ابوسفیان بن حارث: تفاوت میان نسخهها
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''ابوسفیان بن حارث'''، پسر عمو و برادر رضاعی [[پیامبر اسلام(ص)]]. او با پیامبر همسن بود، مانند او از [[حلیمه]] شیر خورده بود و به لحاظ ظاهری با پیامبر شباهت داشت. وی پس از [[بعثت]] پیامبر با او دشمنی کرد و چون شاعر بود، بر ضد او شعر میسرود. ابوسفیان بن حارث در همه جنگهای [[قریش]] برضد مسلمانان شرکت کرد. او در [[سال هشتم هجری]]، اسلام آورد و شعرهای بسیاری در حمایت از پیامبر و مسلمانان سرود. همچنین در غزوههای [[غزوه حنین|غَزوه حُنَین]] و [[غزوه طائف|غَزوه طائف]] پیامبر را همراهی کرد. وی در سال ۱۵ یا ۲۰ق در [[مدینه]] درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] خاک سپرده شد. | '''ابوسفیان بن حارث'''، پسر عمو و برادر رضاعی [[پیامبر اسلام(ص)]]. او با پیامبر همسن بود، مانند او از [[حلیمه]] شیر خورده بود و به لحاظ ظاهری با پیامبر شباهت داشت. وی پس از [[بعثت]] پیامبر با او دشمنی کرد و چون شاعر بود، بر ضد او شعر میسرود. ابوسفیان بن حارث در همه جنگهای [[قریش]] برضد مسلمانان شرکت کرد. او در [[سال هشتم هجری]]، اسلام آورد و شعرهای بسیاری در حمایت از پیامبر و مسلمانان سرود. همچنین در غزوههای [[غزوه حنین|غَزوه حُنَین]] و [[غزوه طائف|غَزوه طائف]] پیامبر را همراهی کرد. وی در سال ۱۵ یا ۲۰ق در [[مدینه]] درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] خاک سپرده شد. | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
در نام او اختلاف است. بیشتر مورخان او را مغیره نامیدهاند؛<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۴۸۳؛ الطبقات، ج۴، ص۳۶؛ جمهرة انساب العرب، ص۷۰.</ref> اما برخی مغیره را برادر ابوسفیان دانستهاند.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۴۴۵؛ اسد الغابه، ج۴، ص۴۷۰؛ ذخائر العقبی، ص۲۴۱.</ref> او پسرعمو، برادر رضاعی و همسال [[پیامبر اسلام(ص)]] بود و [[حلیمه سعدیه]] مدتی او را شیر داد.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳-۱۶۷۴.</ref> وی از نظر ظاهری شبیه پیامبر بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۷۶.</ref> مادرش غزیه دختر قیس بن طُریف از خاندان حارث بن فهر کنانی<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۱۶؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳.</ref> و بنابر دیدگاه دیگر کنیزی به نام سمیه بود.<ref>معجم الشعراء، ص۸۵.</ref> خانه ابوسفیان دیوار به دیوار خانه [[علی بن ابیطالب(ع)]] و نزدیک [[خانه عقیل بن ابیطالب]] بود که در [[مدینه]] به دارالکراحی شهرت داشت.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۳-۵۴.</ref> | در نام او اختلاف است. بیشتر مورخان او را مغیره نامیدهاند؛<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۴۸۳؛ الطبقات، ج۴، ص۳۶؛ جمهرة انساب العرب، ص۷۰.</ref> اما برخی مغیره را برادر ابوسفیان دانستهاند.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۴۴۵؛ اسد الغابه، ج۴، ص۴۷۰؛ ذخائر العقبی، ص۲۴۱.</ref> او پسرعمو، برادر رضاعی و همسال [[پیامبر اسلام(ص)]] بود و [[حلیمه سعدیه]] مدتی او را شیر داد.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳-۱۶۷۴.</ref> وی از نظر ظاهری شبیه پیامبر بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۷۶.</ref> مادرش غزیه دختر قیس بن طُریف از خاندان حارث بن فهر کنانی<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۱۶؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳.</ref> و بنابر دیدگاه دیگر کنیزی به نام سمیه بود.<ref>معجم الشعراء، ص۸۵.</ref> خانه ابوسفیان دیوار به دیوار خانه [[علی بن ابیطالب(ع)]] و نزدیک [[خانه عقیل بن ابیطالب]] بود که در [[مدینه]] به دارالکراحی شهرت داشت.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۳-۵۴.</ref> | ||
==دشمنی با پیامبر== | ==دشمنی با پیامبر== | ||
ابوسفیان در دوران کودکی و جوانی با پیامبر اسلام(ص) مأنوس بود؛ اما پس از [[بعثت]] با او به ستیزه برخاست و همراه دیگر شاعران [[قریش]] ضدّ پیامبر اقدام نمود و وی را هجو کرد. هجویات آنان به جهت جسارت به مقام [[نبوت|نبُوَّت]] و نیز به سبب اسلام آوردنشان، از میان رفته است.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹-۵۰.</ref> او پس از خودداری قریش از حضور در [[بدر الموعد]] به سال چهارم هجری و مذمت آنان از سوی [[حسان بن ثابت]]، شاعر پیامبر، در دفاع از قریش شعر سرود. برخی از شاعران مسلمان نیز در پاسخ ابوسفیان، با اجازه پیامبر به هجو او پرداختند.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۰۶-۸۰۷؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۲۱۷؛ المستدرک، ج۳، ص۴۵.</ref> | ابوسفیان در دوران کودکی و جوانی با پیامبر اسلام(ص) مأنوس بود؛ اما پس از [[بعثت]] با او به ستیزه برخاست و همراه دیگر شاعران [[قریش]] ضدّ پیامبر اقدام نمود و وی را هجو کرد. هجویات آنان به جهت جسارت به مقام [[نبوت|نبُوَّت]] و نیز به سبب اسلام آوردنشان، از میان رفته است.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹-۵۰.</ref> او پس از خودداری قریش از حضور در [[بدر الموعد]] به سال چهارم هجری و مذمت آنان از سوی [[حسان بن ثابت]]، شاعر پیامبر، در دفاع از قریش شعر سرود. برخی از شاعران مسلمان نیز در پاسخ ابوسفیان، با اجازه پیامبر به هجو او پرداختند.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۰۶-۸۰۷؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۲۱۷؛ المستدرک، ج۳، ص۴۵.</ref> | ||
ابوسفیان در همه جنگهای قریش بر ضدّ مسلمانان و پیامبر اسلام(ص) شرکت داشت.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۰.</ref> او پس از [[غزوه بدر|غَزوه بدر]]، در شعری آن را برای [[ابولهب]] وصف کرد و از شکست قریش و امدادهای غیبی سخن گفت.<ref>الطبقات، ج۴، ص۷۳-۷۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۲؛ المنتظم، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> | ابوسفیان در همه جنگهای قریش بر ضدّ مسلمانان و پیامبر اسلام(ص) شرکت داشت.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۰.</ref> او پس از [[غزوه بدر|غَزوه بدر]]، در شعری آن را برای [[ابولهب]] وصف کرد و از شکست قریش و امدادهای غیبی سخن گفت.<ref>الطبقات، ج۴، ص۷۳-۷۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۲؛ المنتظم، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> | ||
==اسلامآوردن== | ==اسلامآوردن== | ||
ابوسفیان در اوایل [[سال هشتم هجری]]، مسلمان شد. او همراه عبدالله برادر [[ام سلمه]] پیش از [[فتح مکه]] به طرف [[مدینه]] حرکت کرد و در مسیر راه<ref>المستدرک، ج۳، ص۲۵۴؛ الشرح الکبیر، ج۷، ص۵۹۷-۵۹۸.</ref> به پیامبر(ص) پیوست. پیامبر به رغم شفاعت ام سلمه<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰؛المعجم الکبیر، ج۸، ص۱۰.</ref> از پذیرش آنان خودداری کرد<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ معرفة الصحابه، ج۵، ص۲۵۸۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵.</ref> و از بیحرمتیهای ابوسفیان به خود یاد نمود. ابوسفیان بر آن شد که در صورت ادامه مخالفت پیامبر(ص) با دیدار او، همراه فرزند خردسالش در صحرا سرگردان شود تا از گرسنگی بمیرد.<ref>المستدرک، ج۳، ص۴۳-۴۴.</ref> | ابوسفیان در اوایل [[سال هشتم هجری]]، مسلمان شد. او همراه عبدالله برادر [[ام سلمه]] پیش از [[فتح مکه]] به طرف [[مدینه]] حرکت کرد و در مسیر راه<ref>المستدرک، ج۳، ص۲۵۴؛ الشرح الکبیر، ج۷، ص۵۹۷-۵۹۸.</ref> به پیامبر(ص) پیوست. پیامبر به رغم شفاعت ام سلمه<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰؛المعجم الکبیر، ج۸، ص۱۰.</ref> از پذیرش آنان خودداری کرد<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ معرفة الصحابه، ج۵، ص۲۵۸۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵.</ref> و از بیحرمتیهای ابوسفیان به خود یاد نمود. ابوسفیان بر آن شد که در صورت ادامه مخالفت پیامبر(ص) با دیدار او، همراه فرزند خردسالش در صحرا سرگردان شود تا از گرسنگی بمیرد.<ref>المستدرک، ج۳، ص۴۳-۴۴.</ref> | ||
برخی گزارشها از پذیرش شفاعت ام سلمه خبر دادهاند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰-۵۱.</ref> برپایه گزارشی، وی با راهنمایی [[امام علی(ع)]] با تلاوت [[آیه]] ۹۱ [[سوره یوسف]] {تَاللهِ لَقَد ءَاثَرَک اللهُ عَلَینَا} نزد پیامبر رفت و پیامبر نیز ضمن خواندن آیه ۹۲ این سوره {لاَ تَثرِیبَ عَلَیکمُ...} وی را بخشید.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۴؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> پس از مسلمان شدن او، حضرت علی به دستور پیامبر(ص) در میان مسلمانان ندا داد که خدا و پیامبرش از ابوسفیان درگذشتهاند و آنان نیز از وی درگذرند.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۲.</ref> | برخی گزارشها از پذیرش شفاعت ام سلمه خبر دادهاند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰-۵۱.</ref> برپایه گزارشی، وی با راهنمایی [[امام علی(ع)]] با تلاوت [[آیه]] ۹۱ [[سوره یوسف]] {تَاللهِ لَقَد ءَاثَرَک اللهُ عَلَینَا} نزد پیامبر رفت و پیامبر نیز ضمن خواندن آیه ۹۲ این سوره {لاَ تَثرِیبَ عَلَیکمُ...} وی را بخشید.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۴؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> پس از مسلمان شدن او، حضرت علی به دستور پیامبر(ص) در میان مسلمانان ندا داد که خدا و پیامبرش از ابوسفیان درگذشتهاند و آنان نیز از وی درگذرند.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۲.</ref> | ||
==اقدامات ابوسفیان پس از اسلامآوردن== | ==اقدامات ابوسفیان پس از اسلامآوردن== | ||
ابوسفیان پس از اسلامآوردن، در پشیمانی ازگذشته خویش و شادمانی از هدایتش به دست پیامبر(ص) ابیاتی سرود.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref> در این ابیات، خود را در زمان [[جاهلیت]] همچون شبگردی سرگردان در سیاهی شب خوانده و روز اسلام آوردنش را روز هدایت خویش نامیده است. وی پس از اسلامآوردن اشعار حماسی فراوان سرود.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲.</ref> پیامبر دستور داد تا علی(ع) به او و پسرش جعفر آداب دینی بیاموزد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۲.</ref> او تحت تأثیر رفتار پیامبر(ص) از شرمساری در برابر وی سر به زیر میانداخت.<ref>الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ الدرجات الرفیعه، ص۱۶۵.</ref> | ابوسفیان پس از اسلامآوردن، در پشیمانی ازگذشته خویش و شادمانی از هدایتش به دست پیامبر(ص) ابیاتی سرود.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref> در این ابیات، خود را در زمان [[جاهلیت]] همچون شبگردی سرگردان در سیاهی شب خوانده و روز اسلام آوردنش را روز هدایت خویش نامیده است. وی پس از اسلامآوردن اشعار حماسی فراوان سرود.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲.</ref> پیامبر دستور داد تا علی(ع) به او و پسرش جعفر آداب دینی بیاموزد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۲.</ref> او تحت تأثیر رفتار پیامبر(ص) از شرمساری در برابر وی سر به زیر میانداخت.<ref>الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ الدرجات الرفیعه، ص۱۶۵.</ref> | ||
ابوسفیان در [[سال هشتم هجری]] در [[غزوه حنین|غَزوه حُنَین]] زمام استر پیامبر را در دست داشت و پس از فرار ابتدایی مسلمانان در کنار پیامبر ماند<ref>المصنف، ج۵، ص۳۸۰؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۱۶۸؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۷۴.</ref> و پیامبر او را دعا کرد.<ref>الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۲۲.</ref> برخی مفسران آیه {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی المُومِنِینَ}.<ref>سوره توبه، آیه ۲۶.</ref> را درباره ابوسفیان و کسانی دانستهاند که در این جنگ پایداری کردند.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۱.</ref> پس از [[غزوه طائف]]، پیامبر او را برای جمعآوری [[زکات]] به [[نجران]] فرستاد.<ref>تاریخ دمشق، ج۴۵، ص۴۷۷.</ref> از وی در رخدادهای پس از رحلت پیامبر(ص) گزارشی در دست نیست. | |||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
به نقل مشهور، او در سال ۲۰<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۵۰۳؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.</ref> و به دیگر قول ۱۵ق<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.</ref> در [[مدینه]] درگذشت و [[عمر بن خطاب]] بر او نماز خواند.<ref>المستدرک، ج۳، ص۲۵۵؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳.</ref> وی را در [[قبرستان بقیع]] کنار خانه [[عقیل بن ابیطالب]] به خاک سپردند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۲ - ۵۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> به گزارشی او سه روز پیش از مرگش در بقیع برای خود قبری آماده کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۸.</ref> | به نقل مشهور، او در سال ۲۰<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۵۰۳؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.</ref> و به دیگر قول ۱۵ق<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.</ref> در [[مدینه]] درگذشت و [[عمر بن خطاب]] بر او نماز خواند.<ref>المستدرک، ج۳، ص۲۵۵؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳.</ref> وی را در [[قبرستان بقیع]] کنار خانه [[عقیل بن ابیطالب]] به خاک سپردند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۵۲ - ۵۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> به گزارشی او سه روز پیش از مرگش در بقیع برای خود قبری آماده کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۸.</ref> | ||
سبب مرگ او بریده شدن زگیلی در سرش هنگام تراشیدن موی سر در ایام حج بود.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۶؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> [[رفعت پاشا]] که مشاهدات خود را از بقیع نوشته است. ابوسفیان بن حارث را در شمار کسانی دانسته که در بقیع دارای قبر مشخص بوده و بر قبرش گنبدی قرار داشته است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> از وی [[حدیث|احادیثی]] نیز نقل شده است.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۰۲؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ کنز العمال، ج۳، ص۷۲.</ref> | سبب مرگ او بریده شدن زگیلی در سرش هنگام تراشیدن موی سر در ایام حج بود.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۶؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> [[رفعت پاشا]] که مشاهدات خود را از بقیع نوشته است. ابوسفیان بن حارث را در شمار کسانی دانسته که در بقیع دارای قبر مشخص بوده و بر قبرش گنبدی قرار داشته است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> از وی [[حدیث|احادیثی]] نیز نقل شده است.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۰۲؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ کنز العمال، ج۳، ص۷۲.</ref> | ||
==همسران و فرزندان== | ==همسران و فرزندان== | ||
ابوسفیان از همسرش جمانه، خواهر تنی علی(ع) دو فرزند به نام جعفر و ابوالهَیاج داشت؛<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۴۸.</ref> اما از وی نسلی نماند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹.</ref> همسر دیگر وی امعمرو دختر مقوم بن [[عبدالمطلب]] بود.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۵۰؛ الاصابه، ج۸، ص۲۲۸.</ref> زنان و فرزندان دیگر نیز برای او گزارش شده است.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹.</ref> | ابوسفیان از همسرش جمانه، خواهر تنی علی(ع) دو فرزند به نام جعفر و ابوالهَیاج داشت؛<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۴۸.</ref> اما از وی نسلی نماند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹.</ref> همسر دیگر وی امعمرو دختر مقوم بن [[عبدالمطلب]] بود.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۵۰؛ الاصابه، ج۸، ص۲۲۸.</ref> زنان و فرزندان دیگر نیز برای او گزارش شده است.<ref>الطبقات، ج۴، ص۴۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |
نسخهٔ ۳ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۱۲
ابوسفیان بن حارث، پسر عمو و برادر رضاعی پیامبر اسلام(ص). او با پیامبر همسن بود، مانند او از حلیمه شیر خورده بود و به لحاظ ظاهری با پیامبر شباهت داشت. وی پس از بعثت پیامبر با او دشمنی کرد و چون شاعر بود، بر ضد او شعر میسرود. ابوسفیان بن حارث در همه جنگهای قریش برضد مسلمانان شرکت کرد. او در سال هشتم هجری، اسلام آورد و شعرهای بسیاری در حمایت از پیامبر و مسلمانان سرود. همچنین در غزوههای غَزوه حُنَین و غَزوه طائف پیامبر را همراهی کرد. وی در سال ۱۵ یا ۲۰ق در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع خاک سپرده شد.
نام و نسب
در نام او اختلاف است. بیشتر مورخان او را مغیره نامیدهاند؛[۱] اما برخی مغیره را برادر ابوسفیان دانستهاند.[۲] او پسرعمو، برادر رضاعی و همسال پیامبر اسلام(ص) بود و حلیمه سعدیه مدتی او را شیر داد.[۳] وی از نظر ظاهری شبیه پیامبر بود.[۴] مادرش غزیه دختر قیس بن طُریف از خاندان حارث بن فهر کنانی[۵] و بنابر دیدگاه دیگر کنیزی به نام سمیه بود.[۶] خانه ابوسفیان دیوار به دیوار خانه علی بن ابیطالب(ع) و نزدیک خانه عقیل بن ابیطالب بود که در مدینه به دارالکراحی شهرت داشت.[۷]
دشمنی با پیامبر
ابوسفیان در دوران کودکی و جوانی با پیامبر اسلام(ص) مأنوس بود؛ اما پس از بعثت با او به ستیزه برخاست و همراه دیگر شاعران قریش ضدّ پیامبر اقدام نمود و وی را هجو کرد. هجویات آنان به جهت جسارت به مقام نبُوَّت و نیز به سبب اسلام آوردنشان، از میان رفته است.[۸] او پس از خودداری قریش از حضور در بدر الموعد به سال چهارم هجری و مذمت آنان از سوی حسان بن ثابت، شاعر پیامبر، در دفاع از قریش شعر سرود. برخی از شاعران مسلمان نیز در پاسخ ابوسفیان، با اجازه پیامبر به هجو او پرداختند.[۹] ابوسفیان در همه جنگهای قریش بر ضدّ مسلمانان و پیامبر اسلام(ص) شرکت داشت.[۱۰] او پس از غَزوه بدر، در شعری آن را برای ابولهب وصف کرد و از شکست قریش و امدادهای غیبی سخن گفت.[۱۱]
اسلامآوردن
ابوسفیان در اوایل سال هشتم هجری، مسلمان شد. او همراه عبدالله برادر ام سلمه پیش از فتح مکه به طرف مدینه حرکت کرد و در مسیر راه[۱۲] به پیامبر(ص) پیوست. پیامبر به رغم شفاعت ام سلمه[۱۳] از پذیرش آنان خودداری کرد[۱۴] و از بیحرمتیهای ابوسفیان به خود یاد نمود. ابوسفیان بر آن شد که در صورت ادامه مخالفت پیامبر(ص) با دیدار او، همراه فرزند خردسالش در صحرا سرگردان شود تا از گرسنگی بمیرد.[۱۵] برخی گزارشها از پذیرش شفاعت ام سلمه خبر دادهاند.[۱۶] برپایه گزارشی، وی با راهنمایی امام علی(ع) با تلاوت آیه ۹۱ سوره یوسف {تَاللهِ لَقَد ءَاثَرَک اللهُ عَلَینَا} نزد پیامبر رفت و پیامبر نیز ضمن خواندن آیه ۹۲ این سوره {لاَ تَثرِیبَ عَلَیکمُ...} وی را بخشید.[۱۷] پس از مسلمان شدن او، حضرت علی به دستور پیامبر(ص) در میان مسلمانان ندا داد که خدا و پیامبرش از ابوسفیان درگذشتهاند و آنان نیز از وی درگذرند.[۱۸]
اقدامات ابوسفیان پس از اسلامآوردن
ابوسفیان پس از اسلامآوردن، در پشیمانی ازگذشته خویش و شادمانی از هدایتش به دست پیامبر(ص) ابیاتی سرود.[۱۹] در این ابیات، خود را در زمان جاهلیت همچون شبگردی سرگردان در سیاهی شب خوانده و روز اسلام آوردنش را روز هدایت خویش نامیده است. وی پس از اسلامآوردن اشعار حماسی فراوان سرود.[۲۰] پیامبر دستور داد تا علی(ع) به او و پسرش جعفر آداب دینی بیاموزد.[۲۱] او تحت تأثیر رفتار پیامبر(ص) از شرمساری در برابر وی سر به زیر میانداخت.[۲۲]
ابوسفیان در سال هشتم هجری در غَزوه حُنَین زمام استر پیامبر را در دست داشت و پس از فرار ابتدایی مسلمانان در کنار پیامبر ماند[۲۳] و پیامبر او را دعا کرد.[۲۴] برخی مفسران آیه {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی المُومِنِینَ}.[۲۵] را درباره ابوسفیان و کسانی دانستهاند که در این جنگ پایداری کردند.[۲۶] پس از غزوه طائف، پیامبر او را برای جمعآوری زکات به نجران فرستاد.[۲۷] از وی در رخدادهای پس از رحلت پیامبر(ص) گزارشی در دست نیست.
درگذشت
به نقل مشهور، او در سال ۲۰[۲۸] و به دیگر قول ۱۵ق[۲۹] در مدینه درگذشت و عمر بن خطاب بر او نماز خواند.[۳۰] وی را در قبرستان بقیع کنار خانه عقیل بن ابیطالب به خاک سپردند.[۳۱] به گزارشی او سه روز پیش از مرگش در بقیع برای خود قبری آماده کرد.[۳۲] سبب مرگ او بریده شدن زگیلی در سرش هنگام تراشیدن موی سر در ایام حج بود.[۳۳] رفعت پاشا که مشاهدات خود را از بقیع نوشته است. ابوسفیان بن حارث را در شمار کسانی دانسته که در بقیع دارای قبر مشخص بوده و بر قبرش گنبدی قرار داشته است.[۳۴] از وی احادیثی نیز نقل شده است.[۳۵]
همسران و فرزندان
ابوسفیان از همسرش جمانه، خواهر تنی علی(ع) دو فرزند به نام جعفر و ابوالهَیاج داشت؛[۳۶] اما از وی نسلی نماند.[۳۷] همسر دیگر وی امعمرو دختر مقوم بن عبدالمطلب بود.[۳۸] زنان و فرزندان دیگر نیز برای او گزارش شده است.[۳۹]
پانویس
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۸۳؛ الطبقات، ج۴، ص۳۶؛ جمهرة انساب العرب، ص۷۰.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۴۴۵؛ اسد الغابه، ج۴، ص۴۷۰؛ ذخائر العقبی، ص۲۴۱.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳-۱۶۷۴.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۷۶.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۱۶؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳.
- ↑ معجم الشعراء، ص۸۵.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۵۳-۵۴.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۴۹-۵۰.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۸۰۶-۸۰۷؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۲۱۷؛ المستدرک، ج۳، ص۴۵.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۰.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۷۳-۷۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۲؛ المنتظم، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ المستدرک، ج۳، ص۲۵۴؛ الشرح الکبیر، ج۷، ص۵۹۷-۵۹۸.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰؛المعجم الکبیر، ج۸، ص۱۰.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ معرفة الصحابه، ج۵، ص۲۵۸۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵.
- ↑ المستدرک، ج۳، ص۴۳-۴۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰-۵۱.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۴؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۲.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۵۲.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ الدرجات الرفیعه، ص۱۶۵.
- ↑ المصنف، ج۵، ص۳۸۰؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۱۶۸؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۷۴.
- ↑ الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ سوره توبه، آیه ۲۶.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۱.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۴۵، ص۴۷۷.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۵۰۳؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.
- ↑ المستدرک، ج۳، ص۲۵۵؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۵۲ - ۵۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸.
- ↑ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۸.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۶؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.
- ↑ مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۰۲؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ کنز العمال، ج۳، ص۷۲.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۴۸.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۴۹.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۵۰؛ الاصابه، ج۸، ص۲۲۸.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۴۹.
منابع
- الآحاد و المثانی: ابن ابیعاصم (م.۲۸۷ق.)، به کوشش فیصل، ریاض، دار الدرایه، ۱۴۱۱ق.
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
- اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) : الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّة النمیری (م.۲۶۲ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
- تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه: سیدعلی خان مدنی (م.۱۱۲۰ق.)، مکتبة بصیرتی، قم، ۱۳۹۷ق.
- ذخائر العقبی: احمد بن عبدالله الطبری (م.۶۹۴ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۷۴م.
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
- شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار: النعمان المغربی (م.۳۶۳ق.)، به کوشش جلالی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
- الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م.۶۸۲ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م.۵۰۶ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق.
- صحیح مسلم: مسلم (م.۲۶۱ق.)، بیروت، دار الفکر.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر.
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
- کنز العمال: المتقی الهندی (م.۹۷۵ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
- مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت پاشا (م.۱۳۵۳ق.)، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق.
- المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
- المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
- معجم الشعراء: ابوعبیدالله بن محمد المرزبانی (م.۳۸۴ق.)، دار النشر.
- المعجم الکبیر: الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- معرفة الصحابه: ابونعیم الاصفهانی (م.۴۳۰ق.)، به کوشش العزازی، ریاض، دار الوطن، ۱۴۱۹ق.
- المغازی: الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
- المنتظم: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.