ورود کافران به حرم امامان(ع): تفاوت میان نسخهها
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
=== حرم امامان؛ بستر ابلاغ دین === | === حرم امامان؛ بستر ابلاغ دین === | ||
به باور برخی، پذیریش جهانگردان غیر مسلمان در حرم امامان، بستری برای ابلاغ دین است. به باور آنان | به باور برخی، پذیریش جهانگردان غیر مسلمان در حرم امامان، بستری برای ابلاغ دین است. به باور آنان صنعت توریسم را با اتخاذ سیاست تساهل و تسامح در برخورد با جریانهاى فرهنگی غیر دینى هممعنا نیست؛ بلکه این صنعت، زمینه و بستر داد و ستدهاى فرهنگى و به تعبیر قرآنی جدال احسن را فراهم میکند. | ||
اسلام با توجه به غناى فرهنگی و معرفتی، و موافق بودنش با فطرت انسانی، در طول تاریخ خود، در همین بسترها رشد و گسترش یافته است. | |||
=== استفاده پیامبر از فرصت ارتباط با کفار === | === استفاده پیامبر از فرصت ارتباط با کفار === | ||
همچنان که میدانیم، اسلام ابتدا با فراخوانى پنهانى، و سپس با فراخوانى آشکار نزدیکان پیامبر(ص) شکل | همچنان که میدانیم، اسلام ابتدا با فراخوانى پنهانى، و سپس با فراخوانى آشکار نزدیکان پیامبر(ص) شکل گرفت،<ref>شعرا : 214</ref> اما رواج و نفوذ این آیین، بیشتر از راه مسافران و رهگذرانى بود که به مکه و بعدها به مدینه مىرفتند؛ مسافران غیر مسلمان از نزدیک با پیامبر(ص) ملاقات کرده و جذب دین اسلام مىشدند. | ||
بر اساس تاریخ، یکی از روشهاى پیامبر(ص) براى انتشار اسلام، بهرهگیرى از موقعیت توریستى شهر مکه بود. در ماههاى حرام، آنگاه که کافران از دیگر سرزمینها براى برگزارى مراسم حج به مکه میآمدند، پیامبر(ص) آیین اسلام را به آنان عرضه میکرد. شخصیتهایی مانند بلال حبشى، ابوذر غفارى و سلمان فارسى با همین شیوه به اسلام روی آوردند.<ref>همچنین نگاه کنید به طبرسى، 1376ق، ج1، ص272.</ref> | |||
به باور برخی، امروزه که امکان عرضه اسلام از راه ورود جهانگرد به سرزمینهای اسلامی، به ویژه حضور در اماکن فراهم است، این مهم، اگر متعلّق حکم واجب بودن ابلاغ و انذار نباشد،<ref>توبه : 122</ref> دست کم متعلّق حکم جواز خواهد بود. ابلاغ دین چنان اهمیتی دارد که نهتنها کافران، که مشرکان را نیز میتوان به حضور پذیرفت.<ref>توبه : 6</ref>، این آیه که برای دادنِ روادید به کافران، مورد استدلال فقها قرارگرفته، به خوبى بیانگر بعد تبلیغى و فرهنگى این امر است. | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۱۶
ورود کافران به حرم امامان(ع)، موضوعِ حکمی است از احکام مربوط به حرم امامان شیعه، که در کتابهای فقهی و روایات به آن پرداخته شده است. حکم جواز یا حرمت به تعریف فقیه از دارالاسلام و حکم ارتباط مسلمانان با کافران برمیگردد.
در کتابهای فقهی، حکم ورود کفار به حرم امامان(ع) مستقلاً بحث نشده است؛ بلکه فقها حکم مکانهای مقدس مانند حرم مکه، مسجدالحرام و دیگر مساجدِ مسلمانان را به حرم امامان(ع) تسرّی دادهاند.
مفهوم شناسی
مراد از کافران، کسانی هستند که بیرون از حوزه اسلاماند و به سه دسته مشرکان، اهل کتاب و ملحدان تقسیم شدهاند.[۱] کافران غیر حربی، به کسانی گفته شده که بر اساس پیمانهای اجتماعی با مسلمانان، با صلح و مسالمت رفتار میکنند.
در تعریف دارالاسلام، میان فقیهان و حقوقدانان مسلمان اختلاف نظر وجود دارد.[۲] به باور شیخ طوسی، فقیه شعیه، دارالاسلام جایی است که احکام و مقررات اسلامی میان مردم آنجا جاری است.[۳] برخی از فقیهان شیعه، قیدهای دیگری نیز مانند نبودن کافران حربی در آن سرزمین را بر آن افزودهاند.[۴]
احکام
به فتوای مشهور فقیهان شیعه، کافران نمیتوانند به هیچ یک از مساجد مسلمانان وارد شوند. استدلال آنان به قرآن،[۵] احادیث[۶] و اجماع[۷] است.
درباره ورود کافران به حرم امامان(ع) روایت خاصی نرسیده و در متون فقهى نیز در این باره بحث مستقلی مطرح نشده است. فقیهان یا از حکم آن سخن نگفتهاند، یا اینکه فقط هنگام بیان ممنوع بودن ورود کافران به محدوده حرم مکه، به حرم امامان(ع) نیز اشارهای کردهاند؛ بدون آنکه به بحث استدلالی آن بپردازند؛ زیرا به باور آن، بحث از ورود کافران به اماکن مقدس؛ حرم مکه و مسجدالحرام و دیگر مساجد، ما را از بحث درباره ورود کافران به حرم امامان(ع) بینیاز میکند؛ زیرا حکم این مکان نیز همانند حکم آن مکانهای مقدس است. ازاینرو، دلیلها را نیز همان دلیلها برشمردهاند.
صاحب جواهر، فقیه شیعه، نهتنها حرم امامان، بلکه شهرهایی را نیز که امامان در آنها دفن شدهاند را همانند شهر مکه شمرده و برای ورود کافران به آن شهرها احتمال حرمت داده است.[۸]
بر اساس برخی روایات، شهر کوفه، حرم علی(ع) شمرده شده و دارای حرمتی همانند حرمت حرم مکه، و کربلا، اعظم مکانهای روی زمین معرفی شده است.[۹]
از همین رو، برخی فقیهان از طریق اولویت، برای کربلا نیز حکمی برابر با مکه قائل شدهاند. با توجه به چنین حکمی برای کوفه و کربلا و نبود فرق میان مشاهد مشرف امامان(ع) در احکام فقهی، نظریۀ احتمال الحاق تمام آنها به حرم مکه شکل گرفته است. ولی صاحب جواهر، به دلیل اینکه در طول تاریخ، کافران وارد شهر مدینه میشدند، از این احتمال اعراض کرده و طبق نظر مشهور فقیهان، فقط صحن و رواق حرم امامان(ع) را به حرم مکه ملحق دانسته است.
آقا ضیاء عراقی، دیگر فقیه شعیه، حرم حضرت فاطمه(س) را نیز مانند دیگر حرم امامان(ع) دانسته و ورود کافران به آن را جایز ندانسته است.[۱۰]
فرصتها
به باور برخی، ورود غیر مسلمانان در حرم امامان(ع)، فرصتهایی ایجاد کرده و امتیازاتی دارد. برخی از آنها چنین است:
حرم امامان؛ بستر ابلاغ دین
به باور برخی، پذیریش جهانگردان غیر مسلمان در حرم امامان، بستری برای ابلاغ دین است. به باور آنان صنعت توریسم را با اتخاذ سیاست تساهل و تسامح در برخورد با جریانهاى فرهنگی غیر دینى هممعنا نیست؛ بلکه این صنعت، زمینه و بستر داد و ستدهاى فرهنگى و به تعبیر قرآنی جدال احسن را فراهم میکند.
اسلام با توجه به غناى فرهنگی و معرفتی، و موافق بودنش با فطرت انسانی، در طول تاریخ خود، در همین بسترها رشد و گسترش یافته است.
استفاده پیامبر از فرصت ارتباط با کفار
همچنان که میدانیم، اسلام ابتدا با فراخوانى پنهانى، و سپس با فراخوانى آشکار نزدیکان پیامبر(ص) شکل گرفت،[۱۱] اما رواج و نفوذ این آیین، بیشتر از راه مسافران و رهگذرانى بود که به مکه و بعدها به مدینه مىرفتند؛ مسافران غیر مسلمان از نزدیک با پیامبر(ص) ملاقات کرده و جذب دین اسلام مىشدند.
بر اساس تاریخ، یکی از روشهاى پیامبر(ص) براى انتشار اسلام، بهرهگیرى از موقعیت توریستى شهر مکه بود. در ماههاى حرام، آنگاه که کافران از دیگر سرزمینها براى برگزارى مراسم حج به مکه میآمدند، پیامبر(ص) آیین اسلام را به آنان عرضه میکرد. شخصیتهایی مانند بلال حبشى، ابوذر غفارى و سلمان فارسى با همین شیوه به اسلام روی آوردند.[۱۲]
به باور برخی، امروزه که امکان عرضه اسلام از راه ورود جهانگرد به سرزمینهای اسلامی، به ویژه حضور در اماکن فراهم است، این مهم، اگر متعلّق حکم واجب بودن ابلاغ و انذار نباشد،[۱۳] دست کم متعلّق حکم جواز خواهد بود. ابلاغ دین چنان اهمیتی دارد که نهتنها کافران، که مشرکان را نیز میتوان به حضور پذیرفت.[۱۴]، این آیه که برای دادنِ روادید به کافران، مورد استدلال فقها قرارگرفته، به خوبى بیانگر بعد تبلیغى و فرهنگى این امر است.
پانویس
- ↑ طوسی، 1388ق، ج2، ص9
- ↑ عمید زنجانی، 1366ش، ج3، ص215.
- ↑ طوسی، 1388ق، ج3، ص343
- ↑ علامه حلی، 1419ق، ج17، ص350 ؛ شهید اول، 1414ق، ج3، ص78
- ↑ طوسی، 1407ق، ج1، ص518
- ↑ بحرانى، 1405، ج7، ص279
- ↑ شهید ثانی، 1414ق، ج3، ص80؛ محقق حلی، 1408ق، ج1، ص332؛ نجفی، 1366ش، ج21، ص287.
- ↑ نجفی، 1366ش، ج21، ص 289
- ↑ حر عاملی، 1403ق، ج3، ص524؛ نوری، 1408ق، ج10، ص325 ؛ ابن قولویه، 1375، ص264؛ طوسی، 1414ق، ص672.
- ↑ عراقی، 1414ق، ج4، ص376
- ↑ شعرا : 214
- ↑ همچنین نگاه کنید به طبرسى، 1376ق، ج1، ص272.
- ↑ توبه : 122
- ↑ توبه : 6
منابع
- ابن حزم، علی بن احمد (1421ق)، المحلى، بیروت، دارالفکر.
- ابن حیون، نعمان بن مجمد (1383ق)، دعائم الاسلام، قاهره، دارالمعارف.
- ابن سعد، محمد بن سعد (1410ق)، الطبقاتالکبرى، بیروت، دار صادر.
- ابن قدامه، عبدالله بن احمد (1403ق)، المغنى، بیروت، دارالکتاب العربی.
- ابن قولویه، جعفر بن محمد (1375)، کامل الزیارات،تهران، صدوق.
- ابن قیم، محمد بن ابی بکر(1983م)، احکام اهل الذمه، بیروت، دارالعلم، چاپ سوم.
- ابن هشام، عبدالملک (1355ق)، السیرة النبویه، قاهره.
- اردبیلى، المولی احمد (1416ق)، مجمع الفائدة والبرهان، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، چاپ اول.
- الطریقى، عبداللّه بن ابراهیم بن على (1414ق)، الاستعانة بغیر المسلمین، ریاض، مؤسسة الرساله، چاپ دوم.
- امام خمینى، روح الله (بیتا)، کتاب الطهارة، بی جا.
- بحرانى، شیخ یوسف (1405ق)، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، بیروت، دارالاضواء.
- جناتی، محمد ابراهیم (1385ش)، فقه و زمان، نشر احیاگران، چاپ اول.
- حرّ عاملى، محمد بن حسن (1403ق)، وسایل الشیعه، بیروت، چاپ پنجم.
- حسینی طهرانی، سیدمحمد محسن (1425ق)، رسالة طهارت انسان، قم، انتشارات شهریار، چاپ اول.
- حسینی عاملی، محمدجواد (1419ق)، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، قم، نشر اسلامی.
- حکیم، سید محسن (1411ق)، مستمسک العروة الوثقى، قم، اسماعیلیان.
- حمید الله، محمد (1407ق)، وثائق السیاسیه، بیروت.
- خوانسارى، سید احمد(1405ق)، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم.
- خویی، سیدابوالقاسم(بیتا)، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، قم، موسسة آل البیت.
- دائرة المعارف الاسلامیه، (بیتا) دارالمعرفه، بیروت.
- سبحانى، جعفر(بیتا)، فروغ ابدیت، ویرایش دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.
- شهید اول، محمد بن مکى عاملى(1414ق)، الدروس الشرعیه، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، چاپ اول.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی العاملی(1414ق)، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، تحقیق و نشر مؤسسة المعارف الاسلامیه، چاپ اول.
- صدر، محمدباقر (1389ق)، الفتاوى الواضحه، قم، مرکز الابحاث و الدراسات.
- صدوق، محمد بن علی(1404ق)، من لایحضره الفقیه، تهران، مکتبة الصدوق، چاپ دوم.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین(1390ق)، تفسیر المیزان، قم، اسماعیلیان.
- طبرسى، فضل بن حسن(1376ق)، مجمع البیان، بیروت، دار مکتبة الحیاة.
- طوسى، محمد بن حسن (1407ق)، کتاب الخلاف، قم، مؤسسة النشر الاسلامى.
- طوسی، محمد بن حسن (1388ق)، المبسوط فى فقه الامامیه، قم، مکتبة المرتضویه، چاپ دوم.
- طوسی، محمد بن حسن (1414ق)، امالی، تحقیق مؤسسة البعثه، دارالثقافه، قم، چاپ اول.
- عابدینی، احمد (1375ش)، «بخشی درباره پاک بودن ذاتی انسان»، مجله فقه (کاوشی نو در فقه اسلامی)، فصلنامه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شماره 7 و8 .
- عراقی، ضیاالدین (1414ق)، شرح تبصره المتعلمین، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، چاپ اول.
- علامه حلی، الحسن بن یوسف بن مطهر (1419ق)، تذکرة الفقهاء، آل البیت، قم، چاپ اول.
- عمید زنجانى، عباسعلى (1366ش)، فقه سیاسى، چاپ سپهر، تهران، چاپ اول.
- فاضل هندی، محمد بن الحسن الاصفهانی (1416ق)، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
- کلانتری، علی اکبر، (1375ش)، «دارالاسلام و دارالکفر و آثار ویژه آن دو»، مجله فقه، شماره 10
- متقی، حسام الدین (1405ق)، کنز العمال، بیروت، مؤسسة الرساله.
- مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار، بیروت، چاپ دوم.
- محقق حلی، جعفر بن محمد (1408ق)، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم.
- مروارید، علی اصغر (1410ق)، سلسلة الینابیع الفقهیه، بیروت، دارالتراث.
- مغنیه، محمدجواد (1420ق)، فقه الامام جعفرالصادق، قم، مؤسسة انصاریان للطباعه.
- موسوى عاملى، محمد بن علی (1411ق)، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام، مؤسسة آل البیت، چاپ اول.
- نام مؤلف (1378ش)، توضیح المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم.
- نجفی، محمدحسن (1366ش)، جواهر الکلام، تهران، مکتبة الاسلامیه.
- نوری، میرزاحسین (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، موسسة آل البیت، چاپ اول.
- نهج البلاغه، ترجمه شهیدى، سید جعفر، تهران، چاپ اول، 1368ش.
- همدانی، شیخآقارضا بن محمدهادی (1422ق)، مصباح الفقیه، تحقیق الموسسة الجعفریه لاحیاء التراث، قم، چاپ اول.