زیارت اربعین: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین== | ==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین== | ||
بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعين امام حسين(ع)، جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر(ص) و عطيه عوفي بودهاند. عطیه کوفی ماجرای این زیارت را چنين بيان کرده است: «به همراه جابر بن عبدالله انصاري، به منظور زيارت قبر امام حسين(ع)، وارد کربلا شديم. جابر نزديک شريعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهاي نيکو پوشيد... . سپس [با پاي پياده] به طرف قبر مطهر، حرکت کرديم. جابر هيچ قدمي را برنميداشت، مگر اينکه ذکر خدا ميگفت تا به نزديک قبر رسيديم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش کرد. من مقداري آب به صورتش پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين». سپس گفت: «حَبِيبٌ لَا يُجِيبُ حَبِيبَه»؛ «اي دوست، چرا جواب دوستت را نميدهي؟» بعد به خودش گفت: «چگونه ميتواني جواب دهي، درحاليکه رگهاي گلوي تو را بريدهاند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است. شهادت ميدهم که تو فرزند خاتم النبيين و سيدالمؤمنين... و پنجمين فرد از اصحاب کساء هستي... درود و سلام و رضوان الهي بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفي''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> | بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعين امام حسين(ع)، جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر(ص) و عطيه عوفي بودهاند. عطیه کوفی ماجرای این زیارت را چنين بيان کرده است: «به همراه جابر بن عبدالله انصاري، به منظور زيارت قبر امام حسين(ع)، وارد کربلا شديم. جابر نزديک شريعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهاي نيکو پوشيد... . سپس [با پاي پياده] به طرف قبر مطهر، حرکت کرديم. جابر هيچ قدمي را برنميداشت، مگر اينکه ذکر خدا ميگفت تا به نزديک قبر رسيديم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش کرد. من مقداري آب به صورتش پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين». سپس گفت: «حَبِيبٌ لَا يُجِيبُ حَبِيبَه»؛ «اي دوست، چرا جواب دوستت را نميدهي؟» بعد به خودش گفت: «چگونه ميتواني جواب دهي، درحاليکه رگهاي گلوي تو را بريدهاند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است. شهادت ميدهم که تو فرزند خاتم النبيين و سيدالمؤمنين... و پنجمين فرد از اصحاب کساء هستي... درود و سلام و رضوان الهي بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفي''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> | ||
==فضیلت پیادهروی در زیارت | ==فضیلت پیادهروی در زیارت امام حسین(ع)== | ||
در منابع روايي شیعه، بابي مخصوص استحباب پيادهروي براي زيارت امام حسين ع وجود دارد؛ از جمله حُرِ عامِلي در ''وسايلالشيعة'' شش روايت را در يک باب گرد آورده است.<ref>''وسائل الشيعة''، ج14، ص439. </ref> محدث نوري نيز در کتاب ''مستدرک الوسايل''، بخشی را به این موضوع اختصاص داده و دو روايت نقل کرده است.<ref>مستدرك الوسائل، ج10، ص262.</ref> بر پایه روایتی از کاملالزیارات، کسی که پیاده به زیارت امام حسین میرود، بهازای هر گام، ثوابی برای او نوشته میشود و گناهی از او بخشوده میشود و درجهای بر درجات او افزوده میشود.<ref>''کامل الزيارات''، ص134. </ref> | |||
==تاریخچه پیاده روی در اربعین حسینی== | ==تاریخچه پیاده روی در اربعین حسینی== | ||
<br />ورود جابر به کربلا در بسياري از کتب تاريخي و منابع روايي، که بحث زيارت امام حسين(ع) مطرح شده، آمده است؛ از جمله سيد بن طاووس (علي بن موسي بن جعفر، 668ق). در کتاب لهوف، بازگشت اهل بيت: به کربلا و همچنين دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده است'''.'''<ref>''اللهوف''، ترجمه فهري، ص195 و 196. </ref> | <br />ورود جابر به کربلا در بسياري از کتب تاريخي و منابع روايي، که بحث زيارت امام حسين(ع) مطرح شده، آمده است؛ از جمله سيد بن طاووس (علي بن موسي بن جعفر، 668ق). در کتاب لهوف، بازگشت اهل بيت: به کربلا و همچنين دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده است'''.'''<ref>''اللهوف''، ترجمه فهري، ص195 و 196. </ref> |
نسخهٔ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۵
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Ahmad در تاریخ ۲۷ تیر ۱۴۰۰ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
بر اساس روايتي از حضرت امام حسن عسکري(ع)، بزرگ داشتن روز اربعین و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین ع در آن روز يکي از پنج علامت مومن به شمار آمده است.[۱] ارادتمندان حضرت امام حسين(ع)، بر همين اساس و بنا به دستورالعملي که امام صادق(ع) به صفوان جمال تعليم داد،[۲] همواره به زيارت آن حضرت در روز اربعین مبادرت می ورزیدند. در طول یک قرن گذشته بویژه در سالهاي اخير، زیارت اربعين امام حسین(ع)، به صورت برپايي راهپيمايي بزرگ با حضور مسلمانان و آزاديخواهان کشورهاي مختلف، با هدف دفاع از اهداف والاي حضرت اباعبدالله الحسين(ع)، برگزار می شود و به پديده شگفتانگيز و بيسابقهاي در دوران معاصر تبديل شده است.
فضیلت زیارت اربعین
اربعين حسيني به معناي چهلمين روز شهادت حضرت اباعبدالله الحسين(ع) (بيستم صفر) است. در روايتي از امام صادق(ع)، به زیارت امام حسین در این روز، سفارش شده و زیارتنامهای بیان شده است.[۳]
امام حسن عسکري(ع) زيارت اربعين را از نشانههاي مؤمن دانسته است.[۴] شيخ طوسي در کتاب مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، نوشته است: «زيارت امام حسين(ع) در این روز مستحب است و آن، همان زيارت اربعين است.»[۵]
پس از شيخ طوسي، بسياري از علما نيز به استناد دو روايت صفوان و روايت امام حسن عسکري(ع) قائل به استحباب و فضيلت زيارت اربعين شدهاند.[۶] همچنين سيد بن طاووس به سخن شيخ طوسي استناد کرده و زيارت اربعين را داراي فضيلت دانسته است.[۷]
جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین
بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعين امام حسين(ع)، جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر(ص) و عطيه عوفي بودهاند. عطیه کوفی ماجرای این زیارت را چنين بيان کرده است: «به همراه جابر بن عبدالله انصاري، به منظور زيارت قبر امام حسين(ع)، وارد کربلا شديم. جابر نزديک شريعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهاي نيکو پوشيد... . سپس [با پاي پياده] به طرف قبر مطهر، حرکت کرديم. جابر هيچ قدمي را برنميداشت، مگر اينکه ذکر خدا ميگفت تا به نزديک قبر رسيديم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش کرد. من مقداري آب به صورتش پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين». سپس گفت: «حَبِيبٌ لَا يُجِيبُ حَبِيبَه»؛ «اي دوست، چرا جواب دوستت را نميدهي؟» بعد به خودش گفت: «چگونه ميتواني جواب دهي، درحاليکه رگهاي گلوي تو را بريدهاند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است. شهادت ميدهم که تو فرزند خاتم النبيين و سيدالمؤمنين... و پنجمين فرد از اصحاب کساء هستي... درود و سلام و رضوان الهي بر تو باد....»[۸]
فضیلت پیادهروی در زیارت امام حسین(ع)
در منابع روايي شیعه، بابي مخصوص استحباب پيادهروي براي زيارت امام حسين ع وجود دارد؛ از جمله حُرِ عامِلي در وسايلالشيعة شش روايت را در يک باب گرد آورده است.[۹] محدث نوري نيز در کتاب مستدرک الوسايل، بخشی را به این موضوع اختصاص داده و دو روايت نقل کرده است.[۱۰] بر پایه روایتی از کاملالزیارات، کسی که پیاده به زیارت امام حسین میرود، بهازای هر گام، ثوابی برای او نوشته میشود و گناهی از او بخشوده میشود و درجهای بر درجات او افزوده میشود.[۱۱]
تاریخچه پیاده روی در اربعین حسینی
ورود جابر به کربلا در بسياري از کتب تاريخي و منابع روايي، که بحث زيارت امام حسين(ع) مطرح شده، آمده است؛ از جمله سيد بن طاووس (علي بن موسي بن جعفر، 668ق). در کتاب لهوف، بازگشت اهل بيت: به کربلا و همچنين دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده است.[۱۲]
زيارت امام حسين(ع) (که در برخي موارد به صورت پيادهروي بود) از قرون و اعصار گذشته توسط مردم، به ويژه علماي بزرگ دين، تا زمان کنوني ادامه داشته است. حسين، نوه دختري ابوحمزه ثمالي، در آخرين روزهاي دولت بنياميه، به منظور زيارت امام حسين(ع)، با پاي پياده از کوفه به غاضريه آمد.[۱۳] پس از زيارت امام حسين(ع) و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت، به سوي کوفه بازگشت.[۱۴]
همچنين پس از آنکه قبر امام حسين(ع) با امر متوکل خراب شد[۱۵] و اين خبر به گوش زيد مجنون[۱۶] رسيد، وي که عالمي بزرگوار و ساکن مصر بود، هنگامي که
شنيد ساختمان قبر امام حسين(ع) تخريب، و محل آن را کشت و زرع کردهاند، بسيار غمگين شد و مصيبت امام حسين(ع) برايش تجديد گرديد. آنگاه درحاليکه پياده و حيران بود، از مصر خارج شد[۱۷] و با طي مسافت طولاني وارد کوفه گرديد و با بهلول، که آن وقت در کوفه بود، ملاقات نمود و به وي سلام کرد. پس از آنکه همديگر را شناختند، بهلول علت بيرون آمدن زيد را از مصر پرسيد. وي علتش را جنايت متوکل اعلام کرد. آنگاه وي، همراه بهلول، به کربلا آمدند و قبر شريف حضرت امام حسين(ع) را زيارت کردند.[۱۸]
سیره علما و بزرگان
زيارت کربلا با پاي پياده، کم و بيش تا زمان مرحوم شيخ انصاري (1214- 1298ق). مرسوم بود.[۱۹] ولي پس از درگذشت مرحوم شيخ مرتضي انصاري، زماني فرارسيد که پيادهروي نشانهاي از فقر بود و هر که پياده ميرفت، شخصي دني و فقير به چشم ميآمد. اما با وجود چنين تفکري، مرحوم محدث نوري، مؤلف کتاب مستدرک الوسايل (1254-1320ق). ، به آن اهتمام ورزيد. به ويژه عيد قربان به همراه اصحابش پياده به طرف کربلا حرکت ميکرد. در دومين سال، رغبت مردم و صالحان نسبت به زيارت پياده حرم امام حسين(ع)بيشتر شد؛ به گونهاي که در بعضي از سالها تا سي خيمه در راه برپا ميشد. شيخ آقابزرگ تهراني نقل ميکند: من در آخرين سال عمر با بركت آن جناب، در خدمت وي، پياده به كربلا مشرّف شدم و در بازگشت، مرحوم نوري= بر خلاف طبيعت هميشگي كه پياده مشرف ميشد و سواره باز ميگشت، پياده به نجف بازگشت و اين بدان دليل بود كه مرحوم ميرزا محمدمهدي بن مولي محمد صالح مازندراني كه نذر كرده بود، پياده به نجف مشرّف شود، از شيخ خواهش نمود كه در خدمت آن مرحوم باشد.[۲۰]
همچنين عالمان بزرگي همچون مرحوم آخوند خراساني، که به همراه اصحابشان با پاي پياده به زيارت کربلا مشرف ميشدند، و مرحوم آقانجفي قوچاني که بارها پياده به زيارت حضرت اباعبدالله(ع) مشرف شدند، رسمشان بر اين منوال بود که با پاي برهنه اين راه پرمشقت را طي کنند. در يکي از اين سفرها، که در ايام نيمه شعبان بوده، تشنگي در ميان راه مشکلاتي براي آقا نجفي قوچاني به وجود ميآورد و کرامتي براي ايشات رخ ميدهد که بسيار شنيدني است.[۲۱] همچنين از مرحوم سيدمحسن امين عاملي، (م.1331ق). مؤلف کتاب اعيان الشيعة، و شيخ محمدحسين غروي اصفهاني (م.1321ق). و ميرزاي نائيني (م. 1315ق). نيز نام برده شده که در اين مراسم شرکت کردند.[۲۲]
با وارد شدن اتومبيل به منطقه، سفرهاي کارواني تعطيل، و زيارت با پاي پياده نيز به فراموشي سپرده شد. اما پس از مدتي، با اصرار آيتاللهالعظمي سيدمحمود شاهرودي1 در خصوص پياده رفتن به کربلا، دوباره مسئله پياده رفتن به کربلا، به عنوان يک سفر مقدس، رايج شد.[۲۳] معروف است که اين مرجع بزرگ، چهل سفر با پاي پياده به زيارت امام حسين7 تشرف يافت.[۲۴]
علامه اميني= نيز فراوان به قصد زيارت سالار جوانان بهشت، براي کسب پاداش بيشتر، پياده راه را طي ميکرد. وي به همراه جمعي از مؤمنان و دوستان ويژه و خالص خود، مسير 78 کيلومتر راهِ کربلا را در طول سه روز يا بيشتر، پياده طي ميکرد و پس از رسيدن به کربلا، در حالي وارد حرم امام شهيد ميشد که اشک چشمانش بر گونههايش جاري بود و در زيارتها، حالات مخصوصي داشت که در غير او، نظيرش کمتر مشاهده ميشد... .[۲۵]
آيةالله شهيد مدني با توجه به روحيات عارفانه و خصوصيات اخلاقي، قافله مخصوص داشت و بسياري از طلاب، از جمله مرحوم شيخعلي حجتي کرماني و مرحوم شيخاحمد کافي نيز وي را همراهي ميکردند. مرحوم آقاي شيخمحمدعلي حليمي کاشاني از مدرسه مرحوم آيةالله بروجردي1 حرکت ميکرد و آيةالله شهيد حاج آقا مصطفي خميني، همراه با آقاي اشکوري و آقاي سيدمحمد بجنوردي و برخي از افراد مسن معمولاً با اين قافله به کربلا مشرف ميشدند.[۲۶]
امام موسي صدر، رهبر شيعيان لبنان، که در شهريور 1357 ربوده و ناپديد شد، يکي از شيفتگان مراسم پيادهروي از نجف به کربلا بود. آيةالله سيدمحمدعلي موحد ابطحي، يکي از عالمان بزرگ اصفهان، که در نجف با امام موسي صدر همبحث بود، غالباً با وي همراه بود.[۲۷]
با توجه به اهتمام علما در خصوص پيادهروي براي زيارت امام حسين(ع)، سفر پياده تا کربلا به مرور در عراق گسترش پيدا کرد. زائران امام حسين(ع)، از کشورهاي مختلف، در مناسبتهاي ديني، به سمت کربلا حرکت کرده و با پاي پياده مسير شهرشان را تا کربلاي معلي ميپيمودند و در بين آن مناسبتها، پيادهروي اربعين از جايگاه ويژهاي برخوردار بود.
نويسنده کتاب ادب الطف، در گزارشي از مراسم اربعين در کربلا، اجتماع در اين مراسم را به اجتماع مسلمانان در مکه تشبيه، و به حضور هيئتهاي عزاداري در آن اشاره کرده که برخي به ترکي، عربي، فارسي و اردو مرثيه ميخواندهاند. وي جمعيت راهپيمايان در مراسم اربعين را بيش از يک ميليون نفر تخمين زده است.[۲۸]
ممانعت از زيارت امام حسين(ع) و پیاده روی برای آن
شيعيان و دوستداران حسين بن علي(ع)، با هدف پيروي از فرامين اهل بيت عصمت و طهارت و الگوگيري از حرکت جابر بن عبدالله انصاري، در بسياري از مناسبتهاي سال، خصوصاً اربعين، به صورت متناوب با پاي پياده عازم زيارت امام حسين(ع) ميشدند. اين، سيره مستمره شيعه از زمان ائمه اطهار: بوده است که در عراق از هر طرف رو به کربلا آورده و به زيارت قبر مطهر امام حسين(ع) اهميت زيادي ميدادند؛ به ويژه شيعيان عراق، از زمان بنياميه و بنيعباس، در اين باره شهامت به خرج ميدادند و در زنده نگاه داشتن اين موضوع اهتمام زيادي داشتند.[۲۹] علت اين همه تأکيد بر انجام زيارت، آن هم به صورت پيادهروي، اين بود که حاکمان سفاک و خونريز اموي و عباسي، شديداً از زيارت حضرت امام حسين(ع) جلوگيري ميکردند. بنا بر گزارشهاي تاريخي،[۳۰] در دوران بنياميه، راههاي کربلا از همه طرف در محاصره محافظان و نگهبانان مسلح قرار داشت که مانع رسيدن زائران به آنجا ميشدند. اما با اين وجود، شيعيان تشرف به بارگاه امام حسين(ع) را، ولو با پاي پياده، وظيفه خود ميدانستند؛[۳۱] براي نمونه، حسين، نوه دختري ابوحمزه ثمالي، در آخرين روزهاي دولت بنياميه، به منظور زيارت امام حسين(ع)، با پاي پياده از کوفه به غاضريه آمد، در شب جمعهاي غسل زيارت نمود،[۳۲] در نيمههاي شب سه بار به سوي قبر مطهر حرکت کرد. اما از ترس مأموران، موفق به زيارت نشد. ناچار به ساحل فرات بازگشت و صبر کرد تا صبح طلوع کرد. آنگاه غسل نمود و روانه حائر حسيني شد و پس از زيارت امام حسين(ع) و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت به سوي کوفه بازگشت.[۳۳]
علت جلوگيري از زيارت امام حسين(ع) توسط بنياميه اين بود که زيارت امام با سياست دولت بنياميه مغايرت داشت و حتي موجوديت آن دولت را، که با امام جنگيده و آن حضرت را کشته بود، تهديد ميکرد.[۳۴]
جلوگيري از زيارت، در اوايل دوران امام صادق(ع) و در زمان خلافت هشام بن عبدالملک، سختتر شد. اين سختگيري، به واسطه قيام زيد بن علي بن الحسين: و کشته شدن او، در سال 121 قمري صورت گرفت.[۳۵] پس از آن - چنانکه از روايت مسمع بن عبدالملک بصري[۳۶] فهميده ميشود- عمال بنياميه، علاوه بر جلوگيري از زيارت، به مثله کردن و کشتن زائراني که به چنگ مزدوران ميافتادند نيز مبادرت ميکردند.[۳۷]
اگر چه فشار بنياميّه، در پيشگيري از زيارت حائر مقدس،[۳۸] هفتاد سال به طول انجاميد، با اين حال آنها نتوانستند کاري از پيش ببرند. دوستان اهل بيت: هرگز اين مزاحمتها را وقعي ننهادند و همواره زيارت امام حسين(ع) را به عنوان يک وظيفه انجام ميدادند.
جلوگيري از زيارت امام حسين(ع) در دوران هارون الرشيد (170-192) شدت گرفت. وي در اواخر عمر خود دستور داد کربلا را ويران سازند. اما مردم دست از زيارت نکشيدند؛ چنان از سوي شيعه و سني، استقبال زيادي به زيارت حسين(ع) صورت ميگرفت که باعثِ ترس هارون الرشيد شد. بر پايه روايتي، به والي کوفه- موسي بن عيسي- فرماني مبني بر خراب کردن قبر امام حسين(ع) فرستاد. وي نيز قبر را خراب کرد و در اطراف آن عمارتها ساخت و زمينهايش را به زير کشت و زراعت برد ...[۳۹]
اوج سختگيريها نسبت به زائران و اهانت به قبر امام حسين(ع)، در زمان متوکل عباسي بود. وي در مرزها کساني را گماشت که در کمين زائران امام حسين(ع) و راهنمايان زوار به محل قبرش مينشستند ... [۴۰]در طول سالهاي 236ـ 247 هجري، قبر شريف آن حضرت را مورد تعرض قرار داد. گروهي از لشکريانش قبر را احاطه کردند تا زائران به آن دسترسي نداشته باشند. او به افراد خود فرمان أکيد داده بود: «هرکس را يافتيد که قصد زيارت حسين(ع) داشت، او را بُکشيد».[۴۱] طبق روايتي، با امر متوکل، هفده مرتبه قبر امام حسين(ع) را خراب کردند.[۴۲] منظور متوکل اين بود که نور خدا را خاموش، و آثار ذريه پيغمبر خدا(ص) را مخفي کند.
با روي کار آمدن دولت بعث عراق، به ويژه در سالهاي 1979 تا 2003 ميلادي (1358 تا 1382 شمسي) که رئيس جمهور کشور عراق صدام بود، حکومت با اين مسئله به شدت برخورد ميکرد؛ به طوريکه بسياري از زائران پياده را اسير و اعدام کردند و اين مراسم مذهبي را به تعطيلي کشانيدند. هر چند برخي اخبار از پيادهروي مخفي مردم در زمان صدام حکايت دارد که گاهي به شهادت اين افراد منجر شده است. اين پيادهرويهاي پرشکوه، آن هم از طريق جاده غير رسمي کنار فرات، رنگ مبارزه و مخالفت با رژيم عراق هم به خود ميگرفت؛ چنانکه يک بار هم در ايام اربعين حسيني، در سال 1397ق، به درگيريهاي سخت ميان نيروهاي بعثي با انقلابيون شيعه و کاروانهاي زيارتي در طول راه و در حرم اباعبدالله الحسين7 انجاميد و کشتهها و مجروحان بسياري داد و به «اربعين خونين» معروف شد.[۴۳] نجف در آن سال (1397ق). بسيجکننده نيروي عظيم مردمي بود که از کنار مرقد اميرمؤمنان7، به راه افتاد و پس از چهار روز پيادهروي به کربلا رسيدند. نيروهاي رژيم بعثي عراق، چون به عجز و ناتواني خويش در مقابل اراده آهنين مردم پي بردند، بيدرنگ به توپ، تانک، هليکوپتر و کماندو متوسل شدند و از زمين و هوا، زائران حسيني را به گلوله و توپ بستند. در اين سال، حدود 250 هزار نفر در مراسم پيادهروي حاضر شده بودند که شمار زيادي از آنها به شهادت رسيدند و تعدادي دستگير و زنداني شدند؛ نه نفر را هم، به جرم اخلال در نظم و امنيت کشور، در ملأ عام اعدام کردند.[۴۴] البته از تعداد شهداي حادثه سال 1397ق. (1356ش). اطلاع دقيقي در دست نيست، اما ميتوان گفت در اين اربعين خونين، هزاران مسلمان شيعه بيگناه به خاک و خون کشيده شدند...[۴۵]
در سالهاي بعد، اگرچه فضاي اختناق همچنان ادامه داشت، مراسم پيادهروي کمرنگ و پراکنده انجام ميگرفت. در شعبان سال 1411ق.، که مردم نجف تصميم گرفتند مراسم نيمه شعبان آن سال را در حرم حسيني برگزار کنند، به صورت فردي و جمعي، با پاي پياده به سوي کربلا به راه افتادند. اين در حالي بود که مأموران اطلاعات و امنيت عراق، تمام درهاي حرم را به روي زائران بستند؛ اين برخورد نادرست، اعتراض و خشم مردم را برانگيخت و موجي از جمعيت، که در پيشاپيش آنان جوانان مسلمان و خشمگين در حرکت بودند، دست به تظاهرات خياباني زدند و عليه رژيم بعثي، شعارهاي تندي سر دادند. اين حرکت، آغاز انتفاضه معروف ماه شعبان سال (1411ق/ 1991م). در کربلا و نجف و بعضي شهرهاي ديگر عراق، مثل بصره و ناصريه شد. قيام مردم و زائران حسيني، کنترل را از دست بعثيها گرفت و چند روز، شهرهاي نجف و کربلا در تصرف مردم بود. سپس رژيم بعثي عراق، با تمام قوا به دو شهر نجف و کربلا حمله کرد و با توپ و تانک، وارد صحن حرم حسيني شد و هزاران نفر را به خاک و خون کشيد.[۴۶]
پانویس
- ↑ مفید، المزار، ص53؛ طوسی، مصباح المتهجد، صص787 و 788؛ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص215؛ ابن طاووس، الاقبال ، ج3، ص100. قاضي طباطبائي، تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا7، ص390 به بعد.
- ↑ مصباح المتهجد، ص788 ـ 789؛ طوسي، تهذيب الاحکام، ج6، ص112ـ 113؛ اقبال الاعمال، ج3، ص101 ـ 103؛ مجلسي، بحار الانوار، ص331 ـ 332.
- ↑ مصباح المتهجد، ص788؛ تهذيب الاحکام، ج6، ص113.
- ↑ تهذيب الأحكام، ج6، ص52
- ↑ مصباح المتهجد، ج2، ص788. اين روايت در تهذيب الأحكام، ج6، ص52 نيز آمده است.
- ↑ مناقب آل أبي طالب، ج4، ص77؛ اقبال الاعمال، ج2، ص589. ردهها
- ↑ اقبال الاعمال، ج2، ص589.
- ↑ مصباح المتهجد، ج2، ص787، بشارة المصطفي، ص74؛ بحار الانوار، ج65، ص130.
- ↑ وسائل الشيعة، ج14، ص439.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج10، ص262.
- ↑ کامل الزيارات، ص134.
- ↑ اللهوف، ترجمه فهري، ص195 و 196.
- ↑ وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِي مِنَ الْكُوفَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة.
- ↑ اقبال الاعمال، ج2، ص568؛ كامل الزيارات، ص111 و 112؛ بحار الانوار، ج98، ص57؛ امين، اعيان الشيعة، ج4، ص303.
- ↑ بحار الانوار، ج45، ص401. تتمة المنتهي، ص241؛
- ↑ وي را زيد مجنون ميگفتند. ولي او صاحب عقلي كامل و نظريهاي عالي بود. وي بدين لحاظ به مجنون لقب يافت كه هر شخص عاقلي را مجاب مينمود و حجت هر شخص اديب را در هم ميشكست و هيچ وقت از جواب خسته، و از خطابه ملول نميشد ( بحار الانوار، ج45، ص404).
- ↑ خَرَجَ مِنْ مِصْرَ مَاشِيا.
- ↑ بحار الانوار، ج45، ص404.
- ↑ نجم الثاقب، ج1، ص25.
- ↑ نجم الثاقب، ج1، ص25 و 26.
- ↑ «بيست سال در نجف، برشهايي از خاطرات آقانجفي قوچاني»، فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره5، ص152.
- ↑ «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره 1، ص77.
- ↑ زندگي و مبارزات آيتاللهالعظمي سيد محمود حسيني شاهرودي به روايت اسناد، ص41.
- ↑ «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره 1، ص77.
- ↑ فرهنگ زيارت، ص67.
- ↑ «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره 1، ص78 و 80.
- ↑ «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره 1، ص78 و 80.
- ↑ ادب الطف، ج1، ص41 و 42.
- ↑ قاضي طباطبايي، تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا7، ص1 و 2.
- ↑ كامل الزيارات، ص111 و 112؛ تاريخ کربلا و حائر الحسين، ص73 ـ 76.
- ↑ تاريخ کربلا و حائر الحسين، ص73 ـ 76.
- ↑ وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِي مِنَ الْكُوفَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة.
- ↑ اقبال الاعمال، ج2، ص568؛ كامل الزيارات، ص111 و 112؛ بحار الانوار، ج98، ص57؛ امين، اعيان الشيعة، ج4، ص303.
- ↑ تاريخ كربلا و حائر الحسين7، ص88.
- ↑ تاريخ النياحة علي الإمام الحسين بن علي، ج1، ص131
- ↑ كامل الزيارات، ص101 و 102.
- ↑ كامل الزيارات، ص101 و 102.
- ↑ مراد از حائر، قبر حسين شهيد7 است. علت اينکه آن را حائر ناميدهاند اين است که وقتي متوكل قبر را ويران ساخت و شخم زد و آب به آنجا بست، آب به قبر نفوذ نکرد و در گرداگرد قبر حلقه زد. از آن زمان به بعد آنجا را حائر گفتند (ياقوت حموي، معجم البلدان، ج2، ص208).
- ↑ بحار الانوار، ج45، ص390؛ قمي، تتمة المنتهي، ص240.
- ↑ تراث كربلا، ص34.
- ↑ كلّ مَنْ وَجَدتموه يُريدُ زيارة الحسين فاقتلوه. بحار الانوار، ج45، ص404
- ↑ تتمة المنتهي، ص241؛ بحار الانوار، ج45، ص401.
- ↑ فرهنگ عاشورا، ص206.
- ↑ اباذري، «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره1، ص86؛ به نقل از: صحتي، سيماي كربلا، ص123.
- ↑ مجموعه مقالات اربعين، ص275، مقاله «نگاهي به برخي از حملات خونين به مراسم اربعين در دوره معاصر» محمدرضا زارع خورميزي. همچنين در اين زمينه ر.ک: مقاله آقاي عبدالرحيم اباذري در فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره1، ص86 ـ 88 و کتاب سيماي كربلا حريم حريت، ص101.
- ↑ اباذري، «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره1، ص86؛ به نقل از: صحتي، سيماي كربلا، ص123. لازم به يادآوري است که عامل مستقيم کشتار مردم در انتفاضه شعبانيه سال 1411قمري. (1991م) حسن المجيد التكريتي معروف به «علي شيميايي» بود كه در طول جنگ تحميلي هشت ساله بارها مرتكب جنايت بر ضد ملتهاي عراق و ايران شده بود. وي پسرعموي صدام و از شخصيتهاي مهم حزب بعث عراق بود که مدتي وزارت دفاع عراق را بر عهده داشت و به عنوان عضو شوراي فرماندهي انقلابي، در تصميمگيريهاي مهم در زمان رياست جمهوري صدام شركت داشت و مأمور سركوب شورشهاي منطقهاي بود. (فصلنامه فرهنگ زيارت، شماره 3، ص102)
منابع
{{برگرفتگی | پیش از لینک = کتاب | منبع = پیاده روی اربعین، فرصت ها، آسیب ها و توصیه ها. | پس از لینک = حافظ نجفی، مشعر ، قم 1398 ش