسوی خمینی، سید روح الله، الرسائل العشرة، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ اول، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى، قم، 1420ق. 21. موسوی خمینی، سید روح الله، المکاسب المحرمة، تحقیق: گروه پژوهش مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى1 ، قم، 1415ق. 22. موسوی خمینی، سید روح الله، کتاب الطهارة(تقریرات</ref>، مقرر: فاضل موحدى لنکرانی، محمد، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى، قم، بی تا. 23. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، مقرر: غروی میرزا على، چاپ اول، علمیه، قم، 1418ق.